خستگيناپذير پويندهاي
نامه ايران
خستگيناپذير پويندهاي
و ايرانشناس ;نوابي ماهيار دكتر درگذشت انگيزه به
ايراني زبانهاي پژوهشگر
شرقي السنه مدرسه در را سالهاي 511949م نوابي استاد *
استاد هنينگ ، پروفسور خدمت در و (SOAS) لندن دانشگاه
در نيز سالي و پرداخت آموختن به زبانها اين نامور
را باستان تركي و تخاري زبانهاي آلمان گوتينگن دانشگاه
.فراگرفت
تقاضاي با كه بازنشستگي ، از پس سال 1352 در نوابي دكتر *
رئيس و شيراز دانشگاه رئيس مشاور سمت با گرفت ، صورت خودش
شيراز عازم بود بنيانگذارش پوپ پروفسور كه آسيايي موسسه
.بود عهدهدار را فرهنگي وظيفه اين سال 1358 تا و شد
و پركار پژوهشگران جمله از نوابي ماهيار استاد :درآمد
فرهنگ گسترش در فراوان علاقمندي با كه بود ژرفنگري
ايران باستاني زبانهاي شناخت و بررسي بويژه و ايراني
ساله هشتادوهشت پربار عمر در نوابي ماهيار دكتر.كوشيد
حاصل و بازنماند نگارش و پژوهش خواندن ، از هيچگاه خويش
در بيشماري مقالات و كتابها نوشتن او ، دهه چندين كار
حوزههاي ميان از.بود زمين ايران تمدن و فرهنگ پهنه
و زبانها بررسي و شناخت به استاد فرهنگ ، پژوهشي متنوع
پايه براين و داشت بيشتري گرايش ايران باستاني گويشهاي
كه !دريغا.ميدانند ساساني ادبيات و زبان متخصص را او
يازدهم تاريخ در سرانجام و نپاييد اين از بيش استاد عمر
در را ايرانشناسي جهان و گذشت در سوئد در امسال مهرماه
.برد فرو ماتم
باد گرامي يادش
طاووسي محمود دكتر
پژوهندگان گروه افراد آخرين جزو نوابي ماهيار دكتر استاد
مرداني دانش كاروان پي در كه بود پيشين نسل استادان و
زرين عبدالحسين و مقربي صفا ، دكتر محجوب ، مينوي ، چون ،
اهل ذهن در را دغدغه اين و گرديد باقي ديار رهسپار كوب
كه بود خواهند كساني اين از پس آيا كه نمود ايجاد معرفت
چهاردهم سده حقيقت در پركنند؟ را بزرگان آن خالي جاي
چون ستارگاني درخشندگي با ايران ادب و فرهنگ آسمان هجري ،
فروزانفر ، مانند ، ديگراني و شد برده نامشان كه آنان
وجود.يافت ويژهاي روشني...و بهمنيار بهار ، همايي ،
.ساخت روشن را سرزمين اين ادب و فرهنگ پويندگان راه آنان ،
اين پايان نيز سرانجام است ، پاياني را هرآغازي چون لكن
و رسيد فرا معرفت و دانش راه روشنگران اين كار و شكوفايي
خاموشي به و رفتند يكايك حكمگزاران اين ادب ملك از
.گراييدند
.شدم آشنا پيش سال واندي چهل حدود نوابي استاد با
و آموزش تشنه و معرفت و علم جوياي جواني كه روزگاري
.يافتم راه تبريز دانشگاه به تحصيل براي و بودم دانايي
زبانهاي و فرهنگ تدريس بر افزون روزها ، آن در استاد
دانشكده فارسي ادبيات و زبان كارشناسي دوره در كهن ايران
.بود عهدهدار نيز را دانشكده آن رياست تبريز ، ادبيات
گرايشها و شبانه و روزانه دانشجوي انبوهي با دانشكدهاي
.گوناگون تحصيلي رشتههاي و
در ساعت چندين هفتهاي و بودن شاگرد و استاد حكم به
نيز من ايشان ، انساني والاي منش و رفتار و بودن حضورشان
يافتم ، استاد به فراواني معنوي و روحي وابستگي ديگران چون
درسشان محضر از استفاضه و وابستگي اين هنگام ، آن در لكن
در ايران فرهنگي رايزن عنوان به استاد و نپاييد ديري
دانشگاه در حضورش عدم.گرديد ديار آن عازم پاكستان كشور
بيشتر ما بر را وي دانش و آگاهي و رفتار ارزش تبريز ،
داشت عهده به ايشان دروسيكه تدريس عملا.ساخت آشكار
تمدن و فرهنگ گذشته با را ما كه درسهايي آن و شد متوقف
.نشد تدريس ديگر ميساخت آشنا ايران پربار
با كه آنان براي روزگار ، آن در دانشگاه ، از استاد رفتن
تنها نه بود ، دردناك بودند خوگرفته ايشان خوي و خلق
اداري و علمي همكاران بيشتر كه وي شاگردان و دانشجويان
.ميكردند حس تلخي به را استاد وجود كمبود اين هم دانشكده
در و شد تدارك وداعي مجلس تبريز ، از ايشان عزيمت براي
مشتاقان و دوستداران جمع ماه 1341 خرداد وهفتم بيست روز
.يافتند حضور ادبيات دانشكده سالن در استاد
شهريار ، استاد چون شهر شاعران و دانشمندان و معارف
به و جدايي اين مناسبت به گيلاني بيرياي و اميني مفتون
سروده اشعار و چكامهها تبريز در استاد حضور دوران ياد
و استادان آنان كنار در البته.خواندند را خويش
را خويش احساسات و كرده بيان مطالبي هريك نيز دانشجويان
نام به دفتري در آن جريان كه نمودند ابراز باره اين در
دانشكده ادبي انجمن سوي از "ماهيار استاد با وداع"
.گرديد منتشر و چاپ تبريز ادبيات
دو سالي دانشگاه آن در نيز ديرين شاگرد اين كار هرحال به
اين كه بود چنين تقدير ولي.يافت پايان استاد رفتن از پس
و علمي ماموريت آن از ايشان بازگشت با.يابد ادامه راه
زبانهاي و فرهنگ گروه در ايشان تدريس دوباره شروع
كارشناسي مقطع دو در كه تهران دانشگاه در ايران باستاني
هفت شش از پس ايشان دوباره ديدار و بود دكتري و ارشد
كه علاقهاي و عشق و استاد ترغيب و تشويق و فاصله سالي
ايران زبانهاي و فرهنگ در مطالعه راه دادن ادامه به خود
شدم بازدانشجويي و شدم كشيده تحصيل سوي به دوباره داشتم ،
ارشد كارشناسي دورههاي و گرفتم جاي استاد درس پاي در و
دوره پاياننامه و بردم پايان به رشته اين در را دكتري و
در سخن.دادم سرانجام استاد راهنمايي با نيز را دكتري
با همكاري در سپس و زمينه اين در خاطرات و باره اين
.دراز سخن دامنه و است بسيار شيراز ، دانشگاه در ايشان
زندگاني تاريخچه به گذرا اشارهاي با را ، گفتار كوتاهي
آموزش كنار در كه تحقيقاتي و علمي كارهاي و ايشان
.ميدهم ادامه داشتهاند
در شيراز در ش سال 1291 ديماه دهم در نوابي ماهيار استاد
شيرازي وقار به نسب مادر سوي از.شد كهنزاده خانوادهاي
مقدماتي آموزش دوره.ميرسانيد وصال فرزند و معروف شاعر
كالج و دارالفنون تهران ، در را متوسطه و شيراز در را
همواره بود ، جردن دكتر با رياستش كه گذراند آمريكايي
آن از و ميكرد يادآوري را كالج رئيس جردن دكتر خاطره
و فارسي ادبيات ليسانس.مينمود ياد نيكي به مرد دانش
اخذ عالي دانشسراي و ادبيات دانشكده از را تربيتي علوم
ادبيات و زبان دكتري دوره وظيفه افسري پايان از پس و كرد
درباره پاياننامهاي و كرد سپري دانشگاه آن در را فارسي
.آورد فراهم بيستون سنگنبشته
سال در كه بود دانشگاه دانشياري با ايشان رسمي كار آغاز
براي بعد مدتي و گرديد آغاز تبريز دانشگاه در 1327
سالهاي و رفت اروپا به ايران باستاني زبانهاي فراگرفتن
و (SOAS) لندن دانشگاه شرقي السنه مدرسه در را 511949م
به زبانها اين نامور استاد هنينگ ، پروفسور خدمت در
آلمان گوتينگن دانشگاه در نيز سالي و پرداخت آموختن
.گرفت فرا را باستان تركي و تخاري زبانهاي
زندگاني روزهاي آخرين تا و داشت دوران آن از خوشي خاطرات
از بسياري و ميآورد زبان بر احترام با را هنينگ نام
از بازگشت از پسكرد تقديم ايشان به را خود نوشتههاي
سپس و دانشياري درجه با نخست آموزشي ، -علمي سفرهاي اين
دراز مدتي و داد ادامه خدمت به تبريز دانشگاه در استادي
ايران ، كهن زبانهاي علاقهاش ، مورد درسهاي تدريس بر افزون
نيز را دانشگاه آن انساني علوم و ادبيات دانشكده رياست
مديريت نحوه در تحقيق براي سال 1957م در.بود عهدهدار
و كلمبيا دانشگاههاي به يكسال مدت به آمريكا ، دانشگاههاي
سال 1960م تا و سفر اين از پس.شد اعزام مينياپوليس
به را تبريز ادبيات دانشكده رياست همچنان (شمسي 1341)
در ايران فرهنگي رايزن عنوان با سال اين در و داشت عهده
فرهنگي وظيفه اين ونيم سال دو و رفت كشور آن به پاكستان
.داشت برعهده را
و تهران دانشگاه در استادي سمت با ميهن ، به بازگشت از پس
پس و پرداخت تدريس به زبانشناسي و باستاني زبانهاي گروه
در چهارسال مدت و شد برگزيده گروه آن رياست به چندي از
كه دكتري دورههاي دانشجويان از بسياري و بود مقام اين
علمي عالي مقامات به امروز خود بودند ، ايشان شاگرد
.رسيدهاند
نيز را ايران فرهنگستان پيوسته عضويت سالها اين در استاد
تقاضاي با كه بازنشستگي ، از پس سال 1352 در.داشتند
و شيراز دانشگاه رئيس مشاور سمت با گرفت ، صورت خودشان
عازم بود بنيانگذارش پوپ پروفسور كه آسيايي موسسه رئيس
عهدهدار را فرهنگي وظيفه اين سال 1358 تا و شد شيراز
پژوهشي واحد تنها كه را آسيايي موسسه مدت اين در.بود
با بود ، شده متوقف نيز آن پوپ ، خانهنشيني با و بود
فرهنگ و ايران فرهنگ و تاريخ دوگرايش و تكميل نيز آموزش
ارشد كارشناسي دوره در را ايران باستاني زبانهاي و
انتشار با را آن پژوهشي امور نو از و كرد راهاندازي
گنجينه" جلدي هفت و پنجاه چاپ و آسيايي موسسه نشريه
از و نمود فعال "ايراني پژوهشهاي و پهلوي دستنويسهاي
با و پرداخت دورهها اين براي دانشجو پذيرش به سال همان
كمال به را آن آموزش سطح خارجي و ايراني استادان جذب
و تاريخ و فرهنگ مشتاقان آموزش و پرورش به و رسانيد
.پرداخت ايران كهن زبانهاي
تاليفات و آثار
ليسانس دورههاي در تدريس و مديريت كنار در نوابي استاد
و پژوهش آن و نبود غافل امر يك از همواره دكتري ، تا
تاليف به دست خويش ، زندگاني پربار دوران در.بود تحقيق
چاپ آثار.بود عالي خود نوع در همه كه زد پرارزش آثاري
:از عبارتند استاد شده
جامع مقدمهاي با پهلوي متن از ترجمه آسوريك ، درخت -1
بنياد چاپ واژهنامه ، و توضيحات با همراه متن ، درباره
.سال 1346 ايران ، فرهنگ
و توضيحات و مقدمه با پهلوي ، از ترجمه زريران ، يادگار -2
تهران 1374 اساطير ، چاپ واژهنامه ، و حواشي
تبريز دانشگاه چاپ اول ، جلد شيرازي ، وقار ديوان -3
فراوان رنج كتاب اين درباره استاد.ايران كتابشناسي -4
و مقالات فهرست كتابي هر مطالعه با و سفري هر در.برد
و كرد يادداشت داشت مطلبي ايران باره در كه را كتابهايي
سرانجام تا داد ادامه را كار اين سال سي از بيش شايد طي
چند نمود ، آن نشر به شروع موضوعي ترتيب به تدوين از پس
ايران فرهنگ بنياد بوسيله انقلاب از پيش آن از مجلد
علمي انتشارات مركز نيز را نهم مجلد تا و شد منتشر
مدتهاست نيز آن دهم جلد و نمود نشر انقلاب از بعد فرهنگي
هرچه اميدواريم كه است مركز آن اختيار در و چاپ آماده
.گردد منتشر زودتر
در كه "ايراني پژوهشهاي و پهلوي دستنويسهاي گنجينه" -5
نسخههاي عكس چاپ شامل و شد منتشر مجلد هفت و پنجاه
.بود هند پارسيان كتابخانههاي در موجود اوستايي و پهلوي
جاماسب دكتر دستور و نگارنده اين همكاري با بزرگ كار اين
موسسه سوي از و پذيرفت صورت فرهوشي دكتر روانشاد و آسا
.گرديد منتشر و چاپ شيراز دانشگاه آسيايي
بيلي هارولد پروفسور نوشتههاي خرده يا اپرامينورا ، -6
با آن مجلد دو هر كه انگليسي بزرگ زبانشناس و استاد
"فروزنگه" انتشارات بوسيله نوابي استاد از مقدمهاي
.يافت نشر شيراز
كه است مقاله از 70 بيش شامل كه استاد ، مقالات مجموعه -7
ايراد سخنراني صورت به علمي مجامع در يا ايشان سالها طي
كه نمودهاند ، چاپ و نوشته مناسبتي به يا كردهاند
انتشار مجلد دو در و گردآوري ديرين شاگرد اين بوسيله
و پهلوي دستنويسهاي مجموعه جزو آن اول جلد.است يافته
گرديد منتشر سال 1355 در شماره 50 با و ايراني پژوهشهاي
"شيراز نويد" انتشارات بوسيله سال 1378 در آن دوم جلد و
.است شده چاپ
و بود توانا بسيار نيز شاعري در نوابي استاد ;اشعار -8
انديشه در هرگز متاسفانه كه ميسرود شعرهايي گهگاهي
از تعدادي نگارنده خوشبختانه اما نبود ، آنها نگاهداشت
و بود شنيده استاد از سالها طي در كه را اشعار اين
مجموعه دوم مجلد پايان در و گردآوري بود ، كرده يادداشت
تسلط ميزان شعرها اين مطالعه.ساخت درج ايشان مقالات
كاربرد در را ايشان توانايي و شعر فنون به را استاد
لطافت به نيز و آنها در ايراني كهن اصطلاحات و واژهها
.ميسازد نمايان گوينده انديشه
* * *
از ايران كهن زبانهاي پژوهشگران و استادان بيشتر امروزه
و نام همواره و هستند دانشمند آن پروردگان دست و شاگردان
ارج را نامش و ميدارند گرامي را ايشان خاطره و ياد
و معرفي در داشت توان در هرچه كه شاد روانش.مينهند
.نمود كوشش ملي فرهنگ شناخت
شناخته چهرهاي بينالمللي و داخلي علمي مجامع در استاد
خارجي و داخلي نشستهاي و همايشها اغلب در و بودند شده
در و داشتند مشاركت بود ايرانشناسي و ايران زمينه در كه
عبارتند آنها از تعدادي كه عضويت ، معتبر مجامع از بسياري
:از
.اسلامي انقلاب تا ايران زبان فرهنگستان پيوسته عضويت -1
.مهري پژوهشهاي انجمن در عضويت -2
ايراني سنگنبشتههاي انجمن در عضويت -3
بودند نيز ايراني تحقيقات كنگره موسس اعضاي از ايشان -4
كشور دانشگاههاي از يكي در ماه شهريور در يكبار سالي كه
.شد مي برگزار
نامه ايران
ايران معاصر پژوهشگران
/اتحاد هوشنگ:نويسنده /ايران معاصر پژوهشگران:كتاب نام
.تومان بها2900 /چاپ1378 تاريخ /معاصر فرهنگ:ناشر
دوره ، هر فرهنگمردان و فرهيختگان زندگينامه نگارش بيگمان
داشتن نگه زنده سبب تنها نه كه بايسته و درخور است كاري
و پژوهشي گسترههاي بلكه ميگردد آنان ياد و نام
و مينهد آينده نسلهاي كنجكاو نگاه برابر در را علميشان
را آنان بررسيهاي درباره سنجش و داوري اينرو از
پايه ، اين بر ميسازد ، بهتر و امكانپذيرتر
بخشبندي چند شيوههايي به ميتوان را زندگينامهنويسي
بسترهاي بر را خود خاستگاه كه شيوهاي مسلما و كرد
هر دانشوران روانشناختي و فكري تحولات با همراه اجتماعي
استوار آنان آثار و كتابها نوشتهها ، درون از دوره
گستردگي و اندازه و ژرفا به رسيدن براي ميتواند گرداند ،
.سازد فراهم بهتر و علميتر نگاهي پژوهشگر هر كار
به آن اول جلد بهتازگي كه "ايران معاصر پژوهشگران" كتاب
تذكرهنويسيها از برخي حد از كوشيده درآمده ، نشر بازار
با و درگذشته زندگيفرهيختگان شرح به شدن منحصر و
برخي به مراجعه با نيز و گوناگون كتابهاي از بهرهگيري
اعتبار خويش پژوهش به آنان از يك هر دوستان و نزديكان از
.بخشد
بهرهاي كدام هر شدهاند ، آورده جلد اين در كه دانشوراني
چاپ سرانجام و ژرفابخشي و پژوهش دريافت ، در انكارناپذير
نسخهپژوهي ، زبانشناسي ، ادب ، پهنه در موضوعاتي نشر و
.و ترجمه تاريخنگاري ، شناسي ، واژه دستورنويسي ، ادبي ، نقد
اگر كه گونهاي به.داشتهاند ايران معاصر تاريخ در..
عبدالعظيم و تقيزاده قزويني ، دهخدا ، چون كساني بررسيهاي
از امروزه نبود ، ما ادبي و فرهنگي ميراث شناسايي در قريب
.مييافتيم كوتاه را خود گذشتهدست ارزيابي و تحليل
معاصر فرهنگسازان را آنها اگر نرفتهايم بيراهه سبب بدين
از نمونهاي آوردن كتاب ، مثبت نكات ديگر از.بناميم ايران
نثر تطبيقي شناخت در ميتواند خود كه است بزرگان اين نثر
آشكار كاستيهاي توانها ، امكانها ، از آگاهي و فارسي معاصر
نيز امروز يابنده رشد نيازهاي با رويارويي در آن نهان و
.دهد ياري را ما
شدهاند ، گذاشته بررسي به كتاب اين در كه بزرگاني
سيد فروغي ، محمدعلي قزويني ، محمد:استادان از عبارتند
احمد و دهخدا علياكبر قريب ، عبدالعظيم تقيزاده ، حسن
.بهمنيار
باستان تركي يادمانهاي
حسين دكتر:نويسنده /باستان تركي يادمانهاي:كتاب نام
:چاپ تاريخ /سرخ نخلهاي:انتشارات /صديق محمدزاده
تابستان 1379
آن جلد نخستين اكنون هم كه "باستان تركي يادمانهاي" كتاب
چكيده و موجز است پژوهشي است ، درآمده كتاب بازار به
هم آذري گويش جمله از و تركي زبان تاريخي تحولات درباره
اشارهاي نخست كتاب ، آغاز در نويسنده.زبان ترك ميهنان
مدارانه قوم و نادرست فرهنگي سياستهاي از برخي به دارد
دوم و اول پهلوي دوران فرهنگي مراكز از برخي سوي از كه
جمله از و قومي ادبيات و فرهنگ حاشيهگذاردن در خصوص در
و نوشته ظرف چندين كشف از نيز و است ميشده اعمال تركي
خبر منطقه اين در تركي زبان سير و ايران در نبشته سنگ
مفصل نسبتا بحثي كتاب ، ديگر بخشهاي در نويسنده.ميدهد
و دارد تركي زبانشناختي تحولات و زباني ردهشناسي برروي
و نو تركي تا باستان تركي از آوايي دگرگونيهاي نيز
با ميتواند خواننده كه گونهاي به ميرسد ، بر را امروزي
در.نمايد دنبال را فراشد اين تركي شده داده واژگان سنجش
نو تا باستان تركي از دستوري دگرگونيهاي كتاب ديگر بخش
تحول سير از نويسنده كه آنچه مجموع دراست شده كاويده
ميدهد ، بدست (دستوري آوايي ، ) حوزه دو در تركي زبان
راستاي در مهمي بسيار تغييرات تركي زبان كه درمييابيم
.است پيموده خود گسترش
آوانگاري بررسي ، به تركي ، زبان يادمانهاي بخش در نويسنده
نيز و مركزي آسياي در شده يافت كتيبه سه فارسي برگردان و
در.است پرداخته جهان در تركي زبانشناختي پژوهشهاي سير
باستان تركي فارسي ، زبانهاي به نامهاي واژه كتاب پايان
ترك پژوهشهاي آنكه اميد به.است شده آورده نو ، تركي و
و باشد پيش از ژرفتر و پربارتر هرچه ايران در شناختي
ايران در تركي فرهنگ پهنه در فرهنگي مراكز و سازمانها
.شود گذاشته بنيان
|