است آمده بشر ياري به تكنولوژي
!...آيندگان به ما هديه سربي هواي
نگيرد قرباني دوباره دريا كه آن براي
است آمده بشر ياري به تكنولوژي
نوشته يك به كوتاه پاسخي
بگوي نيز هنرش بگفتي جمله مي عيب
چند عامي دل بهر از مكن حكمت نفي
خانم از چهارشنبه 9/6/79 روز همشهري صفحه 12 مقاله در
نگاه خشن و سخت آنقدر تكنولوژي به رستم ، مشهدي فاطمه
واقعا نكند كه برميدارد هول را آدم كه است كرده
انسانها تكنولوژي واقعا آيا باشد؟ بد اينقدر تكنولوژي
كه چرانيست هم اينطورها.نه ميكند؟ دور يكديگر از را
انسان كه بود وحشتناك ظاهر به تكنولوژي همين ظهور با
فلسفهبافي و بينديشد و بنشيند فراغت با كرد پيدا فرصت
ناشناختهها دل به ما تكنولوژي همين ظهور با آيا.كند
به ميتوانستيم ما نبود تكنولوژي همين اگر آيا نرفتيم؟
پر بكنيم؟ هم ديگري كار كردن سير شكم و كردن كار از غير
مثل مشكلاتي بند از كهانسان زماني از استدرست واضح
وحشي حيوانات با مبارزه يا زندگي ، براي مناسب جاي تامين
خيال با و بپردازد ناشناختهها به توانست كرد پيدا فراغت
"بود چه بهر آمدنم آمدهام كجا از":بپرسد آسوده
آسمان به كه هنگامي كنيم فكر ابوريحان حسرت به بايد
كشف براي وسيلهاي يافتن پي در و ميكرد نگاه پرستاره
درد يك با وقتي سينا بوعلي به يا.بود آسمان رازهاي
.علاج براي دارويي يافتن پي در و ميشد روبهرو لاعلاج
به را گناهش بايد سوخت ، جا هر از دلش هركس واقعا آيا
معقول خيلي اينكه يا و بيندازد پيشرفت و تكنولوژي گردن
آيا بوده؟ چه دلخوريش ريشه ببيند و بينديشد و بنشيند
از خوشبختتر نبردهاند تكنولوژي از بهرهاي هيچ كه آنها
سالخوردگان ما اطراف در !نميكنم فكر بودهاند؟ ما
براي كاري هيچ روز طول در واقعا كه هستند بيشماري
به كردن نگاه با را اوقاتشان تمام و ندارند دادن انجام
آمدن انتظار به مدت تمام يا و ميگذرانند ديوار و در
روبهرو فرزندان لطفي كم با هم اغلب.هستند فرزندانشان
به يا پاركها به باشند همت با خيلي اگر يا ميشوند ،
مدد به امروز جوانان اما.ميروند سياحتي و زيارتي اماكن
يك داشتن با ميتوانند پيري زمان در تكنولوژي همين
ارتباط جهان تمام با دگمه يك زدن با شايد يا و كامپيوتر
كنند اضافه خودشان دانش بر روز هر بتوانند و كنند برقرار
جوانها از دور و افتاده كار از و پير هيچگاه را خودشان و
.نكنند احساس
فقط البته) ميكنيم ياد آن از حسرت با ما كه زمانهايي آن
فقط بودند مجبور انسانها (است دور ما از كه خاطر اين به
تا صبح از بود مجبور كه كشاورزي.كنند كار و كنند كار
زيبايي به ميكرد پيدا فرصت كجا بزند شخم زمين روي شام
قيمت گياه و گل تكنولوژي همين مدد به ببرد؟ پي گياه و گل
از كرد پيدا فرصت انسان زيرا شد ارزش با و كرد پيدا
با كه انسانهايي بسيار چهببرد لذت آن زيبايي و طراوت
در بادام مغز دو" مانند سعدي قول به و بودهاند دوست هم
مدتي از بعد ارتباطي وسيله نداشتن دليل به ولي "پوست يك
به را يكديگر هم بعد و ماندهاند بيخبر يكديگر از
كليه طريق از انسانها امروزه وليسپردهاند خاطرهها
فقط...و اينترنت تا گرفته فاكس و تلفن از ارتباطي وسايل
هم را كار اين روزي شايد كه نيستند يكديگر لمس به قادر
!بكنند بتوانند
به راحتي به باشيم خبر با هنر تاريخ از اندكي فقط اگر
بند از كه هنگامي درست انسانميبريم پي تكنولوژي ارزش
و نقاشي و شعر به شد خلاص افتاده پا پيش گرفتاريهاي
در را دانشمندان حق بخواهيم ما اگر.پرداخت..و موسيقي
به سير را آنها دستاوردهاي تمام و كنيم ضايع ميان اين
.شكستهايم نمكدان و خوردهايم نمك بدانيم ، نيستي سوي
همين با راه اين در كه را كساني سهم ميان اين در البته
ناديده نبايد داشتهاند بشر نابودي در سعي تكنولوژي
فحش ديوار و در روي و شد سواد با كسي اگر ولي بگيريم ،
بپردازيم؟ تحصيل و علم نكوهش به بايد ما نوشت
تو حاضر حال در شايد پيشرفته ارتباطات و تكنولوژي و علم
يك فقط اگر ولي بزند ، ندارند آشنايي آن با كه كساني ذوق
برقرار ارتباط دنيا سوي درآن دوستي با باشيم مجبور بار
و عشق معناي واقعا كسي اگر.ميفهميم آنرا قدر كنيم
به دسترسي امكان كه زماني ميفهمد بداند را اشتياق
.است غنيمت هم صدا شنيدن همان نيست دوستان
تركاشوند سهيلا
!...آيندگان به ما هديه سربي هواي
اصلا يا ميخواند ، كسي چه را كوتاهم مقاله اين نميدانم
واين داشتند سواد آدمها همه ميشد كاش ولي ميخواند؟ كسي
همه كه است مسالهاي زيست محيط.راميخواندند نوشتهام
گريبانيم به دست آن با نخواهيم چه و بخواهيم چه آدمها ما
.است شده آن دچار ما طبيعت كه است دهشتناكي سرنوشت آن و
ما از گروهي كنم ، اعتراف همه جاي به و بگويم روشنتر يا
خود منفعت براي گروهي و ناداني و جهل علت به آدمها
.نمودهايم وارد طبيعت رنجور تن بر مرگآور زخمهايي
در يا خشكيدهاند ، ايستاده ارهها شبيخون در جنگلها
.سپردهاند الوارها و خاك به تن وهزارپاره ، عريان بيكسي ،
بغض آدمها خودخواهي از تبآلودگي در دريا طرفتر آن
نفت بوي عصباني و تند گاهي و بيرمق گاهي موجهايش و كرده
ساحل به را مردهاند سرطان درد به كه را وماهيانش ميدهد
صداي نگاه هر و قدم هر در !كنند شرم آدمها شايد !ميبخشد
ميآيد ، ويراني از خاسته پا به غبار و وگرد طبيعت ويراني
است ، افتاده راه به پسكوچه كوچه در كهنه زخم و درد بوي
را سموم انواع جام آدمها ما راحتطلبي در كشتزارها
را مضر و مفيد درشت ، و ريز موجودات همه ما و سركشيدهاند
ماندهاند گندمستانها و شاليزارها اينك و !كشتيم هم با
آنقدر كنيد باور !است كرده خم را قامتشان كه دردهايي با
كه نميدانم ميكنم ، حس وجودم عمق در را طبيعت دردهاي
نه ، !تهران ماست ، شهر اينجا !كنم بيان وچگونه را كداميك
و دارد جمعيت ميليون ده از بيش كه نه ، تهراني !بزرگ تهران
ميكشند سر سربي هواي مردمانش !موش سيميليون ميگويند
... و ميشوند نزديك آسمان سقف به روز هر وساختمانهايش
ديوارهايش كه شهري به و مينشينم خانه بام پشت شبها گاهي
بزرگ و كوچك خيابانهاي وقت آن ميكنم ، نگاه خورده ترك
و ميشوند مجسم نظرم در بدن متورم رگهاي عين
از شدهاندو ديوانه اضطراب موج با گويي كه آهنپارههايي
از را مسموم غبار وخروارها ميگريزند موهوم موجودي
همچنان شهر ونفس.ميدهند بيرون خود دلچركين
به ميتوانيم راچگونه آلوده هواي اين.تنگترميشود
.بسپاريم نسلهايآينده
منطقه 18 (دبيرستان اول)پورعلي سعيده
نگيرد قرباني دوباره دريا كه آن براي
دراختيار خزر درياي سواحل درصد ده از كمتر كه درحالي
سازمانهاي و نهادها دست در سواحل اين درصد و 90 است مردم
است تاسف جاي هم باز است شخصي ملك يا غيردولتي و دولتي
از منطقه اين در ما هموطنان از نفر دهها ساله همه كه
اين واكثر نيست پاسخگو راستي به كسي ميسپارندو جان دريا
تا امسال كشوراند اين ونوجوان جوان قشر از غرقشدگان
دريا در نفر مازندران 133 سواحل در فقط ماه شهريور بيستم
انسان حيات كه مساله اين به توجه با.شدند غرق
خوب چه ميباشد ، واجب آن حفظ و سرمايهاست ارزشمندترين
ناحيه از مفيد راهكارهاي از بااستفاده كه است
حوادث اين از وگلستان مازندران گيلان ، استانداريهاي
اتفاق تابستان تعطيلي ماه در 3 ساله همه كه ناگوار
نه ، رساند حداقل به را ها آن يا و شود جلوگيري ميافتد
بويژه مردم از ديگري گروه شدن غرق شاهد ساله همه اينكه
با بنابراين.باشيم خانوادهها شدن داغدار و عزيز جوانان
و نكات به آتي درسالهاي است ، لازم مساله اهميت به توجه
:شود توجه زير يادآوريهاي
همه اينكه نه افزود غريق نجات ماموران برشمار كه بايد -1
.شود كاسته آنان تعداد از ساله
سرمايههاي كه شمالي استانهاي در گردشگر جذب براي -2
اقتصادي رونق باعث و ميآورند منطقه به باخويش را عظيمي
مردم جان از حفاظت براي كه است لازم استانهاميشوند اين
شود صرف لازم هزينههاي مدت دراز در نظر مورد سواحل در
گردشگري صنعت بررونق سرمايهگذاريها قبيل اين مسلما
.افزود خواهد فوق استانهاي
براي افرادي وجود و غريق حضورنجات تنها حال هر به -3
بودن خطرساز با رابطه در كه نيست كافي مردم راهنمايي
تابلوهاي نصب بلكه.كنند راهنمايي را مردم سواحل از بعضي
آنجا در دريا سالمسازي طرح كه درسواحلي هشداردهنده
جان سلامتي حفظ براي ميتواند خودنيز ميشود ، اجرا
كام به را روزه چند سفر شيريني و باشد موثر مسافران
.نسازد تلخ خانوادهها
نكو بهزادي مصطفي
|