سراسري جشنواره نخستين در نمايش 23
ميرود صحنه به پانتوميم
جواني در هنرآفرين مرد سيماي
سراسري جشنواره نخستين در نمايش 23
ميرود صحنه به پانتوميم
جشنواره نخستين بازبيني دوم مرحله انجام با :هنري گروه
در اجرا براي پانتوميم نمايش پانتوميم ، 23 نمايش سراسري
.شد انتخاب جشنواره اين جنبي و اصلي بخش
همت اصغر آقايي ، ناصر از متشكل جشنواره اين بازبيني هيات
نمايشهاي بازبيني مهرماه دوم نيمه از خمسه ، عليرضا و
سرانجام و گرفتند عهده به را جشنواره اين در شركتكننده
جنبي بخش در را نمايش و 12 اصلي بخش در را نمايش 11
.كردند معرفي و انتخاب
از نمايش دو اجراي بر علاوه جشنواره برگزاري طول در
آموزش كارگاه آذربايجان ، جمهوري و فرانسه كشورهاي
اين در.شد خواهد برپا فرانسوي گروه توسط پانتوميم
در مدرس عنوان به لوكوك ژاك پسر لوكوك فرانسوا كارگاه
عملي شكل به كارگاه اين ثبتنامكنندگان به روز طول 6
در ميمووديناميك تحقيق خنثي ، ماسك حركت ، آناليز دروس
.داد خواهد آموزش تئاتر شخصيتهاي ساختمان و عناصر طبيعت ،
به ميتوانند كارگاه اين در ثبتنام براي علاقهمندان
حافظ خيابان) هنري حوزه در واقع جشنواره اين دبيرخانه
.كنند مراجعه نمايشي هنرهاي بخش ،(سميه نبش
يك مدت به صبح روز هر جشنواره برگزاري زمان در همچنين
و استادان هنرمندان ، حضور با پژوهشي نشست ساعت
.شد خواهد برگزار پانتوميم نمايش دستاندركاران
جواني در هنرآفرين مرد سيماي
جويس جيمز زندگي و آثار به نگاهي
خوانندگان عامه براي ايرلندي ، بزرگ نويسنده جويس ، جيمز
واپسين در كه حالي در.ناآشناست نامي پارسيزبان
او معروف رمان شد ، انجام جهان سوي آن در كه اظهارنظري
و ;گرفت قرار بيستم سده رمانهاي بهترين درصدر "اوليس"
مينمايند ، تفكر و تامل آثارش روي بر بيشتر هرچه امروزه
پديدار عظيمتر نظرشان در يادماندني به آثار اين ارزش
.ميشود
از روشنهايي سايه"دوبلينيها" در جويس داستانهاي *
نقطه همين از نيز "عشق" حتي كه است زندگي و مرگ تلاقي
ميگردد پديدار و ميشود زاده
روز 2 در ايرلند ، ادبيات بزرگ اعجوبه اين جويس ، جيمز
و فقير خانوادهاي جويس خانواده.شد زاده فوريه 1882
خانواده اين فرزند ده از نخست فرزند جويس و بود كمدرآمد
او براي كم ، درآمد وجود با جويس پدر كودكي هنگام به.بود
و رياضيات و نوشتن و خواندن او به تا گرفت سرخانه معلم
در آنجا در و رفت مهدكودك به آن از پس.دهد ياد جغرافيا
.ميكرد ايفا نقش مهدكودك نمايشهاي كار
ميگذشت ، عمرش از سال هفده تنها كه حالي در سال 1899 ، در
اين در.پرداخت "دوبلين ادبي انجمن" در سخنراني ايراد به
به جويس بود ، "نمايشنامه و زندگي" آن موضوع كه سخنراني
ممنوع سخنراني اين متن انتشار.پرداخت ايبسن آثار نقد
.پرداختند آن با مخالفت به زيادي افراد و شد اعلام
داشت آن بر را او ديگر بار ايبسن به جويس شديد دلبستگي
ما كه آنگاه" نمايشنامه درباره مقالهاي بار اين تا
از يكي در كه بنويسد ايبسن "برميخيزيم مردگان
به ايرلند زمان همان ادبي مجلات وزينترين و معروفترين
اين ايبسن درباره عمر پايان تا جويس اعتقادرسيد چاپ
.است جهان نمايشنامهنويس بزرگترين و بهترين وي كه بود
بسيار مرتبه و مقام در نيز شكسپير از حتي را ايبسن جويس ،
ستايش شگفتانگيزي بهنحو را او و ميداد قرار بالاتري
.ميكرد
سال در و شد فارغالتحصيل دوبلين دانشگاه از سال 1902 در
روزنامه در كار با را خود ادبي فعاليت ديگر بار 1903
كه نقدي دليل به و نپاييد ديري كه گرفت ، سر از "اكسپرس"
علاقهمند آن به روزنامه سردبير كه كتابي كاستيهاي بر
.شد اخراج روزنامه از نوشت ، بود
آورد ، روي اركستر با خوانندگي حرفه به جويس سال 1904 در
كنار نيز را آن بهزودي خودش ، ويژه بيطاقتيهاي با ولي
همين در نيز "مجلسي موسيقي" كتاب از قطعه نخستين.گذاشت
اما.شد منتشر و چاپ "شنبهها ريوو" هفتهنامه در سال
جويس ، ساله زندگي 59 تمام در رويداد مهمترين بهواقع شايد
نام به دختري با آشنايي آن و افتاد اتفاق سال همين در
ژرفي اثر جويس ، زندگي لحظههاي واپسين تا كه بود "نورا"
نورا ، گذاشت برجاي قرن بزرگ نويسنده اين آثار و زندگي در
شاد و ساده كاملا حال عين در و زيبا اما فقير دختر اين
بود ، دوبلين در مهمانخانهاي پيشخدمت كه مذهب به پايبند و
خود شيفته را او و گذاشت اثر جويس جان و جسم در آنچنان
روز 16ژوئن 1904 ، جويس آشنايي ، اين از پس سال ده كه ساخت
پرداخت و ساخت مبناي را نورا ، با ديدارش نخستين روز يعني
از كه جويس ولي.داد قرار "اوليس" رمان رويدادهاي شرح و
بود ، آگاه يكديگر به نورا و خود مفرط علاقه اين سرانجام
موقعيت نداشتن و خود آمادگي عدم از كه نپاييد ديري
ندارد ، عقيدهاي رسمي ازدواج به اصولا اينكه و ازدواج
.كرد صحبت نورا با
از سرخوردگي علت به جويس كه درحالي سال ، همين در سرانجام
ترك به تصميم ايرلند ، روز آن جامعه مذهبي -اجتماعي وضع
از فرار براي هم را نورا موافقت بود ، گرفته خود ميهن
.گريختند زوريخ به هم با دو هر و كرد جلب خانه
تمامتر هرچه سختي به نورا و او زندگي سالها اين در
روي نيز رختشويي شغل به حتي نورا ، كه جايي تا ميگذشت
ترييست در مدرسه همان شعبه به ديگر بار جويس.آورد
،"عربي" ،"برخورد" كوتاه داستانهايشد منتقل
،"همتايان" ،"كوچك ابري" ،"پانسيون" ،"دوزننواز"
،"انتخابات ستاد در گلپيچك روز" ،"دردناك حادثهاي"
قرار "دوبلينيها" مجموعه در بعدها كه "فيض" و "مادر"
به جويس آن علاوهبر.هستند دوره اين محصول همگي گرفتند ،
پرداخته و ساخته كه "قهرمان استيون" رمان نگارش كار
اما.ميداد ادامه نيز بود خود زندگي رويدادهاي برمبناي
مجموعه در ويكتوريا ملكه به كه اهانتي خاطر به ناشر
مجموعه اين انتشار و چاپ به بود شده "دوبلينيها" داستان
بدتر روزبهروز جويس مالي وضع سالها اين در.نداد رضايت
حال عين در اماميشدند فقيرتر بهروز روز آنها و ميشد
نميكرد فراموش را خود آراسته و مرتب ظاهر جويس گاه هيچ
به بيشتر چه هر را بيموردآنان ولخرجيهاي حال عين ودر
ديگر و استانيسلاوس برادرش از سنگين قرضهاي و بيپولي
.ميداد سوق وآشنايان دوستان
سالها ، باگذشت كه گشت آغاز جويس چشم درد سال 1907 از
.ميافتاد مخاطره به بيشتر چشمانش سلامتي وضع روزبهروز
.بازگشت ايرلند خود ميهن به جويس ديگر بار سال 1909 در
سالن نخستين دوستانش از تن چند ياري با جويس سال درهمين
.كردند راهاندازي را دوبلين سينماي
تحمل نيز را پدريش خانواده مخارج جويس سالها اين در
مجموعه انتشار و چاپ درگير همچنان ديگر وازسوي ميكرد
وجودداشت كار اين سر بر كه ديگري مشكل.بود "دوبلينيها"
نامهاي از مجموعه اين داستانهاي در جويس كه بود اين
بود گرفته بهره فروشگاهها و رستورانها كافهها ، واقعي
را امكنه اين صاحبان شكايت احتمال موضوع واين
ناشر ، ديگر دليلتراشيهاي از يا و برميانگيخت
ولي.بود مجموعه اين داستانهاي از برخي بودن غيراخلاقي
نبودند ، قايل برايش اعتباري و ارزش ايرلند در كه را جويس
سياسي صاحبنظر و ادبي منتقد عنوان به او از اتريش در
.ميشد ستايش بهترينوجهي به ايرلند رويدادهاي
داشتن علت به جويس مالي اوضاع سالها اين در
و ترييست بازرگاني دبيرستان در كار و شاگردانخصوصي
اين ازجمله.بود شده بهتر روزنامهها در مقالاتي نوشتن
چارلز" درباره مقالهاي يا و "ادبيات در رنسانس" مقالات
روزنامه در (18121870) انگليسي معروف نويسنده "ديكنز
.بود "پيكولو"
و رئاليسم" درباره سخنرانيهايي مجموعه سال 1912 در جويس
.كرد ايراد "انگليسي ادب در ايدهآليسم
بلاتكليفي ، و سرگرداني سالها از پس سرانجام سال 1914 در
و چاپ كوتاه داستان حاوي 15 "دوبلينيها" داستان مجموعه
سايه"دوبلينيها" در جويس داستانهاي.شد منتشر
از نيز "عشق" حتي كه است زندگي و مرگ تلاقي از روشنهايي
اين در جويس.ميگردد پديدار و ميشود زاده نقطه همين
دروغپرداز ولي ظاهرساز كشيشان بازيهاي ديگر بار مجموعه
جويس بودكه سال ازهمين.است گرفته سخره به را كاتوليك
،"دوبلينيها" انتشار خاطر به شادي و غرور از سرشار
ادبيات كه رماني.كرد آغاز را "اوليس" بزرگ رمان نوشتن
آن بر را هدايت صادق چون ونويسندهاي كرد دگرگون را قرن
پيش دوره دو به را ادبيات شخصي نظر اظهار يك در تا داشت
.نمايد تقسيم جويس از پس و جويس از
وليعهد قتل داد ، رخ -1914 سال اين در كه مهمي واقعه
و جويس بودكه اول جهاني جنگ آغاز آن دنبال به و اتريش
بود ، جنگ در بيطرف كشوري كه سوئيس به ساخت مجبور را نورا
.بروند
جويس "درجواني هنرآفرين مرد سيماي" رمان سال 1916 در
براي بيشتري مالي مساعدتهاي موجب و شد منتشر درامريكا
به بيشتر چه هر روزبهروز آنان مالي وضع اما.گشت جويس
اين عمده دليل كه چند هرميشد سپري وتنگدستي فقر سوي
.نبود ونورا جويس بيهوده اسرافهاي جز چيزي ناداري و فقر
شدت و ميشد بيشتر روزبهروز جويس چشم درد سالها اين در
دقيق فهم عدم از ناشي كه انزوايي و وتنهايي درد.ميگرفت
ديگر دردهاي بر نيز بود ، نورا همسرش طرف از حتي آثارش
در جويس واقعا كه نميداند كسي.ميافزود او وجسمي روحي
يا و داشته قصدي چه و ميانديشيده چه به سالها اين
!است ميكرده سر وهوايي حال چه با را روزها تك تك اينكه
جويس نه كه ميهني بود ، شده برعلت مزيد نيز ميهن از دوري
خود تبعيدي به را او حتي و ميفهميد نه و ميخواند را
نتوانست ديگر عمر تاپايان جويس !بود كرده مجبور خواسته
ميپنداشت كه چرا بازگردد ، خودايرلند ميهن به كه ونخواست
ميهني همان اين و دارند را ترورش قصد او كاتوليك مخالفان
.مينوشت آن از الهام با را داستانهايش تك تك جويس كه بود
هنگام به جويس ظاهري وضعرفت پاريس به جويس سال 1920 در
با ازحضور و بود كثيف وحتي نامرتب شدت به پاريس در اقامت
كه جايي تا نميكرد ابا نيز ادبي درمجامع سرووضعي چنين
او ولي ميگرفتند ، خرده او از مورد اين در دوستانش
را "اوليس" جويس بودكه سالها درهمين.بود بيتوجه همچنان
آماده وانتشار چاپ براي را بزرگش شاهكار واين مينوشت
را بسياري مجادلات رمان ازاين بخشهايي چاپ.ميكرد
حتي.بود رمان اين از بدگويي جهت در اكثرا كه برانگيخت
-1856) ايرلندي معروف نويس نمايشنامه برناردشاو ، جرج نام
.ميشود ديده منتقدان از دسته اين ميان در نيز (1950
حمايت او نويسندگي شيوه و جويس از درستي به كه كسي تنها
به نيز بكت با جويس رابطه ولي.بود "بكت ساموئل" ميكرد
همراه يك جويس و خورد هم به ديگري خانوادگي مسائل خاطر
را زمان جريان جويس حال هر در.داد دست از را خوب بسيار
دريافته فراست به را نكته اين و بود داده تشخيص خوبي به
حمله مورد منتقدانش سوي از خود زمان در چه اگر كه بود
وي كارهاي ارزش دور چندان نه آيندهاي در ولي گيرد ، قرار
و ادبيات ميان اختلاف جويس.شد خواهد آشكار جهانيان بر
و فاصله اين كه بود آن بر و ميديد عيان به را زندگي
تك تك.برساند ممكن حداقل يابه ببرد ، ميان از را اختلاف
طول در وي كه است عظيمي تلاش چنين حاكي جويس داستانهاي
چنين جويس "اوليس".داد خودانجام نويسندگي پربار دوران
شجاعت با جويس.ميدهد نشان ممكن شكل بهترين به را تلاشي
كنار به را پيش سده داستاننويسي سبكهاي تمامتر ، چه هر
هم شايد و بود حرفها اين از فراتر چيزي "اوليس".نهاد
آن سراسر در دلنوازي موسيقي.داستان يك از فراتر چيزي
تقابل در جويس "اوليس".برميانگيخت را خوانندگانش گوش
واقع به ولي بود ، خود از پيش پربار ادبيات تمام با
شايد.نوعي به يك هر ازخود ، پيش آثار بهرهمندازهمه
"اوديسه" زيباي گويي دوباره طريقي به را "اوليس" بتوان
پدر حقيقت بايددر را جويس جهات اين از.دانست هومر
آن معناي تمام به نويسندهاي جويس.دانست مدرن نويسندگي
كاملا را "اوليس" رمان "هرزگان" بخش.نويسا يك نه بود ،
ديگر":بود گفته بودكه آن از پس و نوشت موسيقي پايه بر
".ببرم لذت موسيقي از نميتوانم
جويس ميان عشقي خاطره مبناي بر چون شد ، ماندگار "اوليس"
آن از حافظ كه است چيزي همان اين و بود شده نوشته نورا و
:ميكند تعبير "عشق سخن صداي" به
خوشتر نديدم عشق سخن صداي از
بماند دوار گنبد اين در كه يادگاري
را منتقدان كه است سال سالهاي "اوليس" نوشتن با جويس
.كرد خواهد و كرده مشغول خود به
جويس كه تلاشهايي و كار سختيهاي همه از پس سرانجام
سال 1922 ، آغاز در "اوليس" شگرف و بزرگ رمان داد ، انجام
با اما.شد ومنتشر چاپ جويس ، تولد سال چهلمين با همزمان
كتاب دوستانش ، و جويس انتظار برخلاف و اوصاف اين همه
.ماند آيندگان فهم درانتظار واقع به و نكرد زيادي فروش
بكت ، كامو ، فاكنر ، آثار در زبانش و "اوليس" تاثير بعدها
سبك ميرسد نظر به كه فاكنر بويژه.شد ديده ماركز و ولف
حتي.است برده كار به جويس كامل تحتتاثير را "مونولوگ"
جويس از را -مونولوگ -سبك اين چوبك صادق نيز ايران در
.است كرده اخذ
در بار نخستين براي "فينگان زندهداري شب" رمان نخست بخش
كتابي صورت به رمان كل اما شد ، منتشر و چاپ سال 1925
منتشر و چاپ سال 1939 در يعني آن از پس سال چهارده مستقل
گذشته فعال و كوشا جويس ديگر جويس سالها ، اين در.شد
.شكست را كمرش سال 1931 پاياني روزهاي در پدرش مرگ.نبود
را پدرش كه بود كسي تنها پدرش ، فرزندان ميان در كه جويس
مدتي تا پدرش مرگ از پس ديگر ميداشت ، دوست فوقالعاده
از عدهاي حتي.بود داده دست از را خود نويسندگي توانايي
.آوردهاند ميان به سخن نيز او هنري -ادبي سليقه تغيير
1941 ،-سالهاي 1925 فاصله در جويس كه كارهايي ديگر از
بهويژه ديگر زبانهاي به خود آثار ترجمه كار داد ، انجام
كار ديگر ولي مينوشت پراكنده مقالاتي يا بود ، ايتاليايي
.نميكرد ادبي جدي و مهم
شب در نويسندگي اعجوبه و نابغه اين جويس ، جيمز سرانجام
را ادبيات جهان خود بامرگ و درگذشت ژانويه 1941 ، 13
.ساخت سوگوار
كه آثاري آثارش؟ روي از !شناخت؟ بايد چگونه را جويس اما
روي از يا بود؟ او پرتلاطم و بزرگ وجود چكيده و عصاره
حال عين در و وفادار همسري عمر پايان تا اينكه زندگياش؟
نابغه اين واقعا !ماند؟ باقي نورا براي بيعرضه
چه تاثير تحت و گذراند ايرا زندگي چه نويسندگي
ديگر تن اينچنين نوشتههايش و آثار كه بود انديشهاي
اورول ، جرج كه نكنيم فراموش !ميلرزاند؟ را نويسندگان
معروف آثار خالق و (19031950) انگليسي بزرگ نويسنده
نوشته چنين جويس "اوليس" درباره "1984 و "حيوانات قلعه"
اين.بودم نخوانده را آن هرگز كاش اي...اوليس":بود
".كنم احساسحقارت ميشود باعث كتاب
به همگي نوشتههايش اما ندارد ، خاصي سبك و تكنيك جويس
در.ميشود محسوب ادبي آوانگارد آثار رديف در نوعي
كه هنگامي اما.ميكند استفاده مونولوگ از بيشتر كارهايش
استفاده داستانهايش پرسناژهاي در مونولوگ همين از
تركيب و واژهسازي قواعد و زبان دستور ديگر ميكند ،
واژگان ميكند ، بازي زبان با.نميكند رعايت را واژگان
و واژگان يكديگر با آنان تركيب از و ميدهد تغيير را
طبيعت آواهاي تا ميكند تلاش حتي.ميسازد نويني تركيبات
در جويس اصولا.آورد در واژهها و حروف قالب در هم را
بسيار داستان نويسندگي سبك و شكل و فرم به نويسندگي
درست كار اين اينكه.آن محتواي به تا ميدهد اهميت بيشتر
. بود خواهد نويسنده شخصي سليقه به بسته نه ، يا است
روزي كه كساني همه.بود آزاديخواهي مظهر جويس زندگي
محكوم "جهان كتاب بدترين" عنوان به را جويس "اوليس"
.هستند محكوم تاريخ پيشگاه در خود امروز كردند ،
سال سالهاي تا جويس آيا كه است اين است مهم كه آنچه ولي
و !تاخت؟ خواهد سده همين نويسندگان ديگر از پيشتر
نقد به سال سالهاي را منتقدان ميخواست خود كه همانگونه
آيا كلام يك در و !داشت؟ خواهد نگاه مشغول خود آثار
است پرسشي اين شد؟ خواهد قديمي روزي جويس كارهاي مضامين
همين ادبيات و ميشود مطرح بيستويكم سده آستانه در كه
پاسخ بدان ميگردد آغاز ديگر ماه چند از كه سدهاي سده ،
!داد خواهد
پيروزان عليرضا
|