ديدهاي آنچه از واگو شمهاي
و 8 ميراث 7 آينه
روان و روح تقويت و مذهبي اعتقادات
ديدهاي آنچه از واگو شمهاي
اميرالمومنين حضرت گهربار كلمات از بعضي منظوم ترجمه
( ع ) طالب ابي بن علي
خرمشاهي بهاءالدين :سرايش و ترجمه
بينظير ومعمار بلاغت معيار (ع)علي امام :جستارگشايي
ژرفكاوي و آن از فراتر كه فلسفه همان نه حكمت.است حكمت
چنان امام ، و است انساني صحيح روش كشف براي معاني درروح
با كه فرموده كاوش معاني و مضامين ژرف درياي اين در
-حقيقت نهج در شك خردلي ايشان ، كلام مقدمات از استنتاج
مولاي توجه اما.ماند نخواهد باقي -بشر طاقت قدر به
آن بيهمال قدرت از بيان ، فصاحت و كلام صورت به متقيان
الفتي ونيز برميخيزد مضامين تبيين و معاني طرح در حضرت
بوده آن كامل مفسر و وجامع وحافظ داشته الهي كلام با كه
اگر كه مانده جاي بر نيز منسوب ديواني (ع) امام از.است
ترديد ايشان حضرت به اشعارش و ابيات برخي اتقان در چه
مقام در داشتن قرار و شعر به امام توجه مسلما ولي هست
مقامي حضرت آن به روزگار ، ادبشناس و شعر منتقد بزرگترين
بليغ و مسجع متن مدعا شاهد.است فرموده ارزاني بيبديل
به را ادبپژوه و رامسحور خواننده كه است نهجالبلاغه
و كلام ذات به امام ، سخن ارج كه چند هر واميدارد ، اعجاب
.است آن زيور و پيرايه وادبيات بازميگردد سخن مضمون
زيبنده عنواني كه (ع)علي امام سال مناسبت به امسال
شناخت و الهي معارف عظيم منبع اين به توجه است ، وخجسته
ظواهر به نبايد كه است يافته ويژه اشارتي انساني ، متعالي
بازشناسي نيازمند ما واقع درشود ختم سنتي تبليغات و
آموزه اگر كريم ، قرآن.عترتيم رخشان بلندو ومعاني مفاهيم
آن بطون مبين و مفسر عترت ، و سنت است ، ومومن مسلمان كبير
متقنترين و ودقيقترين روشنترين كه كيست فلذا ميباشد ،
يا انگارد بتواندناديده را معرفت عظيم ذخيره اين متن
راه ، دليل از استمداد با اما است سخت راه شمارد؟ اندك
شاعرانه اشارتي ذيل ، متن.شد خواهد هموار و روشن
و حكمتها برخي پردرخشش شعاع در كه است منظوم وترجماني
سالروز مناسبت به و شده سروده اميرالمومنين فرمايشات
ابن نهجالبلاغه شرح ترجمه مجدد چاپ و (ع)علي ولادت
گرديد ، برگزار نشرني سوي از كه درجلسهاي ابيالحديد ،
خرمشاهي ، بهاءالدين دكتر مترجم ، و سراينده.است شده قرائت
به نياز كه است معاصر شناس حافظ و مترجم و پژوه قرآن
به و (ع)علي سخن ژرفاي از استمداد با.نيست ايشان معرفي
حاصل اين است ، (ع)علي نام به مزين كه مباركي سال مناسبت
.ميرسانيم خوانندگان گرامي نظر به را سنت ومحصول ذوق
معارف گروه
فاين سياتيك ما مضي مافات -1
العدمين بين الفرصه فاغتنم قم
مكوش بيهوده رفته ، آنچه هر است رفته
مخروش بيجا ناآمده ، ناآمده
كن كاري دوعدم وميان برخيز
مفروش ارزان است ، گوهر چو نكته ، اين و
*
(1)يحسنه ما قيمهالمرء -2
ميلرزي داوري زبيم كه آن اي
ميورزي درجهان كار چه كه بنگر
مرد ارزش همه بسنجند كار با
ميارزي همان به ورزي كه كار هر
*
الباطل يرادبه كلمهحق -3
دارند دل در صدق هميشه آنانكه
دارند حاصل خويش مراد همواره
كرد مغلطه خارجي چو علي ، فرمود
دارند باطل مراد حق ، گفته از
*
حارسا بالاجل كفي -4
باشد هراسان خود زمرگ كه كس هر
باشد آسان بس نگرانيش دفع
دير نه مرد ، توان ازاجل زودتر نه ،
باشد نگهبان را تو اجل كه حقا
*
الصبر من اتقب الجزع -5
ما تنهايي طعم چه اگر تلخست
ما پايايي سان به گذرد ، هم اين
سختي اندر بيقراري و بيتابي
ما شكيبايي از صعبترست خود
*
الياس مع الرحه -6
ما خواهش همه اين نپذيرد پايان
ما كاهش مايه است طلبي افزون
است طمع همجوار هميشه اميد ،
ما آسايش است نهفته ياس در
*
الحرص مع الحرمان -7
دارد درمان كه گفت توان درد هر
دارد پايان كه گفت توان رنج هر
دهي باد بر عمر كه مطلب افزون
دارد حرمان گشت ، حريص كه كس هر
*
بغيره اتعظ /وعظ من السعيد -8
ناداني بجز ثمر ، ندهد غفلت ،
داني تا زمانهات از ببر عبرت
پند گيرد ديگري زحال كه كس هر
خواني نيكبختش كه مكن ترديد
*
شقاق الخلاف كثره و نفاق كثرهالوفاق -9
برميخيزد اتفاق از پيروزي
برميخيزد وفاق از فايده بس
نفاق همواره خاست وفاق ، زافراط
برميخيزد شقاق جدل ، زافراط
*
انتبهوا ماتوا فاذا ينام الناس -10
شوند پندار زبند رها نه مردم
شوند گرفتار و ببينند دام بس
خوابند اندر زندهاند كه مادام
شوند بيدار مردهاند كه گاه آن
*
يقينا ازددت لم الغطاء كشف لو -11
آيد گرفتار پرده پس كه كس هر
بگشايد برون آن از رهي كه كوشد
گردد يكسو نيز غيب پرده گر
نميافزايد من يقين به هرگز
*
ربه عرف فقد نفسه عرف من -12
ورزيد ايمان قدس و غيب به بنده هر
ديد و دانش شود فزونترش روز هر
نيكو را خويشتن شناخت كه كس هر
گرديد خواهد خداشناس نيست شك
*
ماقال الي انظر و قال من الي لاتنظر -13
پيمود شناسي حق طريق كه كس آن
نگشود زكارش گره شنوي ، حق جز
هست كه گوينده اينكه به منگر هرگز
بود چه هرگفته كه باش آن پي در بل
*
ماجهلوا اعداء الناس /لماجهله عدو المرء -14
است برخوردار علم و زعقل كه كس هر
است پربار دانشش درخت نيست شك
بيبهره زدانشي بود كه كس هر
است بيزار آن از دل در شكي بيهيچ
*
تقريع الملا عند /بين النصح -15
بود خواهد واكنش است كنشي جا هر
بود خواهد بيروش خير ، بينيت
بود جمع در كه نصيحتي هرگونه
بود خواهد سرزنش بلكه نه ، پند آن
*
نقصالكلام العقل تم اذا -16
ميرد زحكمت ، تهي شود كه دل ، هر
بپذيرد را انتقاد هر كه آن خوش
ميبينيم شود ، فزون خردش كس هر
گيرد كاهش طبع به سخنش و حرف
*
طوره يتعد لم و قدره عرف امرء الله رحم -17
ننهد سر در باد كه كسي به رحمت
ننهد برابر فراتران به خودرا
خودبشناسد قدر كه آن بر شاباش
ننهد فراتر خويشتن حد از پا
*
/لقدره شكرا عنه العفو فاجعل عدوك علي قدرت اذا -18
عليه للقدره
شوي پيروز چو خويشتن دشمن بر
نروي بيرون عدل زطريق بايد
خود پيروزي شكرانه چو عفو كن
زقوي زيبد عفو هماره كه آري
:پانوشت
چاپ خوش و خوشنوشته نفيس كتاب از علوي تامات كلمات -1
اصل) است شده برگرفته السلام عليه علي حضرت قصار صدكلمه
فرهنگي ميراث سازمان چاپ ;گلستان كاخ در محفوظ خطي نسخه
.(ش كشور ، 1375
و 8 ميراث 7 آينه
هياتي در ميراث آينه فصلنامه شماره هشتمين و هفتمين
نسبت عميقتر محتوايي و متنوع مطالبي با البته و حجيمتر
تقريبا شماره اين در.است شده منتشر گذشته شمارههاي به
روانه گذشته ماه چند طي در و متون حوزه در كه آثاري عمده
و گرفتهاند قرار تحليل و بررسي مورد شدهاند ، نشر بازار
از كه دارد اختصاص آثاري مجموعه به بررسيها اين عمده سهم
.شدهاند منتشر مكتوب ميراث نشر دفتر سوي
عربيشناس بنيتو ، بابلو پروفسور با گو گفتو دو
كتابخانه خطي نسخ بخش رئيس ريشارد فرانسيس و اسپانيايي
.ميروند شمار به شماره اين مهم مطالب جمله از پاريس ملي
جمله از نيز آشتياني اقبال عباس مرحوم آثار و زندگي
كتابهاي معرفي و نقد.است شماره اين مفيد مطالب
از گزارشي همراه به...و خسروي ظفرنامه ،"المسامره"
از نيز...و عرب نزد علم تاريخ سالانه كنگره بيستمين
.است نشريه اين مطالب ديگر
روان و روح تقويت و مذهبي اعتقادات
علوي عازمي ربابه
ارجمند خوانندگان از يكي نامه حاضر ، مطلب :جستارگشايي
كرده ، تجربه خود كه را مسالهاي خلوص ، كمال در كه است
و معنوي معتقدات تاثير آن و نگاشته كشور سالمندان براي
سالمندان روح و انسان ذات در اميد گسترش بر مذهبي عقايد
از ظريفي و مهم بخش كه ميكنيم فراموش ما همه گاه ، .است
به انسان كه زماني.است پيري و كهنسالي انسان ، حيات
نوجواني و كودكي كردن سپري با و ميرسد زندگي آخر لحظات
حيات سيلاب انتهاي در را خود ميانسالي ، و جواني و
حيات استمرار براي فلسفهاي ميتواند چگونه ميبيند ،
انجاميد ، طول به پيري دوران اگر اين ، از بالاتر و بيايد؟
سلامت براي مايهاي او به انگيزهها و انديشهها كدام
نگارش دستمايه پرسشها ، اين داد؟ خواهد ضمير تقويت و روح
بانوان از يكي سوي از شريف مضمون و ظريف نامه اين
منتشر امروز معارف پيك در كه بوده سنج نكته و سالخورده
.ميشود
مريض و سالمند اشخاص اگر كه رسيدند نتيجه اين به محققين
محسوب پژمرده آنها روح باشند نداشته آينده به اميد
در افرادي چنين براي اميد زمينههاي ايجاد.ميشود
الهي ، لطف به اعتماد و يقين و مذهبي معتقدات با ارتباط
با اگر كريم قرآن مطالعه مسلمانان ، براي.است مهمي مساله
كار از روحي قواي و ذهني سلولهاي شود همراه تعقل و تفكر
و فرامين به توجه پرتو در سالمند و مريض شخص افتاده
پيدا تازهاي روح قرآن زمزمههاي استماع و الهي اندرزهاي
متوجه ندارد قرآني معلومات كه كسي هم گاهي حتي و ميكند
خداوند دستورات همان مطابق او رفتارهاي بيشتر كه ميشود
خدا بندههاي آسماني كتب همه.است نداشته خبر خود و بوده
رفتن ديگر سراي و باقي جهان به خوب و زيستن خوب به را
به يافتن دست براي پژوهان دانش اظهارنظر.دادهاند آگاهي
به رسيدن از قبل موفقيت با حيات ادامه و روح آسايش
درست مسير در را انسانها وجود در باطن حركت سالمندي ،
.ميرسند روح عافيت به صورت اين در اشخاص و داده گسترش
مقابل در انسان جسم شد حاصل روان و روح بهبودي وقتي
مخير زندگي مسير انتخاب در انسانها ميشود ، مقاوم امراض
كنند اختيار ميتوانند را درست جهت شرايطي هر در و هستند
و قوي اراده (نوجواني و جواني)پايين سنين در مخصوصا
درخشانتر انسان براي حقيقتها و سهل گيرندگي و پذيرش
گذراني ، بيهوده جاي به ما جوانان كه ميشد كاش اي.است
يقين به اخروي و دنيوي امور همه در و بودند تحقيقگر
به بودند چنين كه آنها بسا چه مييافتند ، را درست طريق
سر پشت سهولت به را نشيبها فرازو و زيستند شايستگي
ميگيرند خود درون از نور كه نيز بينان روشن.گذاردهاند
يقين متعال خداوند وعدههاي به و است باز آنها دل چشم و
راه هميشه و نيستند وامانده جهان دو هر امر در دارند ،
دارند ، سلامت روحي آنها.است آشكار و متمايز برايشان صحيح
راستين و آگاهانه مذهب وسيله به آنها روان كه زيرا
بسته ويرانگر هوسهاي پاي.است شده داده نوازش و تغذيه
روحي و جسم با خواب زمان.هستند خداوند واقعي بنده و شده
و رسيدند كه سالمندي به و ميپردازند استراحت به آسوده
(ميشوند مريض كمتر افرادي چنين البته كه)شدند مريض يا
كردار از و است تحمل قابل و نيست دشوار آنها براي زندگي
آنها عده ، اين اعتقادات.ميبرند لذت خود گذشته رفتار و
راتقويت روحشان و جسم و است مونس و همدم درون از را
معتقد ، شخص.ميدهد بهروزي و پيروزي مژده نيز و ميكند
و الهي وعدههاي است ، خويش مشفق و ناصح ناخودآگاه
عمل حدتوان در و خريده دل و جان به را قرآن اندرزهاي
:فرمود خود گرامي پيغمبر به متعال خداوند ميكند ،
مباش محزون)يعلنون ما و مايسرون نعلم انا قولهم لايحزنك
و (آشكار و نهان به است آگاه تو خداي مردم ، اقوال به
بردباري و صبر به را خود بندگان متعال خداوند ديگراينكه
به) "الصابرين يحب الله ان":ميفرمايد و نموده توصيه
اين نظير (را صبركنندگان ميدارد دوست خداوند كه درستي
را محسنين جمله از باز.است فراوان كريم قرآن در آيات
.جهان دو هر در رستگاري به داده بشارت
رحمهالله و عليكم والسلام
|