وبر ماكس نظر از غربي عقلانيت
فرهنگش ، و جامعه يك مختلف جنبههاي كردن عقلاني عامل :وبر
است دين
نويسنده و مترجم موقن يدالله با گفتوگو
:اشاره
عقلانيت آيا چيست؟ فرهنگ با (rationality) عقلانيت نسبت
فراتر كردهاند ، ادعا برخي كه گونه آن يا است فرهنگ ذات
خويش ويژه عقلانيت دورهاي هر در فرهنگ هر آيا فرهنگ؟ از
عقلانيتهاي از ميتوان صورت اين در پس ميپرورد؟ را
عقلانيتهاي با تفاوتي چه معاصر ، عقلانيت گفت؟ سخن متفاوت
رشد و بالندگي قابليت فرهنگ عناصر از كداميك دارد؟ ديگر
ماكس اما هستند ، متفاوت پاسخها دارد؟ خود در را عقلانيت
از كه است نظرگاه اين بر معاصر ، برجسته جامعهشناس وبر
پيوند دليل به هم آن و دين فرهنگ ، شكلدهنده عناصر ميان
و اجتماعي سازمان شكل و آن با (انسان)درون و برون جهان
پروراندن جهت در بالندهاي امكان ميكند ، ايجاد كه سياسي
بررسي جهت وبر.است دارا خود متن در عقلانيت هستههاي
ديگر عقلانيتهاي با آن تفاوت و غربي شكلعقلانيت و نوع
كتاب در آن حاصل كه ميپردازد جهان مهم دينهاي بررسي به
.است گردآمده وي "دين جامعهشناسي"
كه "آزادي و عقلانيت" كتاب تازه انتشار با رو اين از
از مقالاتي يا وبر ي انديشهها درباره مقالههايي مجموعه
و مترجم موقن يدالله با داشتيم گفتوگويي است ، وي
.شده ياد پرسشهاي و موضوعها از برخي درباره معاصر نويسنده
،"دولت اسطوره"كتابهاي ترجمه تاكنون موقن يدالله از
:سمبليك صورتهاي فلسفه" دوم جلد و "روشنگري فلسفه"
جامعه و فرهنگ زبان ، كاسيرر ، ارنست از "اسطورهاي انديشه
رسيده چاپ به (كوتاه ترجمههاي و نوشتهها برخي مجموعه)
.است
وانديشه فرهنگ گروه
آن مقالههاي از بخشي كه وآزادي عقلانيت كتاب اخيرا *
از يكي عنواناست آمده بازار به كردهايد ترجمه شما را
"وبر ماكس ديدگاه از غربي عقلانيت پيدايش":مقالهها اين
دين جامعهشناسي در منطقي ساختهاي":ديگر مقاله عنوان و
مطرح اخير مقاله مطالب از را خود سوال من.است"وبر ماكس
تحول در ديني تفكر امكانات درباره وبر ماكس بحث.ميكنم
ديدگاههايي و برداشتها چه حاوي بشري جوامع آزاد پيشرفت و
است؟
به آزادي و عقلانيت كتاب در كه را مقالههايي از بعضي -
را آنها از برخي و كردهام ترجمه بنده رسيدهاند چاپ
من كه مقالههايي گزينش در تدين آقاي نه.تدين احمد آقاي
گزينش در بنده نه و داشتهاند نقشي كردهام ترجمه
.داشتهام نقشي كردهاند ترجمه ايشان كه مقالههايي
مسئول هم بنده و هستند خودشان ترجمههاي مسئول ايشان
را وبر ماكس ذهن كرديد طرح كه سوالي اما.خودم ترجمههاي
خود از وبر ماكس.بود داشته مشغول خود به عمر سراسر
چه كرد؟ ظهور صنعتي سرمايهداري غرب در فقط چرا ميپرسيد
ماركس شد؟ غرب در سرمايهداري پيدايش سبب عواملي يا عامل
وبر اما ميدانست ، غيرعقلاني نظامي را سرمايهداري نظام
او پرسش پس.ميشناخت عقلاني نظامي را سرمايهداري نظام
شده غربي عقلانيت ظهور سبب عاملي چه:درآمد صورت اين به
در آن نظير و بود بيهمتا وبر ، نظر به عقلانيت ، اين است؟
شده ناشي كجا از عقلانيت ايننداشت وجود تمدنها ديگر
كهآنچه رسيد نتيجه اين به خود تحقيقات اثر بر وبر است؟
است شده تمدنها ديگر با تفاوتش و اروپايي تمدن تحول سبب
در تفاوت معلول فرهنگها ميان تفاوتاست بوده دين
بررسي خاصي ديدگاه از را دينها وبر بنابراين.دينهاست
ديني تصورات ميان ارتباطي چه بداند ميخواهد او.ميكند
ميان اختلاف ماركس نظر از.دارد وجود اقتصادي رفتار با
او.است اقتصادي توليد شيوه در اختلاف معلول فرهنگها
در.ميدانست ساخت رو را فرهنگ و ساخت زير را توليد شيوه
كه دارد را نقشي همان ماركس تفكر در توليد شيوه حقيقت
وبر اما.هگلداراست فلسفه در مطلق روح يا (Idee) ايده
اين البته.ميداند اجتماع تحول و تغيير عامل را دين
بلكه نبوده ، اجتماع پيشرفت و تكامل جهت در هميشه تغيير
نوعي ديني هر در كه است معتقد او.باشد ارتجاعي ميتواند
ديگر شدن عقلاني سبب عقلانيت همين و دارد وجود عقلانيت
ساير باشد محدود عقلانيت اين اگر.ميشود قلمروها
آن از پيش او نظر به.ميشوند عقلاني كمتر نيز حوزهها
ميبايست كند ظهور غرب در صنعتي سرمايهداري نظام كه
او.سلطه و حقوق دين ، باشند ، شده عقلاني حوزه سه پيشاپيش
وجود عقلانيت نوع آن پروتستانيسم در فقط كه است معتقد
شالوده بر و شد حوزهها ساير شدن عقلاني به منجر كه داشت
.گرفت نضج سرمايهداري اقتصاد آنها
بيشتري توضيح عقلانيت و فرهنگ نسبت درخصوص است ممكن *
متفاوتي دينهاي مختلف ، جوامع در چون يعني بدهيد ،
حاكم متفاوتي عقلانيتهاي مختلف ، جوامع در پس حاكماند
است؟
جامعه يك مختلف جنبههاي كردن عقلاني عامل وبر نظر به -
تا فقط مطلب اين او نظر البتهازاست دين فرهنگش ، و
جامعه يك در علم وقتياست درست علم پيدايش از پيش
علم در بايد را عقلانيت تبلور وبر نظر به شد ، نهادينه
غرب در فقط جديد علم پيدايش امكان وبر نظر از اما.ديد
مختلف دينهاي اخلاقهاي كه ميگويد او.است داشته وجود
در كه ميشوند متفاوتي رفتارهاي و سلوك آمدن وجود به سبب
اجتماعي و فردي حيات گوشههاي همه و فرهنگ جنبههاي تمام
اقتصاد كه بود معتقد ماركس.ميكنند پيدا تجلي
سرمايهداري اقتصاد وبر اما است ، غيرعقلاني سرمايهداري ،
خود از يا اليناسيون از ماركس كجا هر ميداند ، عقلاني را
آنجا در وبر ميگويد ، سخن كالاها بتوار پرستش و بيگانگي
برقراري براي وبر نظر به بنابراين.ميبيند عقلانيت
بايد سرمايهداري اقتصاد استقرار و سرمايهداري مناسبات
دستگاه دين ، ;باشند شده عقلاني اجتماعي حوزه سه پيشاپيش
شدن عقلاني مستعد ديني هر وبر نظر بنابر.حكومت و قضايي
.نيست كشورداري شيوه و قضايي نظام كردن عقلاني نتيجه در و
سرمايهداري مناسبات بذر پروراندن مستعد ديني هر پس
رشد و پيدايش حال به مساعد را پروتستانيسم او.نيست
و جهان دينهاي اخلاقهاي او.ميدانست سرمايهداري
جهاني -درون رستگاري مساله به نسبت را آنها سمتگيريهاي
اين مباحث پارسونز تالكوت.ميكند بررسي جهاني -برون يا
.است پرداخته آن بررسي و نقد به و كرده فشرده را كتاب
ماكس دين جامعهشناسي منطقي ساختهاي" عنوان با مقاله اين
.است شده ترجمه من قلم به آزادي و عقلانيت كتاب در "وبر
نظام مثلا مختلف قلمروهاي شدن عقلاني كه گفتيد شما *
اديان در نهفته عقلانيت اثر بر كردن حكومت شيوه و قضايي
رستگاري مساله به نسبت جهتگيريشان و آنها اخلاقهاي و
بدهيد بيشتري توضيح خصوص اين در است ممكن.ميگيرد صورت
حقوق جامعهشناسي درخصوص وبر ماكس نظريات درباره قدري و
بگوييد؟ سخن سلطه و
مهم كانون دو حقوق جامعهشناسي و دين جامعهشناسي -
آنجا تا وبرشناسان از بعضيهستند وبر ماكس جامعهشناسي
يا حقوق جامعهشناسي شدهاند مدعي كه رفتهاند پيش
و سياسي پديدههاي فهم كليد او ، قانون جامعهشناسي
كتاب در وبر.بردارد در را غرب مدرن جهان اقتصادي
قدرت مراجع و قانون اخلاق ، ميان رابطه قانون جامعهشناسي
سلطه مفهوم آنها ميان رابطه مهمترين.ميكند بررسي را
قانون با دولت سلطه جمله از سلطه پس.است قانوني -عقلاني
.دارد تنگاتنگ ارتباط جامعه بر حاكم قانون نوع دقيقتر يا
يا است شكلي يا قانون:ميداند گونه دو را قوانين وبر
عقلاني ، شكلي قانون:است دوگونه نيز شكلي قانون.ماهوي
وضع شيوه و هستند لائيك قوانيني كه موضوعه قوانين مانند
ماهوي قانون.غيرعقلاني شكلي قانون و است عقلاني آنها
قانون مانند عقلاني ماهوي قانون:است دوگونه نيز
مانند غيرعقلاني ماهوي قانون و طبيعي قانون و استنتاجي
فقط قانونمند جامعه يك بر وبر نظر به.عرفي قوانين
قادر قانون انواع ديگر حاكماند ، زيرا عقلاني شكلي قوانين
ايجاد اختلال امور در و نيستند امور كردن قانونمند به
وقتي پس.ميشوند اجتماعي اوضاع نابساماني سبب و ميكنند
ميشود مداري قانون يا قانونمندي از سخن فرهنگغرب در
هستند عقلاني و شكلي قوانيني كه است موضوعه قانون منظور
يعني نداشتهاند ، مداخله دين و اخلاق آنها وضع در و
بشر حقوق ناقض نبايد قوانين اين البته.لائيكاند قوانين
.باشند شهروند و
دولت و اخلاق با قانون ميان ارتباطي چه وبر ديدگاه از *
است؟
تا را خود غربي مدرن قانون كه است معتقد وبر ماكس -
ساخته رها اخلاق و شرع سنت ، مانند خارجي مراجع از حدودي
تداخل يكديگر با سنتي جامعه در كه اخلاق و قانوناست
قانون البته.جدايند يكديگر از مدرن قانون در داشتند
لائيك قانوني مدرن ، قانون چون اما ;است مرتبط بااخلاق
مبتني اخلاق با بلكه اعتقاد ، به مبتني اخلاق با نه است
.دارد ارتباط مسئوليتشناسي بر
انتزاعي قواعد از نظامي وبر نظر از غربي مدرن قوانين
چنين به رسيدن براي اما.شدهاند وضع عامدانه كه هستند
فرمانهاي كه ، است معتقد وبر قضايي ، نظام وچنين قوانيني
مدرن دولت در.شود تبديل مدرن دولت به بايد فرمانروا
عقيده به.است شده تقسيم مختلف ارگانهاي ميان قدرت لائيك
اصل را فرمانروا شخص به سرسپردگي و وفاداري جاي بايد وبر
را فردي فرمانرواي و سنت جاي و بگيرد منصب بودن قانوني
حكومت برخلاف غربي ، مدرن دولتبگيرند انتزاعي قواعد
.ميكند عرضه را قانوني سلطه فردي ،
دولت ميگوييد شما كه چيست سلطه از وبر ماكس منظور *
ميكند؟ عرضه را قانوني سلطه غربي ، مدرن
:ميكند تقسيم مختلف انواع به نيز را سلطه وبر ماكس -
تقسيم نوع چهار به سنتي سلطه.عقلاني سلطه و سنتي سلطه
قوانين جهت در شدن عقلاني سنتي ، سلطه در آيا.ميشود
در تمركز جهت در امور آيا و موضوعه؟ قوانين يا است شكلي
عقلاني سلطه مركز؟ در تمركز عدم يا است فرمانروايي مركز
در شدن عقلاني عقلاني ، سلطه در آيا.است نوع چهار نيز
حكومت به آيا ماهوي؟ قوانين يا است شكلي قوانين جهت
سنتي سلطه در دموكراسي؟ به يا دارند باور نخبگان
سلطه در.منصب بودن قانوني به نه است شخص يك به سرسپردگي
.است فرمانروا شخص حكم حكم ، ندارد ، وجود قوا تقسيم سنتي
اساسي قانون و دارد وجود قوا تقسيم عقلاني سلطه در اما
هم نميتوان پس است ، كرده معين را كدام هر اختيارات حدود
دولت.قوا تقسيم و اساسي قانون هم و داشت فردي فرمانرواي
سلطه نوع از آن در سلطه كه دولتي يعني قانون بر مبتني
موضوعه قوانين نوع از جامعه در جاري قوانين و است عقلاني
رهبري قانون ، بر مبتني دولت در كه ميگويد وبرباشند
اساسي قانون چارچوب در اختياراتش قانوني لحاظ از سياسي
.است
كه گفتيد شما.برگرديم قبلي موضوع به كه دهيد اجازه *
شدن عقلاني سبب اديان در نهفته عقلانيت بودكه معتقد وبر
يعني دارند فرق هم با اديان ولي ;ميشود مختلف حوزههاي
هم با آنها عقلانيتهاي نهايت در و آنها اخلاقهاي
در كه گرفت نتيجه ميتوان آيا نظر اين طبق است ، متفاوت
متفاوتند؟ عقلانيتها مختلف ، فرهنگهاي
آيا كه كنيم مطرح صورت اين به را سوال دهيد اجازه -
ديگر عبارت به.است متفاوت مختلف فرهنگهاي در تفكر ساخت
و تفكر ساختار در تفاوت از ناشي فرهنگها تفاوت آيا
همين به و معتقدم چيزي چنين به شخصا من جهانبينيهاست؟
انديشه:سمبليك صورتهاي فلسفه" كاسيرر كتاب سبب
كه است معتقد نيز كاسيرر.كردم ترجمه را "اسطورهاي
و گرفتند شكل اسطورهاي تفكر در آغاز در هنر علم ، قانون ،
اعتقادات و اسطورهاي تصاوير از اشباع خاطر همين به
انديشه از را خود آنها كم كم بودند ، ولي اسطورهاي
كاسيررشباهتهاي و وبر ميان پسساختند رها اسطورهاي
برول -لوي و كاسيرر كه شكافي آن اما.است موجود فكري
ناديده وبر چشم از ظاهرا ميبينند اسطوره و علم ميان
.است مانده
به بشري عقل تاريخي تكامل به معتقد شما بنابراين *
برول -لوي تقسيمبندي پايه اين برهستيد مدرن عقلانيت
مختلف فرهنگهاي در حاكم منطقي و پيشامنطقي ذهنيت درباره
ميپذيريد؟ را
تاريخي تكامل به برول -لوي نه و كاسيرر نه كه اين نخست -
.نداشتهاند اعتقاد ميشود مستفاد آن از كه صورتي آن به
ذهنيت ساخت درخصوص را برول -لوي نظريات بنده ولي
ترجمه مشغول سبب همين به و دارم قبول ابتدايي انسانهاي
جوامع در ذهني كاركردهاي مورد در برول -لوي مشهور كتاب
و برسد چاپ به سال پايان تا اميدوارم كه هستم مانده عقب
هم و برول -لوي هم ولي.گيرد قرار علاقهمندان اختيار در
برجستهتر همه از شايد كه داشتهاند پيشگاماني كاسيرر
تفكرشان ساخت برحسب را جوامع نيز او.باشد ويكو
.ميبرد نام تفكر مختلف شيوههاي از و ميكند تقسيمبندي
چنين نيز ديگري متفكران ويكو از پيش و ويكو جز ولي
كه بود معتقد لاك جان مثلا.بودند كرده بيان را عقايدي
تفكر توانايي بيسواد آدمهاي و ابتدايي انسانهاي كودكان ،
بود برول -لوي پيرو كه پياژه ژان.ندارند را انتزاعي
انتزاعي مرحله به فرهنگها بيشتر در تفكر كه داشت اعتقاد
.نميرسد استدلالي و
نخستين براي عقلاني و استدلالي تفكر چرا شما نظر به *
جهان؟ نقاط ديگر در نه كرد ظهور يونان در بار
چه از ما كه اين به دارد بستگي پرسش اين به پاسخ -
چنين ورف و هومبولت از اگر.كنيم نگاه مساله به ديدگاهي
تفكر براي يوناني زبان كه گفت خواهند بكنيد را سوالي
تفكر ، براي هومبولت البته.است زبان مناسبترين فلسفي
اما ميداند ، يوناني زبان از بهتر حتي را سانسكريت زبان
كه بود اين از مانع هند جغرافيايي وضع كه ميگويد
پس.بپردازند بحث به و شوند جمع هم دور هندي متفكران
كه نپذيريم اگر حتي باشد عامل يك ميتواند يوناني زبان
اين ميتواند ديگر عامل است ، بوده عامل مهمترين زبان
و پرداختند طبيعت درباره پژوهش به نخست يونانيان كه باشد
اسطوره ، مانند فرهنگي قلمروهاي ديگر به را روش همان سپس
تفكر ايجاد در سوفسطاييان نقش دادند ، تعميم سياست و دين
عصر يعني.است عظيم بسيار اساطير و سنت نقد و انتقادي
و عقلاني تفكر مشعلدار حيث هر از باستان يونان روشنگري
در يونان روشنگري عصر تاريخ گويياست بوده انتقادي
.ميشود تكرار دوباره غربي اروپاي هجدهم و هفدهم قرنهاي
نيوتن كه را روشي و نيوتني فيزيك متفكران ، نيز اروپا در
طبق و دادند قرار سرمشق بود كاربرده به طبيعت بررسي براي
.پرداختند فرهنگي و فكري قلمروهاي ساير بررسي به الگو آن
ارشاد محمدرضا:از گفتوگو
انديشه تازههاي
|
الميزان در انبياء تاريخ و قرآن داستانهاي
دوم چاپ /سبحان نشر /عراقي فعال حسين:تدوين و گردآوري
جلدي 4000 دو دوره /صفحه زركوب/1080 وزيري قطع /1378
.تومان
به معاصر دوره در قرآني اثر مهمترين بيگمان "الميزان"
عنوان اين امروزهاست شيعه علماي زبدهترين از يكي قلم
و اسلامي معارف با آشنايان همه نزد در معرفه صورت به
اين اصل و ترجمه.است ارجمند و شده شناخته قرآني فرهنگ
منتشر جلدي و 40 جلدي صورت 20 به بارها كه گرامي اثر
برخوردار خوانندگان نزد در استقبالي چنان از گرديده ،
قرار پرفروش و ناياب آثار شمار در همواره كه است بوده
را قرآني مباحث به علاقهمندان از كثيري جمع و گرفته
چه در توفيق و پويايي اين رمز اما.است ساخته سيراب
عامل سه سوال اين به پاسخ براي است؟ نهفته مسالهاي
بهتنهايي يك هر كه شده شمرده تاكنون مهم و برجسته
.مينمايد را معتبر اثر يك براي توفيق و اقبال تكافوي
-الميزان 2 جامعيت و گستردگي -از1 عبارتند عامل سه اين
و عقلگرا شخصيت -درالميزان3 تفسيري مطمئن و معتدل روش
.الميزان نامدار نويسنده دقيق
سبب طباطبايي علامه سنجي نكته صراحت با همراه عوامل اين
زمينه در شيعه معاصر اثر معتبرترين و بزرگترين تا گرديد
به علاقهمندان همه دسترس در و آيد پديد پژوهي قرآن
بهسرعت كه اثري.گيرد قرار جهان و ايران در قرآني معارف
پژوهندگان و محققان همه و درآمده كلاسيك كتاب يك صورت به
و وثاقت به اعتماد با دانشجويان و طلاب و عالمان و
بابي و نمايند رجوع و ارجاع بدان مرتبا آن ، اعتبار
.آيد فراهم ايشان پيشاروي وحياني معارف شناخت در گشوده
قرآني مسائل و علوم دائرهالمعارف همچون كتاب اين امروزه ،
از فارغ نحوي به كه است تحقيقي كمتر و است توجه مورد
.باشد گرديده تحرير الميزان متن و علامه نظرات
و كثير حجم نخست ، :داشت توجه بايد نكته دو به حال اين با
ترجمه با اخير مورد اين.آن عربي ودوم ، متن تفصيلالميزان
مشكل حدودي تا مرحله دو در الميزان وثوق مورد و سليس
سپس و حوزه فضلاي از جمعي ابتدا.كرد حل را زبانان فارسي
را كتاب كل علامه ، مرحوم تاييد مورد روحانيون از يكي
اثر طولاني حجم و تفصيل مشكل اما.ساختند منتشر و ترجمه
كوتاه تدوينهاي و تلخيصها آنكه تا بود پابرجاي همچنان
و علاقهمندان توسط تدريج به گرامي تفسير اين از تري
ردههاي در مختلف خوانندگان و شد منتشر استاد شاگردان
.بخشيد سود نيز را ديگر
از يكي"الميزان در انبياء تاريخ و قرآن داستانهاي" كتاب
با كه است ويژه موضوعي زمينه در جالب و خواندني آثار
اين الميزان ، از انبياء قصص به مربوط مطالب استخراج
.است نموده مضبوط و ساخته فراهم مجلد دو طي در را موضوع
چه و قدما آثار در چه و دارد ديرينه سابقه البته رسم اين
منتشر قصصالانبياء عنوان با كتابهايي همواره معاصران ،
اعتبار آثار اين به كه آنچه منتها.است ميگرديده
رسوخ بلكه نبوده ، پردازي قصه و داستانگويي صرف ميبخشيد ،
هدف كه است بوده انبياء ويژه تواريخ كشف و قصص اعماق در
و بصيرت صاحبان عبرتگيري قرآن ، نص به بنا آن از
و بهتر الميزان ، در زمينه اين.است بوده اولوالالباب
فلسفه و گرفته قرار توجه مورد ديگري اثر هر از مطمئنتر
بازنموده خوبي به نيز خداوند سوي از مرسلين تواريخ و قصص
در ميتواند آثار ساير از بهتر حاضر كتاب فلذا.است شده
انبياء رسالت لوازم و نبوت كيفيت و حيات شرايط تشريح
مقدمهاي در مولف آنكه خاصه ، گيرد قرار توجه مورد عظام
قرآن در آن اهداف و قصه درباره بحث به تفصيلي و تحليلي
كتاب اين.است برآمده عهده از خوب نسبتا و پرداخته كريم
كه مطالبش اتقان و خاص ويژگيهاي و ساده نثر به توجه با
فقيد علامه معنوي نفحات و كريم قرآن بركات از
استفاده مورد ميتواند گرفته ، شكل طباطبايي سيدمحمدحسين
كهن بحثي به تازه رواجي و گيرد قرار خوانندگان طبقات همه
از را وحي و ايمان تاريخ كه بحثي.دهد بيبديل و وشيرين
وشيرين تلخ و پيگرفته (ص)خاتم روزگار تا (ع)آدم عهد
ابراهيم و نوح روزگار همچون پرماجرايي عهود در را ايمان
سلامالله -الهي انبياءبزرگ همه و عيسي و موسي و
.است داده قرار تحقيق و توجه مورد -عليهماجمعين
ريپلي آقاي معماي
/طاهري فرزانه:مترجم /اسميت هاي پاتريشيا:نويسنده
/رقعي صفحه ، 286/پائيز 1379 اول ، چاپ /نو طرح انتشارات
تومان 1600
شده چاپ سياه كتابهاي مجموعه در "..آقاي معماي" كتاب
ترجمه ادبي زمينه اين در اثر به 16 نزديك تاكنون كه است
اين.است شده نشر بازار روانه نو طرح انتشارات سوي از و
داستانهاي شدهترين شناخته و بهترين زمره در همگي آثار
زبدهترين از برخي سوي از كه ميروند شمار به جهان پليسي
.شدند فارسي برگردان كشورمان مترجمان
شناخته قطار در بيگانگان داستان با اسميت هاي پاتريشيا
پليسي ، و دلهره سينماي شاخص فيلمساز هيچكاك آلفرد و شد
همين براساس كه آن ضمن.(1951) ساخت فيلمي داستان اين از
آمريكايي دوست نام به فيلمي (ريپلي آقاي معماي) رمان
.شد ساخته
نويسان پليسي طومار برنده سال 1957 در ريپلي آقاي معماي
گراهام.شد فرانسه پليسي ادبيات بزرگ جايزه و آمريكا
است ، رمان و ادب اهل معرف پليسياش نوشتههاي كه گرين
اسميت هاي خانم":مينويسد اسميت خانم نوشتههاي درباره
و بسته جهاني -كرده خلق خود خاص جهاني كه است نويسندهاي
پابدان خود شخص براي خطر احساس با هربار كه نامعقول
".ميگذاريم
در را سبك و سازي شخصيت و طرح تمام مهارت با نويسنده اين
افشا براي ابزاري" به اصل در جنايي داستان و ميآميزد هم
از.ميشود بدل "ذهنيتش مشغله و علايق ژرفترين وارسي و
نيز و است گناه احساس چگونگي او علاقه مورد مضامين
تقريبا) است نفر دو ميان همزيستي بيشتر كه رابطهاي
همديگر هم و ميشوند جذب هم سوي به هم كه (مرد دو هميشه
تحليل با عمدتا "اسميت هاي" رمانهاي.ميكنند دفع را
كمرنگ تصويري از كه تحليلي ;دارند سروكار رنجور روانهاي
و تيره رنگهاي تا ميشود آغاز رنجور روان شخصيت از
.ميرود پيش اسكيزوفرني دهشتانگيز
مفرد مشخص سوم نگاه از عدالت
(خرداد دوم از پس سياسي -قضايي وقايع به نظري)
/اول 1379 چاپ /نگار و نقش انتشارات:ناشر /شاديصدر
.تومان 1500/رقعي صفحه ، 3240
است برخوردار حقوقي صبغهاي از صدر ، شادي نوشتههاي عمده
ساخت ، منتشر و نوشت مطبوعات در كه مطالبي تمامي در وي و
از عدالت" كتاب داشت ، حقوقي ابهامي ساختن برطرف در سعي
رونق درخشان فصل در و خرداد 76 دوم از پس نيز "..نگاه
.است شده نوشته مطبوعات
قضايي نظام حقوقي نقد ابتدا كتاب ، اين در نويسنده قصد
دوپهلو ماهيتي كه كشور روز وقايع با ناگزير كه بود كشور
مثل را مقالات اين آنچه.خورد گره داشت (قضايي -سياسي)
يك عنوان به نويسنده تلاش ميكند ، متصل هم به تسبيح رشته
است ، معتقد زيرا ندارد ، بيطرفي ادعاي اتفاقا كه) ناظر
عدالتخواهي آرمان و بشر افراد ذهن در عدالت ذهني تصوير
نزديك براي (نميدهد بودن بيطرف اجازه آنان به فردي
و قضاييه قواي خصوص به و حاكميت كليت اجزاي و نظام ساختن
كه رفتاري و ميداند "عدالت" عمومي افكار آنچه به مقننه
اين تمام و است بوده ميپندارد ، "عادلانه" جمعي وجدان
آينده در كه آنها براي تا آمده گرد اميد بدين مجموعه
باشد سندي ميخوانند ، تاريخ كه آنها و مينويسند تاريخ
.ايرانيان ميان در عدالتخواهي آرمان بودن زنده بر
|
|