بشر حقوق رعايت و دموكراسي ارتقاي
غالي پطروس :نوشته *
مصطفيزادگان رضا :ترجمه *
اشاره *
و منطقهاي جهاني ، مناقشات در ملل سرد ، سازمان جنگ از پس
پطروس.است شده برخوردار ويژهاي نقش از كشورها ، داخلي
امر ، اين به عنايت با متحد ملل سازمان سابق دبيركل غالي ،
به كشورها ، در دموكراسي استقرار براي را سازمان اين نقش
ملي حاكميت اعمال بهانه به را بشر حقوق كه كشورهايي ويژه
است معتقد وي.ميشود يادآور زير مقاله در ميكنند ، نقض
جهانشمول -سهگانه1 الزامات يكم ، و بيست قرن آغاز در
جوامع كردن دموكراتيزه -و 3 اجرايي تضمينهاي -بودن 2
ميان توازن به ميتواند مختلف ، كشورهاي در آنها وتحقق
.بينجامد وقدرت عدالت
انديشه گروه
عظمتي و شكوه چنان شاهد بشريت ، تاريخ اعصار از برخي در
در را انساني جنايات نميتواند يقين به هرچند كه هستيم
و انسان چهره همچنان كه جناياتي كند ، جبران تاريخ طول
آن ، عظمت و شكوه ليكن ميسازد ، لكهدار را او دستاوردهاي
بارقه همچنان تا ميآورد فراهم ما براي را امكان اين
داريم ، نگه زنده و روشن انسان دل رادر خوشبيني و اميد
نخواهد مفهومي آينده در انسان زندگي بيآن ، كه بارقهاي
.داشت
را بشر حقوق جهاني اعلاميه انتشار سال يعني سال 1948
.دانست بشري تاريخ پرشكوه اعصار اين از يكي ميتوان
ذات كه اين بر است محكمي دليل فوق ، اعلاميه انتشار
اعمال شنيعترين انجام به قادر كه حالي عين در انساني
انجام نيز را ديگري خوب كارهاي ميتواند است ، غيربشري
شده موفق بينالمللي جامعه متمادي ، ساليان طول دردهد
و حمايت براي را مناسبي و فشرده پيچيده ، مكانيسم تا است
از بايد بنابراين.ببيند تدارك بشر حقوق جايگاه ارتقاي
و اعلاميه اين گسترش و نشر خاطر به متحد ملل عمومي مجمع
سپاسگزاري تاكنون ، پيش قرن نيم از آن اجراي براي تلاش
حمايت مورد محدودههاي مداوم ، تلاشهاي اين سايه در.كنيم
مخاطبين از دقيقي تعريف و مشخص پيش از بيش بشر حقوق
.است شده ارائه آن واقعي
گرسنگي ، درگيري ، و جنگ صحنههاي شاهد روزه همه حال ، بااين
و مردم اجباري كوچاندن و آدمكشي قتل ، خودسرانه ، حبسهاي
تعرضهايي از روزه همه.هستيم دنيا در نژادي تصفيه حتي
سخن ميگيرد ، صورت انسانها اساسي آزاديهاي حريم به كه
خاطر به كه جناياتي و نژادپرستي روزه ، همه.ميشود گفته
برخي توسعه عدم گريها ، افراط تعصبات ، ميگيرد ، انجام آن
برابر درميكنيم مشاهده را آن زيانبار آثار و كشورها
ميميرند ، و ميكشند رنج كه مرداني و زنان كودكان ، اين
همه كه ، اين آن و دارد جود و تحملي غيرقابل و تلخ واقعيت
گونهاي به تاريخ ولي هستيم ، همديگر به شبيه انسانها ، ما
.هستيم متفاوت يكديگر از انسانها ما گويي كه ميرود پيش
بين فرهنگي و اجتماعي اقتصادي ، سياسي ، اختلافات طرح
امروزه كه احساسي چنين.است بيعدالتي عين انسانها ،
حيات در اختلافات اين به نسبت ملتها و انسانها تمامي
بيانگر ميدانند ، بيعدالتي عين وآنهارا دارند انساني
بوجودآمده انساني درك در كه است اجتنابناپذيري پيشرفت
به بيتفاوت انسان آن در كه عصري از گذر.است
در كه دورهاي به كرد مي نگاه نابرابريهاوبيعدالتيها
صورتي در تنها ميكند ، طغيان نابرابريها همه عليه آن
.گيرد قرار همگان تاييد مورد بودن ، شمول جهان كه است ممكن
فراهم را امكان اين بشر ، حقوق از مفهومي چنين پذيرش
جنبه از بشر حقوق موضوع اخلاقي ، بعد از غير كه ميآورد
مقياسهاي نهايت در تا گيرد قرار بررسي مورد نيز حقوقي
اين در انسان فعاليتهاي براي را لازم حقوقي اصول و ارزشي
تدوين:شويم اشتباه دچار نبايد ليكن.كنيم تدوين زمينه
معيار خود كه آنجائي از ارزشها و اصول از مقياسي چنين
جانب از قدرت اعمال زمينهساز شمارميآيند ، به قضاوت
به تا هستند تلاش در دولتها اين كه چرا.دولتهاست برخي
خود اهداف انحصار در را بشر حقوق گوناگون ، روشهاي
سياستهاي اعمال براي ابزاري عنوان به آن از و درآورند
در مطرح نظريههاي رو اين ازكنند استفاده خود ملي
.دارند نهفته خود بطن در را قدرتي رابطه بشر ، حقوق زمينه
ارائه در كه است اين بر من عقيده منظور ، همين به
در و كنيم عمل جسورانهتر بايد زمينه ، اين در پيشنهادها
از بسياري مفهوم زيرا.باشيم راسختر اصول به پايبندي
بلكه نيست ، آنها براي شده تعيين لفظي اهداف در عبارات
عنوان به را امر اين اگر و ميباشد مهم آنها شده طي روند
با است برابر عدالت بدون قدرت ، بپذيريم حقيقت يك
از ناتوان نيز قدرت بدون عدالت فوق ، شرايط.ديكتاتوري
قرن آغاز در تا برماست اينرو ، از.بود خواهد تاثيرگذاري
اصلي گانه سه برايالزامات تا كنيم تلاش ويكم ، بيست
اين:كنيم تهيه را مناسب پاسخ زمينه اين در موجود
تضمينهاي -بودن ، 2 شمول جهان -از1 عبارتند الزامات
جوامع كردن دموكراتيزه -و3 اجرائي
بشر حقوق بودن شمول جهان
آنها حقوقي جايگاه كه بوده مطلق امري بشر حقوق مفاهيم
بشر حقوق مفاهيم مطلقانگاري نتيجه.است شده تعريف نيز
و ثابت دستورات انسانها تمامي براي كه است اين
درك به بشر كه را لحظهاي و كنيم بيان را تغييرناپذيري
اجباري پذيرش ليكن.كنيم مشخص است ، شده نائل آن تاريخي
به نبايد است ، آن تاريخي تكامل روند از ناشي كه بشر حقوق
حقوق بودن شمول جهان يعني آن ، جوهره به كه باشد گونهاي
و ماهيت دليل به متحد ملل عمومي مجمع.برساند آسيب بشر
حقوق بودن شمول جهان انديشه تا است آن بر ويژهاش ساختار
همهساله ، اينرو ، از.كند تشريح عالي شكل به را بشر
مفاهيم اين نظري برعمق خود ، متوالي نشستهاي طي مجمع
را بشر حقوق انديشههاي بودن شمول جهان دامنه و افزوده
وجمعي كلي قوانين برخي تصويب از پس.است ساخته گستردهتر
به نسبت انسانها مشترك مسئوليتپذيري آن در كه قوانيني و
تصويب را قوانيني عمومي مجمع است ، شده تصريح خود سرنوشت
بشر حقوق بودن شمول جهان انديشه آنها ، در كه كرد
در اجتماعي عوامل كليه ضروري اقدامات و شده گنجانيده
از.است شده پيشبيني بينالمللي يا و داخلي روابط عرصه
شد قيد متحد ملل سازمان منشور نخست ماده در كه هنگام آن
استفاده همديگر منابع از تا دارند حق ملتها تمامي كه
;كرد اعلام را بشر حقوق شاخههاي ساير عمومي مجمع كنند ،
امنيت سالم ، زيست محيط داشتن حق:از عبارتند شاخهها اين
مشترك ميراث بر مالكيت حق آرامش ، و صلح در زندگي غذائي ،
.يافتن توسعه حق و بشريت
از تازهاي درك به تا انسانها ازتمامي است دعوتي خود اين
نظر بهيابند دست بشر حقوق بودن شمول جهان نوين مفهوم
و ميدهد ادامه خود راه به درستي مسير در مفهوم اين من ،
كه بود آگاه بايد اماكنيم دنبال را آن بايد نيز ما
عنوان به اقتصادي نابرابريهاي و عقيدتي شكافهاي چنانچه
بمانند ، باقي بينالمللي جامعه در همچنان تلخ ، واقعيتي
آنها وجود كه چرا بود ، نخواهد ممكن آنها پذيرش ديگر
به.هستند بشر حقوق شمول بعدجهان پذيرش براي جدي مانعي
ميرسد ، نظر به ضروري آنچه شرايطي ، چنين در منظور ، اين
آن بهتر بلكه نيست ، بشر حقوق نوين ابعاد تدوين و تعريف
موجود قواعد و متون تا كنيم دعوت دولتها كليه از كه است
طور به را آنها و بپذيرند كلي صورت به را زمينه اين در
با گفتوگو باب بازكردن با و درآورند اجرا به موثر
موانع اين از تا كنيم سعي موجود ، موانع شناسائي و دولتها
سودمندي و موثر نقش از بايد منظور اين برايكنيم عبور
[!بتوانند بايد و] ميتوانند منطقهاي سازمانهاي برخي كه
كنند ، ايفا موضوع به نسبت دولتها در حساسيت ايجاد در
اين در گرفته انجام پراكنده اقدامات زيرا.ببريم بهره
بايد بنابراين ميآورند ، بار به منفي نتايج گاهي زمينه ،
.كنيم چارهجوئي آنها به نسبت تاخيري گونه هر بدون
بشر حقوق اجرايي تضمينهاي
حفظ براي مناسبي ساختار و مكانيسم از بشر حقوق چنانچه
بينالمللي يا و داخلي روابط عرصه در خويش اثربخشي
بودن شمول جهان صورت ، اين در نباشد ، بهرهمند كشورها
بايد لذا.ماند خواهد باقي شعاري صورت به فقط بشر حقوق
اين مشخص طور به و كنيم پرهيز حاشيهاي مباحث طرح از
بحث كه نيست اين ما هدف.دهيم قرار اشاره مورد را مطلب
يا و انديشه يك مطلق حاكميت نظر نقطه از را بشر حقوق
بررسي كشورها ساير امور در سياسي مداخلات براي ابزاري
سنتي تمايز وجه خود ، خاص ماهيت دليل به بشر حقوق.كنيم
بين دولتها اغلب كه را
.است برده ميان از هستند ، قائل بينالمللي و داخلي نظم
است آورده بوجود را نويني شرايط بشر حقوق براي امري چنين
محدودههاي از بسياري در ميتواند حقوقي نظر از كه
وجود بشر ، حقوق جوهره.باشد تاثيرگذار سياسي و جغرافيايي
بينالمللي سازمانهاي و دولتها بين همبستگي و همكاري
دولت ، وجود نظري ، بافت چنين دراست ساخته الزامي امري را
نظر ازاست بشر حقوق رعايت و اجرا براي تضمين بهترين
وكالت جامعه ، كل از نمايندگي به دولت بينالمللي ، جامعه
تامين افراد اساسي حقوق از حمايت براي را شرايط تا دارد
و نالايق خود رسالت انجام در دولتي چنانچه لكننمايد
عمل متحد ملل منشور اساسي اصول خلاف بر يا و باشد ناتوان
شخصيت از خويش حمايتي وظيفه انجام به قادر يا و كند
حالت ، اين در شود ، بدل جلادي به دولت خود و نباشد انساني
و جهاني بينالمللي ، سازمانهاي يعني بينالمللي جامعه
به آنرا اصول اجراي تداوم و پيگيري مسئوليت منطقهاي
.گرفت خواهند عهده
از و نيست تعجبآور چندان بشر ، حقوق نهادي و حقوقي ساخت
حاكميت از امروزه كه نويني مفاهيم با نيز مفهومي لحاظ
كه هنگامي زيرا.ندارد منافاتي ميشود ، ارائه دولتها
كودكان و زنان حقوق انساني ، حيثيت ديكتاتوري ، نظامهاي
آخرين عنوان به "حاكميت اعمال" موضوع به توسل با را
شرايطي چنين در ميگيرند ، سخره به خود ، مشروع ابزار
بايد ، لذا.است فنا به محكوم تاريخي ، نظر نقطه از حاكميت
در را بشر حقوق قواعد كننده تضمين مكانيسمهاي و روشها
.كنيم اصلاح و بهبود اداري ، و حقوقي اجرايي ، سطوح
آن وقت اينك ، كه است براين من عقيده گفتار ، اين در
سيستمهاي شرايط تسهيل به را خود همگان تا است فرارسيده
متعهد آن ، به بخشيدن منطقي روند و بشر حقوق از حمايتي
اوليهاش موفقيتهاي عليرغم فعلي ، حمايتي سيستم.بدانند
نوعي از آن ، دامنه حد از بيش گستردگي دليل به امروزه
كاهش عامل كه ميبرد رنج انسجام عدم و بيبرنامگي
.است شده فعلي سيستم شدن نامفهوم و گنگ و اثربخشي
بين هماهنگي نوعي ايجاد پيشنهاد ، مطلوبترين بنابراين ،
عنوان به بشر حقوق زمينه در موجود مختلف كنوانسيونهاي
كنترل سازمانهاي فعاليتهاي كردن عقلاني در مهم عامل
متخصصان ، كليه از من.است دولتها ، معاهدات كننده
در تا ميخواهم جهان كشورهاي انديشمندان و حقوقدانان
كننده بررسي سيستمهاي در كلي اصلاحات انجام زمينه
.بينديشند اندكي بشر ، حقوق خصوص در بينالمللي معاهدات
تعداد كاهش و مطرح موارد به رسيدگي روند كردن ساده
به.است اجتنابناپذير امري كننده كنترل سازمانهاي
به ضروري و لازم اندازه همان به كه آنچه امر ، اين موازات
فعاليتهاي به نظمدهي منظور به كه است اين ميآيد ، نظر
براي ملل سازمان بشر حقوق كميسيون سوي از گرفته انجام
اقدامات و جهتدهي را خود فعاليتهاي آن ، كردن عقلاني
دموكراسي رشد براي تضميني امر اين كه كنيم ، شفاف را خود
.بود خواهد مختلف جوامع در
جوامع كردن دموكراتيزه
كردن دموكراتيزه زمينه ، اين در نياز مهمترين و آخرين
دموكراسي مفهوم.بپذيريم آنرا بايد همگان كه است كشورها
زيرا.است نشدني جدا بشر حقوق مفهوم از ما ذهن در
صورت به افراد حقوق آن در كه است سياسي نظامي دموكراسي
جامعه در.است گرفته قرار حاكمه قدرت تاييد مورد آزادانه
اصل از بشر ، حقوق ارتقاي براي مبارزه اصل بينالمللي ،
به.است تفكيكناپذير دموكراتيك سياسي نظامهاي برقراري
منطقهاي سازمانهاي ساير و متحد ملل سازمان دليل ، همين
دشوار مسير در را دولتها همواره بايد دولتي ، غير و
.كنند ياري دموكراسي
لازم و منطقي ارتباط بايد شرايطي ، هر در ترتيب ، اين به
بدون زيرا.شود ايجاد بشر حقوق و توسعه دموكراسي ، بين
كشورها در دموكراسي سطح ارتقاي بدون و بشر حقوق رعايت
توسعه كشورهاي.بود اميدوار پايدار توسعه به نميتوان
دموكراسي مسير در تازگي به كه دولتهايي قبال در يافته
يك هر ;دارند برعهده را بزرگي مسئوليت برميدارند ، گام
با كه كنند درك را مطلب اين بايد يافته توسعه كشورهاي از
در كشورهاي [...سياسي اجتماعي ، اقتصادي ، ] توسعه به كمك
حقوق رعايت و دموكراسي برقراري براي زمينه توسعه ، حال
.شد خواهد فراهم بشر
در كشورهاي برعهده كه مسئوليتي از امر اين ديگر ، سوي از
سطح ارتقاي خصوص در نيافته توسعه يا و توسعه حال
در.نميكاهد است ، داخل در بشر حقوق رعايت يا و دموكراسي
كنترل براي متحد ملل سازمان در واحدي تاسيس با سال 1991
زمينه اين در مهمي گام كشورها ، از برخي در انتخابات صحت
در نميتوانند قبيل ، اين از اقداماتي ليكن.شد برداشته
رعايت و دموكراسي مسير طي براي محكمي تضمين بلندمدت ،
پيشرفتهتر بايد آتي اقدامات لذا.باشد درآنها بشر حقوق
تغيير در دولتها به كمك است ، مهم كه آنچه امروزه ، .باشد
در خود شمردن متعهد در آنها ساختن متقاعد و جامعه ذهنيت
كمكهاي بايد متحد ملل سازمان.است ساختاري اصلاحات مسير
آنها تا دهد قرار كشورها اختيار در را لازم نظري و فني
با را خود [...اجتماعي ، سياسي ، ] نهادهاي بتوانند
آموزش را خود شهروندان كنند ، منطبق دموكراتيك ساختارهاي
را قوانيني و دهند پرورش را لازم متخصص نيروهاي و داده
بشر حقوق رعايت هدف با دموكراسي اصول آنها در كه
كلمه ، يك در و برسانند تصويب به شدهاند ، گنجانيده
.كنند ايجاد زمين كره سطح مقياس در مدني آموزش كارگاه
شدن ، جهاني رشد روبه روند اين مقابل در كه است لازم لذا
پيريزي دموكراسي اصول بر مبتني را بينالمللي روابط
.كنيم
داشت خواهد مفهوم زماني تنها دولتها ، سطح در دموكراسي
آن در و بگيرد جاي دموكراتيك بينالمللي جامعه در كه
تسليم برابر در زباني و فرهنگي تنوع بر مبتني انديشههاي
قرار جهان ساختن همگون انديشه برابر در شرط و بيقيد
.باشد گرفته
سازمان بين نويني همكاري تا است فرارسيده آن زمان امروزه
.بگيرد انجام دولتي غير و منطقهاي سازمانهاي و متحد ملل
|