گريزي واقع و خواص هنر
پيشكسوت هنرمندان از تجليل مراسم دومين
ديار به پورعطار يدالله زريباف ، هنرمند
شتافت باقي
قم مقدسه آستانه موزه فعاليتهاي
مطلب يك درباره توضيح
گريزي واقع و خواص هنر
ايران در هنر جامعهشناسي ديدگاه از هنرخواص
ويژگيهاي و مفهوم تا است شده كوشش مقاله اين در :اشاره
ساير و ايران در هنر جامعهشناسي ديدگاه از "خواص هنر"
ديوارهنگاري ، :مانند گوناگون زمينههاي در كشورها
...و پوشاك و آرايش نقاشي ، موسيقي ، شعر ، مجسمهسازي ،
چه خواص هنر كه نمايد روشن و گيرد قرار بررسي مورد
اجتماعي امتيازات نمايانگر حدودي چه تا و دارد خصوصياتي
در آنان تشخصطلبي جلوهگر و ممتاز طبقه تجملات و
.است گوناگون زمينههاي
از زيادي بسيار اندازه تا جامعه ممتاز طبقه جهانبيني
متفاوت عادي ، خلاق و مولد مردم مثبت و عملي جهانبيني
به عوام "واقعگراي" ذوق برخلاف خواص ، هنري ذوق و است
جامعهشناس "وبلن" چنانكه.دارد گرايش "واقعگريزي"
دورههاي بيشتر در جامعه ، ممتاز طبقه است ، گفته امريكايي
خود امتيازات گوناگون ، شيوههاي به تا كوشيدهاند تاريخ ،
و مرعوب را آنان خودنمايي اين با و بكشند مردم رخ به را
.بخشند تحكيم را خود رفيع پايگاه و سازند منكوب
عوام ، ساده زندگي برابر در را خود حيات تا كوشيدهاند
را آنان عادي ، مردم كه دهند جلوه درخشان و سترگ چنان
و خود ميان اختلاف و آورده شمار به خود از غير موجوداتي
.بدانند پرهيزناپذير و ابدي طبيعي ، اختلافات را ، آنان
زندگي جلوههاي همه ممتاز ، طبقه اجتماعي امتيازات نمايش
پوشيدن و نوشيدن خوردن ، از برميگيرد ، در را كامروا طبقه
كه آنند خواهان خواص...و آفريدن هنر و نوشتن و گفتن تا
در و باشند ممتاز..و ذوق زبان ، رفتار ، :چيز همه در
مشخص و متفاوت عادي مردم از كه ميكنند رفتار چنان نتيجه
:مردم قاطبه برخلاف آنان كه برسانند وسيله بدين و شوند
كارهاي به تنها و ندارند توليدي عمل به حاجتي اولا ،
و زورند و زر خداوندان:ثانيا.ميپردازند تفنني و نظري
.ميگذرانند عمر نعمت و ناز در
براي كه آدابنامههايي و اخلاقنامهها اكثر رو ، اين از
.ميگردند نكته دو اين مدار بر شدهاند ، نوشته خواص
بن كيكاوس عنصرالمعالي نوشته "قابوسنامه" كتاب:مثلا
ابيالطيب" تاليف "الموشي" كتاب و وشمگير قابوسبن
است اين پيامشان و دارند واحدي پيام "اسحقالوشا محمدبن
و تفننآميز زندگي براي بايد جامعه ، برتر طبقه اعضاي كه
.شوند آماده پرتجمل
اوقات دارند ، كه پرفراغتي زندگي مقتضاي به جامعه ، خواص
.ميگذرانند تفنني فعاليتهاي به توليدي عمل از دور را خود
توليدي كار در كه را مردمي نيز و توليدي كار رو اين از
.ميشمارند حقير ميبالند ، آن خلاق قدرت به و سرگرمند
ارسطو و افلاطون:چون يونان بزرگان اينان ، روشن نمونه
مبتذل يا عاميانه را يدي كارهاي همه افلاطون ، .هستند
در مزدستاني كه ميآموزد "جمهوري" كتاب در و ميخواند
مردم به را مزدرسان كارهاي بايد و نيست جامعه سروران خور
پايگاه سبب به هم ، ارسطو.سپرد كوتهفكر و فرومايه
"سياست" كتاب در و ميدهد سر را نغمه همين خود ، اجتماعي
صنعتگري نبايد اجتماعي ، امتيازات خداوندان كه مينويسد
و فراوان پيشهوران داراي كه جامعهاي و كنند دادوستد يا
ترتيب اين به.نميرسد كمال به باشد اندك جنگجويان
ارزش باشد ، عمليتر هرچه هنر كه آنند بر يونان بزرگان
.دارد كمتري
رو اين از ميگرديد ، تحقير يدي كار نيز باستان مصر در
محسوب اديب پايه هم را تنديسساز و پيكرهنگار
كه دهقان فرد چون چيزي مصر ، حاكمان نظر ازنميداشتند
مانند تنها و ندارد وجود باشد فردي نيازهاي داراي
.شدهاند ساخته ويژه كار براي خيشكش يا باركش حيوانات
كار به كه است دهقاناني نمايشگر مصر ديوارنگاريهاي
با ارباب وديدگان دارند اشتغال بذرافشاني و شخمزدن
زحمت او براي كه افرادي انبوه بر رضامندي ، از حاكي نگاهي
.است شده دوخته ميكشند
ميكند ايجاب توليدي ، كارهاي از خواص بينيازي و بركناري
و تفنني فعاليت به را خود اوقات از بزرگي قسمت آنان كه
وقتگير ، آداب و طولاني تعارفات.دهند اختصاص تشريفاتي
فعاليتهاي و پوشيدن لباس و خوردن غذا بازديد ، و ديد
خردهگيري ، خيالپردازي ، :قبيل از بيهوده
را خواص كه حال عين در هزلگويي ، ،(بيهودهگويي)ژاژخايي
و بيگاري كه را آنان بزرگ امتيازات ميرهاند ، بيگاري از
.ميدارد اعلام جامعه به باشند توليدي كار با بيگانگي
تابستان و بهار از مناظري انوشيروان ، خسرو "زمستاني فرش"
گلها و ميوه.نبرد او ياد از را زمستان تا داشت برخود
جويهاي و نقره خيابانهاي كنار در الماس و ياقوت با كه
.بود شده مجسم طلا از زمينهاي بر شده ، ترسيم مرواريد ،
از كه آئين گوهر ساساني بزرگ فرش يك به "هارونالرشيد"
.ميباليد خود به بود يافته ضخامت جواهر كثرت
از ميزي موريس ، امپراطور خود ، دهنده نجات براي دوم خسرو
و بود استوار گوهرنشان طلاي پايههاي بر كه ساخت كهربا
ميسوزاندند ، عام ملاء در را "رماني" كتابهاي كه هنگامي
.ميچكيد زمين به و ميشد ذوب آنها ، جلد نقره قطعات
نامي سرداران از يكي افشين خانه در كه كتابي در همچنين
.بود گوهرآراسته و زر با بودند ، يافته اسلام و ايران
هشت كاخ" دالانهاي در فرانسوي ، سياح "شاردن" گفته به بنا
و دلكشترين كه دارد وجود مكان صدها صفويه دوره در "بهشت
از يك هيچ و ميگرديده محسوب دنيا نقاط فرحانگيزترين
ديگري به تزئينات ، و ساختمان و شكل حيث از دالانها ، اين
.است نبوده شبيه
كاخ اين گويد مي "قاپو عالي" كاخ درباره همچنين شاردن
از طبقه هر و دارد وجود پايتختي در كه است كاخي بزرگترين
.دارد خود به مخصوص تزئينات آن طبقه شش
مسعودي ، :چون معتبر مورخان كه طوري به هم اسلام عالم در
اطرافيان و اميران و عباسي خلفاي نوشتهاند...و مقريزي
"عبدالملك بن هشام".ميكردند مبالغه خوشپوشي در آنان
از بيش "بالله المكتفي" خزانه در و مزين پيراهن 12000
شهير پزشك "بختيشوع" و داشت وجود مختلف لباس ميليون چهار
مرگ از پس و بود ديبا شلوار چهارصد داراي عباسي ، دوره
شلوار او 1300 خزانه در خراسان امير "ذواليمنين طاهر"
.آمده بدست نپوشيده
منگولههاي خود ، رتبه و مقام موافق خواص ، باستان چين در
آن بر ابريشمين حاشيههاي و ميآويختند كلاه از رنگين
.بود اشخاص مرتبه و مقام كننده مشخص كه ميدادند ترتيب
جواهر يا گل به آراسته ابريشمي نوارهاي اشراف زنان
پارچههاي از معمولا را كفشها.ميبستند سر به مصنوعي
پاي هر زير رفتن راه وقت اشراف چينيان و ميساختند گرم
.ميكشيدند كوچكي فرش تكه خود
صورت كه ميبينيم است ، مانده باستان مصر از كه نقوشي در
رنگ با اشرافي زنان صورت و سرخ رنگ با جاه صاحب مردان
طبيعي رنگ به عادي مردم صورت آنكه حال.شده مي كشيده زرد
.است
معلوم چنين كرده نقل "اصفهاني حمزه" كه اوصافي از همچنين
زيادي دقت با ساساني شاهان تمام تصاوير كه ميشود
.ميساختند مشخص را جزئيات تمام و ميشده رنگآميز
زنان و مردان كه گرفت نتيجه بتوان شايد تفاوتها اين از
كردن رنگ و زيورآلات انداختن و آرايش به موظف فرادست
.نداشتند كاري چنين حق فرودستان و بودهاند خود چهره
امتيازات نمايش براي زيور و زر و آرايش و پوشش زيرا
جهت همين به.بودهاند شايستهاي بسيار وسايل بزرگان
اصرار خودآرائي ، و خوشپوشي در همواره (اشراف) خواص
اعلام ديگران به را خود برتري و امتيازات تا ورزيدهاند
نشانه بيلباسي و بدلباسي و سادگي چندانكه.دارند
.است ميرفته شمار به فرومايگي
اصلي موضوع -قديسان و(ع) عيسي زندگي كه شانزدهم قرن در
و انجيل روايات تجسم در نقاشان و است اروپايي نقاشي
مطابق بايد كه آنهايي حتي پيكرها همه ميكوشند ، تورات
به كمر از دستكم يا سراپا شود ، داده نشان عريان روايات
.است مستور پايين
معروف تصوير در كليسا دستور به (م-1559) سال در
و ميبرند دست "آنجهلو ميكل" شاهكار "داوري بازپسين"
پيكرها بر جامههايي رنگ با نقاش ، "ولترا -دا - دانيل"
بيچاره هنرمند آن به رم مردم شده چنين وچون ميپوشانند
.دادند لقب "شلواردوز" (ولترا)
خود هيئت به بزرگان كه ميكند ايجاب اشرافي جهانبيني
ايشان اجتماعي مقام خور در كه صورتي به بلكه.نشوند نقش
"ساكسوني دوشس" تصوير در.گردند نمودار تصاوير در است ،
به دوشس اطوار و حالت ،(پدر) آلماني"كراناخ لوكاس" اثر
پيكر درشتي.است شده داده نشان موقر و سنگين درجه اعلا
هستند وسايلي چهره زيبايي يا ريش بلندي يا قامت رسايي يا
جهت همين به.ميسازد متمايز فرودستان از را فرادستان كه
و بزرگان تصوير باستاني ، جوامع تاريخ ادوار از بسياري در
.است متفاوت عادي مردم و خادمان تصوير از خدايان نيز
و رعبآور و عظيم هيئتي به معمولي آدمهاي برخلاف بزرگان
به نابههنجار قيافههاي اين و ميشوند نمودار غيرواقعي
عادي مردم با جهت همه از خواص كه ميكنند اعلام مردم
.است متفاوت
نيز باستان ايران پيكرهسازي بر اشراف ، بزرگنمايي شهوت
و ساساني عصر جامعه بزرگان پيكر مثلا.بود افكنده سايه
در تمايز اين.است مردم ديگر پيكر از درشتتر آن از پيش
در كه طوري به.ميآورد دوام نيز اسلامي دوره
وسيله به تنها نه بزرگان صفوي ، دودمان عصر پيكرهنگاري
بلكه متمايزند ، ديگران از زينتافراز و فاخر جامههاي
.هستند رساتر قامتهاي داراي
عيسي "خار تاج با عيسي" تابلو در (م -15761477) "تيسين"
پيش ميبينيم ، "ميكلآنجهلو" تصوير در همچنانكه را(ع)
و ميدهد نشان "گلادياتور" يك باشد ، قديس يك آنكه از
تالار در كه (م -1543) سال حدود در (Ecco Homo) تابلو
و الهي موجود يك چون هم را عيسي حضرت نيز است ، وين
.مينماياند عضلاني
ميدانند ، عظمتنمايي يا تفنن را هنر هدف خواص ، چون
بايد ، هنر رو اين از نيستند واقعيت نمايش دربند ناچار
واقعي مختصات نمايش از و كند عرضه را جامعه سروران جلال
اكثر چيني ، نقاشي در چنانكه.نمايد پرهيز آنها قيافه
مختصات و تاريخي واقعيات حفظ و ميماند يكديگر به تصاوير
.نميگيرد قرار نظر مطمع قيافهها ، فردي
موافق هم قديسان و خدايان صورت حتي كه است گفتني
را مسيح بيزانسي ، هنر.شدهاند آفريده خواص جهانبيني
.ميكند ارائه ملكه يك مانند را مريم و سلطان يك همچون
و پوشاندهاند گرانبها و شاهانه جبههاي آنها بر
.نشاندهاند سريرشان بر زننده و بيحالت و خويشتندار
متعين ، و آرام وزني با قديسان و حواريون طولاني رديف
به دربار تشريفات در ملكه و امپراطور ملتزمان مانند درست
مانند و هستند التزام در فرشتگان.ميشوند نزديك آنان
هيئتي دقيق ، نظمي با كليسايي تشريفات در روحاني رجال
كه هنگامي شانزدهم ، قرن اواسط اروپاي در.ميدهند تشكيل
يافت ، راه رسمي هنر در عوام ذوق اجتماعي ، تحولات اثر بر
ولي گنجانيدند قديسان تصاوير در هم ، را عادي مردم نقاشان
و كشيدند هم در ابرو دين ، بزرگان چين ، مانند هم آنجا در
را عيسي صورت چرا كه تاختند "آنجهلو ميكل" به مثلا
يكديگر كنار روايات برخلاف را فرشتگان و كشيده ريش بدون
و گذاشتند را مداخله بناي هنر ، كار در پس.است كرده مصور
البته.گرفتند نظر زير را رنگ انتخاب حتي و جزييات همه
واداشت را هنرمندان رسمي ، مداخلههاي و محدوديتها اين
و دهند قرار غفلت مورد را اثر معنوي زيبايي و محتوا كه
.بكوشند صنعتگري و نمايي مهارت در فقط
ذوق تجليات همواره خود ، ذوق مقتضاي به خواص شد ، گفته
اروپا بزرگان مثلا.دادهاند قرار تحقير مورد را عوام
ادبي ، سنن برخلاف گاهي كه گرفتند خرده شكسپير بر
.بردهاند بكار خود آثار در را عادي مردم اصطلاحات
انگليسي نمايشنامهنويسهاي به هفدهم قرن فرانسوي نقادان
و تاختند ، نميگريختند زندگي ساده واقعيتهاي از كه
"هملت" نمايشنامه در چرا كه كرد اعتراض شكسپير به "ولتر"
يا "نميخورد تكان هم موش يك":مانند عاميانه تعبيراتي
".كنيد آويزان دم يك كدامشان هر به "اتللو ، نمايشنامه در
گرفتند خرده "لونن" برادران به نقادان همين.است آورده
و گراييدهاند واقعيت به پيكرهنگاري ، سنن برخلاف كه
...غيره و دادهاند قرار خود آثار موضوع را عادي مردم
جدا عملي زندگي از سو يك از خواص ، هنر شد ، ملاحظه چنانكه
نمودن بزرگ وسيله ديگر سوي از و است تفننات شمار در و
هنري چنين.است عوام ساختن مرعوب و خواص امتيازات
واقعيت از خواص ذوق.باشد "واقعگراي" نميتواند بيگمان
بيشمار و گونهگون زيباييهاي جاي به و ميگريزد زندگي
.ميشود معين قراردادي و مصنوعي زيبايي خواستار واقعي ،
.است "گريز واقع" خواص ، هنر جهات ، بدين
دانشگاه علمي هيات عضو مقدم قرائي الله امان دكتر
پيشكسوت هنرمندان از تجليل مراسم دومين
و بزرگداشت با پيشكسوت هنرمندان از تجليل مراسم دومين
اسمعيلزاده حسن استاد قهوهخانهاي نقاشي آثار نمايشگاه
.ميشود برگزار ارسباران فرهنگسراي در
شد ، خواهد برپا تجسمي هنرهاي انجمن توسط كه مراسم اين در
سخنراني آغداشلو آيدين و آيتاللهي حبيبالله دكتر
چليپا ، كاظم حضور با هنرمندان از ميزگردي و كرد خواهند
طاهري غلامعلي محمدعليرجبي ، راد ، حسيني عبدالمجيد دكتر
و اجرا سنتي موسيقي از قطعهاي همراه به سيف هادي و
.ميشود تشكيل
روز 25 در هنرمند اين آثار تحليل و تجزيه جلسه همچنين
دكتر چون صاحبنظراني حضور با تا 13 ساعت 10 از آذر
و حيدري مرتضي صادقي ، حبيب آغداشلو ، آيدين حبيباللهي ،
.ميشود برگزار نمايشگاه محل در طاهري غلامعلي
هنرمند اين از تجليل مراسم در ميتوانند علاقهمندان
فرهنگسراي در تا 20 ساعت 17 از آذر شنبه 19 روز در كه
از 19 نماشگاه اين.شركتكنند ميشود ، برگزار ارسباران
.است داير تا 16 و و 13 تا 12 ساعت 9 از آذر تا 25
ديار به پورعطار يدالله زريباف ، هنرمند
شتافت باقي
باف زري مبرز هنرمندان معدود از "پورعطار يدالله" استاد
.درگذشت دراصفهان سالگي سن 71 در كشور
در برجسته هنرمند اين اسلامي ، جمهوري خبرگزاري گزارش به
و جهانگشود به ديده شهراصفهان در خورشيدي هجري سال 1308
"پورنقشبند استاد" نزد را بافي حرفهزري جواني اوان در
استادي مرتبه به خود و آموخت بافي هنرزري مسلم اساتيد از
عمر از سال بر60 پورعطارافزون استاد.رسيد هنر دراين
بافي زري كارگاههاي در سالها و كرد هنر نثار را خويش
منحصربه هنر بهاين اصفهان زيباي هنرهاي هنرستان و تهران
.پرداخت فرد
زيبا هنرهاي هنرستان از بازنشستگي از عطارپس پور مرحوم
فرهنگي ميراث سازمان كارگاه برايبرپاكردن سال 76 در
آموزش به خود حيات روزاز وتاآخرين گماشت همت درزادگاهش
.پرداخت هنر اين
از دربسياري پورعطار يدالله گرانقدراستاد بافي زري آثار
.است مانده باقي يادگار به هنريكشور گنجينههاي
قم مقدسه آستانه موزه فعاليتهاي
هزارنفرازموزه وسه سي از بيش تاكنون امسال اوايل از
.ديدنكردند مقدسه آستانه
خبر اين بااعلام قم مقدسه آستانه موزه مدير يوسفزاده
از خارجي ازجهانگردان هزارنفر سه اينتعداد ، از:گفت
درقالب هزارنفر وپنج فارسواروپايي خليج عربي كشورهاي
عاليكشور ، ازبخشهاي آموزش مراكز از دانشجويي اردوهاي
.كردند ديدن موزه اين مختلف
حضرت شمايل تابلو يك شده ياد درمدت:افزود وي
يك و صفوي دوره نقره سكه عدد عليهالسلام ، يك قمربنيهاشم
كريمه ارادتمندان ازسوي قاجار ، دوره دستباف پارچه قطعه
وفرهنگيبه تاريخي ميراث حفظ به وعلاقهمندان بيت اهل
.شد اهداء مقدسه آستانه موزه
مطلب يك درباره توضيح
برجسته آثار" نمايشگاه برگزاري مناسبت به كه مطلبي در
گذشته دوشنبه روز در "قاجار تا تيموري دوره از خوشنويسي
انجمن موسسان از برخي اسامي رسيد ، چاپ به صفحه 10 ، در
ترتيب ، اين به كه بود افتاده قلم از ايران خوشنويسان
حسن سيد استاد ميرخاني ، سيدحسين استاد:ميشود اصلاح
.بوذري استاد و كاوه استاد ميرخاني ،
|