الهي اديان پيام
آدميان در معنويت بروز به گذرا نگاهي
كلوري جعفرپور راشد
پرستيدن به را آدمي كه احساسي و نيرو همان يا پرستش حس
و قبايل مردمان بشر ، زندگي تاريخ ابتداي از ميدارد ، وا
و كشانيده مخصوصي خدايان يا خدا سوي به را مختلف گروههاي
بوده انكارناپذير و قطعي امري بصورت تاريخ ادوار همه در
با بودهاند پرستش موضوع يا مورد كه معبودهايي.هست و
يا معبودها.بودهاند مطرح...و الهه يا رب يا خدا عنوان
اوقات بيشتر ولي بوده ، متفاوت و متنوع عموما خدايان ،
هم مذهب.است بوده پرستشگران نظر منظور واحدي خداي
در بشري هدفدار و منظم و منسجم پرستشهاي احساس اجتماع
انسان تولد تاريخ بدو از كه است خاص اقليم يا منطقه يك
و حوا و آدم پيدايش با مذهب پيدايش.است داشته وجود
طي در نشيبهايي و فراز با و شده شروع يگانه خداي پرستش
وقت ، هر" همچنين و است شده تغييراتي دستخوش متمادي قرون
جمع قبيله تشكيلات تحت كه را انسان مختلف دستههاي
ببينيم را زندگي تظاهرات اولين و نمائيم مشاهده شدهاند
است آرامگاه و قبر به مربوط كه مراسمي و آداب يا و
كه وقت هر.ديد خواهيم نيز را مذهبي احساسات كنيم ملاحظه
افكار وجود و خدايان سايه نمائيم كشف را انسان آثار ما
تمامي در پرستش احساس پس (1)"كرد خواهيم ملاحظه را مذهبي
.است كرده بروز نوعي به تاريخ ادوار تمامي در و انسانها
پرستش به گروهي و خداياني گروهي را ، يگانه خداي گروهي
انسان در پرستش قوه هميشه و پرداختهاند حيوانات يا جماد
در پرستش نحوه و قالب شكل ، زمان گذر در و است بوده زنده
در پرستش حس هميشه كه اصل اين و است بوده تحول و تغيير
امري بصورت تاريخ طول تمامي در است داشته وجود انسانها
.ميباشد انكار غيرقابل و حتمي
بيفكنيم نظري مختلف اديان و مذاهب به گذرا بطور اگر
آدم عهد در واحد خداي پرستش از بعد انسانها ، كه ميبينيم
بنابر.آوردهاند روي مختلفي موجودات پرستش به حوا ، و
ديرينهترين از اوليه ، انسانهاي از آمده بدست تحقيقات
پرستيدن امر ظهور و حالت اولين و است بوده توتم معبودها
.برميگردد توتمي قبيله به
به را او قبيله كه است ، بوده اسرارآميزي حيوان توتم ،
را حركتشان و حيات همه و دانسته خود قدرتمند جد عنوان
پرستشگرانهاي خاص آداب و تشريفات و ميدانستند او مديون
به مربوط خاص مراسم همچنين.ميداشتند ابراز او به نسبت
آتشفشانها ، ترسناك ، موجودات و ارواح از ترس مردگان ، دفن
و روحي خاص حالت ايجاد جادو ، و سحر طبيعي ، حوادث زلزله ،
براي اوليه انسانهاي كه بطوري نموده پرستش نام به معنوي
ارواح رضايت جلب و طبيعي وقايع با مبارزه و ترس بر غلبه
خداياني يا خدا ، به خاصي مراسم و آداب با..و مردگان
انجام انتخابي بطور موارد از بسياري در كه ميآوردند روي
و راز و ميكرد انتخاب را خدايش خود هركس يعني ميگرفت ،
نظر بنابر البته.ميگذاشت ميان در او با را خود نيازهاي
مختلف ادوار در و شده شروع اينگونه پرستش حس مورخين
.است گرفته برخود متفاوتي صورتهاي تاريخ
مصر برد ، نام را مصري مذهب ميتوان بزرگ مذاهب ميان در
حاصلخيزي و عظمت با آن نيل رود و دره اسرارآميز سرزمين
آثار كه است گرفته خود به معبودانهاي و اسطوره حالت خود
شناخته خدا پادشاه"سرزمين آن در.است مشهود هنوز آن
صورت به و داده نشان را خود بشر جسم در كه خدايي ميشد ،
خدا اين بندگان را مردم و شده ظاهر مردم ميان در بشر
بلكه نبوده شاه به منحصر خدا البته (2)"ميكردهاند تلقي
فراعنه چون خداياني.داشتهاند وجود مصر در زيادي خدايان
مرگ ، خداي هوش ، خداي اوزيريس ، ايزيس ، ربالنوعها ، و
زيادي عابدان كه...و گرگ خداي شغال ، خداي زندگي ، خداي
مورخين ، از برخي نظر به البته.بودند نموده جلب خود به را
هم آشور و بابل دراست بوده بتپرستي مصر در رايج مذهب
خداي شهوت ، خداي طب ، خداي خط ، خدايان چون خداياني
صورت به عظيمي معابد و است داشته وجود...و جنگجويي
.است داشته وجود پرستشگاه
مختلفي مذاهب...و ژاپن چين ، هند ، ايران ، يونان ، روم ، در
باور در متفاوتي خصلتهاي و صفات با خدا و است داشته وجود
و بيدين عموما مردم روم در مثلا.است نموده ظهور مردم
برخوردار بالايي ارزش از جسمي قدرت و بوده خوشگذران
و روزه و زهد اگر و بودند خويش رفاه فكر در هميشه بودهو
از بهرهوري در اعتدال شدهجهت گفته آنها از رياضتي
دينداريو براي نه است بوده موجود لذايذ و امكانات
قرار تمسخر مورد را امورديني جشنها در حتي.خودسازي
مردم كه داشتند وجود خداياني يونانباستان در.ميدادند
يكي نمايانگر خدايان از يك هر و دانسته بشر چون را آنها
وزيباييهاي اندام بيشتر مردم و است بوده طبيعي قواي از
نيز آنها عبادي مراسم از و ميكردند تقديس را خود خدايان
شهوتپرست خدايان براي كه بوده حيوانات نمودن قرباني
.ميكردند قرباني خويش
جمال لازمه و الگو را برهنگي يونانيها" همچنين
خود خدايان و بزرگان قهرمانان ، سبب همين به و ميدانستند
الهي بزرگ امور از را رقص ايشان.ميساختند برهنه را
رقص به خصوصي و عمومي مجامع در مرد و زن و ميشمردند
يعني آن صاحب از وتمجيد آدمي جسم بزرگداشت.ميپرداختند
"ميآمد بشمار والايي ارزش باستان يونانيان ميان در انسان
نيز را واحد خداي يونانيان كه گفت بايد اما (3)
گفتهاند چنانچه توحيدي ، پرستش نه واما ميپرستيدند
اين كه مفهومي و بود استوار متعدد پرستش بر يونان فلسفه"
در و بود متزلزل بهغايت ميداد دست به خدا از فلسفه
دهش و بخشش و ربوبيت و قدرت صفات از مثبتي صفت آن اسلوب
براي چيزي نخستين آفرينش جز و نميخورد چشم به رحمت و
وجود از را اراده و علم و اختيار و نميكرد اثبات خدا
صفات ستايش از نشاني آن در و ميدانست منتفي باريتعالي
همگي كه ميكرد مقرر را كلياتي و نميخورد چشم به الهي
و ميكرد قياس مخلوقات با را آن و ميكاست خالق قدرت از
اداره دايره از را خداوند ميدهد دست به ارسطو كه مفهومي
البته (4)"ميكند خارج علم داشتن از حتي و جهان كردن
در كه چرا ميكردند پرستش را متعددي خدايان يونانيها
طلا از قصرهايي از كه يوناني معبد آن در كه كوهي اوليمپ ،
و زيبا خدايان آن در و ميشود ديده ساختهاند ، عاج و
.داشتند سكونت جذاب
مرد" بود ، آن موسس بودا كه بود مذهبي مذاهب ، ديگر از
و مرگ مشاهده اثر در برايش كه واقعهاي از بعد كه مرفهي
نمود منقلب را او آمد پيش انسانها ، ضعف و ناخوشي و نيستي
رياضت بهسوي رو و بريد دل ماديات و لذايذ از ديگر او و
يا برتر نيروي يعني نيروانا به كمكم و آورد خودسازي و
چيز همه از قبل بود معتقد كه يافت دست چرخهاي از نجات
كه آورد جديدي آيين بودا" (5)"كرد آزاد بايد را روح
كار مساوات ، و عطوفت بستن كار به شهوات ، ترك نفس ، تهذيب
و اديان ساير مراسم و آداب از تقليد عدم و وتلاش
آمده پديد هند در تازگي به كه طبيعي اختلافات كنارگذاردن
(6)"ميداد تشكيل را آن اساس بود ،
درد ، سرچشمه درد ، درباره كه حقيقت چهار خود آيين در بودا
و نموده مطرح را عالم در تعمق و تفكر و درد بردن بين از
را انصاف و رحم و نوعدوستي درعالم ، بايد" كه بود معتقد
مورد بايستي نيز حيوانات پستترين كه طوري به داد اشاعه
انسان"بودا عقيده به و (7)"شوند واقع مهرباني و شفقت
باشد دور رياضت از هم زيادو خوشگذراني از هم بايستي كامل
مذهب" حال عين در و (8)"است حد دو اين بين آسايش و آرامش
(9)"ميدهد تشكيل زندگي ونكوهش وجود فناي را بودا
دو ميآيد پيش چيني معنويت و روحانيت مسئله وقتي" اما
نظر.كنفوسيوس لائوتسوو ميشود ، مجسم انسان نظر در اسم
انسان او عقيده به.است روحاني زندگاني به متكي لائوتسو
مطلق قاعده(Tao)تائو با را خود چيز همه از قبل بايد
هوسها و اميال و تمايلات تمام از را خود و نمايد تطبيق
قوانين با يعني Tao با انسان ترتيب اين با نمايد ، مبري
بوسيله ميتواند مريد يك.ميشود نزديك دنيا عمومي بزرگ
مينمايد ايجاد را جسم و روح بين توازن كه بدني تمرينات
چينيها عقيده بر بنا كه كنفوسيوس""برسد پاكي و تقدس به
تحت كه است مجموعهاي دنيا (است معتقد) است كامل عقل
ملاحظه قابل و نظر مورد فرد ميشود ، اداره اخلاقي قواعد
انسان تكامل" (10)"است توجه مورد مملكت و خانواده نيست ،
آتيه و امپراطور به نسبت وظايف انجام در فقط را
افراد بين مقدس رابطه فقط او نظر به مذهب خداميداند ،
عادات مملكت اين در دليل همين به و ميباشد گذشته و بشر
(11)".ميشود ديده خودچينيها به مخصوص افسانههاي و
عقايد نظر از كه مردماني با وسيع منطقه يك كه هند سرزمين
ايمان متعددي خدايان به هستند متفاوت انديشهها و آداب و
باور را خدايي هيچ حتي آن ، ازمناطق بعضي در و دارند
آن در و است قديمي خيلي كه ودا چون مذاهبي اما.ندارند
حدود در آنها تعداد كه دارد وجود..و آسمان خداي
و مردم براي كردن قرباني مذهب اين در و است تا سيوسه
.است ضروري مقدس امر يك عنوان به خدايانشان
گاو ، بويژه حيوانات پرستش بر هندوئيزم چون" سرزمين اين در
خلق سبب را آن كه بدن اعضاي پرستش و طبيعي قواي پرستش
خداي آتش ، خداي خدايرعد ، آسمان ، خداي و ميدانستند
مقدس طبيعي پديدههاي از باد خداي و باران طوفان ، خداي
مذهب سپس و (12)".ميكردند پرستش را آن هندوها كه بود
كه وآتمان برهمن دارد وجود دواصل مذهب اين در" كه برهمني
و است وجود اساس و ريشه دومي و عالم اساس و مبدا اولي
وجود و عالم يعني اصل دو اين كردن يكي برهمني مذهب مفهوم
"ميگيرد سرچشمه اخلاقي دستورات وحدت اين از بعدا و است
(13)
(سيوا)شيوا و ويشنو برهما ، :ثلاثه اقانيم به برهما دين
آن پوست نصف از و ميشكند را تخممرغ كه است خدايي خالق ،
يا سيوا و شهوتانگيز ، و قيافه خوش است خدايي كه نگهبان ،
معتقدند مذهب اين طرفداران.است پرست شهوت حال عين در و
شعارهاي از و نميشود پاك تناسخ به جز آدمي نفس كه
.است خودكشي يا انتحار مذهب اين طرفداران
بود ساخته عجيبي جامعه برهمائيها ميان در نو هندوئيزم"
و زندهداري شب و گرفتن روزه وسيله به افراطي زهد بر كه
زندگي به حالي در انسان آيين اين در.داشت تكيه نفس عذاب
و سختي انواع و محروميتهاست اسير كه ميدهد ادامه خود
اجتناب سختي به زندگي نعمات از و ميكند تحمل را فشار
ميگزيند اقامت جنگلها در رسيد پيري به هرگاه و ميورزد
گرماي در و نميكند كوتاه را خود ناخنهاي و موي ديگر و
ارزشي كردن قرباني براي اما (14)"مينشيند خورشيد سوزان
.نبودند قايل
به هندوئيزم آنها پيشاپيش در و هند اديان" مجموع در اما
به بشر پيوندهاي زمينه در دين صحيح مفهوم از انحراف سبب
اين.ميدارند روا را بسياري مظالم اجتماع ، و زندگي
و آن از گزيدن دوري و زندگي زمينه در افراطي منفيگرايي
و دارد پي در را هميشگي روزه كه محروميتي و زهدپيشگي
و تمايلات از كردن دوري و خورشيد سوزان گرماي در نشستن
ساختن در همگي نفس ، شكنجه و لذايذ با مخالفت و لذات
و است تاثيري هرگونه از خالي طبيعت ، كردن آباد و جامعه
بار و ساختهاند مكلف بدان بشررا بني اديان ، كه آنچه با
در" ".دارد تفاوت نهادهاند آدمي بردوش را آن امانت
وجود تقريبا و ندارد توجهي قابل اهميت فرد هندوئيزم ،
در آنقدر آيين اين پيروان" (15)"ميشود تلقي مهملي
به راضي ظاهرا كه نشانميدهند نرمش ذلت و ستم پذيرفتن
بسياري اساطير و سحر خرافات ، آيين اين درميرسند نظر
و ميكنند خدايان تقديم بسياري قربانيهاي و دارد وجود
آن با خود ظهور زمان از اسلام كه است چيزي همان اين
.است ساخته رها وضع اين از را نفر ميليونها و كرده مبارزه
(16)"
آن مردم مذهب در شده ، تشكيل جزاير سلسله يك از كه ژاپن
اين.دارد وجود حكيمانه دستورات و پندها و عادات رشته يك
.است گرفته خود به شينتو نام اخير زمانهاي در مذهب
زيادي فرشتگان و ارواح اما ندارند زيادي خدايان ژاپنيها
جلوگيري براي سپس اما داشتند خدايان تعدد ابتدا.دارند
را خود مغشوش و مبهم مذهب ژاپن ، به بودا مذهب تهاجم از
به نوكامي ناكونوشي امانومي و دادند سوق وحدت سوي به
طبيعت به عموما ژاپن مردم.شد شناخته واحد خداي عنوان
هميشگي شادماني يك طبيعت ، با گرفتن انس و ميورزند عشق
.است نموده ايجاد آنها در را
زردشت ولي داشتهاند وجود متعددي خدايان نيز ايران در
ميلاد از قبل ششم قرن در كه آورد ارمغان به را يكتاپرستي
معرفي واحد خداي عنوان به را اهورامزدا و است ميزيسته
يكي روح ، دو بين مبارزه يك شكل تحت را دنيا زردشت" كرد
عنصر دو اين و ميداند بدي خداي اهريمن و خوبي خداي هرمز
هر و (17)".دارد وجود نيز انسان قلب در حتي عالم تمام در
در هميشه كه دارند وزيراني خود خدايان از يك
خوشبيني و درخشان و بزرگ نهضت علت به زردشت"مبارزهاند
بواسطه همچنين و داشته زندگي به نسبت كه خوبي نظر زيادو
روي بزرگ اشخاص جزو داشته فعاليت و كار به ايكه عقيده
(18)"است زمين
دارد ادامه
:پانوشتها
ترجمه اژرتر ، امانوئل تاليف بزرگ ، مذاهب ميدانم؟ چه -1
صفحه 5 تاجبخش ، احمد
صفحه بهشتي ، آيتالله مظلوم شهيد اسلام ، پيدايش محيط -2
102
معاصر ، جهان و اسلام المعاصر ، العالم و الاسلام -و 4 3
صفحه 164 صفحه 42 ، آژير ، حميدرضا مترجم الجندي ، انور
صفحه 60 بزرگ ، مذاهب ميدانم ، چه -5
صفحه 36 المعاصر ، العالم و الاسلام -6
و صفحه 61 بزرگ ، مذاهب ميدانم ، چه -و 11 و 10 و 9 و 8 7
و 72 و 71 و70 و 65 60
صفحه 38 المعاصر ، العالم و الاسلام -12
صفحه 58 بزرگ ، مذاهب ميدانم ، چه -13
از نقل به صفحه 37 المعاصر ، العالم و الاسلام -14
آن معنوي زندگي و هند فرهنگ اتربا ، پروفسور
صفحه 38 المعاصر ، العالم و الاسلام -15
و و 78 صفحه 72 بزرگ ، مذاهب ميدانم ، چه -و 18 و 17 16
82
|