!...ما خوشبخت همسايه چون و چند در
...شما طنزهاي با ديگر صفحهاي
!آزاد كبابپزي ممنوع ، ورود
كاريكلماتور
!...نميشه دعوا ديگه دنيا اونور ميگه كي
!...بله هم شمار پول دستگاه
!...ما خوشبخت همسايه چون و چند در
يكريز بنده خانم شدم ، بيدار خواب از كه وقت اول صبح از
قدش كه اين با ديوار به ديوار همسايه اين كه ، گرفت دم
و كيا خودش براي و زده بهم پلهاي و پول توست قد نصف
كه ميده پز مياد پيش جا هر زنش.است كرده درست بيايي
.و ميشه عوض هم ماشينش مدل عنقريب و كرده درست شركت شوهرش
آن و بازنشستگي حقوق چندرغاز همين به چسبيدي تو اما.
.بكشيم حسرت بايد هي و گرو 9 مانده ما وقت 8
به و پيمودم آرام گامهاي با را اتاق عرض و طول مدتي
پيدا مخمصه اين از خلاصي براي راهي تا آوردم فشار مغزم
پيروزيهاي ساعت به دم و نبود كن ول خانم چون.كنم
درد به را ما دل و ميكشيد ما رخ به را همسايه برقآساي
نبود ، سادهاي كار مورد اين در تحقيق طرفي از !ميآورد
پيكان با پيش ماه چند همين تا ما ، همسايه آقاي اين
شده چطور حالا..شريكي هم آن ميكرد ، مسافركشي باجناقش
ميخواد شده ، شايع كه طور آن و خريده آردي پژو يك كه
برسد ، من فرياد به خدا وقت آن كه پژو 405 ، به كند تبديلش
هم بنده همسر ايذايي حركات و بياني تهاجمات ميزان چون
!...ميشه برابر چند
از همسايه آقاي محمود كه غروب طرفاي ظهر ، از بعد روز يك
!خانهشان دروازه دم رسيد تا.كشيدم كشيك ميآمد ، كار سر
بعد ، و برگرداند كه برگرداند را سرش تا كردم سرفهاي اول
:كردم باز او با را صحبت سر گرمي احوالپرسي با
لبخندي...چطوره؟ روزگار ،!خبر چه !عزيز همسايه خوب ، -
دروازه قفل در را كليد راستش ، دست با كه حالي در و زد
:گفت ميچرخاند
!افتادي؟ ما فكر به شده ، چي -
اصلا كه ميرفت يادم داشت و بودم شده دستپاچه راستش
ما آخر كردهام ، باز را صحبت سر آقا ، محمود با چي براي
را هم احوال ماه سالي 12 كه بوديم همسايههايي از
باشد ، بين در مشكلي و حرف اينكه نه نميپرسيديم ،
به اين و داشتند آشتي و قهر مرتب خانمها همينجوري ،
...و ميگذاشت اثر فيمابين روابط
:گفتم و گذاشتم پيش پا و دادم خرج به جراتي حال ، هر به
باشد نداشته خبر همسايهاش از اگر همسايه چيه ، حرفا اين
!...حالش به واي
و تشكر نشانه به داد تكان سري فقط و نگفت هيچي آقا محمود
.بست سرش پشت را در و قدرداني
ما كن ول خانم نه اما !بود خورده سنگ به ما تير ظاهرا
بعد ندهم ، دردسرتان خلاصه...!موضوع كن ول ما نه و بود
كه عملياتي و فراوان رفتوآمدهاي و بسيار جوي و پرس از
گريخته جسته ، اطلاعاتي بود ، كارآگاهان تفتيش به شبيه
رشته دانشجوي كه بزرگم فرزند و خانم با نشستيم.آمد گيرم
ميتراشد ، خرج ما براي همه از بيش و است اقتصاد
و كرديم آناليز متخصصها قول به و جمعبندي را دانستهها
بهم دستكي و دفتر ،"آقا محمود" كه رسيديم نتيجه اين به
از هر..انداخته راه كاريابي دستگاه يك اصطلاح به و زده
ميكنيم استخدام نيرو مثلا ، كه ميدهد اعلان يك چندگاه
متقاضي 2 كه است اين اولش شرط آبدار ، و نان شغل يك براي
فلان به مربوط فيش و شناسنامه فتوكپي برگ عكس ، 2 قطعه
و بفرستد تقاضايش همراه را بانك فلان حساب به پول مبلغ
تا ميكند عوض جا مرتب هم ، بعد.بماند پاسخ انتظار در
در استخدامي اصلا چون نيفتد ، شاكيان و كار متقاضيان گير
!نيست كار
مثل حالا كه را حرفهايم گرفتم ، تصميم زود صبح روز يك
بزنم !مبتكر همسايه اين با ميكرد سنگيني گلويم روي خناق
تا بگويم او به درميآيد دهنم از چه هر و بزنم داد سرش و
زنگ من وقتي.افتاد اتفاقي چه ميدانيد اماشود خنك دلم
نالان و گريان آقا محمود خانم درآوردم ، صدا به را خانه
مامورا:كه ناليد شده ، چي بپرسم آمدم تا كرد باز را در
بنده خانم به خبر اگر گفتم ، خودم پيش !بردن را آقا محمود
اما !رسيدي؟ دير چرا ميگه و ميشه عصباني دستم از برسه ،
موسسههاي اين سواي:ماند باقي ذهنم توي سئوال يه راستش
و است روشن كتابشان و حساب كه كاريابي رسمي و اصلي
را بوكشان و جيك..و بگيرها عوارض و بگيرها ماليات
شركايشان بنده ، و همسايه اين مثل تا ده چند ميدانند ،
را كار متقاضيان و ميتراشند را مردم سر كتاب و بيحساب
!!ميگذارند؟ !سركار
آقا اسمال
...شما طنزهاي با ديگر صفحهاي
و نامهها يكبار ، روز هر 15 فعلا كه بوديم داده وعده
اين در را ، همشهري روزنامه عزيز خوانندگان طنزآميز مطالب
منتشر پنجشنبهها را صفحه اين بود بنا.كنيم درج صفحه
شماره اينكرد پيدا تقارن شنبه روز با دوباره اما كنيم ،
از اما است ، شده منتشر ،"آزاد سخنگاه" عنوان همان با هم
عنوان ارجمند ، خوانندگان شما ياري و كمك با آينده شماره
مطالب.ميكنيم انتخاب صفحه اين براي مستقلي و مناسب
ما به شما ، ارسالي كاريكاتور و طرح حتي و عكسها شعرها ،
و غنيتر را طنزآميز مطالب ويژه صفحه تا كرد خواهد كمك
پر دستمان اگر شاءالله ان و كنيم منتشر و تهيه پربارتر
.دهيم قرار شما پيشروي بار يك هفتهاي را صفحه اين بود
نوعي شوخي و طنز.كرديم اشاره پيشين ، شماره در كه همچنان
بهويژه زندگي ملالتهاي و خستگيها كاهش براي تفريح زنگ
مطالب اين اميدواريم و است پرجمعيت و بزرگ شهرهاي در
به گلهاي ما از احتمالي گلهمندان و نياورد پيش رنجشي
.نگيرند دل
!آزاد كبابپزي ممنوع ، ورود
از تاريخي بناهاي كه خواندهايم هم درسيمان دركتابهاي
از بخشمهمي واقع در و بوده ما نياكان ارزشمند ميراثهاي
نگاهداري در بايد همانا پس.ميدهند تشكيل را ما تاريخ
سرمان وقتي اما.بياوريم عمل به را لازم مراقبت آنها از
ارك" ميخواهند كه ميشنويم برميداريم ، كتاب روي از را
فرهنگي مهم ميراثهاي از و تاريخي اثر يك كه را "عليشاه
جديد بناي ايجاد و توسعه هم بهانهاش خرابكنند ، ماست
براي را شوش بناهاي باستاني خشتهاي ميشنويم يا.است
انواع با ياعدهاي و ميبرند ساختمانسازي و بنايي
جان افتادهاندبه گنجياب دستگاههاي و مدرن فلزيابهاي
كه را آنچه بعد قديميو مقبرههاي حتي و كوهها تپهها ،
سوي آن حراجيهاي از شگفتانگيزي طرز به ميآورند فراچنگ
سراغش تا و ميآورد در سر اروپايي پايتختهاي در و مرزها
!...نبودم من بود كي بود ، كي:قديمي مثل همان ميگيريم را
!...قضايا باقي الخ و ميشود تكرار
و باشيم كرده درددلي هم كه آورديم آن بهر مقدمه اين اما
ودفينههاي گنجينهها زيرزميني كاوشگران و حفاران هم
وهم ميكنند دارند چه ميدانيم هم ما كه بدانند باستاني
ملاحظه كه عكسي به پرداختن براي باشد بهانهاي
:نوشتهاند ناخوش چند هر خط با تابلو روي ميفرمائيد
يادشان ظاهرا اما !ممنوع اكيدا تاريخي بناهاي به ورود
بناي همان اين !كبابپزي استثناي به بنويسند ، زيرش رفته ،
ماه شهريور عكس و است دامغان علي چشمه ومعروف قديمي
.است شده تهيه امسال
كاريكلماتور
طراح و طنزنويس "شاپور پرويز" شادروان را "كاريكلماتور"
هوس به هم ديگران بعدها اما.كرد اختراع كشورمان معروف
.كنند تقليد مبتكر و قريحه خوش طنزنويس اين از كه افتادند
يك از كاريكلماتور تعدادي رابطه ، همين در معروف قول به
است رسيده بهدستمان قلي مستعار نام با ذوق خوش نويسنده
تا ميكنيم چاپ نمونه بهعنوان را آنها از چندتايي كه
هم اين و شما اين.چيست عزيز خوانندگان شما نظر ببينيم ،
:قلي كاريكلماتورهاي
!مرخصي به برود مدافعش وكيل تا كشيد را خودش كاريكاتور *
را او تا آورد هندوستان از را فيل و مراكش از را اسب *
!كند مات
به مياندازد نجار ميشود ، خاموش روشن روز در درخت *
...و آهنگر دامن به يكي اين اره ، گردن
.ميگيرند سبقت خودشان از رانندهها از بعضي *
!رفت فيل خواستگاري به مورچه عشق شهر در *
.شد شكافي كالبد اضافي كليه حمل بهانه به *
!شد مفقود ارتفاع پرش در قيمت *
تهران -قلي
!...نميشه دعوا ديگه دنيا اونور ميگه كي
نامزدهاي "گور ال" و "دبليوبوش جرج" دعواي كه وقتي از
براي آمريكا دموكرات و جمهوريخواه حزب دو انتخاباتي
بالا جمهوري رياست كرسي بر نشستن و انتخابات در پيروزي
كوك مضمون برايشان كاريكاتوريستها ، از خيلي گرفته ،
.سرودند فكاهي شعرهاي برايشان هم شاعرها از خيلي و كردند
و است شاهين به متخلص كه خودمان هموطن شاعر همين هم يكي
ميرود ، چاپ زير ما طنزسراي شاعر اين شعر كه لحظه اين تا
اين وقتي اما نشده ، حل آمريكا جمهوري رياست معماي هنوز
كه گفتيم را اينباشد شده حل شايد شد ، منتشر صفحه
بست بن باره در حال بهر!نبود جمع حواسمان نگوئيد
دنيا در زيادي نويسان طنز و شاعران آمريكا انتخاباتي
:حاضر شعر به رسيده نوبت حالا ، اند نوشته و اند سروده
نميشه دعوا ديگه دنيا اونور ميگه كي
نميشه غوغا و فتنه پدر ارث برسر
ميخواد اربابو گورمال ال پدر ، ارث بوش
نميشه پيدا بگذره خود خواهش از آنكه
ميخوانند رجز و جوانند دو هر اين گرچه
نميشه بابا يكي آن نميشه ، كلينتون اين
شاهين معما حل گرنكند سخنت
نميشه زيبا گفته اين از به حرفي هيچ
(شاهين)پازوكي منوچهر مهندس
!...بله هم شمار پول دستگاه
كرده بند كه همشهري خواننده يك از كوتاه نوشتهاي هم اين
تشخيص را اسكناسها چرا كه شمار پول بيزبان دستگاه به
توماني جاي 1000 به را توماني مثلا 200 و نميدهد
به گناهش ميكنيم ، درج را نوشته اين... و ميشمارد
را دستگاه اين چرا كه شمار پول دستگاههاي سازندگان گردن
!نساختهاند هوشمند
پيكان 45 بنزين باك كه بوديم شنيده اخير ماهه چند در"
حبابهاي وجود با البته دارد ، ظرفيت اينها از بيش ليتري
بشنويد شما هم را اين ولي بنزين پمپهاي از بعضي در هوا
دويست اسكناس جاي به را توماني صد اسكناس اخيرا كه
در توماني صد بهجاي توماني پنجاه اسكناس و توماني
.ميكنند جاسازي پول بستههاي
شمار پول دستگاه سازنده شركتهاي به برميگردد هم آن كه
".بودند نكرده پيشبيني را مساله اين كه
تهران از مومني -شما هموطن
|