ارشاد و فرهنگ وزارت مطبوعاتي معاون
مورد در آينده هفته نظارت هيات :اسلامي
تصميم نشريه متقاضيانتشار صلاحيت 132
ميگيرد
روزنامه مديرمسئول محاكمه جلسه آخرين
شد برگزار فتح
زناشويي زندگي در عشق نقش
موارد پاسخگو ، حكومت :كميسيون دبير
كند مي پيگيري را بشر حقوق نقض ادعائي
پاسخ انتظار روزنامهنگاراندر صنفي انجمن
قضائيه قوه حقوقي و علمي
از زنداني روزنامهنگاران همسران شكايت
مرتضوي قاضي
زيدآبادي احمد پرونده وضعيت آخرين
به باقي و الواعظين شمس سرگشاده نامه
قضائيه قوه رئيس
قتلهاي دادگاه غيرعلني جلسه پنجمين
شد برگزار زنجيرهاي
ارشاد و فرهنگ وزارت مطبوعاتي معاون
مورد در آينده هفته نظارت هيات :اسلامي
تصميم نشريه انتشار متقاضي صلاحيت 132
ميگيرد
وزارت تبليغاتي و مطبوعاتي امور معاون :اجتماعي گروه
وزارتخانه ، اين سياستهاي كرد اعلام اسلامي ارشاد و فرهنگ
در وزيريكه هر است طبيعي و است جمهوري رئيس سياستهاي
مختلف عرصههاي در را سياستها اين گيرد ، قرار آن راس
.كرد خواهد اجرا
هيات جلسه شروع از پيش دوشنبه روز "مودب شهيدي شبان"
در "ايرنا" خبرنگار با گفتوگويي در مطبوعات بر نظارت
مطبوعات بر نظارت هيات ميان رابطه درباره پرسشي به پاسخ
قانون فراي چيزي دادگستري از ما":گفت قضايي دستگاه و
قوه عزيزان از هم ما انتظار و نداريم انتظار مطبوعات
آمده مطبوعات قانون در آنچه جز ما از كه است اين قضائيه
".باشند نداشته انتظار
در اساس ، اين بر:افزود ارشاد وزارت مطبوعاتي معاون
مطرح استعلامها بحث نظارت ، هيات جديد اعضاي جلسه نخستين
طرح آماده پروندههاي كه گفتند آرا اتفاق به دوستان و شد
نيامده آنها استعلام پاسخ كه را پروندههايي و شورا در
.بفرستيم انتظامي نيروي و قضائيه قوه به بود
پاسخ براي هم قانون.كرديم را كار همين هم ما:گفت شهيدي
از پس بود ، شده قائل فرصت ماه دو استعلامها اين به
زمان كه گفتيم تهران دادگستري رئيس به مقرر ، مهلت انقضاي
.است پذيرفته پايان مقرر
به نامه ابتدا چون كه بود اين تهران دادگستري رئيس نظر
بايد مدتي شده ، فرستاده قضائيه قوه رئيس به دادگستري جاي
.دهيم مهلت ايشان به
رئيس درخواست:افزود ارشاد وزارت مطبوعاتي معاون
را اسم دادگستري 132 مدتي از بعد.شد پذيرفته دادگستري
نظر كه بودند افرادي اسامي اين.گذاشت ما اختيار در
.بود منفي نشريه مجوز دريافت براي آنان به نسبت دادگستري
نفرستد را خود مستندات دادگستري اگر:داشت اظهار شهيدي
مطرح نظارت هيات در را متقاضيان اين تقاضاي مجبوريم ما
.داد خواهد پاسخ اكثريت نظر مطابق نظارت هيات و كنيم
اعضاي و كرديم مطرح را مساله اين گذشته هفته دوشنبه اما
از) روز خودشان 15 نيت حسن بيشتر اثبات براي نظارت هيات
مستندات تا دادند مهلت تهران دادگستري به (گذشته دوشنبه
در را اسامي ما قانون مطابق نفرستادند اگر بفرستد ، را
.كرد خواهيم مطرح نظارت هيات
هفته يك نفر اين 132:افزود ارشاد وزارت مطبوعاتي معاون
رد مستندات تهران دادگستري اگر باشند ، منتظر بايد ديگر
نظارت هيات و فرستاد ما براي را خانمها يا آقايان صلاحيت
اگر اما.داد نخواهيم مجوز آنها به كه است طبيعي پذيرفت ،
هيات كه بود اي گونه به مستندات و فرستادند يا و نفرستاد
قرار مجوز دريافت نوبت در را اينها قطعا نپذيرفت ، نظارت
.داد خواهيم
هنوز كه افرادي تكليف كه پرسش اين به پاسخ در وي
رئيس:گفت شد؟ خواهد چه نداده پاسخ آنان درباره دادگستري
درباره دادگستري نظر گفتهاند تهران دادگستري
.است مثبت نفرستاديم ، اسامي كه پروندههايي
پرسيد ارشاد وزارت مطبوعاتي معاون از ما خبرنگار
شده توقيف مطبوعات مربوطبه دادگاه تشكيل طولانيشدن"
موضوع اين است ، شده داده ارتباط منصفه هيات حضور عدم به
در:داد پاسخ شهيدي "است؟ منطبق واقعيت با اندازه چه تا
حضور منصفه هيات عضو فتح 10 روزنامه دادگاه امروز جلسه
.داشتند
هيات گردن به را تقصيرها تمام بايد كه نميكنم تصور من"
محترم قضات كه جلساتي تعداد ميتوانيم انداخت منصفه
، نشده تشكيل كه را جلساتي تعداد و فرستادهاند دعوتنامه
".باشد جلسه سه از بيشتر كه ميدانم بعيد بشماريم ،
:پرسيد ارشاد وزارت مطبوعاتي معاون از ايرنا خبرنگار
رئيس اخير مصاحبه اما كرديد تكليف تعيين از صحبت"
معرفي براي واژهها برخي بهكارگيري و تهران دادگستري
كه آورده بوجود افراد برخي نزد را شائبه اين نشريات ، اين
چه شما است ، شده تعيين هماكنون از نشريات اين تكليف
"داريد؟ ديدگاهي
نيز عليزاده آقاي:افزود ارشاد وزارت مطبوعاتي معاون
ايشان به اما باشند داشته گله مزروعي آقاي از است ممكن
مطبوعات با گفتوگو براي كه را زباني ميكنم توصيه
با متناسب و مطبوعات شان در زباني ميكنند ، انتخاب
پايتخت ، در هم آن و ملي پست در مسئول يك كه باشد ادبياتي
.ميبرد بهكار
آيا" كه پرسش اين به پاسخ در ارشاد وزارت مطبوعاتي معاون
بهعنوان مطبوعات برخي از مصداقهايي به نيز شما
قوه در دوستان استناد:گفت "رسيدهايد؟ دشمن پايگاههاي
مطبوعات كه فرمودند رهبري معظم مقام كه است اين قضائيه
.هستند دشمن پايگاههاي
تاييد را تخلفات و اشتباهات ما:داشت اظهار شهيدي
عرض مطبوعاتي همكاران به بارها كه همانطور اما نميكنيم
كشور بزرگان از خودمان كارهاي توجيه براي نبايد كردهام ،
عرض چنين نيز قضائيه قوه عزيزان به البته و بگذاريم مايه
نشريات مسئول مديران از زيادي تعداد اينكه ضمن;كردهام
.داشتهاند حضور جنگ در و هستند انقلاب بچههاي شده توقيف
اخير روزهاي در":پرسيد مطبوعاتي معاون از ايرنا خبرنگار
انعكاس نحوه درباره را توصيههايي مسئول مديران از برخي
كردهاند ، دريافت زنجيرهاي قتلهاي دادگاه به مربوط اخبار
"است؟ بوده چه توصيهها اين محتواي
ديگر نهادهاي و قضائيه قوه در نگراني اين:افزود شهيدي
قتلهاي درخصوص ما مطبوعات است ممكن كه بود آمده بوجود
قاضي استقلال به كه كنند مطرح را نقلقولهاي زنجيرهاي
وقوع از پيشگيري براي:داشت اظهار وي.بزند صدمه پرونده
آنها به و گرفتيم تماس مطبوعاتي دوستان با احتمالي چنين
شخص استقلال خود مطالب در كه كنند دقت كه كرديم توصيه
.نرود سئوال زير دادگاه صلاحيت و بودن قانوني قاضي ،
روزنامه مديرمسئول محاكمه جلسه آخرين
شد برگزار فتح
يدالله محاكمه جلسه آخرين و پنجمين :اجتماعي گروه
شعبه 1408 در ديروز صبح فتح ، روزنامه مديرمسئول اسلامي
حضور وبا صارمي محمدرضا رياست به تهران عمومي دادگاه
.شد برگزار هياتمنصفه اعضاي
پرداخت خود دفاعيات ادامه به اسلامي جلسه ، اين ابتداي در
نشر مورد در تهران دادگستري رياست شكايات دوم بخش:گفت و
به نسبت اضافي ويژگي يك داراي مقدسات به توهين و اكاذيب
.است قبلي شكايتهاي
مورد در مجيد قرآن در:افزود فتح روزنامه مسئول مدير
در تنها مقدسات به توهين كه است آمده مقدسات به توهين
.است رفته كار به مريم حضرت و (ص)رسول حضرت مورد
و كوچه در خوارج (ع)علي حضرت حكومت زمان در:گفت وي
وجه هيچ به امام كه ميدادند دشنام حضرت آن به خيابان
كارگيري به:افزود وي.نميداد را كسي به تعرض اجازه
سد را انديشه و فكر راه مطبوعات ، در مقدسات به اهانت
ببندد را باب اين كه ميخواهم دادگستري رئيس از و ميكند
.كند جلوگيري آن بهوجودآمدن واز
با سحابي...عزتا مصاحبه مورد در فتح روزنامه مديرمسئول
در:گفت اسلامي انقلاب سالگرد مناسبت به فتح روزنامه
سال گذشت 20 از پس:است آمده سحابي مهندس مصاحبه از بخشي
نپرورانده دانشمندي و فيلسوف انقلاب اين اسلامي ازانقلاب
.است يافته پرورش احساسي افراد بيشتر بلكه
برخي ميشود وارد ما اساتيد بر كه فشاري با:گفت اسلامي
اسلامي.ميروند كشور از خارج به يا ميشوند بازنشسته يا
وارد توهين كه ميكرد اظهار محترم شاكي بود خوب:افزود
.است كدام مصاحبه اين در شده
كه است گزافي سخن اين آيا:گفت فتح روزنامه مديرمسئول
چرا است؟ شده تبديل مسئولان دغدغه به امروز مغزها فرار
ميكنيد؟وي تنگ اجتماعي مسائل درباره بحث براي را ميدان
نميشود ، حل دادگاه با فكري و فرهنگي مسايل اين داد ادامه
:گفت وي.شويم قايل احترام فرهنگ و انديشه براي بياييد
و دارد وجود مشتركي فصل يك بگويم ، بايد شكايات مورد در
.است حقايق تحريف و مطالب كردن اضافه و جابجايي آن
سوي از شكايت مورد اخبار متن اگر:افزود اسلامي
قطعا ميشد مطالعه دادگستري رياست توسط مدعيالعموم
مربوط را مدعيالعموم شكايات وي.نميشد شكايت به اقدام
كتاب اين:گفت و دانست "توطئه يا آزادي" كتاب مطالب به
با شكايت متن تا ميشود هياتمنصفه اعضاي و دادگاه تقديم
.شود داده انطباق كتاب متن
قضاوت انصاف و عدل براساس خواست منصفه هيات از اسلامي
.كند
اصغر علي از صارمي قاضي اسلامي ، ...يدا دفاعيات از پس
اسلامي دفاعيات درخصوص خواست مدعيالعموم نماينده تشكري
.كند بيان ، دارد مطالبي اگر
بيانيه يك اسلامي آقاي سوي از مطروحه مطالب:گفت تشكري
:داشت اظهار وي.نداشت قانوني توجيه هيچگونه كه بود سياسي
كرده فراموش را روزنامه در مسئوليتش ظاهرا اسلامي آقاي
مدير با روزنامه جزايي مسئوليت قانون طبق كه حالي در است
.است مسئول
به ولي است آزاد انتقادات نشر مطبوعات قانون طبق:گفت وي
اسلام موازين و نكند وارد خدشه نظام مصالح به كه اين شرط
كه مطالبي درج آيا:افزود تشكري.باشد شده لحاظ آن در
به مسئولان كردن متهم و ببرد سئوال زير را نظام مسئولان
مصالح با و است انتقاد فتح روزنامه در زنجيرهاي قتلهاي
است؟ نظام به خدمت يا و است منطبق نظام
ساير مثل مدعيالعموم:كرد اعلام نيز اسلامي مدافع وكيل
و ندارد شاكي يك از بيش حقي عمومي جرايم اعلام در شاكيان
گرفت ايراد من موكل به جلسه اين در مدعيالعموم نماينده
سخنان كه درحالي كرد قلمداد سياسي بيانيه را وي دفاع و
.بود موضوع از خارج وي خود
اسلامي به خطاب صارمي قاضي حسينآبادي ، دفاعيات از پس
كه است آمده هياتمنصفه اعضاي سوي از نامههايي:گفت
مدعيالعموم شكايت موضوع با مطالب تحريف تشخيص گفتهاند
را خود دفاع آخرين خواست ازاسلامي وي.است آنان برعهده
.كند بيان
روزنامه در كه را آنچه:گفت خود دفاع آخرين در اسلامي
. است بوده نظام استمرار و پايداري براي دادهام انجام
را اجتماعي واقعيتهاي:افزود فتح روزنامه مديرمسئول
.نفي نه كرد نقد بايد
حل مسئله مسئله ، صورت كردن پاك با ميگويم من:افزود وي
مورد و بود سروده خودش كه شعري قرائت با وي.نميشود
برائت به من:كرد اعلام گرفت قرار نيز حاضران همه توجه
.ميكنم فكر عدالت به بلكه نميانديشم
فتح ، توقيفشده روزنامه پرونده به رسيدگي ختم اعلام از پس
.شدند شور وارد نظر اعلام براي هياتمنصفه اعضاي
زناشويي زندگي در عشق نقش
انسان همواره عشق بهنام حقيقتي از گفتن وسخن عشق مفهوم
عشق ماهيت خاطر به امر اين و ميكند مواجه ترديد با را
عشق.است آن از مختلف وبرداشتهاي تلقي خاطر به بلكه نيست
دارند دوست را عشق انسانها همه.است روان و زيبا حقيقتي
و ميرسند نشدني وصف لذتي به خود وجود در آن كردن حس واز
.ميشوند رها اضطراب و تنهايي از آن بوسيله
مورد ودر بزند حرف عشق مورد در است حاضر كسي كمتر چرا پس
باشد برداشتهايي سوء خاطر به امر اين شايد بنويسد ، عشق
ميگويند عشق از كه را آدمهايي و دارد وجود بعضا كه
كردن زندگي واقعيت از دور يا بودن احساساتي به كنند متهم
...و
انكارناپذير واقعيتي عشق نخواهيم چه و بخواهيم چه ما ولي
گرمي انسان و ميكند جلوهنمايي ما تكتك زندگي در و است
كه سالي و سن هر ودر اجتماعي جايگاه درهر را عشق حرارت و
كه بدانيم و بپذيريم را آن بايد پس ميكند احساس باشد
نياز چيزديگري هر از بيش محبت و عشق به امروزي انسان
مباحثي هم با پس.بيمار عشقي نه پويا و سالم عشقي دارد ،
.ميكنيم مرور را عشق مورد در
عشق تعريف
و شخص يك به نسبت كه است واحساساتي هيجانات مجموعه عشق
با معمولا كه ميكنيم احساس خود وجود در چيزخاص يك يا
اين درك به قادر عاشق فرد فقط كه است توام دروني رنجي
ميكنند گمان كه مردم تصور برخلاف و ميباشد دروني احساس
عشق يعني.ميباشد مغز در آن مركز است دل و قلب عشق مركز
خواهان و كند راطلب شخصي يا و چيزي وجود تمام با انسان
.باشد او وصال
عشقهاي است افرادمتفاوت مغزهاي عملكرد اينكه دليل به و
عاشق فردي ميشود ديده علت همين به است نيزمتفاوت آنان
تمايلي هيچ او به ديگران كه حالي در است شده ديگر فرد
در.ميكنند سرزنش را او عشق اين خاطر به حتي و ندارند
و خود از عبور يعني خود ، نديدن يعني واقعي عشق مجموع
در خدا روح نمايي جلوه يعني عشق.معشوق به پيوستن
.ممكن وجه عاليترين
عشق انواع
:ميكنند تقسيم دودسته به را عشقها كلي تقسيمبندي يك در
عرفاني عشقهاي -الف
دنيايي عشقهاي -ب
متعادلترين كه عشقها از نوع اين:عرفاني عشقهاي -الف
در هدف و دارند عرفاني جنبه فقط و فقط ميباشند عشق شكل
است ابدي و ازلي ومعشوق محبوب به رسيدن عشقها از نوع اين
هم ديگر انسان به انساني عشق اگر عشقها از نوع اين ودر
شمس به مولانا عشق مثل دارد روحاني جنبه شود مشاهده
تبريزي
اصلي دسته به 3 خودشان دنيايي عشقهاي:دنيايي عشقهاي -ب
.ميشوند تقسيم حقيقي و افلاطوني مجازي ،
جنبه فقط و فقط كه گويند مجازي را عشقهايي:مجازي عشقهاي
شخص خودخواهي حس از عشقها از نوع اين و دارد ظاهري
به عشق شخص ، يك قيافه به عشق مثل ميگيرند ، سرچشمه
هر فرضا عشقها از نوع اين در و ظاهري سايرامور و ماديات
و ميرود بالاتر هم عشق برود بالاتر معشوق ماشين مدل چه
قرار عشق مرحله پايينترين عشقهادر از نوع اين بالعكس ،
عشق پلكان پايينترين در ماديات كه بدانيم بايد.دارند
عشق عشقها ، از نوع اين در مجموع در.دارند قرار واقعي
.ميشود ظواهر بازيچه خلقت شاهكار اين
خاصي سنين در معمولا عشقها از نوع اين:افلاطوني عشقهاي
دست عشقهاي.ميروند بين از مرور به و ميكنند بروز
قبيل از.گويند افلاطوني عشقهاي را علت هر به نيافتني
ويا هنرپيشهها به افراد از برخي كه عشقهايي
از نوع اين در.ميكنند ابراز جهان مشهور فوتباليستهاي
بعيد او براي معشوق وصال كه ميداند فردعاشق عشقها
.ميورزد عشق او به احوال اين باتمام ولي است وغيرممكن
آنها در وصال به اميدي اينكه دليل به عشقها از نوع اين
.ميشوند سپرده فراموشي به و ميروند بين از مرور به نيست
عشقها آن دليل كه گويند حقيقي را عشقهايي:حقيقي عشقهاي
عشق منطقي دليلي با شخص و ميباشد معقول و محكم دليلي
يا و ندارند جايگاهي عشقها از نوع اين در وظواهر ميورزد
عشق فرزند ، به مادر عشق مثل.برخوردارند ضعيفي جايگاه از
...و هم به نسبت زوجين عشق وطن ، به
عشقها از نوع اين كه بگوئيم بايد حقيقي عشقهاي مورد در
به عشق درمورد مثلا ميكنند ، راهويدا انساني مختلف صفات
مادر عشق مورد در و ميرسد خود اعلاي درجه به شجاعت وطن
و ميشود نمايان صفات ساير از بيش وعطوفت مهر فرزند به
پرورش را انساني صفات اينكه دليل به عشقها از نوع اين
.برخوردارند بسزايي اهميت از ميدهند
زناشويي زندگي تشكيل ودر ميشود مطرح كه سئوالي اينجا در
است حقيقي عشق از مجازي عشق تشخيص داردچگونگي اهميت خيلي
مو باريكي به دو اين بين مرز و است مشكل بسيار كاري كه
از قبل بايد زناشويي زندگي قوام و دوام براي و ميباشد
.شود مشخص دو اين بين مرز ازدواج
خود يامجازي است حقيقي شما عشق شويد متوجه اينكه براي
پاسخ صادقانه سوالات اين به و دهيد قرار آزمون مورد را
:گوييد
فداكاري و گذشت مقابل فرد براي هستيد حاضر حد چه تا -1
.كنيد
به آيا دارد اهميت شما براي حد تاچه او خوشبختي -2
دارد؟ اهميت خودتان شدن خوشبخت اندازه
دارد؟ اهميت چندم مرحله در او وظاهر قيافه -3
به الان اگر آيا ميدهد ، اهميت چقدر او مادي وضع به -4
عشق او به هم باز است شده ورشكست او كه بدهند خبر شما
ميورزيد؟
چقدر ماديات حتي و تحصيلات خانوادگي ، فرهنگي ، نظر از -5
اين به كه پاسخهايي به توجه با هستيد؟ شبيه هم به
يا است واقعي شما عشق كه ميشود مشخص ميدهيد سئوالها
.باشيد صادق خود با كه است كافي خير؟
طرفين و باشد داشته وجود نيز بايدشباهتهايي حقيقي عشق در
داشته همخواني...و تحصيلات سال ، و سن فرهنگي ، لحاظ از
.باشند
به راستا اين در خانوادهها همخواني عدم اينكه دليل به
قرار تحتالشعاع است شكننده و حساس خيلي كه را عشق مرور
روز همان از و ميكند كمرنگتر آنرا روز روزبه و ميدهد
ما جوانان خوشبختي رمز پس ميشود آغاز اختلافات كه است
و رابشناسند حقيقي عشق و مجازي عشق بين مرز كه است اين
.ناميد عشق راميتوان احساساتي هجوم هر كه نكنند گمان
جوانهاي كه روزي از واي و است احساسات هجوم آغاز جواني
شدهاند عاشق اينكه گمان وبه احساسات اين بر تكيه با ما
و گذشت زندگي از كه كوتاهي مدت از بعد و كنند ازدواج
ادامه براي قانعكنندهاي دليل هيچ كرد فروكش احساسات
شده او چيز چه عاشق من بپرسند خود از و نكنند پيدا زندگي
بودم؟
حقيقي عشق بادوام و شاد زندگي يك داشتن براي بهتراست پس
اين تفكيك از بعد ما جوانان و.كنيم تفكيك مجازي از را
.نمايند ازدواج به اقدام دو
زناشويي زندگي در عشق نقش
ميباشد زناشويي زندگي ودوام استمرار لازمه ومحبت عشق
زندگي باشد يكدست و خالص و حيله و مكر از دور به كه عشقي
و عشق پايه بر وقتي زندگيميرساند شادكامي و اوج به را
و دوام مايه كه است وعشق است جاودانه باشد شده بنا محبت
.ميشود زناشويي زندگي بقاي
است اختلافات از خيلي دليل كه خودخواهي باشد عشق وقتي
ميگيرد شكل وقتي خانوادگي اختلاف اولين و ميرود كنار
ايثار گذشت عشق اينكه دليل به شود ، كمرنگ عشق كه
اختلافات با عشق روح اصولا و دارد دنبال به را ومهرباني
.ندارد همخواني وكشمكش
زندگي در عشق اثر مورد در مشهور روانشناس "آلندي رنه"
وجود مردي و زن ديگر باشد عشق اگر":ميگويد زناشويي
رواني و زيستي لحاظ از كه هستند زوجي دو اين بلكه ندارند
عشق اين و راميدهند خانواده يك تشكيل و ناپذيرند جدايي
دومين به ورود آن وثمره است خودگذشتگي از مستلزم همواره
در كلان عاملي وآن است ومادرشدن پدر يعني عشق منحني
از آمدن بيرون رواني فرايند عشق.است فداكاري و ايثار
پيكرشان قالب در فقط خود به آنها كه جايي تا است خود
وجود در سپس و همسرشان وجود رادر خود نخست بلكه ننگرند
همه او كه ميكند حس فرد كه اينجاست و بنگرند فرزندشان
دوستي نوع به كه انساني است عاطفهاي عشقاست مردم
ديگران وشعف شادي در انسان كردن شريك با و ميشود رهنمون
اينكه دليل به ميچشاند وي به را ايثار و فداكاري حلاوت
سر از اعمالي بيشتر چه هر كه دارد تمايل طبيعتا عاشق
زندگي همه عشق گفت ميشود كل در و ".دهد انجام نثاري جان
زندگي واقع در دادهاند دست از را عشق كه زوجهايي و است
.دادهاند دست از را
ورزي عشق هنر
هنر ميشود پرداخته آن به كمتر كه هنرهايي از يكي شايد
عشق بتواند انسان اينكه يعني ورزي عشق.باشد عشقورزي
عشق خود خلاف بر و درآورد فعل به است بالقوه كه را خود
و است واكتسابي آموختني ورزيدن عشق استهنر فطري كه
كه كودكاني.ميآموزد را آن اجتماع و خانواده در انسان
پرورش صميميت و صفا عشق ، از مملو خانوادههايي در
و كنند ابراز را خود عشق ميتوانند راحتي به يافتهاند
ديگران به و كنند حس را آن خودخواهيها تمامي از بدور
زوجين بخصوص همه براي هنر اين به دستيابي و.كنند منتقل
عشق از مملو زندگي ميتوانيم هنر اين با چراكه است حياتي
.نماييم پايهريزي واحترام
ميتوانيم ما ماست خود دست به زندگي لحظههاي انتخاب
لحظاتي يا و ازعشق لبريز كنيم ترسيم لحظاتي خود براي
.محبت گرماي از خالي و منجمد
براي نه و داشته همراه به لذتي خودمان براي نه كه لحظاتي
بين از فرصتها اينكه از قبل كنيم عادت كاش اي.ديگران
لحظات اين از و بدانيم را زندگي گرانبهاي لحظات قدر برود
.كنيم بهرهبرداري
نام به كه دركتابي مشهور وروانشناس نويسنده لئوبوسكاليا
تشكر كسي از ميخواهيد اگر":مينويسد دارد عشقورزي
را خود عشق ميخواهيد اگر و كنيد تحسين را كسي يا و كنيد
گل تاج با وشما اوبميرد تا نشويد منتظر دهيد اونشان به
كه باشيد فكر اين به وهميشه كنيد ثابت او رابه خود عشق
".است دير خيلي فردا
نگذاريد پيششرط عشق براي
يكديگر عشق براي كه بياموزند ما ومردهاي زنها اگر
به چشمداشتي و توقع هيچ بدون آنها اگر نگذارند پيششرط
كالبد در دوباره عشق روح واگر بورزند عشق يكديگر
و طلاقها از خيلي آمار شود دميده ما خانوادههاي
.ميشود كاسته جداييها
عشق ابراز براي زوجها كه ميشود ديده امروزه متاسفانه
به خود عشق و محبت ابراز براي وحتي خودشان بين خود
اگرهمان"قبيل از جملاتي و ميگذارند شرط پيش كودكانشان
باشي خوبي بچه اگر يا و "دارم دوستت بشوي ميخواهيم كه
پيششرطها اين اينقدر اوقات گاهي و ميشويم ومادرت پدر
با عشقي به را عشق بدون زندگي مقابل طرف كه ميشود زياد
در زندگي كه واينجاست ميدهد ترجيح شرط پيش همه اين
حالت اين در و ميپيمايد را خود راه خاموشي و سردي نهايت
خانه يك در فقط بلكه نميكنند زندگي هم با خانواده افراد
دوران افراد چراتمامي كه كردهايد فكر هيچ.دارند سكونت
به ميدانند خود زندگي دوران بهترين را خود عقد و نامزدي
و گرمي و ميزند را اول حرف عشق دوران آن در اينكه دليل
را عشق چرا پس ميبرد ، بين از را ، خودخواهي عشق حرارت
فرار آلايش بدون و پاك عشقي ابراز از چرا ميكنيم؟ سركوب
مبادا تا كارميبنديم به را خود اهتمام چراتمام ميكنيم؟
.هستيم خود همراهان عاشق ما كه بفهمند ديگران
عشق بر ماديات تاثير
تاثيري ماديات آيا كه كنيم مرور ميخواهيم مقوله اين در
بايد تاسف كمال با.دارند آن انهدام يا و گسترش در
ابعاد همه به كه همانطور اقتصادي مشكلات كه بگوييم
قرار تحتالشعاع نيز را عشق ميكند وارد ضربه خانواده
:ميگويد مورد اين در روانشناس مجد ميرمحمد دكتر.ميدهد
و فكري حمايتي ، اقتصادي ، سنگين وظايف عهده از كه مرداني"
نسبت و مهربان و متواضع متين ، آرام ، مرداني برآيند بدني
.هستند نفس به اعتماد داراي زيرا هستند ، منطقي انتقاد به
صدد در سادگي به و نميشوند متزلزل هيچگاه مردان اين
احساسات به آنان هستند ، خود احتمالي عيوب نمودن برطرف
برعكس و ميورزند عشق او به و ميكنند توجه خود همسر
خصلت و برآيند وظايف اين عهده از نتوانند كه مرداني
قدرت دادن نشان براي.نشود ارضا آنها رياستي و حمايتي
در و ميشوند پرخاشگر و ميكنند بزرگي به تظاهر خود
اين با رفتار از ناشي زنان اصلي مشكل اوقات از بسياري
خاص توجه و درك به نياز مردان اين و است مردان از گونه
زندگي درگيريهاي و مشكلات كه بپذيريم بايد پس ".دارند
.نميگذارد باقي عشق بقاي و تجلي براي مجالي
يكديگرند؟ ملزوم و لازم حسادت و عشق آيا
اين ميشود ديده بسيار عشق باب در كه سوءتفاهماتي از يكي
همواره عشق كه ميكنند گمان افراد معمولا كه است
كه ميكنند فكر و دارد پي در نيز را حسادت خودش بهدنبال
شديد دلبستگي و علاقه بر دليل و عشق طبيعي واكنش حسادت
كه شويم يادآور بايد اينجا در ولي ميباشد ، عاشق فرد
كه توجيهي و انگيزه هر با و باشد كه دليلي هر به حسادت
به ميشود ديده عاشق فرد در اگر واست بيماري يك باشد
از اضطراب و تشويش در همواره عاشق فرد كه است علت اين
هم او آيا كه ميپرسد خود از مدام و است معشوق دادن دست
است؟ كرده عاطفي سرمايهگذاري من اندازه به
به هم زوجين از برخي بين در عشق در حسادت دخالت متاسفانه
كه وقتي از همسرشان ميكنند گمان آنها و ميخورد چشم
را خود دلبستگيهاي تمام بايد پذيرفته همسري به را آنها
بخاطر را بستگان و مادر و پدر به عشق حتي و بريزد دور
شما همسر كه بپذيريد بايد ولي كند فراموش بايد آنها عشق
كه دارد نيز ديگري عاطفي دلبستگيهاي شما از غير به
پدر عشق شما خاطر به كه كسي و كند پشت آنها به نميتواند
را شما عشق كند بيرون دلش از را خود بستگان و مادر و
همسري شايسته همسر پس.ميكند بيرون دلش از راحتتر خيلي
و كند حفظ دلش در را بستگانش و مادر و پدر عشق كه است
ترتيب اين به و كند اضافه آنها به نيز را همسرش به عشق
كردن حس جاي به زوجين و نميكند پيدا راه عشق در حسادت
گرمي و صميميت و صفا است حسادت زاييده كه كدورت و رنجش
يك سوي به است گام بزرگترين اين و ميكنند راحس عشق
.مسرتبخش و شاد زندگي
"رحماني.ع"
، موارد پاسخگو حكومت:كميسيون دبير
كند مي پيگيري را بشر حقوق نقض ادعائي
حكومت ،(ع)علي امام سيره بر مبتني حكومت :اجتماعي گروه
ادعايي موارد حكومتي ، چنين.است مردم خدمتگزار و پاسخگو
اينكه نه ;ميكند پيگيري توان ، تمام رابا بشر حقوق نقض
.نميدهم پاسخ دارم ، قدرت چون بگويد
با كه اسلامي بشر حقوق كميسيون دبير ضياييفر محمدحسين
اين بيان با ميكرد ، گفتوگو "ايسنا" سياسي خبرنگار
رسمي امور دستاندركاران از بسياري براي:افزود مطلب ،
قبال در كه است نيفتاده جا خوبي به مطلب اين هنوز كشور ،
سرعت به بايد مردم ، مشروع آزاديهاي و بشر حقوق نقض موارد
نتايج و شود پيگيري موضوع ، تا كرد عمل صداقت بانهايت و
است ، رسيده عمومي افكار اطلاع به كه مواردي در بويژه آن
همكاران گذشته ، روز چند در نمونه ، عنوان به.شود اعلام
آن خبر و دستگير شهرستاني در كه فردي مساله پيگيري در ما
اين با لحظه ، اين تا است ، شده منعكس رسانهها در نيز
براي الزامي ما:كه شدهاند مواجه مربوط نهاد شفاهي پاسخ
.ميدهيم جواب بدانيم ، صلاح كه هرگاه و نداريم دادن جواب
غرور و بيماري يك از ناشي كه نگويم اگر پاسخ ، اين
قبال در ضعفي اگر كه گفت ميتوان است ، دستكم ، جاهلانه
به موارد ، اين به باشد ، نداشته وجود مردم حقوق رعايت
منافع با مسايل ، اين كه آن ضمن.ميشود داده پاسخ سرعت ،
سطح در خواهناخواه زيرا ميكند ، پيدا رابطه نيز ملي
.ميشود قضاوت آن درباره و مطرح مواردي چنين بينالمللي
اوقات ، گاهي كه است اين ما ديگر مشكل:داد ادامه وي
.ميشوند تاثيرگذار بايد ، كه آنچه از ديرتر پيگيريهايمان
دادگاه تاريخ 19/8/79در در گنجي ، اكبر نمونه ، عنوان به
اين.است گرفته قرار برخورد و شكنجه مورد كه كرد ادعا
يك سوي از كه است قانوني خلاف عمل ارتكاب بر مبني ادعا ،
شنبه نيز اسلامي بشر حقوق كميسيون.است شده مطرح متهم ،
از و كرد ارسال نامهاي تاريخ 21/8/79 در يعني آن از پس
گفتههاي فورا قضات ، از يكي كه كرد تقاضا قضايي مسئولان
او و كند استماع شتم ، و ضرب ادعاي باره در را متهم اين
تا شود اعزام قانوني پزشكي به معاينه ، ي برا سرعت به نيز
اين به اما.نشود محو دارد ، وجود آثاري و دلايل اگر
و متهم خود كه آن از پس و بعد هفته سه كميسيون ، تقاضاي
در كه آن حال.شد داده پاسخ كردند ، شكايت نيز خانوادهاش
هم آن از پس و گردد اقدام فورا بايد مواردي ، چنين قبال
بعدها تا شود داده گزارش مردم به است ، حقيقت و حق چه هر
.نماند باقي حديثي و حرف
درباره گفتوگو ، اين از ديگري بخش در ضياييفر ، دكتر
كه وقتي:گفت زندان ، در رازيني آقاي ترور متهم به سوءقصد
موسوم پرونده متهم كه عاملي ناصر جان به سوءقصد مااز
را قضيه بلافاصله كرديم ، پيدا اطلاع است ، مهدويت گروه به
اما كرديم پيگيري دادگستري ، و زندان مسئولان از پرسش با
.شد برگزار علني غير صورت به دادگاه ، جلسه نهايت ، در
به ولي ;است شده چنين چرا كه نيست مشخص هنوز هم ما براي
وجود با ما ، نماينده كه هستيم تلاش در همچنان حال ، هر
هنوز البته.باشد داشته حضور آن در دادگاه ، بودن غيرعلني
.است نرسيده نتيجه به ما تلاش اين
مشكلات پيرامون ادامه ، در اسلامي ، بشر حقوق كميسيون دبير
و تلفني تماسهاي برقراري در زنداني روزنامهنگاران
بشر حقوق كميسيون:داشت اظهار خانوادههايشان ، با ديدار
كرد ، دريافت زمينه اين در گزارشاتي كه آن از اسلامي ، پس
صحت صورت در كه شود روشن تا پرداخت قضيه پيگيري به
تاكنون اما ميشود؟ انجام كارهايي چنين موضوع ، چرا
.است نشده داده ما به زمينه اين در پاسخي
مراسم از پس پيش چندي كه مسايلي درباره همچنين وي
تن چند دستگيري به و آمد وجود شريف ، به مجيد بزرگداشت
از يكي همسر جمله از ترحيم ، مجلس آن در شركتكنندگان از
اين پيگير ما:گفت انجاميد ، زنجيرهاي قتلهاي قربانيان
خانم اين وقتي كه بود شده ادعا زيرا بودهايم ، نيز قضيه
وي با فيزيكي برخوردي ميبردهاند ، بازداشتگاه رابه
امر ، اين آيا كه ميشد مشخص بايد ما براي.است گرفته صورت
چرا و كسي چه سوي از دارد ، صحت اگر و خير؟ يا دارد صحت
نيروي كشور ، وزارت طريق از بنابراين است؟ شده انجام
.كرديم پيگيري را مورد اين قضايي ، مسئولان و انتظامي
كه شدهايم پيگير ايشان اتهامي بحث درباره اين ، بر علاوه
تا ميكند طي كميسيون ، حقوقي اداره در را خود روند
به مربوط بحث البته.باشد نگرفته صورت حقي نقض احيانا
و آن به رسيدگي كيفيت زنجيرهاي ، قتلهاي پرونده خود
جامعه ، و متهمان مقتولان ، خانوادههاي حقوق رعايت ميزان
زمينه اين در مختلفي پيگيريهاي ما كه است مفصلي بحث خود
براي را آن ابعاد شود ، لازم چنانچه و دادهايم انجام
اكنون جامعه ، خود ميدانيم آنكه جداي ;گفت خواهيم جامعه ،
.است قضيه اين درباره جدي داوري حال در
پاسخ انتظار روزنامهنگاراندر صنفي انجمن
قضائيه قوه حقوقي و علمي
به پاسخ در روزنامهنگاران صنفي انجمن :اجتماعي گروه
تهران استان دادگستري رئيس عليزاده الاسلام حجت نامه
قوه رئيس شاهرودي هاشمي الله آيت براي سرگشاده نامهاي
.كرد ارسال قضائيه
:است زير شرح به نامه اين متن
صرفا كه انجمن اين نامهمورخ 21/9/79 ارسال دنبال به
برنحوه وارد شمار پر و اساسي انتقادات از پارهاي بيانگر
و مطبوعات با تهران استان دادگستري برخورد
نامهمورخ 30/9/79 بود ، كشور روزنامهنگاران
.شد منتشر جنابعالي به خطاب تهران دادگستري محترم كل رئيس
را نامه آن محتواي نيز جنابعالي آيا كه است اين ما سئوال
قوه چرا نيست جنابعالي تاييد مورد اگر و ميكنيد؟ تاييد
شده ارائه علمي و حقوقي استدلالات به پاسخ در قضائيه
است؟ ساكت
و علمي پاسخ دريافت انتظار در همچنان انجمن اين هرحال در
زمينه در كه است انتقاداتي انبوه به جنابعالي حقوقي
روزنامهنگاران و مطبوعات با قضائيه قوه برخورد كيفيت
ذكر انجمن تحليلي نامه در آنها از بخشي تنها و بوده مطرح
.شدهاند
از زنداني روزنامهنگاران همسران شكايت
مرتضوي قاضي
ديروز صبح زنداني روزنامهنگاران همسران :اجتماعي گروه
شعبه 1410 ازرئيس قضات انتظامي دادسراي در حضور با
.كردند شكايت تهران عمومي دادگاه
عمادالدين گنجي ، اكبر صفري ، لطيف شمسالواعظين ، همسران
.كردهاند بندشكايت پنج در زيدآبادي احمد و باقي
انفرادي زندان دستگيري ، نحوه چون مواردي شامل آنان شكايت
زندان ، در فشار اعمال وكيل ، حضور بدون بازجويي بلندمدت ،
برنامههاي حذف تلفني ، تماس قطع مانند انساني حقوق تضييع
زندانيان تفكيك اصل رعايت عدم و ملاقات
.ميباشد
خطاب خود شكايتنامه در زنداني روزنامهنگاران خانواده
در آنچه:نوشتهاند قضات انتظامي دادسراي دادستان به
كيفيت نيز و سبب است همسرانمان و ما شكايت سبب آغاز
قطعي حبس دوره به عمدتا كه) افراد اين (موقت) بازداشت
.ميباشد (است شده متصل آنها
براي تباني يا متهم فرار موقت ، بيم بازداشت قرار نزول شان
مورد در موارد اين از هيچيك و ميباشد جرم آثار امحاء
هستند ملي سطح در شده شناخته نويسندگاني كه همسرانمان
رجوع دادگاه به داوطلبانه تاكنون آنها همه.نميكند صدق
در ايشان نوشتههاي به مستند نيز شكايت موارد و كردهاند
آنها امحاء امكان كه است كشور رسمي و قانوني مطبوعات
اتهام بر علاوه كه متهمي تنها مورد در حتي.ندارد وجود
اكبر آقاي) دارد قرار نيز سياسي اتهام معرض در مطبوعاتي
با (انقلاب دادگاه) اخير جرم به مربوط دادگاه (گنجي
آقاي ولي كرده موافقت وثيقه به بازداشت قرار تبديل
.است داشته نگه بازداشت در را ايشان همچنان مرتضوي
زيدآبادي احمد پرونده وضعيت آخرين
روزنامه زيدآبادي احمد وكيل آبادي حسين :گروهاجتماعي
قاضي:گفت ما خبرنگار با گفتگو در ديروز صبح زنداني نگار
زيدآبادي از تحقيق جلسه آخرين كه است كرده اعلام مرتضوي
محاكمه كه است افزوده ويشد خواهد انجام دي چهارشنبه 21
.ميشود برگزار ماه دي يا 24 احتمالا 22 وي
به باقي و الواعظين شمس سرگشاده نامه
قضائيه قوه رئيس
باقي عمادالدين و الواعظين شمس ماشاءالله :اجتماعي گروه
قوه رئيس براي سرگشاده اي نامه ارسال با
برگزاري خود ، خواستار محاكمه روند به اعتراض ضمن قضائيه
.شدند اساسي قانون اصل 168 براساس دادگاه
:است زير شرح به نامه اين متن
كه الواعظين شمس ماشاءالله و باقي عمادالدين اينجانبان
زندان در ناكرده بجرم مطبوعات دادگاه شعبه 1410 حكم به
كه هستيم جديد تحركاتي شاهد اخيرا ميبريم ، بسر اوين
.ميباشيم جنابعالي با آن طرح از ناگزير
بازداشتموقت ، احضار هنگام در رياستشعبه1410 تخلفات _1
در فشارها تشديد آنگاه و حكم صدور و محاكمه بازجويي ،
قضات انتظامي دادسراي به متعدد شكوائيههاي طي زندان
اولين تسليم از يكسال از بيش گذشت وجود با و شده تسليم
اين هنوز (شمسالواعظين ماشاءالله پرونده مورد در) شكايت
.است نكرده رسيدگي اينجانبان تظلمات به دادگاه
جريان در مطبوعات دادگاه شعبه 1410 رياست كه آنجا از _2
خواستار متعدد پيامهاي با دارد قرار اينجانبان شكايتهاي
گشودن با و است شده ما سوي از شكايتها بازپسگيري
صدور قبيل از زندان در فشارهايي ايجاد و جديد پروندههاي
و روز بمدت 25 (شمسالواعظين براي) انفرادي بازداشت حكم
زندان مسئولين بر فشار ايجاد و مكرر احضاريههاي ارسال
اعزام و استحقاقي مرخصي با مخالفت تلفن ، قطع براي
ديگر و زندان لباس با دادگاه به اينجانبان تحقيرآميز
تظلمخواهيها پيگيري از را ما دارد قصد رواني ، فشارهاي
قبلي محاكمات در وي اينكه از صرفنظر) رو اين از بازدارد ،
احتمال (بود گرفته قرار اينجانبان خصم و مدعي موضع در
اينجانبان طرفيت به ما شكايتهاي سبب به نامبرده اينكه
و دادرسي آئين مطابق وي تا ميگردد شود ، موجب تبديل
براي را خود صلاحيت (ره)خميني امام حضرت تحريرالوسيله
.بدهد دست از تازه تراشيهاي جرم و پروندهها به رسيدگي
از توجهي قابل بخش اينجانبان اينكه به توجه با _3
كوچكي بخش عملكرد طبيعي بازتاب را جامعه سياسي تنشهاي
علاقمنديم كه آنجايي از و ميدانيم شعبه 1410 مشخصا و
قوه بلندپايه مسئولان درايت و تدبير حسن با تنشها اين
بر مبني نهايي تصميم اخذ از قبل لذا يابد ، كاهش قضائيه
با آنهم شعبه اين در مشاركت و حضور نوع هر از خودداري
كنيم پيشنهاد كه ديديم اين بر را آن ، صلاح رياست طرفيت
نظر زير ويژه اي شعبه جنابعالي دستور و عنايت با
باصلاحيت و شرافتمند بيطرف ، قضات مشاركت با و حضرتعالي
پروندههايي به تا شود تشكيل ديوانعالي قضايي و اخلاقي
نيز حضرتعالي براي صورت اين در.نمايد رسيدگي دست اين از
كوچكي بخش در موجود تحركات اعظم قسمت كه شد خواهد آشكار
اصلاحگرايانه روش با زيادي فاصله كشور قضايي دستگاه از
.دارد آن محترم رياست
اصل 168 برخلاف دادگاهي در ما شركت كه آنجا از ضمنا
كه است اساسي قانون از تخلف در مشاركت اساسي ، قانون
به فرماييد خوانديد ، دستور فصلالخطاب آنرا نيز حضرتعالي
هيئت حضور و بودن علني شرط محكمهاي هر در ما حضور منظور
.گردد رعايت باشد ، عمومي وجدان واقعي نماينده كه منصفهاي
.فرماييد مطلع خود تصميم از را اينجانبان سپاسگزاريم
باقي عمادالدين - الواعظين شمس ماشاءالله
قتلهاي دادگاه غيرعلني جلسه پنجمين
شد برگزار زنجيرهاي
روز زنجيرهاي قتلهاي دادگاه جلسه پنجمين :اجتماعي گروه
آقاي رياست به صبح ساعت 30/8 راس دوشنبه 12/10/79
و تهران نظامي دادستان معاون حضور با و عقيقي محمدرضا
يك نظامي دادگاه پنجم شعبه در آنان مدافع وكلاي و متهمين
ابتدا جلسه اين در.گرديد تشكيل غيرعلني بطور تهران
ارائه به كيفرخواست دوم رديف متهم عاليخاني مهرداد
طرح با دادگاه رئيس سپس و پرداخت خود دفاعيات باقيمانده
دادگاه.نمود اخذ را وي توضيحات متهم ، از متعدد سئوالات
ادامه و نمود تنفس اعلام وقت اتمام بعلت ساعت 30/12 در
.شد موكول مورخ 13/10/79 سهشنبه روز به جلسه
|