سياسي جرايم به رسيدگي مرجع صلاحيتهاي
روشنفكران و تمدن شهر ،
سياسي جرايم به رسيدگي مرجع صلاحيتهاي
سياسي جرم زمينه در موجود پيشنويسهاي به نگاهي
از يكي قضايي ، صالح مراجع توسط جرايم به رسيدگي :اشاره
گام زيرانخستين.ميرود شمار به حقوقدانان اساسي مباحث
به.است رسيدگي صالح مرجع متهمتعيين ازحقوق دفاع در
سه به موجز نگاهي با زير ، مقاله منظورنويسنده همين
توسط كه سياسي جرايم زمينه در موجود لايحه پيشنويس
(مجريه قوه)ودولت قضائيه قوه اسلامي ، بشر حقوق كميسيون
در رسيدگي صالح مرجع بررسي از پس دارد نظر در شده ، تهيه
قرار بحث مورد را آنان صلاحيتهاي فوق ، لوايح از يك هر
.دهد
انديشه گروه
دادرسي يك در گام نخستين رسيدگي صالح مرجع تشخيص و تعيين
قانونگذاري مقام در امر اين كه ;ميرود شمار به صحيح
اجرا مقام با مقايسه در را متمايزي نظرهاي ودقت ظرافتها
بايد را ظرافتها نظرهاو دقت اين مهمترين.دارد همراه به
رعايت نيز و اساسي قانون و شرع چارچوبه در برداشتن قدم
;دانست آن متهمين و جرم نوع با مذكور مرجع وتناسب مصالح
و حدود منزله به (اساسي قانون و شرع)نخستين ملاك كه
درون در درستانديشي و تدبير حكم در وديگرملاكها مرزها
.مرزهاست اين
به كه آن اصل 168 مشخصا و اساسي قانون به نگاهي با
ميكنيم ملاحظه است پرداخته سياسي جرايم به رسيدگي مساله
با "دادگستري محاكم" جرايم اين به رسيدگي صالح مرجع كه
قيد;است منصفه هيات حضور و بودن علني ويژگي دو لحاظ
را نكته دو رسيدگي ، صالح مرجع بيان در دادگستري محاكم
:ميسازد روشن
قضايي خصيصهاي از بايد سياسي جرايم به رسيدگي مرجع -1
.باشد برخوردار
در نه و دادگستري محاكم در بايد اينجرايم به رسيدگي -2
.پذيرد صورت قضائيه قوه و دادگستري حيطه از خارج محاكمي
از كه باشد آن بايد قانونگذار دغدغه اولين ترتيب ، اين به
قضائيه قوه از خارج محاكم يا غيرقضايي مراجع ساختن دخيل
اين ديگر ، جانبي از.شود پرهيز سياسي جرايم به رسيدگي در
دادگستري محاكم چارچوبه در خاص محاكم برخي باتعيين سخن
.ندارد منافاتي سياسي جرايم به رسيدگي صالح مرجع عنوان به
عموميت و مردمي طبع و سياسي جرايم به رسيدگي اهميت اما
و بهترين از مذكور مرجع كه دارد را آن اقتضاي آنها
و(باشد كم درآن اشتباه بروز امكان كه) محاكم مجربترين
جرايم عموميت و مردمي باطبع بيشتر تناسب بادرجه محكمهاي
.گردد انتخاب سياسي
خود ، ماده 5 در اسلامي بشر حقوق كميسيون نويس پيش
دانسته رسيدگي صالح مرجع را استان مركز عمومي دادگاههاي
اين كوشش معناي به مجرب مرجعي انتخاب بر علاوه كه
عمومي طبع با مذكور مرجع ميان تناسب ايجاد در پيشنويس
با خود ، ماده 5 در نيز قضائيه قوه لايحه.است جرايم اين
هر استان هر مركز دادگستري دادگاههاي صلاحيت به تصريح
با اما برداشته گام اساسي قانون اصل 168 چارچوب در چند
دادگاههاي دخالت امكان محاكم اين بودن "عمومي" وصف حذف
ماده 4 در.است ساخته فراهم نيز را دادگستري اختصاصي
هر مركز دادگستري نظر تجديد عمومي دادگاههاي دولت لايحه
تدبير اين با كه شده شمرده انحصاري صالح مرجع استان
بازداشته جرايم اين به رسيدگي از اختصاصي مراجع اولا
قضات افزونتر تبحر و تجربه لحاظ به ثانيا و ميشوند
بدوي ، محاكم قضات نسبت به استان هر مركز نظر تجديد دادگاه
فراهم كماشتباهتري رسيدگي ديگر ، امكان متن دو از
ماده دو از " منحصرا" لفظ افزودن با ماده اين.ميآيد
تاكيدي را آن علت بتوان شايد كه است فوقالذكرمتمايز
در قضائيه قوه ازحيطه خارج محاكم دخالت عدم بر بيشتر
.دانست جرايم اين به رسيدگي
لايحه پنج ماده نيز و قضائيه قوه لايحه پنج ماده تبصره
پيشنويس در كه نمودهاند بيني پيش را ، موردي دولت
:از عبارتست آن و نميشود مشاهده بشر حقوق كميسيون
مطابق سياسي جرم معاونين و شركاء سياسي جرائم به رسيدگي"
جرم معاونين و شركاء به توجه گرچه".بود خواهد قانون اين
برخي از اما است ، موضوع مختلف جوانب به توجه از حاكي
در را "انگيزه" نقش ما هرگاه.ميباشد تامل خور در جهات
همانگونه) بدانيم اساسي و موثر سياسي جرم تميز و تعريف
آن نتيجه (ميخورد چشم به موجود پيشنويسهاي در كه
دو سوي از واحد حتي و مشابه مواقعي ، فعلي در بودكه خواهد
سياسي جرم مشمول را عمل يك متفاوت ، انگيزههاي داراي شخص
كه آنجا از و ;مينمايد عادي جرايم مشمول را ديگر عمل و
مرتكبين به نسبت آميز ارفاق لايحهاي سياسي ، جرم لايحه
نادرست امري عادي مجرمين آوردن شمول تحت است سياسي جرم
شركاء تنها عبارت ، اين به قيدي افزودن با بايد لذااست
ايشان رفتار كه دانست قانون اين سيطره تحت را معاونيني و
نيز ديگر حالات در چند هر.باشد سياسي جرم تعريف مشمول
به كننده رسيدگي دادگاه در افراد اين اتهام به رسيدگي
.بود خواهد صواب و درست كاري سياسي جرم همان
خصوص در تدبيري بشر ، حقوق كميسيون نويس پيش ماده 6 در
در كه شده انديشيده سياسي جرايم به كننده رسيدگي دادگاه
-ظاهري نحو به حداقل -دولت لايحه و قضائيه قوه لايحه
تعدد" روش از بهرهگيري از عبارتست آن و ;نميشود ملاحظه
قضات تعدد امروزه ، اساساجرايم اين به رسيدگي در "قضات
روش اينميشود محسوب قضايي اشتباهات از دوري در روشي
اين گرچه.گرديد واقع بيمهري مورد اسلامي انقلاب از پس
اسلامي موازين و فقه از برداشتها برخي از ناشي بيمهري
در رسيدگي ، مراحل برخي در امر اين پذيرش با اما بوده ،
مورد مذكور برداشت كه بود آن مدعي ميتوان اخير ، سالهاي
تشكيل قانون در چنانكه.است شده واقع تغيير و بازبيني
انگيزه با كه (سال 1373 مصوب) انقلاب و عمومي دادگاههاي
مرحله در شد ، تصويب و طرح دادرسي نمودن اسلاميتر
راي با مستشار دو و دادگاه رئيس از تركيبي تجديدنظر
بيان كه همانگونه صورت ، هر در.است شده گنجانده اكثريت
تضمين ميتواند كه امر اين متعرض قضائيه قوه لايحه گرديد
نشده باشد اشتباه از دور به و عادلانه رسيدگي در ديگري
ظاهري اشارهاي امر اين به گرچه نيز دولت لايحه در.است
مرجع عنوان به استان تجديدنظر دادگاه پيشبيني اما نشده
هرگاه كه است ، شيوه اين از بهرهمندي متضمن رسيدگي صالح
قضات از بهرهگيري باشد رسيدگي مرجع اين تغيير بر نظر
ماده6 خصوص در.گيرد قرار تصريح مورد بايد متعدد
مطرح را روش اين صراحتا بشركه حقوق كميسيون پيشنويس
اين در آنكه اول نمود ، اشاره نكته دو به بايد نيز ساخته
قضات اين ميان در راي اعلام و تصميمگيري سازوكار ماده
قاضي دو ماده ، اين طبق اينكه دوم و است نشده بيان متعدد
استان دادگستري كل رئيس سوي از كننده رسيدگي مرجع ديگر
نحوه اين گاه هر كه ميگردند انتخاب او مقام قائم يا
يابد تغيير شخصي غير شيوهاي به شخصي حالتي از انتخاب
است شخصي روشهاي طبع كه گوناگون تاثيرگذاريهاي امكان
.شد خواهد منتفي
گرفته ، قرار توجه مورد پيشنويس سه هر در كه مسالهديگري
انتسابي جرم بودن سياسي غير يا سياسي تشخيص مرجع مساله
و مهم بسيار عمل در اما جزئي ظاهر به امر ، اين.است
در صحيح راهكاري پيشبيني عدم با آنكه چه است ، اساسي
جرم قانون مواقع از بسياري در و عملا مذكور ، تشخيص
به مساله اين.ماند خواهد استفاده ناروابلا به سياسي
بهرهگيري فلسفه به كه بود خواهد درك قابل زمان آن خصوص
نحو به و -مردمي قضاوت نماد عنوان به -منصفه هيات از
.گردد توجه جرايم اين با مواجهه صحيح شيوه به اساسي
كه است آن خصوص ، اين در نظر ، مورد متن سه هر مشترك ويژگي
را انتسابي جرم بودن سياسي غير يا سياسي تشخيص مرجع
امر اين كه دانستهاند است حكومتي مرجعي كه "دادگاه"
به سخن اين.گردد موجب را عملي و علمي مشكلاتي ميتواند
اين در آنكه چه نيست ، ناعادلانهقضات برخورد فرض معناي
بهرهگيري و عادي و جرايمسياسي ميان تفكيك اساسا صورت
را سياسي جرم با مواجهه در مردمي بينشهاي و روشها از
در حال ، هر در.نماييم تلقي ناصواب و بدبينانه امري بايد
نمود تشخيص مامور را مردمي مرجعي بايد يا نيز زمينه اين
در را بيشتري تضمينهاي راهكارها ، برخي تعبيه با يا و
و صورت اين غير در.كرد پيشبيني عادلانه و صحيح قضاوت
ميشود ملاحظه موجود نويسهاي پيش در كه آنچه مبناي بر
از فارغ مسلم ، سياسي اتهام دقيق ، چندان نه ارجاع يك با
حداكثر و ميگيرد قرار رسيدگي مورد سياسي جرم قانون
شود پيبرده اشتباه اين به تجديدنظر مرجع در چنانچه
چرا) قضائيه قوه از زياد امكانات و وقت هزينه ، از گذشته
متهم عديده حقوق ،(بود خواهد مجدد رسيدگي مستلزم كه
قرار تعرض مورد كوتاه چندان نه شايد مدتي در سياسينيز
آن بشر حقوق كميسيون پيشنويس ماده 7 مزيت.است گرفته
قالب در البته را مذكور تشخيص به اعتراض امكان كه است
فرض متعرض كه چند هر ;ساخته ابهامآميزمطرح عبارتي
دو در كه آنگونه) آن رفع نحوه و محاكم صلاحيت اختلاف
.است نشده (دارد وجود ديگر لايحه
قرارهاي و احكام از تجديدنظر مرجع پيشبيني بالاخره ، و
در كه است سياسي جرم قانون در گريزناپذير امري نيز صادره
پيشنويس ماده 8 در.است شده واقع توجه مورد متن سه هر
قوه لايحه ماده 7 در كشور ، عالي ديوان بشر ، حقوق كميسيون
دولت ، لايحه ماده 7 در و استان نظر تجديد دادگاه قضائيه ،
به توجه با كه ميباشد تجديدنظر مرجع كشور عالي ديوان
بهويژهديوان مراجع ، اين از يك هر قضات تبحر و تجربه
حال ، عين در.ميگردد تلقي مثبتي نكات كشور ، عالي
مرجع دروني ساختار و تركيب دقت به بايد قانونگذار
كافي توجه عدم آنكه چه دهد قرار توجه مورد را تجديدنظر
جهت كه شد خواهد زيادي تلاشهاي شدن بياثر موجب آن ، به
.است شده مبذول نخستين رسيدگيهاي
زاده مهدي مهدي
روشنفكران و تمدن شهر ،
بورژل گي پروفسور
دانشگاه شهري مطالعات دپارتمان رئيس بورژل ، گي :اشاره
حوزه كشورهاي شهري مسائل در متخصص و پاريس نانتر
موسسه اجتماعات سالن محل در تهران در قبل چندي مديترانه ،
ايشان سخنان مشروح.كرد سخنراني ارتباطات ، و هنر فرهنگ ،
را دارد اختصاص روشنفكران و تمدن شهر ، ميان رابطه به كه
.ميخوانيد
خود اين و داشتم كه تاخيري بهخاطر ميكنم عذرخواهي
نزولات تابع آن قوانين و شهرها كه است نكته اين اثبات
نيز مشكلاتي ميبارد باران شهر در كه وقتي و نيستند جوي
.است همينطور هم تهران در و ميآيد پيش
شهر ، بين مناسبات درخصوص دارم قصد كوتاه فرصت اين در
اين در روشنفكران نقش قراردادن محور با گفتوگو و تمدن
ايران مثل كشوري در.كنم صحبت آنها ارتباطات و گفتوگوها
شهر ، بين ويژهاي روابط مطمئنا تهران مثل شهري در و
وجود (دانش وسيعتر مفهوم به يا و) روشنفكران و تمدن
اوقات برخي و بوده مسالمتآميز گاه روابط اين.است داشته
هر بهاست آمده وجود به آنها بين ودرگيريهايي تضادها
مولفه سه اين ميان رابطه در كه است اين مهم موضوع حال
است آمده بهوجود تحولاتي روشنفكران ، و تمدن شهر ، يعني
معاصر جوامع در و جهان در كه تغييراتي با تحولات اين كه
.دارد تنگاتنگي ارتباط ميآيد ، پديد
اين گفت بايد چگونهاند؟ تحولات اين كه است اين سوال حال
ابزاري شهر مفهوماست مرتبط ابزاري شهر مفهوم با تحولات
امريكا و اروپا در سپس و انگليس در صنعتي انقلاب از پس
خارج در توليدثروت كه دورهاي يعنياست شده مطرح
انجام شهرها در آن انباشت و بود روستاييان نزد و شهرها
در يعني است ، داده همرخ ايران تاريخ در اتفاق اين.شد
ثروت توليد شاهد وروستاها گرفت صورت تحول اين هم ايران
كه عظيمي تحول درواقع.بودند ثروت انباشت شاهد شهرها و
كه آورد پديد ثروتاندوزي در عمده گرفتتاثير انجام
در ثروت انباشت چون داشت صنعتي و اقتصادي جنبه بيشتر
اين تحولي چنين نتيجه.گرفت انجام شهرها اقتصادي بخشهاي
از پيش كه شدند تصميمگيري و قدرت مراكز شهرها كه بود
گذشته دهه دو در نبودند ، برخوردار وضعيتي چنين از اين
.بود وسيع بسيار نيافته توسعه كشورهاي در تحول اين
بر ارتباطات و خدمات اطلاعات ، كاركرد ترتيب بدين
باعث ارتباطات ايجاد.يافت تمركز شهرها بودن توليدكننده
تمامي و گرفته صورت شهرها در جمعيت و ثروت انباشت كه شد
عمدتا كه قدرتي مراكز شود ، تشكيل شهرها در قدرت مراكز
مالكيت عامل پايه بر نه گرفتند شكل خدمات ارائه پايه بر
امر اين (ماندلو) فرانسوي ، جامعهشناس گفته به.زمينها
شد باعث شرايطي چنين آمدن پديد.بود شهرها مرگ معناي به
دست از را خود توليدي كاركرد شهرها اخير سالهاي در كه
.يافتند اهميت ثروت و جمعيت جذب خاطر به عوض در و دادند
مركز كه پيش قرن سه دو همانند شهرها سادهتر ، عبارت به
دست به را جايگاهي چنين بازهم بودند ثروت و قدرت تمدن ،
توليد نتيجه شهرها ثروت بار اين كه تفاوت اين با آوردند ،
.نبود شهرها خود در
پديده اروپايي غربي شهرهاي در قرن 20 اوايل و قرن19 در
و بودند جذاب روستاييان براي شهرها ;آمد بهوجود خاصي
چنين شاهد هم ايران درگرفتند قرار آنها توجه مركز
چون بزرگي شهر به روستاييان مهاجرت يعني هستيم وضعيتي
.تهران
كه چيزي (توسعه درحال) نيافته توسعه كشورهاي در البته
شهرهاي اجتماعي جنبههاي است جذاب روستايي مهاجران براي
به كار يافتن براي روستاييان سابقا كه درحالي.است بزرگ
حال در اما بود ، اقتصادي دليل اصلي ، دليل و ميآمدند شهر
به روستاييان جذب باعث اجتماعي و فرهنگي جنبههاي حاضر
جذابيت و گيرايي درواقع ، .است شده جنوب كشورهاي شهرهاي
اقتصادي جنبه و شده اقتصادي جنبه جايگزين شهرها اجتماعي
.است گرفته قرار دوم درجه در
به شهرها.كنيم صحبت فرهنگي جنبه از بايد ديگر بحث در
كورش ، اگر مثلا.دارند خاصي فرهنگ خود ثروت دليل
نقش ميدان اگر و بود ثروتش خاطر به كرد بنا را تختجمشيد
ثروت شاهعباس كه بود اين خاطر به شد بنا اصفهان در جهان
.داشت اختيار در را ايران سراسر
دارد ادامه
|