زبانان عرب فرهنگ و تاريخ به نگاهي
خوزستان
كتاب معرفي
زبانان عرب فرهنگ و تاريخ به نگاهي
خوزستان
از توان مي ، زمين ايران پاي دير اقوام جمله از :آمد در
نام ، هستند ساكن خوزستان در بيشتر كه مان عرب ميهنان هم
در ، ايران سرزمين به قوم اين كوچ چگونگي درباره. برد
از برخي چنانكه است بسيار نظر اختلاف ميانپژوهندگان
و اشكانيان دوران به را آنها كوچ آغاز نگاران تاريخ
پيوندهاي از تاريخ روي هر به.اند رسانده ساسانيان
آگاهي عرب همسايگان و ايران ساكنان ميان ژرف فرهنگي
و تاريخ به نگاهي با ميآيد ، پي از كه مطلبي.ميدهد
بهرهاي بيگمان كه خوزستان زبانان عرب فرهنگ
شده نگاشته داشتهاند ، ايراني فرهنگ رشد در انكارناپذير
اقوام ساختن مطرح فرهنگ ، صفحه كه توضيح اين با.است
اقوام آگاهي و شناخت قصد با فقط را ايرانزمين ساكنان
قوممدارانه گرايشهاي از و دانسته لازم يكديگر از ايراني
پرهيز است ، تنافي و تضاد در مردمسالارانه گفتمان با كه
بحثي ارائه فقط راستا اين در ما هدف بيگمان.ميكند
.است علمي و فرهنگي
تاريخ به نگاهي
و قبايل ساير همانند گذشته ، دوران در عرب قبيلههاي
سرزمين از جغرافيايي و اقتصادي دلايل به جهان عشاير
ديگر مناطق سوي به بوده حجاز و يمن كه خود نخستين
جنوب به عربها كوچ تاريخنگاران ، از برخي.كوچيدهاند
همزمان ايران فلات به آرياييها كوچ با را ايران
.ميدانند
قبايل بزرگ كوچ آغاز نقطه يمن ، در مارب سد شكستن واقع در
سال 650 به مارب سد.است بوده ايران جنوب و عراق به عرب
بر "سبا" پادشاه "نيف علي سمه" روزگار در ميلاد از پيش
و آبياري اساس دراز ، ساليان طي و شد ساخته "ذنه" دره
.بود عرب شبهجزيره جنوبي منطقه در انبوه كشاورزي پيشرفت
شهر و پرميوه باغستانهاي به "سبا" سوره در مجيد قرآن
ويرانگر سيل اثر بر كه دارد اشاره سبا مملكت در نيكويي
و بدطعم و ترش و تلخ درختان از ويران و خشك باغ به "عرم"
بسيار رويداد اين و گرديد بدل سدر درخت اندكي و گز شوره
.ميكند تاييد را تاريخي مهم
بسيار پارتيان و هخامنشيان با عربها ارتباط از ما دانش
روزگار در عربها":است معتقد سن كريستن.است اندك
و رفته پيش[عرب جزيره] شبه شمال سوي به هخامنشيان
كه سرزميني مساحت بر و شدند عراق وارد آنان از قبايلي
سوي به دوران اين در.افزودند بودند ، شده ساكن پيشتر
تا سينا طور و شام كشور در رفته ، پيش نيز باختر
-بودند شده ساكن آن در سابقا كه -نيل رود كرانههاي
مصر سوي به پارسيان پيشروي در ان__آن.يافتند گسترش
(Die Araber.I.S.169) "يانكردند ، _فراوانيبهايران خدمات
درباره گرانبهايي پژوهشهاي كه كسروي احمد اما و
چنين دارد سرزمين اين بومي اعراب ويژه به و خوزستان
هجرتگاه عراق و سوريه از ديرتر قرنها ايران":مينويسد
دليل و است يقين كه آنجا تا حال اين با گرديده تازيكان
را -ايران به تازيكان هجرت -هجرت اين تاريخ هست دست در
ساسانيان پادشاهي آغازهاي از و اسلام از پيش قرنها بايد
تازيكان روي بر ايران دروازههاي اشكانيان زمان در.گرفت
تنوخيان كه بود ايشان زمان در نوشتيم كه چنان و بوده باز
عراق به مهاجرت رخت بيشماري و انبوهي آن با لخميان و
يقين ساسانيان زمان در اما":ميافزايد كسروي ".كشيدند
در تازيكان از طايفههايي كه هست دست در دليلها و است
كرمان و پارس و بحرين و خوزستان از ايران گرمسيرهاي
كه بود بنوالعم طايفهها اين از يكي.داشتهاند نشيمن
درون به مهاجرت رخت كه بودهاند تازيك طايفه نخستين شايد
".كشيدهاند ايران
بن مره همان عم ، ":ميگويد باره اين در طبري جرير محمدبن
اين گويا.است زيدبنتميم بن مالك بن حنظله بن مالك
نيز اكنون كه بودند تميم بني آوازه بلند قبيله از طايفه
زمان در مالك بن مره آنان نياي و دارند سكونت خوزستان در
جنگ در و ميزيسته ساساني پادشاه نخستين بابكان اردشير
".بود رسانده ياري وي به اشكاني اردوان با
اكنون هم كه گفت بايد كسروي گفته تاييد با اينجا در
و قطر عراق ، در بلكه خوزستان در تنها نه تميم بني اعراب
به نهايت در نيز "قريش" تبار و ميكنند زندگي نيز حجاز
.ميرسد گسترده و بزرگ قبيله اين
پادشاه دوم هرمز مرگ از پس كه است معروفي تاريخي داستان
انبوه و نبود بيش كودكي دوم ، شاپور او ، جانشين ساساني ،
جنوبي جزيرههاي و دريا راه از يافتند فرصت عرب عشاير
اين تا شوند ساكن آنجا در سالها و بيايند فارس به ايران
وي.پرداخت آنان كشتار به و رسيد رشد حد به دوم شاپور كه
به ميكشيد طناب و ميكرد سوراخ را عربها شانههاي چون
.شد معروف ذوالاكتاف شاپور
از برخي با شاپور گرچه":مينويسد طبري جرير محمدبن
در را تغلب بنو از گروهي كرداما رفتار بدينسان عربها
و بنويكربن و تميم بنو و بنوعبدالقيس از شماري و بحرين
.داد جاي اهواز "رميله" در را بنوحنظله و كرمان در را ائل
"
"الملوك و تاريخالامم" فارسي ترجمه كه طبري تاريخنامه در
ذيل در است بلعمي ابوالفضل به منسوب و طبري جرير محمدبن
اهواز گشادن":است آمده چنين "اهواز گشادن خبر" بخش
شد شام به عنه رضيالله عمر كه بود اندر بدينسانهژدهم
مردي بود ، هرمزان اهواز ، ملك و شد گشاده اهواز شهرهاي و
اندر ايشان خاندان به و را ايشان اهواز پادشاهي و بزرگ
هرمزان را شهرها همه آن.است شهر هفتاد اهواز و بودي
بنوائل كليب عرب از بودند مردماني و...بود پادشاه
بهر از بود عداوت هرمزان با را ايشان و اهواز گرداگرد
و...بود هرمزان و ايشان ميان كه دهها و زمينها و حدها
و خوانند الاهواز سوق را آن كه اهواز از شهري به هرمزان
استوار حصاري جا آن و است آن پادشاهي ميانه و اصلي شهر
ميان و لشكر با شد حصاراندر بدان هرمزان بود ،
زير و خوانند دجيل را آن بزرگ هست رودي اندر سوقالاهواز
".است جري آن
برميآيد اسلامي نخستين سدههاي تاريخنگاران كتابهاي از
نظير مختلف شهرهاي در عربها اسلامي ، فتوحات از پس كه
و هرات مرو ، كاشان ، طوس ، بخارا ، نيشابور ، نهاوند ، قزوين ،
.گزيدند سكنا آذربايجان
و قبايل اسلام ، از پيش در عربها وجود علت به خوزستان در
آن شهرهاي اغلب در و كوچيدند منطقه اين به بسياري عشاير
يا خوزستان عرب مردم اغلب تبار هماكنونگزيدند اقامت
منطقه اين در اسلام از پيش كه ميرسد بنيتميم به
اين به اسلام از پس كه قبايلي ديگر به يا ميزيستند
.آمدند منطقه
صحبت ميتان دولت از خود تاريخ در پيرنيا كه نماند ناگفته
كنوني خوزستان غرب جنوب و غرب در اسلام از پيش كه ميكند
همچون ظاهرا و ميشد اداره منطقه اين اعراب توسط و
.است بوده ساساني دولت تابع -عراق جنوب در -حيره امارات
عشيره چند و اصلي ايل يا قبيله شش خوزستان در هماكنون
آنها به خوزستان اعراب تبار كه ميكنند زندگي فرعي
بني طرف ، بني بنيكعب ، :از عبارتند قبيله شش اين.ميرسد
كه تحولاتي واقع درآلكثير و ربيعه بني بنيلام ، تميم ،
صنايع ديگر و آبادان پالايشگاه تاسيس و نفت كشف پي در
شديدا بافت تضعيف باعث آمده پديد خوزستان در زيربنايي
شبح گرچه.است شده گذشته دوران عشيرهاي و قبيلهاي
روستاهاي بهويژه و شهرها برفراز همچنان قبيلهگرايي
نميتوان ديگر اما است ، پرواز در خوزستان ، عربنشين
.دانست عشايري جامعه يك صرفا را خوزستان اعراب جامعه
عمده مراكز از يكي اسلامي نخستين سدههاي در خوزستان
و زنگيان و "قرامطه" و "ازارقه" همچون انقلابي جنبشهاي
.معتزلهاست همانند اجتماعي و فكري جنبش
خوارزمشاهي ، و سلجوقي تركان و آلبويه حكمفرمايي از پس
جنبش اخير ، دوران در.رسيد تيموريان و اتابكان به نوبت
فلاح محمدبن سركردگي به (شيعه غلا) انقلابي شيعي
را عراق جنوب و مجاور استانهاي و خوزستان خطه مشعشعي
مذهب ترويج در مولاعلي نوهاش بهويژه و وي.درنورديد
.داشتند عمدهاي نقش ايران كل و خوزستان در شيعه
سال كسروي 500 گفته به كه - آلمشعشع فرمانروايان اغلب
و فقه به يا بودند شاعر يا -كردند حكمروايي خوزستان بر
تاريخ" كتاب در غلامرضاورهرام.ميپرداختند فلسفه
آغاز در":مينويسد "زند عصر در ايران اجتماعي و سياسي
كه كردها و لرها قاجارها ، افشارها ، بر علاوه _ه قرن 12
منطقه اعراب ، ميكردند ، اداره را ايران از بخشي كدام هر
".بودند داده اختصاص خود به را غربي جنوب و جنوب
حكومتهاي با جنگ علت به هيجدهم سده پايان در مشعشعيان
كعب خاندان و شدند ضعيف زنديه و افشاريه همانند مركزي
عمدتا آنان قدرت كه شد پديدار نوزدهم سده درآغازههاي
.بود خوزستان شرق و جنوب در
خاندان اين فرمانروايي واپسين ش._ه سال 1304 در رضاخان
.برانداخت را خزعل شيخ يعني
لازم برسانم پايان به را تاريخي نگاه اين كه آن از پيش
آنان حاكمان و خوزستان عرب مردم دوستي ميهن از ميبينم
سه در اينان نقش.بكنم يادي ايران ازمرزهاي حراست در
.است ناشدني فراموش ايران تاريخ حادثه
تاريخي زمينههاي" كتاب در دوست پارسا منوچهر نخست
از پس افغان اشرف":مينويسد "عراق و ايران اختلافات
اما داد عثمانيها به را خوزستان اصفهان ، بر سيطره
".بازگرداندند ايران به دوباره را آن مشعشعيان
خانلر با -خزعل شيخ پدر -جابرخان حاج پيماني هم:دوم
كه بود فارس استان در شاه ناصرالدين منصوب حاكم ، ميرزا
براي عثماني سران نقشه وي.شد شكستعثماني به منجر
منصوب كه جابرخان حاج.ساخت برآب نقش را خرمشهر جداكردن
يورش برابر در بود خوزستان براستان شاه ناصرالدين
.داد نشان مردانهاي مقاومت نيز خرمشهر بندر به انگليس
"انگليس و ايران جنگ" كتاب در را موضوع اين كسروي سيداحمد
.است داده شرح تفصيل به
تجاوز برابر در خوزستان عرب مردم اكثريت پايداري:سوم
آنان.است ايران و عراق جنگ در منطقه اين به حسين صدام
تانك و توپ هدف كه خود روستاي و شهر و كاشانه و خانه از
دندان و چنگ با بود گرفته قرار عراق رژيم هواپيماهاي و
.نكردند باور را او مليگرايانه شعارهاي و كردند دفاع
شهيد از 16000 كه است حاكي خوزستان شهيد بنياد آمارهاي
.بودهاند بومي اعراب از آنان نفر خوزستان 12000 استان
حدي تا و همزبان عراق مردم با اعرابخوزستان لذاگرچه
دفاع غريزه و همكيشي و ميهندوستي انگيزه اما فرهنگند هم
عراق ارتش يورش برابر در تا شد باعث كاشانه و خانه از
.كنند مقاومت
خوزستان اعراب ميان در فصل آيين
تعريف چنين خود فرهنگ در را فصل واژه معين ، محمد دكتر
فصل...مرافعه فصل دادن ، فيصل (كردن 2 جدا(است1 كرده
معناي به و دارد را كاربرد همين نيز عرب عشاير ميان در
يك از يا طايفه دو از طرف دو ميان مشكل مسالهيا گشايش
نقص جرح ، قتل ، ميتواند مساله اين.است عشيره و طايفه
اهانت يا مادي خسارت كردن وارد يا سرقت ناموس ، هتك عضو ،
كه باشد گونهاي به بايد اهانت اين.باشد كسي به معنوي
به "فصل" وگرنه سازد آسيبوارد جامعه در فرد شخصيت به
رفع براي فصل عشاير ، عرف نظر ازگرفت نخواهد تعلق آن
رفع براي و آنهاست تبعي مسائل از جلوگيري و ئل مسا اين
عمده بخشميرود كار به دعوا طرف دو آشتي و صلح و فتنه
آسيبديده خانواده به كه است عشايري ديه پرداخت "فصل"
ريشههاي.دارد تفاوت اسلامي ديه با البته اين و ميدهند
ميان در فصل.كرد جستجو جاهليت دوران در بايد را فصل
به و است رايج نوعي به نيز بهمئيها و بختياريها لرها ،
در بيشتر و ميشود دريافت خسارت جبران يا غرامت عنوان
.است مرسوم جرح و قتل مورد
خوزستان به سفرهايش از يكي در جلالآلاحمد روانشاد
كارنامه" كتاب در كه نوشته "فصل آيين" نام به مقالهاي
نگاهي با و بيرون از گرچه احمد آلاست شده چاپ "ساله سه
اندك جزو او مقاله اما نگريسته فصل مساله به توريستي
نگاشته فارسي زبان به زمينه اين در كه است نوشتههايي
ها"مسوده" در گذشته روزگار در فصل آيين مشروحاست شده
شيوخ نزد و است عربي زبان به كه آمده هايي"نوشته" يا
و نسب و اصل بر علاوه ها"مسوده" اين در.است موجود
جزء و تشريح به مختلف هاي "فصل" عشاير ، بزرگان شجرهنامه
.است آمده جزء به
بود گفته احمد جلالآل پيش سال سي كه گونه همان درست
و روستاييان اغلب -عرب شهروندان نيز هماكنون
در را ميدهندمشكلاتشان ترجيح -شهرها حاشيهنشينان
دادگاههاي.كنند حل "فصل" طريق از و "فصل" جلسات
واگذار عشايري عرف به را پيچيده موارد خوزستان ، بارها
آيين اجراي وجود با و اغلب ولي شود فصل و حل تا كردهاند
.بينيازنديدهاند متهم پيگرد از را خود فصل ،
در فصل آيين به عرب عشاير آوردن روي دلايل از يكي ظاهرا
در خود مادري زبان به گفتن سخن امكان و آيين اين سادگي
طايفههاي هم و بستگان آن سوي يك كه است عرفي محكمهاي
متهم همطايفههاي و خويشاوندان آن ديگر سوي در و شاكي
يا "سيد" و طايفه دو هر شيوخ اينان ، بر علاوه.نشستهاند
در نيز "فريضه" نام به شخصي و طرفين قبول مورد سادات
كه هستند همانها نهايت در و مييابند حضور "فصل" نشست
(است1 زير موارد شامل فصل آيين.برسند توافق به بايد
(ناموس 4 هتك فصل (غيرعمد 3 نفس قتل فصل (نفس 2 قتل فصل
يا منقول اموال به ضرر فصل (اهانت 6 فصل (عضو 5 نقص فصل
.چهارپايان فصل (سرقت 7 يا غيرمنقول
همانند خوزستان عرب عشاير شيوخ و سفيدان ريش فريضهها ،
به بار يك روز چند هر يا روزه همه دادگاهها و دادسراها
.ميپردازند عشاير افراد ميان "فصل" يا اختلافات و دعواها
طرف بني عزيزي يوسف
كتاب معرفي
فارسي آوايي فرهنگ
چاپ معاصر ، فرهنگ انتشارات:ناشر /ديهيم گيتي:نويسنده
صفحه 355/تومان قيمت2800 /رقعي قطع /اول 1379
در علمي و اصولي تحقيقي برروش مبتني و روشمند نوشتنكاري
.گزاف هزينه و وقت هم و ميبرد فراوان انرژي هم ما كشور
و پاگرفتن چگونگي و تدوين انديشه و "آوايي فرهنگ كتاب"
.كرد طبقهبندي آثار از دسته همين در رابايد آن انتشار
فراواني مددهاي نويسي فرهنگ حوزه شدن تخصصي به كه آثاري
كه است برنامههايي مجموعه در كتاب اين.ميرسانند
ارائه آن و آنند پي در آن مدير و معاصر فرهنگ انتشارات
نويسي فرهنگ حوزه در مضموني و موضوعي گوناگون نحلههاي
فرهنگي كه چنيني اين اثري تاكنون آوانگاري زمينه در.است
و متد از استفاده با محقق.است نيامده پديد باشد ، منسجم
ايدههاي سال 1368 از و فرانسوي شده شناخته استاد دو روش
را دانشگاهي طبقه تلفظ و ريخت پي را فرهنگي چنين اوليه
و بودن تهراني كه آن ضمن برگزيد ، معيار تلفظ عنوان به
قرار جغرافيايياش منظر از آوانگاري معيار تهراني تلفظ
به بودند تهراني آنها مادر و پدر كه افرادي تلفظ و گرفت
كار ، شيوه در.گرفتند قرار توجه مورد معيار تلفظ عنوان
آنها اول كرد ، تقسيم دسته دو به را فارسي واژههاي محقق
آجر و قالي پدر ، ميز ، آب ، همانند ندارند ، تلفظ يك جز كه
محبت ، روشن ، مثل دارند تلفظ يك از بيش كه آنها و...و
روال تا شدند ضبط جملهاي در سپس واژهها اين..و بررسي
.شود رعايت تلفظ طبيعي
|