بدبختي با رابطهاي چه تشويش و نگراني
دارد؟
سوختند آتش در تهراني 4
محصولات كننده توزيع و سارق باند 10
شدند منكراتيدرفارسشناساييودستگير
را برلين كنفرانس دادگاه حكم گنجي اكبر
كرد دريافت
گرفتند اخطار نشريه سه
خانواده قوهقضائيه نامهايبهرئيس طي
به رسيدگي خواستار ابراهيمنژاد عزت
شدند فرزندشان قتل پرونده
بدبختي با رابطهاي چه تشويش و نگراني
دارد؟
به كمكي داشتن ، بهتر آينده دلهره و تشويش و نگراني *
بهتر ، و شايسته آينده داشتن براي كرد ، نخواهد آن شدن بهتر
و بزرگ تلاشهاي و پيشبينيها و برنامهريزي نيازمند
هستيم معقول
عصر بيماري شايعترين دلهره ، يا اضطراب بيماري امروزه ،
هاي تخت درصد از 50 بيش كه طوري به ;ميدهد تشكيل را ما
اشغال رواني بيماران -جهاني سطح در -را بيمارستانها
استقرار آدمي ذهن در اضطراب و نگراني وقتي.كردهاند
مسير در مانع بزرگترين درآيد ، عادت صورت به و يافته
!ميآيد بوجود آدمي بودن خوشبخت و شادزيستن
دلهره ، نگراني ، اضطراب ، " مفاهيم مورد در زير توضيح
.است ضروري "ترس" و "تشويش
در شخص عاطفي و دروني عكسالعمل دو هر "اضطراب" و "ترس"
با و مترادف معمولا و بوده (خيالي يا واقعي) خطر برابر
.دارند هم از متفاوتي مفهوم ولي ميشوند استعمال هم
بي مبتلا ، شخص كه است مبهم و دروني بيماري نوعي "اضطراب"
و فاجعه از...ميكند خاطر ناامني احساس مشخصي ، علت هيچ
و هول دچار است ، راه در كه (احتمالي) سانحهاي و بدبختي
خوفناكي اوهام در چنان را او تخيلش نيروي و ميشود هراس
نمييابد ، خود در را آنها راندن قدرت كه ميسازد غرقه
را خود ،(احتمالي) متعدد خطرات احساس علت به مضطرب ، شخص
!ميدارد نگه دائمي آمادهباش حالت در
متناسب و طبيعي و سالم كاملا است واكنشي و حالت ،"ترس"
و لازم نفس صيانت براي و دارد وجود واقعا كه خطري با
و بيمورد غالبا اضطراب كه حالي در.است ضروري
و بيمارگونه صورت به حتي و بيتناسب يا و ناخودآگاه
بنابراين.دارد آشفته و نابسامان شخصيتي وجود بر دلالت
آن با كه خطري با متناسب عكسالعملي از عبارتست ترس
كه صورتي در ;دارد وجود واقعا كه خطري هستيم ، روبهرو
يعني -خطر با بيتناسب كاملا است عكسالعملي اضطراب
توهم از ناشي فقط و است خيالي و تصوري كلي به يا كه خطري
!ميكنيم تصور ما كه نيست مهم اندازه آن به يا ميباشد ،
بچهاش سرماخوردگي مختصر از مادري اگر:مثال عنوان به
مرد ، خواهد بچهاش كند ، فكر كه شده مضطرب و نگران چنان
بيماري خاطر به اگر كه حالي در است ، "اضطراب" حالت اين
او واكنش صورت اين در باشد ، ناراحت و مشوش بچهاش شديد
.است ترس
كه مهمي بسيار نقش از اجتماع افراد از بسياري كلي بطور
خبر اصلا يا ميكند ، بازي زندگيشان در اضطراب و نگراني
صور به اضطراب...دارند كمي خيلي آگاهي يا و ندارند
اعمال تمام در است ممكن حتي ميكند ، اثر يا و ظاهر مختلف
آن در خارجي اثر هيچ ولي باشد ، نهفته مضطرب شخص رفتار و
تشويشهاي محرك متوجه مضطرب فرد هم گاهي.نشود مشاهده
درخود اضطراب و نگراني وجود منكر حتي و نشده خويش دروني
.باشد مي
باشند ، بياهميت و زودگذر است ممكن اضطرابآميز ، احساسات
و نكرده آنها به زيادي توجه مضطرب فرد كه طوري به
ديده اغلب ولي كند ، فراموششان نيز سريعا (معمولا)
به اضطرابهاي همين پشت در قوي بسيار محرك يك كه ميشود
امكان هميشه كه بدانيم بايد ما.است نهفته ناچيز ، ظاهر
و باشد مخفي وجودمان در اضطراب زيادي مقدار كه هست اين
بدون شود ، ما منفي تمايلات و حالات تمام منشا و محرك
درد چون علاوه به.ببريم پي آن وجود به ذرهاي اينكه
خود اضطراب نداريم ميل و كنيم تحمل نميتوانيم را اضطراب
اوقات اغلب سبب ، اين به كنيم ، لمس را آن يا و ببينيم را
كار به حيله هزار -آگاهانه حتي و ناخودآگاه طور به -ما
(دفاعي مكانيزم) -ميشويم متوسل وسيله هزار به و ميبريم
!نبينيم را خود اضطراب و تشويش كه -
مغز نخست نگراني ، :ميگويند كه دارند ضربالمثلي هنديها
ايرانيان ما همچنين.را جسم سپس و ميبرد بين از را
كه مطلب اين.ميكند پير را آدم نگراني:كه داريم عقيده
اين نشاندهنده ميباشد ، نيز شناسان روان تاييد مورد
فراواني منفي قدرت از نگراني و اضطراب كه است واقعيت
از را ما زندگي ساعات از بسياري عملا و بوده برخوردار
.ميسازد مسموم جسمي ، و ذهني نظر
و الگوها تاثير تحت انسان ، ذهن جوامع ، از بسياري در
با دائما خود ، جامعه بر حاكم فرهنگ و محيط تلقينهاي
آن در موارد ، بسياري در و داشته سروكار آينده يا گذشته
به -انسانها اتفاق به قريب ديگر ، عبارت به ميشود ، غرق
گذشته در يا:ميكنند زندگي بعدي دو -حال در زيستن جاي
و سعادت جاي به دوبعدي زندگي !آينده در يا و هستند
عصبانيت ، دلهره ، تشويش ، نگراني ، ...شادكامي و خوشبختي
فراهم را انسان نابودي و تباهي بالاخره..و ناكامي ترس ،
واقعيتهاي است توانسته كسي حال به تا آيا..ميسازد
با رفتن كلنجار !نه مسلما دهد؟ تغيير را خود گذشته
نميتوان كاري هيچ آنها به راجع حالا كه -گذشته اتفاقات
واقع مفيد تنها نه آينده ، نامعلوم حوادث و -داد انجام
و ذهني نظر از فراوان مشكلات ايجاد باعث بلكه نميشوند ،
:ميگردند نيز جسمي
ميتواند روز شبانه هر در انسان ذهن:ذهني نظر از -1
گذشتهها در افكار اگر بيافريند ، انديشه هزار حدود 50
ديگر نمايد ، سير نزديك و دور آينده در يا و شده غرق
و تازه افكار كردن خلق و مثبت انديشيدن براي فرصتي
صورت به ما در فرايند اين اگر !نميماند باقي سازنده
و نگراني از را خود ذهن بخواهيم حتي چنانچه درآيد ، عادت
خود ذهن مقاومت با سازيم ، پاك آينده و گذشته اضطرابهاي
بيداري ، زمان اوقات اكثر نتيجه در ;شد خواهيم روبهرو
و نو انديشههاي ارائه و تفكر جاي به ما ، ذهن تلاشهاي
حوادث از تشويش و گذشته تغيير قابل غير مسائل با بكر ،
جسم و ذهن شرايطي ، چنين تحت.بود خواهد درگير آينده ،
.ميشود پير و فرسوده طبيعياش ، سير از سريعتر
تغييرات آمدن بوجود باعث تشويش و اضطراب:جسمي نظر از -2
عروق و قلب دستگاه جمله از ميگردد ، بدن در فيزيولوژيك
براي خون فشار..و ميزند تندتر قلب ميشوند ، تحريك
قند كبد ، ..مييابد افزايش عضلات ، به بيشتر خون راندن
توليد "نفرين اپي" كليوي فوق غدد...و ميكند ترشح
ميشود سرازير معده به اندازه از بيش اسيد...و ميكنند
دفاعي و ايمني دستگاه و يافته افزايش خون آدرنالين...و
...و ميشود ضعيف بدن
فكر" عادت كودكي ، دوران ازپشتسرگذاشتن پس انسانها ، ما
مشكلات به !ميگيريم فرا را "همزمان بودن نگران و كردن
ميدهيم را حال درزمان تجمع اجازه آينده ، مسائل و گذشته
كه ميگيريم ياد همچنين !ميبازيم را "حال" ترتيب بدين و
اميد به همواره و بيندازيم تعويق به را خود شادي و لذائذ
!بنشينيم متفاوت آيندهاي
به نميكنند ، زندگي آينده و گذشته در سالم انسانهاي اما
تمام حقيقت ، در.ميكنند زندگي اكنون درلحظه آن ، جاي
بدين ،"حال زمان" در زيستن.است "حاضر لحظه" ما ، دارايي
به هستيم ، آن انجام حال در كه كاري هر از ما كه معناست
هدف دنبال به صرفا اينكه نه و ببريم لذت آن خود خاطر
داريم ، احداث دست در ساختماني مثلا.باشيم آن نهايي
انجام كارها و گرفته قرار آجر روي آجر كه زماني
ميكنيم طرف بر را آمده پيش موانع وقتي يا و ميپذيرند
زندگي حال در ببريم ، لذت كند ، پيدا ادامه ساخت كار تا
را ، جاري كارهاي انجام شادماني و لذت اگر ولي كردهايم ،
موكول موردنظر ، اهداف به رسيدن از پس به و آينده به
با.ساختهايم آينده فداي را حال صورت ، اين در سازيم ،
چون جهاني ، حتي و مختلف جوامع كنوني تنشهاي به توجه
عوامل هزاران به نظر مورد نهايي اهداف يا هدف به دستيابي
خاطر به لذا دارند ، بستگي پيشبيني قابل غير يا و قابل
"حال" نظر ، مورد اهداف به دسترسي عدم از نگراني و تشويش
...و دلهره و اضطراب مسير در را خود و كرده خراب را خود
.ميدهيم قرار
;است تكرار حال در دائما "بهتر آينده" فداي "حال" پروسه
و نبرده واقعي لذت حال ، لحظات از گروه ، اين افراد لذا
موكول "بهتر فرداي" به را لذايذ از استفاده هميشه
يا بهتر نسيه لذات فداي را فعلي نقد لذت يعني ميسازند ،
عملا و كرده آينده ، غربت و ناشناخته سرزمين در بيشتر ،
روزانه نگراني و دلهره تشويش ، درياي به را خود
لذا ;بود خواهد مشكل بسيار آن از نجات كه مياندازند
از بسياري براي روزانه ، دلهره و اضطراب از كاستن امروزه ،
از هم خواب عالم در حتي ;است شده دستنيافتني آرزوي ما ،
كه است سبب اين به و نيستيم امان در نگراني و تشويش دست
حاضر ، زمان در زيستن !ميبينيم خود به آرامش روي كمتر
لحظه" ساختن دلپذيرتر براي انسان آگاهي و تصميم معني به
.است آن دورانداختن جاي به "جاري
!ميرانيم خود ذهن از را ترس كنيم ، زندگي حال در هرگاه
در است ممكن كه حوادثي به مربوط ايست مقوله ترس اساسا
!بيفتد اتفاق آينده
ديگران به و خود به ورزيدن عشق مفهوم به حال ، در زيستن
!نيست آينده و گذشته نگران هرگز عشق...است
آينده و گذشته تشويشهاي و نگرانيها اسير افكارمان وقتي
آنها صرف ناخواسته ، ما ، وقت و انرژي اعظم قسمت باشند ،
هدر بيهوده تواناييمان ، از عظيمي بخش نتيجه در ميگردد ،
يك در ميگذرد ، ما ذهن از كه فكري هر علاوه ، به !ميروند
سموم ميگذارد ، اثر بدن شيميايي تركيبات بر زدن ، بهم چشم
فرسوده را ما جسم و ذهن...و دلهره نگراني ، ترس ، از حاصل
در !ميكشاند نابودي بسوي را ما سريعا و ساخته پير و
هم و باشيم سالم هم واحد آن در كه است غيرممكن حقيقت ،
.مضطرب و نگران
عبث كار برداريم ساله يك توشه روزه ، يك سفر يك براي اگر
نگرانيهاي تمامي كه نيست احمقانه آيا ندادهايم؟ انجام
تازه و كنيم حمل خود با را زندگي آتي سال پنج و بيست
حق...است؟ دشوار اينگونه زندگي چرا كه باشيم متعجب
زنده واقعا را زندگي لحظه به لحظه كه ماست با انتخاب
از پذيرفتن تاثير و زندگي لمس اجازه و كنيم جذب و باشيم
بهتر ، آينده اميد به را حال يا و..بدهيم خود به را آن
اضطرابها و تشويشها در غرق را خود عملا و كرده خراب
و جوش در دائما افراد ، بعضي كه شاهديم همه ، ..سازيم؟
باز تاب و تب از دمي و هستند تقلا و تلاش و خروش
در خيالي ، و نامرئي حريفي با افراد ، اين گويا نميمانند ،
درآوردن پول نامرئي مسابقه يك در يا و هستند جدل و جنگ
شكست وحشت از تخيل عالم در و..دارند شركت ساعته ، 24
و اضطراب نشانههاي اينها ، ..و ميلرزند برخود
و گرفته جاي ما انديشه و ذهن در كه درونياند تشويشهاي
اسير را ما بالقوه و بالفعل تواناييهاي و يافته مكان
.ساختهاند خود
بهتر آينده دلهره و تشويش و نگراني كه است تذكر به لازم
داشتن براي كرد ، نخواهد آن شدن بهتر به كمكي داشتن ،
پيشبينيها و برنامهريزي نيازمند بهتر ، و شايسته آينده
آدمي ، خصايص از يكي.هستيم معقول و بزرگ تلاشهاي و
از استفاده.است زندگي آينده حوادث و وقايع پيشبيني
براي برنامهريزي و پيشبيني و گذشتگان و گذشته تجربيات
-بالفعل و بالقوه معنوي و مادي امكانات به توجه با -آينده
.است ضروري همه براي و بوده بديهيات از
را "حال" ،(موفق ظاهر به حتي) بازندگان منظر از زندگي
عذاب و رنج به بخشيدن تداوم و كردن آينده و گذشته فداي
و تحول و دگرگوني هرگونه برابر در و...خويشتن باطن
و كهنه عقايد و افكار با و...نمودن ، مقاومت نوانديشي
كه است مشكل بسيار بازندگان براي !است زيستن بسته ذهن
فراموشي دست به را ديگران و خود گذشته خطاهاي و اشتباهات
ميشود باعث آدمي ، ذهن بر تفكر اين بودن حاكم.بسپارند
رها را گذشته زندان نتوان ديگران ، و خود نكردن عفو با كه
به كه است احمقانه خيلي.رسيد انديشه آزادي به و كرد
و داده آزار را خود سال دهها ديگران ، يا خود اشتباه خاطر
فاجعه يعني اشتباه بازنده ، شخص نظر در !!كنيم مجازات
!!!وحشتناك فاجعه اين ترس از اكثرا گروه اين !وحشتناك
...ندارند را مفيد و سازنده كارهاي از بسياري انجام جرات
به !ميكنند تضمين را خود شكست تفكر ، اين با حقيقت در و
اندوهبار ، ايستا ، ظالم ، بيرحم ، زندگي گروه ، اين عقيده
كه افراد از گروه اين متاسفانه !است ملالانگيز و پرمشقت
و اجتماعي نظر از چند هر ميدهند ، تشكيل را جوامع اكثريت
نيكبختي و سعادت به هرگز باشند ، موفق بسيار نيز ثروت
.رسيد نخواهند است ، باطني آرامشخاطر همان كه واقعي
...است ديگري گونه به زندگي موفق ، و فكر خوش افراد نظر از
همه كه دارند قبول بودن ، بين واقع خاطر به برندگان
آگاهي نيز حقيقت اين به و ميشوند اشتباه دچار انسانها
ميبايست و جداست هم از انسانها رفتار و شخصيت كه دارند
در و شد قايل تفاوت دارند ، كه (رفتاري) و (شخص) ارزش بين
اين با.ميباشند اصلاح قابل رفتارها همواره ، راستا اين
و راحتي به را ديگران و خود خطاهاي و اشتباهات بينش ،
و انرژي ديگران ، و خود بخشيدن با و كرده فراموش سريعا
!ميسازند آزاد را خود انديشههاي
و كوشش فداكاري ، تلاش ، يعني زندگي برندگان ، ديدگاه از
اهداف به رسيدن براي نو انديشههاي و افكار از استقبال
لحظهها...بودن ارزشمند از سرشار يعني زندگي...خويشتن
نثار محبت و عشق..كردن استقبال شادماني و نشاط با را
حسادت تكبر ، خودخواهي ، طمع ، آزمندي ، از..نمودن ديگران
عفو و بخشش با...گزيدن دوري ديگران به نسبت بدخواهي و
..بخشيدن خويش جسم و ذهن به شادابي و آرامش ديگران ، و خود
زندگي حال در و ساختن رها را گذشته محبت كمال در و.
!است...و كردن
و سالم جسم يك نگهداري مانند سالم ، ذهن يك نگهداشتن
.دارد نياز دقيق مراقبت و فراوان تلاش به نيرومند
و نيرو كارگيري به و جسم و ذهن بر خويشتن اقتدار برقراري
با مبارزه گرو در خود ، اميال و سازندگي جهت در انرژي
و عظيم خودكاري كه اضطرابهاست و دلهرهها تشويشها ،
نشاط ، سلامتي ، :دارد شيريني بس نتايج ولي است ، بزرگ
حداكثر استفاده بودن ، خوشبخت و سعادتمندي احساس شادابي ،
با گرم و معقول ارتباط و معنوي و مادي توانهاي از
!جملهاند آن از...و ديگران
فريور ميرعمادالدين
:منابع
آزما رزم هوشيار ترجمه پيرواكو ، زيستن ، خوب راه -1
آل محمدرضا ترجمه گاوي استفان موثر ، مردمان عادت هفت -2
ياسين
ترجمه بريگس ، كوركيل ، دروتي خويش ، خويشتن شناخت -3
عطايي جنتي مهيندخت
محموديان نورالدين تاليف انديشهها ، كج روانشناسي -4
قراچه مهدي چويرا ، پاك دي دكتر زيباست ، هم سلامتي -5
داغي
سوختند آتش در تهراني 4
منزلي ساكن مرد ، افراد يك و زن سه:اجتماعي گروه
آتشسوزي اثر بر تهران شمال در مطهري درخيابان
.سوختند بهشدت
در گرفته آتش منزل همسايگان را سوزي آتش وقوع
رساندند آتشنشاني سازمان اطلاع به دوشنبه ساعت 19
سازمان اين ايستگاه 18 از آتشنشاني مامورين و
آتشنشاني سازمان عمومي روابط.شدند محل راهي بهسرعت
ساعت در 24 سازمان اين ماموريتهاي گزارش در تهران
سوختند آتش در كه نفري چهار هويت:كرد اعلام گذشته
آنها و است نشده روشن تاكنون جراحت شدت بهواسطه
معالجه صدد در پزشكان و هستند بستري بيمارستان در
.ميباشند آنان
ميليون از 10 بيش آتشسوزي اين اثر در وارده خسارت
مشغول نشاني آتش مامورين و است شده برآورد ريال
.هستند آن علت درباره تحقيق
محصولات كننده توزيع و سارق باند 10
شدند منكراتيدرفارسشناساييودستگير
فارس انتظامي ناحيه جرايم كشف معاون:اجتماعي گروه
توزيع و باندسارق اخيراعضاي 10 هفته دو در:گفت
.شدند دستگير و شناسايي فارس در منكراتي محصولات كننده
با گفتوگو در سهشنبه روز طباطبايي محمدعلي سرهنگ
الكلي مشروب ليتر باندها350 اين از:افزود خبرنگاران
و خارجي مشروبات انواع قوطي بطري ، 850 توزيع آماده
اين در نفر و 16 شد كشف الكلي مشروبات ليتر 2240
از مدت اين در:داشت اظهار وي.شدند دستگير رابطه
(دي.سي) لوحفشرده و 660 هزار پنج تكثير مجاز غير مراكز
تحويل و دستگير كننده توزيع و 18 شد كشف مبتذل
.شدند قضايي مقامات
دستگاه ماهواره ، 105 آنتن افزود106 همچنين وي
ماهواره گيرنده دستگاه و 36 ماهواره آنتن متعلقات
.شدند دستگير رابطه اين در نفر و 9 شد كشف نيز
كننده توزيع چهارنفره باند يك اعضاي:گفت طباطبايي
بسته و 500 شدند دستگير شيراز در نيز پاسور برگههاي
.آمد بهدست آنان از پاسور
كه سعيدافغاني به موسوم ششنفره باند:افزود وي
سرقت مورد مسلحانه ، 13 سرقت فقره به 10 مبادرت
كرده ازمنزل ودزدي موتوسيكلت و خودرو عادي ، سرقت
.شد متلاشي شيراز در بودند ،
شيراز شهر سطح در كه ديگر باند دو:داشت اظهار وي
و مزاحمت ايجاد مردم ، تهديد با و بودند اخاذي مشغول
پنج نيز رابطه اين در شدند ، شناسايي ميكردند درگيري
.شدند دستگير نفر
همچنين:گفت فارس انتظامي ناحيه جرايم كشف معاون
شخصي مسافركش بهعنوان شيراز شهر سطح در كه نفر دو
بودند ، كرده گاز سيلندر فقره سرقت 100 به مبادرت
.شدند دستگير
عصر ولي شهرك در كه نفرهنيز شش باند يك:افزود وي
اقدام شيراز رياستي منطقه و كوزهگري محله شيراز ،
.شدند دستگير بودند كرده سرقت فقره به 15
را برلين كنفرانس دادگاه حكم گنجي اكبر
كرد دريافت
اكبر درباره تهران اسلامي انقلاب دادگاه سوم شعبه حكم
روز صبح برلين ، كنفرانس كنندگان شركت پرونده در گنجي
خانواده گزارش به.شد ابلاغ وي به اوين زندان در دوشنبه
.بود شده ابلاغ او وكيل به پيش روز ده حكم اين گنجي
از كه است بديهي كرده تاكيد حكم تحويل رسيد در گنجي
لايحه تا داشت خواهم فرصت روز بيست (3/11/79) امروز
.دهم تحويل تجديدنظر دادگاه به را دادخواست
گرفتند اخطار نشريه سه
فرهنگ وزارت داخلي مطبوعات كل اداره:اجتماعي گروه
و ساوه نداي ، ملاير آواي نشريه سه به ارشاد و
.داد اخطار شمال پيام
و فرهنگ وزارت داخلي مطبوعات مديركل جعفري مهرنوش
دليل به نشريات اين:كرد اعلام ديروز اسلامي ارشاد
برخي مغاير كه مطالبي نيزدرج و اداري تخلفات برخي
است آن اجرايي آييننامههاي و مطبوعات قانون مفاد
.دريافتكردهاند اخطار
اسلامي وارشاد فرهنگ وزارت داخلي مطبوعات مديركل
عملكرد گزارش با همراه نشريات اين پرونده:افزود
استقلال تيم دو بازي خلال در ورزشي مطبوعات
مطرح مطبوعات بر نظارت هيات آتي جلسه در وپيروزي
.ميشود
قوهقضائيهخانواده رئيس به نامهاي طي
به رسيدگي خواستار ابراهيمنژاد عزت
شدند فرزندشان قتل پرونده
ارسال با ابراهيمنژاد عزت خانواده:اجتماعي گروه
رسيدگي خواستار ديگر بار قضائيه قوه رئيس به نامهاي
.شدهاند فرزندشان قتل پرونده نامشخص وضعيت به مسئولان
اظهار ابراهيمنژاد خانواده نامه اين در ايسنا گزارش به
فرزندشان كشتهشدن از ماه از 17 بيش گذشت با داشتهاند
پرونده به رسيدگي جريان در قضائي مراجع سوي از تاكنون
.نگرفتهاند قرار
از خود شكايت به اشاره با همچنين ابراهيمنژاد خانواده
لباس و دانشگاه كوي مسئله در حاضر انتظامي نيروي عوامل
دادخواست ما كه اين وجود با چرا:آوردهاند شخصيها
كرده شكايت انتظامي نيروي عوامل از آن در و نموده تنظيم
به شد ، تشكيل منظور همين به كه دادگاهي در بوديم ،
اين نويسندگان.نشد رسيدگي داغديده خانواده اين شكوائيه
به رسيدگي كشور عالي ديوان كه اين بيان با ادامه در نامه
انقلاب دادگاه صلاحيت در را ابراهيمنژاد قتل پرونده
شخصي لباس عوامل محاكمه عدم به نسبت است ، كرده عنوان
از پايان در ابراهيمنژاد خانواده.كردهاند اعتراض
دادگاه تشكيل دستور كه خواستهاند شاهرودي آيتالله
شناسايي منظور به را فرزندشان قتل پرونده به رسيدگي
.كند صادر وي ضاربان
|