مختلف نظريات پرتو در هرمنوتيك
دوم بخش - هرمنوتيك دانش و قرآن تاويل
:جستارگشايي
و تاويل باب در نكتهها برخي حاضر ، مقاله نخست بخش در
مطرح عمومي تعاريف و اسلامي تفاسير منظر دو از هرمنوتيك ،
عرفاني و ادبي ديني ، سنت به اگر كه داد انصاف بايد.شد
گيرد ، صورت شايستهاي رجوع ايران اسلامي فرهنگ در
در مستوفاو نحو به هرمنوتيكي نوين مباحث از بسياري
ترتيب بدين و.است ارائه و طرح قابل حيرتانگيز ابعادي
از منبعث صرفا را موارد اين در مسئلهاي هر طرح نبايد
اينك.است پربارتر سنتما ;دانست غربي تمدن و فرهنگ
:مطلب دنباله
معارف گروه
تشريح و خدايان رمزي ترجمه معني به امر بادي در تاويل ،
در اصلاحطلبانه مجادلات اثر در بودكه مقدس متون
متن تاويل سر بر پروتستانها و كاتوليكها نظر اختلاف
پيدا عامتري قلمرو و درآمد روش يك صورت به "مقدس كتاب"
.كرد
بود محققي اولين آلماني ، متاله و متكلم شلايرماخر فريدري
وي ، نظر بنابر.برآمد تاويل عام نظريه بنيان صدد در كه
.دارد كاربرد نيز غيرمذهبي متون در تاويل
"هرمنوتيكي دور" اصطلاح به يا هرمنوتيكي كلي قاعده
در كل فهم و كل بطن در جزء فهم:از است عبارت شلايرماخر
معني جمله محدوده در كلمه يك وي گفته به.جزء چارچوب
پيدا معني و مفهوم كلمهها تركيب از نيز جمله و مييابد
آن جمله ، سازنده اوليه مواد عنوان به واژهها.ميكند
وبه جمله بطن در واژه برعكس ، و ميبخشند معني را جمله
.ميشود مفهوم آن اعتبار
تاويل با اساس از كلا انساني علوم ديلتاي ، عقيده به
كه اوست فرهنگي كلام فهم معني به كس هر فهم.دارد سروكار
و هنر و كنشها تمام در و گستردهتر متن از دايرهاش
.دارد حضور و تجلي وي فرهنگ و تاريخ
و انديشه و ذهنيت فرهنگي ، كلام درك پرتو در وي ، باور در
يك تاويل ، وسيله بدين و شده بررسي نيز متن آفريننده نيت
.ميگردد شهودي و نظري روانشناسي
آن آفريننده با متن خواننده همدلي موجب فرهنگي ، كلام درك
آفريننده ذهن در خود فرافكني طريق از كه طوري به است ،
.ميكنيم پيدا عيني ذهن يك وي با متن
نوعي به "تصديقيه دلالت" بحث در نيز اسلامي اصوليون
و مداقه يك باشدهاند كلام صاحب واراده تاويل متوجه
سوم يا دوم قرن به بحث اين تاريخي سابقه دقيق ، بررسي
كلام در عقلاني بحثهاي به معتزله كه برميگردد هجرت
معتزلي عبدالجبار قاضي معروف ، متكلم جمله آن از پرداختند
نظرياتي متون ، تفسير و كلام فهم روش و مقدمات مورد در
همچون جديد ، هرمنوتيك بنيانگذاران آراي با كه داد ارائه
.است مقايسه قابل ديلتاي ، و شلايرماخر
به اسلامي تحقيقات حوزه در بار اولين براي عبدالجبار
پديده يك عنوان به آن بررسي و كردن عبور گفتار از -موضوع
معطوف توجه كلام ، از گوينده نيت به و تاريخي شرايط در
ديلتاي نظريه همان شبيه امر اين كه كرده توجه بذل -داشتن
صاحبش نيت به فرهنگي كلام درك از نظريه اين طبق كه است
.ميشود برده پي
و صفات شناخت به سخن ، دلالت در آغاز همان از معتزله
آثار در كه داشتهاند توجه گوينده قصد و اراده و حالات
در اواست شده تكيه متكلم حالتهاي روي حتي عبدالجبار
ميان به سخن گوينده ، صفتهاي از "القرآن متشابه" كتاب
متكلم ، صفت از هم و قصد از هم نيز ، "المغني" در و آورده
دلالت و آورده رامجموع شرايط همه گاهي.ميگويد سخن
بيان شرايط آن تمام اجتماع بر مشروط مدلول ، بر را كلام
.ميكند
به خبر دلالت":ميگويد "المغني" كتاب در عبدالجبار قاضي
نيز و است شده آن از اخبار قصد كه است رو آن از مخبرعنه
.داريم آگاهي و علم خبردهنده صفات به ما كه جهت آن از
".ندارد دلالت خود به خود خبري ، كلام شرط ، دو اين بدون
مدلول اصوليون ، كه ميشود استنباط چنين توضيح اين با
متكلم ، قصد و اراده بلكه نميدانند ، واژه دلالت را كلام
.نميدانند كافي را واژه دلالت و است كلام مدلول
به اصوليان است دلالات انواع از كه تصديقيه دلالت در
كتاب صاحب مظفر محمدحسين.كردهاند توجه سخن صاحب اراده
محقق به را موضوع اين اصول ، الفاظ مباحث در "فقه اصول"
دقيقتر بررسي با اما داده نسبت (نصير خواجه) طوسي
عبدالجبار قاضي را انديشه اين بنيانگذار اولين ميتوان
.دانست
چهار احراز تصديقيه دلالت موضوع در فقه اصول در مظفر
دلالت تا است دانسته لازم و ضرور شنونده براي را مطلب
افاده و بيان مقام در متكلم اينكه اول مطلب.آيد مقبول
نكند شوخي و هزل قصد متكلم اينكه دوم.باشد
افاده اما كند افاده قصد گوينده است ممكن "جادغيرهازلا"
متداول و مشهور معني گوينده اينكه سوم مطلب.هزل و شوخي
باران:ميگويد وقتي مثلا باشد كرده قصد را كلامش
را ديگر معني و باشد معهودش معني همان منظور.ميآيد
برخلاف قرينهاي اينكه چهارم مطلب بالاخره و نكند منظور
طبق بر دلالت والا باشد نكرده نصب كرده قصد كه موضوعي
.بود خواهد منصوبه قرينه
دو به آنها همه در كه شده ارائه تاويل در مختلفي آراء
شده ناميده تاويل دوم ، رويه به توجه و متون بودن رويه
و است طرح قابل رويه دو متون در تاويل اساسا.است
را آن پوشيده و باطني معني كه است متشابهات در آن كاربرد
.ميكند جستجو
متشابه و محكم
كه است متن نوع دو شامل مسلمانها آسماني كتاب كريم ، قرآن
و نشر قابل و ظاهر آن احكام و است " محكم" آن قسم يك
و گرفته نشات آيات آن از شريعت كه ميباشد قطعي و تشريع
كه دارد پوشيده و باطني معني كه است "متشابه" ديگر قسم
در كريم قرآن.ميبرند پي آن عمق به اكتناه ، و تاويل به
:ميگويد عمران آل سوره هفتم آيه
الكتاب ام هن محكمات يات آ من الكتاب عليك انزل هوالذي"
فرو تو بر را كتاب اين كه است كسي او"متشابهات اخر و
و است امالكتاب كه اوست از استوار و محكم آيات فرستاد
.ميباشد متشابه (آيات) ديگر
معانياي و تعاريف متشابه براي قرآني ، فرهنگنامههاي در
معني در را مجاهد قول نمونه براي ما كه ذكركردهاند
:ميآوريم متشابه و محكم
آيهاي متشابه و نگردد مشتبه آن معني كه است آن محكم"
".گردد مشتبه آن معاني كه است
و محكم خود مدلول در كه است آيهاي محكم:گفتهاند نيز و
و نيفتد اشتباه غيرمراد به آن مراد معني و باشد استوار
.است آن برخلاف متشابه
مفهوم در (ع)صادق امام كه است آمده "رضا اخبار عيون" در
والمتشابه به يعمل ما المحكم":ميفرمايد متشابه و محكم
گردد عمل آن به كه است آن محكم يعني "جاهله علي اشتبه ما
علامه.شود مشتبه نميداند كه كسي بر كه است آن متشابه و
است ممكن نسبياند ، متشابه و محكم كه است معتقد طباطبايي
.باشد متشابه ديگر كسي به نسبت و محكم كسي به نسبت آيهاي
(اسلام در قرآن:به رك)
وسع كه دارد آن از حكايت (ع)صادق امام از مذكور حديث
رفع و جامعه فرهنگي توسعه و بشري فكر تعالي و انديشه
كه داد خواهد آدميان به را امكان اين مردمان از جهالت
نمايند تفسير محكمات رواني و سهولت به را قرآني متشابهات
.گرديد خواهد نقل محكمات به متشابهات صورت اين در كه
طباطبايي علامه مرحوم قول در متشابه و محكم بودن نسبي
محققين به و بازنموده را متشابهات در تفحص و تحقيق راه
آن فهم به قادر دانش در رسوخ صورت در كه ميدهد اجازه
راسخان كه كرد استنباط فوق موارد از ميتوان.بود خواهند
اين در تاويل و ببرند متشابهات تاويل در دستي دانش در
كه است آن غيرمستقيم معناي به كلام صورت دادن رجوع معنا
علامه گرچهنميآيد دست به آيه و كلام دلالت از
الا تاويله يعلم ما و" آيه در وقف به قائلين طباطبايي
اما نميكند عطف آن به را "فيالعلم الراسخون" و ،"الله
بعضي توسط متشابهات درك را تاويل ميتوان فوق باتوجيه
و مفاهيم شهرت و ظهور از پيش كه دانست علمان صاحب
توسعه و زمان مرور اثر در آيات ، آن غيرمستقيم مدلولهاي
مدلولها آن تاويل مدد به عالمان انسانها فرهيختگي و دانش
.درمييافتهاند را
داراي متشابه اما ندارد ، بيشتر وجه يك و معني يك محكم
و ايهامدار متن متشابه ، ادبي ، تعبير به.است مختلف وجوه
.ميپذيرد معني يك از بيش كه است دورويه
باطني تاويل و روحاني تفسير كه است آيهاي متشابه ،
هنري.دارد را خواننده از معناپذيري جنبه و ميپذيرد
فرق و است كرده تعبير آيات روحاني تفسير را تاويل كربن
و داشته بيان باطن و ظاهر همان را تاويل و تنزيل ميان
.ميداند تنزيل از متخذ را شريعت
است ، شريعت منشا لفظي ، تفسير و ظاهري معني كه آنجا از
آيات باطني معني از تصوف و عرفان كه گرفت نتيجه ميتوان
بسنده ظاهر شريعت به عارفان كه چرا ;ميگيرد سرچشمه
معنا ، اين در كه دارند را حقيقت و طريقت داعيه و نكرده
.است كلام از معني حاق درك و حقيقت راه طي تاويل
كه حالي در است ، بالا عالم از آوردن فرود معني به تنزيل
بدين.است اصل به بازگرداندن و دادن رجوع معني به تاويل
دادن رجعت آن حقيقت و اصل به را ظاهر بيان تاويل ، تعبير ،
.است
كه ميرسد نظر به ،"الكتاب ام عنده و" ميگويد قرآن
و متصوفه آثار.است امالكتاب به الفاظ ارجاع تاويل ،
از است مشحون اسماعيليه ، خاصه شيعه ، آثار از بسياري
و خاص استنباطهاي و باطني معاني كشف و تاويلي جستارهاي
.آسماني و عرشي آيات از شخصي
قرآن باطن و ظاهر
قرآن قرآنپژوهان ، و وحي مفسران آثار و ماثوره روايات در
با جز كه است شده بيان تويهاي و رويه و بطني و ظهري
درك باطني ، مدلول به تاويل و آن ژرفاي وتاملدر دقت
.بود خواهد محال يا مشكل آن
احاديث در فيض مرحوم را روايتي "صافي تفسير" مقدمه در
و بطنا و ظهرا للقرآن ان" مضمون بدين.است كرده نقل نبوي
باطني و دارد ظاهري قرآن يعني "ابطن سبعه الي بطنا لبطنه
.باطن هفت تا دارد باطني نيز آن باطن و
خود مثنوي در حديث اين معني در جلالالدين مولانا
:ميگويد
توست هفت ظاهر به كه همچوقرآن
اوست در مطعم را عام و را خاص
بيان هم طول در را بطن و ظهر طباطبايي ، علامه مرحوم
نافي هيچكدام و ميشود اراده كلام از دو هر كه ميكند
معني اينكه بدون كرد اراده را ظاهر ميتواننيست ديگري
.ظاهر نفي بدون كرد اراده را باطن ميتوان و شود نفي باطن
كه است عموم افهام سطح در قرآن نزول ظاهر ، از مقصود
اعم مردم عامه قرآن ، مخاطبين كه آنجا از.قرآنند مخاطب
زبان بايد است وضيع و شريف و سفيد و سياه و مرد و زن از
كه شود اختيار عموم براي فهم قابل و مشترك و ظاهر و عامه
برخوردار همهشمولي و سادگي و مزيت چنين از قرآن ظاهر
.است
قالب در كه ميباشد كلام از خداوند نيت باطن ، از مقصود
.است فرموده آشكار مخاطبش بر را خود نيت خداوند ظاهر ،
به گرفتهو فاصله ماده محدوديت از كه اندازه هر انسانها
توغل قرآن باطن در باشند ، نزديكتر معني گسترده عرصه
پهناوري و فربهي آن باطن وسعت و فراخي درك و كرد خواهند
به رجعت و نگنجد ماده حد در ديگر كه ميبخشد انسان به را
.باشد مشكل وي بر ماده تنگناي
در كه را خدا يگانهپرستي و توحيدي حس درواقع بتپرستان
به است گستردگي و وسعت كمال در و ارتفاع و بلندي نهايت
خود متعالي حس و داده رجعت كثرت و صورت و ماده مضيقههاي
ميل همان پرستش نفس ورنه ميدارند مصروف طبيعت حضيض رادر
اين در "راز گلشن" در شبستري كه است تعالي و توحيد به
:گويد معني
چيست بت كه بدانستي گر مسلمان
است بتپرستي در دين كه بدانستي
علامهطباطبائي مرحوماست ارتجاعي پرستي خدا بتپرستي ،
تحليلي طي كرده ، بررسي تحقيق به را اوپانيشادها آثار كه
و توحيدي حس از كاشف را مذهب اين ثنيت و تامل قابل
در تامل با كه كسي":گويد مي و ميدارد بيان يگانهپرستي
اين سخنان اطراف همه و كند دقت هندي ويداي اوپانيشاد بخش
كه ديد خواهد كند ، تفسير برخي با را برخي پاييده ، را بخش
متاسفانه ، ولي ندارد يگانهپرستي و خالص توحيد جز هدفي
خداي توحيد نقشه كه وقتي شده بيان لفافه و بيپرده چون
عامه افكار سطح در شده تنظيم اوپانيشادها در كه يگانه
آب از بسيار خدايان به واعتراف بتپرستي جز ميشود پياده
(اسلام در قرآن).درنميآيد
ايجي نبوي حبيب دكتر
دارد ادامه
|