آرامش و نيايش
....هستي زبان
آرامش و نيايش
زندگي در وآرامش اطمينان دوام در ادعيه نقش به نگاهي
(نيايش روز) عرفه روز ذيحجه ، نهم مناسبت به انسان
روز با است برابر (ذيحجه 9)اسفندماه پانزدهم:جستارگشايي
عرفاني عروج يادآور همواره كه "عرفه" ارجمند و عارفانه
حضرت ، آن زيارات ادعيهو و است (ع)حسين امام سيدالشهداء
مقولات و مفاهيم نابترين كه عرفه ژرف دعاي ويژه به
همين به.ميسازد منتقل و حمل را ما دين و آيين در معنوي
و كريم آيات به نظر با كه را ذيل كوتاه مقاله مناسبت
و زندگي در دعا تاثير به نظر و گرديده تحرير ائمه احاديث
از اغتنام با كه اميددارد ، برگزيدهايم آدمي تهذيب
دعاي پرتو در دينداران و مومنان گرامي ، روز اين فرصت
دين در موجود عرفاني كار از و ادعيه و آداب ساير و عرفه
سهلتر را روحي پرورش و رستگاري راههاي معتبره ، منابع و
.بپيمايند
.انشاءالله
معارف گروه
از انسان كه آفريد گونهاي به را انسان باريتعالي حق
تا است بوده مطلق كمال و معبود جستجوي در آفرينش آغاز
آرامش به تا بپردازد هستي معشوق با عشقورزي به بتواند
.يابد دست دروني
..و اسلام زرتشت ، يهودي ، مسيحي ، )آسماني اديان به نگاهي با
كه درمييابيم بدوي اديان حتي و غيرآسماني اديان و (.
خاص اذكار و اوراد نيايشها ، دعاها ، داراي آنان پيروان
ارتباط تا ميكنند استفاده آن از عبادات در كه بوده خويش
.نمايند برقرار خود معبود با
نباتات عالم در بلكه انسان عالم در تنها نه نيايش و دعا
تعالي حق تنزيه و تسبيح به همه و دارد وجود نيز جمادات و
.مشغولند
القدوس الملك مافيالارض و مافيالسموات لله يسبح"
"الحكيم العزيز
(آيه 1 جمعه سوره )
خدا ستايش و تسبيح به همه ست ا زمين و آسمانها در آنچه
.مشغولند داناست و مقتدر و پاك و منزه پادشاهي كه
(آيه 6 الرحمن سوره)"..يسجدان الشجر و والنجم"
.ميكنند عبادت و سجده را خدا درخت ، و ستاره
:ميفرمايد ارتباط همين در سخن شيرين سعدي
بس و بنيآدمند نه تو گوي تسبيح
كرد شاخسار بر زمزمه كه بلبلي هر
و دعا براي همه از بيش اسلام آسماني ، اديان ميان در
آيات به نگاهي با.است شده قائل ويژه و خاص اهميت نيايش
قرآن.ميشود آشكار بهتر نيايش و دعا اهميت روايات ، و
نيايش و دعا به دعوت را بندگان متعددي آيات در كريم
قلبي درخواست و نياز و راز را دعا اجابت شرط و مينمايد
:ميداند زباني و
عن يستكبرون انالذين لكم استجب ادعوني ربكم قال و
(آيه 60 غافر سوره)داخرين جهنم سيدخلون عبادتي
را شما دعاي تا بخوانيد خلوص با مرا كه فرمود شما وخداي"
سركشي و اعراض من عبادت و دعا از كه آنان و كنم مستجاب
".شوند دوزخ در خواري و ذلت با زود ميكنند
يجعلكم و يكشفالسوء و دعاه اذا المضطر يجيب امن
آيه نمل سوره)ماتذكرون قليلا معالله اله خلفاءالارض ،
(62
اجابت به را مضطر بيچارگان دعاي كه كيست آن آيا"
شما و ميسازد برطرف را آنان غم و رنج و ميرساند
وجود با آيا.ميدهد قرار زمين اهل جانشينان را مسلمانان
اما هرگز نه هست؟ پرستش شايسته ديگر خدايي يكتا ، خداي
".حقيقتند اين متذكر مردم اندك
اذادعان دعوهالداع اجيب قريب فاني عني عبادي سالك اذا و
آيه بقره سوره)يرشدون لعلهم ابي ليومنو و الي فليستجيبو
(186
پرسند ، تو از من نزديكي و دوري از من بندگان كه آنگاه"
بخواند مرا كسي هر هستم نزديك آنها به من كه بدانند
به و بپذيرند مرا دعوت بايست پس ميكنم اجابت را دعايش
".يابند راه سعادت به تا آورند ايمان من
دعا اهميت با ارتباط در (ص)اكرم رسول حضرت از حديثي
:ميفرمايند كه منقولست
كه زيرا بخوانيد و كنيد دعا روز و شب را خود پروردگار
(1).دعاست مومن حربه و سلاح
:ميفرمايد ديگري جاي در و
است دين عمود و دشمنان دفع براي مومن سلاح و دعاحربه"
(2)".است زمين و آسمان نور دعا و.برپاست آن به مومن كه
اميرالمومنين حضرت:ميفرمايند (ع)باقر محمد امام حضرت
:ميفرمود (ع)علي
(3)".دعاست زمين در حقتعالي نزد اعمال محبوبترين"
خواندن با خدا بنده اينكه از است عبارت بندگان دعاي"
جلب خود سوي به را خود پروردگار عنايت و رحمت پروردگارش
و عبوديت مقام در را خود كه است اين به خواندنش و كند
.است دعا حقيقت در عبادت جهت همين به دهد ، قرار بندگي
به اتصال و عبوديت مقام در را خود عبادت حال در بنده چون
ذلت به اقرار و تبعيت اعلام و ميدهد قرار خويش مولاي
معطوف خود به ربوبيتش و مولويت مقام با را خدا تا ميكند
(4)".است همين هم دعا.سازد
معبود با عبد پروردگار ، با بنده نزديكي و قرب وسيله دعا
و روح آرامش زمينهساز دعا.است آفريدگار با مخلوق و
نگاه تمام دعا در همواره انسان اينكه.است انسان روان
چشم او غير از و ميسازد متوجه معبود به فقط را خويش
را شركت از دوري و پرستي يگانه نوعي واقع در ميپوشد
اول شرط كه يكتاپرستي و ووحدانيت تمرينميكند
.ميرساند ظهور منصه به را است مسلماني
و آرام دلي با":ميفرمايند (ره)امام حضرت زمينه همين در
از خدا فضل به اميدوار ضميري و شاد روحي و مطمئن قلبي
سفر ابدي جايگاه به و مرخص برادران و خواهران خدمت
به كه مطمئنه نفس با همراه عرفاني عروج اين "ميكنم
نيايش و دعا در مداومت نتيجه در ميرسند "ربك الي ارجعي"
اين دارندگان عاقبت و است شده حصول متعال خداي درگاه به
خداوند كه است آن آرامش و طمانينه با توام و روحاني نفس
:ميفرمايند آنان به خطاب متعال
(آيههاي 3029 فجر سوره)جنتي وادخلي -عبادي في فادخلي
بهشت در شو داخل و من خاص بندگان زمره شودر داخل پس
چه نيايش و دعا در مداومت و استمرار. من (پرنعمت و ابدي)
افعالي ، و اعمالي صورت به چه و قلبي و روحي صورت به
به را انسان رواني و روحي آرامش ماندگاري و دوام موجبات
.داشت خواهد همراه
فراخور به يك هر كه اسلامي تعاليم در فراوان ادعيه وجود
مفاتيح ارزشمند كتاب نيز ميباشدو خاص مكان و زمان
)است عرفاني مضامين با فراوان دعاهاي حاوي كه الجنان
عرفه صغير ، جوشن كبير ، جوشن ندبه ، كميل ، توسل ، دعاي چون
معرفت باب گشودن جهت زمينهاياست همه و همه (...و
با دائم ارتباط نيز و خويش وذات اصل رجعتبه و شناسي
زمين بيناين است پلي ادعيه اين و بخش هستي آفريدگار
دعاهاي از كه عرفه دعاي.نعيم وبهشت برين فردوس و خاكي
است ، (دهه اين از روز نهمين)عرفه وروز ذيحجه اول دهه
و روحاني كمالات و عاليه مقامات به انسان وصول زمينهساز
.است گذشته اعمال و افعال از انسان وندامت اعتذار روز نيز
بلندترين و مضامين عاليترين داراي را عرفه دعاي ميتوان
در انسان نيايش زلالترين و نابترين انجام.دانست مفاهيم
وبيگانگي جهل حصارهاي فروريختنسنگينترين و بندگي پگاه
همچنين كمال مراتب شناخت و حقايق كشف خالق ، و مخلوق
وهوس هوي از پر زندگاني در خواهشهاينفساني پرهيزاز
انگيزتر دل عطر استشمام و است ميسر انابه و دعا با تنها
ناب چشمه از معرفت پرتوهاي درك و بهشتي باغهاي رايحه از
از پروردگار با صادقانه انس و خالصانه قرائت با حقيقت
دعاهاي همين از يكي عرفه دعاي.ميگيرد انجام دعا طريق
.است شده فراوان تاكيد آن انجام به نسبت كه ميباشد مشهور
برترين مسجد نيايش ، و دعا انجام جهت مقدس اماكن ميان در
مسجدخانه كه چرا است ويژه فضيلتي داراي و ميباشد مكان
خانهخدا در ميهمان عنوان به اگر.است زمين روي بر خدا
اين احترام به تعالي حق بخوانيم خلوص رابا او برويمو
زمينهسازي وسريعتر سهلتر ميزباني باب از و ما حضور
ديگر طرف از.ميسازد فراهم را بندگان دعاي اجابت جهت
دعا قرائت و استماع براي اجتماع تشكيل و مسجد در حضور
:كه چرا شود كوتاهتر اجابتدعا راه تا شد خواهد موجب
(نبوي حديث)است جماعت با خدا دست "معالجماعه يدالله"
:فرمودند كه است نقل مسجد در دعا خصوص در (ع)صادق امام از
به دعا براي ظهر هنگام هميشه دارم خداوند از حاجتي هرگاه
.ميروم مسجد
رستمي موظف محمدعلي
:نوشتها پا
جلد 2ص كافي اصول -، 2 حديث 3 ص 468 جلد 2 كافي اصول -1
پرورش -، 4 حديث 8 ص 467 جلد 2 كافي اصول -حديث 1 ، 3 468
رحيم -مسجد سيماي - ، 5 ص 50 عزيزي عباس -انسان روح
ص 62 -نوبهار
....هستي زبان
از خاصي كيفيت متوجه خواننده ذيل ، مقاله در:جستارگشايي
نويسنده كه ميشود نمادها قالب در هستي و انسان ارتباط
امروزه مبحث ، اين البته.است كرده تعبير "رمز" به آن از
مستقل دانشي به نمادها شناخت و نشانهها تحليل قالب در
اما است ، بوده آن منشاء نيز جديد زبانشناسي و شده بدل
دليل به ديني متون.ميرسد قبل سال هزارها به بحث قدمت
مستلزم همواره چندگانه ، تاويل امكان و خود والاي كيفيت
فلسفه ظاهرا اما.بودهاند رمزگشايي و تفسير
و انسان براي معنايي جستجوي به نظر كه اگزيستانسياليسم
به را جهان كل داشت ، نظر در را هستي كل در آن تعريف
در بحث ابتدامينمود مطرح رمزگشايي براي كتابي مثابه
دين در نكتههايي به و آغاز مدخلي چنين از نيز مقال اين
.ميشود ختم ما اعتقادات و
معارف گروه
داشتي زباني هستي كاشكي
برداشتي پردهها زهستان تا
"مولانا"
در آلماني متفكر و فيلسوف (19691883) ياسپرس كارل
طبيعت در كه داشت اعتقاد خود فلسفي انديشههاي مجموعه
براي پنهاني و آشكار علائم همچنين و نشانهها و نمادها
وانسانها است شده داده قرار آدميان معرفت و درك بالابردن
يابند راه هستي در مندرج مفاهيم درك به ميتوانند زماني
چون":ميگويد او.شوند رموز اين قرائت و كشف به موفق كه
جمله از و اشياء كه را روزانه متعارف و عادي عقل سطح
برابر در كه ديگر طبيعي اشياء مانند سطح همين در انسان ،
گام وجود سطح به و كنيم رها ميشوند ، ظاهر ما ديدگان
كه مييابيم آنچنان عجيب ، جهاني در را خود ناگهان نهيم ،
را او ياسپرس كه خدايي "ايستادهايم خدا برابر در گويي
بزرگكه بينهايت چيزي يعني مينامد ، dasumgreifended
سخن به باما "همهفراگير" اين.ميگيرد فرا را چيز همه
به بلكه مستقيمنيست ، مكالمه اين تنها ميپردازد ، گفتن
در.ميگيرد صورت طبيعي اشياء و امور وساطت و ميانجيگري
نيستند ، عيني و اشياءطبيعي صورت به ديگرچيزها اينجا
همه)بزرگ خداي آنها ، طريق از كه هستند نمادهايي بلكه
اين در پديدگان و اشياء ميگويد ، سخن ما با (فراگير
ميشوند چنان يعني دارند ، رمزنگاشت يا ارقام صورت مرحله ،
با شده نگاشته كتابي و نويسي رقم صورت به جهان كل كه
از بزرگي كتاب جهان ديگر عبارت به و درميآيد رمزها
وجود سطح و تراز در كه كساني تنها كه رموزيست و نمادها
.دارند را كتاب اين خواندن قابليت ميكنند زندگي
با تا آوردهام نوشتار آغاز در علت اين به را مقدمه اين
هستي زبان كلي طور به و مفهوم اين در رمز ، زبان و رمز
صراحتا نيز ديني انديشه شود ، در حاصل بيشتري آشنايي
و هستند "الله آيات" حقيقت اشياءدر همه كه است شده تاكيد
داراي كه ميشوند آگاه كساني فقط آنها نمادي ماهيت از
و خلقت در تفكر به واقعي معني به ميتوانند و بوده عقل
.شوند مشغول آن ابعاد
پديدگان و نعم از نيز ، كريم قرآن آيات از بسياري در
و است شده ياد "الالباب لاولي آيات"عنوان به خلقت عالم
عقول صاحبان و خردمندان همان درواقع نيز اولوالالباب
نميتوانند مواقع از دربسياري انسانها.ميباشند
كنند ، ابراز صراحتا را خود دروني معنويات و خواستهها
مفاهيم بيان براي رمز و تمثيل همچون ابزارهايي به لذا
آدميان كه بنابراينهمانگونه ميشوند ، متوسل خود قلبي
كمك وسائطي و وسايل از ضمير ناگفتنيهاي گفتن براي
دركمفاهيم براي نيز آن قاعده تا هستي متن از ميگيرند ،
اگر زيرا است ، كار در علائمي و رموز ضروريتر ، و نابتر
ميشد ، عرضه ما مستقيمبر گونه به حقايقي كه بود بنا
ذوب خورشيد همچون و ميسوختيم و ميسوزاند آفتاب چونان
غرق و ميكرد غرق اقيانوس بسان و ميشديم ذوب و كرد مي
بسيار شدن غرق و ذوب و سوختن از جلوگيري براي و ميشديم
راهنما و واسطه عنوان به رموز و علائم از كه بجاست
نبايد جاده راهنمايي علائم كه همانگونه شود ، استفاده
تنها بايد بلكه كند معطوف خود به را مسافر حواس تمام
كه مقصدي و جانب سوي به راننده يعني وي كه باشد وسيلهاي
نيز طبيعي نمادهاي دهد ، ادامه خود حركت به دارد پيش در
نمادي عنوان به خود طرف به را شخص توجه تمام آنكه جاي به
دارد ، نگاه ثابت خود در را توجه اين و كند جلب طبيعي
به را ما توجه و دقت كه كند عمل طريقي به پيوسته بايد
طريقي به پيوسته بايد دارد ، نگاه ثابت خود ماوراي چيزي
معطوف خود ماوراي چيزي به را ما توجه و دقت كه كند عمل
.سازد
دوجانبه ديالوگ نوعي انسان و هستي مفاهيم بين اين بنابر
آنها چيزياز و ميگوييم آنها به چيزي يعني است ، برقرار
:بلخي مولاناي قول به و ميشنويم
شبان روزانو ميگويند تو با
نهان در عالم ذرات جمله
هشيم بصيريمو و سميعيم ما
خامشيم ما نامحرمان شما با
هستي ، محرم رازآميز امواج و شنيدنسخنها اصلي شرط و
است غير از دل كردن محرميتخالي شرط و است آنان با بودن
:حافظ فرموده به كه
نشنوي رمزي زينپرده نگرديآشنا تا
سروش پيغام نباشدجاي نامحرم گوش
از واقع در نوشتار آغازين شعر نيزدر حسرتمولانا
كه است رازدان نبودن از نيست ، بلكه دان زبان نبودن
و لزوم اندازه به زماني هر در و همواره زيرا دارد ، گلايه
و دارد مختلفوجود فرهنگهاي داندر كفايتزبان يا
ميتوان جهت همين بهاست رازدان نبودن هميشگي ، مشكل
زيرا دارد ، تفاوت خدا كلام با خدا زبان كه داشت باور
زبان دروني محتواي كلام و است كلام ظاهر صورت زبان
جاودانه حقيقتياست خداوندهمواره كلام.ميگردد محسوب
آمدن قالبزبان در جز چارهاي ظهور ، بروزو براي كه
قالبفراتر حد از كه آنگاه و نيست اومتصور براي
انتم" كه است آمده روايتينيز در و است كلام مينشيند
داناترين شما "كلامنا معاني اذاعرفتم افقهالناس
يعني.شويد واقف ما كلام معاني فهم به كه زماني مردميد
فهم از صرف كردنفهم جدا مانند كلام فهممعني با فهم
در قهرا باشد فاهم نيز خود فهم به كه كسي است ، فهم به
.گرفت خواهد افهمقرار مرتبهاي
آستانه ربيعي مسعود
|