شو آباد خود به خواهي بقا گر
در عاشورايي رضوي حرم فاجعه از يادي
عاشورا
شو آباد خود به خواهي بقا گر
( پاياني بخش ) هجويري مقام و تاليفات حيات ،
درخصوص توجه جالب نكته
فارسي به را كتاب اين هجويري كه است اين كشفالمحجوب
درواقع و كرده تاليف
پژوهان عرفان روي به عرفان و ادب درخصوص تازهاي باب
آثار كه چرا.است گشوده
به همگي كشفالمحجوب از قبل تا متصوفه نوشتجات و عرفاني
بودند عربي زبان
به خود -هجوير پير باقيمانده اثر تنها -المحجوب كشف اما
ساختن برايروشن كه است متقن و استوار آنچنان تنهايي
هجويري ماندگاري آن پي در و تصوف تاريخ صفحات از صفحهاي
.ميكند كفايت
مقامات منور ، محمدبن التوحيد اسرار كنار در كتاب اين
درجه منابع از...و عطار تذكرهالاولياء سلمي ، الصوفيه
گفته به و ميباشد اسلامي تصوف تاريخ و اصول خصوص در اول
اطلاع...ادبيات مباني از بخواهد كسي اگر صفا ذبيحالله
(18).بخواند را آنها بايد كند حاصل
به صوفيان ، احوال در تذكرهاي بر علاوه كتاب اين در
همچون مسائلي ;برميخوريم نيز تصوف زمينه در ديگر مسائلي
مختصات" حتي و معجزات و كرامات مقامات ، و احوال شرح
را المحجوب كشف نيكلسن ، (19) "صوفيه مختلف فرقههاي
كشف (20).ميداند تصوف به مربوط فارسي تاليف كهنترين
است ، شده قشيريهتاليف رساله شيوه به حدي تا كه المحجوب
شايد كه شده تقسيم (باب 25) متعددي ابواب به (21)
و فرقهم فرق في باب) چهاردهم باب يكي آنها مهمترين
باب ديگري و(حكاياتهم و مقاماتهم و آياتهم و مذاهبهم
.باشد (انواعه بيان و السماع في) پنجم و بيست
به - را متصوفه مهم فرق از فرقه چهاردهم 12 باب در
اصول و بنيانگذاران كرده ، معرفي -روشمند و فني شيوهاي
.ميگويد باز را آنان عقايد
اخيار ، 40 نام به نفر از 300 مركب مراتبي سلسله ضمن در
و نقبا تن اوتاد ، 3 نفر ابرار ، 4 تن ابدال ، 7 نام به تن
نيز.ميكند معرفي خوانندگانش به را قطب نام به نفر يك
خراسان در تنها وي عهد در كه ميكند عنوان ديگر جايي در
در آنان از يك هر كه ميزيستند بزرگ مشايخ از تن 300
.داشت خاص مشربي تصوف
و خود نظريات گفتيم كه همانگونه نيز كتاب آخر فصل در
و مستند حكايات و ميكند ذكر سماع مورد در را ديگران
خويش عقيده وي.مينمايد گفتار اين ضميمه را شيريني
عليبن كه من و":ميدارد بيان اينگونه را سماع درخصوص
به مبتديان كه دارم دوستتر عثمانالجلابيام ، آن
آن اندر كه نشود بشوليده ايشان طبع تا نگذارند سماعها
بامي از زنان كه است آن از مهين آفت و است عظيم خطرهاي
(22)".ايشان سماع حال اندر مينگرند درويشان به جايي يا
هجويري كه است اين كشفالمحجوب درخصوص توجه جالب نكته
تازهاي باب درواقع و كرده تاليف فارسي به را كتاب اين
چرا.است گشوده پژوهان عرفان روي به عرفان و ادب درخصوص
كشفالمحجوب از قبل تا متصوفه نوشتجات و عرفاني آثار كه
نوع و تبويب نحوه همچنين.بودند عربي زبان به همگي
نموده انتخاب كتابش تاليف براي هجويري كه موضوعاتي
نگاهي.ميباشد طريقت در او ميانهروي روح نشاندهنده
:ميسازد آشكار مارا ادعاي اين كتاب سرفصلهاي به اجمالي
/تصوف -سوم باب /فقر در -دوم باب /علم اثبات در -اول باب
و فقر در ايشان اختلاف در -پنجم باب /مرتعات -چهارم باب
از ايشان ائمه ذكر در -هفتم باب /ملامت در ششم باب /صفوت
صوفيه از تن چند آراء ذكر -سيزدهم تا هشتم باب / صحابه
باب /تصوف فرقفرق در -چهاردهم باب /تصوف درخصوص
بيست باب /(هشت تا اول كشفالحجاب)سوم و بيست تا پانزدهم
.سماع در پنجم و بيست باب /صوفيان الفاظ در -چهارم و
-تصوف عالم در مشهور صوفيان برخي مورد در همچنين هجويري
قاطع راي -صوفيانه آيينهاي و آداب برخي درخصوص همچنانكه
حلاج با را خويش همدلي مثلا كرده صادر را خويش صريح و
."كردندش قبول متاخران جمله"...ميگويد و نميدارد پنهان
بود معتدل و ملايم ميانهرو ، گفتيم كه همانگونه وي (23)
سماع":ميكرد آشكار سماع درخصوص گفتارش اين از آنچنانكه
(24)"نسازي عادت را مرآن و نكني نيايد تا كه است آن
پنجم و بيست باب (25)معاصر ، محققان از برخي گفته بنابه
ادب متون مهمترين و جاندارترين از (سماع در) كشفالمحجوب
بحث سماع خود مورد در هم كه چرا.است سماع درخصوص پارسي
خصوص اين رادر خويش همعصران نقادانه گزارشات هم و كرده
.است بازگفته
كه من" عنوان با خود از بار كشفالمحجوب 29 در هجويري
خويش عقايد و اقوال و برده نام "الجلابيام عثمان عليبن
.ميدارد بيان وضوح با را
(نيشابور در ق. _متوفي 378ه) سراج ابونصر از پس
استفاده كتابش در "شطح" واژه از كه است كسي دومين هجويري
شقاني ابوالعباس استادش به را اصطلاح اين و (26).كرد
اين داشت عقيده ملامتيان و ملامت مورد در است داده نسبت
برداشته در را نتيجهاي همان درست است ممكن آنان كار
(27).كنند اجتناب آن از دارند سعي ملامتيان كه باشد
ابوسعيد -شخصي درخواست به پاسخ در را خويش كتاب هجويري
طريقت تشريح تقاضاي وي از كه كرده تاليف -نام الهجويري
پاسخ.داشته...و عقول حجاب سبب مقامات ، كيفيت تصوف ،
مطلوبي وضع وي زمانه در تصوف كه ميدارد معلوم هجويري
پيرعلي دلپسند چندان نيز هند ديار در آن وضعيت و نداشته
حقيقت به علم اين ما زمانه اندرين بدانكه":است نبوده
هوا مشغول جمله خلق كه ديار اندرين خاصه است ، گشته مندرس
مدعيان و روزگار علماء و رضا طريق از معرض و گشتهاند
(28)"...است بسته آن اصل برخلاف صورت طريقت ازين را وقت
مسلمان عرفاي تمامي كه همانگونه -سكوت فضيلت در هجويري
:دارد نغز گفتاري -گفتهاند سخن غيرمسلمان و
حق يكي كلام.دوگونه بر سكوتها و باشد گونه دو بر كلامها
پس.غفلت ديگر آن و مقصود حصول يكي سكوت.باطل يكي و بود
اگر سكوت ، و نطق حال اندر گرفت بايد خود گريبان را هركسي
بود ، باطل اگر و خاموشي از بهتر گفتارش بود ، بحق كلامش
او مقصود حصول از خاموشي اگر و.گفتار از بهتر خاموشي
غفلت و حجاب از اگر و گفتار از بهتر خاموشي بود ، مشاهده
معني دو اندرين عالمي و.خاموشي از بهتر گفتار بود ،
(29)".سرگردانند
است گسترده آنچنان اسلامي تصوف بلندپايه معاني و مفاهيم
.بپردازد آنها تمامي به كه هست آن توان را كسي كمتر كه
اين به كه است دريايي تنهايي به خود هجويري كشفالمحجوب
مقال و مجال دراين.ميپيوندد معرفت عظيم اقيانوس
هر كه پرداخت آن مباني به نميتوان اين از بيش كوتاه
.ميطلبد هنرمندانه و فاضلانه تفسيري و شرح آن گفتار
عامل كه ميشويم يادآور -گفتار اول در همچنانكه -تنها
در و -انسانگرايانه اصول و اسلام دين تاثير و نفوذ اصلي
شبه جمله از جهان نقاط از بسياري در آن -الهي حال عين
فارسي عرفان و ادب زبان مهمتر آن از و فارسي زبان قاره ،
و زبان پارسي دانشمندان و پارسيگوي شاعران.بود
در خود چند هر كه -هجويري همچون دوستي پارسي هنرمندان
كرده مهاجرت سامان بدان ايران از پدرش اما شد متولد غزنه
.ماست مدعاي اين بر شاهدي -بود
از و قادريه و شطاريه و نقشبنديه و چشتيه ازسهرورديه ،
اوليا ، نظامالدين خانقاه ، فريدالدين چشتي ، معينالدين
لال زكريا ، بهاءالدين گيسودراز ، محمد دهلوي ، خسرو امير
سرهندي ، احمد داراشكوه ، و جهانگير اكبرشاه ، قلندر ، شهباز
پاكستان ، هند ، سراسر در..و عبداللطيف شاه ميردرد ، خواجه
از ديگر بسياري بگذريم كه...و بنگال پنجاب ، سند ،
اشاعه به ديار اين در اسلامي -پارسي صوفيانه ادب بزرگان
نام ذكر تنها كه ميپرداختند فارسي عارفانه ادب و زبان
اين ختم ديديم بهتر.ميطلبد ديگر دفتري بلندمرتبهشان
نگين ديگر -لاهوري اقبال كه شعري از بخشي با را گفتار
سيد حضرت وصف در -قاره شبه انگشتري بر پارسي زبان رخشان
:دهيم زينت (30)آورده -عليه رحمهالله -هجويري علي مخدوم
امم مخدوم هجوير سيد
راحرم سنجر پير او مرقد
گسيخت آسان كوهسار بندهاي
ريخت سجده تخم هند زمين در
شد تازه جمالش از فاروق عهد
شد آوازه بلند او زحرف حق
الكتاب عزتام پاسبان
خراب باطل خانه نگاهش از
گشت زنده او دم از پنجاب خاك
گشت تابنده او مهر از ما صبح
عشق طيار قاصد وهم عاشق
عشق اسرار آشكار جبينش از
جمال ذاتش در كه دانايي پير
جلال با محبت پيمان بسته
حيات راز از نامحرم اي گفت
حيات آغاز و انجام از غافل
شو اغيار انديشه از فارغ
شو بيدار خوابيدهاي قوت
كرد شيشه گمان خود بر چون سنگ
كرد پيشه شكستن و گرديد شيشه
شمرد رهرو اگر را خود ناتوان
سپرد رهزن با خويش جان نقد
طين و ماء شماري را خود كجا تا
آفرين طور شعله خود گل از
چرا بودن سرگران عزيزان با
چرا بودن دشمنان سنج شكوه
كني محكم خودي از چون را خويش
كني برهم جهان خواهي اگر تو
شو آزاد زخود خواهي گرفنا
شو آباد بخود خواهي گربقا
شدن غافل خودي از مردن چيست
تن؟ و جان فراق پنداري چه تو
مقام يوسف صورت كن خودي در
خرام شهنشاهي تا اسيري از
شو مردكار و انديش خودي از
شو اسرار حاصل شو حق مرد
ميكنم داستانها از راز شرح
...ميكنم وا نفس زور از غنچه
سليماني مرضيه
پانوشتها
انتشارات تهران صفا ، ذبيحالله ايران ، ادبيات تاريخ -18
ص 227 جلد 2 ، سوم 1339 ، چاپ ابنسينا ،
سيد دكتر ، تصوف و عرفان مسائل و اصول و تكاملي سير -19
اول چاپ تبريز ، انتشاراتدانشگاه تبريز يثربي ، يحيي
ص 121 1368 ،
دكتر ترجمه نيكسن ، .ا.ر مسلمان ، عارفان عرفان -20
مشهد نقويزاده ، سيدعلي تعليقات و ويرايش آزاد ، اسدالله
ص اول 1372 ، چاپ فردوسي ، دانشگاه انتشارات و چاپ موسسه
130
ص 72 ايران ، تصوف در جستجو -21
ص 546 كشفالمحجوب ، -22
ترجمه متز ، آدام هجري ، چهارم قرن در اسلامي تمدن -23
چاپ اميركبير ، انتشارات تهران قراگزلو ، ذكاوتي عليرضا
ص 42 اول 1362 ،
ص 544 كشفالمحجوب ، -24
اسماع.گشتن خواهم نهان خويش غزل اندر:به كنيد نگاه -25
اول چاپ ني ، نشر تهران هروي ، مايل نجيب فارسي ، نامههاي
ص 12 1372 ،
.ع ترجمه تورتل ، كريستين خرقاني ، شيخابوالحسن -26
ص 26 اول ، 1378 ، چاپ مركز نشر تهران روحبخشاني ،
مورد در هجويري نظر خصوص در بيشتر اطلاعات كسب براي -27
دوبروين ، يوهانس فارسي ، صوفيانه شعر:به كنيد نگاه خلافت
اول چاپ مركز ، نشر تهران كيواني ، مجدالدين دكتر ترجمه
ص 102 1378 ،
ص 7 كشفالمحجوب ، -28
ص 465 همان ، -29
از حواشي و مقدمه لاهوري ، اقبال فارسي اشعار -30
جاويدان ، انتشارات سازمان تهران ، ،(درويش.م)محمودعلمي
ص 118 چهارم 1370 ، چاپ
در عاشورايي رضوي حرم فاجعه از يادي
عاشورا
عاشوراي با برابر سال 1373 ماه خرداد سيام روز ظهر
هشتمين مطهر حرم در بمب قمريانفجار هجري محرم 1415
.آفريد عاشورا در ديگر عاشورايي جهان شيعيان امام
لايههاي در حسيني عاشوراي كه است درحالي اين
و يادآور حقطلبي ستيزيو ظلم فرهنگ قرن چهارده
حضرت شهيدان سالار حماسهآفريني هميشگي تكرار
"مظلوميت عين در" باوفايش يار و 72 (ع)اباعبداللهالحسين
.است
زمان آن قمري هجري سال 1415 محرم عاشوراي روز ظهر
در (ع)رضا امام حرم مجاوران و زايران انبوه كه
مكانمحترم آن حريم جايجاي و بستها صحنها ، رواقها ،
وجود پنجمين (ع)حسين مظلومانه شهادت ماتم و عزا در
زدند ، مي سينه و سر بر عبا تنآل پنج از شريف
از آمده جوش به خونهاي مهيب انفجاري
فضا در را اسلام مكرم رسول فرزند يادآوريمظلوميت
.پراكند
منافقين عملي و فكري بيعت حاصل كه انفجار آن
با بود ، قمري هجري عاشورايسال 60 يزيديان با كوردل
حقطلب عزاداري 27 از خسته بدنهاي كردن شرحهشرحه
جريان در.كرد خونين را نبي آل حريم بارديگر مظلوم ،
حرم عطرآگين فضاي باروت بوي و دود جنايت ، اين
روضه ملايك گريه و زاير فرياد آكند ، را (ع)رضا امام
امامت و رهروانولايت خون قطرات و فراگرفت را رضوي
.شد روان مطهر ضريح و حرم ديوار و در بر
زوار سوگواري و نياز و راز و مناجات هنگامه ، اين در
و خون با اسلام مكرم رسول عزادار فرزند مضجعشريف
نينوا ، بهپهلوي پهلو مشهدالرضا در و درهمآميخت شهادت
هجري سال 1415 محرم عاشوراي ظهر در ديگر عاشورايي
.آمد پديد قمري
و قرآن نسخ هولناك جنايت اين صحنه در
روضه اطراف آلودهبه خون و دريده مفاتيحالجنان
.شدند پراكنده رضوي منور
كارگذاشته بمب اين تخريب قدرت كارشناسان گفته به
ماده پوند معادل 10 ضريحمبارك ، بالاي سمت در شده
.بود تيان.تي منفجره
نجات و مردم به كمك براي رضوي حرم خادمان
و خونين بدنهاي شتافتندو حرم داخل به مجروحان
را فرزندش حرم زوار و حسيني عزاداران شكسته درهم
.كردند منتقل انقلاب و آزادي بهصحنهاي
و صحنها درهاي تا شد موجب انفجار از پس ويژه شرايط
سوگواري و زيارت معنوي فضاي شوندو بسته مطهر حرم
ادببه اسائه خاطر به عميق اندوه از فضايي به
و تكاپو و تلاش عين در (ع)رضا امام مقدس آستان
.شود تبديل جانمجروحان نجات براي ايثار
رواقهاي و صحنها قمري هجري محرم 1415 عاشوراي عصر
خالي سوگواران و عابدان و زائران وجود از رضوي حرم
وآزادگان اسلامي ايران مردم همه دلهاي اما بود ،
گناه بي مردمان براي اندوه از بود غليان در جهان
جنايت اين تاريكانديش عاملان نفرتاز و باخته جان
.كمنظير جسارت اين و هولناك
|