ارتباطات وانگاره انساني علوم
:اشاره
انساني درعلوم ارتباطي پژوهشهاي و مطالعات جايگاه و سهم
كتاب در.. و "برندا" ،"دروين" كه است سوالي اين چيست؟
سعي "انگارهها به مربوط مسايل ;ارتباطات در بازانديشي"
ترتيب به كتاب مقالات محورهاي دهند ، پاسخ آن به كردهاند
و ارتباطات ارتباطات ، در پژوهش انگارههاي چهارسرفصل در
نهايت در و ارتدوكسي وفاق زوال و ارتباطات ،"معني" مساله
فراهم ارتباطات ، در پژوهش و انساني ارتباطات همنهادي
بر تاكيد با كرده سعي نويسنده حاضر درنقد.شدهاند
.دهد نشان را ارتباطي مطالعات جايگاه "ارتباطي سويههاي"
انديشه گروه
ارتباطي پژوهشهاي و مطالعات جايگاه و سهم ;است اين سوال
صورتبندي درستي به هنوز سوال ، اين چيست؟ انساني علوم در
انتظار شايد چندانكه ، .نيست راهگشا تنهايي به و است نشده
اين.باشد بينتيجه و دشوار پرسش اين شدن دقيقتر براي
گزاره دلالتهاي به كه شد خواهد آشكار آنگاه دشواري
دقت خواست برخواهد آن از كه مختلفي پرسشهاي و "ارتباط"
مورد در حتي كه رفت خواهد پيش آنجا تا كار دشواريكنيم
آسان "تعريف" يك به دستيابي نيز "ارتباطي پژوهشهاي"
.بود نخواهد
حدي تا اكنون آن ، مطالعه حوزههاي و دلالتها ارتباطات ،
با را آن برخي كه شدهاند دشوار حال عين در و برجسته
عنواني ،"ارتباطات رشته در بحران".ميدهند نشان "بحران"
بينالمللي انجمن و در 1983 ارتباطات نشريه كه است
باره در گفتگو اهميت بر تاكيد براي در 1985 ارتباطات
،"دروين".برگزيدند علمي رشتههاي هويت و "انگارهها"
اين محورهاي و نتايج "وارتلا" و "اوكيف" ،"گراسبرگ"
،"هال" ،"روزنگرن" از مقاله چهار قالب در را گفتگو
بازنگري" عنوان با كتابي بصورت "كريپندورف" و "گيدنز"
"انگارهها به مربوط مسايل ;ارتباطات در (بازانديشي)
.كردند منتشر
جايگاه و سهم ;ميكنيم طرح دوباره را نوشته آغازين پرسش
دروين چيست؟ انساني علوم در ارتباطي پژوهشهاي و مطالعات
محورهاي از برخي ،"ارتباطات در بازنگري" در همكارانش و
چندان نيز مواردي عينحال در و كردند مطالعه را پرسش اين
به كه دارد اهميت البته اين.است نبوده آنها اعتناي مورد
درستي به اگرچه كتاب اين مقاله چهار هر باشيم داشته خاطر
شدهاند تدوين "ارتباطي مطالعات جايگاه" پرسش به پاسخ در
سويههاي از پرسش به معطوف اغلب گفت ، ميتوان ولي
اين در هرچند هستند "اجتماعي پديدههاي و كنشها ارتباطي
.باشند مانده ناتوان زمينه
مطالعات جايگاه" ;دو اين مقايسه ميبينيم ، چندانكه
تحليل و ورود چگونگي نيز "ارتباطي سويههاي" و "ارتباطي
.ميسازد تامل قابل را كتاب پيوسته آنها ، مورد در مقالات
و مطالعات مركز توسط و ترجمه صدري محمود توسط كتاب اين)
(.است شده منتشر رسانهها تحقيقات
چهار در (ترتيب به) ميتوان را كتاب مقالات محورهاي
.نمود فهرست سرفصل
مساله و ارتباطات - درارتباطات 2 پژوهش انگارههاي - 1
هم - 4"ارتدوكسي وفاق" زوال و ارتباطات - 3"معني"
.ارتباطات در پژوهش و انساني ارتباطات نهادي
مناظره":است مشترك مقاله چهار هر در تحليل بنيادين محور
علوم در مسلط و مستقر انگاره كه اين و "انگارهها
مناظره اهميت از جداي.است شده روبرو شكست با اجتماعي
بطور بويژه و مقالات اغلب تعريف و ورود نوع انگارهها
بحث و مناقشه قابل انگاره از كريپندورف روايت آشكار ،
پسوند با اغلب انگاره كه بپذيريم اگر.است برانگيز
"من انگاره" ادعاي آنگاه ميشود ، شناخته "مسلط" و "مستقر"
كه اين فرض با توافقي ، بصورت حتي ديگر مشابه تعبيرهاي و
ميگوييم.باشد محكم نميتواند هستند ، "تعيني غير"
شايد نوعي به را انگاره از كوهن تعريف چون غيرتعيني ،
يك تسلط و ورود كه اين.نمود تعريف "تعين" با بتوان
يك پذيرش يا ميزند ، كنار را ديگر انگارههاي انگاره ،
انگارهها ، .ميسازد محدود را تعاريف دايره انگاره ،
آنجا "تعين".هستند نيز همزماني و عمومي اين ، بر علاوه
،"برسازنده" بهگونهاي انگارهها كه مييابد اهميت
دربر را (عام بهصورت گزارهها) تعريف و عمل از دايرهاي
كه ميدهد نشان "برسازندگي".ميسازند محدود و ميگيرند
قابل "توافق" با تنهايي به انگاره ، يك تسلط و استقرار
.نيست تعريف
وفاق مواردي در را انگاره يك سلطه و آمدگي برهم گيدنز ،
طبيعتگرايي كه ادعا اين با اوميخواند ارتدوكسي
عليت ،(نكند استفاده اثباتگرايي از ميكند سعي گيدنز)
شكل را اجتماعي علوم غالب سپهر كاركردگرايي ، و اجتماعي
نظر ازميخواند "بحراني" را ، كنوني وضعيت ميدهند ،
اگر.نيست ارتباطات پژوهشهاي مختص بحران اين" گيدنز
اجتماعي علوم عمومي بحران اين [ بگوييم] باشيد ، موافق
ارتدوكسي وفاق فروپاشي از برخاسته حدودي تا دستكم كه است
."است
"نهاد هم" ظهور و اجتماعي درعلوم غالب انگاره زوال گيدنز ،
نگاه - ميكند10 تبيين محدوديت سه به نگاه با را جديد
ناقص تفسير - طبيعي 2 علوم به اجتماعي علوم رويكرد و
علوم در قاعدهسازي و تعميم نوع - انساني 3 افعال
.اجتماعي
هم گيدنز خود آنچنانكه شده ، ياد محدوديت سه هر محور
بايد كه كاري" او نظر از.است انساني عمل ميكند ، اشاره
[...] از كه است اين دهيم ، انجام اجتماعي نظريه زمينه در
عامل از منظوربرداريم پرده "شناخت قابل انساني عامل"
بر بايد اجتماعي علوم كه است اين شناخت قابل انساني
اوليه كيفيات عنوان به را آنها زندگي ، در كه پديدههايي
علوم دانشمندان مقام در اما - ميپذيريم انساني افعال
."كنند تاكيد - ميكنيم فراموش را آنها اجتماعي
جديد ، نهاد هم وجوه از برخي دادن نشان براي گيدنز
ياد گافمن اروينگ مطالعات و كارها از خاص بهگونهاي
از جديد تعريف به ورود چگونگي تبيين براي او.ميكند
قابل انساني عامل با ارتباط در پيوسته كه اجتماعي مطالعه
روكارهاي آن از و "عملي آگاهي" از ميگيرد ، قرار شناخت ،
همه عملي آگاهي دراينجا.ميگويد سخن گافمن و ويتگنشتاين
ميدانيم اجتماعي بازيگران عنوان به ما كه است چيزهايي
ميشود "واقع" كه طوري آن را اجتماعي زندگي آنها كه
منطقي ترتيب آنها براي ضرورتا نميتوانيم ما و ميسازند
.شويم قايل
و انساني عمل بر تاكيد اين خود نوشته سراسر در گيدنز
شناخت چگونگي گافمن ، كارهاي جمله از آن به مربوط مطالعات
و عام عقل تحليل زبانشناختي ، استدلالهاي متقابل ،
مينويسد سرانجام و ميكند دنبال را ديگر بسياري
مطالعات مركزيت دهنده نشان ضمني صورت به من باورهاي"
كار پايان البته اين."است اجتماعي علوم كل در ارتباطات
فروپاشي و زوال نوع از گيدنز تعبير اينجا تا بلكه نيست
سويههاي به اشاره و اجتماعي علوم در غالب انگارههاي
كنارهم با كه است شكلگيري حال در نهاد هم يا انگاره
ارتباطي را آن جديد انگاره اين اصلي محورهاي گذاشتن
.ميخواند
و گمشده انگارههاي" خود مقاله در "روزنگرن كارل"
آثار در آن تعريف چگونگي و انگاره بررسي به ،"بازيافته
از "مورگان و بارل" نوعشناسي تبيين ديگران ، و كوهن
با آن مطالعه و ارتباطات در پژوهش انگاره و جامعهشناسي
.ميپردازد علمي پژوهشهاي ديگر به نگاه
آن به ولي ميكند طرح بنياديني پرسش آغاز ، در روزنگرن ،
الزاميترين حقيقت در" ميپرسد اونميماند وفادار
است اين دارد وجود ارتباطات در پژوهش براي كه مسالهاي
ابزاري مثابه به ارتباطات از ميتوانند چگونه مردم كه
عامل به شناخت موضوع پايين سطح از خود ارتقاي براي
."كنند؟ استفاده اراده داراي شناساي
تلاش چندان آن به پاسخ براي سوال اين طرح از پس روزنگرن ،
متن در پژوهشگران عمل چگونگي تبيين به اغلب و نميكند
چگونگي به مواردي در و پژوهشي ، انگارههاي و سنتها
در دگرگوني و تحول نوع علمي ، معرفت و دانش شكلگيري
با آنها تفاوت و علمي انگارههاي و معرفتها
روشها مناظره به كه اين سرانجام و اجتماعي دگرگونيهاي
آن از حاصل معرفت و پژوهش بر تاكيد با آنهم نظريهها ، و
.ميپردازد
آثار در انساني ، عمل و ارتباطات از پرسش سو ، آن از
نوشته در كريپندورف.مييابد بيشتري برجستگي "كريپندورف"
انساني ارتباطات در شناخت و معرفت بررسي به خود
.ميپردازد
پيشنهاد مطالعه اين در را (Imperative) آمريت پنج او
كليتي و مجموعه" آمريتها اين كه ميكند ادعا و ميكند
كه ميسازند را تنيده درهم و مرتبط كاملا نظامي يا همگرا
".ميكنند تعريف خود اقتدار از استفاده با را انگارهها
خود -تجربي 3 -زيباييشناسي 2 -از1 عبارتند آمريتها
گفته زيباشناختي آمريت در.اجتماعي -اخلاقي 5 -ارجاعي 4
مشاركت واقعيت درساخت ديدن ، براي بايد ما" كه ميشود
خود كه است واقعيتهايي ميبينيم آنچه" يا "كنيم
و اجتماعي واقعيت بر تاكيد جاي به اينجا در."ساختهايم
دارند ، انساني شناخت و معرفت در نقشي چه كه اين ساختار ،
و معرفت در فرد تاثير و انساني فهم و ادراك اهميت بر
تاكيد "برگرولوكمان" چون كساني آراء و اجتماعي واقعيت
.ميشود
واقعيت تعريف نوع كه نيست مهم چندان اين آمريت ، اين در
مهمتر بلكه است ، معتبر و حقيقي حد چه تا يا و است چگونه
از تعريفي ناخواه خواه انساني ارتباط در كه است اين
دارد ، دخالت آن شكلگيري در فرد و دارد وجود واقعيت
تنها ميتواند واقعيت فرد ، ادراك و ذهن نسبت به هرچند
كه اينباشد عيني كمتر و افراد و ارتباطگران تعريف
.باشد "غيرواقعي" ميتواند خود "واقعيت"
،"هانسن" ،"اوكيف" چون كساني آراء به استناد با كريپندورف
ارتباط در آن ساخت و واقعيت مطالعه به ديگران ، و كواين
ميكند سعي استدلالها ، اين از اوميپردازد نظريه با
سهم رو آن از و واقعيت ساخت نوع بگيرد ، نتيجه كه
دادن بدست و انساني ارتباطات مطالعه در پژوهشگران
براي را مسئوليت نوعي آن ، از استفاده و فهم براي روشهايي
.ميآورد بوجود ديگران و آنها
نسبت در پيوسته ساختارها كه است اين مهم تجربي ، آمريت در
حفظ يا ساختارها ترميم ، اين درشوند ترميم واقعيت با
.ميشوند جايگزين جديد ساختهاي با كه اين يا و ميشوند
با اگر حتي ارتباطي هر سو ، يك از انساني ، ارتباطات در
از و) طبيعي چون بگيرد ، صورت همديگر پيامهاي نادرست فهم
آن ساخت و مييابد ادامه است ، واقعي (ارتباط طرفين نظر
در ناتواني" و صحيح درك عدم ديگر ، سوي از ميشود ، حفظ
موقعيتها ، حسي دريافت يا پيشبيني تبيين ، درك ، زمينه
شرايط اسير همواره و بوده ساختارها ناپايداري دهنده نشان
ميرا ساختارهاي است لازم سو يك از پيداست ، چندانكه ".است
ممكن كه جايي تا ميتوانيم ديگر سوي از و كرد ترميم را
كه استفادهاي از جداينماييم حفظ را آنها است
چگونگي تحليل براي پوپر "ابطالپذيري" از كريپندورف
آمريت در "معرفتي ردتشريك" مينمايد ، ساختارها خطاپذيري
در ميتوان را معرفتي تشريك.باشد مهم ميتواند تجربي
ساختار تداوم و حفظ علت مورد در كه پرسشي با ارتباط
.نمود مطالعه ميگيرد ، صورت صحيح درك بدون كه ارتباطي
پيام عين گيرنده كه اين معرفتي ، تشريك كريپندورف ،
يا ،(آن مشابه حتي و) كند تفسير و دريافت را فرستنده
كند عمل و كند آرزو كند ، فكر ميخواهد فرستنده كه آنچنان
بدون حتي انساني ، ارتباط رو ، اين از.مينمايد رد را
ارتباطگران انطباق و تكميل سبب چون پيامها ، مشابهت
و واقعي را آن ارتباط طرفين كه جهت آن از نيز ميشود ،
.يابد ادامه ميتواند ميخوانند طبيعي
كه چه آن هر" كه است اين فرض ارجاعي ، خود آمريت در
گفته اينجا در."ميكنيم ايجاد بشناسيم ، ميخواهيم
"كن تلقي خود ساختمان از جزيي عنوان به را خود" كه ميشود
كه نيست اين تنها كردن ايجاد ارجاعي ، خود آمريت در.
بلكه دارند دخالت واقعيت ساخت و ارتباط در ارتباطگران
ساختهاند ، كه موضوعي ميان در را خود نهايت در" آنها
".ميكنند مشاهده
اغلب كه ارجاعي خود و تجربي زيباشناختي ، آمريت سه برخلاف
در خود ديد و قرارداد ساختار ، ترميم به و هستند تكسويه
و اخلاقي آمريت دو ميانديشند ، مسئوليت واحساس آنها
دو ، هر در.ميكنند توصيه مشاركت و توافق به اجتماعي
اين در.ميشود تبديل آراء مناظره بهگونهاي ارتباطات
توافق نوعي عينيت تجربي ، آمريت به پاسخ براي آراء مناظره
،"توافق" اين عينحال در.ميشود خوانده ذهني درون
و مشابهت نه و است كنندگي كامل نوعي بلكه نيست غيرعيني
گفتگو چقدر هر كه اينارتباط طرفين در معني مشاركت
در باشد ، ارتباط از رضايتبخش طرحي پيريزي براي ابزاري
خود آمريتهاي كريپندورف.است عينيتر رابطه نوع صورت آن
اين.ميخواند "سيبرنتيك" انگارههاي را اخلاقي و ارجاعي
آنگونه) عيني نظارت امكان ارتباطگر بهعنوان بتوانيم كه
خود بين برارتباط (شد خوانده توافق به معطوف اينجا در كه
كه بود آن درستتر شايد هرچند.آوريم فراهم را ديگري و
مبهم كريپندورف تعريف در كه - خودارجاعي آمريت جاي به
اضافه سيبرنتيك انگاره اطلاق براي اجتماعي آمريت - است
.ميشد
عنوان با مجموعه اين مقالات صريحترين از يكي سرانجام ،
.دارد تعلق "استوارتهال" به "ارتباطات نظريه و مرام"
حوزههاي و ارتباطات نسبت بررسي به خود نوشته در هال
.ميپردازد اجتماعي - علمي
"معني" مساله بررسي به كه آنجا بويژه او رويكرد
تاكنون كه پرسشهايي تحليل و تبيين در ميتواند ميپردازد
.باشد راهگشا شد طرح
.غالب انگاره در بحران.ميگويد سخن بحران از ابتدا هال
در غالب انگاره از منظور كه است نگفته روشني به او
نوشته ، به بانگاه بتوانيم شايد ولي چيست؟ ارتباطات
ارتباطات در نظريه و پژوهش موجود وضع را غالب انگاره
سخن "مرام" و "معنا" از كه زماني هال هرچند ، .بخوانيم
ميكند ، صحبت انتقادي الگوي از كه آنگاه نيز ميگويد ،
براي حال عين ميشناساند ، در نيز را غالب انگاره تاحدودي
اين بتواند درستي به نوشته آغاز در كه است دشوار خواننده
ساده برداشت منظورم" ميگويد كه آنجا.كند درك را جمله
باره در معمولا غالب انگاره با كه است حقيري و لوحانه
ارائه ساختار و عمل بيان ، انديشه ، ميان پيچيده روابط
از آن از پيش و جمله همين ادامه در او البته.ميشود
سخن غالب انگاره در علم اصالت و فردگرايي كهنه تكرار
بحران يك مثابه به كه ميداند مشكلي را اين و ميگويد
.ميخورد چشم به نيز اجتماعي درعلوم
و علمي شاخه يك به ارتباطات تبديل براي تلاش به سپس هال
اين تبيين براي نظري تلاش يعني.ميكند اشاره مستقل
به بتواند نوعي به كه تاثيرها و نهادها روندها ،
فرهنگي ، ساختارهاي از جدا چيزي مثابه به "ارتباطات"
سيستمهاي آن در كه گستردهتر اجتماعي و اقتصادي سياسي ،
.بنگرد رفتهاند ، فرو هم در مغشوشي طرز به نوين ارتباطي
كيايي منصور نادر
دارد ادامه
|