تودهوار جوامع در جمعي رسانههاي
( پاياني بخش ) ارتباطات وانگاره انساني علوم
تودهوار جوامع در جمعي رسانههاي
:اشاره
"جهاني دهكده" و "اطلاعات انفجار" ،"ارتباطات عصر"
ملموستر روزبهروز ما كنوني دنياي در كه هستند مفاهيمي
فن واقع در كه ارتباطات.ميشوند نزديكتر واقعيت به و
به فرد يك از انساني ، احساسات و افكار اطلاعات ، انتقال
به انسانها وابستگي و نياز مبناي بر است ، ديگر فرد
.است تنوع و گسترش حال در پيوسته شدهو نهاده بنا يكديگر
فرهنگ ، تعالي انساني ، جوامع شكلگيري اساس ارتباطات
پويا و سالم ارتباطات بدون و است احساسات و عقايد تبادل
سكون دچار انسان خاص ، عصر هر در انساني روابط با ومتناسب
انديشه گروه.ميشود رواني آسيبهاي و تحجر نسبي ،
تمام بايد.است تربيتي دستگاههاي تلويزيون ، و راديو"
وسايلي بايد.شوند تربيت دستگاهها اين با ملت اقشار
اشخاص.بياورند بار مستقل و متفكر را مردم كه باشند
."كنند صحبت اينجا در فهيم و مطلع گوينده ،
(ره) خميني امام
رفع براي دور ، گذشتههاي از و است اجتماعي موجودي انسان
به.ببرد بسر همنوعانش كنار در تا است كوشيده نيازهايش ،
معاني اجتماعي ، ارتباطات و تعاملات او ، جمعي زندگي دنبال
قرار افراد عمل مبناي كه است گرفته شكل مشترك اعتقادات و
به اجتماعي اجبار ;است آورده پديد را هنجارها و گرفته
است برخاسته مشترك عمل الگوهاي و اعتقادات اين از حمايت
برخوردار حمايت بيشترين از كه معانياي ميان ، اين در و
به معاني اين.بود خواهد گروه آن اجتماعي آرمان است ،
متشكل فرهنگي نظام يك به و گرفته خود به نظام شكل تدريج
و معاني اين نوع.ميگردد مبدل مشترك باورهاي مجموعه از
آنها ، ميان خاص رابطه و آنها گرفتن قرار نحوه اعتقادات ،
(1).ميكند ايجاد نظام ، درون در را فرهنگي متفاوت ساختهاي
آن فرهنگي ، نظام يك در معاني جايگاه تغيير با مقابل ، در
.ميگردد آن جايگزين ديگري نظام و كرده تغيير نيز نظام
ميزان بر روز هر افراد ، مستقيم و رودررو روابط كنار در
مطبوعات ، تلويزيون ، راديو ، ) جمعي رسانههاي كه ارتباطي
واسطه.ميشود ميباشند ، افزوده آنها واسطه (.. سينما
عصر انسانهاي مراودات در رسانهها ، اين گرفتن قرار
پيامها ، انتخاب با كه ميدهد را قدرت اين آنها به كنوني ،
مطلوب كه بصورتي آنها ارائه و معين عقايد و مفاهيم
آنها به و گذاشته تاثير اجتماع افراد رفتار بر آنهاست ،
زور ازطريق حكومتها و قدرتمندان اگر.ببخشند خاصي جهت
هدايت رفتاري مشخص شيوههاي به را افراد سلطهگري و
از استفاده با را كار همين گروهي ، رسانههاي ميكنند ،
بسياري.ميرسانند انجام به خود پيامهاي و معاني نمادها ،
عجولانه كينهورزيهاي حساسيتها ، يا و بيتفاوتيها از
حوادث به واكنش در جامعه افراد سوي از كه متعصبانه و
مرهون ميكند ، بروز بينالمللي و خارجي يا و داخلي
.است جمعي رسانههاي عملكرد
و انسان انديشه مدار را ارتباط انديشمندان ، از بسياري
در تا كوشيدهاند يك هر و ميدانند او زندگي نهايي هدف
به بشر زندگي در آن تحول سير و جايگاه تعريف ، بيان
لوهان ، مكبپردازند خود ديدگاههاي ارائه و نظريهپردازي
يكي امتداد را ارتباطي وسيله هر كانادايي ، معاصر متفكر
عناصر از محيط ضد و محيط مفهومميداند انسان حواس از
محيط چارچوب در او ، انسان نظر در.اوست انديشه اساسي
واين ميگيرد خو بدان ميگيرد ، رنگ خود ، اجتماعي
و ميانگيزد بر او در را همنوايي نوعي محيط به اعتقاد
پيرامون محيط با فرد كامل جذب و فكري ادغام به سرانجام
.ميانجامد خود
:است متصور ارتباطات تاريخيبراي دوره سه رايزمن ، ديويد
دوم دوره.است انساني رفتار بر حاكم سنتها كه نخست دوره
التهاب ، ظهور و وجود اصالت مكتب و فردگرايي تبلور زمان كه
ظهور دوران كه سوم دوره بالاخره و است سرزنش و ترس
خود از پديده به انسان نزديكي و جمعي ارتباط وسايل
.است بيگانگي
:ميسازد متمايز هم از را جامعه نوع دو آلماني ، تونيس
در حركت هر معنوي درجامعه صوري ، جامعه و معنوي جامعه
هنوز جامعه اين در.است آن اهداف تحقق و جمع مصالح خدمت
روابط در انسانها.است نداده رخ خانواده از فرد انتزاع
را همديگر و ميدانند را يكديگر ديرين سوابق خود ،
تعيين عامل انسانها تراكم صوري ، جامعه در ولي ميشناسند
.است سطحي و ظاهري قراردادي ، آنها روابط.است كننده
و تحولگرايي تابع وي اقدامات و تنهاست انسان
صوري جامعه دارد ، ناشناخته هويت او.است مصلحتانديشي
حاليكه در.ميگردد آنها توسعه و تودهها پيدايش موجب
گروهها پيدايش موجب انسانها ، بين وحدت معنوي ، جامعه در
.است تاسفبار بعدي جامعه به اول جامعه از حركت.ميشود
(2)
ميگيرد ، صورت گروهي رسانههاي طريق از تعامل كه درجوامعي
رسانهها.ميشود تقويت افراد يكنواختي و همبستگي وحدت ،
گاهي حتي و يكسان رفتاري الگوهاي عيني و عملي ارائه با
و ثروت يا قدرت عمده قسمت كه خاص طبقهاي يا جناح مطلوب
جامعه عوام به نسبت رواني نفوذ يا و جامعه مادي امكانات
.ميكنند عمل افراد تودهسازي درجهت دارند ، اختيار در را
جامعه آن افراد يگانگي احساس استحكام در سعي همواره آنها
تمايز و تفاوت كه برسند باور اين به آن اعضاي تا دارند
زيادي تنوع كه جوامع نوع اين در.ندارند هم با چنداني
اجتماعي و اقتصادي سياسي ، مختلف گروههاي و اقشار ميان
به نسبت هم شبيه اعمالي افراد ، همه ندارد ، وجود جامعه
(3).ميدهند انجام يكسان موقعيتهاي
بهعنوان را تلويزيون كه جامعه ادارهكنندگان گاهي
استفاده با دارند ، اختيار در قدرتمند و فراگير رسانهاي
نوعي اطلاعرساني ، جريان امنيت و ثبات به مردم تمايل از
اعظم قسمت موافقت جلب با و كرده اعمال پدرانه نظارت
.ميسازند رايج افكار همرنگ را خود عمومي ، افكار
تند روندي بهعنوان انسانها ساختن تودهوار و آدمكسازي
انسان تبديل واقع در جوامع ، ساختن تودهوار در افراطي و
قابل آدمك ، همانند كه است موجودي به انديشمند و توانا
(4).است دور راه از كنترل و تهييج تحريك ، دستكاري ،
جامعه يك درون در وحدت تحكيم و يكسانسازي چند هر
و پرفراز مسير انساني ، روبهرشد فرآيند يك بهعنوان
است انسان تعالي و كمال آن غايت و است كرده طي را نشيبي
.نماند مصون انحرافات و آسيبها گزند از است ممكن ولي
:شود ظاهر متفاوت جهات دو از است ممكن اين
قشر سوي از سودمند ، رسانههاي اين است ممكن آنكه ، نخست
و گرفته قرار سوءاستفاده مورد جامعه ، مسلط و قدرتمند
خود سليقه و ايدهها تفكرات ، جهت در را جامعه يكسانسازي
آن كمكم تا كنند تبليغ را خود مطلوب ارزشهاي و دهند سوق
.شوند تبديل افراد عمل مبناي به خاص باورهاي و ارزشها
و مقاصد تا مينشينند انتظار به آسوده خيالي با خود سپس
خود را ارزشها شدن دروني كه عظيمي كثرت توسط اهدافشان ،
به.شود عملي شكل بهترين به كردهاند ، عملي آنها براي
و است شده آسيب دچار جامعه شدن تودهوار سير ديگر بيان
وارد آن ، بر علاوهاست بيبهره كامل سلامت و خلوص از
جامعه ، پيكر بر رسانهها انبوه اطلاعات و پيامها شدن
مسائل شناخت از را ذهن و كرده ايجاد ذهني اشباع نوعي
.ميدارد باز مفيد آگاهيهاي جستجوي براي تلاش و اساسي
ميكند ارائه مردم به را مصرفي ارزشهاي جمعي فرهنگ گاهي
.ميآميزد بههم را واقعيت و تخيل هم زماني و
جامعهپذيري و ارزشها شدن دروني در جوامع از دسته اين
طريق از فرهنگ چند هر.نبودهاند موفق خود اعضاي
نيل در ولي يابد تداوم است ممكن افراد وجود با عجينشدن
است ، يافته رشد انساني موجودات پرورش كه روند اين هدف به
رواني شخصيت دچار بهتدريج جوامع اين.دارد وجود ترديد
و وابسته شخصيت عادي حالت در.ميشوند "وابسته - مهاجم"
و واحد كل يك به نيازمند را خود افراد كه دارند غيرمستقل
بروز براي كه مناسب موقعيتهاي در ولي ميدانند نيرومند
و عصبي اعتراضات با مييابند ، خود برده فرو هيجانات
(5).ميدهند نشان واكنش ويرانگر و تهاجمي عكسالعملهاي
بروز خطر و ندارند تصميمگيري قدرت افراد از دسته اين
كه خشونت با همراه ناگهاني و بنيادين تغييرات و بيثباتي
بر را آن اقتصادي و اجتماعي سياسي ، ساختاري ريشه
انحطاط و سقوط سرآغاز شايد اين و است كمين در مياندازد
خصوصي يا دولتي رسانهها ، تهديد امر در باشد ، جامعه آن
در انحراف گزند از هيچيك كه ;است موثر بسيار آنها بودن
مسخانديشهها ، به است ممكن دولتي رسانههاي.نيستند امان
رواني تعادل اضمحلال و دور راه از حكومت تودهسازي ،
عواطف سودجويي ، تحريك به خصوصي رسانههاي نيز و بپردازند
.شوند كشانده اخلاق ، به ساختن وارد هجمه و غرايز و
محيط از حراست جمعي ، رسانهاي حقيقي رسالت كه حالي در
از حمايت جامعه ، اجزاي بين همبستگي ايجاد اجتماعي ،
ديگر ، نسل به نسلي از اجتماعي ميراث انتقال هنجارها ،
حسن ايجاد و اجتماعي پايگاههاي اعطاي مردم ، آگاهسازي
.است افراد در اجتماعي تعلق و مشاركت
نظامهاي در جز ارتباطي وسايل زودگذر و آني اثرات
و نهضتها:است موثر و كننده تعيين ندرت ديكتاتوريبه
از.رسانههاست كار دوام و استمرار مرهون فكري ، انقلابات
درباره كلي سياستهاي اتخاذ به كه كساني مسئوليت رو اين
صرفا آنها اگر.است مهم بسيار ميپردازند رسانهها اين
كردن بياراده و جمعسازي كنند ، تشويق را همگني و تجانس
ذاتا رسانهها ازآن ، جداي.ميپيوندد وقوع به افراد
خواه ;ميكنند تقويت را جامعه موجود و مسلط ارزشهاي
به و باشد نظر مورد ارزشهاي دگرگوني يا حفظ آنها ماهيت
سادهترين.ميدهد رخ اجتماعي واقعيتهاي تخريب تدريج
اين چگونه كه آناست مشاهده پديده ، اين اثبات براي روش
سوي از.ميشوند واقع موثر رفتارها بر ايدهها و مفاهيم
فرهنگي ، عوامفريبي بهسوي را رسانهها شدن صنعتي ديگر
مك".است داده سوق محافظهكاري و انبوهتر آدمكسازي
تكثر و تنوع نظريه خود ، جهاني دهكده تئوري در "لوهان
كه ميدهد قرار تئوريهايي مقابل طرف در را ارتباطي وسايل
افراد كردن تودهوار و ساختن همسان را رسانهها عمل
(6).ميدانند
يك فرهنگ چرخه به رسانهها ورود كه ايناست دوم خطر
جامعه آن وفرهنگي سياسي اقتصادي ، دگرگونيهاي با جامعه
در كشورهاي از وسيعي بخش جدي تمديد ايننباشد هماهنگ
ورود كشورها ، اين اكثر در.است گرفته بر در را توسعه حال
اين مردم.است نبوده تغييرات با همگام رسانهها ،
يكباره ميزيستند قديمي سنن و آداب با اغلب كه سرزمينها
در ولي شدند مواجه جمعي ارتباط وسايل ناگهاني ورود با
و شدند متولد تدريج به وسايل اين يافته ، توسعه كشورهاي
و اجتماعي روابط با كافي تناسب زماني مقطع هر در
اوج به زماني و ساخته برقرار فرهنگ انتقال شيوههاي
كه آنجا از.بود يافته تطور خوبي به نيز جامعه كه رسيدند
سربرميآورد ، خاص نيازي رفع براي جديد رسانه يك بار ، هر
وجود اجتماعي تحولات و ارتباطي وسايل بين كامل سنخيت
اجتماع زمان از رسانهها جوامع ، اين در واقع در.داشت
بودند ، نگرفته نيز سبقت آن از حتي و بودند نمانده عقب خود
;است زيانبارتر جامعه ، از رسانهها گرفتن پيش خطر كه
از بسياري دنياگريبانگير سوي آن در بيماري ، اين ولي
.بود شده توسعه حال در جوامع
جمع ساختن تودهوار براي زيادي تلاش كه جوامع اين مديران
.شدند مواجه زيادي مشكلات با دادند انجام خود كنترل تحت
اغلب ملتها ، اجتماعي ظرفيت با رسانهها ناهماهنگ ورود
شده آنها اجتماع ساختاري تغيير و ناسازگاري ايجاد باعث
مردم يافت ، گسترش غرب ، در چاپ صنعت كه مثلازماني ;است
و ديني متون نشر و چاپ براي آن از ابتدا در سرزمين آن
رفته.بود عصر آن غالب فرهنگ كه بردند ، بهره خود فلسفي
رواج دموكراسي ، رشد مردم ، آگاهي و سواد گسترش با رفته
و صنعتي انقلابات شكلگيري منشانه ، عقايدآزاد
چون يافتهتري تكامل رسانههاي مليتگرايي ، و سياسي
در حاليكه در.شدند صحنه وارد تلويزيون و راديو
نوشتاري ، رسانههاي و روزنامهها ايران ، چون كشورهايي
انتقال براي صرفا آنها از كه شدند كشور وارد زماني
آزادي قانونگرايي ، مانند غرب فرهنگي و علمي دستاوردهاي
زمان در حتي كه حالي در ;شد صنعتياستفاده پيشرفتهاي و
تعداد ايراني روزنامه اولين "اخبار كاغذ" چاپ و مشروطه
مقدس امري نوشته و كتاب بود ، اندك بسيار ايران سوادان با
مكتب طريق از فرهنگ انتقال.بود خاصي قشر به منحصر و
انجام روحانيون توسط و خطابه و منبر حوزهها ، خانهها ،
عدهاي توسط اغلب نيز نشريات تنظيم و تهيه (7).ميشد
كه ميگرفت ، صورت فرنگ در ايراني تحصيلكردگان و اندك
در روشنفكر مفهوم تفاوت.بودند گرفته نام منورالفكر
خود جامعه فرهيخته و پويا قشر كه يافته توسعه كشورهاي
براي نامناسب بستري گوياي سوم ، جهان جوامع با هستند
جوامع اين در.است جوامع اين در شتابزده فرهنگي انتقال
چشم به را رسانهها ورود براي لازم تحولات از هيچيك كه
.يافتند نامناسب كاركردي و نقش رسانهها بودند ، نديده خود
اجتماعي زندگي تغيير براي سياسي نظام حمايت با رسانهها
كه كردند عمل حاكم اقليت گروه اهداف راستاي در و مردم
حقيقت در رسانههاي بيشتر هرچه بيگانگي افزايش آن حاصل
براي صرفا حكومت هر كه چرا ;بود مردم تودههاي و حكومتي
و ميكوشد خود بينالمللي و داخلي اعتبار و موجوديت حفظ
حال هر به.ميكند دفاع مواضعش از دندان و چنگ با
آن از حكومتها كه است ابزارهايي از نيز جمعي رسانههاي
.ميكنند كسب فراوان سود
بيان است ، برجسته ارتباطي پژوهشهاي در تكملهكه نظريه
اثرات بروز موجب زماني جمعي ارتباط وسايل پيام كه ميكند
همگن محيطي ، شرايط و آنها پيام كه ميگردد افراد در قطعي
قابل خود پيرامون محيط با پيام اگر حاليكه در.باشند
باشد ، مغاير خود عصر رايج ارزشهاي با يا و نباشد جذب
جدي تهديدي اين و كنند سرگرداني دچار را افراد است ممكن
(8).است
ذاتي محدوديتهاي با تقابل در كشورها اين دروني ويژگيهاي
.ميآورد وجود به نيز را ديگري مشكلات رسانهها ،
از و هستند گزينش به مجبور اطلاعات ، انعكاس در رسانهها
اين.شدهاند تعبير دروازهبان يا صافي به رو اين
كه كنند توجه فرهنگ از خاصي بخشهاي به مجبورند رسانهها
.هستند نزديك تجربه و حس به عمدتا
و گزينش فرهنگ از خاصي بخشهاي فرهنگ ، انتقال نوع دراين
نتيجه در ;ميماند باقي مسكوت قسمتهايي و شده منتقل
آن متعالي بخشهاي و شده منتقل فرهنگ و سادهتر بخشهاي
شدن حسي جهت در بيشتر چه هر فرهنگ و شده فراموش بهتدريج
ارضاي حسي ، جامعه يك در گزينش معيار (9). ميكند ميل
در افراد كه غيرمادي جامعه يك در ولي است غرايز و منافع
خود جاي آني مصالح مينگرند ، آن آسماني بعد به امري هر
سياسي جنبه گاهي اطلاعات گزينش.ميدهند دورنگري به را
دستاندركاران همه كه ميشود تعقيب چنان و يافته
جزئيات دولتي ، خاص ماموران و ميشوند تعقيب رسانهها
به و ميكنند بازبيني را انتشار قابل اطلاعات و اخبار
بسياري در امر اين.ميپردازند سانسور و توبيخ انگ ، طرد ،
.ميكند "سانسوري خود" به وادار را امر كارگزاران مواقع
توسعه ، گزينش حال در كشورهاي در آن بر علاوه (10)
برنامهها كردن عامهپسند نيز ، مخاطب جلب براي رسانهها
ارتباط وسايل.دارد پي در را جامعه آن ارزشهاي تنزل و
تودهسازي ، جاي به بايد فردا آرمانگراي عصر در جمعي
.آورند پديد انسان زندگي و هستي قلمرو در تازهاي تعادل
اشاعه دور ، راههاي چندان نه آيندهاي در ميرسد نظر به
.ميپيوندند بههم ارتباطي فضاهاي و يافته افزايش فرهنگ
و نميشود انديشهها تحريف و دستكاري موجب روند اين
.نيست خشونت پديدآورنده
عزيزي جواد
:پانوشتها
صفحه 10 فرهنگ ، جامعهشناسي احمد ، رجبزاده ، - 1
.و 37 صفحه 29 ارتباطات ، جامعهشناسي باقر ، ساروخاني ، - 2
.صفحه 69 فرهنگ ، جامعهشناسي احمد ، رجبزاده ، - 3
.صفحه 121 ارتباطجمعي ، وسايل جامعهشناسي كازنو ، ژان - 4
.صفحه 30 قانوني ، روانپزشكي عزالدين ، معنويراد ، - 5
.صفحه 225 جمعي ، ارتباط وسايل جامعهشناسي كازنو ، ژان - 6
.صفحه 70 فرهنگ ، جامعهشناسي احمد ، رجبزاده ، - 7
.صفحه 89 ارتباطات ، جامعهشناسي باقر ، ساروخاني ، - 8
.صفحه 75 فرهنگ ، جامعهشناسي احمد ، رجبزاده ، - 9
.صفحه 53 ارتباطات ، جامعهشناسي باقر ، ساروخاني ، - 10
( پاياني بخش ) ارتباطات وانگاره انساني علوم
يا و) علمي از ميگويد ، نيز خود آنچنانكه ،"هال" نگراني
به بيتوجهي يا و بينيازي ارتباطات خواندن (مستقل
تاكيد بلكه نيست رشته اين در كارپژوهشي و نظريهپردازي
شكلبندي با آن همتنيدگي در و رشته اين خاص ويژگي بر
:مينويسد هالاست اجتماعي روابط كليت و اجتماعي
را نوين ارتباطات ديگري ، زمان هر از بيش امروزه"
و ساختارها زمينه از بيرون مقولهاي عنوان به نميتوان
صورت به ارتباطات زيرا ;كشيد تصوير به اجتماعي عملكردهاي
و روابط امروزه.است آمده در ساختارها اجزاي از بخشي
و تبيين را اجتماعي نهادهاي و روابط ارتباطي ، نهادهاي
نهادهاي ايجاد به نهادها و روابط اين.ميكنند پيريزي
توليدي روابط واسطه عنوان به و ميكنند كمك سياسي
نيروي" به نوين صنعتي سيستمهاي در.ميكنند عمل اقتصادي
ميكنند تعيين را تكنولوژيك روابط شدهاند ، تبديل "مادي
تا كه را ، دوم جهانهاي ;دارند سلطه فرهنگي مسايل بر و
هستند فرهنگي و اجتماعي جهان از ما تجربه زيادي حدود
."ميكنند حفظ و ميسازند
نظريهپردازيدر و پژوهش سنت كه ميكند ادعا آنگاه هال ،
نيز است ، مانده باقي بيغرض حدزيادي تا اگرچه ارتباطات
از مستقل را خود ارتباطات در غالب انگاره كه حالي در
الگوي پيشرفته ، فرهنگي نظريه اجتماعي ، عمومي نظريه
روابط به كمتر و ميداند اجتماعي شكلبنديهاي تاريخي
دموكراسيهاي الگوي و فرهنگ تبديل و توليد با خود
رشد و زيسته آن چارچوب در خود كه پيشرفته ، سرمايهداري
چگونه كه بگويد پاسخ پرسش اين به بايد ميپردازد ، كرده ،
براي مفهومسازي بدون قدرت ، نظريه بدون ميتواند
آمريكا ، سرمايهداري اقتصادي - اجتماعي روابط و ساختارها
از فهمي كوچكترين بدون و فرهنگي شكلبندي نظريه بدون
مورد در هال تحليل.كند پيشرفت فرهنگي جدال و دگرگوني
فرهنگي ، علمي ، سنت در بيطرفي ، عين در غالب انگاره كه اين
گرفته ، شكل ويژهاي تاريخي و اقتصادي اجتماعي ، سياسي ،
كه آنجا اما باشد ، استناد و مطالعه قابل ميتواند اگرچه
به گرفته شكل آن در غالب انگاره كه سنتي دقيق تعريف براي
با نسبت در را اجتماعي و ارتباطي نظريه خاص گونهاي
و آمريكا جامعه فرهنگي الگوي ليبرال ، دموكراسي الگوي
ترديد با را مطالعه ميدهد ، نشان سرمايهداري اقتصاد
يا مرامي اين آيا كه اين در ترديد.ميكند روبهرو
و ارتباطات كاركردهاي به ارتباطات بودن ايدئولوژيك
كه ارتباطات ، سياسي اقتصاد رو اين از و ارتباطي نظامهاي
يا ميگردد بر ميخواند ، ارتباطات بيروني وجه نيز او خود
اجتماعي شكلبنديهاي و اجتماعي روابط كليت شدن ارتباطي
از بايد را دو اين كه است آشكار.دستهاند اين از نيز
مرام خود ، نوشته آخر بخش در هال.نمود جدا يكديگر
هم و نوشته عنوان هم ارتباطات ، نظريه و (ايدئولوژي)
بخش اين در كليدي گزاره.ميشكافد باز را شده ياد ابهام
واقعيت در پيش از پيام كه ميكند استدلال او.است "معنا"
.شود مخاطب ذهن وارد آساني به نميتواند و ندارد ريشه
و وجهي چند - بخوانيم پيام كاركرد ميتوانيم كه - معنا
و ساختارها در پيشاپيش نيز تفوق اين.است تفوق محصول
براي مستمر تلاش جريان در بلكه نميشوند نمايان وقايع
ساخته - شاخص كردارهاي - كردارها از ويژهاي نوع حصول
كاركرد و محصول بازنمايي ، سيستمهاي و معاني.ميشوند
در ندارند ، جايي نيز علني گفتگوهاي در نيستند ، ساختارها
كنشهاي در و شدند گنجانده اجتماعي ساختارهاي و روابط
از خارج نميتوان را معنا.ميشوند ظاهر فرهنگي سياسي ،
به گفتار و گفتار به انديشه كه بازي كرد ، تصور قدرت بازي
.ميشود تبديل قدرت
و اقتصادي و اجتماعي فرهنگي ، سياسي ، حوزههاي مطالعه
بدانيم كه نيست جهت آن از تنها ارتباطات ، در آنها ملاحظه
بلكه ميكنند ، ارائه را ايدئولوژيكي يا مرامي سنتهاي چه
كنش حوزههاي به كه معاني به نگاه با نابتر بهگونهاي
كه ايندارند اهميت ميكنند وارد و ارائه انساني عمل و
ساخته چگونه اجتماعي دنياي روزانه "شناخت" و عام شعور
.ميشود
ارتباطي كنشهاي بودن ريشهدار" كه ميكند اضافه "هال"
.. است تغييرناپذير محتوا و تصوير و زبان و معنا قلمرو در
ارتباطي سيستمهاي همه نشانهاي خصلت كه اين سرانجام و.
عنوان به را "ارتباطات" كه است چيزي همان فرهنگي ، شكل در
گستردهتر اجتماعي نظريه ميان در منطقهاي حوزه و قلمرو
از كه نوشتهاي چهار محورهاي به نگاه با.ميسازد متمايز
قوت با همچنان پرسش اين ميرسد نظر به شد ، گفته سخن آن
آنرو از و انساني علوم در ارتباطات جايگاه كه دارد وجود
كه است آشكار چيست؟ شناسا عامل و انساني كنش تحليل در
معناسازي ، و قدرت توليد باز در جمعي رسانههاي از استفاده
از شناسا عامل استفاده تنهايي به نميتواند هنوز
با آنگونه ارتباطات كه است اين مهمشود شناخته ارتباطات
ديگر كه شده تنيده هم در جامعه حوزههاي و ساختارها
نباشد ارتباطي و معنايي نمادين ، كه آنگونه واقعيت شناخت
پيامدهاي ميبينيم چندانكه ويژگي اين.است دشوار
و انساني اراده در ابهام آنها جمله از.دارد گستردهاي
حوزهها ، غيرارتباطي عناصر ميزان در ابهام او ، كنش
ارتباطات نقش در ابهام اجتماعي ، ونهادهاي روابط كنشها ،
غير و غيرتوسعهاي نقش كه اين) دموكراسي و توسعه براي
كاربرد از بيم و ابهام سرانجام و (بيابند دموكراتيك
.علم يك مثابه به ارتباطات
كيايي منصور نادر
|