آسيب ناپايداري علل و پيشينه به نگاهي
ايران در سياسي احزاب شناسي
:اشاره
توسعه به رسيدن و حكومتي نهادهاي در مردم مشاركت براي
احزاب در فعاليت و عضويت با افرادجامعه پايدار ، سياسي
و اهداف به لازم سياسي آگاهيهاي كسب با ميتوانند
سياسي توسعه.برسند سياسي نظام در خود مشروع خواستههاي
نهادهايي وجود حكومتيمستلزم نهادهاي در مردم مشاركت و
و اقشار ميان از برخاسته سياسي نخبگان حضور امكان كه است
بالاي هاي بهرده رسيدن براي مختلف طبقاتاجتماعي
مردميترين از يكي احزاب.سازد فراهم را حكومتي و سياسي
با مستقيم ارتباط نتيجه در كه اجتماعيند -سياسي نهادهاي
و بوده جامعه در موجود اجتماعي طبقات سخنگوي مردم توده
حيات و بقا.ميكنند عمل حكومت و مردم بين رابط بهعنوان
فرهنگ رژيمسياسي ، نوع به بستگي مختلف جوامع در احزاب
در احزاب چرا.دارد جامعه بر حاكم ايدئولوژي و سياسي
ناپايدار ايران مانند درجوامعي پايدارو جوامع بعضي
در احزاب ركود و پيدايش از است پژوهشي حاضر مقاله هستند؟
مطالعه با نگارنده كه سالهاي 13571320 ، بين ايران
ايران ، سياسي تاريخ از مقطعي فرهنگي - اجتماعي ساختار
اختصار طور به احزابولو ناپايداري علل به كرده سعي
.باشد داشته اشارهاي
انديشه و فرهنگ گروه
حزب تعريف
طرفدارانشخصي از دستهاي و فرقه گروه ، معناي در حزب"
در.ميشود برده كار به هستند وي از دفاع به حاضر كه
من) آيه 55 سوره5 در دوبار حزبالله اصطلاح قرآن
حزبالله فان آمنو ، والذين رسوله و يتولالله
الا حزبالله اولئك) آيه 23 سوره 58 در و (همالغالبون
به اشاره در حتي و است آمده(المفلحون هم الله حزب ان
آيات 11 سوره 38) الايكه اصحاب و ثمود و عاد نوح ، قومهاي
حزب كل) روم و مومنون و مباركهاحزاب سوره و(و 12
كار به طايفه و دسته معناي به حزب كلمه(فرحون بمالديهم
در حزب و جزء به قرآن تقسيمبندي در همچنين.است رفته
ميتوان چه اگر است ، گرفته قرار استفاده مورد بخش معناي
اين و سياسي حزب در پديدهجديد دريچهعامترين از
موجب آنچه نمود ، اشتراكاتاشاره به حدي اصطلاحاتتا
معناي به سياسي احزاب كه است اين ميشود مساله در دقت
نهادينه صورت به قدرت اجراي و كسب دنبال به اخصآن
دسته ، فرقه ، تعاريف تا باعثميشود عنصر همين هستند
(1)".نشود ما تعريف وارد... و انجمن محفل ،
هميشه آن عام مفهوم به يعني دسته ، و گروه مفهوم به حزب"
چارچوبهاي درون در ديگر زبان به است ، وجودداشته شكلي به
گروههاي كشور ، و شهر ده ، قبيله ، مثل انساني ، زندگي
بودهاند يكديگرجدا از كه اند داشته وجود ديگري كوچكتر
آن ويژه مفهوم به حزب ولي داشتند را خويش ويژگيهاي و
موريس زعم به (2)".است تازهاي پديده سياسي حزب يعني
نيست ودهكده شهر نظير اجتماعي گروه يك حزب ، يك" دوورژه
اجتماعي گروههاي وجمعياز گروهها از مجموعي بلكه
انجمنهاي -كميتهها -قسمتها) است مملكت اطراف در پراكنده
هم به هماهنگكننده سازمانهاي وسيله به كه (غيره و ملي
صورتمنظم به افراد متقابل كنش لذا (3)"پيوستهاند
مشتركآنها هدف يك به دستيابي براي دقيق سازماندهي يا
اجتماعگروه حزب" بنابراين كرده ، نزديك هم به را
را آنان شان ويژه منافع و مشترك آرمان كه است شهرونداني
و مشخصميسازد است (ملت) ملي جامعه كه گروهبزرگتر از
ميكوشند مردم ياري و منظم برنامه تشكيلاتو داشتن با
با كه اين يا گيرند بهدست كشور در دولتيرا قدرت كه
به آرمانهايشانرا و گردند ، برنامه همباز قدرت اين
از بويژه تواناييها همه از راه اين در و برسانند تحقق
حزب از ديگري تعريف در (4)".گيرند ياري قانوني ابزارهاي
قسمت از است سياسيعبارت حزب" شده بيان گونه اين
تامين براي كه اجتماعي ، طبقه يك فهميده و پيشرفته
يك خودبا مرام اجراي و حكومت به رسيدن طبقاتيو منافع
حزب اين مخصوصيراكه طبقه و كرده مبارزه معين نظام
(5)".ميكند رهبري كشمكشهاياجتماعي در است آن نماينده
نظام طبقاتييك مبارزه وهمچنين پيشرو قشر به اهميت
از نشان تعريف اين در سياسيديگر نظام عليه سياسي
جامعهشناسمكتب وبر ماكس اما.ماركسيستيدارد رويكرد
ميباشند جمعيتهاياختياري سياسي احزاب" ميگويد تفهمي
برسانند قدرت به را ميكوشندروسايخود آنها اعضاي كه
چون معنوي و امتيازاتمادي برخي طريقبه اين از تا
منافع برخي به نيل يا خود دلخواه سياسي برنامههاي تحقق
(6)".يابند دست دو هر يا شخصي
مبناي بر ميداندكه افرادي از متشكل را حزب برگ ، ادموند
منافع توسعه و حفظ براي آنهاست قبول مورد كه خاصي اصول
ميداند جمعي را نيزحزب ماديسن جيمز.ميكنند تلاش ملي
گروهها ديگر منابع با تضاد در كه مشترك منافع براساس كه
لنين ، .ميپردازند فعاليت به يكديگر با است سياسي احزاب و
چه دركتاب ديگران از متفاوت بانگرشي اكتبر انقلاب رهبر
افرادقابل از كوچكي حزبگروه " مينويسد كرد؟ بايد
در كه است انقلاب اصول به معتقد و تجربه وبا اعتماد
مخفيانه روابط آنها با كه دارد نمايندگاني كشور سراسر
".سازد اصليخود پيشه را انقلابي واقدامات ساخته برقرار
حكومت و جامعه ارتباطيبين پل تعبير ، يك به احزاب (7)
ابزار سيستمياحزاب تعبير به.ميروند شمار به
اشنايدردر شات.هستند خورد ابزارباز يا خوراكدهنده
از ترديديكي بدون سياسي احزاب ظهور ":ميگويد خصوص اين
به مدرن دولتهاي و حكومتها اصلي شاخصههاي و مميزه علائم
كه بودند سياسي احزاب اين سو يك از.ميرود شمار
دموكراسيمدرن ديگر سوي واز كردند خلق دموكراسيرا
سياسي احزاب فعاليتمستمر و مدام حضور صورت در تنها نيز
و دموكراسي بين ترتيب بدين.است ماندگار و دوام قابل
از اپشتين ، لئون ".است تنگاتنگبرقرار رابطهاي حزب
حزب:ميگويد سياسي حزب تعريف سياسيدر علوم دانشمندان
ضعيفكه سازماندهي با ولو گروهي هر" از است عبارت سياسي
(8)".باشد معين عنوان يك تحت حكومتي مقامات درصددانتخاب
سياست و سياسي احزاب كتاب در واينر -و -لاپالومبارا
تعريفهاي به اشاره از پس نوشتهاند ، هم با كه توسعه
حزب از تعريف هر كه مينويسند حزب درباره گوناگون
:برگيرد در را ركن و فكر بايدچهار
و كننده رهبري مركزيو سازمانهاي داراي بايد حزب -1
داشتكه بايد اميدرا اين يعني باشد ماندني و پايدار
زبان به است ، درازتر رهبران عمر از زندگيحزب دوره
بنيانگذاران و رهبران مردن با نبايد تشكيلاتحزب ديگر
.بپاشد هم از حزب
با و بوده پايدار محلي سازمانهاي داراي بايد حزب -2
داشته گونهگون و هميشگي پيوند مركزيحزب سازمانهاي
.باشد
قدرت كه باشند مصمم حزببايد ومحلي مركزي رهبران -3
ياري به يا تنهايي به خواه كشور پهنه سياسيرادر
و كنند اداره رهبريو را آن و گيرند دست به ديگر حزبهاي
.كنند بسنده حاكم سياسي قدرت روي به نفوذ اعمال به نبايد
(9).باشد برخوردار مردم توده پشتيباني از بايد حزب -4
ابزاريكه عنوان به هم و نهاد يك عنوان به هم احزاب"
در عقايد و دادنافكار قرار تاثير تحت توانايي داراي
شهروندان توده ميان رابطي بهعنوان وهم هستند سياسي صحنه
شهروندان مهم فوقالعاده قدرت سياسيمعرف احزاب ودولت ،
راهنماي نوعي عنوان به يا و بوده سياسي زندگي در
اغلب كه همانطور يا و دارند اختيارقرار در انتخاباتي
سياسي جريانات مستقلدر موضوع يك نفع به ميافتد اتفاق
شناسي ، جامعه بنياد ديدگاه با اين بر علاوه ميروند ، كنار
به منجر نيز سياسي و اجتماعي نظامهاي ميان پيوندهايي با
تفاوتهاي آنها طريق از كه ميشود شيوههايي تحقيقاتو
عضويت در تفاوتهايي رابطهبا حزبي طرفداري به مربوط
گروههاي اقتصادي ، ميانگروههاي مثلا جامعه ، در گروهي
وجود نيز سياسي احزاب از غير موقعيتهايي و فرصتها قومي ،
در شهروندان دادن مشاركت براي موجوديتآنها كه دارد
(10)".است سياسي صحنه
سياسي احزاب وتكوين پيدايش
صورت گوناگونيبه گروههاي سياسي ، احزاب پيدايش از قبل"
سياسي امور در اساسي نقش صنفي ، سياسي ، علمي ، مذهبي ،
سياسيو احزاب آوردن بوجود در عوامل همين و داشتهاند
.است اهميت شايان اجتماعي تاسيسات و نهادها در آن تاثير
اكثر در كه گفت توان مي پيدايشاحزاب تاريخ لحاظ از
احزاب مركزي نطفههاي گروهها ، انجمنها ، ممالكسنديكاها ،
بوسيله اروپا سوسياليست احزاب اكثر.ميشوند محسوب
اتكاي نقطه انتخاباتي مبارزات ودر آمدند بوجود سنديكاها
.بود سنديكاها فعال نيروي آنان
وكيفيتسياسي ، حكومت طرز به بستگي حزب نضج كشوري هر در
سياسي ، اجتماعي ، مسائلدارد مذهبي و فرهنگي اجتماعي ،
جوامع سياسيدر احزاب پرورش براي را مذهبي اقتصاديو
:طبقهبنديكرد صورت اين به ميتوان بشري
.جامعه بر اقتصادي و اداري و سياسي قدرت سلطه كيفيت -1
.جامعه اكثريت ميان ثروت و درآمد توزيع كيفيت -2
.جامعه سياسي و اداري قدرتهاي در مردم دخالت كيفيت -3
و اقتصادي و امكاناتفرهنگي از مردم استفاده كيفيت -4
.جامعه سياسي
و اداري نظام بهرهبردارياقتصادي و استثمار كيفيت -5
.جامعه مردم اكثريت سياسياز
به نسبت مردم علائقملي و معتقداتمذهبي كيفيت -6
.سنتهايجامعه
فعاليت.هستند احزاب مهم خاستگاههاي از يكي انجمنها
تاثير نمايشگر كارگر ايجادحزب فابيندر انجمن
و دانشجويي سازمانهاي نقش نيز و است فلسفي انجمنهاي
اولين ظهور آواي هم نوزدهم قرن در دانشگاهي گروههاي
سازمان طرفي از.است داده سر را چپي دست احزاب
واحزاب فرانسه در راديكال حزب تكوين در نيز فراماسونري
به آن بلژيكتاثير در و است بوده موثر ليبرالاروپايي
مخالفت با چون مخفي انجمنهاي.است مطلوبيچشمگير نحو
جامعه در را خود موجوديت نميتوانند ميشوند مواجه قانون
مانع روزي تا هستند كمين در جهت اين از سازند آشكار
در.آورند سربدر جامعه اعماق از تا گردد برطرف قانوني
ظاهر حزب صورت به مخفي هاي انجمن كه است هنگام اين
مظاهرشهرنشيني رااز پيدايشاحزاب اشپنگلر.ميشوند
با كه روابطي از شهرها كه استهمين ومعتقد ميداند
جاي سياستدودماني گرديد آزاد داشت خود اطراف ولايات
اشپنگلرحزب نظر بنابر.ميدهد حزبي سياست به را خود
نظام جدي ومخالف مقابل نقطه جا همه در هميشهو
.است دودماني
هستند ثروتمند باسوادو محدودي عده معمولا روسايحزب
برنامه.ميروند پيش معين برنامه با بهصورتحزبي كه
عقل با موافق مشروحي طور به كه مقاصدياست مزبورحاوي
فطري ازاحساسات اما است ، گرديده تنظيم و تهيه منطق و
اساس بر جهان احزابمختلف تمام اساسنامه.ميباشد عاري
قشرهاي مردم ، وسيع تودههاي نهايي مذهبي و ملي آرمانهاي
احزاب كهتاريخ چنان اما.است شده بنا اجتماع آن فشرده
به فقط سياسيحزبي روش اين ميدهد جهاننشان سياسي
اساسنامه مواد گاه هيچ و بوده سويحزب به مردم جلب خاطر
(11)".است نيامده در اجرا مرحله به صورتكامل به احزاب
دموكراسييعني توسعه به بستگي گسترشاحزاب كلي طور به"
مزاياي در آنان شدن سهيم و انتخابات در مردم عامه شركت
انجام ودر شوند بزرگتر سياسي مجامع چه هر دارد ، پارلماني
اعضاي.گردند بهرهمند بيشتري استقلال از خويش وظايف
و گروهي كار اهميت بيشترو را متشكلشدن لزوم آنها
چه هر.كرد احساسخواهند بهتر را دستهجمعيصميمانه
دركميتههاي رايدهندگان ساختن متشكل يابد گسترش راي حق
بيشتر راي وتنظيماخذ كانديداها معرفي براي شايسته
و پارلماني گروههاي ايجاد با احزاب پيدايششود مي محسوس
برخي اين وجود با.است مرتبط انتخاباتي كميتههاي
حساب از خارج آنها وتكوين هستند ويژگيهايي داراي احزاب
به كيفيتخاصي امر واين است وانتخاباتي پارلماني دوره
(12).ميدهد احزاب
مطرح رويكرد سه سياسي احزاب پيدايش با ارتباط در تاكنون"
مدرنيزاسيون انتخابات ، رويكرديعني سه اين در.است شده
تاكيد با پيدايشحزب تضادطبقاتي ، رويكرد و ونوسازي
انتخاباتبا رويكرد.ميشود بررسي مشخصي چارچوب بر
حزبي ، نظام و استقرارحزب دوورژه چون داشتنانديشمنداني
دانستهو يكديگر بر مبتني را پارلمان و نمايندگي
انتخاباتيدر آمدننظام پديد را حزب زيربنايپيدايش
ناشي حزبرا طبقاتيپيدايش رويكردتضاد.ميداند كشور
رويكرد اين.ميداند اجتماعي جنبشهاي و روياروئيها از
ماركس گرچه.شد كامل سويلنين از و ماركسمطرح توسط
ولي داد اقليتپيوند و باجنبشهايتوده را پيدايشحزب
برپايي پيشقراولانپرولتاريادر نام به حزبي از لنين
پيدايياحزاب ، سوم رويكرد در.ميگفت سخن انقلاب يك
انديشمندان.يافت پيوند نوسازي و توسعه فراگرد با سياسي
هر كه معتقدند اپتر ديويد و لاپالومبارا واينر ، مكتب اين
از معيني ميزان به سياسيدولت ووظايف فعاليتها گاه
از محافظت براي حاكمه هيات كه اين يا و برسد پيچيدگي
حزب نام به سازمانهايي در افرادرا پيوستن سياسي ، قدرت
اين در.شد خواهند سياسيتشكيل احزاب پندارد ، ضروري
يا گروهها گسترش و پيدايش كه است اين بر فرض رويكرد ،
موجب واقتصادي ، صنعتي اثرپيشرفتهاي در طبقاتجديد
اعمال ابزار حزب ، ميشودو حاكمه هيات بر تودهها فشار
سياسي احزاب نروژي ، دانشمند روكان استين" (13)".است فشار
وادامه ميداند متنجامعه در نهفته شكافهاي نتيجه را
سازمان به پرداختن از قبل احزاب ، بررسي براي كه ميدهد
تنازعات و ستيزهها اجتماعي ، شكافهاي بايد آن كاركرد يا
بررسي مورد هستند اجتماع درون از كهبرخاسته را اجتماعي
اجتماع در موجود شكافهاي در ريشه احزاب زيرا داد ، قرار
(14)".دارند
(تكانتپه) ثابتي منوچهر
دارد ادامه
|