ميآيند كه اميدوارانآنها و انتخابات 80
:اشاره
اجتماعي گروه سه گزارشي ، ديدگاههاي در كه گذشته هفته
شد ، چاپ همشهري در انتخابات و سياسي مشاركت به بياعتنا
مشابه گزارشي خواستند ما از روزنامه خوانندگان از شماري
كه تلفنكنندهاي.كنيم تهيه "ميآيند كه آنها" درباره
كرد معرفي "كوهنورد" را خود كرد ، پيشنهاد را امروز تيتر
راهنمايي پاس به.ميگويد سخن دربند بلنديهاي از گفت و
و اميدواران همه و وي به امروز گزارش پرشور ، كوهنورد اين
.ميشود تقديم زندگي دوستداران
ميان از حروف كه وقتي شد ، منفجر قهوهخانه فضاي در صدايش
تركيبي در و يافت راه حنجره به گردنش متورم شريانهاي
حق:گفت و كرد تبديل كلمه به را فروخوردهاش خشم باشكوه ،
كردي فكر !بدبخت.بدم راي كه منه حق اين.چه تو به.منه
!ميشه سرت خيلي
ميدان نيمهتاريك قهوهخانه آن در آهنگر آقاحبيب وقتي
با همسرايي در آبگوشت و چاي و تنباكو عطر كه بهارستان
توازني در و لباسها بر بسته نقش چوب و روغن و سيمان بوي
به را پينهبستهاش دستان كار ، عرق رايحه با اساطيري
زندگي كلمه با كه من آورد ، صورتم نزديك به هشدار نشانه
آن در كه چرا.آورم بيرون كام از كلامي نتوانستم ميكنم ،
كه- زندگي كتاب با تركيب در "منه حق" آواز پژواك لحظه ،
زده قفل زبانم بر -بود شده حك دستش پينههاي لابلاي در
.بود
برداشتند خروش از دست قليانها آهنگر ، آقاحبيب فرياد با
جنجالي مذاكره به مدتي براي نيز نعلبكيها و استكانها و
از تركيبي كه چشمها ، همه با همراه تا دادند خاتمه خويش
او ، دهان به خيره ميزد ، موج آنها در تعجب و تشويق تحسين ،
.باشند گوش به
افتاد اتفاق من بازدم و دم چهار فاصله در ماجرا اين همه
!بيچاره:داد ادامه حبيب آقا آيم ، خود به كه اين از پيش و
شب.ميزنين مردمحرف از شما همه.هستي كي ميكني فكر
را اين مردم ميگين مدام.ميكنين نصيحت را مردم روز و
سال با 37 من مخاطباش) بچه.ميخوان را آن مردم ميگن ،
را همتون حال تا ميدم راي ميرم.من يعني مردم (بودم سن
.بزنين حرف من طرف از بكنين غلط ديگه تا.بگيرم
كرده بزرگ مردان بحث داخل را خودم كه بود من تقصير شايد
كه كارگري پنج به او وقتي كه بودم من مقصر شايد و بودم
در بايد":ميگفت بودند نشسته ميز يك سر بر هم با
شما براي فرقي مگر چرا؟:پرسيدم ".كرد شركت انتخابات
من بيپروايي از شايد و.شود انتخاب كسي چه كه ميكند
"نيستيم آدم ما مگه" داد جواب كارگرها از يكي وقتي كه بود
داره درآمد مشكل كه آدمي اما.عزيزيد شما:دادم پاسخ من
انتخابات در دلخوشي چه به است خالي جبيباش اصطلاح به و
و كند؟ فكر انتخابات به اصلا بايد چرا يا و ميكند شركت
واژگاني با ايراني شهروند يك از كه بود من گستاخي حتما
:پرسيدم تمسخر از تهمايهاي با اما تعجببرانگيز ظاهر به
كنيد؟ شركت انتخابات در بايد چرا شما اصلا
من كه شدند متوجه بعدا نيز آنها و ميداند خدا البته
آنها عقل و دل اعماق از تا كردم پرسش اينگونه مخصوصا
.آورم دست به را خود پاسخ
به نبودم بچه اگر.بچهام من.ميگفت راست آقاحبيب اما
.ميگفتم كلامي كنم ، تر چشم و آورم گلو به بغض كه اين جاي
با كه زناني و مردان اين مقابل در بچهام ، هنوز من
.ميگيرند بازي به را كلمات بلكه نميكنند بازي كلمات
.بود من افتخار مدال.بود غرور نشانه من بغض البته
خود حق دنبال به مردمانش كه محيطي در كشيدن نفس افتخار
.هستند
اشتباه يك قائلم برايش كه احترامي همه با آقاحبيب اما
.داشتم چاره من ولي"بيچاره" بود گفته من به او.داشت
.بنويسم را ميشنوم هرآنچه جمعبندي كه بود اين من چاره
.افتاد راه انتخاباتي-سياسي ميزگرد قهوهخانه آن در
ساله كارگر 29 كريم ، حتي كارگر ، حضور 14 با ميزگردي
ميزگرد اين در.كند شركت بحث اين در بود مايل نيز افغاني
.شدم مواجه بزرگ تناقض يك با من
.داشتند معيشتي و اقتصادي توقعات حاضرين همه تقريبا
آقازادهها ، درخصوص شايعات و واقعيات از آميزهاي آنها
داشتند توقع و برشمردند را تبعيضها و رانتخواران
از يكي قول به ميدهند راي او به كه آينده رئيسجمهور
به آنها.بگيرد را چيزها اين جلوي "مردانه خيلي" كارگران
توزيع از عبارتي به يا اقتصادي تبعيض از فقر ، از غير
رئيسجمهور ميخواستند و بودند ناراضي ثروت ناعادلانه
از خواستم وقتي اما.بپردازد مسائل اين به آنها آينده
انتخاب خود نامزد عنوان به را يكي مطرح نامزدهاي ميان
.نبود اقتصادي ملاكها ديگر كرد ، تغيير ملاكها كنند ،
زمينه در نامزدها ديدگاه ويژه به و سياسي اجتماعي ، حوزه
- مظلوميت با وي نسبت نهايت در و مردم زندگي خصوصي ساحت
در اساسي عوامل از -بردند كار به را آن بارها كه واژهاي
.بود نامزدها به آنها گرايش
سياسي كارشناس ليلاز سعيد قول به كه جامعهاي در البته
به را بچههايشان تا ميكنند قرض پول كارمند پدرهاي"
چنين وجود از نبايد خيلي "بفرستند زبان و كامپيوتر كلاس
.كرد تعجب پديدههايي
:ميگويد اجتماعي امور تحليلگر بيات ، فريبرز باره اين در
عيني خواستههاي و ذهني خواستههاي بين متعارف شرايط در
از بسياري اما.دارد وجود شباهت و همساني نوعي مردم
ميدهد نشان مختلف موضوعات درباره و ايران در نظرسنجيها
فاحشي اختلافات گاه جامعه ذهني و عيني خواستههاي بين كه
.دارد وجود
خواستههاي و گرسنگي منزله به را عيني خواستههاي اگر
كه قرنهاست ما جامعه كنيم ، تصور تشنگي همانند را ذهني
با عبارتي به و ميكند سير نيمسيري و گرسنگي بين
انسان اما ميشناسد ، رسميت به را آن و خوگرفته سوءتغذيه
تشنگي تاب ميگذرد هرچه و ندارد را تشنگي تحمل تاب
تصور يا آب تو كه وقتي ويژه به ميشود ، تحملناپذيرتر
همين به شايد.ميبيني را خود نزديكي در زلال آب وجود
دنبال به تراشكار ، كارگر 38ساله هوشنگ ، امير كه است دليل
وي نيز آنها رفع صورت در كه محدوديتهاست از دسته آن رفع
همنوا اوبود نخواهد آنها از بهرهبرداري به قادر هرگز
توسعه و خودآزادي صميمي زبان با روشنفكران ، اما با
از او سهم نميدانم من و ميكند مطرح را فرهنگي و سياسي
.است چقدر جامعه فرهنگي كالاهاي
به داشتم بنا.شدم اتوبوس سوار بهارستان ميدان در
اتوبوس در.سربزنم مسيرم در درماني مركز نزديكترين
در آنها شركت انگيزه درباره مسافران با گرفتم تصميم
كه رفتم جواني سراغ به بد بخت ازكنم صحبت انتخابات
.رفت باد بر كارم حاصل
از ويداشت دقيقهاي پاسخي 12 من ، بيستثانيهاي سئوال
بنا كه كرد صحبت مخالفت و طرفداري به افرادي و موضوعات
همه و كنم منعكس را آنها نميتوانم انتخابات قانون بر
انصافابا- دستانداختنهاي و شوخيها غيراز به اينها
شوم پياده ميخواستم وقتي.بود مسافران ديگر - نمك
را چيز يك اما.بود شادي و شوخي از همهمهاي در اتوبوس
.ميكنند شركت حتما انتخابات در آنها همه مطمئنم ،
از يكي وارد بعد ساعت شش.نرفتم بيمارستان به آن از پس
زدن گپ براي فرصتي و بود شب آخرشدم دولتي بيمارستانهاي
.رزيدنت و انترن هشت با
از بهانه اين به آنها اما بود انتخابات موضوع سر بر بحث
اعتياد ، كمياب ، داروهاي مسئله كشور ، پزشكي نظام
متعدد فشارهاي از متاثر كه رواني - روحي بيماريهاي
خلاصه و مجلس مطبوعات ، تلويزيون ، است ، اجتماعي و اقتصادي
.كردند صحبت چيز همه
(آقا شش و خانم دو) پزشك هشت اين صحبتهاي لابلاي از
معتقد آنها.ميكنند شركت انتخابات در آنها كه بود معلوم
.است بوده مثبت گذشته ساليان در كشور حركت روند بودند
بيماري ما:گفت آنها از يكي.داشتند هم انتقاداتي البته
شركت انتخابات آندر واسطه به كه ايم نگرفته لاعلاج
متوجه كه من اماجملهخنديدند اين به ديگراننكنيم
ما همه:گفت پزشك اينشدم توضيح خواستار بودم نشده
بيماريهاي دچار كسي وقتي اما.داريم مختلفي آرزوهاي
در كه تغييراتي از ميشوديكي مرگآور و درمانناپذير
مثلا.اوست آرزوهاي و نگرشها در تغيير ميكند ، بروز وي
رو بيمار اما.داريم آرزوها آينده سال ده براي شما و من
عوض او خون بايد كه وقتي است زنده كوتاهي مدت كه مرگي به
ساعت ، جاي 5 به وي به خون تزريق كه ميكند آرزو شود ،
اميد كه آدمهايي ديگر عبارت به.بكشد طول ساعت سه حدود
.است كوچك و آني آرزوهايشان و عجول خيلي ندارند ، زندگي به
يك بالاخره كشور اين تو:گفت نيز انترن خانمهاي از يكي
ميگن بعضيها كه هم چي هر و بشه جمهور رئيس بايد نفر
جمهور رئيس.است بيربطي حرف است ، كاره هيچ جمهور رئيس
خيلي است قادر آنها با كه دارد دولت هيات و اختيارات كلي
ندهد اجازه را كارها خيلي حداقل يا دهد انجام را كارها
.دارد تاثير ما زندگي در اينها همه و شود انجام
:گفت ميآمد نظر به مسنتر همه از كه پزشكان از ديگر يكي
نسبت متفاوتي ديدگاههاي داراي دوره ، اين مطرح كانديداهاي
كار سر كه كدامشان هر بنابراين.هستند جهان با ارتباط به
اگر حتي پس.بود خواهد متفاوت ما از دنيا تصوير بيايند
نداشته تفاوت هم با خيلي اقتصادي و داخلي مسائل زمينه در
زمينه در دارند ، تفاوت هم با خيلي معتقدم من كه باشند ،
.تاثيردارند خيلي ما به جهان عمومي افكار نگاه
اما كنم ، صحبت باره اين در تا زدم سر دولتي اداره سه به
وقتي و داري كار كسي چه با پرسيدند اول يعني.ندادند راه
مصاحبه انتخابات درباره و ندارم كار خاصي فرد با:گفتم
را ما اداره دارد ، مسئوليت ما براي:جملات با ميكنم
نبايد كارمندها كه اداري وقت در نكن ، تبليغات وارد
.بستند من بر را راه آن نظاير و كنند خصوصي مصاحبه
غرب مدارس از يكي در.هست كه مدرسه نشد ، اداره اگر اما
حاضر معلمان جمع در تفريح زنگ خلال در يافتم اجازه تهران
گروه اينميكنند صحبت مشخصتر و منسجمتر آنهاشوم
رسميت به را دانش و فرهنگ كه ميدهند راي كسي به گفتند
حكومت براي باشد ، ثروت عادلانه توزيع فكر به بشناسد ،
انتخاب خودش را وزيرانش و ندهد باج گروهي هيچ به كردن
از كند عملي را قولهايش از بعضي يا قول نتوانست اگر.كند
خودسريها جلوي بدهد ، توضيح آنها به و كند عذرخواهي مردم
.بكند كارمند قشر دستمزد حال به فكري و بگيرد را
نقطهنظرهاي دبيرستان اين ورزش دبير ميان اين در اما
راي اگر كه ميدهم راي كسي به من:گفت وي.داشت جالبي
كه ميدهم راي جمهوري رئيس به.نكند قهر مردم با نياورد
.نكند دق مقام دادن دست از غصه از رفت كه سال چهار از بعد
باشد داشته را شكست تحمل ظرفيت كه ميدهم راي كسي به من
.نيندازد ديگران گردن را تقصيرها و
در حتما:ميگويد كتابفروشان از يكي انقلاب ميدان در
كه است كسي من مطلوب جمهور رئيس.ميكنم شركت انتخابات
به سالهاست مردمان دورانترساندن كه رسيده باور اين به
از مردم آگاهي يعني قدرت ميداند كه كسي.است آمده سر
.مختلف موضوعات
كه ميدهم راي كسي به:ميكند اضافه كتاب خريدار يك و
عمومي افكار به و هستند او نعمت مردمولي دارد قبول
كه ميدهم راي كسي به من:ميافزايد وي.ميگذارد احترام
حرف مردم طرف از كمتر آيندهاش و گذشته سخنرانيهاي در
.بگويد سخن مردم براي بيشتر و بگويد را خودش نظر.بزند
.بدهد خبر آنها به يعني
من به تاكسي راننده يك را پاسخ كوتاهترين و جالبترين
شعري به ميكني؟ شركت انتخابات در آيا پرسيدم وقتي.داد
:گفت و كرد اشاره بود شده نوشته خودرواش داشبورد روي كه
:بود اينچنين شعر.اينجاست جوابت
زيستم بسي گرچه گفت افتاده ساحل
كيستم من كه آه گشت معلوم نه باز
گفت و خراميد تيز رستهاي خود ز موج
نيستم نروم گر ميروم ، اگر هستم
نقش اجتماعي و زيستي نهاد اصليترين عنوان به خانواده
مادر داردو اجتماعي رفتار و سمتگيري در انكارناپذيري
به بنابراين.است زندگي شعر ديوان سبد سر غزل و بيت شاه
تعدادي با بار اين تفاوت كمي با اما.رفتم مادران سراغ
.كردم مصاحبه فرزندانشان كنار در مادران از
.شوم مواجه توجهي جالب موضوعات با شد باعث انتخاب اين
.كردند بيان انتخابات در شركت براي را متنوعي دلايل آنها
از ميتوان را آنها همه مجموع در كه موضوعاتي و ها ملاك
.شنيد جامعه مختلف اقشار زبان
بدست مادران اين با گفتوگو در كه اساسي نكته دو اما
:است ترتيب بدين آوردم
و ملاكها از بسياري داشتند ، خردسال فرزند كه جوان مادران
محور حول بيشتر كانديدا ، يك انتخاب در آرزوهايشان
به.بود تجرد دوران در آنها مطلوب و علاقه مورد موضوعات
تحقق كه آنها خواستههاي از توجهي قابل بخش ديگر عبارت
ميديدند خويش نظر مورد نامزد رفتار يا سيما در را آن
.بود مجرد دختران ويژه به مجرد افراد شخصي زندگي به مربوط
حقوق تحكيم و افزايش و اقتصادي امنيت تامين آن از پس
آخر موضوع البته كه بود آنها خواستههاي جمله از زنان
.نيست جمهوري رئيس وظايف كامل حيطه در (زنان حقوق تحكيم)
نكته نيز داشتند نوجوان فرزندان كه مادراني مورد در
شروع وقتي مادران اين همه تقريبا.داشت وجود جالبي بسيار
به آنها فرزندان جمله ، چند بيان از پس.ميكردند صحبت به
مادر از را كلام رشته و ميشدند بحث وارد ناخودآگاه صورت
و كوتاه جملات بيان با مادران لحظات ، اين در.ميگرفتند
در سپس و ميكردند دنبال را خود فرزندان صحبت سر حركت يا
صحبت اما ميآمدند سخن به مادران مجددا مصاحبه انتهاي
فرزندانشان صحبتهاي جمعبندي - استثناء كمي با - آنها
.بود
نميدهد اجازه بشري خودخواهي اينكه وجود با ترتيب اين به
زمينه اين در مادران اما كند ، اظهارنظر من جاي ديگري تا
آنها تا ميدادند فرزندانشان به را خود حق راحتي به خاص
.كنند نظر اظهار مادران جاي به
است معماري فوقليسانس كه مادران اين از يكي باره اين در
ما همه.است فرزندانمان آينده ما ، زندگي شيريني:ميگويد
سالم و موفق و پرنشاط شاد ، آيندهاي تا ميكنيم تلاش
نتيجه اين به مادران مابسازيم خود بچههاي براي
آنچه و سعادت غريزي ، صورت به امروز بچههاي كه رسيدهايم
اين به.ميكنند حس است لازم آيندهيشان براي كه را
توجه يك اين و داريم توجه فوقالعاده آنها نظر به ترتيب
.است ارادي غير و غريزي
آينده به ايراني مادران امروز است معتقد مادر اين
شادي ، به راي امروز مادران راي.ميدهند راي فرزندانشان
.است نوجوانانشان و بچهها پرثمرتر و بهتر فرداي و نشاط
جامعه اقشار ديگر از بيشتر مادران كه مطمئنام بنابراين
فردا به ديگران از بيشتر و كرد خواهند شركت انتخابات در
.داد خواهند راي فردا براي و
اميدوار علي
|