بخش ) ايران در سياسي احزاب شناسي آسيب
ايران سياسي فرهنگ و احزاب ( پاياني
ناسيوناليست احزاب
و احزاب را دوران اين احزاب از توجهي قابل بخش
داراي ايدئولوژيك لحاظ به كه ميدهند تشكيل جمعيتهايي
در كه ناسيوناليسم انديشه.بودند ناسيوناليستي گرايشات
نژادپرستانه گرايشات خدمت در ابزاري صورت به قبل دوران
خود به شوونيستي و افراطي شكل و بود آمده در رضاشاه
فراواني كاربرد احزاب جريان در دوران اين در بود ، گرفته
و ايران امور اصلاح لزوم به گروهها و احزاب تكيه.يافت
و احزاب اكثر ابزار ميهندوستي احساسات برانگيختن
سيماي:مينويسد لنچافسكي زمينه اين در.بود جمعيتها
مشخص ناسيوناليستي تمايلات را سياسي احزاب اين تمامي
.بود دموكراسي به نيل آنها هدف و ميكرد
ناسيوناليسم به رويكردي كه جرياناتي و احزاب ميان اين در
و شدند جمع مصدق دكتر شخص گرد به حوادث روند در داشتند
اين.دادند تشكيل را ملي جبهه شمسي ، سال 1328 در سرانجام
موازنه طرفدار خارجي سياست در جمعيتها و احزاب از گروه
مردم معضلات و مشكلات حل خواستار داخلي سياست در و منفي
مطرح احزاب جمله از.بودند سياسي و اجتماعي آزاديهاي و
حزب ايران ، حزب از ميتوان ناسيوناليست احزاب ميان در
همچنين (24).برد نام ملت حزب و ميهني حزب ميهنپرستان ،
و سوم دوم ، ملي جبهه ملي ، مقاومت نهضت پانايرانيست ، حزب
پيش هم مصدق.بودند ناسيوناليستي ايدئولوژي داراي چهارم
كه ميكرد پافشاري آن از پس هم و جبهه شكلگيري از
براي عمومي هدف يك با ازسازمانها باز و آزاد ائتلافي
با يافته سازمان سياسي حزب يك تا است مناسبتر ايران
پافشاري همچنين او.مدون برنامههاي و منضبط اعضاي
همه زبان از بلكه حزب يك زبان از نه ميخواهد كه ميكرد
ايران ، حزب سازمان ، چهار بعد ماههاي در.بگويد سخن ملت
به اسلام مجاهدين جامعه و زحمتكشان حزب ايران ، ملت حزب
مصدق يافته سازمان و اصلي پشتيبانان و پيوستند ملي جبهه
.دادند تشكيل را
بازار سنتي متوسط طبقه:داشت مختلف جناح دو ملي جبهه
و اصناف بزرگان و روحانيون خردهپا ، تاجران از متشكل
متخصص ، افراد شامل روشنفكر طبقه.جديد متوسط طبقه
جناح اعضاي.غيرمذهبي تحصيلكرده روشنفكران و مزدبگيران
بودند ، مساجد وعاظ و مكتبها مدرسان نفوذ زير كه نخست
و درست قوانين منبع را شريعت زندگي ، شيوه يك را اسلام
اعضاي.ميدانستند شيعي جامعه حقيقي نگاهبانان را علما
را مذهب بودند ، دولتي مدارس فارغالتحصيلان كه دوم جناح
شايستهترين را غرب تحصيلكرده روشنفكران و خصوصي امري
از.ميكردند قلمداد جامعه نوسازان و سازماندهندگان
در دولت دخالت با و ميكردند پشتيباني آزاد اقتصاد
درآمدهاي به دوم گروه اعضاي.بودند مخالف بازار اقتصاد
ميدانستند ، قبيح را تجاري احتكار بودند ، وابسته دولتي
و داشتند هراس بود يافته گسترش سال 1316 از كه تورم از
تحسين پرشتاب نوسازي در پيشگام نهادي بهعنوان را دولت
غذايي ، سليقههاي در حتي گروه دو اين اعضاي.ميكردند
خلاصه.بودند متفاوت نيز زبان و لباس فراغت ، اوقات گذران
ديگري و تجارتپيشه و خداشناس مذهبي ، محافظهكار ، يكي
.بود سوسياليست و تكنوكرات غيرمذهبي ، نوگرا ،
مذهبي احزاب
بابل ، فناناپذير خوزستان ، سعادت احزاب گروه ، اين ميان از
حزبالله و شيراز برادران كرمان ، ايمان شاهرود ، اسلام
بهطور ازتشكلها گروه اين.برد نام ميتوان را شيراز
قوانين پارهاي اجراي و شرعي رعايتاصول خواستار كلي
عنوان به بودند ، كشور سياسي موجود وضع چارچوب در شرعي
فروش مغازههاي بستن فحشا ، و فساد مراكز تعطيلي مثال
آزادانه برگزاري اسلامي ، حجاب رعايت الكلي ، مشروبات
-اقتصادي معضلات از پارهاي حل و مذهبي شعائر و مراسم
جمله از ارزاق گراني اداري ، فساد رشوه ، نظير روز اجتماعي
تفكرات با مبارزه اينها همه جز به.بود آنان خواستههاي
همچنين و توده حزب اقدامات با مقابله بويژه الحادي
احزاب اين اكثر تاسيس اصلي دلايل از كسروي احمد تبليغات
اسلامي ، احزاب و جمعيتها اين ميان در.ميشود محسوب
دو اين داشت ، تفاوت ديگران با حدودي تا گروه دو وضعيت
ديگري و صفوي نواب رهبري به اسلام فدائيان يكي جريان
دو اين.بودند نخشب رهبري به سوسياليست خداپرستان جمعيت
حال اين با.داشتند اساسي اختلافاتي نيز يكديگر با جريان
.بود ايدئولوژيك تقريبا رويكرد يك دين به آنان رويكرد
ايدئولوژي يك تدوين دنبال به سوسياليست خداپرستان جمعيت
نيز اسلام فدائيان و بودند سوسياليسم و اسلام مبناي بر
اسلامي حكومت نمودن پياده و شرع قوانين اجراي طرح اساسا
(31).داشتند سر در را
طور به كه بود مذهبي احزاب جمله از اسلامي ملل حزب
اوايل در كه حزب اين"ميكرد فعاليت غيررسمي و زيرزميني
قرآن به استناد اسلام ، بر تاكيد بود گرفته شكل سال 1340
به اعتقاد و اسلامي سرزمينهاي و ملل همبستگي به تاكيد و
تشكيل جواناني از حزب اين.بود حزب اين اهداف از انقلاب
و نبوده مربوط سياسي گروههاي از يك هيچ با كه ميشد
به معتقد اينهابودند سياسي فعاليت سابقه فاقد غالبا
گروه (32)".بودند سني و شيعه از اعم اسلامي ملل وحدت
آمد بوجود خرداد 1342 واقعه 15 از بعد كه ديگري مذهبي
با مستقيما هيات اين".بود اسلامي موتلفه هياتهاي
اتئلاف از و بودند كامل تقليد اهل و مربوط مبارز روحانيت
كه شد تشكيل سنتي عزاداري هياتهاي ميان از هيات شش
".بودند اسلامي حكومت تشكيل به معتقد و سياسي فكر داراي
خداپرستان جمعيت و اسلام فدائيان كه است ذكر به لازم
معروف حزب عنوان تحت اسلامي موتلفه هياتهاي و سوسياليست
در اسلامي و مذهبي ايدئولوژي داشتن دليل به اما نبودند ،
-ملي وجههاي با آزادي نهضت.بودند اهميت حائز دوران اين
كه است دوران همين سياسي گروههاي از ديگر يكي مذهبي
در آزادي نهضت.شدند جذب جمعيت اين به معروفي اشخاص
يا رهبران عموما آن گرديد ، رهبران تاسيس ارديبهشت 1340
ايدئولوژي.بودند ملي مقاومت نهضت فعالان و بنيانگذاران
و ادغام و ملي مقاومت نهضت اصالت حفظ ايران ، آزادي نهضت
دكتر ايران ، آزادي نهضت.بود اسلام نوين جنبش با آن وحدت
واقعي محبوب و منتخب دولت رئيس يگانه عنوان به را مصدق
اولين در و ميداند استعمار بزرگ مبارز و ايران مردم
:ميگويد او به احترام و تجليل در آزادي نهضت بيانيه
ايران افتخارات و بزرگ خادمين از را مصدق و هستيم مصدقي
دولتي رئيس يگانه عنوان به را مصدق ما ميدانيم ، شرق و
مردم اكثريت واقعي منتخب و محبوب ايران ، تاريخ طول در كه
پيوند توانست و برداشت ملت خواستههاي راه در قدم و بود
را دولت واقعي مفهوم و سازد برقرار را ملت و دولت بين
يعني ايران اخير تاريخ موفقيت بزرگترين به و بفهماند
از گروهي ميكنيم ، تجليل گردد ، نايل استعمار شكست
و آوردند روي مسلحانه مبارزه به گروه اين جوان كادرهاي
آزادي نهضت كردند ، ايجاد را ايران خلق مجاهدين سازمان
اسلام ، از ماخوذ و منطبق ايدئولوژي با كه بود حزبي اولين
هماهنگ روحاني نهضت با را ملي -سياسي فعاليتهاي توانست
رژيم با مبارزه راه تنها تكامل و پيشرفت جريان در و سازد
(33).كند هموار بود مسلحانه مبارزه كه را شاه
فاشيست احزاب
آلمان در فاشيسم ظهور با همراه دوم جهاني جنگ آغاز
جهان سراسر در را فاشيسم آلمانيها ، پيشروي.بود هيتلري
جاسوسان وسيله به احزابي ايران در جمله از.ميداد گسترش
حمايت دليل به كه شدند تاسيس ماير فرانتس مانند نازي
قوت احزاب اين در فاشيستي گرايشات آنها ، از نازيها
اين زمره در سومكا حزب و مليون يا كبود حزب.ميگرفت
پيدا چشمگيري رشد ايران در فاشيسم البته بودند ، احزاب
و سوسياليسم تا 1332 ، بين 1320 فاصله در.نكرد
احزاب تاسيس در را نفوذ و تاثير بيشترين ناسيوناليسم
.بود منطقهاي و كوچك احزاب ايدئولوژي اسلام و داشتند
از 15 بعد خصوص به مرداد 1332 ، كودتاي 28 از بعد اما
آغاز را فراگيري سياسي فعاليت مذهبي گروههاي خرداد 1342
و حزبي سيستم طريق از نه قدرت كسب آنها هدف كه كردند
رژيم تغيير و انقلاب وسيله به قدرت كسب بلكه حزب تاسيس
.بود
سياسي فرهنگ
يا توسعه حال در و يافته توسعه به كشورها تقسيمبندي
به غرب و شرق جوامع همچنين سوم جهان و اول جهان كشورهاي
اين از يك هر در موجود ساختاري و فرهنگي تفاوتهاي دليل
سوم جهان كشورهاي زمره در ايران.ميباشد كشورها گروه
عام ويژگي".ميباشد جوامع نوع اين ويژگيهاي تمام داراي
يا ضعف در ميتوان را سوم جهان كشورهاي در سياسي زندگي
ويژگيهاي از.كرد خلاصه اجتماعي و سياسي نهادهاي نبود
برد ، نام را زير موارد ميتوان سوم جهان كشورهاي اساسي
نخبگان ضعف تودهوار ، جامعه اجتماعي ، و قبيلهاي ساختار
(34)".سياسي فرهنگ ضعف شخصي ، قدرت و قدرت شدن شخصي سياسي ،
تحت و ملت يك اجتماعي -سياسي حيات طول در سياسي فرهنگ
موقعيت و اقليمي وضعيت از اعم مختلف عوامل تاثير
-سياسي ساختار اعتقادي ، نظام تاريخي ، شرايط ژئوپوليتيك ،
انديشههاي و سنتها و رسوم و آداب بالاخره و اجتماعي
درازمدت و مستمر فرايند يك در سپس و ميگيرد شكل سياسي
ديگر نسل به نسلي از و ميشود نهادينه سياسي جامعهپذيري
افراد ، دخالت مفهوم به سياسي مشاركت مييابد ، انتقال
سياسي حيات و سرنوشت در مردم توده و سازمانها گروهها ،
جوامعي در.دارد سياسي فرهنگ كيفيت در عمدهاي نقش خويش
سياسي نهادهاي دموكراتيك ، ساختارهاي ايجاد براي فضا كه
يافته توسعه سياسي فرهنگ باشد ، فراهم مشاركتي و مدرن
سنتي فرهنگهاي درگير كه جوامعي در اما مييابد پرورش
قانونمند ، جامعه ايجاد و مردمي نهادهاي طبعا هستند
واسطه به است ممكن جوامع گونه اين در.ندارد جايگاهي
نيز مدرن نهادهاي سياسي خاص شرايط و تحولات پارهاي
براي مطلوبي بستر نميتواند فرهنگ اين اما شوند متولد
.آورد فراهم آنها استمرار و رشد
نويسندگان اكثر گفته اين.است پيچيده ايران سياسي فرهنگ
متاثر ايران سياسي فرهنگ.است ايران وقايع تحليلگران و
-از1 عبارتند اختصار به كه است متفاوتي عوامل از
-شخصي ، 4 مناسبات -افراطي ، 3 روحيه -خودبزرگبيني ، 2
-خرافهگرايي ، 7 -تقديرگرايي ، 6 -تحرك ، 5 و تيزهوشي
مطلق فرهنگ -تسليم ، 9 فرهنگ سلطه -شايعه ، 8 به اعتماد
به حاكم گروههاي سياسي نگرش و فرهنگ ايران ، در.انگاري
نگرش روانشناختي و اجتماعي و تاريخي عميق دلايل
رابطهاي قدرت ، ساخت آن در كه بوده پاتريمونياليستي
تصور مردم و حكام ميان پايين ، به بالا از آمرانه و عمودي
تابعيت و آمريت از تركيبي ايران سياسي فرهنگ.است ميشده
رفتارهاي تابعيت ، سياسي فرهنگ در.است مشاركت مقابل در
و انفعال فرصتطلبي ، از است تركيبي افراد سياسي
توانايي فرهنگي چنين ترس ، و پنهان اعتراض كنارهگيري ،
.ميكند تضعيف را يكديگر به اعتماد و همكاري در افراد
در فرهنگي چنين در جامعهپذيري و فرهنگپذيري فرايند
به نسبت منفي گرايشهايي و نگرشها رهبران ، نيز و اتباع
.ميكند ايجاد سياسي قدرت كاركرد
چهار در را ايران نخبگان سياسي فرهنگ زونيس ، ماروين
شخصي ، بياعتمادي سياسي ، بدبيني:است كرده خلاصه ويژگي
دوران در.افراد سوءاستفاده و آشكار امنيت عدم احساس
فرهنگ -بود1 مشهود متفاوت سياسي فرهنگ نوع چهار پهلوي
فرهنگ -شاهي ، 3 سياسي فرهنگ -شيعي ، 2 -اسلامي سياسي
چندپارگي.سوسياليستي سياسي فرهنگ -ملي ، 4 ليبرال سياسي
مشترك سياسي فرهنگ انسجام عدم موجب ايران در سياسي فرهنگ
ويژگيهاي فوق ، خصوصيات بر علاوه.گرديد پهلوي دوره در
-الف:جمله از ذكركردهاند ايران سياسي فرهنگ براي ديگري
و تساهل عدم -پ توطئه ، نظريه -ب ايراني ، فرهنگ در آمريت
عملزدگي ، -ج سياستگريزي ، -ث سياسي ، خشونت -ت صدر ، سعه
(35).سياسي بياعتمادي -ح
فرهنگي و اقتصادي اجتماعي ، تحولات بستر در سياسي احزاب"
اين.رسيدند كمال به و يافتند تحول زدند ، جوانه غرب
گرفت ، صورت طبيعي كاملا فضاي در كه تكوين و صيرورت
آنها محيط و احزاب بين را همهجانبهاي و عميق پيوند
در خارجي مداخلات از تنها نه اروپايي جوامع.آورد بوجود
تحولات از حاصل پويايي پناه در بلكه بودند امان
كشورهاي اماپرداختند موجود موانع رفع به عصرنوزايي
اجتماعي ساختار و اقتصاد فرهنگ ، تاريخ ، با سوم جهان
غرب صنعتي جوامع با ناگهان نيافته ، تحول و متفاوت
كامل سلاح خلع.بود فاجعهآميز برخورد.شدند روبهرو
سيطره به غرب سياسي و اقتصادي فشار و سوم جهان جوامع
حال در جوامع امروزه.انجاميد جوامع اين بر غرب كامل
مواجه مشكل اين با حزبي نظام يك پذيرش راه در توسعه
اروپايي ، سياسي نظامهاي از تقليد با بايد كه هستند
نميشناسند آن براي داخلي مرجع هيچ كه را خارجي پديدهاي
جهت در آن عناصر و عوامل تمامي كه كنند وارد محيطي در
به يكسو از كه جوامع اين.دارد قرار مزبور پديده خلاف
دليل به ديگر سوي از و غربي نظامهاي بودن كارآمدتر دليل
مجبور اروپايي ، ارزشهاي و نظامها شدن جهاني مسلط روند
هستند ، غربي اداري وسازمان پارلمان انتخابات ، قبول به
وابسته واجزاي همراه نهادهاي ساير پذيرش از نميتوانند
آنها امر اين.كنند خودداري حزب مثل نظامها اينگونه به
بدون ميدهد ، قرار خود محيط سنن و ارزشها با تعارض در را
اين با را خود جامعه ارزشهاي و سنتها باشند قادر آنكه
سنن با را پديدهها اين يا دهند وفق نوظهور پديدههاي
با نزديكي رابطه غرب در سياسي احزاب.سازند سازگار خويش
سوم جهان در دموكراسي كه حالي در داشتند دموكراسي نظام
اقتصادي -اجتماعي زمينههاي نه كه است بيگانهاي موضوع
همين.آن فرهنگي و ذهني زمينههاي نه و است فراهم آن
روشن را جوامع اين در تحزب و حزب وضعيت تنهايي به نكته
(36).ميسازد
در احزاب ناپايداري علل ساير سياسي ، فرهنگ ضعف بر علاوه
:از بودند عبارت ايران
. احزاب از حمايت و تاسيس در بيگانگان نفوذ -
.موسمي و فصلي منطقهاي ، غيرفراگير ، احزاب ظهور و رشد -
اصيل احزاب جاي به فرمايشي احزاب تاسيس و حكومتي موانع -
.مردمي و
.احزاب مالي بنيه ضعف و اقتصادي مشكلات -
.ايران جامعه در طبقاتي مرزهاي نبودن شفاف -
.گروهي كارهاي به اعتقاد عدم و فردگرايي روحيه -
توسط ديپلماتيك روشهاي جاي به خشونتآميز روشهاي اتخاذ -
.احزاب
.احزاب درون انشعابات -
.ايران سياسي تاريخ در ثبات دوران فقدان -
.پاتريمونياليسم اقتدار حاكميت -
و سياسي توسعه مانع ايران جامعه در ساختي تعادل عدم -
.ميشود احزاب رشد
ثابتي منوچهر
است موجود روزنامه دفتر در پانوشتها *
|