كامل انسان تجلي ، (ص) پيامبر
پيامبر رحلت سالروز صفر ، هشتم و بيست :گشايي جستار
قادر خالق و متعالي معبود سوي به او هجرت و اسلام محبوب
معبود وصال به رسالت خاتم و خاتم رسول آن اگرچه كه است
حضرت آن وداعبا به ناچار مسلمان امت اما ميشود ، نائل
نميتواند جايگزيني ، هيچ كه دريغا و دريغا.ميگردد
و باشد محبت و ايمان و عظمت و عشق اعلاي مثل آن جانشين
حزنآلود و سوگناك وداع اين فرسايش از هيچجانداري
پيامبر كه بداند اگر نباشد ، رنج و حرمان دچار نميتواند
دوگيتي خداوند جانب از امانتي و رسالت چه حامل و بود كه
...بود
نگرش نوع به توجه با نصر سيدحسين دكتر ذيل ، استاد مطلب در
حضرت رسالت و پيامبري كيفيت و حيات تاريخ به غربيان
وجوه ديگر ، اديان نمونههاي با مقايسه ضمن ،(ص)محمد
محبوبيت دلايل نيز و مكرم نبي شخصيت متعالي و ممتاز
وجوه در را شريف وجود آن بيپايان موفقيتهاي و بيكران
سوي از الهي و معنوي وجوه و سو ، يك از دنيوي و اجتماعي
سالروز تسليت ضمن.است داده قرار تحليل و بحث مورد ديگر
خوانندگان توجه ،(ع)مجتبي حسن امام و گرامي پيامبر رحلت
.ميكنيم جلب مطلب اين به را گرامي
معارف گروه
نصر سيدحسين دكتر:نوشته
نعيمي وحيدرضا:ترجمه
به الهي وحي رسان پيام و اسلام بنيانگذار مقام در پيامبر
او ، سنت و حديث و ;خداست كتاب مفسر معنا تمام به انسان ،
سنت منابع مهمترين قرآن از پس ايشان ، كردار و فرمايشات
كافي دريابيم ، را پيامبر اهميت آنكه براي.است اسلامي
را او زندگي به مربوط تاريخي زمينههاي برون ، از كه نيست
ديدگاه درون از را او همچنين بايد انسان.كنيم مطالعه
تلقي و بصيرت در ايشان كه را مقامي بكوشد و بنگرد اسلامي
كه هنگامي.كند كشف داراست ، مسلمانان اسلامي معتقدات يا
(ص)محمد منظور ،"الرسول":ميگويد اسلامي زبان هر به شخصي
به فقط و نميشود تكرار هرگز شكل همين به اسم اين - است
به "سلم و عليهواله صلالله" ثابت عبارت تكريم ، عنوان
ذكر آن از پس ،"باد او بر خداوند درود و بركت" معني
.ميشود
:ميگويد كسي هرگاه بگوييم كه است درست مجموع در حتي
در كه وجودي با زيرا ;است اسلام پيامبر مقصود ،"الرسول"
است ، كامل عقل از جنبهاي كه دين ، آن بنيانگذار ديني هر
حال ، اين با.ميشود بدل ديانت آن تجسم و كلام وجه ، به
است آن حامل كه حقيقتي از خاص جنبهاي بر بنيانگذاري هر
در كه هرچنداست جنبه آن نمونه حتي و ميكند تاكيد
كسي وقتي دارد ، وجود تجسيم به اعتقاد اديان ، از بسياري
;است جنبه اين مظهر كه دارد اشاره عيسي به تجسم ، ميگويد
است كرده تجربه روشنبيني و تاله پيامبري ، هر كه هرچند
بودا تجربه به تاله و روشنبيني آسيا ، شرق در جمله ، از
تجربه اين كامل تجسم و نمونه برجستهترين كه دارد اشاره
.است
پيامبري كامل تجسم و نمونه اسلام پيامبر صورت ، همين به
واقع ، دراست "رسول" كلمه عميق معناي به نتيجه در و است
كه ميشود متصور خبر نوعي صورت به وحي شكل هر اسلام در
شيخ.ديد ميتوان (ص)محمد در را آن كلي و كامل تحقق
كه خود "گلشنراز" كتاب در عارف سراينده شبستري ، محمود
:سرايد چنين است ، بيمانند اثري
آمد آدم از ظهور را نبوت
آمد خاتم وجود در كمالش
پيامبر معنوي اهميت ميتواند دشواري به غيرمسلمان فرد يك
درك معنوي حيات و ديني زندگي اسوه عنوان به را او نقش و
اين از.باشد شده بزرگ مسيحي محيط در اگر خصوص به كند ،
بودا يا مسيح با مقايسه در پيامبر دنيوي زندگي لحاظ ،
تغييرات دار و گير در وآنقدر دارد انساني جنبه آنقدر
نميتواند كه است شده غرق سياسي و اقتصادي اجتماعي ،
قرار معنوي زندگي الگوي و شود محدود وجه يك به صرفا
امروزه كه افرادي از بسياري كه است دليل همين به.بگيرد
مينويسند ، بشر بزرگ معنوي هدايتگران و راهبران مورد در
ناتوان او اخبار و حيات و آيين همدلانه تفسير و درك از
قديسان حتي يا مسيح معنوي پرتوافشاني ديدن.هستند
ديدن از سادهتر مسلمان ، چه مسيحي ، چه قرونوسطي ،
اسلام در كه هرچند است ، (ص)اسلام پيامبر پرتوافشاني
او بدون كه است نمونهاي و كامل انسان و اعظم ولي پيامبر
.نداشت وجود تقدسي هيچگونه
در (ص)اكرم پيامبر معنوي طبيعت كه است آن دشواري اين علت
آن معنوي كاملا كاركرد و است مضمر بشرياش طبيعت حجاب
جامعه يك رهبر و بشر راهنماي مقام در او وظايف در حضرت
راهنماي نهتنها كه بود اين پيامبر وظيفه.است شده مستور
تمام با جديد اجتماعي نظم سازماندهنده كه معنوي
همين دقيقا و است آن متضمن وظيفه اين كه باشد الزاماتي
از را معنوياش كاملا وجه كه اوست بودن و حضور از جنبه
به بيگانگان ، و غيرمسلمانان.ميدارد پنهان اغيار چشم
پي پيامبر سياسي زيركي و سخنوري قدرت سياسي ، نبوغ
كه كردهاند درك را امر اين اندكي شمار ولي بردهاند ،
معنوي و ديني راهنماي ميتواند (ص)اكرم پيامبر چگونه
كساني سرمشق ميتواند او زندگي چگونه و باشد انسانها
واقعيت ، اين.قدسيتاند و ايمان جستجوي در كه بگيرد قرار
ديگر از دين كه ميكند صدق جديد جهان در ويژه به
در معاصر انسانهاي اغلب و است شده جدا زندگي عرصههاي
معنوي موجود يك چگونه كنند تصور نميتوانند مدرن جهان
اجتماعي و سياسي فعاليتهاي شديدترين كوران در ميتواند
.بگيرد قرار
كند ، درك را پيامبر شخصيت طرح بخواهد كسي اگر واقعا
پيامشان خطاب كه كند مقايسه بودا يا مسيح با را او نبايد
و است بوده قديس انسانهاي و حواريون متوجه اول وهله در
به بعدا كه كردند برپا رهباني زندگي برپايه جامعهاي
حيات طول در اسلام ، پيامبر.شد بدل كامل جامعه يك هنجار
و "حكمگزار" عنوان به دوگانهاش كاركرد دليل به خويش
از پس و جهان دراين انسان راهنماي مقام در يعني "پيامبر"
با ،"عتيق عهد انجيل" در پيامبران سلطان با بايد را آن
يا.كرد مقايسه ابراهيم خود با بهخصوص و سليمان و داود
معنوي سنخابراهيمي سنت از خارج ديگر نمونهاي عنوان به
آثار در- كريشنا و راما با بايد را (ص)اكرم پيامبر
كاملا سنتي محيط در هرچند كه كرد مقايسه -هندوان
در كه بودند خاص خانداني و پادشاه با همزمان متفاوتي ،
و كردند شركت است ، آن مستلزم هرآنچه با اجتماعي زندگي
شده ثبت "رامايانا" و "مهابهاراتا" متون در جريان اين
.است
رهبر و معنوي موجودي همزمان كه سنخ اين از شخصيتي
بهخصوص-است بوده نادر مسيحي غرب در نسبتا انسانهاست ،
معنوي اصول از قدري به سياسي حيات.جديد دوران در
چنين غربيان ، بسياري براي كه است تفكيكشده و متمايز
متفكران و سامان آن مردم و ميرسد نظر به محال كاركردي
مسيح روحاني كاملا زندگي به اغلب آن ، اثبات براي مسيحي
جهان اين به مربوط من پادشاهي":گفت كه ميكنند اشاره
زيادي شخصيتهاي غربيان نيز تاريخي ديدگاه از حتي."نيست
و فدائيان آنكه اند ، مگر نبوده شاهد را دست اين از
در مسيحيان تاريخي آثار در حالشان شرح كه صليبيوني
پادشاهان ديگر زمينهاي در و گرديده ذكر بيتالمقدس
.گرفت نظر در را وسنلوئي شارلماني همچون پارسايي
از بسياري براي (ص) اسلام پيامبر شخصيت درك بنابراين
سوءنيت اغلب كه غلط تصور اين و است باخترنشيناندشوار
تقريباكامل ناآگاهي مسبب است ، شده افزوده آن بر نيز
در كه آثاري بيشتر در كه است (ص)پيامبر معنوي طبيعت از
است ، زياد آن شمار و شده نوشته غربي زبانهاي به او مورد
اصلي عناصر ميان از كه گفت ميتوان واقع در.ميشود ديده
از را فهم كمترين غربيان ، ويژه به و غيرمسلمانان اسلام ،
.داشتهاند اسلام بزرگوار پيامبر واقعي اهميت
مشاركت اجتماعي زندگي در كلمه ، واقعي معناي به پيامبر
بر افزون و شد داد ، پدر تشكيل خانواده كرد ، ازدواج ;داشت
در شد ناچار بود ، همچنين قضاوت كرسي صاحب و حاكم او آن
سختيهاي و رنجها آنها در كه كند شركت بسياري جنگهاي
را فراواني دشواريهاي بايد او.شد متحمل را دردناكي
آن متضمن بشري زندگي كه را مشكلاتي تمام و ميكرد تحمل
را جديد جامعه و حكومت يك بنيانگذار زندگي ويژه به است ،
در او قلب فعاليتها اين همه گرماگرم در اماكند تجربه
(اطمينان و رضا) ملكوتي خاطري انبساط نيز و الهي آرامشي
آرميده الهي آرامش ژرفاي در درون از همچنان و گرفته آرام
دقيقا اجتماعي و سياسي درحيات او مشاركت محققا.بود
.بود معنوي كانون با عرصه اين كردن يكپارچه منظور به
.سرنميپروراند در دنيوي يا سياسي آرزوي هيچ(ص) پيامبر
و مبعوث پيامبري به آنكه از پيشبود انديشهگر او طبيعت
در نميداشت خوش و ميپسنديد را تضلع شود ، برگزيده
.كند شركت زياد جمعي ، فعاليتهاي و گردهماييها
از و ميرفت سوريه به مكه از بودكه قافلهاي سالار او
آن بودن نامتناهي كه ميگذشت صحرايي پرشكوه خاموشي ميان
.ميدهد سوق مكاشفه و تامل و انديشهورزي سوي به را انسان
تفكر به و خلوت در طولاني مدتهاي غالبا اكرم ، پيامبر
نبود معتقد او.ميبرد سر به "حرا غار" محبوبش مكان در
دنبال طبيعي طور به كه است مردي يا دنيا مرد ذاتا كه
مكه جامعه در اجتماعي اعتلاي يا قريش ميان در سياسي قدرت
شريفترين از كه چند هر باشد ، متمايل بدان حتي يا و باشد
او براي واقع در.بود برخاسته عرب خانوادههاي و قبايل
معناي به كه را پيامبري بار كه بود دشوار و سنگين بسيار
اجتماعي و سياسي نظم كه جديد ديني تنها نه بنيانگذاري
اين در تنهايي به كه سنتي منابع تمام.بپذيرد بود ، جديد
رهگذر از پيامبر كه بزرگي مشقت بر هستند ، مهم مورد
دشوارترين فعال ، در زندگي در مشاركت براي شدن برگزيده
مورد در امروزي تحقيقاتميدهند گواهي شد ، متحمل آن شكل
كه ميكند تصوير مردي عنوان به را وي كه پيامبر زندگي
شمشير همواره اهدافش به رسيدن براي و ميپسنديد را جنگ
واقعي شخصيت عكس حقيقت در و نادرست كلي به داشت دست در
.است پيامبر
وحي ، يا الهي آيات اولين دريافت از پس كوتاهي مدت پيامبر
بود سخت برايش چقدر كه كرد اعتراف خديجه حضرت همسرش نزد
اين كه مسئوليتهايي از چقدر و بپذيرد را پيامبري بار
رجاء و خوف چنبر در و است بيمناك بردارد ، در ماموريت
.دارد قرار
نيز ديگري برانگيز حساسيت مسائل برخي مورد در همچنين
آنها پيامبر ، ازدواجهاي مثلا.ميشود ديده خطاهايي چنين
جسماني لذات برابر در وي بشري تمايلات نشانه وجه هيچ به
هستند ، خود اوج در احساسات كه جواني ايام خلال درنيست
بزرگتر او از بسيار كه كرد زندگي زن يك با فقط پيامبر
در پرهيزگاري و خويشتنداري نمونه همواره پيامبر و بود
ازدواجهاي از بسياري پيامبر ، مقام در و بود زمينه اين
عربستان بر حاكم اجتماعي ساختار در كه بود سياسي ايشان
ازدواجهاي.ميكرد تضمين را مسلمانان نوپاي جامعه تحكيم
آنقدر اسلام ، در كلي طور به البته و ايشان براي چندگانه
براي ابزاري كه آنقدر و داشت مسئوليتپذيري جنبه كه
يا دنياگرايي يا تعيش جنبه بود ، نوبنياد جامعه يكپارچگي
در جنسيت كلي مساله اين ، از غير به.نداشت لذتطلبي
و ميشود پديدار مسيحيت از متفاوت كاملا بافتي در اسلام
ازدواجهاي.كرد داوري آن درباره معيارها همان با نبايد
اوست ، نه وظيفه و پدرسالاري طبيعت نماد پيامبر چندگانه
است ، گزيده دوري جهان از كه ديني مرد و ولي يك عنوان به
آن در زيستن با را جهان زندگي خود كه شخصي عنوان به بلكه
يكپارچه كار اين از او هدف و ميكند تقديس آن پذيرش و
.است واقعيت از والاتري نظم با آن كردن
علت به اغلب غربي ، جديد نويسندگان را (ص) اكرم پيامبر
قرار انتقاد مورد صعب ، دستورات و شديد برخوردهاي برخي
كه چرا است ، پوچ نيز توهمات و اتهامات اينگونه.دادهاند
دين ، يا اساسا كه كردهاند فراموش منتقدان از گروه اين
را جهان يا (كرد مسيح آنچه مانند) ميگذارد كنار را جهان
نظير مسائلي چنين به بايد صورت اين در كه ميكند يكپارچه
شارلماني كه هنگاميبپردازد غيره و كيفر ، دادگستري جنگ ،
كافر سرباز سينه به را شمشير ديگر مسيحي پادشاه يك يا
.است كرده بيرحمي سرباز آن به نسبت شخصي نظر از كرد ، فرو
تمدن يك حفظ براي كار اين شمول ، جهان انگارهاي در اما
اين غير در يا ميكرد دفاع مرزهايش از بايد كه مسيحي
در نيز استدلال همين.بود ضروري ميرفت ، بين از صورت
كه مذهبي مرجع هر يا و بودايي حكمران يا پادشاه يك مورد
بشري جامعه كل خود ، يا پيروان و امت يكپارچهسازي درپي
.ميكند صدق است ،
پيامبر كه ميدهد نشان اسلام ، تاريخ در دقيق مطالعه
و عهدشكنان با فقط و ميبست كار به را ممكن رافت نهايت
جامعه يك به خيانت كه است آن حقيقت.بود خشن خيانتكاران
وجود و كرده اراده را آن موجوديت خداوند كه نوبنياد ديني
ذات به است ، خيانتكاري بشريت براي آسماني و الهي لطفي آن
موارد ، قبيل اين در پيامبر تندي و سختگيرياست حقيقت
كه علت اين به نميتواند كسياست الهي عدالت از جلوهاي
وجود جهان در زشتي و بيماري كه چون يا ميميرد انسان
مستلزم آباداني هر.كند متهم بيرحمي به را خدا دارد ،
و پيدايش بر زمينهسازي نوعي يعني است ، گذشته ويراني
ساختار يك مورد در تنها نه امر اين جديد ، شكلي ظهور
ميكند ، صدق وحيي و آسماني پيام هر مورد در كه فيزيكي
درپي اگر آسماني ، رسالت و وحي و الهي دستور هر زيرا
سياسي و اجتماعي نظم و تازه جامعهاي و جهان پديدآوردن ،
آنچه.كند آماده را زمينه بايد باشد ، جديدي مذهبي نيز و
گروهي با پيامبر مبارزه و تندي غربيان ، از بسياري نظر به
مقام در ايشان وظيفه جنبه همين دقيقا انسانهاست ، از
كه است جهاني نوين نظم يك ايجاد براي خداوند مامور
هر لوث از بايد عربستان ، لزوما در آن خاستگاه و زادگاه
به چنانچه.باشد پيراسته و پاك شرك و كفر و آلودگي گونه
جديد زلال منبع اين سرچشمه نميشد ، اقدام شرك و كفر محو
اهميت پيامبر خود درباره آنچه.ميكرد آلوده را زندگي
و مهرباني عطوفت ، مظهر همواره او كه است اين دارد
و رافت از گاه نيز ، وي دشمنان حتي چنانكه بود ، بزرگواري
.ميشدند متعجب ايشان رحمت
ورود از بهتر جا هيچ پيامبر ، بزرگواري و نجابت نمونه
ظهور منصه به عيني صورت به مكه به او پيروزمندانه
بيانگر جهتي از پيروزمندانه ، حضور و فتح اين.درنميآيد
.اوست دنيوي رسالت و حيات
كاملا داشتند ، روا او بر را بيشماري رنجهاي و سختيها
جاي به پيامبربودند خورده شكست و شده او مقهور
و تسامح با بود ، او حق يقينا كه انتقام ، به انديشيدن
دقيقا بايد انسان.بخشيد را آنان همه عظيم ، صدري سعه
ساليان طول در مردم همين كه را تصوري غيرقابل موانع
و رنجها نيز و كردند ، ايجاد پيامبر راه سر بر طولاني
تا كند مطالعه داشتند ، روا او بر كه را عظيمي صدمات
وي روحي عظمت و بزرگواري حد چه تا پيامبر عمل اين بفهمد
و توجيهآميز گزارشي كه نيست لازم واقعا.ميرساند را
اما كرد ، ارائه پيامبر زندگي درباره فراوان استدلالهايي
و بيپايه اتهامات كه چرا ;گفت پاسخ را مسائل اين بايد
كه دست اين از بدخواهانهاي و مغرضانه يا جاهلانه اغلب
سلوك نحوه و زندگي مورد در جديد مطالعات از بسياري در
را او شناختن است ، شده وارد اسلام بنيانگذار اجتماعي
اتكا مطالعات اين به كه كساني و بياطلاع مردمان توسط
.ميكند محال تقريبا حتي و دشوار ميكنند ،
روشن مسئله اين بايد همچنين آثار ، نوع همين به پاسخ در
بسياري.نبود محبت و عشق فاقد پيامبر يقينا كه شود
مجموعههاي در كه گفتههايي و او زندگي در رخدادها
نسبت جناب آن عميق عشق از است ، شده ضبط حضرت آن روايات
اسلام كلي بينش با مطابقت در كه دارد حكايت خداوند به
در (ص) پيامبر مثلا.نيست جدا پروردگار شناخت از هرگز
من به را خود عشق خدا ، اي":ميفرمايد چنين مشهور حديثي
دوست را تو كه بدارم دوست را آناني تا ببخش من به.كن عطا
كه دهم انجام را اعمالي كه كن عطا شيوهاي مرا ;دارند
عشق از عزيزتر من براي را خود عشق بردارد ، در را تو عشق
".كن ثروت و خانواده خود ،
با كه ميدهد نشان را حقيقت اين آشكارا سخنان ، قبيل اين
است جامعه حاكم و سياسي رهبر نظر يك از پيامبر كه وجودي
در شريعت قوانين و عدالت برپايه بايد كه است داوري نيز و
است كسي آن ، با همزمان و بلافاصله كند ، رفتار عرصه دو هر
.دارد خدا به عشق در ريشه او بودن كه
جامعه و بشر تكامل نماد پيامبر ، مسلمانان ، ديدگاه از
وي دليل ، اين به.است بشر جمع و بشر نمونه او.است بشري
ميتوان فقط كه است ويژگيهايي حائز سنتي مسلمانان نظر از
آثار.فهميد آنرا او مورد در سنتي روايتهاي خواندن با
انگشتشمار ، استثنائاتي بهجز پيامبر به راجع غربي فراوان
تاريخي اطلاعات كه هرچند است ، پوچ و بيحاصل نظر اين از
در امر همين درواقع.آورند فراهم خواننده براي را زيادي
ميكند صدق پيامبر بيوگرافيهاي و تواريخ جديد نوع مورد
هستند مايل كه است شده نگاشته متجددي مسلمانان توسط كه
مشخصا و دهند جلوه معمولي شخصي را پيامبر طريقي هر به
و انسانگرايانه چارچوب با كه او وجود از جنبه هر از
ندارد ، مطابقت پذيرفتهاند ، پيش از كه عقلگرايانهاي
نوع اين از تاثير بهدليل بيشتر امر اين.كنند نظر صرف
.است آمده پديد غربي جديد ديدگاه به واكنش يا و آثار
را اسلامي جامعه كه پيامبر تعليمات و حيات ژرف ويژگيهاي
ابدي نشانهاي و تاثير و كرده هدايت متمادي قرون طول در
استرا گذاشته بهجاي مسلمانان ديني آموزههاي بر
و سنتي منابع طريق از داد ، مگر تشخيص نميتوان هيچگاه
است كسي روح عطر دربردارنده كه قرآن ، خود البته و حديث ،
.است شده نازل انسانها بر او شريف وجود طريق از كه
زندگي و روزانه اعمال مشابه پيامبر ، جهاني ويژگيهاي
و زندگينامهها در ميتوان را امور ايننيست او روزمره
اين در ما و كرد مطالعه اصيل منابع و تاريخي معتبر آثار
تاريخ در.نيستيم آنها همه بيان به قادر كوتاه مجال
او شخصيت از كه دارد وجود خصائصي ،(ص)پيامبر زندگي
اين پرتو در.ميشود منتشر ويژه روحي نمونه يك بهعنوان
كاملا را پيامبر كه دارد وجود اصلي ويژگي اساساسه نكته ،
در "تقوي" خصلت حائز پيامبر اول ، وهله درميكند ممتاز
متصل خدا به را انسان كه خصلتي بود ، آن معناي كاملترين
خصلت وي ثانيا.بود "متقي" معنا اين به پيامبر.ميكند
و كوشيدن و بودن درگير همواره يعني داشت ، "جهادگري"
منكر و دشمن كه چيزهايي تمام با نبرد در فعال بهصورت
اين ظاهري ، نظر از.ميكرد مختل را امت وحدت و بود حقيقت
اجتماعي ، يا سياسي چه نظامي چه بود ، جنگيدن بهمعناي
از.ميكرد تعبير "اصغر جهاد" به آن از پيامبر كه جنگي
مستمر نبرد بهمعني پيكارگري ، و جهاد خصيصه دروني ، نظر
به ميل انسانها درون در كه است چيزهايي تمام با و نفس با
اصيل مفهوم امر ، همان اين و دارد ، او اراده و خدا انكار
خوانده "اكبر جهاد" كه بود اسلام تعاليم بزرگ هدف و
.ميشد
دريابد ، را جنگ مثبت تمثيل ميتواند سختي به جديد انسان
آنرا ابزارهاي و جنگ مفهوم كليت جديد تكنولوژي چراكه
.مينمايد تصوير است اهريمني و زشت آنچه كامل تجسم
نوعي حفظ فقط دين نقش ميكند تصور مدرن ، انسان بنابراين
است درست معنا يك به تلقي اين البتهاست بيثبات صلح
.ميشود مستفاد معمولا كه ظاهري و سطحي معناي به نه اما
بايد باشد ، زندگي از جداييناپذير بخشي دين است قرار اگر
معناي عميقترين در صلح برپايي جهت در برنامهاي و كوشش
موجود نيروهاي تمام ميان موازنهاي يعني.كند ارائه كلمه
كه نيروهايي تمام بر و نمايد برقرار انسان پيرامون
ديني هيچآيد فائق زنند ، برهم را موازنه اين ميخواهند
ايجاد و برقراري جهت در معنا اين به اسلام از بيشتر
چنين در دقيقااست نداشته نقش جهاني صلح زمينههاي
ايجابي و مثبت معنايي ميتواند جنگ كه است زمينهاي
باطني و بروني هماهنگي برقراري براي فعاليتي بهعنوان
بر اسلامي تعاليم و شريعت كه است نظر اين از كندو پيدا
حصر در را جهاد و كرده تاكيد جنگاوري مثبت جنبه
.است داده قرار توجه مورد ويژه ضرورتهايي
در پيكار و جهاد فضيلت كمال و عالي نمونه (ص)اكرم پيامبر
مراقبه حال در را بودا كسي اگر.ميشود محسوب خدا راه
ميتواند آورد ، نظر در - buddhi - "بودهي" درخت زير
و اسب بر سوار كه كند تصور شهسواري همچون را پيامبر
ولي ميتازد تمام سرعت با دست در داوري و عدالت شمشير
بهيكباره و كند خضوع حقيقت كوه برابر در تا است آماده
بيرون وظيفه خود رسالت ابتداي از پيامبر.شود متوقف
و تعادل ايجاد آن پي در و حقيقت و عدالت شمشير كشيدن
الهي خطير وظيفه اين اجراي در و داشت برعهده را توازن
انجام هنگامه در او قرار و آرام.نداشت آرام و قرار
جهاد قلب و متن در حقيقت گسترش و عدالت تحقق و رسالت
است معنويت از جنبه اين نماينده پيامبرمينشست بهبار
و دائمي كوشش و تكاپو در كه انفعال در نه صلح آن در كه
درون از كه دارد تعلق كسي به صلح.ميآيد دست به واقعي
كه اخلالگر نيروهاي با برون از و است راضي الهي اراده از
.است نبرد و جهاد در هستند ، توازن زننده برهم و عدالت مخل
بهمعناي "كرامت" يا بزرگواري خصلت حائز پيامبر بالاخره ،
اخلاصي با مسلمان هر كه است عظمتي مبين او روحاست كامل
تجسم مسلمانان براي او ميكند ، احساس و ميستايد را آن
در كاملا پيامبر وجود از جنبه اين.است بزرگواري و نجابت
براي الگويي درواقع ، و است ، مشهود اصحاب اوبا رفتار
تاسي بدان مسلمانان متوالي نسلهاي همه و بوده اعصار ديگر
.داشتهاند آن از پيروي در سعي و جسته
دارد ادامه
|