بينالمللي دوسالانه نمايشگاه پنجمين
تهران كاريكاتور
خيال و حقيقت زبان ، ادبيات ،
پوزش و توضيح
تسليت را شيخي جميله درگذشت وزيرارشاد ،
گفت
بينالمللي دوسالانه نمايشگاه پنجمين
تهران كاريكاتور
بينالمللي دوسالانه نمايشگاه پنجمين :هنري گروه
معاصر هنرهاي موزه در مهرماه از 16 تهران ، كاريكاتور
.ميشود برپا تهران
در تهران كاريكاتور بينالمللي دوسالانه نمايشگاه پنجمين
از) چهره و آزاد مهاجرت ، تمدنها ، گفتگوي موضوع چهار قالب
علاقمندان.ميكند انتخاب را ارسالي آثار (سرشناس افراد
را خود ارسالي آثار اصل بايد دوسالانه اين در شركت براي
سني گروههاي براي شركت.دهند ارائه A3 اندازه در حداكثر
آثار ميتوانند شركتكنندگان و است آزاد نمايشگاه اين در
.كنند ارسال جاري سال تيرماه پايان تا را خود
خيال و حقيقت زبان ، ادبيات ،
هنر و زبان ادبيات ، تمايز در نوشتي كوتاه
فرمول با را هنر و ادبيات زبان ، ميان رابطه بخواهيم اگر
كنيم ، بيان (اربعه نسبت) منطق علم چهارگانه نسبتهاي
خاص و عام نسبت هنر و زبان با ادبيات بين نسبت گفت بايد
است مطلق
چيست؟ ادبيات
حسن حرمت ، آزرم ، هنر ، دانش ، فرهنگ ، معناي به لغت در ادب
مفهوم دو ادب براي اصطلاح در اما (1).است تنبيه و معاشرت
:دارد وجود خاص و عام كلي
واژه معادل معنا اين در ادب:عام معني به ادب -الف
كليه":از است عبارت آن و است "CULTURE" يا "فرهنگ"
باشد گرفته سرچشمه عقل از خواه قوم يك معنوي ميراثهاي
معماري ، نقاشي ، رياضي ، فلسفه ، طب ، :مانند ذوق از خواه
(2)"غيره و شعر
منظور ايران ، ادب تاريخ ميشود گفته وقتي اين بنابر
تاريخ كتابهاي در همچنانكه و است ايران فرهنگ تاريخ
از كه نويسندگان و شاعران از فقط نه شاهديم هم ادبيات
پزشك سيناي ابن شاعر ، رودكي:چون هنر و علم برجستگان همه
بيروني ابوريحان كيمياگر ، رازي زكرياي فيلسوف ، و
به سخن نقاش ، كمالالملك و خطاط ميرعماد ستارهشناس ،
.است آمده ميان
واژه با است برابر ادب معنا اين در:خاص معني به ادب -ب
يا منثور سخن:از است عبارت آن و "Literature" فرهنگي
آن در زيبا بهگونهاي يكديگر با خيال و احساس كه منظومي
.باشد خورده گره
كه ميشود گفته كسي به اديب معنا ، از محدوده اين در
عناصر با و كرده تصويرسازي لغات تركيب راه از بتواند
و سمبل كنايه ، استعاره ، توصيف ، تشبيه ، :مانند ادبي خيال
.گردد طبايع بسط و قبض موجب اسطوره
هنر و زبان ادبيات ، ميان نسبت
مايه و ماهيت نظر از اما.است زبان ماده ازحيث ادبيات
اين با قسم هفت هنر ميدانيم همچنانكه ;هنر امااست هنر
و ادبيات تئاتر ، موسيقي ، مجسمهسازي ، نقاشي ، رقص ، :ترتيب
يكي عنوان به ادبيات پيداست كه همانطور و سينما آخر در
با بيشتر آشنايي اين ، بنابر.است شده لحاظ هنر انواع از
خلاصه بهطور را هنر.هنر شناخت به است منوط ادبيات
.كرد معرفي گونهگون اشكال در احساس زيبايي تجلي ميتوان
باره اين در -روس مشهور نويسنده و هنرمند -تولستوي
كه است اين از عبارت و انساني فعاليت يك هنر":ميگويد
بيدار خود در است كرده تجربه قبلا كه را احساسي انسان
صداها ، رنگها ، خطها ، اشارات ، حركات ، بوسيله را آن و كند
نحوي به دهد انتقال ديگران به كلمات و(Images) نقشها
از و كنند تجربه را احساس همان بتوانند نيز ديگران كه
(3)"بگذرند است گذشته او كه حسي همان
فرمول با را هنر و ادبيات زبان ، ميان رابطه بخواهيم اگر
كنيم ، بيان (اربعه نسبت) منطق علم چهارگانه نسبتهاي
خاص و عام نسبت هنر و زبان با ادبيات بين نسبت گفت بايد
اما است ، زبان (ماده حيث از) ادبياتي هر يعني است ، مطلق
(جوهره بهلحاظ) ادبياتي هر همچنين.نيست ادبيات زباني هر
دايره از خارج.نيست ادبيات هنري هر اما است هنر
به ميتوان را ادبيات و زبان ميان مرز منطق ، اصطلاحات
:نمود مشخص هم ذيل ترتيب
.ذوقي خاستگاه ادبيات و دارد عقلاني خاستگاه زبان -الف
آموزش قابل زبان يعني.وهبي ادبيات و است كسبي زبان -ب
.ميطلبد فطري استعداد بل نيست ، اينگونه ادبيات اما است
(خدادادست سخن لطف و خاطر قبول)
.است معنايي چند ادبيات و معنايي يك زبان -ج
جهت به ادبيات اما دارد محدودي و مشخص مخاطب زبان -د
.است نامحدود مخاطبش گستره پذيرياش تاويل
.شعور و شور زبان ادبيات و است شعور بيان منطقا زبان -_ه
مختلف فنون و علوم از ميتواند خود آرايش براي ادبيات -و
از خويش غناي و جمال براي زبان آنكه حال شود ، بهرهمند
دامنه تنها علم بواسطه زبان.بجويد سود نيست قادر علم
در كه ذيل بيت مثال براي.مييابد گسترش اصطلاحاتش و لغات
گرفته وام طب علم از را زيبايياش و لطف است شراب ستايش
:است
مگر ماست چشم نور رز دختر جمال
است عنبي پرده و زجاجي نقاب در كه
"حافظ"
دانش از استفاده با را خود بديع تصاوير ديگر شعر اين يا
:است آفريده هندسه و رياضي
كنيد عذاب ضربدر مرا درد شعاع
كنيد حساب مرا رنج مساحت مگر
كنيد رسم شكسته را دلم تنگ محيط
...كنيد خراب را خنده منحني خطوط
"امينپور"
.يكسانند حقايق بيان جهت از ادبيات و زبان بالاخره و -ز
نظم و شعر
و يكديگر بجاي گاهي را نظم و شعر تسامح يا توسع به اگرچه
مختص تعريف آنها از هريك اما ميبرند بهكار مفهوم يك در
نظم و است ادبيات مقوله از شعر زيرا داراست ، را خود به
.زبان مقوله از
با -شعر و ميگردد اطلاق مقفي و موزون سخن به نظم ،
با كه ميشود گفته خيالانگيزي كلام به -آزاد شعر احتساب
شده طرحريزي آهنگين بهصورت هارمونيك و نيرومند ساختاري
ميتوان را "بسطامي بايزيد" سخن اين توصيف ، اين با.باشد
:ناميد شعر
شدم صحرا به
شده زمينتر و بود باريده عشق
شود فرو برف به پاي چنانكه و
(4)ميشد فرو عشق به
:است ساده نظم يك تنها نيست شعر پايين بيت اما
خواني بيشتر چندانكه علم
ناداني نيست تو در عمل چون
"سعدي"
وجه من خاص و عام نسبت ميتوان را شعر و نظم ميان نسبت
هم شعرها برخي و هستند شعر نظمها بعضي:گفت و دانست
.نظماند
نمايش شكل در هم ادبي نثر مثل چيزي و شعر بين تفاوت
همين به.است درجه تفاوت آن از مهمتر و عبارات و كلمات
تمركز و فشردهترين شعر":گفتهاند شعر خصوصيت در خاطر
حداقل در را حرف بيشترين كه است ادبيات شكل يافتهترين
(5)"ميكند بيان واژه تعداد
خيال؟ يا است حقيقت ادبيات
كه آنرو از است ، دروغپردازي نوعي ادبيات گفتهاند برخي
را انسان احساس ، گرفتن بازي به و خيال تحريك با ادبيات
.ميسازد دور حقيقت سار چشمه از و كشانده سراب وادي به
احساس و هنري لذت القاء لحاظ به ادبيات معتقدند اينان
ميتواند جذاب سرگرمي و تفنن يك عنوان به نهايتا شگفتي
.ديگر چيزي نه باشد اهميت حائز بشر زندگي در
همين مويد ظاهر در هم ادب و فن اهل نظرات بعضي البته
:گنجوي نظامي بيت اين نظير.است باور
او فن در و مپيچ شعر در
او احسن اوست اكذب چون
"اكذبه الشعر احسن":است معروف قول اين از برگرفته كه
.آنهاست دروغترين شعرها زيباترين يعني
كه است صناعتي شاعري":سمرقندي عروضي نظامي سخن اين يا
منتجه ، قياسات التئام و كند موهمه مقدمات اتساق بدان شاعر
را بزرگ معني و گرداند بزرگ را خرد معني كه وجه آن بر
صورت در را زشت و نمايد باز زشت خلعت در را نيكو.خرد
(6)".كند جلوه نيكو
براي هيچگاه انسان:بگوئيم عقيده اين سخافت در اجمالا
و پوچي راز هرگاه و نميكند خوش باطل و دروغ به دل هميشه
.رفت خواهد فراموشي طاق به بخود خود شود كشف امري بيهودگي
و خيالبافي يكسره اگر هم ادبيات قياس همين به
عمرش دفتر و نميشد درازي اين به قصهاش بود دروغپردازي
اقتضاي به يا ميگرديد بسته اينها از پيش خيلي بايستي
.مينشست آن جاي ديگري تفنن زمان
تفاوت بخش در اشاره به همچنانكه -مشروحتر درپاسخ اما
از زبان و ادبيات:گفت بايد -شد بيان نيز ادبيات و زبان
و ميكنند عمل يكسان بهطور راستيها و حقايق بيان نظر
غيرادبيات و ادبيات ميان سخن نادرستي يا درستي بهلحاظ
نميتوان خيال با ادبيات آميختگي صرف به لذا.نيست فرقي
خيال از منظور ديد بايد اما.داد ادبيات بودن كذب بر حكم
با بازي ادب ، در خيال از منظور آيا چيست؟ ادبيات در
خير ، مسلما است؟ اباطيل تلقين و اذهان فريب قصد به الفاظ
ابزار و عناصر بهكارگيري ادبيات در خيال از مقصود بلكه
.است هنري بيان اسلوب در القاء
اتفاق عالم عقلاي همه و آسماني كتابهاي همه مثال براي
ديگران از را محبت و نكند زندگي نيكي به هركس":كه دارند
".است گذرانده بيهودگي به عمر نمايد ، دريغ
بهمنظور خيال ابزار با را مسلم حقيقت همين نيز حافظ
:است كرده بيان اينگونه بيشتر القاي و كلام زيبايي
نچيد گلي زخوبي و مهر نكاشت كو هر
بود لاله نگهبان باد رهگذار در
آرايههاي همين كريم قرآن اعجاز دلايل از يكي اساسا و
خالق خود كه -سبحان خداوند شاهديم كه همانطور و است خيال
سخن كرده اقتضاء كه آنجا هركس از بهتر و بيش -است بيان
.است بسته آذين خيال هنر به را خويش
اعمالهم بربهم كفروا الذين مثل":كريمه آيه اين در مثلا
"عاصف يوم في الريح به اشتدت كرماد
(ابراهيم/18)
خاكستري به شوند كافر كه كساني (حسنات) اعمال مثل:يعني
.رود فنا باد به همه طوفاني روز يك در كه ميماند
رب قال":حق حضرت به خطاب در (ع)نبي زكرياي قول اين يا
لدنك من لي فهب..شيبا راس اشتعل و مني العظم هن و اني
"ليا و
(54/مريم)
پيري فروغ شد ، سست من استخوانهاي !خداوندا:ميكند عرض
وارث و جانشين تا) كن عطا فرزندي من به پس بتافت سرم بر
(باشد مردمانم ميان در من
:نميگويد خود پيري درباره (ع)زكريا پيداست همچنانكه
را خدا رحمت تا بيندازد خود كلام در حرارتي ميخواهد
.برانگيزد زودتر
و ادبي سخن هر ثانوي و نمادين مفهوم به عنايت با باري
را ادبيات و شعر:ميگويد كه هم عقيده اين آن ، اعتبار
نبايد روي هيچ به آن براساس و كرد حقيقت بر حمل نميتوان
درستي باور نشست شاعر انديشه و كلام درباره داوري به
.نيست
ادبيات فايده و نقش
:نمود خلاصه ذيل ترتيب به ميتوان را ادبيات فوايد
انتقال با كه طريق اين به.است زبان پاسدار ادبيات -1
براي.ميسازد انوشه را آن ديگر نسل به نسلي از زبان
هزاران يقينا نميگرديد زاده فردوسي شاهنامه اگر نمونه ،
زندگي ما زبان در امروزه كه فارسي نغز و سره واژه
.بودند مرده پيشتر خيلي ميكنند
از خويش سار سايه در را زبان و لغت تنها نه ادبيات -2
و باورها نگاهبان كه ميكند حفظ روزگاران گزند
حكم ادبيات بخش ، اين درهست نيز حال و گذشته انديشههاي
از آنرا ادب موم به سخن آغشتن با كه دارد را مومياگري
.ميرهاند تباهي و فساد
دايره و ميكند خلاصه را سخن شگفتآوري حد تا ادبيات -3
متون در كه بهطوري.ميدهد تمركز نقطهاي تا را پرگويي
يك يا بيت يك ادبي ، جمله يك گاهي ميبينيم هم نثر و نظم
.است افشرده خود در را كتاب مجلد دهها مطالب شعر قطعه
بسيار آن مكاني و زماني برد مانند ادبيات رواني برد -4
داشته ميتواند عادي زبان كه است بردي حداكثر از بالاتر
و زمان گستره اينكه ضمن موفق ، ادبي اثر يك يعنيباشد
.ميرود پيش نيز آدمي جان ژرفاي تا مينوردد ، در را مكان
.درميگيرد نظم ميماند در نثر كه جاها بسيار رو همين از
:شاعر گفته به
نرم كينه با مرد شود بيتي به
زتن خون دگر بيتي به بجوشد
رام شعر پي از گشت كه دل بسا
(7)سخن نظم ببريد سركه بسا
و سانسور دستگاههاي ميتوان هنري و ادبي استتار با -5
را آنچه و داد فريب بسته جوامع در خاصه را تفتيش
.نمود ايراد كرد ، بيان عادي زبان به نميتوان
از چون و است روزگاري هر شفاف آينه ادبيات -6
خاص شيوه دليل به -رسانهها ديگر و زبان محدوديتهاي
منعكس را تاريخ سيماي ميتواند راحتتر است فارغ -بيانش
توجهي قابل و مهم منبع همواره ادبي آثار رو اين از.سازد
و محققان سوي از زمانه يك احوال و اوضاع مطالعه براي
.است بوده مورخان
سياست ، عرفان ، اخلاق ، فلسفه ، تاريخ ، :مثل فنوني و علوم -7
ذهن به است توانسته آن با آميختگي يا ادبيات بهواسطه
.يابد گسترش جهان در و كند پيدا راه عامه
است ، روح تلطيف موثر عوامل از يكي هنر كه آنجايي از -8
بالايي تربيتي و اصلاحي نقش مذهب همانند ميتواند ادبيات
.باشد داشته انسانها زندگي در
اخلاق و فرهنگ تمدن ، با ادبيات اينكه به توجه با -9
و اقوام ميان معنوي ارتباط پل كوتاهترين دارد ، آميختگي
فرهنگها گفتگوي پيشنهاد كه امروزه بويژه.است مختلف ملل
ادبيات پادرمياني است ، يافته جهاني قبول ايران سوي از
.است مهم اين موثر راهبردهاي از يكي
آفرينش حين هنرمند يك روح تخدير و تسكين بالاخره و -10
هنگام ذوق ارباب استغراق همچنين موفق ، و قوي اثر يك
و گذشت آن از بتوان كه نيست چيزي اثر آن ديدن يا نيوشيدن
.نياورد ادبيات برجسته نقشهاي از ديگر يكي شمار در را آن
ماكسيم"مانند نيز ما اگر بود نخواهد اغراق پايان در
قلب ادبيات":كه كنيم اذعان -روس بزرگ نويسنده -"گوركي
جهان ، اندوههاي و شاديها همه كه قلبي (8)"است گيتي
.ميآورند طپش به آنرا نوميديها و اميدها
منيري حجتالله
.است موجود روزنامه دفتر در پينوشتها
پوزش و توضيح
در گذشته ماه ارديبهشت پنجشنبه 13 روز ادبيات صفحه در
مورد در شيراز در سعديشناسي كنگره چهارمين گزارش
از يكي قول از اشتباه به ثروتيان بهروز دكتر سخنراني
ايشان سخنان در":بود آمده ادبيات شاخص چهرههاي
"است نشده بود ، سخنراني موضوع كه خردورزي بحث به اشارهاي
.ميطلبيم پوزش ايشان از وسيله اين به كه
تسليت را شيخي جميله درگذشت ، وزيرارشاد
گفت
پيامي در شنبه روز اسلامي ارشاد و فرهنگ وزير:هنري گروه
ايران ، سينماي و تئاتر هنرمند بانوي شيخي ، جميله درگذشت
.گفت تسليت كشور هنرمندان جامعه و وي خانواده به را
احمد اسلامي ، ارشاد و فرهنگ وزارت عمومي روابط گزارش به
پر عمر لحظه به لحظه:كرد تصريح خود پيام در جامعي مسجد
و هنر به عشق از سرشار فروتن ، و نامدار هنرمند آن مايه
در او نام كه روست همين از و بود فرهنگ اعتلاي به خدمت
.بود خواهد ماندگار كشور سينماي و تئاتر عرصه
|