آينده جمهور رئيس از فرهنگيان
مديران رواني آرامش
مادي ، رفاه:ميخواهند
كاردان
به حقشناس محمد علي دكتر با گفتوگو در
و فرهنگنويسي "هزاره فرهنگ"
چاپ انگيزه
زباني تحولات
آينده جمهور رئيس از فرهنگيان
مديران رواني آرامش
مادي ، رفاه:ميخواهند
كاردان
:اشاره
و ميليون يك حدود انبوهي جمعيت با معلمان معتقدند گروهي
برگزار كشور در كه انتخاباتي از هريك در نفر ، صدهزار
پرسيده شايد البتهدارند اي كننده تعيين نقش ميشود ،
افراد كل چهلم يك كهقريب نفر هزار صد و ميليون يك شود
هيجدهم جمهوري رياست انتخابات در شركت شرايط واجد
نقش ميتوانند چگونه ميدهند ، تشكيل را امسال خردادماه
باشند؟ داشته اي كننده تعيين
:كرد اقامه ميتوان را مهم دليل چند پرسش ، اين پاسخ براي
آراي كه هستند ما جامعه فرهيخته افراد جمله از فرهنگيان
.ميگيرد شكل علمي دقيق بينش و تفكر براساس عمدتا آنها
خود برخانوادههاي ميتوانند افراد اين گذشته ، اين از
افكار و خواستهها و گذاشته مستقيمتاثير بهطور نيز
مورد نامزد برنامههاي و مشخصات نام ، قالب در را خود
دانشآموزان اين بر علاوهكنند منتقل آنها به علاقه
خود معلمان رفتار و گفتار از غيرمستقيم و مستقيم بهطور
در فرهنگيان نقش نيز ، حيث اين از و ميگيرند الگو
خواستههاي با آشنايي براي.است انكار غيرقابل انتخابات
از برخي با را پرسشهايي آينده ، جمهور رئيس از فرهنگيان
.شنيديم را آنها جوابهاي و گذاشتيم ميان در معلمان
انتخابات در آيا:بود اينگونه ما سئوالهاي
رئيسجمهور از شما انتظار ميكنيد؟ شركت رياستجمهوري
شما نظر به چيست؟ پرورش و آموزش قبال در مردم منتخب
و معضلات مشكلات ، ميتواند چگونه منتخب ، رئيسجمهور
كند؟ فصل و حل را معلمان و پرورش و آموزش فراوان تنگناهاي
رئيسجمهور از معلمان خواسته مهمترين ميكنيد فكر
.ميخوانيم را گفتوگوها هم با... و باشد؟ چه آينده
كارشناسي مدرك و خدمت سابقه سال با 12 شادماني زهرا
لوحه سر:ميگويد ما پرسشهاي پاسخ در ابتدايي آموزش
و باشد پرورش و آموزش بايد كشوري هر برنامههاي
معلمان ما.ميشود تلقي مهم بخش اين در سرمايهگذاري
راس در پرورش ، و آموزش امر در برنامهريزي داريم انتظار
با آينده رئيسجمهور بيشتر تماس وي.گيرد قرار برنامهها
آموزش و بيمه مسكن ، وضعيت به توجه جامعه ، مختلف اقشار
برنامههاي مهمترين از را معلمان بازآموزي و خدمت حين
را معلمان خواسته مهمترين و ميداند رئيسجمهوري
شخصيت اجتماعي ، منزلت به توجه:ميكند بيان اينگونه
به جامعه مصلحت ترجيح همچنين.اجتماعي رفاه و معلمان
به وعمل انتقادها به توجه بودن ، مسئول خود ، مصلحت
.گفتهها
و خدمت سابقه سال با 20 دبيرستان تاريخ دبير سارونه احد
در شركت براي خود آمادگي اعلام ضمن تاريخ ، كارشناسي مدرك
همه پاسخ جمله دو يكي حد در و خلاصه بسيار انتخابات ،
به مجدد بخشيدن اعتبار:ميگويد و ميدهد را ما پرسشهاي
فرهنگيان ، اقتصادي مشكلات بردن بين از معلم ، مقام و شان
بيشتر ارتباط پرورش ، و آموزش نياز مورد بودجههاي اختصاص
مشاركت با درآمدزا توليدي شركتهاي ايجاد و فرهنگيان با
.پرورش و آموزش در خودكفايي جهت مدارس و سازمانها
در كه است سال شش و دانشجوست و معلم علينيا ، فيروزه
اسامي اعلام از قبل كه ويميكند كار پرورش و آموزش
كشور وزارت و نگهبان شوراي سوي از شرايط واجد كانديداهاي
كانديداي كه صورتي در:ميگويد كردهايم ، گفتوگو او با
شركت انتخابات در باشد ، نامزدها فهرست در موردنظرم
در كه است اين آينده رئيسجمهور از درخواستم و ميكنم
.باشد شايستهسالاري دنبال به فقط را انتخابوز خصوص
رئيسجمهور از معلمان خواسته مهمترين علينيا ، خانم
يك عنوان به من:ميگويد و ميشمرد بر اينگونه را آينده
و ميخواهم را انساني حقوق و مشروع آزاديهاي رواج معلم ،
.نميدانم را معلمان ديگر نظر
و ميكند اشاره نيز ديگر نكته يك به پايان ، در وي
رئيسجمهور شده ، واقع مامظلوم جامعه در دين:ميگويد
كاري و كند قطع دين دامان از را بدعتگذاران دست بايد
سوق ديني سمبلهاي سوي به آزادانه ميهن ، جوانان كه كند
.كنند پيدا
گفتوگو او با كه است ديگري معلم خانم صمدي ، سعادت
در فوقديپلم مدرك با كه است سال يازده وي.كردهايم
از صمدي ، خانماست كار به مشغول ابتدايي آموزش
در را معلمان آموزش دارد انتظار مردم منتخب رئيسجمهور
كه كند فراهم امكاناتي و دهد قرار آموزشي كارهاي سرلوحه
اعتقاد ويدهند تحصيل ادامه محدوديتي هيچ بدون معلمان
كميت پرورش ، و آموزش وزير طريق از بايد رئيسجمهور دارد
كتابهاي كيفيت به دهد دستور و كند كم را درسي كتابهاي
.شود رسيدگي درسي
بايد است ، امكانات از دريايي پرورش و آموزش:ميگويد وي
بيمه ، هزينه و كرد استفاده بهخوبي امكانات اين از
عهده به خود پرورش و آموزش را فرهنگيان... و ماليات
به آنها از هيچكدام كه دارند بيمه چندين معلمان.بگيرد
قرضالحسنه صندوق يك و قوي بيمه يك نميخورد ، آنها درد
.است ناكارآمد و ضعيف مورد چندين از بهتر معتبر ،
توجه را رئيسجمهوري از معلمان خواسته مهمترين صمدي خانم
از و ميداند آنان منزلت و شان تامين و اجتماعي رفاه به
با و فرهنگيان كمك با ميخواهد آينده پرورش و آموزش وزير
ويژه بانك تاسيس در اقتصادي ، نهادهاي از مجوز كسب
.كند تلاش فرهنگيان
ما از و دارد خدمت سابقه سال كه 12 ديگري معلم خانم
ما پرسشهاي به بنويسيم ، "ن - پ" را او نام ميخواهد
سطح ارتقاي براي:ميدهد جواب اينگونه فهرستوار بهطور
ويژه سرانهاي شود ، انديشيده تمهيداتي فرهنگيان علمي
گيرد ، قرار مدارس و دانشآموزان اختيار در پژوهشي كارهاي
دو و كلاسها جمعيت افزايش از تا شوند زياد مدارس تعداد
حجم از آيد ، عمل به جلوگيري آموزشگاهها شدن نوبته
.شود افزوده آنها كيفيت به و كم كتابها
با كه معلمان از ديگري تعداد و صمدي خانم مانند نيز وي
و معلمان اجتماعي رفاه به توجه كرديم ، گفتوگو آنها
از را معلمان منزلت و شان و جايگاه به بخشيدن اعتبار
.ميداند آينده رئيسجمهور از خود مهم درخواستهاي جمله
ابتدايي آموزش در كه است سال ده فاطمي اكرمالسادات
رئيسجمهوري از را خود انتظارات وي ، .ميكند معلمي
آينده دولت كه است اين من انتظار:ميكند بيان اينگونه
و امكانات پرورش ، و آموزش به مناسب بودجه اختصاص با
كند ، فراهم دانشآموزان و مدارس براي مكفي مالي منابع
بهطور يكبار سال پنج هر لااقل معلمان علمي سطح شود سعي
امكانات آمدن فراهم همچنين.يابد ارتقاء و تغيير كلي
فرهنگيان ، مزاياي و حقوق بالابردن فرهنگيان ، براي مسكن
در كار آنها درآمد محل تنها كه زن معلمان بويژه
به معلمان معنوي ارزش بازگرداندن نيز و است آموزشوپرورش
وزير و آينده رئيسجمهور كه است اقداماتي ديگر از آنها ،
.بپردازند آنها به بايد وي پرورش و آموزش
انگليسي زبان مترجمي كارشناس و زبان دبير محققي ، حميد
وقت ما با گفتوگو براي كه است افرادي معدود جزو و است
هم دانستيم لازم بابت اين از و ميدهد اختصاص را زيادتري
او گفتههاي متن كه حاضر حال در هم و گفتوگو هنگام در
محققي ، آقاي.كنيم سپاسگزاري وي از ميخوانيم ، هم با را
سئوال چهار هر پرسش نيز و رئيسجمهوري از خود انتظارات
هر و ميكند بيان ادبي جملاتي با و شمرده شمرده را ما
هر باره در پيشتر ميكنيم فكر ميدهد ، توضيح او كه چقدر
محققي.است كرده فراواني انديشه خود ، صحبت بندهاي از يك
:ميكند بيان چنين را خود خواستههاي
نوانديش و خلاق و متعهد و آزموده كار مسئولان انتخاب *
.رئيسجمهور توسط كشور پرورش و آموزش براي
ايشان موظف ساعات در دبيران علمي و آموزشي سطح ارتقاي *
با نوآموزي و بازآموزي دورههاي و كلاسها قالب در)
جهت دبيران براي انگيزه ايجاد براي حقالزحمه درنظرگرفتن
.(علمي سطح افزايش
اينترنت ، سايتهاي قبيل از گسترده و وسيع امكانات ايجاد *
... و كتاب تهيه جهت ماهانه رايگان بن
به دادن اهميت) معلمان ضوابط وبراساس اصولي ارزشيابي *
.(فراگير وسيعو سطح در مبتكر دبيران عادلانه تشويق
مكفي ، حقوق) دبيران رفاهي و مالي سطح بردن بالا *
.(... و مسكن امكانات
و مردم نزد در معلم مقام و ارزش و قرب و ارج بالابردن *
به نسبت جامعه آحاد نگرش تغيير منظور به دانشآموزان
.معلم شان و مقام
با مشورت و دانستن سهيم و آموزش سيستم در بازنگري *
و تجربه تلفيق منظور به) پيشكسوت دبيران و جوان دبيران
.(خلاقيت
كارشناسي بعضا كه بخشنامهها و قوانين در بازنگري *
سيستم كاستيهاي و ضعفها دادن پوشش جهت صرفا و نشدهاند
و صفر نمره با تكماده بخشنامههاي مثل) شدهاند وضع
.(انضباطي بخشنامههاي
قوانيني وضع و كمكار دانشآموزان با قاطعانه برخورد *
در مردودي و كمكار دانشآموزان براي خاصرا شرايط كه
مردود كه دانشآموزاني از شهريه دريافت مثلا) بگيرند نظر
طرف از آموزش مسئله به نگريستن جديتر منظور به شدهاند
.(دانشآموزان و والدين
هوايي ، و آب شرايط با مطابق كه سيستمي و قوانين وضع *
از تلفيقي نه) باشد ايران جامعه فرهنگي و زيستمحيطي
مطابق و ناشناخته سيستم يك سرهمبندي و گوناگون سيستمهاي
با مطابق و شده كارشناسي سيستمي بلكه شخصي ، سلايق با
.(ايرانيان فردي ويژگيهاي و روحيات
به باسواد افراد جذب براي سنگينتر شرايط دادن قرار *
پذيرش براي بالاتر رتبههاي قراردادن و معلمين عنوان
.دبيران
دانشآموز حداكثر 20 ظرفيت با آموزشي محيطهاي گسترش *
.گسترده و وسيع وامكانات كلاس درهر
كارخانجات ، مثل) ديگر نهادهاي گسترده و اجباري مشاركت *
و مالي امكانات از كه وزارتخانههايي و (توليديها
تامين جهت پرورش و آموزش با برخوردارند بالا درآمدهاي
.نهاد اين مالي
معلم ترجيحا) تجربه با مشاور دو يا يك حداقل قراردادن *
(باشند آشنا دانشآموزان روحيات و آموزشي محيطهاي با كه
در موجود مشكلات و مسايل به رسيدگي منظور به مدارس در
مشاوره مركز يا مشاوره هسته داشتن صرفا چون) مدارس
.(نيست پاسخگو مناطق در متمركز
كه همكاراني براي بيشتر رفاهي و مالي شرايط قراردادن *
اين كه چرا)دارند فعاليت محروم و جنوبشهر مناطق در
بالطبع و دارند بيشتري حوصله و كار و زحمت به نياز مناطق
.(دارند پي در نيز را بيشتري فرسودگي
فراگير و گسترده ورزشي و فرهنگي تفريحي ، امكانات ايجاد *
فراغت اوقات در جسمي و روحي بازسازي جهت به دبيران براي
و رايگان اردوهاي:جمله از تابستانها در بويژه
ميهمانسراهاي و تفريحي و ورزشي مكانهاي نيمهرايگان ،
.آبوهوا خوش و توريستي مناطق در نيمهرايگان و رايگان
مستمر كلاسهاي قالب در والدين معلومات سطح بردن بالا *
پيشنهاد انگليسي زبان دبير عنوان به نهايت در و اجباري و
امكانات و داده اهميت پيش از بيش مقوله اين به ميكنم
رشتهها تمامي دبيران و معلمين تمامي براي زبان فراگيري
.شود داده قرار
.كرديم صحبت او با كه است ديگري فرهنگي همتي ، مريم خانم
كرد ، اشاره آنها به خود صحبتهاي در وي كه مواردي تقريبا
به و داشت تطابق معلمان ديگر گفتههاي و خواستهها با
خواستههايي و گذشتيم تكراريها از.بود آنها تكرار نوعي
فهرست شرح اين به را داشت نمود ايشان صحبتهاي در كه
در گيري مشورت براي متخصص و دلسوز افرادي انتخاب:كرديم
امر در نزديك از خود كه پرورش و آموزش به مربوط امور
باشند ، تجربه صاحب و بوده درگير آموزشي مشكلات و تدريس
كل ادارات و وزارتخانه سطوح از خوب وامكانات مزايا توسعه
باانتخاب معلمان خاطر آرامش تامين به توجه و مدارس به
.مدارس در انساني روابط به مقيد مديراني
كار ، سابقه سال با 15 فاطمي زهرا سيده خانم نهايت در و
در را تجربي مراحل تمامي كه شايسته وزيري انتخاب از
از يكي عنوان به باشد ، گذاشته پشتسر پرورش و آموزش
دردوره رئيسجمهوري مهم اقدامات
.ميبرد نام آينده
***
خود ، شركت لزوم از كرديم ، صحبت آنها با كه فرهنگياني همه
و ميگفتند سخن انتخابات در خود دانشآموزان و خانواده
دانش سطح افزايش و اجتماعي رفاه تامين به تاكيد
آموزش وزارت وضعيت در تجديدنظر و معلمان تخصصي واطلاعات
قطع بهطور.بود آنان موردنظر جهات ، بسياري از پرورش و
براي خود اجرايي برنامههاي تدوين در منتخب رئيسجمهور
و ديدگاهها از ميبايست جامعه ، تربيت و تعليم اداره
استفاده فرهنگيان صدهزارنفري و ميليون يك جامعه نظريات
صفحه فضاي محدوديت دليل به بوديم مجبور چون هم ما و كند
به تنها و گفتوگو فرهنگيان از تعدادي با روزنامه ، گزارش
عضو افراد ازديگر كنيم ، اقدام آنها از اندكي گزيده چاپ
فرصتهاي در اميدواريم و ميكنيم عذرخواهي معلمان جامعه
.باشيم كوشاتر آنان ديدگاههاي بازتاب در ديگر
مرتضايي سيداصلان
به حقشناس محمد علي دكتر با گفتوگو در
و فرهنگنويسي "هزاره فرهنگ"
چاپ انگيزه
زباني تحولات
-انگليسي بويژه زبانه دو فرهنگنويسي عمر از:درآمد
از كه حييم فرهنگ شايد.ميگذرد دهه چندين فارسي
اين معتبرترين و بهترين جمله از است عرصه اين پيشگامان
كدام هر بعدي پژوهشگران و نويسندگان البته.باشد فرهنگها
دو فرهنگهايي خود موجود امكانات و نيازها به توجه با
جمله از.ساختند فراهم علاقهمندان بهرهگيري براي زبانه
جعفري ، آريانپور ، كاووسي ، فرهنگهاي به ميتوان آنها
كه نيز هزاره جلدي دو فرهنگ.داشت اشاره...و باطني
از درآمده ، كتاب بازار به معاصر فرهنگ نشر توسط اخيرا
تا گرفته مردم عامه از) همگان نيازهاي براساس سو يك
ديگر سوي يك از و يافته تنظيم (علمي رشتههاي متخصصان
آواشناسي ، مبناهاي قبيل از زبانشناختي معيارهاي
بنابراين.است رفته كار به آن نگارش در...و معناشناسي
نظر از تطبيقي فرهنگ گونهاي را هزاره فرهنگ ميتوان
اين در.داشت نظر در فارسي و انگليسي واژگاني توانسنجي
و زبانشناس ;حقشناس دكتر با داشتيم گفتوگويي ، خصوص
:فرهنگ اين نگارندگان از يكي
ارشاد محمدرضا: وگو گفت
زبانه دو فرهنگنويسي كه اهميتي به توجه با !دكتر آقاي *
تجربههاي از كه زباني دو با ما آنكه بويژه و دارد
،(انگليسي و فارسي) برخوردارند تاريخي و فرهنگي متفاوت
اين نگارش فكر به روشهايي و نگرشها چه با روبروييم ،
افتاديد؟ فرهنگ
يك فرهنگ ، اين كه بپردازم نكته اين به چيز ، هر از پيش
شود داده توضيح بايد واقع در.است عمومي زبانه دو فرهنگ
انتظار آن از نقشهايي چه و چيست زبانه دو فرهنگ كه
بشود معلوم تا چه؟ يعني عمومي فرهنگ آنكه ديگر و ميرود
زحمت سال چهارده فرهنگ اين نگارش در كه داشته جا آيا كه
"عمومي زبان" كه هنگامي معمولا نه؟ يا شود كشيده
و رشتهها همه در مشترك كه است زباني منظور ميگويند ،
زمينه يك ويژه آن كاربرد نتيجه در است ، علمي زمينههاي
.ميبرند بهره زبان اين از علمي رشتههاي همه و نيست خاص
فرهنگي ، فعاليتهاي رسمي ، كارهاي همه ديگر بياني به
.ميكنند استفاده زباني گونه اين از...و اخباررسانيها
و زمينهها عموم به متعلق است زباني عمومي ، زبان پس ،
در چون و نيست هيچكس تخصصي حوزه در بنابراين و رشتهها
داشته مشكل آن با است ممكن همه نيست ، هيچكس تخصصي حوزه
تخصصي حوزه در ميتواند نيز عمومي زبان خود.باشند
يك فرهنگ ، اين كه ميگوييم وقتي پس.باشد زبانشناس
به فرهنگ اين كه است آن مقصود است ، عمومي زبانه دو فرهنگ
كه ميپردازد فارسي زبان و انگليسي زبان از قسمت آن
ادبي ، فرهنگي ، علمي ، فلسفي ، زمينههاي همه در مشترك
مختلف سطوح در مردم روزمره زبان حتي و سياسي اقتصادي ،
.است...و عاميانه رسمي
چيست؟ فرهنگي چنين كاربرد دامنه *
زبان حوزه در آنچنان را فرهنگ اين كه داشتيم اميد ما
همه نيازهاي جوابگوي بتواند كه بدهيم گسترش و بسط عمومي
تخصصي ، زبانهاي.باشد عمومي زبان در دكترا سطح تا مردم
هم واژگان آن كاربرد و دارند را خود خاص واژگان كدام هر
.ميكنند كار مشخصي حوزه يك در كه عدهاي به است محدود
به مربوط تخصصيالكترونيك واژههاي كاربرد نمونه براي
حال.ميكنند تحقيق زمينه اين در كه ميشود كساني همه
بياوريم ، عمومي فرهنگ در را تخصصي واژگان اين اگر
نتيجه در و ميشود حجيم و بزرگ خيلي عمومي فرهنگ قاعدتا
نيست ، تخصصشان در كه واژگاني براي گزافي پول ناچارند همه
لحاظ به را عمومي فرهنگهاي دليل اين به.بپردازند
عمومي ، فرهنگ پوشش لحاظ از ولي محدود تخصصي اصطلاحات
اين در كه كردهايم سعي ما.ميگيرند نظر در گسترده
وجود انگليسي واژه هر درباره كه را اطلاعاتي كليه فرهنگ
زبان در كه اطلاعاتي آن كليه براي و بداريم منظور دارد ،
فارسي مناسب برابر دارد ، وجود كلمه هر براي انگليسي
به كه است اين زبانه دو فرهنگ مباني از يكي.بيابيم
كساني !ببينيد.توصيف و ترجمه به نه برابردهيبپردازد ،
زبانهاي از يكي در ميآيند ، زبانه دو فرهنگ سراغ به كه
كه كلمهاي ديگر ، و دارند مفهوم يك انگليسي ، مثلا درگير
مفهوم هم و كلمه هم پس.ميرود كار به مفهوم آن براي
كه است اين دارند ، لازم كه چيزي.است شده شناخته برايشان
فارسي زبان در كلماتي چه با كلمهاي چه قالب در مفهوم آن
-انگلسي زبانه دو فرهنگ كه كسي بنابراين.ميرود كار به
پس.است برابريابي دنبال حقيقت در ميكند ، باز را فارسي
در كلمهاي هر براي كه است اين زبانه دو فرهنگ اول وظيفه
مقصد زبان در برابرهايي برابريا مبدا ، اصطلاح به زبان
حد در كه عمومي زبان در كه كوشيدهايم ماكند پيدا
گردآوري فارسي در را انگليسي كلمات برابرهاي دكتراست ،
اينكه آن ، و ميشود پيدا اساسي مشكل يك اينجا اما كنيم ،
زبان در كلمه يك ضرورتا انگليسي ، زبان در كلمه هر برابر
زبان در.بگيريد نظر در را (bed) كلمه مثلا نيست ، فارسي
معناهاي با مختلف جاهاي در اما است واژه يك انگليسي
بدون را مختلف برابرهاي ما اگر.دارد كاربرد گوناگون
كسي كنيم ، رديف هم سر پشت طبقهبندي و هيچگونهآرايشي
نميشودكه متوجه ميكند ، مراجعه فرهنگ اين به كه
مقصودي براي مناسب شدهفارسي ، داده برابرهاي از كداميك
پس.ميكند اراده انگليسي در (bed)كلمه از او كه است
تنظيم طوري بايد ميدهيم فارسي زبان در كه را برابرهايي
صرف با و وجهي آسانترين به بتواند مراجعهكننده كه كنيم
فارسي زبان در (bed)مثلا مناسب برابر به وقتي كمترين
را كار اين ما.كند پيدا دست
(Lexicological) واژگانشناختي اطلاعات افزودن با
.دادهايم انجام
چيست؟ واژگانشناختي اطلاعات از مقصودتان *
است آگاهيهايي مجموعه واژگانشناختي ، اطلاعات از منظور
با كلمه يك كه زبانياي سبك و تخصصي رشته يك مورد در كه
همنشيني نحوه نيز و رفته كار به آنها در خود خاص معناي
(bed) كلمه همان مثلا.دارد وجود ديگر ، كلمات با كلمه آن
به واژهرانه اين برابر آمدهايم ما !بگيريد نظر در را
دست به آراسته و شده تنظيم شكل به بلكه فلهاي صورت
:چون برابرهايي باشد ، آن عام معناي در اگر:دادهايم
واژه ، اين اما آوردهايم آن براي تشك و تختخواب جا ، بستر ،
نيز را آن بلافاصله ما دارد ، نيز مجازي معناي يك
و ماشين حوزه در فني كاربرد تعداد يك بعد.آوردهايم
برابرهاي ما مورد اين در.داريم واژه همين براي مكانيك
همين آوردهايم ماشين براي را...و صفحه پايه ، كرسي ،
.دارد متفاوت كاربردهاي "زمينشناسي" زمينه در كلمه
.آوردهايم "زمينشناسي" ;ديگر ذيل يك در ما اين بنابر
است ، دريا و رودخانه از سخن "زمينشناسي" زمينه در اگر پس
زمينه همين در بازاست بستر آن فارسي برابر
را رگه معناي باشد ، كان و معدن از سخن اگر "زمينشناسي"
را صخره معناي باشد ، مرجان از سخن اگر.آوردهايم
بنابر ميرود كار به هم ساختمان در كلمه همين.نوشتهايم
در.آوردهايم را زيرسازي معناي ساختمان ، حوزه در اين
سبزيكاري كشاورزي ، امر در اگر(bed) واژه اينكه نهايت
و باغچه و كرته و كرت معاني ترتيب به باشد ، گلكاري و
درجه در كوشيدهايم ما پس.آوردهايم آن براي را حاشيه
برابرها آنگاه و توصيف نه بپردازيم يابي برابر به اول ،
منظم گونهاي به شناختي ، واژگان اطلاعات كمك به را
.ماست نظريه بنيان اين.نشود گمراه خواننده كه كردهايم
به نزديك ما فارسي ، واژههاي برابريابي با رابطه در *
به تا انقلاب از پيش در اول فرهنگستان از ;دهه چندين
زباني تجربه زبردست ، مترجمان كوشش حتي نيز و امروز
اين چون و چند وارد نميخواهيم حالا البته.داشتهايم
بدانيم ميخواهيم.كنيم ارزيابي را آنها و بشويم كوششها
و تجربهها چه به رابطه اين در هزاره درفرهنگ شما كه
رسيدهايد؟ دستاوردهايي
ولي داشتهايم رابطه اين در فراواني مشكلات ما
ميسر كه جايي تا مداوم كار و جستجو طريق از خوشبختانه
در اساسي اصل يك !ببينيد كردهايم رفع را مشكلات بوده ،
نويس فرهنگ يك اينكه آن ، و دارد وجود نويسي فرهنگ مورد
ما پسمييابد واژه بلكه نميكند وضع واژه يا برابر
امكانات آنكه ديگر و باشيم وفادار اصل اين به كوشيدهايم
در يافته نظام و مرتب صورتي به را فارسي موجود واژگاني
بگذاريم ، انگليسي زبان موجود واژگانشناختي امكانات داخل
ولي است آسان كار اين گفتن.بخواهيم خودمان بيآنكه
چهارده كشيده ، طول كار اين مورد در كه همانطور انجامش
يك فرهنگهاي مجموعه ما كار اين براي.ميخواهد وقت سال
.كرديم گردآوري تخصصي ي فرهنگها كنار در را پارسي زبانه
گرچه هستند فراوان درفارسي تخصصي فرهنگهاي خوشبختانه
مركز كه گفت بايد زمينه اين در.دارند زيادي اشتباهات
تا سيچهل حدود و داشته درخوري فعاليتهاي دانشگاهي نشر
كار يك بعد.است رسانده چاپ به موجه و خوب بسيار فرهنگ
لاتين ، پانوشتهاي اينكه آن ، و داديم انجام هم ديگر
..و دهخدا معين ، فرهنگ دايرالمعارفها ، فرانسه و انگليسي
برابرها و برگشتيم اصلي متن به آنگاه و كرديم پيدا را.
معين فرهنگ در مثلانوشتيم برگه روي و آورديم بيرون را
اسم و داده پانوشت يك "نشخواركنندگان" مثل كلماتي درباره
يعني كرديم برعكس را اينها ما. است داده را آن لاتين
آن در كه را اطلاعاتي و داديم قرار مدخل را لاتين اسم
هر به كوشيديم آنگاه آوردهايم آن زير بوده ، فرهنگها
موجود ، زبانه يك فرهنگهاي كمك به را برابريابي مشكل صورت
از واژگاني اطلاعات گردآوري نيز و تخصصي فرهنگهاي
از نيز و موجود فرهنگهاي پانوشتهاي دايرالمعارفهاو
موارد بسياري در ولي كنيم حل تخصصي كتابهاي آخر واژگان
.كرديم رجوع امر متخصصان به لذا و است بوده كم امكانات
مثلا پرسيديم او از و رفتيم كشاورز يك سراغ نمونه براي
زمين در ساقه ته در كه را آنچه ميكنند ، درو را جو وقتي
در و گرفته را كشاورزي واژه آن چيست؟ ميماند ، باقي
همين در را نكته يك اما.گذاشتهايم انگليسي واژه برابر
از ازهيچيك اينكه و دادهايم قرار اصل ، عنوان به رابطه
چه تخصصي ، چه زبانه ، يك چه) موجود فرهنگهاي اين
برابري آنها در اينكه صرف به (..و دايرالمعارفها
سنجيديم را برابرها آن تكتك ما.نپذيرفتيم شده ، پيشنهاد
ما صورت اين به.پذيرفتيم بودن ، درست صورت در و
بيآنكه كنيم حل را واژگانيابي مشكلات توانستهايم ،
شايد چيزي فرهنگ اين نگارش طول در فقط.كنيم واژهسازي
آن براي مناسبي برابر كه باشد واژه دويست به نزديك
يافتن از پس خودمان اغلب مواردي چنين در ولي نيافتيم
اگر و گذاشتيم ، ميان در فن اهل با را آن مناسب ، برابري
.برديم كار به كردند تاييد آنها
نام واژهها برابريابي براي كه امكاناتي از غير آيا *
شناختي گويش امكانات مانند زباني ديگر امكانات از برديد ،
چگونه؟ بردهايد؟ بهره نيز
سرشار گنجينه به ما كه بوده هم كمي موارد !بله اتفاقا
دو رابطه اين در من.كردهايم مراجعه ايراني گويشهاي
واژه براي مناسب برابري يافتن به كه هنگامي:ميزنم مثال
وسايل معناي به واژه اين شديم متوجه رسيديم ، (bedding)
واژه اينميبرد سفر در خودش با فردي كه است خوابي
در رختخواب نه و جارختي نه است ، تختخواب نه اين ، بنابر
ميدانستيم ما.است خواب كيسه از اعم نيز وسيله اين ضمن
به هست واژهاي جنوب ، در جهرم روستاهاي از برخي در كه
"پوشن".است فارسي زبان كهن واژههاي از كه "پوشن" نام
را واژه اين ما.ميرود كار به معنا همين در دقيقا
مثلا يا گذاردهايم ، (bedding)برابر در و گرفتهايم
آواز با كه شعري معناي به(ballad)واژه براي
ولي نداشتهايم مناسبي واژه فارسي زبان در ميخوانند ،
واژههايي آن ، پيرامون گويشهاي و بوشهر در كه ميدانستيم
شده سروده صورت "شروه".دارند "خواني شروه" و "شروه" چون
و شده شعرآوا آواشناختي تحول يك در كه است "آواز شعر"
برابر در را "شروه" واژه ما.است گرديده شروه بعدا
.كردهايم كار فراوان نوع اين از.گذاشتهايم(ballad)
به ما.پرندگان گلها ، درختان ، گياهان ، نام مورد در بويژه
بسيار بسيار خوشبختانه كه فارسي زبان موجود امكانات كمك
.كنيم برابريابي عمدتا كه كردهايم سعي است ، هم قوي
يابيواژههاي برابر زمينه در بويژه شما كار وسعت اين *
از را هزاره فرهنگ واقع در انگليسي ، واژههاي براي فارسي
زبان امكانات با مقايسه در فارسي واژگان توانسنجي لحاظ
و گوشه در.است كرده بدل تطبيقي فرهنگ يك به انگليسي
زبان ميگويند برخي كه ميشود شنيده وقتها گاهي كنار
شده وارد واژههاي برابر در معادليابي توان فارسي
حجم اين با كه ميرسد نظر به.ندارد را اروپايي زبانهاي
.باشد مردود ديدگاه اين شما ، كار موفقيتآميز
تاييد و قاطع دليل كه ميكنم فكر من.است همينگونه بله ،
در لااقل.باشد يافتني هزاره فرهنگ در شما حرف كننده
.ندارد كم فارسي زبان كه داديم نشان ما عمومي ، زبان حوزه
.است زبان فارسي از هست كمبودي اگر
- فارسي زبانه دو فرهنگهاي اينكه به توجه با !دكتر آقاي *
فرهنگ نخستين از است بوده زياد ايران در انگليسي
وجود با تاكنون ميرسد نظر به كه گرفته حييم شادروان
بوده بيرقيب همچنان هنوز آن ، از زيادي زمان مدت گذشت
آريانپور ، كاووسي ، مانند ديگر فرهنگهاي بعد و باشد
آنها در كاستيهايي چه شما نظر به حال..و جعفري باطني ،
است؟ كرده ايجاب را هزاره فرهنگ نگارش ضرورت كه بوده
صحبتي ديگر فرهنگهاي كاستيهاي باره در من بدهيد ، اجازه
ناديده نكرده خداي و خودستايي بر حمل وقت يك چون نكنم ،
ضرورت تعيين به من لذا.ميشود ديگران كار ارزش گرفتن
سنجش براي ضابطهاي تا ميپردازم دوزبانه فرهنگ نگارش
ما هزاره ، معاصر فرهنگ اين در.بدهد افراد دست به كارها
به زبان دو اين و روبهروييم انگليسي و فارسي زبان دو با
روز واژگانيشان دانش دائما بايد گفت ، خواهم كه دليلي
بسيار بسيار زبان كه دليل اين به انگليسي زبان.بشود آمد
يك كه نيست روزي كه گفت بتوان جرات به شايد و است زايايي
اختراعات ، ميزان كه چرا نشود رايج آن در تازه كلمه چند يا
طور به..و فلسفي علمي ، هنري ، توليدات و يافتهها
آن كنار در واژهسازي لذا و ميگيرد پا آنجا در روزافزون
داريم سروكار زباني با ما طرف يك از پس ، .گيرد مي صورت
طرف از و است رويش و زايش بالش ، حال در دائم واژگانش كه
در كه داريم سروكار (فارسي زبان) زباني با نيز ديگر
و ديده تاريخش طول در كه است تحولاتي عظيمترين آستانه
.است مدرن جامعه يك به سنتي جامعه يك زبان از گذر تحول آن
ميدانيم ما همه.نيست تخصصي زبان سنتي جامعه يك زبان
بوده...و قصهها داستانها ، شعر ، زبان زباني ، چنين كه
فارسي زبان كه است زده هم ابوريحان كه است حرفي اين.است
گوناگوني سنتي زبان اين در.است شبانه داستانهاي زبان
يك بودهو خاصان به متعلق نوشتاري زبان يك است ، بوده كم
و خاصان از اعم همگان ، به متعلق گفتاري و عمومي زبان
طولچهارصد حاضر ، در حال در زبان اين.است بوده غيره
ايجاد با همزمان و بوده تغيير و تحول حال در گذشته ، سال
غير و سنتي وضعيت از ايران ، در صنعتي و علمي نهادهاي
مانند تخصصي رشته هر براي كه زباني به و درآمده تخصصياش
مجموعه يك..و سياسي اجتماعي ، علمي ، فلسفي ، زمينههاي
زبان در كه واژگانياي تحولات عمده.است شده بدل واژگان
در.است بوده گذشته سال سيچهل ظرف در داده ، رخ فارسي
شايد كه شده فارسي زبان وارد تازه واژه آنقدر مدت اين
به پس.باشد بوده بيسابقه گذشته ، سال چهارصد طول در
انبوهي با فارسي زبان مادر كه گفت ميتوان تعبيري
زبان ، شدن تخصصي ضرورت به كه روبهروييم تازه ازواژگان
.بيايند گرد جايي يك بايد واژهها اين.است گرفته صورت
خواهم توضيح كه باطني دكتر فرهنگ جز موجود فرهنگهاي در
ما اگر پس.ندارد وجود جديد برابرهاي اينگونه داد ،
واژگاني موجود امكانات كه بنويسيم فرهنگي ميخواستيم
حاوي كه تاليفي بگذارد ، هم كنار را فارسي و انگليسي زبان
قيد با فارسي زبان و انگليسي زبان نو واژههاي تمام
.باشد آنها بودن تخصصي
|