(دوم بخش) - كامل انسان تجلي پيامبر ،
رسالت شكوه
و كمال (ص) پيامبر
نعيمي وحيدرضا :ترجمه - نصر سيدحسين دكتر :نوشته
و نمايان بهتر را پيامبر شخصيت ميتواند كه ديگري وجه
قدرت ، عنوان تحت خصوصيات اين به اشاره نمايد ، متجلي
در و بروني تبلور اصغر جهاد در قدرت.است وقار و نجابت
گفته بر بنا مييابد ، دروني تبلور اكبر جهاد
:گفت اوليه جنگهاي از يكي از بازگشت در كه (ص)پيامبراكرم
جهاد همين ،"بازگشتهايم اكبر جهاد به اصغر جهاد از ما"
با جنگ بهمثابه و دارد متزايدي معنوي اهميت كه است اكبر
سرچشمه و كانون از را انسان روح كه است تمايلاتي تمام
.ميدارد دور آسماني شكوه از را او و ميكند منحرف
قبال در نيكوكاري در همه از بيشتر پيامبر كرامت و نجابت
.ميشود آشكار موجودات تمام قبال در عموما و انسانها همه
مانند ندارد ، محوري و مركزي نقشي فضيلت اين البته
اين اما ناميد ، نيكوكاري دين آنرا ميتوان كه مسيحيت
شخص تاكيد و دلمشغولي و دارد اهميت انساني نظر از فضيلت
.است پيامبر
تنگنظري كه دارد حقيقت اين به اشاره امر اين
و رفتار در جايي هيچ انساني ، متعارف وكوتهنگريهاي
بخشندگي و سخاوت در نيز و نداشته (ص)پيامبر خصوصيات
.انسانها راه در ايثار و ديگران به او بيكران
و كرم خود اطرافيان به همواره كه است آن معنوي انسان
خجستهتر دادن ، و بخشودن":گفته بنابراين و ميكند گذشت
."است گرفتن از
ايثار زندگي دم آخرين تا همواره كه بود پيامبر ويژگي اين
هرگز و نخواست خود براي را چيز هرگز و ميبخشيد و ميكرد
.بستاند ديگران از چيزي نخواست
اساسا است ، اسلام واقعي مظاهر تمام ويژگي كه وقار ، صفت
چيزهاي به حقيقت دادن رجحان و حقيقت به عشق بر مبتني
سطح در بودن منطقي است ، بودن بيطرف وقار ، است ، ديگري
يا و احساسات غبارآلاينده ندادنبه اجازه و كلام ،
البته.عقلي داوري و خردمندي كردن مخدوش براي پيشداوري
بلكه نيست ، بودن عقلگرا و راسيوناليسم معناي به اين
از فراتر حقيقت ، به ورزيدن عشق و چيزهاست حقيقت ديدن
خداست به ورزيدن عشق حقيقت ، به ورزيدن عشق.ديگر چيزهاي
واژه ، همين خداوند اسماء از يكي اساسا است ، حقيقت عين كه
."الحق":است حقيقت يعني
را او بايد كه ميانديشد پيامبر به شخص هنگامي اسلام در
راه ذهن به كه است قدرتمند شخصيتي تصور دهد ، قرار الگو
با و سختگير ناحق و باطل با و خود با كه شخصيتي مييابد
بر.است نيكوكار و متسامح كرده احاطه را او كه جهاني
و نيكوكاري و رو يك از متانت و قدرت فضيلت دو اين اساس
شده فنا هم و وقار صاحب هم او كه است ديگر سوي از كرامت
برابر در اسب بر سوار كه است جنگاوري او.است حقيقت در
الهي اراده برابر در بازميايستد ، حركت از حقيقت كوه
خصايل به متكي ميكوشد ، همواره فاني دنياي در.است تسليم
هستند پيرامونش كه موجوداتي با هوشيار ، و استوار و والا
.است كريم و مهربان
در ذاتي طور به هستند ، (ص)پيامبراكرم ويژگي كه خصايل اين
به ،"رسولالله محمد" يعني ;شهادتين از عبارت دومين صورت
عربي ، تلفظ به البته).است نهفته خداست ، رسول محمد معني
به تمثيل هم اينجا در (.ديگر زبانهاي به ترجمه در نه و
پيوند مقدس زبان اين اشكال و اصوات به گسستناپذيري طور
اسم صداي همين.كرد ترجمه را آن نميتوان و است خورده
ناگهاني شدن آزاد ميدهد ، نشان را فشار تلويحا (ص)محمد
.نيست انساني وجوه به محدود فقط و خداست سوي از كه نيرويي
شرح) سينه فراخي اين نماد دوم ، ممتد سيلاب با رسول كلمه
نهايتا و ميتراود پيامبر بودن از كه است كرمي و (صدر
متجلي حقيقت ،"الله" مورد در نهايتاميآيد خدا سوي از
آن به شهادتين از عبارت اين و پيونديافته آن با كه است
و حروف خاص كيفيت با دوم ، شهادت بنابراين ، ميشود ختم
وقار و كرامت قدرت ، بر است ، آن تشكيلدهنده كه اصواتي
پيامبر ويژگي كه ميكند دلالت حقيقت بطن در آراميدن
اين از گريز براساس حقيقت در اينآراميدن اما.ميباشد
براي آن داخل به نفود و رسوخ اساس بر بلكه نيست ، جهان
بر اسلام ، معنوي دژاست آن سازماندهي و يكپارچهسازي
و انساني جامعه بطن در هماهنگي مرصوص بنيادهاي اساس
.است شده استوار افراد شخصي زندگاني
به مسلمانان همه كه پيامبر به مربوط سنتي ادعيه در
براي الهي سلام و صلوات ميكنند ، قرائت خاصي مناسبتهاي
،(عبدالله) خدا بنده كه پيامبري ميشود ، درخواست پيامبر
النبي) مردمي پيامبر و (رسولالله) الهي رسالت مامور
از يكي در مشهور روايت يك مثال ، براي.است (الامي
صلي اللهم":است قرار اين از پيامبر به معطوف نيايشهاي
و آله علي و الامي النبي رسولك ، و عبدك محمدا سيدنا علي
".سلم و اصحابه
ميشود ، توصيف آن با او نام كه صفتي سه نيز اينجا در
مخلص مسلمانان نظر از كه اوست اساسي ويژگي سه نماد
منحصر عبدي و بنده اما است ، "عبد" اولا اواست برجسته
فقير او اوست ، پروردگار اراده تسليم ارادهاش كه فرد به
فرموده ارزاني او به خداوند آنچه از غني و مستغني اما
درويشي و آگاهانه فقر اين عبدخدا ، منزله به پيامبر.است
حد در است ، اسلام مهم ويژگي كه را معنوي هوشياري عين در
و نيايش روزه ، به اوميدهد نمايش زيبايي به و كمال
اسلام ديني زندگي اساسي عناصر همه كه ميورزيد عشق نماز
به را چيز همه عبدخدا ، منزله به پيامبر.ميشوند محسوب
در كه ميجويد تاسي فقري به و (توكل) ميسپرد خدا دست
الي الفقراء انتم)است ثروت پايدارترين و كاملترين واقع
.(الله
و نيكوكاري از جنبه اين نماد نيز عبارت اين در رسول ،
سبب به پيامبر ، خود طبيعي ، ماوراء بهطور و اوست كرامت
به او ، طرف از مخلوقات ، جهان به نسبت خداوند واسعه رحمت
و دارد دوست را آنان كه ميشود فرستاده انسانهايي سوي
همين به ميفرستد ، آنان راهنمايي براي را پيامبرانش همه
"جهانيان به خدا رحمت" عين و نماد پيامبر كه است دليل
است ، كرامت و رحمت مظهر پيامبر مسلمانان ، براي.است
اسلام.ميتراود همواره او شخصيت و نجابت از كه كرامتي
و استقرار پي در و ورزيده تاكيد خصلت اين بر همواره
مسلمان.است بوده انسانها جان و روح در نجابت گسترش
همواره صفات ، اين و باشد كرامت و نجابت حامل بايد راستين
رسول آن بارز ويژگي و پيامبر شخصيت از جنبه اين بازتاب
.است بوده زندگي طول تمام در الهي
.است حقيقت برابر در فنا نماد امر اين نبيالامي ، به راجع
آنچه هر فناي معني به همه از بيشتر پيامبر امي سرشت
لوح پيامبر روح.ميباشد خدا برابر در است ، انساني
آن بر الهي رقم و قلم آنكه از پيش كه بود سفيدي و نوراني
خصلت.گرديد متجلي گونه بدين انساني سطح در شود ، كشيده
حقيقت والايتشخيص فضيلت آن دهنده نشان او "بودن امي"
معناي به "فنا" بيانگر كه است انديشهگري طريق از
اين طريق از فقطحقيقتاست برابر در ماوراءالطبيعي
با زندگي به شدن وارد به اميد ميتواند شخص كه معناست
.باشد داشته را او با بقا و خدا
او گفت ميتوان اكرم پيامبر خصائل به راجع كلام ، يك در
فنا الهي حقيقت در كه است انساني توازن آن وشاخص نماد
تمام ميان توازن و هماهنگي ايجاد نشاندهنده وي.است شده
تمايلات ;است موجود حاضر انسان در كه است تمايلاتي
آن بر نميتوان كه سياسي و اقتصادي اجتماعي ، نفساني ،
همين به.رفت فراتر انساني حالت از آنكه مگر يافت ، غلبه
و تمايلات اين هماهنگي و يكپارچهسازي مظهر پيامبر دليل ،
انديشه به طبيعتا كه است بنيادي ايجاد هدف با نيروها
به او معنوي طريقه.ميانجامد حقيقت در فناي و حق وصول
عنوان به وي كه گونه بدان است انسان وضع پذيرش معني
قدسي و طبيعي معنوي وپايگاه دژ والاترين ايجاد زمينه
دنيا است ، نفي آن الگوي پيامبر كه اسلام معنويت.ميشود
يك با آن يكپارچگي طريق از آن ، از رفتن فراتر بلكه نيست
پي در جستجو كه هماهنگياي.است هماهنگي ايجاد و كانون
خصايل ، اين مجموعه با پيامبر.ميشود بنياد آن بر مطلق
كمال الگوي همزمان درآورد ، نمايش به آشكارا اينگونه كه
كه طور همان زيرا است ، آن تحقق راهنماي و معنوي و انساني
:ميفرمايد مجيد قرآن
"حسنه اسوه...فيرسولا لكن كان لقد"
است درجه بدان تا انساني كمال الگوي پيامبر كه آنجايي از
پرسيده شايد است ، "المخلوقات اشرف" او القاب از يكي كه
كنند؟ تاسي او به ميتوانند انسانها نحوي چه به شود
زندگي ، و باشد انسان زندگي راهنماي ميتواند پيامبر چگونه
اين در مسلمانان راهنماي عنوان به انديشههايش و اعمال
به كه بنيادي پرسش اين به بگيرد؟پاسخ قرار زميني سفر
است ، مربوط بعد نسلهاي مسلمانان تمام جمعي و فردي زندگي
جاي به (ص)اكرم پيامبر از كه دارد قرار سخناني گنجينه در
حوش و حول در احاديث ، اين.است مشهور "حديث" به و مانده
مضبوط است سنت به مشهور كه او اعمال و روزمره زندگي
عمر طول در كه پيامبر اصحاب و بيت اهل.گرديد
خود روح در را او سنت آثار بودند ، ايشان با (ص)رسولالله
يك تعليمات با تماس در گويي چنانكه دربردارند عميقا
شخصي با انسان كه هنگامي.است تلالويافته پيامبر
ديدار اين اثر هميشه ميكند ، ديدار فوقالعاده و برجسته
ميگذاشته انسانها بر پيامبر كه اثري پسميكند حفظ را
دايره از قدري به كه برخوردي است ، دائمي و طولاني است ،
نميتواند معاصر انسان كه است بيرون امروز خارجي تجربه
و شور تمام با مسلمانان اولي نسل.كند تصور را آن
پربركت وجود و وحي منبع به آنان قربت از ناشي كه ايماني
كار به را سنت اين بودند ، آنان ميان در پيامبر شكوه يا
تداوم اين و كرد تاسي آنان از بعدي نسل آنگاه.بستند
راهاو پيروان و مومنان كه جديد دوران تا داشت وجود
بنياد پيامبر زندگي پايه بر را خود زندگي ميكوشند هنوز
از نسل هر كه جديدي برداشت با هدف اين به نيل.نهند
مناجات با ;است امكانپذير ،(سيره) ميكند (ص)محمد زندگي
با و (مدايح) ميشود تكرار او ستايش در كه سرودي و
ديگر يا (ميلاد جشن) او تولد يادبود به كه جشنهايي
با رابطه استمرار موجب ميشود ، برگزار خجسته مناسبتهاي
.ميگردد پيامبر سنت
ميكردند حفظ بودند ، شنيده را آنها كه كساني هم را حديث
ميآمدند ، متوالي نسلهاي طول در كه كساني به نوبت به و
چيز هر كردن حفظ موضوع هم اينجا در.ميدادند انتقال
به خداوند كه است كسي سخنان داشتن ياد به بلكه نيست ،
پيامبر سخنان كه كساني و است برگزيده خويش پيامبر عنوان
كه نبودند امروزي مردمان مانند ميسپردند ، خاطر به را
به ازحد بيش واتكاي رسمي كلاسي آموزش براثر ايشان حافظه
با افراد يا صحرانشينان بلكه باشد ، شده كند مكتوب منابع
به آنچه با را ادبيات و كلام كه بودند صحرانشيني استعداد
باقوه مرداني اينان.ميدانستند مرتبط ميشود ، سپرده ياد
از برخي ميان در هنوز كه بودند چشمگير سپاري خاطر به
كه يافت را آنها نظاير ميتوان "بيسواد" اصطلاح به افراد
زده شگفت را غيرمتحرك تمدنهاي از "باسواد" ناظران اغلب
.كردهاند
تدريجي شدن دور و اسلام گسترش با كه آن دليل به نهايتا
و بيكم و نخورده دست موجوديت اوليه ، جامعه تجانس از
جمعآوري را آنها داشت ، قرار خطر در پيامبر سخنان كاست
سخنان جمعآوري كار به دست مردان خلوصترين با.كردند
بررسي را حديث هر تواتر سلسله و شدند احاديث يا پيامبر
حديث بزرگ مجموعه شش سني ، جهان در نتيجه ، دركردند
در زودي به كه مسلم و بخاري مجموعه مانند شد ، جمعآوري
نيز شيعيان ميان در.كرد كسب كامل اعتبار حنيف جامعه
بر علاوه كه تفاوت اين با شد گرفته پيش در روندي چنين
مجموعه از بخشي نيز امامان گفتههاي پيامبر ، سخنان
تفسير امامان ، سخنان و تعاليم ميدهد ، تشكيل را احاديث
اين از مجلداتي هم اينجا در.است پيامبر پيام جوهره
كليني اثر "كافي اصول" آن مهمترين كه شد جمعآوري سخنان
.است
است خرد عظيم گنجينه (شيعه چه و سني منابع چه) حديث كتب
سخنان.است آن تعاليم تكمله و قرآن تفسير همزمان كه
غذا آداب تا صرف ، ماوراءالطبيعه از زمينهاي هر پيامبر
كه بياموزد آنها از ميتواند شخص.دربرميگيرد را خوردن
يك پذيرفتن حضور به هنگام در يا اندوه ، هنگام به پيامبر
در تقريبا و خانواده با رفتار زنداني ، با رفتار سفير ،
اقتصادي ، داخلي ، زندگي به نحوي به كه ديگري موقعيت هر
چگونه و ميگفت چه ميشود ، مربوط انسان سياسي و اجتماعي
راجع پرسشهاي بسيار كتب ، اين در علاوه ، به.ميكرد عمل
زندگي و معاد بحث وجود ، عالم نظام ماوراءالطبيعه ، به
سنت و حديث رفته ، هم روي.است گرفته قرار بحث مورد معنوي
قرآن از پس دارد ، آن با تنگاتنگي ارتباط كه پيامبر
در اسلامي جامعه كه است راهنمايي منبع گرانبهاترين
انديشه و زندگي سرچشمه سنت قرآن ، همراه و دارد اختيار
.ميدهد شكل را اسلامي
دارد ادامه
|