رهبر يك بزرگ نقش
آينده و خميني امام اسلام ،
دوستان نگاه از امام
رهبر يك بزرگ نقش
قلم به است يادداشتي ترجمه ذيل ، مطلب :جستارگشايي
تاريخ30/6/1379 به داون روزنامه در كه حفيظالرحمان
ارتباط كيفيت است ، كوشيده آن در نويسنده و شده منتشر
امام سترگ سياستگري با را اسلام و شيعه اعتقادي و فكري
به توجه نشانگر نهايت دردهد قرار توجه مورد (ره)خميني
انقلاب قدرت اركان كه است اعتقادي و فكري بنيادين مفاهيم
قابل آن خلال از ايران اسلامي انقلاب بزرگ رهبر نفوذ و
امام رحلت سالگرد آستانه در اكنون.است تصور و درك
در كه هايي نامه ويژه با خرداد ، پانزدهم قيام و (ره)راحل
درك براي فرصتي ايم ، ديده تدارك فردا صفحات و حاضر صفحه
و خود براي ديني بزرگ مصلح و رهبر آن هاي انديشه و مقام
.ميسازيم فراهم خوانندگان
معارف گروه
و است بوده مسلمانان بخش روحيه كه قرنهاست كربلا تراژدي
ايثار روحيه كه ميكند ايفا را فوارهاي يك نقش تاريخ در
.مييابد جريان آن اصول براي
اين به اسلام جهان در مردم از كمي تعداد حال عين در ولي
مستقيما عاشورا و كربلا واقعه كه بردهاند پي نكته
عنوانكشوري به ايران تاريخ تحولات شكلگيري در عاملي
تحت را مردم آن در ساله هزار شاهنشاهي/5 2 نظام كه
بايد اينجا در.ميشود محسوب بود داده قرار استبداد
طرفداران از يكي من كه كنم اعتراف شيعه غير يك بهعنوان
و ملاها ايران ، در.هستم ايران در اسلامي انقلاب
به آمريكا به وابسته و غلام يك از را كشور روحانيون
بلكه مذهب ، تنها نهساختهاند مبدل جهان در مستقل كشوري
قوي ارتش داراي و شده مدرنيزه ايران زندگي زمينه هر در
زمينه در و است گرديده جنگي تكنولوژيهاي آخرين به مجهز
توجه از توانسته تعجب كمال با هنر و تجارت فرهنگ ، صنايع ،
تعدادي يك من اخيرا.گردد برخوردار جهان در خاصي
از گفت ميتوان و ديدم اسلامآباد در را ايراني فيلمهاي
بعضي.ميباشند مقايسه قابل اروپايي فيلم يك با نظر هر
كه حالي در ميخنديم ايران رژيم به پاكستانيها ما از
دموكراسي نظر از افتادهاند ، جلو ما از نظر هر از آنها
ملاها اكنون و...و هستهاي انرژي نظر از زودي به وحتي
.ميخندند ما به
بين موازي خطي و كرد عاشورا بر زيادي تاكيد خميني امام
و كرد رسم ايران مردم و ((ص)اكرم نبي خانواده) بيت اهل
برابر در كه مردم كردن بيدار براي نوامبر 1978 ماه در
پاريس از اعلاميهاي بودند شده تسليم و خوابيده استبداد
در.كرد صادر "شمشير بر خون پيروزي ماه محرم ، " عنوان تحت
امام:كه بود اين گفت خميني امام كه ديگري چيزهاي بين
مسلمانان بر ظالم يك كه هرزمان داد ياد ما به حسين
در اسلام كه ببينيم اگر و ايستاد او عليه بايد كند حكومت
.كنيم تقديم را خود خون و كنيم ايثار را خود بايد است خطر
.كشورش بهمردم خميني امام پيام و حركت مسير است اين
سال در شاه رژيم عليه حركت آغاز زمان همان از خميني امام
درآمدهاي كه افراد معدودي تعداد عليه كه زماني يعني 1963
.ايستاد ميبردند غارت به را نفتي
در خميني امام (محرم تاريخ 19 در) ژوئن 1963 ماه در
اخطار شاه به قم مذهبي مدرسه در خود فوقالعاده سخنراني
در.شوند تحريك او عليه مردم كه نكند عمل روشي به كه داد
در ويشد كشور ترك به مجبور خميني امام بودكه زمان اين
.خاست پا به بزرگ قيام يك زمان آن در و دستگير شب هنگام
وقايع و نبود كنارهگيري به حاضر راحتي به نيز شاه البته
شيراز ، تهران ، شهرهاي در مردم.بود آغازكار تازه قم
برابر در خالي دست با شهرها ديگر و كاشان اصفهان ، مشهد ،
سازمان.شدند كشته و ايستادند آمريكايي ديده آموزش ارتش
قضيه پشت در ميكرد فكر كه را نيزكساني شاه اطلاعات
نميتواند انسان كه داد شكنجهاي چنان دارند قرار مزبور
آن از پس.كند چنين خود مردم با دولتمرد يك كه كند باور
طبق.شد اعلام ممنوع گردهمايي و تظاهرات هرگونه سالها
حدود15 امام ، دستگيري از پس روز چند موجود ، آمارهاي
نقطه حقيقت در قيام اين آغاز روز و شدند كشته نفر هزار
.ميشود محسوب ايران مدرن تاريخ در عطفي
جز به خود هاي ايده از هيچيك براي هيچگاه كه) ما براي
عمق بتوانيم كه ندارد امكان (نجنگيدهايم پاكستان ، قيام
.نمائيم تصور را ايران مردم روي بر حركات اين تاثير و
و كردند حس كربلا ميدان در قبل سال در 1400 را خود آنها
بزرگترين.شدند امام فرمان برابر در خود خون ايثار آماده
:بود اين امام شعار
"است كربلا هم ميدان هر عاشورا ، ما روز هر"
بالايي روحيه چنان از وي فرمان و الفاظ ترتيب بدين
ايثار آماده را خود ايرانيها تمام كه بود برخوردار
حضور و بود فرانسه در وي كه بود زماني در اين و كردند
در كه زماني خميني امام پيام.نداشت مردم بين در فيزيكي
كربلا پيام و عزاداري:كه شد اشاره نكته اين به آن
عليه جهان سراسر در مظلوم مردم قيام از الگويي درحقيقت
اجتماعي قيام يك و باطل عليه حق جهاد و مستكبر دولتمردان
مرزهاي از و شد مبدل جهاني پيام يك به است ، فساد عليه
.كرد عبور شيعه ايران
آينده و خميني امام اسلام ،
روزنامهنگار و محقق شامي ، مجيبالرحمان با گفتوگو
پاكستاني
و پرسابقه روزنامهنگاران از شامي ، مجيبالرحمان :اشاره
انقلاب و ايران مسائل درباره ولي.است پاكستان فعال
شامي ، .ميباشد آثاري و مقالات صاحب و صاحبنظر اسلامي
.است پاكستان پرتيراژ و معروف نشريه چند سردبير و مدير
داده انجام ايران به سفري وي خميني ، امام رحلت سالگرد در
نظر به پي در آنچه.شد فراهم وي با مصاحبه براي فرصتي كه
.است گفتوگو همين متن ميرسد ، گرامي خوانندگان
كه شما روزنامههاي ارزنده مطالب و مقالات از بعضي *
رسيده ما دست به است اسلامي انقلاب و خميني امام درباره
و خود شغل و حرفه درباره قدري ميخواستم ابتدا در.است
.بفرماييد توضيح آن سابقه
من رسالت بلكه نيست من حرفه و كار فقط روزنامهنگاري -
وارد سال 1967 در من است ، من هدف و زندگي و عمر است ،
و كراچي در "حريت" روزنامه با را كارم.شدم مطبوعات عرصه
حقوق موقع آن در.كردم شروع گزارشگر دستيار عنوان به
ملحق "جنگ" نشريه به بعدا.بود روپيه يكصد من ماهيانه
بعد.رسيدم انتشارات تصدي و مسئوليت به تدريج به و شدم
شدم منصوب سردبير عنوان به "زندگي" هفتهنامه در مدتي از
.كردم مكان نقل لاهور به و
مخالفت سر بوتو فكري فلسفه و انديشهها با هفتهنامه اين
مرا و بستند را مجله رسيد ، قدرت به بوتو وقتي.داشت
سرانجام البته.كردند زنداني يكسال نقدي جريمه بر علاوه
طي را زندگي هفتهنامه ولي كرد آزاد مرا استيناف دادگاه
.بستند مرتبه هفت شش ، دوران آن
تصميم مجله صاحبانرسيد قدرت به نجيبالله او از بعد
و دوستان كمك با من و نكنند چاپ را مجله ديگر گرفتند
به شروع تلاش با و خريديم را آن امتياز حق خود همكاران
سمت هم و داشتم را سردبير سمت هم من ، .كرديم مجدد كار
سرانجام.كرديم منتشر نيز ماهنامه يك آن بر علاوه.ناشر
"پاكستان يوميه" روزنامه امتياز قبل نيم و سال يك حدود
روزنامه سه مدير و سردبير حاضر حال در.آوردم دست به را
"وقت نواي" ، "جنگ":عبارتنداز كه هستم پاكستان در مطرح
يوميه" روزنامه فرد به منحصر افتخار."پاكستان يوميه" و
كه بدانيد بايد.است كشورمان همنام كه است اين "پاكستان
روزنامه تيراژ بيسوادان بالاي درصد خاطر به ما كشور در
هزار بين 50 من روزنامههاي تيراژ وجود اين با نيست زياد
.است نسخه هزار تا 100
بايد خصوصياتي چه مسلمان روزنامهنگار يك شما نظر به *
و دارد؟ عهده به اسلامي جامعه در وظايفي چه باشد؟ داشته
جامعه و كشور مردم براي خير و اثر منشا ميتواند چگونه
باشد؟ خود
بايد ما كه دارم اعتقاد قويا مسلمان يك عنوان به -
.نماييم تنظيم اسلامي تعليمات مبناي بر را خودمان زندگاني
ارزشهاي تا ميكنيم تلاش كشورمان در ماماست هدف اسلام
بدون معتقديم حال عين در و دهيم توسعه را اسلامي
ميسر اسلامي اهداف به وصول مردم مشاركت و دموكراسي
در ;هستيم دموكراسي طريق از اسلام طرفدار ما.شد نخواهد
كه طور آن مترقي كشور يك ساختن به قادر صورت اين غير
.بود نخواهيم ميخواهد اسلام
از بايد روزنامهنگاران كه دارم راسخ اعتقاد بنابراين
و مسلمان بايد روزنامهنگار و كنند تبعيت اسلامي تعليمات
به باشد پرهيزگار و خوب روزنامهنگار اگر.باشد متقي
او اگر اما.بود خواهد اثر منشا و ميكند عمل خود وظايف
نسبت نتيجه در و نكند عمل آن به و نباشد اسلام به معتقد
جامعه به نميتواند باشد ، بيتفاوت اسلامي ارزشهاي به
وظيفه ايننمايد بيان را جامعه حقيقت و كند خدمت اسلامي
را تودهها شرايطي هر تحت كه است خبرنگار و روزنامهنگار
.كند راهنمايي را آنان و سازد آگاه
-داريد خميني امام حضرت از كه شناختي به توجه با *
بفرماييد -است موضوع اين از حاكي شما روزنامههاي مقالات
كشور از خارج يعني) خارجي ناظر يك عنوان به شما نظر از
را امام شخصيت تاثير و بود چگونه مردم و امام رابطه (ما
ميكنيد؟ ارزيابي چگونه رابطه اين در
رهبر ايشان زيرا ميگذارم ، احترام خميني امام به من-
رهبري و هدايت با.بود بزرگ انقلابي يك و مسلمانان معظم
شاه مستبد رژيم شر از توانستند ما ايراني برادران ايشان
از بخش اين در را تاريخ مسير خميني امامكنند پيدا نجات
دموكراسي به راسخ اعتقادي ايشان.دادند تغيير جهان
ارزشهاي از نيز اسلامي انقلاب پيروزي از بعد و داشتند
مشكلات وجود با جنگ زمان در حتيكردند حمايت دموكراتيك
برگزار مرتب طور به انتخابات كه داشتند اصرار امام متعدد
جامعه مردم ، راي و مشاركت به اعتقاد همين خاطر بهشود
خود توانست كه گرفت قرار موقعيتي در انقلاب از بعد ايران
از كه خميني امام بزرگ آثار از يكي.نمايد تثبيت را
.است همين مانده ، بجا ايشان
مخالف دموكراسي با اسلام علماي از بعضي برخلاف ايشان
كه جامعهاي ايجاد كه داد نشان جهان به خميني امام.نبود
.است محال كرد حكومت مردم اراده و رضايت بدون آن در بتوان
و پيشرفت حال در و شده تقويت ايران جامعه دليل همين به
قرار موقعيتي در ايران دليل همين به باز.است توسعه
.نمايد ايفا جهاني جريانات در مهمي نقش بايد كه است گرفته
اين امام كار و اثر مهمترين من عقيده به اينكه خلاصه
حق مردم.نميباشد مجاز اسلام در ديكتاتوري كه بود
.نكرد رعايت را ايشان حقوق نميتوان و دارند انتخاب
دادن بها امام كار و اثر مهمترين شما نظر از بنابراين *
اسلام چارچوب در آنان رضايت جلب و حقوق رعايت مردم ، به
داريد؟ نظري نيز حضرت آن مهم كارهاي ساير درباره آيا.است
مهمترين من نظر از اما است زياد امام تاثيرات و آثار -
:است قرار اين از آنها
شده بنا دموكراتيك ارزشهاي مبناي بر اسلامي انقلاب اولا
جامعه ميتواند كه دارد قرار موقعيتي در دليل همين به و
آشكار واضح و صريح صورت به امام.نمايد هدايت و كنترل را
به مسلمانان اكثريت تلقي اسلامي جامعه هر در كه ميسازد
.شد خواهد پذيرفته ثاقب تفسير عنوان
يك ايشان گرچه كه است اين امام ديگر بزرگ تاثير ثانيا
مبلغ وجود اين با داشتند ، خاصي پايگاه و بودند شيعه رهبر
فقه براي فقط نه بودو اسلام براي او فرياد.نبودند جدايي
كردند تاكيد بارها ايشان.بود اسلام مدافع امام.جعفري
بايد و شوند متحد اسلام براساس بايد اسلامي امت كه
نبايد مذاهب جدايي.كنند فراموش را افكن جدايي تفاوتهاي
.گردد امت ميان تفرقه موجب
دوران در اسلامي اصول و حكومت احياي درباره شما نظر *
و استكباري قدرتهاي با بيامان مبارزه همچنين و معاصر
چيست؟ خميني امام توسط عالم سلطهجوي
.است معاصر دوران در اسلامي انقلاب معمار خميني امام -
باشد عملي اسلامي اصول حاضر عصر در كه نداشت باور هيچكس
بنابراين.داد تغيير طريق اين به را جامعه بتوان و
ثابت و بخشيد اسلامي انديشه به تازهاي جان او انقلاب
مبناي ميتواند و دارد كاربرد كماكان اسلامي اصول كه كرد
.گيرد قرار امروزي جامعه
قدرتمندان تمام امام لكن است ميليوني چند كشوري ايران
شرق يا غرب با مصالحه به تن وي.طلبيد چالش به را جهان
جنگ ايام آن در.نكرد بلوكي هيچ به وابسته را خود و نداد
بلوك ميشد ، تقسيم بلوك دو به جهان و داشت ادامه سرد
از يك هر به الحاق با خميني امامشوروي بلوك و آمريكا
را ابرقدرت دو هر صراحت با ايشان.كرد مخالفت بلوك دو آن
با كه كرد ثابت امام.نمود محكوم و قرارداد انتقاد مورد
كرد ايستادگي قدرتي هر مقابل در ميتوان خداوند به ايمان
.بود موفق و
اعمال و مسلمين ميان اتحاد مشكلات درباره شما نظر *
كه كشتارهايي مانند گروهها و افراد بعضي افكنانه تفرقه
اعمال ايراني ميهمانان و شيعيان عليه خصوصا پاكستان در
چيست؟ ميشود
تفرقه اينكه اول:است طرح قابل عمده نكته دو اينجا در -
كه قيمت هر به بايد ما.است اسلامي امت دشمن بزرگترين
به نبايد مسلمين جامعه دركنيم جهاد و مقابله آن با شده
خيلي صحنههاي با ما پاكستان در.بدهيم وجود اجازه تفرقه
مسلمانان.است تفرقه از ناشي كه هستيم روبهرو زشتي
صادر يكديگرفتوا عليه و ميكشند را خود مسلمان برادران
فايق يكديگر بر تا ميكنند نابود را خود توان.ميكنند
شماره دشمن و مسلمانان جامعه انهدام اسباب تفرقه.آيند
اسلامي جامعه آن ، با مقابله براي.است اسلامي امت يك
مشاركت و دموكراسي بدون.باشد دموكراتيك جامعه يك بايد
مردمي حمايت بدون و نمييابد تحول جامعهاي هيچ همگان
.نميگيرد سر كاري هيچ
.است امت دو شماره دشمن سالاري مردم ضد تمايلات اينكه دوم
جامعه به را خاصي انديشههاي كه باشيد اين خواهان اگر
عمل اين نباشد ، آن پذيرش خواهان جامعه و كنيد القا
اراده و اسلامي اصول و اسلام بنابراين.ميماند بيحاصل
بايد مردم و اسلام.ميگيرند قرار يكديگر كنار در مردم
.يكجا و هم با شوند ، ديده يكديگر كنار در
مرموز دست افكنانه تفرقه اعمال از بسياري در البته *
ميتوان چگونه شما نظر به.دارد دخالت نيز خارجي قدرتهاي
راه و ترويج را خميني امام اتحادجويانه و ناب انديشههاي
كرد؟ هموار مسلمانان ميان واقعي اتحاد به وصول براي را
از كه است ايران روشنفكران و جامعه رسالت و وظيفه اين -
ترويج را آنها و تبعيت خميني امام انديشههاي و تعليمات
بدينگونه ميتوانند كه هستند ايران مردم تنها.كنند
به نسبت شما اگر.كنند ابلاغ جهان به را امام پيام
اين باشيد ، نداشته اخلاص امام انديشههاي و تعليمات
.شد خواهد مدفون كتابها در انديشهها
انديشههاي و ايران اسلامي انقلاب با چگونه شما *
كرد؟ خواهيد برخورد آن بنيانگذار
يا سه البتهاست ايران به من سفر اولين اين متاسفانه -
چه و امام حيات زمان در چه داشتم ، آمدن قصد مرتبه چهار
بيايم نتوانستم متعدد دلايل به اما ;ايشان ارتحال از بعد
ما پاكستان در حال هر به.ميخورم افسوس بابت اين از و
امام انديشههاي و ايران اسلامي انقلاب حامي هميشه
.داريم ايران با تاريخي پيوندهاي مابودهايم
خود عزيز و نزديك دوست عنوان به را ايران پاكستانيها
ميكنند دعا و هستند قائل احترام ايران براي ميدانند ،
.شود تقويت كشور دو ميان دوستانه مناسبات
سال هر كه امام حضرت رحلت سالگرد مراسم درباره شما نظر *
كشورهاي از خارجي مهمانان و ميشود برگزار ايران در
چيست؟ ميكنند شركت درآن مختلف
مسجد به كه شدهاست توصيه ما به و هستيم مسلمان ما -
يكجا در كه وقتي زيرا.داريم برپا جماعت نماز و برويم
شناخت هم درباره و ميگيريم قوت همديگر از ميكنيم تجمع
قوت همينطور ميآييم اينجا كه هم ما.ميكنيم پيدا
.ميشويم آشنا جهان سراسر از ديگري افراد با و ميگيريم
غمهاي و نگرانيها از افكارمان تبادل با ميتوانيم ما
و آرمانها مبارزات ، از ميتوانيم.شويم آگاه يكديگر
را امام سالگرد مشتركا و شويم خبر با يكديگر اهداف
الهام مناسبتها اين از اميدواريم ما.بداريم گرامي
و ديني فرهنگي ، تاريخي ، پيوندهاي ما زيرا.بگيريم
دو پاكستانيها اكثريت واقع در و داريم شما با جغرافيايي
كشور بايد شما.ميدانند ملت يك را پاكستان و ايران كشور
الگويي بايد ايرانبسازيد مستمر صورتي به را خودتان
در ما ، . ببينند و بيايند همه و جهان مردم همه براي باشد
تلاش در و است ايراني برادران سوي به نگاهمان پاكستان
خودمان شيوه به ولي شما همانند را خود كشور تا هستيم
. بسازيم
دوستان نگاه از امام
شد قرار وقتي :اردبيلي موسوي عبدالكريم سيد آيتالله *
بدهند ، را خود دارايي صورت مسئولين اساسي قانون اصل طبق
داد ارائه را خود متعلقين و خود دارايي صورت كه كسي اول
الحمدلله كه فرستاد و نوشت را موجوديش تمام و بود امام
و نكرديم اقدام ما.نداشت چيزي و حسابي و درست موجودي هم
اقدام كه بود كسي اول خودش امام ولي نخواستيم امام از
.كرد
چهلم مراسم در كه است يادم:توسلي محمدرضا آيتالله *
حسينيه وقتي.جماران آمدند فرانسوي كشيش دو امام رحلت
شگفت خيلي ديدند ، را امام ديدارهاي محل يعني جماران ساده
سادگي همين به اينجا بگذاريد:گفتند من به.شدند زده
مقام ، اين با روحاني انسان يك كه بداند دنيا تا بماند ،
بوده كجا ميهمانانش از پذيرايي جاي و ميكرده زندگي كجا
.است
امام:رفسنجاني هاشمي اكبر المسلمين و حجتالاسلام *
ميبينم كه وقتي ميشود تلخ اوقاتم من:ميگفتند
سپاه ، شهرباني ، ميآيد ، اطراف از مختلفي گزارشهاي
و نوشتهاند كاغذ روي را مطلبي يك همه و ژاندارمري
.است وضعي چه اين:ميفرمودند امام.فرستادهاند
جماران در و دوبار من: برقعي هبالدين سيد دكتر *
كه بار اولينآوردم دست به را امام حضرت زيارت توفيق
انتظار اصطلاح به اتاق به امام منزل به ورود از پس
نهايت در و تزئينات هرگونه از خالي را آن شدم ، راهنمايي
.رسيدم امام حضرت حضور به آن از پس و يافتم سادگي
و معمولي بسيار فرش يك با كوچك اتاقي در امام با ملاقات
بار دو هر در بازگشت مسير در.گرفت انجام ساده مبل يك
و شود پرداخته من ويزيت حق حتما كه داشتند اصرار امام
و فروتني بيتكلفي ، زندگي ، وضع سادگي كنار در سفارش اين
رضاي حالت ميشد ، مشخص اول دقايق همان در كه امام وقار
.ميكرد ايجاد كننده ملاقات در را بالايي بسيار خاطر
نظر در را پرمعنا بسيار بيت اين: جعفري محمدتقي علامه *
:ميگويد كه بگيريم
گر تعلق زيست توان خوش نباشد تكلفگر
مرد توان خوش نباشد
معرفت دلايل بهترين از يكي زندگي ، در پيرايگي بي و سادگي
در تصنع و پيرايش و آرايش.است حيات معناي به انساني
حقيقت به را آدمي ميتواندجهل تنهايي به شخصيت ارائه
در مانمايد اثبات خوبي به آن كمال رشد و شخصيت و حيات
كه نداريم سراغ را يافتهاي رشد شخصيت هيچ تاريخ ، طول
از صحيح تجسمي زندگي ، در تصنع وسيله به برآيد درصدد
ذات استغناي.نمايد نصب مردم دلهاي در را شخصيتخود
هرگز كه دهد مي قرار رشد از مرتبهاي در را شخصيت آدمي ،
دنيا اهل براي چشمگير پديدههاي با خويشتن آرايش به تن
رفتار طبيعي ، نگاه طبيعي ، گريه طبيعي ، خنده.نميدهد
بندگان كه انسانها با ناب و ساده رويارويي طبيعي ،
آدمي استغنايشخصيت از كشف وهمه همه هستند ، خداوندي
همه نظر اتفاق مورد (ره)امام در روحي حالت اين.مينمايد
.بودند ديده را ايشان كه بود كساني
نجف به امام اوايليكه: يزدي خاتم سيدعباس الله آيت *
غذا همان از ميخوردند ، خودشان غذايي بودند ، هر آمده
شيخ حاج آقاي جمله از بودند بيروني در كه افرادي به هم
كه نقلميكرد مشهديحسين. ميدادند قرهي عبدالعلي
غذا بودندومقدار بيروني در هم چندنفري بود ، رمضاني ماه
شيخ حاج آقاي روزي.بود نكرده فرق هيچ گذشته مانند هم
و هستند بيروني در كه آدم همه اين:گفتند من به عبدالعلي
شما كه اينمقدار بخورند ، ميخواهند هم سحري و افطار
بگيريد بيشتر مقداري است كم خيلي ميكنيد تهيه گوشت
(.كند اضافه كيلو نيم ميگرفتهاست ، كيلو يك مثلااگر)
.گرفتم گوشت بيشتر روز آن ايشان ، توصيه به بنا هم من
ارائه را حساب صورت رسيدم امام خدمت شب هر معمول مطابق
گوشت كه شد چطور:پرسيدند تعجب با امام شب ، آن دادم ،
شيخعبدالعليدستور آقاي:گفتم گرفتي؟ گذشته از بيشتر
بودند قائل وي زياديبراي احترام كه بااين امام.دادند
آقاي.بگير هميشهميگرفتي ، كه مقدار همان:فرمودند ولي
!كنند جدا را ميخواهندغذايشان عبدالعلياگر شيخ حاج
امام دست كه وجوهي اين:ميگفت نجف بزرگان از يكي
يسبقه لم مينمود ، تقسيم مختلف اشخاص بين و ميرسيد
به را امام مثل حالنجف به تا.لاحق يلحقه لم و سابق
ديگران امتيازاتيبراي مراجع ، ساير زيرا است ، نديده خود
تبليغاتي و مادي امتيازاتجنبه اين گاهي كه بودند قائل
شهريه آن.نبود امام نظر در معني اصلااين ولي داشت ،
ميكرد وادار هم را ديگران كه -ميداد امام كه كلاني
پرداخت يكنواخت افراد تمام به -كنند زياد را شهريهها
امام تقسيم اين.نبود قائل طلبهها بين تميزي هيچ.ميشد
آنگاه مياندازد (ع) اميرالمومنين حضرت ياد به را انسان
.مينمود تقسيم مسلمانان بين بالسويه را بيتالمال كه
قرار كه شبي:دعائي سيدمحمود والمسلمين حجتالاسلام *
هتل در بروند پاريس بغدادبه از فردايشامام بود
.بود مجلل و عالي بسيار هتل.داشتيم اقامت بغداد دارالسلام
.كردند صدا شام براي هتلرا مسئول ما دوستان شام ، هنگام
ببيند است مايل كه معلومبود و اشتياقدويد با هم او
اهتمام او از مراقبت در همه اين عراقيها كه شخصيتي اين
.ميكند ميل چه شام ميكنند ، مراقبت او از دقيقا دارندو
نان ، مختصر":فرمودند داريد؟ ميل چه شام پرسيد امام از
ديگر است ، كافي هست ، همين همراهم هم كشمش ماست ، ظرف يك
سخنان اين شنيدن از مرد آن كنيد ، باور"نميخواهم ، چيزي
را عراق دولت كه جهاني شخصيت يك كه ميشد ديوانه داشت
.بخورد كشمش و وماست نان فقط شام انداخته وحشت به طور اين
|