آمريكايي شيوه به انتقام مكوي اعدام
".هستم خود روح فرمانده من.هستم خود سرنوشت ارباب من"
بر آمريكايي مرگ به محكوم يك كه بود كلماتي آخرين اين
.آورد كاغذ روي
شش از پس سرانجام آمريكايي ساله جوان 33 مكوي تيموتي
روز اوكلاهما در دولتي ساختمان در گذاري بمب جرم به سال
.شد اعدام دوشنبه
تعهد نشاندهنده اعدام اين دنيا مردم از بسياري براي
بررسي جاي واقعه اين اما.است اعدام حكم اجراي به آمريكا
خليج جنگ در حاضر نظاميان از كه جوان اين.دارد بسيار
از ازندامت حاكي كه كلمهاي مرگ لحظه تا بود فارس
ابراز شد منجر كودك و زن و مرد مرگ 168 به كه اقدامش
هم آخر لحظات در حتي ميگويند او اعدام شاهدان.نكرد
او چشمان در و نكرده تغيير او بيتفاوت و خونسرد چهره
گفته به آخر لحظات در تنها.نميشد ديده حسي هيچ هنوز
.بود شده رنگپريده كمي شاهدان برخي
آمريكا جمهور رئيس جورجبوش اعدام ، اين بعداز ساعت چند
اجرا را اعدام حكم كه قارهاي كرد ، آغاز را اروپا به سفر
تلاش جهان سراسر در حكمي چنين اجراي عدم براي و نميكند
.ميكند
شده ، هولناكي جنايت مرتكب مكوي كه ندارد ترديدي كس هيچ
آخر روزهاي در حتي و است كرده اعتراف جنايت اين به او
درخواست از افتاد تعويق به اعدام حكم اجراي آنكه بعداز
.كرد خودداري حكم در تجديدنظر
ابتدا اوكلاهما ، در بلند ساختماني انفجار بعداز ساعت چند
در بهويژه جهان در شبهنظامي گروههاي سوي به نگاهها همه
.چرخيد خاورميانه
به "زاندت ون كلينتون" نام به آي.بياف مامور يك اما
كرد19 توجه انفجار اين تاريخ به او.بود حقيقت دنبال
فدرال پليس نيروهاي روزي چنين در پيش سال دو آوريل 1995 ،
كه كردند حمله تگزاس "واكو" در "داووديان" گروه اعضاي به
اي.بي.اف مامور اين.بود گذاشته جا به كشته حمله82 اين
جوان سفيدپوست مرد يك اوكلاهما ساختمان گذار بمب:گفت
.است كرده را كار اين تنهايي به كه است
شدت به و ديده نظامي آموزش شخص ، اين كه كرد پيشبيني او
همه.است خشمگين "واكو" واقعه در آمريكا دولت اقدام از
.بود درست حدسها اين
سه با متوسط خانواده يك در سال 1968 در مكوي تيموتي
در او پدر.آمد بهدنيا نيويورك پندلتون در فرزند
ساله تيموتي 10 وقتي.ميكرد كار موتورز جنرال كارخانه
وقتي كه ميكند تعريف او.كرد ترك را خانه مادرش بود
در خانه در او رفتند ، مادرشان نزد فلوريدا به خواهرانش
.نماند تنها تا ماند پدرش كنار
همكلاسيهاي.بود خوبي دانشآموز مدرسه دوران در تيموتي
كمتر كه بود خجالتي پسري تيموتي كه ميآورند ياد به او
.ميكرد برقرار ارتباط ديگران با
را مختلفي شغلهاي تيموتي كالج ، در تحصيل ترك بعداز
تحت و ميكرد جمع سلاح بود مدرسه در وقتي.كرد تجربه
.داشت قرار "ترنر يادداشتهاي" تاثير
و يهود ضد و نژادپرستانه كتابي "يادداشتهايترنر"
قوانين مخالف و دارد علاقه سلاح به كه است كسي داستان
پر كه ميكند تهيه اتومبيلي مرد اين.است تسليحاتي كنترل
در ايبي.اف مقرهاي و است دستساز انفجاري وسايل از
.ميكند منفجر را واشنگتن
عادي مردم معتقدند كه شد شبهنظامي گروههاي وارد مكوي
دولتهاي و تسليحاتي جنگ حمله ، خطر معرض آمريكادر
.دارند قرار كمونيستي
دليل ميگفتند دوستانش.پيوست ارتش به سالگي بيست در او
.است بوده تيراندازي در توانايياش تقويت كار اين اصلي
سرباز يك به و يافته كار اين در خوبي مهارت او ارتش در
و مودب او ميگويند وي مك همقطاران.بود شده تبديل كامل
.ميكرد فكر كارش به فقط و بود كاري
مدت اين در و شد فرستاده فارس خليج جنگ به سال 1992 در
.گرفت مدال و گرفته قرار تحسين مورد عملكردش دليل به
.داد قرار هدف مايلي يك از را عراقي تانك يك بار يك وي مك
تيرهايش خوردن هدف به از او ميگويند مكوي اطرافيان
در بار يك حتي.نميبرد لذت كشتن از اما ميشد خوشحال
كرده انتقاد عراقيها از زيادي تعداد كشتن از جنگ پايان
را احساساتم چطور داد ياد من به ارتش:ميگفت او.بود
مرتب خدمت نظام وارد داشت تصميم ابتدا وي مك.كنم كنترل
در اوبازگشت پدرش نزد و شد پشيمان بعد اما شود ارتش در
گاهي و ميكرد شركت تسليحات نمايشگاههاي در مختلف شهرهاي
بهدست پولي و ميفروخت سلاح نمايشگاهها اين از برخي در
.ميآورد
و نژادپرست نظامي شبه گروههاي با او ميشود گفته اگرچه
رسمي عضويت بر دال سندي هيچ اما داشته همكاري دولتي ضد
.ندارد وجود گروهها اين در مكوي
كسي مرگ به كه آمريكا در آيبي.اف نيروهاي عمليات برخي
اين اواز خشم اوج اما ميداد آزار را وي مك ميشد منجر
تا رفت تگزاس به شخصا او.بود "واكو" واقعه اقدامات
.بي.اف نيروهاي توسط "داووديان" گروه اجتماع محاصره صحنه
پليس نيروهاي وقتي جريان اين آخر صحنه و ببيند را آي
.كرد وحشتزده را او بستند گلوله به را ساختمان فدرال
نمونه را وقايع اينگونه آمريكا در شبهنظامي گروههاي
محكوم را آن و دانسته فدرال نيروهاي سركوبگرانه حملات
.كردند
را نامهاي خواست دوستانش از يكي از دستگيري بعداز وي مك
او آن در كه برساند چاپ به لندن روزنامههاي از يكي در
نامه اين در.بود كرده اشاره اوكلاهما انفجار انگيزه به
نميتوانستم ديگر و بودم داده دست از را صبرم:است آمده
عذرخواهي فقط "واكو" واقعه براي دولت كه ببينم و بايستم
سوءاستفاده جلوي و شوم كار به دست گرفتم تصميم.ميكند
يك در بمبگذاري با گرفتم تصميم.بگيرم را قدرت از دولت
كه ساختمان آن در دولت كارمندان كشتن و دولتي ساختمان
وي مك درخواست.بفرستم پيام آنها براي بود دولت نماينده
همواره او.شد رد تلويزيون در اعدامش صحنههاي پخش براي
روزنامهنگاران و خبرنگاران با الكترونيكي پست طريق از
مراسم به شخصا را آنها از برخي حتي و بود ارتباط در
.كرد دعوت خود اعدام
كسي كه ميكرد تاكيد محاكمه و بازجويي مدت تمام در وي مك
به دست تنهايي به او و نكرده كمك او به انفجار اين در
.است زده كار اين
از هيچگاه و بود سرحال و هوشيار او دادگاه جلسات طول در
در كودك مرگ 19 از تنها نكرد ندامت ابراز خود اقدام
.كرد تاسف ابراز اوكلاهما انفجار
كه جنايتكاري به خجالتي و آرام پسري از مكوي چطور اينكه
كه است چيزي شد تبديل گرفت را نفر جان168 لحظه يك در
فدرال دولت از نفرت اما ندارد ، پاسخي آن براي كسي هنوز
.پوشيد چشم آن از نميتوان كه است عاملي
در اخيرا و نوشته زندان از كه نامههايي در وي مك
دولت با جنگ در سربازي را خود رسيده چاپ به روزنامهها
اعدام مراسم در كس هيچ كه بود خواسته او.است خوانده
.نكرد شركت هم كس هيچ و نكند شركت
با ساعتها و كرده معاينه را وي مك كه روانشناسي پزشكان
تلاش يك را خود اقدام او ميگويند ، گفتهاند سخن او
اختلال نوعي از او ميگويند برخي.ميداند آزاديخواهانه
.است ميبرده رنج روحي
با اغلب كه اوكلاهما روانپزشكان از "اسميت جان" دكتر
ساعت از 20 بيش نيز مكوي با و كرده گفتگو جنايتكاران
عادي انساني جهات بسياري از مكوي:ميگويد است گفته سخن
از او اجتماعي روابط در مهارت و هوشي بهره حتي و است
و ميورزد عشق دارد ، احساس او است ، بيشتر ميانگين ميزان
.ميشود عصباني
نظر از است ممكن مكوي اقدام اين اسميت دكتر عقيده به
او والدين.باشد داشته ريشه او كودكي دوران در روانشناسي
سختي مشاجرههاي هم با وي مك كودكي دوران در شايد
جنگ.ميگفتند زور او به هم مدرسه در.ميكردند
نبوده بيتاثير او بر هم دوران آن كشتارهاي و خليجفارس
.بود وي مك روان و روح بر آخر ضربه هم "واكو" واقعهاست
در وي مك ميگويند ، حكم اجراي مسئولين و زندان مقامات
در را كهاو صبح اوليه ساعات همان از يعني مدت تمام
با كاملا ميكردند آماده حكم اجراي براي انفرادي سلول
روي بر شد اتاق وارد آرامي به ميكرد ، همكاري مسئولان
اجراي ماموران كه گرفت قرار صندلي در طوري و نشست صندلي
.شوند مسلط او بر راحتي به حكم
وي مك ميگويند بودند واقعه اين شاهد كه روزنامهنگاراني
به حتي كرد ، نگاه اتاق در حاضر شاهدان تكتك به
حسي هيچ اما.اوكلاهما انفجار قربانيان خانوادههاي
هم كلمه يك حتي و بود نشسته محكم او.نگاهنبود دراين
داده جان انفجار آن در چهارسالهاش كودك كه مادري.نگفت
اگرچه يافته ، آرامش مكوي حكم اجراي ديدن از ميگويد بود
.نيست يافتني پايان شده متحمل فرزندش مرگ از او كه رنجي
و بودند حكم اجراي شاهد عدهاي كه قربانيان خانوادههاي
دنبال را جريان مداربسته تلويزيونهاي طريق از گروهي
اجراي را آن و بوده راضي حكم اجراي از اكثرا ميكردند
اعدام با فدرال دولت ميكردند حس آنها.ميدانستند عدالت
ديگر.است گرفته او از را آمريكاييها همه انتقام مكوي
آن به اعتراضي و بوده راضي حكم اين از هم آمريكاييها
.نداشتند
امروز:گفت حكم اجراي بعداز كوتاه بيانيهاي در بوش
اجرا به جنايت دردناكترين براي را حكم شديدترين آمريكا
بلكه نبود اوكلاهما انفجار قربانيان انتقام اين.درآورد
كه شد روبهرو سرنوشتي با جوان مرد يك.بود عدالت اجراي
.بود زده رقم را آن پيش سال شش خودش
.بود شكلاتي بستني دو مكوي خواسته آخرين
تزريق اولين در ابتدا.شد انجام مرحله سه در مكوي اعدام
ديگر تزريقي با بعد كردند ، بيهوش را او راستش پاي به
او قلب ضربان تزريقي با نهايي مرحله در و شد قطع او تنفس
.انجاميد طول به دقيقه مراحل 4 اين همه.افتاد كار از
:تنظيم و ترجمه
قديري نيلوفر
|