آسيبرسان والدين
مواد با مبارزه ستاد درآمد :آينده سال از
شود مي واريز دولت خزانه به مخدر
ميشود آزاد مشروط بطور صفري لطيف
گرفتند مجوز نشريه توقيفو 10 نشريه چهار
براي "احتجاب شازده" نمايش
روزنامهنگاران
مناسبت به متحد ملل سازمان دبيركل پيام
جامعهاي :خشونت قربانيان از حمايت روز
باشد تصور غيرقابل شكنجه آن در كه بسازيد
آسيبرسان والدين
كشت را ذهني و احساسي بذرهاي خود فرزندان در والدين
والدين از برخي.كنند رشد آن موازات به تا ميكنند
ترس ، بذرهاي ديگر برخي استقلال ، و احترام عشق ، بذرهاي
بلوغ زمان در كه كشتميكنند را گناه احساس و اضطرار
وزندگي ميشوند تبديل هرز علفهاي به بذرها اين
نوع اين عوارض.ميدهند قرار تهاجم مورد را فرزندانشان
...و زناشويي زندگي اجتماعي ، روابط شغل ، به مسموم كشتهاي
نفس حرمت و نفس اعتمادبه بر ترديد بدون و ميزند آسيب
.ميگذارد نامطلوب و نامساعد تاثير انساني كرامت و
راههاي و ميپردازيم هرز علفهاي جستجوي به مقاله اين در
.ميدهيم نشان را آن ريشهكني
انسان زندگي شئون كليه در كنوني عصر در كه عظيمي انقلاب
مانند بشر تاريخ ادوار از يك هيچ در شبهه بدون داده روي
پرورش و آموزش مديون را ترقيات اين همه بشر بيشكندارد
تربيت و تعليم عالم در كه پيشرفتي هر جهت همين به است
نيز و است موثر نيز ديگر علوم كليه انقلاب در ميدهد روي
اهميت كودك يك تربيت و تعليم كه است خاطر همين به
صورت به كه را تربيت و تعليم امروز روانشناسي.مييابد
كودك انفرادي ويژگيهاي و سن به توجه با و همهجانبه
انساني كامل شخصيت يك شكلگيري است شده برنامهريزي
اساس كه دارد عقيده ماكارنكو سميونويچ آنتوان.ميداند
پنجسالگي از قبل دوران در انسان يك شخصيت شكلگيري اصلي
دوران تمام درصد نود دوران اين واقع و شود مي ريزي پايه
برخي تصحيح و انسان ميشودتربيت محسوب او وتربيت تعليم
درست.ميشود آغاز سالگي پنج از پس اخلاقي زمينههاي از
كوچك نهال يك از پنجساله مراقبت از بعد كه اين مانند
بودهايم؟ خوبي باغبان آيا باشيم ، آن باروري شاهد
منابعي به انسانها ناهنجار رفتارهاي نشانههاي بررسي در
والدينشان منفي رفتاري انگارههاي در ريشه كه برميخوريم
.دارد آنان با
كودكان رفتار و والدين شخصيت
محيط بهرنگ كودك شخصيت غالبا كه معتقدند روانشناسان
و تعليم امر متخصصين را حقيقت اين.درميآيد خانه عاطفي
و پدر خوي بين ارتباط بررسيهاييدرباره طي كودك تربيت
كه اند كرده ثابت و رسانده اثبات به كودك ورفتار مادر
و مشاهده راه از كودكان را مادر و پدر حركات از برخي
.قرارميدهند سرمشق تصور و استنباط ازطريق نيز را برخي
نمونه هرگز هستند مشكل دچار خود كه والديني ترتيب بدين
انگارههاي پيوسته و نبوده خود فرزندان براي مطلوبي
.دارد ادامه كودك زندگي در آنها منفي رفتاري
چند به ميرسانند آسيب خود فرزندان به كه والدين اين
والدين را آنان ميتوان كل در كه ميشوند تقسيم گروه
آنان واحساسي عاطفي آسيبهاي كه والديني.نهاد نام مسموم
تا و ميشود پخش كودك وجود تمام در شيميايي سم يك مانند
آنان كردار و رفتار در را خود سوء تاثير نيز بزرگسالي
.ميگذارد باقي
عصبي والدين
و پدر داراي كه كودكاني اجتماعي رفتار و خصوصي روشهاي
گونه اين زيرا ميشود ، شناخته آساني به هستند عصبي مادر
در را خود سخنان و كنند مطرح را خود ميكنند سعي كودكان
آنان به كودكي اوان همان از چون.بنشانند بهكرسي جا همه
بايد شود توجه سخنانشان به بخواهند وقت هر كه آموختهاند
قطع را سخنشان كسي باشند داشته ميل هرگاه و بكشند فرياد
ندهند ، صحبت مجال كسي به و كنند صحبت تند و تند بايد نكند
خود عصبانيت افراطآميز جنبه از كودكان اين والدين چون
آوردهاند بار عصباني كودكاني نتيجه در نبودهاند ، آگاه
از و نژادي خصايص از نيز را آنان بودن عصبي متاسفانه كه
در كودكان قبيل اين.ميدانند خود خانوادگي خصوصيات
اثر شده ، ديگران زحمت و ناراحتي موجب وسيعتر اجتماع
بهطوريكه ميگذارند جاي بر خود اطرافيان در نامطلوبي
عصبانيت با خود خانواده اعضاي با خانواده تشكيل بعداز
وظايف انجام لحاظ از ديگر تعريفي به.ميكنند برخورد
.ميشوند زحمت مايه
ميربايند را خود فرزندان كودكي دوران كه والديني
جسماني مجازات به اقدام كه والديني بدرفتاري شناسايي
و او از بدگويي مقام در پيوسته يا و ميكنند كودك
كه شرايطي در اما است ، ساده هستند او به نسبت بدزباني
ميشود اعمال كودكان مورد در احساسي و عاطفي بدرفتاري
محبت كودك از وقتي.است دشوار و ابهامانگيز آن شناسايي
.ميشود وارد جبرانناپذيري لطمه كودك به ميشود دريغ
شرايط در است بيگانه محبت و درست رفتار با كه كودكي
او با ابد تا رفتار اين سوء اثرات كه ميبرد بسر دشواري
بيمسئوليت بهقدري كودكان از گروه اين والدين.ميماند
و مقام در فرزندان غالبا كه ميكنند رفتار درمانده و
الگوي مدت دراز در و برميآيند آنان از دفاع و حمايت
همچنانكه.ميربايند آنان از را فرزندانشان نياز مورد
رشد به فقدان و دريغ اين و ربودهاند آنان از را كودكي
.ميكند وارد جدي آسيب فرزندان عاطفي سالم واعتلاي
(محتاط) وسواسي والدين
مورد در و هستند مشوش اندازه از بيش والدين قبيل اين
طهارت ، بهداشت ، ازقبيل كودك به مربوط مسائل جزئيترين
دخالت...و خواندن درس پوشيدن ، لباس غذاخوردن ،
ندادن ، تلاش انجام براي را كودكان و نموده وسواسگونهاي
تشويق ندادن شكست خطر به تن و نكردن جستوجو نكردن ،
كه ميسازند وارد كودك به زيادي فشار نتيجه در و ميكنند
.نمايند ايجاد او براي بيشماري عارضههاي است ممكن
.ميكنند نابسندگي و درماندگي احساس اغلب كودكان اينگونه
اندازه از بيش خود بيمناك و نگران والدين سوي از چون
و ميشوند تبديل بيمناك و نگران اشخاصي به شدهاند كنترل
قوت به آنان زندگي بر مادر و پدر استيلاي عمر پايان تا
زندگي استقراضي شخصيت يك با حقيقت در.ميماند باقي خود
و بيخبر خود اميال و احساسات از و ميبرند پايان به را
دسيسهآميز سبب آنچه.ميمانند بياطلاع اجتماعي آداب از
اين كه است اين ميشود وسواسي مادر و پدر رفتار شدن
به ميشود ظاهر توجه و علاقه هيبت در اغلب سلطهجويي
جملاتي و "كردم را اينكار او بهخاطر" ،"بوده او صلاح"
.ميكنند تداعي را مشابهي مفهوم و معنا جملگي قبيل اين از
مزرعه در هرز ازعلفهاي نمونهاي تربيتي روش چنين با
.ميكند رشد فرزندان وجود
شيفته والدين
در و داشته توجه خود كودكان به حد از بيش والدين از برخي
او كار كوچكترين و دارند انفعال و تسليم حالت او مقابل
از اينكودكان.ميكنند پشتيباني تشويقها بزرگترين با را
آنان با اجتماع چون و دارند انتظاري چنين هم جامعه
بر والدين گروه اين.ميخورند ضربه ندارد انفعالي برخورد
رشد عدم موجب بون شيفته و كودك به توجه در افراط اثر
باشد كه قيمت هر به هستند مصمم آنان ميشوند ، كودك شخصيت
اين اگر حتي سازند ، سعادتمند خود بهزعم را خويش فرزند
كمترين آنكه براي.سازد فراهم را وي هلاكت موجبات سعادت
آتشي و آب هر به را خود نگردد حاصل كودك دل در آزردگي
است آزردگي تحمل و آزردگي شامل زندگي اينكه از و ميزنند
توانايي و قدرت از كودكان كه نميدانند و غافلاند
كسب شخصيت و آرامش نيرو ، بودن تزلزلناپذير در والدين
.ميكنند
همانندساز والدين
شيوه به اگر كودكان براي دادن قرار الگو و همانندسازي
.ميسازد وارد جدي آسيب كودك شخصيت به نپذيرد انجام درست
ميكنند مقايسه هم با را خود فرزندان والدين زمانيكه
از كه ميخواهند ديگري از و ميدهند قرار الگو را يكي
.بگيرند سرمشق دوستان و اقوام فرزندان يا برادر يا خواهر
قدر به رفتارش كه ميرسد نتيجه اين به خطاب مورد فرزند
دست به را مادرش و پدر محبت نميتواند و نيست خوب كافي
اين.كند رفتار آنها خواستههاي مطابق دقيقا و آورد
تبديل ظالمانه رقابتي به را سالم رقابت والدين از دسته
و ميگذارد جاي بر مخربي بسيار آثار روش اين كه ميكنند
مقايسه و ميزند آسيب شدت به كودك ذهني تصوير به نيز
حسادت و كدورت رنجش ، ايجاد اقوام و فرزندان ميان منفي
آنان و ميزند هم بر عمر يك براي را آنها روابط و ميكند
.ميكند محروم عزيزان مهر از آكنده قلبي داشتن از را
زبان از گذاشته ، فراتر را پا مسموم والدين از برخي
.ميپردازند ناروا نسبتهاي و بدگويي به ديگر فرزندان
.باشند داشته دوست را كسي نميتوانند هرگز كودكاني چنين
كودكنما والدين
و ميپذيرند بازيچه بهعنوان را كودك والدين از برخي
با استوار و پايدار رابطه استقراريك به قادر هرگز
داده ارائه را خود نقش نميتوانند و نيستند خويش فرزندان
.كنند تحمل را خود مسئوليت بار و
توقع خود فرزندان واز دارند مراقبت نيازبه آنانخود
فرزندان به نميتوانند هرگز و كنند كمك آنها به كه دارند
خود فرزندان سوي از توجه انتظار پيوسته و كنند محبت خود
بيشتر و هستند خود آرامش و سلامتي نگران پيوسته.دارند
گونه اين فرزندان.دارند توجه خود احساسي وضععاطفي ، به
.هستند نامريي كه انگار.ميكنند پوچي احساس والدين
كه باشند داشته عنايت نكته اين به والدينبايد
يكجسم از بيش چيزي كنند احساس دارند احتياج فرزندانشان
كه بدانند و آورند دست به حسرا اين كه آن براي.هستند
احساساتآنان و والدينشاننيازها است لازم دارند اهميت
.كنند رعايت را
بيحضور ناسازگارو والدين
منزله به آنان بعضابراي ميتواند مادر و پدر جدايي
براي ولي باشد ، دشواريها ناملايماتو از بسياري پايان
كه ناگواري است ، آزمايش پا يا دست شدن قطع مانند كودكان
ضربه ميان اين درنميشود زدوده كودك روح از آن داغ
انتقامي اسلحه عنوان به كودك وجود از كه است مهلكترآن
احساسات از استفاده امكان.ميكنند يكديگراستفاده عليه
در كه ميدارد آن بر ناسازگاررا والدين كودك خام و پاك
معرفي گناهكار ديگريرا آن و تبرئه را خود كودك ، حضور
والدين.ميدهد قرار عاطفه سردوراهي بر را كودك و كند
ميشود منجر طلاق به كه ناسازگاريهايي كه بدانند بايد
ايجاد آنان در نفرت با توام و جبران غيرقابل عقدههاي
.است "يتيمي" وضع از شديدتر مراتب به كه ميكند
بدرفتار والدين
ميان در كودك با بدرفتاريجسماني كه است اين واقعيت
كودكان تنبيه.ميشود ديده جامعه اقشار سطوحو تمام
موجبافسردگي ، و شده ناشي والدين تفكرغلط طرز از بيشتر
تاريكترين در.شود مي كودك در ثباتي بي و بياعتمادي
صرفا برميخوريمكه آنهايي به مسموم والدين گروه طيف
و روحي انفجارات خود ناراحتيهاي كردن خالي منظور به
از بيش واقع در.ميريزند فرو كودكان سر بر را خود رواني
آزارجسماني موجب استكه والدين كودكاحوال رفتار
خودآگاه نتايجكار از والدين گونه اين.كودكانميشود
عملي حذف يا و كاهش در بدني تنبيه كه نميدانند و نيستند
كودك عوضدر در و نبوده موثر نيست آنان خوشايند كه
بي كند ، مي ايجاد بهوالدين نسبت خشم بيزاريو احساس
از مهمي بخش.سازد زشتيعملشآگاه به نسبت را كهاو آن
كه چيزياست مستقيمآن تكرار والدين گروه اين رفتار
.كردهاند تجربه كودكي در خود
هميشه كودكان كه باشند داشته عنايت نكته اين به والدين
تقصير خانواده در منفي اتفاق هر كه ميرسند نتيجه اين به
ميشوند جدا هم از مادريكه و پدر فرزندان.آنهاست
پدريا وقتي.هستند روبهرو وضعيت اين با تقريباهميشه
لطمه آنها نفس عزت به ميكنند ترك را خود فرزندان مادر
نفس عزت اين كه ميسازند فراهم شرايطي و ميزنند
.باشد آنها همراه بلوغ دوران تا شده خدشهدار
(پرخاشگر) طردكننده والدين
و ميشود طرد كودك حد از خانوادههابيش قبيل اين در
هاي خانواده در بزهكار اتفاقافراد به قريب اكثر
با كه اين ضمن والديني چنين.يابند مي پرخاشگرپرورش
پرخاشگرتحويلجامعهميدهند ، كودكاني خود پرخاشگري
به با و شوند مي نيز كودك انزواي موجب بعضيمواقع در
آماده ما" كه قبيلاين از كنايهآميز كلمات بردن كار
تو وقتي از"كه اين يا و "باشيم داشته بچه نبوديمتا
تو" يا و"!خوشينديديم روز ديگر ما آمدي دنيا به
به نسبت را خود نامطلوب احساس "!هستي بدقدم سرخوريو
اصلاخانه كودك ميشوندكه موجب و داده نشان كودك
.نميبيند خود گرميبراي محيط را وخانوادهخود
خويش والدين از جانگدازي پيام درحقيقت شده طرد كودكان
دائما پيام آن تاثير تحت نهايت در كه ميدارند دريافت
متوجه توجهشان تمام و هستند توبيخ و انتقاد انتظار در
والدين.ميباشند خود از دفاع براي گردآوريدليل
ساده متوجه اصلي هدف جاي به را خود خشم پرخاشگرمعمولا
.ميكنند كودكان يعني موجود هدف ترين
كننده والدينگمراه
حضوركودكان اخلاقيدر مسائل از رعايتبسياري عدم
امر واين دارد كودك جنسي درپرورش نامطلوبي اثرات
و است انساني اهانتآميزترينتجربه ظالمانهترينو
بدرفتار خانوادههاي تاريك بدترينويژگيهاي از يكي
بدرفتاريبه بدزباني ، شتم ، و ضرب با كه والديني است ،
را بدرفتاريها اين نهايت در رسانند ، مي آسيب فرزندانشان
.ميكنند توجيه خود فرزندان تربيت براي انديشي مصلحت با
ميشوندعملشان خود فرزندان گمراهي موجب كه والديني اما
كودكان ، است اهريمني اصلاقدامي در و ناپذير توجيه
است ممكن نتيجهانزوا در شدهو منزوي طيفوالدين اين
بيتناسب اقدامات به دست و شوند تبديل مهاجم يك به خود
.بزنند اهريمني و
آخر سخن
ارتباطبا در بدوناستثناگهگاهو والدين همه
خودشان و آنها براي كه شوند اشتباهمي دچار فرزندانشان
مادري و پدر هيچ و ميآورد وجود به تالمفراواني اسباب
خوبي احساسي و عاطفي شرايط از لحظات همه در كه نيست
فرزندان سر بر گهگاه كه است كاملاطبيعي باشد ، برخوردار
را آنان شوند ، ظاهر كنترل مقام در بكشند ، فرياد خود
حكم به يا و آنانباشند نگران ازحد كنند ، بيش مجازات
گفت ميتوان آيا...كنند محروم را خوداو حضور از ضرورت
هستند؟ نامناسبي والدين اينها كه
در كه والديني از دسته آن. نيست طور اين كه البته
ميكنند طي حدافراطرا خود منفي رفتارهاي انگارههاي
سوم هزاره و حاضر عصراند شهرتيافته مسموم والدين به
كردندورباطل پاره باشيم داشته توجه ميطلبدكه
است ممكن بدرفتاري طرز زيرا است ، رسيده فرا بدرفتاري
گونهاي به ناسالم و سمي اغلبرفتار اما كند تغيير
كه اذعانكرد بايد تاسف كمال با و ميكند پيدا ادامه
درد همانا كه دارند نتايجمشابهي ناسالم انگارههاي همه
بدرفتاري باطل دور كردن پاره مفهوم به.تالماست و
فرزندان ، توقف با بد رفتار توقف همانا كه شود خاص توجه
.والديناست بدبا رفتار ادامه
صبحي نازخند
مواد با مبارزه ستاد درآمد :آينده سال از
شود مي واريز خزانهدولت به مخدر
نتيجه قاچاقچيان با مبارزه زمينه در:اجتماعي گروه
.است نشده حاصل مطلوبي
مواد با مبارزه ستاد دبير فلاح همشهري خبرنگار گزارش به
ما:افزود مطبوعاتي نشست يك در مطلب اين اعلام ضمن مخدر
و اعتياد از پيشگيري زمينه در همگاني آموزش سمت به بايد
تقاضا كاهش به منجر تا پيشبرويم مردم آگاهي سطح افزايش
.شود مخدر مواد براي
و ساز فقدان و ديده آموزش نيروهاي فقدان زمينه اين در وي
اجراي موانع مهمترين از را آموزشي برنامههاي اجراي كار
.كرد ذكر برنامهها اين
اينكه به اذعان با مخدر مواد با مبارزه ستاد دبير
مسئله اين به مدتها تا گفت است ديرشده آموزشي برنامههاي
آموزشي برنامههاي برخي حتي و بود نشده داده لازم بهاي
.شد تعطيل نيز داشت وجود انقلاب از قبل در كه
ستاد:كرد اعلام همچنين مخدر مواد با مبارزه ستاد دبير
ستاد اين درآمد است ، كرده پيشنهاد مخدر مواد با مبارزه
.شود واريز دولت خزانه به آينده سال از
به كه ستاد اعضاي تمامي راهكار اين با:افزود فلاح محمد
بودجه دارند برعهده را مخدر مواد با مبارزه مسئوليت نوعي
وي.كرد خواهند دريافت عمومي بودجه طريق از را مرتبط
اجراي به بتواند راهكار اين اتخاذ كه كرد اميدواري اظهار
هماهنگي و سياستگذاري و برنامهريزي كه ستاد اصلي وظيفه
كه را گذشته سال در ستاد اين درآمدهاي ويشود منجر است
نيزمبارزه و قاچاقچيان جريمه قاچاقچيان ، اموال مصادره از
.كرد ذكر تومان ميليون و 600 ميليارد است 23 مخدر مواد با
ميشود آزاد مشروط بطور صفري لطيف
"نشاط" روزنامه مسئول مدير صفري لطيف:اجتماعي گروه
به مشروط آزادي تسليمتقاضاي براي (امروز) سهشنبه
.ميشود احضار تهران عمومي دادگاه شعبه 1410
وكيل سيفزاده محمد سيد ايرنا خبرنگار گزارش به
شعبه رئيس به لايحهاي تسليم با صفري مدافعلطيف
مشروط آزادي اعطاي تقاضاي تهران عمومي دادگاه 1410
كه شرايطي با موكلش حبس محكوميت نصف به نسبت
گزارش اين پايه بر.است كرده ميكند ، تعيين دادگاه
و تهران عمومي دادگاه شعبه 1410 رئيس موافقت با
روز صفري لطيف اوين زندان به مراتب انعكاس
آزادي تقاضاي ارائه براي صبح ساعت 9 سهشنبه
مراجعه شعبه اين به قانوني شرايط پذيرش و مشروط
.ميكند
به نسبت صفري لطيف دادگاه نهايي موافقت صورت در
آزادي مقررات استفاده با زندان محكوميت مدت نصف
.ميشود آزاد زندان از مشروط
تماس در تهران عمومي دادگاه شعبه 1410 رئيس مرتضوي ،
.كرد تاييد را مطلب اين وي با ايرنا خبرنگار
گرفتند مجوز نشريه توقيفو 10 نشريه چهار
آواي" ،"نخل" ،"ايران گلبانگ" نشريات:اجتماعي گروه
به افراطي پرداختن" دليل به "روز بازار" و "ورزش
مطالب ترويج و جنجالي تيترهاي حوادثي ، موضوعهاي
.شدند توقيف موقت طور به "عمومي خلافعفت
خود ديروز جلسه همچنيندر مطبوعات بر نظارت هيات
نشريه يك مسئولي مدير تغيير با و نشريه انتشار10 با
جلسه اين در":افزود جعفري مهرنوش.كرد موافقت
دو يك انتشار با مطبوعات بر نظارت هيات موافقت
."است بوده فصلنامه هشت و ماهنامه يك نامه ، هفته
براي "احتجاب شازده" نمايش
روزنامهنگاران
انجمن اعضاي براي "احتجاب شازده" تئاتر:اجتماعي گروه
نمايش به آنان خانوادههاي و ايران روزنامهنگاران صنفي
دريافت براي ميتوانند انجمن عضو علاقهمندان.درميآيد
.كنند مراجعه انجمن دفتر به نمايش اين بليت
مناسبت به متحد ملل سازمان دبيركل پيام
جامعهاي :خشونت قربانيان از حمايت روز
باشد تصور شكنجهغيرقابل آن در كه بسازيد
به پيامي در متحد ملل سازمان كل دبير :اجتماعي گروه
5)شكنجه قربانيان از حمايت بينالمللي روز مناسبت
عمل آن در تا بسازند جامعهاي خواست جهانيان از (تيرماه
.باشد تصور غيرقابل شكنجه غيرانساني
مقام و وحشيانهشان نقض شكنجه:است آمده پيام اين در
خواروخفيف را مقصر هم و قرباني هم عمل اين.است انساني
از شكنجه با مبارزه:است آمده ادامه درمينمايد
آن از شرايطي هر تحت بايستي كه است بشر حقوق اصوليترين
و بينالمللي حقوق ابزار فزاينده ، آگاهي.شود حمايت
در سكوت ديوار كه اميد اين نويد حمايتي مكانيزمهاي
را است خرابشدن حال در مرور به شكنجه وحشتناك عمل اطراف
همراه به كه مجازات از مصونيت به خاتمهدادن اما.ميدهد
كارگيري به نيازمند ميشود گذاشته اجرا مورد شكنجه آن
شكنجه محكومكردن معني به اين.است ما جمعي توان تمامي
.است بينالمللي جنايت عنوان به
ما كه همانطور امروز":است آمده پيام اين انتهاي در
ميآوريم ، ياد به را شكنجه قربانيان شهامت و رنجها
متقابل تفاهم براساس جامعهاي نماييم عهد تا دهيد اجازه
."نهيم بنا باشد تصور غيرقابل غيرانساني اعمال آن در كه
جهاني روز مناسبت به ديگري پيام در كوفيعنان همچنين
براي جوانان به خاص توجه خواستار مخدر مواد با مبارزه
.شد آنها ميان اعتياد از جلوگيري
|