انجمن جلسه دومين برگزاري از گزارشي
و مباني تبيين باعنوان ايران نقاشان
مفهوم;فلسفهجنبشاكسپرسيونيسمانتزاعي
نقاشي هنر در انجام و بيآغاز هستي
در ايران عكاسي نمايشگاه از استقبال
پاريس
زن عكاسان آثار در زندگي روح و مردم
آنهاست احساس
واقعيت ، مكزيكي
انجمن جلسه دومين برگزاري از گزارشي
و مباني تبيين ايرانباعنوان نقاشان
مفهوم;فلسفهجنبشاكسپرسيونيسمانتزاعي
نقاشي هنر در انجام و بيآغاز هستي
آموزش كميته بهار فصل برنامههاي از سخنراني جلسه دومين
هنرمندان خانه در پيش چندي ايران ، نقاش هنرمندان انجمن
فلسفه و مباني تبيين به ضيمران دكتر سخنران.شد برگزار
جنبش اين عليه وحركتهاي انتزاعي اكسپرسيونيسم جنبش
سخنران اين ديدگاههاي از خلاصهاي زير ، مطالب.پرداخت
.است
***
مكتب به مربوط دستاوردهاي از انتزاعي جنبش شكلگيري
در و دوم جهاني جنگ بعداز نسل توسط كه است نيويورك
تاريخ در نظري لحاظ به و گرفته شكل تا 70 سالهاي 1949
.است شده معروف واپسين مدرنيسم دوران به معاصر هنر
توسط شده ارائه آثار ميتوان را جنبش اين آغاز نقطه
و جامع كليساي بهنام وي معروف تابلوي و پالك جكسون
كه هستند مدعي هنر كارشناسان.دانست نيومن بارنت همچنين
همزمان روتكو نقاشيهاي با ميتوان را دوره اين پايان
ميتوان را انتزاعي اكسپرسيونيسم كلي طور به.كرد قلمداد
آن به فني اصطلاح در كه چيزي همان يا انتزاعي اوج نقطه
را سنت اين ريشههاي.كنيم محسوب ميگويند ، Sublimity
و كاندينسكي آثار ميرو ، سوررئاليسم جنبشهاي در بايد
دهه هنرمندان كل در.كنيم دنبال پيكاسو اخير سبك بخصوص
انتزاعي سوررئاليسم تركيبي ، كوبيسم سبكهاي از آمريكا 40
ديگر سوي از و پذيرفتند تاثير كاندينسكي سبك و
مارسل گابريل مثل متفكراني اگزيستانسياليستي انديشههاي
.داد قرار تاثير تحت را آنها
جنبش اين در اثرگذار و معروف بسيار چهرههاي از ديگر يكي
فرماليستي تفسير زمينه حقيقت در كه است روزنبرگ هارولد
آثار تفسير در و كرد فراهم را انتزاعي اكسپرسيونيسم
ايفا آمريكا فلسفي تفكر صحنه در را پراهميت نقش انتزاعي
انتزاعي هنر تحليل در را كنشي نقاشي واژه او همچنين.كرد
.برد بهكار
آثار فهم و تحليل در را ما كه ديگري انديشمند
.است گرينبرگ كلمن ميدهد ، ياري انتزاعي اكسپرسيونيسم
كانت افكار سايه در را نقاشي فرماليستي رهيافتهاي او
ميداند ، قوه سه بر مشتمل را انسان هويت كانت ، .كرد تبيين
ناب خرد را آن و است شناخت و معرفت بر حاكم قوه اولي كه
.دارد قرار تجربي و نظري علوم ذيل در كه است كرده معرفي
دارد انسان سياسي و اخلاقي پيشرفت و رشد بر تكيه دوم قوه
بر سوم قوه و كردهاند مشخص عملي خرد نام با را آن كه
به موسوم و دارد دلالت زيباييشناسي درك و هنري آفرينش
قوا استقلال به اعتقاد كانت.است داوري سنجش يا حكم قوه
كه است مهمي خصوصيات از يكي خود اين كه داشت يكديگر از
بينش در كه حالي در.گرفت قرار توجه مورد مدرنيته در
و باوري افلاطون كه كساني انديشه در و پيشامدرن
را هنر ميدادند ، غايت قرار تحليل مبناي را ارسطوگرايي
به و اخلاق قلمرو در زيبايي حوزه در جستجو جاي به
.ميدادند قرار تفسير مورد اخلاقي والاي ارزشهاي اعتباري
جز هيچچيز ناب اكسپرسيونيستي نقاشي تحليل در بنابراين
هنرمندان و بگيرد قرار نظر مورد نبايد فرم و رنگ خط ،
شناخت حوزه به را خويشتن نبايد خود كار ارزيابي در مدرن
و مسائل نفوذ از بايد بلكه كنند ، وارد نظري عقل يا
زبانشناختي تفسيرهاي از نبايد و كنند پرهيز عقلي تاويلات
دارد آدمي عقليت در ريشه كه نوشتاري زبان بهكارگيري و
روي بر را رنگ پالك جكسون اعتبار همين به.بگيرند بهره
از نمودي كه ميكند پخش تصادفي صورتي به ديوار و بوم
در ميبينيم ، انتزاعي اكسپرسيونيسم مكتب در كه است حركتي
و فكري پيشزمينههاي از شدن رها و طبع صرافت مكتب اين
كساني كار كه است رنگ و نقطه و خط امكانات كرابندي عدم
نقاشيهاي حقيقت در.ميدهد شكل را پالك جكسون چون
نقاشي هنر وارد را انجام و بيآغاز هستي مفهوم وي چكهاي
بهكارگيري عدم و تابلو وسيع ابعاد با را اين و ميكند
هنري سنت با تقابل در و ميرساند اوج به غالب چهارچوب
.ميگيرد قرار رنسانس
و انتزاعي اكسپرسيونيسم رواج و ظهور با ديگر سوي از
به Representation بازنمايي بحران پالك آثار در بخصوص
نيومن ، بارنت روتكو ، چون نقاشاني و ميرسد خود اوج
خط خود آثار در صريحا كلاين هانس و دكونينگ ويلهلم
سعي و ميكشند بازنمايي عنوان به واقعيت برنظريه بطلاني
.كردند واقعيت تقليد از فراتر ناپذير عرضه چيزي ارائه در
آمريكا به اروپا از انتزاعي اكسپرسيونيسم طرفداران اكثر
كه بودند گذاشته قدم سرزميني به و كرده مهاجرت
هيچ به داشت وجود ايشان براي اروپا در كه محدوديتهايي
از يكي ازجمله.نميشد آنها هنري فعاليتهاي مانع وجه
گرايشهاي نازي ، دستگاههاي در سانسور و سركوب موارد
و بسط جهت در كه رئاليسم جز و بود هنر در مدرنيستيك
فرماليسم نوع هر داشت ، كاربرد حاكم ايدئولوژي گسترش
جنگ از پس ترتيب بدين.ميشد سانسور ارزش ضد بهعنوان
هنري نيويورك به اروپايي هنرمندان ارمغان دوم جهاني
هنر از رگههايي حدي تا كه بود انتزاعي به موسوم
در اكسپرسيونيسم و فوويسم كوبيسم ، عناصر و سوررئاليستي
.ميشد ديده آن
نظام بحران و جنگ بروز با ميلادي دهه60 سالهاي در
و گرفت قرار وقايع اين تاثير تحت هنر آمريكا ، در ارزشها
و عاجنشيني برج اتهام مورد مدرنيستي فرماليسم
در و ميگيرد قرار جامعه بحرانهاي قبال در بيمسئوليتي
صورت مدرن فرماليسم عليه شديدي واكنشهاي رهگذر اين
از گانه سه حوزههاي استقلال مورد در كانت بحث و ميگيرد
.ميگيرد قرار ايراد معرض در منتقدان سوي
امور در هنرمندان شدن حساس و واكنشها اين نمودهاي از يكي
كه است "كانسپچوال" تعقلي يا مفهومي هنر سياسي اجتماعي
اكسپرسيونيسم يعني آن عيني صورت و فرماليسم به پاسخي
و شناختي معرفت ابعاد هنر اين دراست انتزاعي
با پيوندي و است مطرح هنر حوزه در وجود ارزششناختي
وسيلهاي به مجددا هنر و ميشود برقرار افلاطون باورهاي
مفهومي هنر در.ميكند پيدا تقليل مفاهيم ، اين بيان براي
و ميشود قلمداد هنري كار اصلي ماده بشري معرفت و ادراك
.است هنرمند دستمايه ديگر اجزاي و رنگ مثابه به
bodyart يا تناني هنر در و 80 دهه 70 در هنر اين امتداد
كنش تحقق جايگاه را خود جسم هنرمندان اين.ميشود متجلي
نشاندادن هنر هدف كه هستند مدعي و ميكنند قلمداد هنري
بازگشت با و است اخلاقي و اجتماعي التزام و ازخودگذشتگي
و هنر بين را جديد اسطورهاي ، مناسبتي و نيايشي مراسم به
.ميكنند برقرار سياسي و اخلاقي التزام و شناخت حوزههاي
يا روايي نقاشي مفهومي ، نقاشان معروف روشهاي ديگر از
پي در كامل آگاهي با كه است (Cototionalart) نقلي
نقاشي پس در نهفته ايدئولوژيهاي ساختارشكني و واسازي
و تصاوير از عده اين.است برآمده ناب و فرماليستي
اكسپرسيونيسم انحصارگرايي و بهرهگرفتند مشهور نگارههاي
.كشيدند نقد به را انتزاعي
اكسپرسيونيسم بخصوص و مدرنيستيك فرماليسم رواج با
فرض جدا هنر از عقليت از وجهي عنوان به زبان انتزاعي ،
و تصوير با زبان مجددا و 90 دهههاي 80 در كه بود شده
يا عقلي سنت وارث كه هنر اين.كند آشتي نقاشي بخصوص
فراگردهاي با را زبان عنصر ميشود ، قلمداد كانسپچوال
قواي رهگذر اين از و ميآميزد درهم تصويري و ديداري
بهكار اجتماعي اعتراضات بيان براي را اخلاقي و عقلاني
.ميبرد
در ايران عكاسي نمايشگاه از استقبال
پاريس
سهشنبه 29 عكاسي انقلاب يك:ايراني نگاه عكس نمايشگاه
مقامات حضور با الكترا موزهاي فرهنگي ، مجتمع در خرداد
گشايش پاريس در فرانسه و ايران كشور دو هنري و فرهنگي
.يافت
رايزن فرانسه ، در ايران سفير معيري ، عليرضا مراسم اين در
مدير پاريس ، شهردار ايران ، اسلامي جمهوري سفارت فرهنگي
از جمعي فرانسهو خارجه امور وزارت فرهنگي بخش كل
.داشتند حضور جهان معتبر گالريهاي صاحبان
نمايشگاه اين از فرانسوي و ايراني بازديدكنندگان استقبال
اين مطلوبي نحو به گروهي رسانههاي و بود چشمگير بسيار
شهردار گفته بنابر كه طوري به دادند ، پوشش را مراسم
براي پاريس شهر مردم شد ، باعث نمايشگاه اين پاريس ،
ايراني عكاس از 40 بيش نگاه تنوع به توجه با بار نخستين
ايران مردم و فرهنگ به نسبت خود ، پيرامون و زندگي به
.كنند پيدا جديدي آشنايي
صفحه از 180 بيش با كاتالوگي نمايشگاه ، افتتاح با همزمان
از يكي كه شد منتشر سفيد و سياه و رنگي صورت به
مركز رئيس مهاجراني ، عطاءالله دكتر را آن مقدمههاي
.درآورد نگارش به تمدنها وگوي گفت بينالمللي
و بود خواهد برپا پاريس در ماه دو مدت به نمايشگاه اين
سه و تهران معاصر هنرهاي موزه در نمايشگاه آثار آن از پس
.آمد درخواهد نمايش به ايران بزرگ شهر
زن عكاسان آثار در زندگي روح و مردم
آنهاست واقعيت ، احساس مكزيكي
از تن دو معرفي به ميگذرد ، نظرتان از كه مطلبي;اشاره
لولا".ميپردازد آثارشان و مكزيكي زن برجسته عكاسان
هنرمندان جمله از"يامپلوسكي ماريانا"و"براوو آلوارز
سرزمينشان مردم و "طبيعت" كه ميروند شمار به عكاسي
اينكه ضمن ميگيرد ، بر در را آنها آثار موضوع مهمترين
و مشهور عكاس "براوو آلوارز مانوئل" شاگردان دواز اين
اين از پيش هنرمند دو اين عكاسي آثار.مكزيكياند برجسته
از ايراني مخاطبان و درآمده نمايش به تهران نگارخانه در
.كردهاند ديدن آنها
براوو آلوارز لولا
در آمد ، بدنيا مكزيك در جالسكو شهر در سال 1907 به وي
ضمن آنجا در كرد مكان نقل مكزيكوسيتي به دهه 30 اواسط
مكزيك علوم وزارت با عكاس عنوان به مدارس در طراحي تدريس
.ميكرد همكاري نيز
شباهت اول وهله در "براوو آلوارز لولا" هنري آثار اولين
"لولا" ولي دارد ، "براوو آلوارز مانوئل" آثار با زيادي
عكاسي مردم و بشر توسط شده اشغال فضاهاي از اصولي بهطور
اصول و بومي چهرههاي ثبت به تمايل آثارش در و ميكند
.ميخورد چشم به عميقا فولكلوريك
دوربين لنز برروي تا ميدهد اجازه واقعيت به لولاآلوارز
بدون مردم كنار يا و پشت از معمولا سازد ، آشكار را خود
ثبت با اغلب را مردم و ميگيرد عكس شوند مطلع اينكه
در.ميكند غافلگير روياهايشان و روزانه حالات و فعاليتها
عناصر او رسيد ، پايداري حالت يك به ميتوان او عكسهاي
تا دارد قصد ظاهرا.ميدهد نمايش عكسهايش در را پايدار
را مردم زندگي لحظههاي عكسها درون در يا عكسها ميان در
.كند تقسيم مناظر با
مغازههاي در كه كودكاني زنانو" اوست ، احساس واقعيت
".حركتند حال در مكزيك
،"پيكر غول دريايي سگ يك كردن جابجا حال در صيادي"
حال در جوان پسران" ،"تدفين مراسم در مردان و زنان حضور"
"پله از رفتن پائين و بالا
چرا مكزيك ، باره در "براوو آلوارز لولا" احساس است اين
.نيست واقعيات بيان جز او احساس كه
يامپلوسكي ماريانا
از پس آمد ، بدنيا متحده ايالات در سپتامبر 1925 در
كه ايامي و شيكاگو دانشگاه در تحصيل مقدماتي سالهاي
.شد مكزيك تبعه بود جوان بسيار
نيرومند و شاعرانه منظرهاي كارهايش تمام در يامپلوسكي
زندگي.ميگذارد امانت به زمان فراسوي در تواما ، را
او براي مسئوليت حس و است ضروري امر يك يامپلوسكي براي
همواره فرهنگي كارگزاري همچون او.است راه كننده تعيين
.بپردازد كارهايش داوري به خود تا ميكوشد
هنري كاري خودش ديد از كرده ، تهيه او كه عكسهايي انواع
و است بيزار اينگونه اصطلاحاتي از او.نميشود تلقي
نه؟ يا باشد هنري كارهايش كه نميكند فرقي برايش
كه است هيجاني و عاطفه احساس است ، مطرح او براي آنچه
كه نميپرسد خودش از و يافت دست آن به عكس درون از بتوان
نه؟ يا هست؟ هنر اين
و ميشود مبدل عكاس يك به او كه است مرحله اين در
جنبههاي ميتواند دوربينش لنزهاي ميان از كه دريافته
.كند كشف را مردم زندگي مخفي
زندگي از لحظهاي تشريح و اظهار حال در را خود ماريانا
طريق از نتوانند ديگران شايد كه اظهاراتي مييابد ، مردم
حتي آن براي شايد و كنند بيان و كشف را آنها خودشان
به سفرهايش در.مردم هميشه و مردمنشوند قائل هم ارزشي
و باارزش و زيبا موزههاي مجلل ، ساختمانهاي جهان ، دور
همه اين وجود با.ميكرد مشاهده را ديگر مناظر بسياري
مكزيك ، در ولي بودند ، اصلي ارزشهاي فاقد و تهي شهر نظر در
.ميديد پرقدرت را آنجا مردم چون ميكرد هيجان احساس
افشاري بهفروز
|