و قضائيه قوه قضائيه قوه هفته مناسبت به
رو پيش هاي چالش
سابق شهردار محاكمه جريان در عام دادگاههاي قانون نقص
شد ناگزير بارها قاضي كه شد آشكار خوبي به وقتي تهران ،
جايگاه در بود گذاشته او عهده به قانون كه تكليفي به بنا
.كند مشاجره متهم با بعضا و بنشيند دادستان و مستنطق
نه است ، سابقه كم جهان در قضاوت عرف در كه پديده اين
متهم نه و است قاضي مطلوب
نشده ارائه حلي قانونتاكنونراه و عرف تقابل اين براي
معضل اين براي راهحلي يافتن مانع كه آنچه احتمالا.است
در كشور اصلي جناح دو بين تقابل خط شدن رنگ پر شده ،
است اخير ماههاي
علت همين به:ميشود آغاز قضائيه قوه هفته فردا ، :اشاره
و سخنرانيها در قوه اين مسئولان گذشته روز درچند
مطرح بارها را قضائيه قوه مسائل گوناگون مصاحبههاي
و مشكلات اين بازكاوي گزارش ، اين هدف.كردهاند
با آينده سالهاي در كشور قضايي دستگاه كه است چالشهايي
.خواهدبود روبهرو آن
سياسي گروه
"عدليه" ايران در دور نهچندان گذشتهاي در قضائيه قوه
معطوف احتمالا واژه اين وضعكنندگان مراد.ميشد خوانده
.است بوده (عدالتپروري)نهاد اين هدف سوي به نظرها كردن
و جرم كشف) قضايي اعمال عدليه ، واژه واضعان نظر از
از بهرهگيري با قضات كه بودهاند ابزارهايي (دادرسي
كيست؟ حقدار و چيست حق اما.برسانند حقدار به را حق آنها ،
جامعه اجزاي و ازاعضا برخي تعارض و "حق" مفهوم پيچيدگي
اخير سالهاي در.است طولاني مناقشهاي محل يكديگر ، با
اعتراض و انتقاد با بارها قضائيه قوه "قضايي اعمال"
توسط گاه اعتراضات و انتقادات اين.است شده روبهرو
مطرح -مجلس بهويژه -رسمي نهادهاي توسط گاه و مطبوعات
.است شده
هاشمي آيتالله رياست دوران در نيز كشور قضايي مسئولان
فني اشكالات پارهاي و پيوستهاند منتقدان صف به شاهرودي
عدالت كامل تحقق راه سد را نهاد اين اجرايي و
اينگونه ميتوان را مشكلات اين اهم.برشمردهاند
:كرد دستهبندي
گردد آباد بايد كه ويرانهاي
به شدن منصوب از پس قضائيه قوه رئيس نظر اظهار نخستين
تكاندهنده همگان براي سال1378 ، تابستان در سمت اين
".هستم ويرانهاي وارث من" گفت ويبود
خود كه آنگونه را "ويرانه" سياسي ، گوناگون طيفهاي بعدها
منظور:گفتند اصلاحطلبان.كردند تفسير ميپسنديدند ،
منتقدان و است بوده قضا امر ويرانگي شاهرودي ، آيتالله
.خواندند ويرانگي مصداق را "فني اشكالات" اصلاحات ،
روزهاي كشوردر قضايي مسئولان مشخص و موردي نظرهاي اظهار
انتقادات زير در اما ;است دوم نگاه به معطوف عمدتا اخير
را دادرسي نارساييهاي ميتوان فني ، اشكالات و اجرايي
دادگستري كل رئيس سخنان.كرد استنباط اظهارات اين از نيز
اين از يكي (گذشته يكشنبه) قضايي علوم دانشكده در تهران
.نمونههاست
كرد ، مخابره را آن خبر مركزي واحد كه سخناني در عليزاده
:ميگويد
و نيست پذير امكان عدالت تحقق پروندهها سنگين حجم بااين
.انديشيد اساسي فكر معضل اين براي بايد
و هستند عدالت خواهان مردم همه كه مطلب اين بيان با وي
توجه با كرد تاكيد قضائيهاست قوه بر احقاقحق وظيفه
دادگاهها ، دادرسيدر كار سنگيني و پرونده بالاي حجم به
و لازم مردم خواست منظورتحقق به قضات براي علمي آموزش
.است ضروري
قضات استخدام روش از انتقاد با تهران دادگستري كل رئيس
:تاكيدكرد كشور در
قضاوت منصب در كه كساني اكثر انقلاب اوايل سابقو در
در ولي بودند اجتهاد به قريب يا مجتهد ميكردند فعاليت
كوتاهي مدت از بعد و بسنده امتحان يك به فعليفقط شرايط
...ميشود محكمه قاضي فرد
قضايي كار سال از10الي 15 پس قاضي يك گذشته در
اما ميكرد راي انشاء به اقدام كافي تجربه و سواد كسب و
واين ميكند راي انشاء كوتاهي مدت از پس شخص حاضر حال در
تاثير قضات بودن ناكارآمد در كه است معضلاتي از يكي
.دارد بسزايي
عدم:گفت باره اين در نيز مركزي استان دادگستري كل رئيس
و قضات تعداد با دادگستري به وارده پروندههاي تناسب
.است استان قضايي دستگاه مشكل مهمترين كاركنان ،
جمع يكشنبهدر آواييروز عليرضا ايرنا گزارش به
روزانه ملل سازمان معيارهاي براساس:افزود خبرنگاران
اين ولي شود ارجاع قاضي هر به پرونده دو بايد حداكثر
.ميرسد نيز روز در به 25پرونده مركزي استان در تعداد
اطالهدادرسي ايجاد كه قوانين برخي نارسايي:گفت وي
و كشور سطح در قضايي دستگاه مشكلات ديگر از نيز ميكند
.است مركزي استان در جمله از
رسيدگيبه مراحل مدني دادرسي آيين در:كرد اعلام آوايي
.ميانجامد طول به ماهها پروندهها برخي
"ويرانگي"شناسايي مبناي را قضايي هاي مقام اظهارات اگر
بر غلبه براي قوه اين گفت بگيريم ، ميتوان قضائيه قوه
با كه است اين نخست راه.ندارد بيشتر راه دو مشكلاتش
كوچك نيز دوم راه دقيقترشود ، دادرسيها تشكيلات ، وسعت
داوريهاي به قضايي امور برخي سپردن جرايمو دايره كردن
.(هرمزگان كلدادگستري رئيس پيشنهاد).است عرفي و توافقي
دستگاه از آن انجام شود ، انتخاب كه راهها اين از يك هر
ساير همكاري مستلزم آن تحقق و برنميآيد تنهايي به قضايي
قضائيه قوه رئيس اصلي بنابراينهنر.نهادهاست و قوا
.است نظام اركان ساير با دوسويه رابطهاي ايجاد لاجرم
قوانين اصلاح
را اتهاماتش به كرباسچيپاسخگويي غلامحسين كه روزي از
گفت وي به قاضي و كرد شروع عام عملكرددادگاههاي نقد با
نگاه شود ، اجرا بايد دارد ، وجود قانون اين كه مادام
كرباسچي ، از پيش.شد جلب قانون اين سوي به حقوقدانان
پس بودند ، شده مجازات و محاكمه قانون همين با تن هزاران
در اينقانون نقد اما;شد عمل گونه همان همبه او از
به و خارجشد حقوقدانانمستقل دايره از اخير سال سه
شاهروديهفته آيتالله.يافت راه قضائيه قوه درون
لوايح و طرح تصويب با ومجلسخواست دولت از گذشته
ويرئيس از پس روز چند و رفعكنند را مشكل اين مربوطه
:بيشتريگفت صراحت با فارس استان دادگستري كل
قضايي مشكلات از بخشي دادسراها ، احياي لايحه تصويب با"
.شد خواهد حل مردم روي فرا
اين ميرود انتظار اسلامي شوراي مجلس محترم نمايندگان از
.دهند قرار بررسي مورد نوبت از خارج را لايحه
و دادستان سابق ، قانون در:گفت فارس دادگستري كل رئيس
داوري متهم و دادستان بين دادگاه و بودند مجزا دادگاه
".ندارد را خصيصه اين فعلي ، تشكيلات اما ميكرد
سابق شهردار محاكمه جريان عامدر دادگاههاي قانون نقص
بارها قاضي كه شد آشكار خوبي وقتيبه تهران ،
بود گذاشته او عهده به قانون كه تكليفي به بنا شد ناگزير
متهم با بعضا و بنشيند دادستان و مستنطق جايگاه در
سابقه كم جهان در قضاوت عرف در كه پديده اين.كند مشاجره
. متهم نه و است قاضي مطلوب نه است ،
بايد لاجرم را قضائيه قوه اصلاح كه است طبيعي بنابراين
توافق محصول قانون.كرد آغاز مهار قابل حلقه همين از
كه همانگونه نمايندگان.است مجلس در مردم برگزيدگان
.كنند لغو يا اصلاح را ميتوانندآن ميكنند ، قانونتصويب
قانون و عرف تقابل
اين در بنيادي مشكلات پارهاي به قضايي مسئولان اينكه
.است فهم قابل و طبيعي پديدهاي نكردند ، اشارهاي نهاد
از ميخواهند و ميدانند قانوني نصوص مجري را خود آنان
است گرفته نظر در آن براي قانونگذار كه حقوقي همه
در و قضائيه قوه كنار در نيز واقعيتي اما.كنند استفاده
.است ناممكن آن ، انكار كه است جاري جامعه متن
قضائيه قوه قضات سوي از احكامي بارها اخير سالهاي در
.است برانگيخته را حساسيتهايي و واكنشها كه شده صادر
سياسي فعالان و گروهها احزاب ، به مقاطعي در واكنشها اين
كشيده ميان به هم را مجلس و دولت پاي بلكه ;نشده محدود
تاسفهاي اظهار و مجلس نمايندگان مكرر نامههاي.است
نمونه اين از پروندهها برخي درباره جمهور رئيس گاهگاهي
.است
از استقلال حق به اشاره با قضائيه قوه موارد اينگونه در
پاسخ ايناست پرداخته خود عملكرد از دفاع به قوا ساير
را پرسشگران ندرت ، به نباشد ، چه و باشد درست و قانوني چه
كه استدلال اين با قضائيه قوه منتقدان.است كرده قانع
بر ، "دارند عامه مقبوليت معمولا قضايي دستگاه محكومان"
انگشت (قضائيه قوه تفسير با) قانون و عرف تقابل
نظام اركان از يكي حيثيت بر راضربهاي آن و ميگذارند
.ميدانند سياسي
نشده ارائه حلي راه قانونتاكنون و عرف تقابل اين براي
معضل اين براي راهحلي يافتن مانع كه آنچه احتمالا.است
در كشور اصلي جناح دو بين تقابل خط شدن رنگ پر شده ،
.است اخير ماههاي
كشور عمومي فضاي بر اخير روزهاي در كه را آرامشي اگر
سياسي تفاهم نوعي طليعه خوشبيني ، با بتوان است شده حاكم
آن از هم قضا امر كه دارد وجود اميدواري اين دانست ،
آن نخست وجه.دارد وجه دو بهرهمندي اينشود بهرهمند
نزديك دوم وجه و است مجلس و دولت كمك به قوانين اصلاح
در كه است ديگر قوه دو به قضائيه قوه تفسيري نگاه شدن
بيشتري همسويي عمومي افكار و عرف با اخير سالهاي
و جناح يك تضعيف به است ممكن مصالحهاي چنين.داشتهاند
نظام بهبود يعني بزرگتر مصلحت اما ، بينجامد ديگري تقويت
آن حتمي بركات كشوراز سياسي نظام مجموعه وتقويت قضايي
.بود خواهد
|