|
"گادامر گئورگ هانس" با گفتوگو در
كريستف والتر"فيلسوفمعاصرآلمانيو
نيازمنددركديگرياست گفتوگو "زيمرلس
(آخر بخش) كانت انديشه فلسفي هاي صورت
"گادامر گئورگ هانس" با گفتوگو در
كريستف والتر"فيلسوفمعاصرآلمانيو
نيازمنددركديگرياست گفتوگو "زيمرلس
و فيلسوفان از تن دو با گفتوگو زير ، مطلب :اشاره
گفتوگوي" و "گفتوگو"لزوم درباره غرب معاصر انديشمندان
.است كنوني جهان در "فرهنگها
شهر در سال 1900 متولد "گادامر گئورگ هانس" پروفسور
.ميباشد آلمان ماربورگ
فلسفه ، رشتههاي در 1918-سالهاي 29 بين گادامر پروفسور
در هنر تاريخ و كلاسيك فلسفه تاريخ آلماني ، ادبيات
.كرد تحصيل مونيخ و فرايبورگ ماربورگ ، دانشگاههاي
به كيل و ماربورگ دانشگاههاي در سالهاي 1930 طي در وي
لايپزيگ شهر در سالهاي 471939 در سپس و شد مشغول تدريس
وي.بود نيز دانشگاه اين رئيس و پرداخت تدريس به آلمان
.است نوين هرمنوتيك پايهگذاران از يكي
از پس و است درآورده تحرير رشته به زيادي بسيار آثار وي
برجستهترين از يكي يقين طور به سال 1968 در بازنشستگي
.ميباشد معاصر فلاسفه
كتابهايش بيشتر مينمايد بيان خود كه همانگونه گادامر
تحرير رشته به رودررو و مستقيم گفتوگوي طريق از را
به ما گفتوگوي كه نمود علاقه اظهار لذا و است درآورده
همراه مشكلات و كهولت دليل به.پذيرد صورت مستقيم صورت
وي با خلاصه صورت به تنها توانستهايم ما آن با
مساله خود آثار در گادامر.دهيم انجام تلفني مصاحبههاي
گذاشته بحث به را فكري گوناگون افقهاي آميزش و گفتوگو
.است
زوريخ شهر در سال 1945 در"زيمرلس كريستف والتر "پروفسور
شهر در را متوسطه و دبستاني تحصيلات شد ، سوييسمتولد
و آلمان آمريكا ، ودر رساند اتمام آلمانبه گوتينگن
.پرداخت تحصيل به آلمان ادبيات فلسفه رشتههاي در سوييس
زوريخ دانشگاه از دكترا درجه اخذ به موفق سال 1976 در
صندوق به وابسته هگل تحقيقات بخش رئيس مدتي وي.گرديد
آمريكا ، آلمان ، دانشگاههاي از بسياري دربود سوييس ملي
سال 1999 از و است بوده مشغول تدريس به ژاپن و استراليا
وظيفه انجام هردكره ويتن خصوصي دانشگاه رئيس عنوان به
.مينمايد
،"فلسفه به مربوط سوال":عبارتنداز وي آثار از تعدادي
،"مدرن پست يا فنآوري دوران " ،"عمل و انتقاد بين تئوري"
دو مخالف" و "فرهنگ صورت به فنآوري" ،"طبيعت و روح"
."فرهنگ
انديشه و فرهنگ گروه
.است كردن گفتوگو حقيقي فلسفي تفكر طريق افلاطون براي *
فلسفه بوبر مارتين همانند حال زمان متفكران از برخي براي
آقاي شما براي"ميباشد مترادف فلسفي گفتوگوي با
"است؟ معني چه به گفتوگو گادامر پروفسور
ميگردد مطرح پرسش چگونه اينكه حسب بر گفتوگو:گادامر -
نمودن پيدا و سوال شناخت معني به گفتوگو.ميپذيرد صورت
را گفتوگو گونه اين.است مطروحه سوال براي مناسب پاسخ
.يافت افلاطون نزد نحو بهترين به ميتوان
چيست؟ گفتوگو يك روش بهترين *
نتيجهبخش زماني گفتوگوها كه معتقدم من:گادامر -
من.پذيرند صورت رودررو و مستقيم صورت به كه بود خواهند
تحرير رشته به طريق اين از را خود كتابهاي بيشتر مشخصات
.درآوردهام
دارد؟ معني چه گفتوگو شما نظر به !زيمرلس پروفسور جناب *
عمدهاي تغييرات افلاطون زمان از كه معتقدم من:زيمرلس -
افلاطون ديدگاه.است نپذيرفته صورت گفتوگو فلسفه در
مستقيم مباحث طريق از كه است صحيحي ديدگاه فلسفه به نسبت
عملي فلسفه ديگر عبارت به يا.ميپذيرد رودرروصورت و
وصورت است امكانپذير ديگران همكاري طريق از كه است
.ميگيرد
در است شده حاصل گفتوگو در كه تغييري تنها من نظر به
شده متحول قدري امروز گفتوگو واژهاست بوده آن واژه
كه ميبريم سر به كثرتگرا جامعه يك در ما كه چرا.است
بايد من عقيده به پس.نميباشند يكسان ارزشي مباني آن در
سخن مشاجره فرهنگ واژه از گفتوگو واژه جاي به اينجا در
.بگوئيم
به همديگر با ما كه است اين از عبارت مشاجره فرهنگ اين
چنين شروع اينكه بدون بپردازيم انتقادي گفتوگوي
.نماييم عقايد بودن يكسان به مشروط و منوط را گفتوگويي
گفتوگوي چنين آغاز براي پيششرطهايي چه شما نظر به *
است؟ لازم واقعي
لازم درك گفتوگويي چنين آغاز براي لازم شرط:زيمرلس -
حتمابا نبايد كه ديگرانياست ديگران عقيده به نسبت
عنوان به را بودن عقيده هم ما چنانچه.باشند عقيده هم ما
صورت آن در نماييم ، مطرح گفتوگو شروع براي لازم شرط
ديگر گونههاي به كه دارند حق نيز ديگران كه گفتوگويي
ما تفكر و انديشه با متفاوت يا و مخالف انديشهاي و باشد
.باشند داشته
اگرچه ديگران عقايد و افكار كه نمود تصور اينگونه بايد
..باشند خوبي افكار ميتوانند اما نيستند ، يكسان ما با
شرقي و غربي تفكر بين گفتوگو خواستار "هيدگر مارتين" *
چيست؟ باره اين در شما نظر بود شده
هيدگر به محدود عقيده اين كه مايلمبگويم من:زيمرلس -
:باشيم گفتوگو نوع دو پي در بايد امروز ما.نميشود
را آن پيشنهاد هيدگر كه است گفتوگويي همان اول گفتوگوي
چيني و ژاپني انديشه بين گفتوگوي به بيشتر وي.است داده
به اما بود ، معتقد ديگر سوي از آلماني انديشه و يكسو از
آن و گردد مطرح نيزميتواند ديگري گفتوگوي من نظر
چرا است آلماني انديشه و نزديك خاور انديشه گفتوگوبين
بايد لذا و است مشهود فرهنگي تفاوتهاي نيز آنجا در كه
.بپردازيم گفتوگو به متفاوت انديشههاي به راجع
بين گفتوگوي نمود ذكر بايد رابطه دراين كه ديگري موضوع
به است ، لذا شده مطرح سوم هزاره در كه است جنوب و شمال
لازم شرايط.ماست روي پيش گفتوگو از شيوه دو من نظر
بگيريم ياد كه است اين گفتوگويي چنين برقراري براي
به را آنها.نمائيم درك هستند ، كه شكلي به را ديگران
فرهنگ بايد چگونه كه يادبگيريم واصولا بشناسيم رسميت
.نماييم درك را ديگران
جامعه به قبل چندي ايران اسلامي جمهوري رئيس *
.بود داده را فرهنگها بين گفتوگوي پيشنهاد بينالمللي
در و ميباشد امكانپذير گفتوگو اين آيا شما نظر به
روي ميتواندبر اثري چه گفتوگو اين جواب بودن مثبت صورت
بگذارد؟ بينالمللي روابط
تنها نه گفتوگو اين مينمايم تصور من:زيمرلس -
سر به جهاني در ما.است ضروري بلكه است امكانپذير
اطلاعاتي شبكه شدن گستردهتر دليل به روز هر كه ميبريم
بين چرخش را گفتوگويي چنين من.ميشود كوچكتر وارتباطي
.مينامم فرهنگها
براي.داريم نياز بيشتري تمرين به ما رابطه اين در
خود از بيشتري درك ديگران فرهنگهاي براي و ديگران عقايد
ديگران عقايد به نسبت اقدام و درك اين.دهيم نشان
.ميباشد گفتوگو يك زمينهساز
منظور ميشود پرداخته بدان زياد امروزه كه شدن جهاني
خواهد دنبال به نيز را نتيجه اين.است جهان نمودن يكسان
پيدا بيشتري مفهوم و معنا منطقهاي تفاوتهاي كه داشت
.كنند
بيشتر ارتباط و اطلاعاتي شبكه كه قدر هر بنابراين پس
فرهنگي تفاوتهاي به بايد نسبت همان به گردد يكدست و همسو
.شود توجه بيشتر نيز
بين گفتوگوي پيشنهاد يقينا هدفي چنين به رسيدن براي
، است شده مطرح شما كشور جمهوري رئيس سوي از كه تمدنها
.ميباشد راه بهترين
يك در را فرهنگها بين گفتوگو روند شما زيمرلس ، آقاي *
مينماييد؟ ارزيابي چگونه جهاني جامعه
شد ، اشاره بدان اجمال طور به قبلا كه همانگونه:زيمرلس -
و اقتصادي شرايط به مشروط شدن روندجهاني در پيشرفت
جهاني روند ميدهند ياد ما به شرط دو اين.ميباشد فني
شرايط به بستگي داريم ، قرار آن آغاز كهمادر شدن
.دارد جهاني جامعه
شد ، آن پيشرفت مانع نميتوان كه است روندي شدن ، جهاني
و منطقهاي متفاوت و گوناگون فرهنگهاي به آن در بايد لذا
مابه ترتيب بدين.نمائيم توجهبيشتر ارزشي بنيادهاي
آن و نمودم اشاره بدان آغاز در كه برميگرديم مطلبي
آيا كه ميشود مرتبط مساله بدين گفتوگو ، برقراري اينكه
بر نه فرهنگ بر تكيه با مشاجره فرهنگ شد خواهيم موفق ما
با بايد ما ديگر عبارت به دهيم؟ گسترش و بسط را مشاجره
بدون سازيم آشنا ديگران فرهنگ با را خود همدلانه روشي
براي.بدهيم دست از را خود ارزشي بنيان و فرهنگ كه اين
باشد گونهاي به بايد مسلمانان و مسيحيان گفتوگوي مثال
ما.است ما جانب به حق و ندارند حق ديگران نگوئيم كه
خود خاص ارزشهاي داراي اسلام كه نمائيم درك بايد مسيحيان
به نسبت بيشتري درك و شويم آشنا آنها با بايد و ميباشد
.كنيم پيدا آنها
باشند داشته توجه نكته بدين بايد نيز مسلمانان مقابل در
اين ميباشد ، خود حقانيت داراي نيز مسيحيان ديدگاههاي كه
برحذر عقيدتي جنگ يك به ورود از را ما استكه راهي
.مينمايد مشاجره فرهنگ يك وارد و ميدارد
شاهركني هدايتالله:از ترجمه و گفتوگو
(آخر بخش) كانت انديشه فلسفي هاي صورت
.داشت سن سال هفت و پنجاه از بيش كه شد متحول زماني كانت
نمايان زماني او خلاقيت و نوآوري انعطافپذيري ، يعني
او.داشت قرار محافظهكاري خصلت غلبه دوران در كه ميشود
عرصه در كه داد نشان خود از جسارتي چنان راه اين در
متحد ارتجاع نيروهاي وقتي حتياست بيمانند فكري تحولات
آنكه با كانت شكنند ، هم در را فرانسه انقلاب تا شدند
آزادي و دموكراسي استقرار و جديد نظم از داشت سال هفتاد
هيچ كه گفت سخن چنان و كرد طرفداري عالم تمام در
.بود نگفته سخن جوان ، صدايي با دليري اين به سالخوردهاي
سرلوحه در نظم و بوده منظم و منسجم همواره او انديشههاي
فلسفه كه بهگونهاي داشت ، قرار فكرياش و شخصي كارهاي
ديگري چيز را چيزي هر يعني دارد ، مند نظام خصلتي او
سرآغاز و روشنگري عصر اوج كانت.ميدارد نگه سرجايش
بن نيز و مدرنيته مباني ميتوان سان بدين.است مدرنيته
در او فلسفه.كرد جستجو كانت انديشه در را آن بستهاي
و شكاكان دست از كلام علم و الاهيات نجات جهت
و دين بنيان خود ترديدهاي و شك با بودكه تجربيانديشاني
ميان مشخص مرزي كشيدن با او.بودند كرده متزلزل را اخلاق
"ذهني ايدهآليسم" بينانگذار انساني ، جهان و طبيعي جهان
هگل شيلينگ ، فيخته ، چون بزرگي متفكران توسط بعدا كه گشت
تنازع و ستيز خواندن مثبت با اوشد دنبال آنها نظاير و
زمينه جامعه ، در منفياش و مثبت پيامدهاي ملاحظه و
دارندورف ، زيمل ، چون جامعهشناسي نظريات شكلگيري
مسائل اينكه بيان با و نمود فراهم را برگ دن كوزروون
نميگيرند قرار بشري شناخت حدود در مابعدالطبيعه
حلقه به موسوم پوزيتيويستها ، از دستهاي الهامدهنده
پايدار ، صلح رساله بهويژه او سياسي فلسفهشد وين ،
نهاد بيستم قرن اجتماعي و سياسي تحولات بر عميق تاثيري
او انديشههاي كه مجابكنندگياي و مناسبت كه گونهاي به
آوردهاند بهدست بيستم قرن بينالمللي تحولات پرتو در
نميدهد نشان را آنها درستي تحولات اين.است حيرتآور
درباره تفكر براي سودمندي عزيمت نقطه به را آنها اما
بهويژه او اخلاق فلسفه.ميكند تبديل بينالمللي نظام
نه است هدف انسان اينكه -اخلاقي قانون از صورتبنديهايش
نيز ديگران براي ميخواهي خود براي كه را آنچه و وسيله
باب در بنيادي نقش كه است مواردي جزء امروز -بخواه
اين همهمينمايند ايفا Universal ethics جهان اخلاقي
ابدي و عالمگير را كانت شهرت ديگر صفت دو همراه به موارد
اشكالات ديدن به قادر كه او نافذ ديد (1):است ساخته
شمار به بديهي ديگران براي كه بود چيزهايي در فكري
استدلالهايش جمعبندي در استثنايياش قدرت (2).ميرفت
.بود مراقب بهدقت عظيمش كار سراسر در كه بهگونهاي
سبك ميسازد دشوار را او انديشههاي فهم كه آنچه اما
دليل چند ميتوان كه بود او تخصصي و غامض بسيار نگارشي
بود ، دانشگاه استاد او اينكه اول:برشمرد آن براي را
تخصصي و فني اصلاحات از حرفهاش مقتضاي به ترتيب بدين
دوران در داشتن قرار علت به آنكه دوم.مينمود استفاده
را مطالب اين اينكه از قبل مبادا كه داشت شتاب پيري
آلماني زبان به او آنكه سوم و برود دنيا از بنويسد
هيچ و نبود قبول مورد زبان يك بهعنوان هنوز كه مينوشت
مگي).نداشت وجود نيز دانشگاهي نثر در جاافتادهاي سنت
.(ص 300 1372 ،
نوري هادي
ماخذ و منابع
عزتالله ترجمه ،"بزرگ فلاسفه" برايان ، 1372 ، مگي ،
.تهران فولادوند ، خوارزمي ،
پيرامون نظريه دو:فانون و كشكول" كارل 1375 ، پوپر ،
چيست؟ فلسفه چيست ، علم:در ،"معرفت
.تهران صراط ، فرهنگي موسسه سروش ، عبدالكريم
ترجمه ،"فلسفه كليات" آدروم 1376 استرول و ريچارد پاپكين
.تهران حكمت ، انتشارات مجتبوي ، جلالالدين
نو ، طرح پايا ، علي ترجمه "كانت" راجر ، 1375 اسكروتن ،
.تهران
محسن ترجمه ،"صلح و جنگ فيلسوفان" ب ، 1372 ، .و گالي ،
.تهران مركز ، حكيمي ،
سيروس ، ترجمه "چيست؟ روشنگري".امانوئل ، 1376 كانت ،
آگاه ، ارهاردبار ، :ويراسته چيست؟ ، روشنگري:در آرينپور ،
.تهران
ديني تفكر بر كانت تاثير" غلامعلي ، 1375 ، عادل ، حداد
.زمستان شماره 2 ، اول سال قسات ، فصلنامه ،"مغربزمين
خرد:در ،"كانت سياسي فلسفه" عزتالله ، 1376 ، فولادوند ،
.تهران نو ، طرح فولادوند ، :ويراسته سياست ، در
زرياب ، عباس ترجمه ،"فلسفه تاريخ" ويل ، 1373 ، دورانت
.تهران فرهنگي ، و علمي انتشارات
.تهران بهنشه ، ،"حقوق فلسفه" ناصر ، 1365 ، كاتوزيان ،
عزتالله ترجمه ،"كانت فلسفه" اشتفان ، 1367 ، كورنر ،
.تهران خوارزمي ، فولادوند ،
محمدرضايي ، ترجمه ،"كانت فلسفه" يوسف ، 1375 كرم ،
.قم اسلامي تبليغات دفتر انتشارات
Pundell, John.1987'',Origin of modernity'',
London: Polity Press.
Bobbio,n.1987,''Age of Rights'',Cambridge,Polity Press.
Gellner, E.Kopper,(199).''Reason, Rationality.and
Rationalism'' in (ed) J. Kopper & A.Kopper, Social
Scienc.
|
|