محمد سيد دكتر شهيد از نشده منتشر متن
قرآن و علم ازنظر انسان بهشتي
هولناك مصيبتي يادآور تيرماه هفتم هرسال ، :جستارگشايي
.ميكند جريحهدار را بيداري انسان هر قلب هنوز كه است
را ديگري يك هر كه دارد متمايز وجه دو فاجعه اين واقع در
به تير ، هفتم شهداي مظلوميت اول.ميدهد قرار پوشش تحت
شرايطي در ايشان فقدان دوم و بهشتي ، دكتر آيتالله ويژه
نياز فرزانگان و دانايان اين به زماني هر از بيش كه
.داشتيم
مردان گرامي آن ياد ديگر بار يك ما روز ، اين آستانه در
آيتالله مظلوم شهيد پرفتوح بهروح و ميداريم بزرگ را
نيز ذيل مطلب.ميفرستيم درود بهشتي حسيني دكترسيدمحمد
اي نشانه و ارجمند متفكر آن نشده منتشر مقالات از يكي كه
جامعه گوناگون مسائل با بزرگوار شهيد آن برخورد نوع از
حضور به مناسبت همين به است ، وفكري علمي ومباحث
.ميشود تقديم گرامي خوانندگان
معارف گروه
.است قرآن نظر از و علم نظر از انسان پيدايش ، بحث موضوع
مطرح را مطالبي علم ديدگاه از انسان پيدايش درباره ابتدا
زمينه در علمي مطالعات و طبيعي علوم تحقيقات.ميكنم
مشاهدات بر بيشتر كه دارد شيوهاي و روش طبيعت ، شناخت
و تطبيقي بررسيهاي آزمايشگاهي ، تجربيات خارجي ، عيني
و تجربهها و مشاهدات اين از علمي نتيجهگيريهاي
بپذيريم بايد.باشد چنين هم بايد و دارد تكيه بررسيها
زمينه در اخير قرنهاي اين در استفاده مورد شيوههاي كه
بوده پرثمري و بخش آگاه پيشرفته ، شيوههاي طبيعت ، شناخت
.است
.است داروين علمي طبيعتشناسي در درخشنده چهرههاي از يكي
تمام به مردي كه ميدهد نشان مرد اين زندگينامه مطالعه
.است بوده جهان بهتر شناخت عاشق و علمدوست جستجوگر ، معنا
درباره صحيحتر آگاهيهاي بر ميخواسته راستي به او
منظور اين براي او كه علمي روش.بيابد دست طبيعت جهان
و صحيح اصل در كه است روشي داده قرار استفاده مورد
در و است باقي خود قوت به هم هنوز كه است علمي و عالمانه
قابل بردباري با او.كرد استفاده آن از بايد هم آينده
پيدايش درباره كه را علمي اطلاعاتي مجموعه تحسيني
ديگران او عصر تا زنده ، موجود مخصوصا و طبيعت موجودات
مطالعه مورد و كرد گردآوري بودند نوشته كتابهايشان در
نيست ملاكتابي فقط ارزنده شناس طبيعت يك چون و داد قرار
پيگير و دايم استفاده مورد او كه را بزرگتري كتاب بلكه
طبيعت بخش آگاهي حال عين در و راز پر كتاب ميدهد قرار
تمام با بلكه شخصي ، صورت به تنها نه تا كرد تلاش او.است
مجموعههاي و كلكسيونها) داشت اختيار در كه امكاناتي
و سنگها انواع از حيواني ، و گياهي فسيلهاي از ارزندهاي
به (بكند كمك او به طبيعت علمي شناخت در ميتوانست آنچه
در بشري فرهنگ پيوند اينكه برايبپردازد طبيعت شناخت
چيز همه كه نكنيم فكر و بماند محفوظ گوناگون قرنهاي طول
يادآوري بكشيم ، بطلان خط يكسره گذشتهها بر و است نو
و ارسطو طبيعتشناسي در را عمل طرز اين مشابه كه ميكنم
علاقه و محبت از هم ارسطو.كردهاند نقل او زندگينامه در
آن و كرد مهم و فراوان استفاده يك خودش به پرقدرت اسكندر
بود خواسته بودند او با كه كساني از و او از كه بود اين
تهيه براي را علمي تازه طبيعي مدارك ميروند هرجا به تا
جهت همين به.بفرستند او براي طبيعي علمي كلكسيونهاي
ميدهد آگاهيهايي طبيعتشناسياش كتابهاي در او كه است
;است فراتر بسي يونان پيرامون و يونان محيط از كه
با همراه و عيني مشاهدات از ناشي آگاهيهايي
از نتيجهگيري با داروين "علمي نيمه" نتيجهگيريهاي
طبيعي آثار بر و كتابها خلال در وسيعش ، مطالعات مجموعه
و نتيجه اين البته كه گرفت نتيجهاي زمانش ، شده گردآوري
مخلوق تكامل فرضيه.تكامل فرضيه:داشت سابقه فرضيه اين
شناساندن در توانست مطالعاتش با داروين بلكه نيست داروين
يك آن از علمي نتيجهگيريهاي گسترش و فرضيه اين علمي
فرضيه جهت همين به و بياورد وجود به جهش يك و عطف نقطه
اين بگوييم نبايد ما.شد معروف داروينيسم نام به تكامل
بايد.كنيم جدال آنها برسر نبايد.است غلط نامگذاريها
ميگوييم وقتيبگيريم ياد را نامگذاريها اين صحيح معني
كه علمي نظريات و فرضيهها بگوييم نميخواهيم داروينيسم ،
كه نظرياتي بگوييم ميتوانيم.است كرده ابداع و خلق او
به خودش از قبل و خودش زمان به نسبت وجه بهترين به او
اين به داروين نهايي نتيجهگيري اين برطبق.داد شكل آنها
.رسيد ميكنم عرض كه نتيجههايي
وجود به را فكر اين ما در طبيعت تاريخ تحقيقي بررسي"
و بساطت از خاص نظمي با جهان اين موجودات كه ميآورد
اگر يعني."رفتهاند پيش پيچيدگي و تركيب سوي به سادگي
-هست طبيعت تاريخ شناسايي براي كه معيارهايي براساس ما
.شناخت نميشود مورخين گفتار با را طبيعت تاريخ چون
مهمترينش كه دارد خود به مخصوص شيوه يك خود طبيعي تاريخ
كه است ترتيبي حسب فسيلها بخصوص و طبقات شناخت همان
يك با بعد و بياوريم دست به دو اين مقارنه از ميتوانيم
درباره شيميايي بررسيهاي طريق از كه تقريبي واحدهاي نوع
لازم زمان مقدار ميتوانيم ميرود كار به فسيلها اين
هريك و يكديگر برروي را طبقات اين از هريك پيدايش براي
تقريبا چيزي ;بزنيم حدس ديگري از پس را فسيلها اين از
ميتوانيم و ميكنيم خورشيد نور تجزيه با آنچه شبيه
اين.است شده تركيب موادي چه از خورشيد بگوييم آن براساس
غيرزندهها ، ) ساده موجودات پيدايش ميدهد نشان بررسي
نگرفته صورت زمان يك در گذشته در (آلي موجوات مخصوصا
شروع سادهتر و بسيطتر موجودات از موجودات اين بلكه
پيچيدهتر موجودات طبيعت تكامل كشاكش در بعد و كردند
ترتيب نوع يك جمادات پيدايش در حتي.آمدند وجود به جمادي
.ميخورد چشم طبيعتبه تاريخ در تكاملي
نخستين و رسيد زنده موجود و حيات پيدايش به نوبت تا"
".است بوده سلولي تك زنده موجود يك شايد زنده موجود
از فراتر كسي اگر چون ;ميگويم "شايد" عنوان به را اينها
شايد" غيرعلم ، به هم كرده خيانت علم به هم بگويد "شايد"
اين و شد پيدا باتلاقها كنار در سلولي تك زنده موجود يك
موجودات و رفت پيش تكامل بستر در باز ساده زنده موجود
و حيوان از پيچيدهتر هم بعد و گياه از پيچيدهتر زنده
".آمد وجود به انسان بالاخره و جانوران
كه زنده موجود تكاملي پيدايش براين علمي نشانههاي
استناد آنها به او نظريه كنندگان دنبال و داروين
.است اصلي نشانه سه كردهاند
بازماندههاي احيانا و حيواني و گياهي فسيلهاي -1
پيدايش در كه تاريخي ترتيب و انساني و حيواني پيكرهاي
.زد حدس ميتوان طبيعي تاريخ معيارهاي با آنها
انسان يك از استخوانهايي نقاط فلان در ميخوانيم گاهي
حسد ميتوانند يكديگر برروي آنها تركيب با كه مانده باقي
تصوير قرابت پنجاه چهل با حتي بوده ، چگونه اندامش بزنند
.ميكشند را او
جهانشناسي نظر از كه هست ديگر نشانه يك اين ، كنار در -2
در موجود مشابهت آن و است جالب بسيار طبيعتشناسي و
تكامل و زنده موجودات ارگانيسم و سلولها اصلي ساختمان
تكامل بستر در را آنها ما كه است موجوداتي در مشابهت اين
هم الان را مشابهت اين وقتي.ميكنيم ردهبندي و تنظيم
آنها پيدايش ميكنيم فكر كه زندهاي موجودات اين ميان در
يك اولا ميكنيم ، دنبال بوده رديف يك در طبيعت تاريخ در
اين كلي ساختمان در و سلولها ساختمان در كلي مشابهت
يعني -را مشابهت اين تكامل ثانيا و مييابيم موجودات
رديفي هر بين و ميشود بيشتر ميرود جلو هرچه مشابهت اين
.ميشود بعد رديف با
طولاني تاريخ آن تجلي:است جالب بسيار سوم نشانه -3
در ماه نه معمولا كه جنين يك يعني.جنين تكامل در تكامل
را آن تكاملي سير همين بخواهيم ما اگر است ، مادر شكم
كتاب آن از است كوتاهي فهرست مثل ميبينيم كنيم بررسي
موجود براي كه تكاملي مراحل همان يعني ;طبيعت تاريخ مفصل
مراحل همان هست طبيعت تاريخ در انسان تا سلول تك از زنده
جنين در يا انساني جنين در فشرده و خلاصه صورت به
در زنده موجود تكامل طولاني تاريخ آن.هست ديگر حيوانات
تجلي ميگذراند تخم يا رحم در كه دورانهايي و جنين تكامل
انسان مرحله به رسيدنش تا انسان جنين در بخصوص ;مييابد
با علمي نظر از ميخواهند كه رفقايي اين ، بنابر.شدن
در كه را كتابهايي بايد تنها نه بشوند آشنا تكامل
زمينههاي در بلكه كنند مطالعه ميشود تدريس زمينشناسي
مطالعه را سودمندي كتابهاي نيز جنينشناسي و فيزيولوژي
از ديگران و داروين.بفهمند درست را مطلب اصل تا كنند
حتي جهان ، اين موجودات همه كه گرفتند نتيجه نشانهها اين
صورت به طبيعت در كه هستند تكاملي حركتي مولود انسان ،
نتيجهگيري ، اين پرتو در.دارد وجود جانبه همه
نهفته رازهاي از بسياري كشف به موفق تاكنون طبيعتشناسان
اين از را نظريه اين ارزش اين ، بنابر.شدهاند طبيعت
آن به تكامل نظريه البته.گرفت ناديده نبايد هرگز ديدگاه
و قوت به جزئياتش همه با كرد عرضه داروين كه صورتي
همه با كه است علمي نظريه كدام -نماند باقي خود اعتبار
نظريه ميشود گفته گاه آنچه بماند؟ معتبر ابد تا جزئياتش
علماي اصلا كه باشد اين منظور اگر شده ، رد داروين تكامل
چنين از بنده است ، باطل كلي به نظريه اين گفتهاند بعدي
ما به را نشانياش خبردارد كسي اگر ;ندارم خبر چيزي
يعني شده ، رد داروين تكامل نظريه ميگويند اينكه.بگويد
نقادي يك آنهم ;گرفته قرار نقادي مورد آن از قسمتهايي
خود كه شيوهاي همان با و عالمانه شيوه با عالمانه ،
تازه ، بررسيهاي تازه ، كشفيات.ميكرد دنبال داروين
اينها ژنتيك ، شناختهاي هستهاي ، شناختهاي تازه ، شناختهاي
فهم به همه و اوست دوران از بعد به متعلق هم كه نيست شكي
نظريه خود گفت بايد حقيقت در.ميكنند كمك مطلب صحيحتر
امروز آنچه و گرفته قرار علمي تكامل بستر در نيز تكامل
با است تاييد مورد علمي نظر از تكامل نظريه عنوان به
در گرچه ;ندارد فرق خيلي اصول در گفته داروين آنچه
انتقاد از منظور است اين.دارد فرق زيادي حدود تا جزئيات
.داروين نظريه از
حتي شده ، داروينيستي تكامل از كه نتيجهگيريهايي
دانشمندان و علما تاييد مورد امروز كه نتيجهگيريهايي
.شود تقسيم دسته دو به بايد نظر يك از است ، طبيعتشناس
گفت بايد علمي نظر از كه نتيجهگيريهايي يكي
بايد كه نتيجهگيريهايي يكي ;است قطعي نتيجهگيريهايي
ما سخن خلاصه.است غيرقطعي ظني حدسي نتيجهگيريهاي گفت
.است چنين اينجا تا
باقي خود قوت به همچنان علمي نظر از تكامل نظريه اساس -1
شناخت در ملاحظه قابل پيشرفتهاي به موثر كمكي و است
.است بوده موجودات بخصوص و طبيعت روشنگرتر و بهتر هرچه
اصلي گروه دو به بايد نظر يك از نتيجهگيريها اين -2
:شود تقسيم
;شده ثابت و روشن صددرصد و قطعي نتيجهگيريهايي (الف
منصف طبيعتشناس عالم يك كه ظني حدسي نتيجهگيريهاي (ب
و قطعي نه ميداند ظني و حدسي را آنها هم تكامل طرفدار
موجود آن موجب به و هست نظريه اين در كه ترتيبي.يقيني
گل ، يك بعد پيشرفتهتر ، گياه يك بعد بوده ، گياهي سلولي تك
دريايي موجود يك آرام آرام بعد سلولي ، تك موجود يك بعد
الاغ يا گاو مثل روندهاي موجود يك بعد و ماهي مثل زنده
تاريخي تاخر و تقدم و تاريخي ترتيب نظر از انسان ، بعد و
همين برطبق تقريبا موجودات اين پيدايش يعني.است قطعي
يك نتيجهگيري ، اين.است تاريخ نظر از شده گفته ترتيب
صفبندي و بندي رده بنابراين ، .است علمي قطعي نتيجهگيري
آنچه براساس تقريبا زنده موجودات پيدايش تاريخي ترتيب
يقيني و قطعي نتيجهگيريهاي جزو ميشود گفته تكامل در
دور بكند شك كسي اگركنيم شكي آن درباره نبايد كه است
.است علم از
تاريخ برگههاي مطالعه اينكه و تاريخي ترتيب اين اصل
و بوده گياه از بعد حيوان پيدايش كه ميدهد نشان طبيعت
اين تا است ، بوده ديگر حيوانات از بعد نيز انسان پيدايش
اثبات و علمي و يقيني و قطعي كلياتش در مساله ، از مقدار
يك اماقطعي نتيجهگيري اين.است ترديد غيرقابل و شده
نظر از آن ، پيدايش زمان كه برگي چند گل اين آيا:سوال
يك گياهي پيدايش از بعد شناسي ، فسيل و تاريخي ترتيب
آيا يعني ، است؟ آمده بيرون برگي يك گل دل از بوده ، برگي
و برگي يك گل كه بوده صورت اين به برگي چند گل پيدايش
از يكي از كه رفتند جلو آنطور آرام آرام آن دانههاي
به برگي سه يا برگي دو گل برگي يك گل نسلهاي و دانهها
داشته مستقلي برگيايجاد چند گل اينكه يا است آمده وجود
وجود به يكديگر شكم از انواع آيا ديگر ، عبارت به است؟
ايجاد جداگانه تاريخي ، ترتيب همين برحسب هريك يا آمدند
شدند؟
و خواندهام زمينه اين در كتابهايي شخصا من كه آنجا تا
نظر تبادل زمينه اين در ايران موجود اساتيد بهترين با
برداشتهاي حد در البته -است مثبت سوال بدين پاسخ داشتم ،
معتبر صددرصد قطعيت آنها در كه طبيعي علوم يعني ;علمي
قسمتهاي شناخت در كه همانطور طبيعتشناس ، عالم يك نيست
آن بعد و ميگيرد حدسي نتيجه يك نشانههاي از طبيعت ديگر
جديد نتيجهگيريهاي آن براساس و ميدهد قرار زيربنا را
تكاملي حركت يك ايجاد با ميكند كوشش مثلا -ميكند
به آن از را پيشرفتهتري گياه گياه ، يك دانه در مصنوعي
در نه اما ميدهد ، مثبت پاسخ سوال اين به -بياورد وجود
ترتيب اين خود قطعيت حد در قطعيتش يعني.صددرصد يقين حد
دو گل اين بگوييم ميتوانيم قطع بهطور ما.نيست تاريخي
همان با اما آمد ، وجود به برگي يك گل آن از بعد برگي
تكامل ، مرهون اين پيدايش كه بگوييم نميتوانيم قطعيت
بعدي نسل به قبلي نسل از تكاملي مختصات انتقال و دانهها
گرفته صورت گذشته در آنچه بگوييم نميتوانيم.است بوده
ما كه بگويم ميتوانم را اين ولي.است قبيل اين از حتما
صنعت در الان كه داريم گرايش مساله اين به نسبت قدر آن
استفاده موضوع اين از آن به وابسته صنايع در و كشاورزي
مرتبا دانه ، يك در مصنوعي تكامل ايجاد با و ميكنيم
.ميآوريم وجود به دلخواهتر و بهتر گياهاني
...انسان خلقت كتاب در سحابي آقاي [:حاضران از يكي]
از ايشان كرديم صحبت ايشان خود خدمت [:بهشتي دكتر]
و انسان خلقت كتاب نوشتن از بعد.هستند من عزيز دوستان
مسلم استاد اين بود ، شده آن پيرامون كه بحثهايي از بعد
با مردي كه سحابي ، دكتر آقاي جناب زمينشناسي ، و تكامل
خودشان است ، داشتني دوست و باصفا و نوراني و ايمان
اين در كار نتايج پيرامون تو با دارم دوست كه فرمودند
كه بود پيش سال تابستان اتفاقا.باشم داشته بحثي زمينه
خدمتشان در ساعته دو يكي جلسه چند كه شد نصيب توفيق اين
اساتيد با كردم ، عرض كه همانطور و نشستيم صحبت به
;شده صحبت هم ايشان با شده صحبت زمينه اين در مختلفي
از و پرخاشگري و تعصب هيچ و بود تحقيقي هم صحبتمان آهنگ
يك ايشان با ما اينكه بخصوص ;نيست كار در حرفها اين
دكتر آقاي با اتفاقا.داريم هم شخصي صميمي دوستي
در بيايند هم ايشان كه گذاشتم قرار دوبار يكي هم فرهيخته
اين در خيلي هم ايشان چون ;كنيم صحبت هم با زمينه اين
با رودرروشدن فرصت هنوز البته.ميدهند سخن داد زمينه
با ولي.نخوانده هم با وقتمان يعني ;نداده دست ايشان
[سحابي ] ايشان آنچه.است شده صحبت مكررا ديگران
و علم در ما كه است حدي در مساله كه بوده همين ميگفتند
.ميكنيم استفاده آن از آن مانند و كشاورزي صنعت در
دارد ادامه
|