نقاش "راسل ماريون چارلز" درباره
!نبود تنها
كه تنهايي ;آمريكايي
از استفاده با معماري مشترك پروژه
چندرسانهاي فناوري
نقاش "راسل ماريون چارلز" درباره
!نبود كهتنها تنهايي ;آمريكايي
از برفي طوفاني روز يك در پيش ، قرن يك حدود از ماجرا
آن طي كه شد آغاز مونتانا پرحادثه 71886در زمستان
از گاوداري در كارگران خوابگاه در سالهاي جوان 22 كابوي
يك اندازه به كاغذي قطعه گردنبندي ، كهنه جعبه
.كشيد آن روي آبرنگ نقاشي يك و كرد جدا كارتپستال
چارلز جوان ، گاوچران آن نام اندازه به تصوير آن امروزه
كرده آغاز تازه را هنري كار زمان آن در كه راسل ماريون
.است مشهور بود ،
مجسمهاش كه است آمريكايي تمام هنرمند تنها راسل چارلز
به وحش حيات پارك يك.دارد قرار كاپتيول مدور تالار در
عرضه براي راسل.ام.سي حراجي.كوه همچنينيك اوست ، نام
فالز گريت شهر در يكبار سالي آمريكا ، غرب اصيل هنرهاي
شهرزادگاه اين هفته آخر كوتاه روز چند طي مونتانا ايالت
.ميكند تبديل هنري آثار بازار سودآورترين به را او
دلار ميليون نيم از بيش و يافته حضور محل در نفر هزاران
سازندگان هنرمند ، اين واقعي قدرشناسان.ميكنند خرج پول
اين ساختن به روستايي كارگاههاي در كه هستند بدلي اشياء
مربوط تحقيقات مركز رئيس گذشته ، سالهستند مشغول اشياء
شناسايي را بدلي اشياء ساخت كارگاه تنهايي 39 به راسل به
هنرمند ، اين مرگ از بعد سال هفتاد.ندارد هم تعجبي.كرد
گاوداري مزرعه يك از بيشتر راسل ، نقاشي خوب تابلو يك
همانند راسل شخصي خصوصيات همگان براي ولي.دارد ارزش
مورد شده ، شناخته هنري اثر از 4500 بيش خلق در موفقيتش
.است احترام
امري دارند ، را او وجود حسرت همسايگان و همشهريان اگر
از پر خاطر تعلق شخصا راسل چارلي.است طبيعي كاملا
جنگلهاي به داشت ، گذشته زمانهاي و وقايع به نسبت احساسي
بزرگ گلههاي و نرفته كشت زير به دشتهاي نخورده ، دست
.بودند حركت در اطراف در كه بوفالو
ارتش كه سرخپوستها قبيله رئيس) نشسته گاو زمان درآن
كاستر ژنرال مرگ از و بود زنده هنوز (داد شكست را آمريكا
عنوان از زياد حرارت با چارلي.بود نگذشته زيادي مدت
او.ميكرد دفاع سرخپوستان براي "واقعي آمريكاييهاي"
.گرفت فرا را آنها علامتي زبان و كرد زندگي سرخپوستان با
روي بودن رگه دو علامت به روشني حمايل هميشه او
اين با حمايل اين":ميكرد تصديق او.ميپوشيد لباسهايش
".هستم عادي غير هم خودم من خوب است ، غريبي چيز لباس
پشت از كسي اگر":ميكرد تعريف همسايه كابويهاي از يكي
ميپريد ، چارلي صورت از رنگ ميافتاد ، زمين به چموشي اسب
به اطراف در وقت آن بايستد ، خود پاهاي روي سواركار تا
واقعه از كميك طرحي تا ميپرداخت كاغذ و مداد جستوجوي
".كند ترسيم
.آمد دنيا به داخلي جنگ دوران در و مارس 1864 در 19 چارلي
شهر با ميسوري تقاطعرودخانه نزديك كه محلي در
خود نگاه خانوادهاش نوزدهم قرن ابتداي از.بود سنلوئيز
كارخانه و زغالسنگ معادن طريق از و دوخته غرب به را
در شام صرف هنگام.بودند شده نائل موفقيتهايي به آجرپزي
خانوادگي صحبتهاي مجللشان ، خانه در غذاخوري ميز اطراف
و تلهگذارها پيشگامان ، پوست ، كنندگان تجارت اطراف در
برادرزاده آوستين ، .بود سرخپوستان با زدوخوردهايشان
دو چارلي عموي بستگان از تعدادي كه ميكرد تاييد چارلي
از تا دو و بود سرخپوست يك بزرگش پدر عموي و بودند رگه
.بود شده كنده سرشان پوست سرخپوستان توسط عموهايش
ميكرد اعلام اصرار با جوانياش روزهاي اولين از چارلي
اسب سوار توانست سالگي ده در.برود غرب به دارد قصد كه
او زودي به.بسازد طرحهايي گل با و بشود "جيپ" كوچكش
و كرد سرخپوستان از زمخت و خام طرحهاي كشيدن به شروع
آكادمي كه موقعي.نمود مدرسهآغاز از را هاكي بازي
تا دادند ترتيبي والدينش كرد ، خودداري پذيرشش از نظامي
به مشغول غرب در گوسفند پرورش مزرعه يك در ساله چارلي 17
را جوان جسورانهپسر اقدام همين است بديهي.شود كار
.آيد نائل شخصي ادراك به تا ساخت قادر
را وسيع دشتهاي اولينبار براي ترن ، پنجره از جوان پسر
و شد نزديكتر او گاري ، يك به شدن سوار بعداز آنگاه.ديد
گسترده يكدست شكلي به دشت.انداخت صحنه به بازتري نگاه
دست دور در سرانجام تا كاستيل ، دشتهاي همچون زرينبود
استراحت براي گاري كه هنگاميميشد ختم آبي كوههاي به
آشنايي بوفالو جمجمه با اولينبار براي او ايستاد ، اسبها
.داشت بخصوصي معناي چارلي براي بوفالو جمجمه.كرد پيدا
جايي رادر بوفالو جمجمه يك او نقاشياش ، اوليه كارهاي در
از سمبليك طرح يك او بعدها.ميكشيد تصويرش جلوي در
و كرد امضايش از جزئي را آن و برگزيد خود براي را جمجمه
او زماني حتي.ميكرد كپي طرحهايش گوشه در را آن همچنان
"گاوميش جمجمه" را تابستانياش اقامتگاه نام ميخواست
.بود او ذهن ابدي ياد جمجمه اين.بگذارد
ياد چارلي كه چيزي اولين چراگاه به ورود با حال همان در
اينطور ماجرا از بعدها او.بود گوسفند از نفرت گرفت ،
همه دارم چراگاه اين در زندگي در كه ديدم من":كرد ياد
فقط زندگيش تمام در بعدها او "ميدهم دست از را چيزم
.كشيد نقاشي گوسفندان از يكبار
دادن دست از قيمت به كار در بيدقتياش و بيعلاقگي اين
او.بماند باقي برايش بدنامي شد باعث و شد تمام شغلش
سيخي سيخ ريش با خشني مرد اينكه تا بود وگرسنه بيپول
قهوه و لوبيا گوزن ، گوشت از غذايي او به و رسيد راه از
و شكارچي تلهگذار ، يك بود ، هوور جيك مرد اين.داد
گذران شكار گوشت و پوست فروش راه از كه طلا جوينده
.ميكرد
در و زد معاملهاي به دست باجيك چارلي محل اهالي نقل به
محل و غذا او از طاقتفرسا و سخت كارهاي انجام ازاي
دوام سال دو مدت محدودبه مشاركت اين كرده دريافت اقامت
.يافت
حرفهاي نقاشي به جوان راسل آنكه از قبل طولاني مدتهاي
را او طرحهاي و صحبت او از مونتانا اهالي گردد ، تبديل
امروزي بازديدكنندگان دليل همين به.ميكردند جمعآوري
همچنانكه را جوان راسل اوليه طرحهاي ميتوانند موزهها
فرا را هنر اين ريزهكاريهاي و ميكرد ترقي كارش در
و دقت كه هنرمندي صورت به كه زماني تا ميگرفت ،
هم كنار ميشد ، تحسين و حيرت باعث كه را ريزهكاريهايش
.ببينند
چارلي براي نمناك 1882 و سرد بهار از گاوچراني زندگي
.گرديد شروع
ميداد را آن وقت چارلي به شبانه ، تنهايي كار اين انجام
كابويها ساير كاركردن و پرداخته استراحت به روز در كه
هر از او.كند پيدا تابلوهايش كشيدن براي وقت و تماشا را
جعبه تنباكو ، قوطيميكشيد نقاشي چيز هر روي وبر چيز
درخت پوست لبهدار ، كلاه آستر آئينه ، شيريني ، جعبه كفش ،
شليته يك روي حتي و بانك يك هلالي در آهو ، پوست و غان
.ابريشمي سبز
به شروع مختلف طرق از چارلي سال 1888 ماههاي آخرين در
بازديد طي در.كرد سرخپوست زنهاي از طرحهايي كشيدن
بلود قبيله با آلبرتا در مدتي او كانادا ، از طولانياش
بعضيها حتيكرد زندگي بودند ، بلاكفوتها همپيمان كه
زن يك با آنجا در كه ميگويند نهاده فراتر اين از را پا
زيادي افراد از او دستكم حال هر به.كرد ازدواج سرخپوست
نقاشيهايش باارزشترين از زيادي تعداد موضوع بهعنوان
.كرد استفاده
مانند گليم لباس كه حالي در راسل چارلي بهار 1889 در
بود راپوشيده موكاسنيو پاشنه بدون كفشهاي و سرخپوستان
براي كابوئي كار انجام به شروع و بازگشت مونتانا به
.كرد خودش دل خاطر به نقاشي و زندگي گذران
در را بيرنگ موم از تكه يك او.نبود نقاشي اوفقط كار
چند هر آن با و ميكرد حمل خود جيب يا و خورجين عقب جيب
و حيوانات از شكلهايي آن با و ميكرد بازي يكبار وقت
كه حالي در مواقع گاهي.ميساخت آدمها از كاريكاتورهايي
به اشخاص با بود كار مشغول و نگهداشته پنهان را دستهايش
از آماده و حاضر طرحي دقيقه چند عرض در و مينشست صحبت
.ميكرد تقديم او به خيالي موجودي يا و خرس گراز ، يك
اشكال دچار چيزي كشيدن در كه هنگامي يكبار ، وقت هرچند
طرح سپس و ميكرد درست موم با را آن از اومدلي ميشد ،
.ميكشيد كرباس يا و كاغذ روي را اصلي
كردن پر براي.ميشد اشكال دچار رنگها تركيب گاهيدر
تكه يا و ميكشيد را افتاده درخت يك مواقع گاهي تابلو
او درآمده ، مختلف رنگهاي به طبيعي عوارض اثر در كه كوهي
.ميآموخت بيشتر رنگها درباره مرتبا روز هر
مختلف طرق به را آن راسل چارلي كه بود كلمهاي تنهايي ،
به دست آن با زيادي ميزان به ولي ميآورد ، زبان به
به باران در كه شبهايي در آن نمود كه احساسي.بود گريبان
و گرما در كه روزهايي يا و بود مشغول اسب گله گردآوري
ميكرد ، طريق طي گاو گلههاي دنبال به وسيع آسمان زير
آواز بودن غمانگيز بر توضيحي اينميداد نشان را خود
و نيستند كاشانه و خانه داراي كه گروهي.هاست كابوي
مسافرت شهر به كه است نادري موارد در خروششان و شادي
.ميكنند
و نهاد كناري بر سال 1893 در را تنهايي در زندگي چارلي
يكبار وقت هرچند فروش با و كرد مكان نقل گريتفالز به
.ميكرد فراهم ناچيز زندگي براي كافي درآمدي تابلوهايش
كه تپهزارهايي همچون فالز گريت اطراف در طبيعي عوارض
اسليمي طرحهاي يا و بودند كرده اره تماما را آن درختهاي
راسل زمان آن نقاشيهاي به حوالي آن در ميسوري رودخانه
در دورتر كمي كه كاسكيد منظرههاي همچون.كرد پيدا راه
با كه شهري ميان نيويوركدر در او.بود رودخانه بالادست
آسايش عنوان هيچ به بود ، گسترش حال در خراشهايش آسمان
زادگاهش در دوستش به كه نامهاي در و نداشت را خانهاش
.ميكنند زندگي بلند جاهاي در همه اينجا ":گفت بود نوشته
را محلي من.درختهاست رويش ارتفاع به من زندگي محل اما
".بفهمم را آن مردم زندگي كه ميخواهم
را زندگي توانست زودي به راسل فالز ، گريت به بازگشت در
خيابان شمال متشخص شهروندان ميان در و بالاتر سطحي در
يك تكميل ترتيب توانست اصطلاح به و نمايد برقرار چهارم
به و بدهد خانه حياط وسط در را چوب الوارهاي از استوديو
را نقاشياش كارهاي چارلي تا نبود نيازي ديگر ترتيب اين
از شده ساخته استوديوي همين در.دهد انجام نشيمن اتاق در
انجام را نقاشياي كارهاي توانست چارلي كه بود چوب الوار
.كند سرشناس مملكت سطح در را او كه بدهد
.ميشد نزديك خود قدرت و تواناييها اوج به اكنون چارلي
روي هم مجسمهسازي به او اينكه براي نقاشي ، در فقط نه
.شد ريخته برنز قالب در آنها از بسياري.آورد
شليك"بهنام را او از زيبايي مجسمه روزولت تئودور
در استامپد گالري در راسل تابلوهاي از يكي و خريد "اسلحه
.شد انگلستان وليعهد تقديم 1916
رنگهاي چارلي گذاشت ، تزلزل به رو سلامتيش همچنانكه
.كرد اضافه نقاشياش رنگهاي مجموعه به را پائيزي درخشان
تو":نوشت افسردگي با او.شفق و غروب برانگيز حسرت مناظر
نخواهي فراموش هرگز ولي بدهي ، دست از را معشوقي است ممكن
و ميكردم ميبايست كه ميكردم زندگي موقعي خوشحالم.كرد
را خودم دنياي من.نيفتاد اتفاق ديرتر سال بيست اينكار
".بودم تازه و جوان كه ديدم موقعي
بستري و بيماري مدتي از بعد راسل ماريون چارلز سرانجام
در خود شخصي خانه در اكتبر 1926 شنبه 24 روز در شدن
.رفت دنيا از فالز گريت
كه است مرتفعي تپه است ، مدفون درآن چارلي كه محلي
سنگ و.دارد جاويد هميشه مونتاناي بر بيكران چشماندازي
.كرد ايجاد كه است هنري ديرپايي بر مزارش
درباره چارلي ،"زده شخم مزرعه بر ردپا" نام با كتابش در
در".است مدفون چمنزاري در كه مينويسد پيري كابوي مرگ
به سرش بالاي سنگ عنوان به گاري بدنه از چوبي كه حالي
به و شده كنده گاو گلههاي عبور اثر در هم آن و رفته كار
نبود ، تنها ولي ميآمد ، تنها بهنظر او است افتاده زمين
وجودش گهواره در را او چون صدها قديمي چمنزار اين چون
".دارد آغوش در طولاني خواب اين در
جغرافي نشنال:منبع
از استفاده با معماري مشترك پروژه
چندرسانهاي فناوري
سال و ميلادي سوم هزاره آغاز در رايانهاي گام اولين
در معماري مشترك پروژه شكلگيري با تمدنها گفتوگوي
تكنيك و تابعه ملل اجتماعي فرهنگي ارزشهاي تبلور زمينه
(ايران) بهشتي شهيد دانشگاه معماري دانشكده دو بين مدرن
.شد برداشته (اتريش) وين دانشگاه و
و نظريات دانشكده ، دو اين دانشجويان گفتوگو اين در
در كاربردي نرمافزارهاي از استفاده با را خود طراحيهاي
ارائه معماريهاي بررسي و تحليل به و كرده معرفي اينترنت
ارتباط برقراري در سعي همزمان شبكه اين.ميپردازند شده
جهان با او فرهنگي و معنوي و مادي خواستههاي و انسان
روزهاي در اطلاعات ، مبادله اين اوليه نتيجه.دارد اطرافش
به بهشتي شهيد دانشگاه معماري دانشكده در خرداد و 28 27
.شد برگزار اينترانتي كنفرانس صورت
در آينده درمهرماه "Digital Dialog" اين نهايي نتيجه
در نمايشگاه اين كننده برگزار و ميشود برگزار تهران
فرهنگي حركت با).است اتريش سفارت فرهنگي وابسته تهران ،
.تمدنها گفتوگوي سال سال 2001 بهنام (يونسكو دفتر
:عنوان با اينترنت در مشترك پروژه اين اختصاصي سايت ضمنا
.است "www.iamcc.com"
|