از صباغزاده مهدي ساخته "مارال"فيلم
مضمون خالي خانههاي خوانندگان نگاه
شد ساله فيلم 12 گزارش
برگزار اصفهان در كودك فيلم جشنواره
نميشود
آينده به نگاهي گذشته ، به نقبي
داستان روايي محدوديتهاي از فراتر
خانه در كوتاه فيلم بررسي 4 و نقد گزارش
خوشگذشته؟ حس يا نو انديشههاي
سينما
است تعطيل فريدونكنار سينماي
از صباغزاده مهدي ساخته "مارال"فيلم
مضمون خالي خوانندگانخانههاي نگاه
دوست "خلوت خانه"يادآور نخستيننگاه در مارال
و زن از استفادهاست مهديصباغزاده ساخته داشتنيترين
مشكلاتي دچار خود زندگي واپسين سالهاي در كه كهنسال مردي
-موضوعي بندي طبقه لحاظ به - را مارال گرديدهاند ، متعدد
ميدهد قرار "خلوت خانه" فيلم مضموني محدوده دقيقادر
.برميخيزد ناحيه همين از فيلمنيز اساسي اشكال و
كه زنياست شده تشكيل تصادف يك از مارال قصه دروني بافت
كار يك انجام براي دارد باورهايي بهلحاظاعتقادي
همسر موقت عقد به را بيپناهي زن كه ميخواهد خيرخواهانه
را تنها شادابيزن و جواني كه وقتي درآوردو خود
از مشكل اين كردن دور براي را خود تلاش همه درمييابد
.ميگيرد كار به خويش يكنواخت زندگي
مسائل عنوان به وفيلمنامهنويس فيلمساز كه مواردي
تنهايي به يك هيچ كردهاند ، فيلم ماجراهاي وارد حاشيهاي
فيلم اصلي مضمون اطراف خالي خانههاي كردن پر به قادر
.نيستند
پذيرفتني نسبتا بازي با - دكتر خانم شخصيتهاييهمچون
ازدواج مارال با نهايت در كه جواني سرباز و -نجومي مهتاج
آن جاي به كه هستند حاشيهاي افراد اين جمله از ميكند ،
ماجراهايداستان به بخشيدن قوام در موثر كاربردي كه
غيرقابل براي را عجيبي زمينههاي باشند ، داشته
.آوردهاند فيلمفراهم باورنماياندنرويدادهاي
شده غلو بازي با -فيلم اصلي زن شخصيت ميان اين در
اصلي ستونهاي از يكي اتفاق سر از كه-ثرياقاسمي
پرداخت جهت به ميدهد ، تشكيل نيز فيلمرا ماجراهاي
تعادل خوردن هم به سبب فيلمساز و فيلمنامهنويس چندگانه
.است گرديده فيلم
گونه نقيض و عرضهضد لحاظ فيلمبه مخاطبين واقع در
كاراكتر دفعاين يا پذيرش در شخصيت ، اين فردي رفتارهاي
به نيز فيلم ماجراهاي منفي انتقالقطب و درميمانند
حفظ را داستان تعادلي وزنه است شخصيتنتوانسته اين جانب
.نمايد
از عنوانيكي به صباغزاده مهدي كه است اين واقعيت
قابليتكار كه ايران معاصر سينماي فيلمسازانحرفهاي
نسبتا آثار دارد ، را سينمايي متفاوت گونههاي در كردن
و دارد ذخيره خود سينمايي كارنامه در پذيرشيرا قابل
به قادر مسلطهمكاريكند ، فيلمنامهنويس تيم يك با اگر
مارال از پسندتر تماشاگر -حتي -و ماندگارتر آثاري خلق
.بود خواهد
خانه جزيره ، در سناتور ، جستجو مهاجران ، همچون فيلمهايي
از جدا كه هستند مناسبي نمونههاي اينزمينه در خلوت
.گيرند قرار اشاره مورد ميتوانند سينماييشان ارزشهاي
اشاره مورد است لازم يادداشت اين پايان در كه نكتهاي
عنوان به كريمي نگرشمحمدهادي گيرد ، نحوه قرار
.است اجتماعي رويدادهاي مارالبه فيلمنامهنويس
در تا ميكوشند خود سينمايي آثار كريميدر اصولاآقاي
خصوصياتدروني بررسي براي را شرايطي بستراجتماعي يك
شخصيتهاي تحولي سير و آورند فراهم انسانها
اجتماعي رويدادهاي يكسري مسير در فيلمنامههايشانرا
از پيش كه امري.دهند قرار مخاطبينفيلم فراروي معين ،
قبيل از -كريمي فيلمنامههاي ديگر در مارالنيز فيلم
به حوا سرخ سيب و الوند سيروس كارگرداني به ساغر
.است داشته عيني نمودي -اسدي سعيد كارگرداني
كلينويسنده ديدگاه خصوص در است لازم كهاما نكتهاي
پذيرش گيرد ، عدم اشارهقرار مارالمورد فيلمنامه
تماشاگر باور سوي از فيلم از شده تنيده اجتماعي شرايط
اجتماعي شرايط بر تاكيدفيلمنامهنويس واقع در.است عام
پيش از ارزش گونه هيچ ميشود مشاهده فيلم كهدر مشخصي
به و نميبخشد فيلم ماجراهاي حوادثو به شدهاي تعيين
را رويدادهايفيلم زمان مارال فيلم همين در مثال عنوان
كه آن بي داد ، تغيير ميتوان راحتي به زمان طولي مسير در
.آيد وارد فيلم مضمون اصلي بافت به آسيبمعني هيچگونه
اثر صباغزاده مهدي سينمايي كارنامه در حالمارال هر در
فيلمي.گذشت آن كنار از ميتوان راحتي به كه متوسطياست
به را مسلمي توفيق نيز خود دروني مناسبات بيان در كه
از بهراحتي صبح ، رويايدم همچونيك و ندارد همراه
.زدودهميشود خاطر
رعنايي شهرزاد
شد ساله فيلم 12 گزارش
خود ، شماره چهارمين و هفتاد و يكصد با فيلم گزارش
شماره اين در.كرد آغاز را انتشارش سال دوازدهمين
از گزارشهايي انتشار ، سال يازده بهمناسبت يادداشتهايي
يادداشتي مورتي ، ناني با گفتوگو جهان ، و ايران سينماي
تلويزيوني مجموعه درباره نوشتههايي كيميايي ، مسعود از
رسيده چاپ به اول اكران فيلمهاي بررسي و شهر يك داستان
يك از برگهايي عنوان با شماره اين ويژه گزارش اما.است
كه دارد اختصاص خياباني زنان پديده به ممنوع پرونده
سكوت از ايران ، سينماي در خياباني زنان چون مطالبي
زنان از گزارشي و مشهد خياباني زنان قتلهاي تا برهها
دوازدهمين آغاز.است دربرگرفته را تهران سطح در خياباني
همكارانمان به را فيلم گزارش هفتهنامه دو انتشار سال
.ميگوئيم تبريك
برگزار اصفهان در كودك فيلم جشنواره
نميشود
اصفهان در نوجوان و كودك بينالمللي جشنواره امسال
.نميشود برگزار
حال در جشنواره اين برگزاري مسئولان ايسنا گزارش به
.هستند جشنواره اين براي ديگري شهر انتخاب براي رايزني
بود ، نخواهد پاكدل حسين نيز جشنواره اين دبير همچنين
و ميوه رئيس فقيهي ، اصفهانيها ، رسيده گزارشات بنابه
.برگزيدند جشنواره اين دبيري براي را شهر اين ترهبار
در الف بادرجه جشنوارههاي جزو جشنواره اين است گفتني
شكل به را آن برگزاري درخواست اصفهان استان كه دنياست
اين كه اين دليل به فارابي بنياد ولي داشت ، مستقل
.است آن هدايت و حمايت خواستار است ، بينالمللي جشنواره
آينده به نگاهي گذشته ، به نقبي
زلزله وقوع زمان در و سنتي جامعه يك فضاي در مارال فيلم
را زني نقش قاسمي ، ثريا ميان ، اين در و است جريان در
صفت داراي و گذاشته سن به پا حدودي تا كه ميكند ايفا
.ميكند زندگي تنها "حاجآقا" شوهرش با اواست دنياگريزي
بزند پيوند آخرت كتاب و حساب با را چيز همه دارد سعي او
كارهاي در.است دنيايي آن منافع دنبال به هميشه درواقع و
قبيل اين به هم شبها گاهي حتي و داشته فعال نقشي خير
واقع در زن اين ارزشهاي از بخشي.ميپردازد كارها
كردن سپري و روزمره دلمشغوليهاي جهت هستند بهانههايي
شده جدا آنها از ازدواج با كه خود پسر تنها با او.ايام
كل در و ندارد چنداني مناسبات عقيدتي دلايل به است ،
خانه در را روزها حداقل ، كه شده باعث او فعاليتهاي
.نماند تنها
توسط او پيشنهاد به كه است دختري نيز مارال ديگر سوي از
و بيايد تا ميشود ، انتخاب زلزلهزده مناطق از دوستانش
آنها با درآمد ، (حاجآقا) خودش شوهر عقد به اينكه بعداز
را آنها بردن صواب موجبات ترتيب اين به و كند زندگي
و جوان فردي شده ، انتخاب فرد ناگهان اما ;سازد فراهم
به را خانه زن موقعيت ميتواند كه درميآيد كار از زيبا
...و بيندازد مخاطره
كه نوانديش است جامعهاي ،(شهري بخصوص و) امروز جامعه
براي را خود خاص الگوهاي و بوده مانوستر ارتباطات با
مختلف ، دلايل به حاضر ، حال در و جامعه اين در.دارد زندگي
جمعي ، ارتباط وسايل و ارتباطات دامنه گسترش جمله از
آمده پديد ديروز نسل و امروز نسل بين قابلتوجه شكافي
از بسياري و داشته تحول از نشاني يكسو از كه شكافي.است
انتخاب در سعي و گشتهاند استدلاليتر ذهني داراي جوانان
ديگر ، سويي از اما دارند ، تحميلها پذيرش از پرهيز و
نيز را ديروز جامعه از گسستن از ناشي خطرات از علائمي
امروز ، جوان جامعه دقيقتر ، تعبير به.ميكند حمل خود با
به نگاهي و گذشته در پايي كه است بينابيني جامعه يك
.است بالقوه ، آسيبپذيرتر بهطور جامعه ، اين.دارد آينده
و شكلپذيريها گاهي و شده بيهويتي دچار آن در برخي
.ميدهند نشان خود از را سريع رنگباختنهاي
نداشته را جدي بحث يك به پرداختن حوصله مقال اين شايد
بهعنوان سنتي جلوههاي احياء كه ميدانيم همه باشد ، اما
مديريت كه است كشورهايي از برخي روش مناسب ، راهكار يك
(ژاپن مانند)ميكنند تلقي مهم را خود جامعه در فرهنگي
فعاليتهاي در عنصري بهعنوان و خودمان دركشور ما و
و اهداف آيا.بپردازيم موضوع به بايد چگونه فرهنگي
چقدر مخاطب ذائقه داريم؟ پيشرو در روشني خطمشيهاي
چقدر فرهنگي عصاي به اينكه بالاخره و است مهم برايمان
انديشيدهايم؟
نميتوانست آيا زمان ، از برهه اين انديشمند ، در كارگردان
مذهبي سنتي جامعه تخريب كه خودش پيشنهادي و سوم وضعيت به
پدرسالار سريال كه كاري) بينديشد پينميداشت ، در را
ارزشهاي همچون مختلفي دلايل به كه جامعهاي ،(داد انجام
سطح و شكل همچنين و جامعه توليد شكل با عرفي و مذهبي
و بوده خاصي كاركردهاي داراي افراد ، مناسبات و ارتباطات
شده سپري آن در مردم اين حيات از عمدهاي بخش بههرحال
قبول ضمن كه بود راهي دنبال به نميتوان آيا و است
!باشد توام فرهنگي تلفات كمترين با امروزه ، واقعيتهاي
فغانزاده قاسم
داستان روايي محدوديتهاي از فراتر
تلاش:ميكند سير دوگانه فضايي در كه فيلمياست مارال
خانه فيلم در كه چه آن انديشمندانهنظير جهاني خلق براي
مخاطبين گسترشدامنه براي كوشش و بود آمده بوجود خلوت
شده آسيبديدگي دچار كه است نقطه همين دقيقااز و فيلم
و درآمدهاست پذيرش قابل فيلم متفكرانه دنياي نه:است
جذبمخاطبين در فيلمساز و تلاشهايفيلمنامهنويس نه
.است ثمرنشسته به فيلم عام
فيلم دنياي به نزديك فضاي خلق صباغزادهدر واقع در
(فيلمساز سينمايياين ارزشمندترينساخته) خلوت خانه
عمده دليل دو به است انديشيده تمهيداتيكه تمامي عليرغم
خلوت خانه برخلاف كه آن نخستاست شده مواجه ناكامي با
تلقي بيرونيانسانها ارزيابيشرايط كوششيبراي كه
دروني روحيات خود بطن در كه اثرياست ميشد ، مارال
نزديك ميدهد ، وليدر قرار كنكاش مورد را شخصيتها
و نتوانستهكنشها فيلم ، پرسوناژهاي درونيات به شدن
.بكشد تصوير به را ماجرا بايستهشخصيتهاي واكنشهاي
پرسوناژهاي جمله از مارال و مسعود شخصيت مثال عنوان به
انفعالي كاملا رويدادهابرخوردي با كه هستند فيلم
مارالشايد شخصيت با ارتباط در موضوع اين چه اگر.دارند
شخصيت براي باشد ، اما داشته منطقي نسبتا جلوهاي
وي از اعتراضآميزيكه روحيه و جواني به توجه مسعودبا
مصنوعي شدت به واكنشها گونه اين انجام ميشود ، مشاهده
خلق و قابليتپرورش فيلم كه محدودهاست همين در و است
دست از را درونياتانسانها نمايش جهت مناسب فضاي
.ميدهد
توجه مورد است ماراللازم فيلم درخصوص كه ديگري موضوع
عام مخاطب جذب توفيقفيلمسازدر گيرد ، عدم قرار جدي
نقاط از خلوت خانه فيلم در واقع در كه نكتهاي.است
با تا بود فيلمسازكوشيده و ميشد محسوب آن برجسته
كاراكترسازي ، طنزو همچون عناصري از بهرهگيري
فراهم اثر خود دل در سرگرمي خلق براي را لازم زمينههاي
.آورد
به مارال فيلم در جذبمخاطب روند كه است درحالي اين
عناصر از -فيلمنامهنويس و-فيلمساز بهرهگيري عدم جهت
است گرديده اثر طيفمخاطبين گشتن محدود سبب فيلم ، دروني
طي -فيلم پيراموني تبليغات در كه مسائلي تمامي عليرغم و
لحاظ به فيلم است ، شده مشاهده -گذشته ماههاي
گسترده سطح در مخاطب جذب قابليت خود استخوانبنديدروني
نحوه بايددر موضوعرا اصلياين علت.ندارد را آن
.فيلمسازدانست سوي از فرعيماجرا گزينششخصيتهاي
خواهر همچون گزينششخصيتهايي با صباغزاده واقع در
حضور عملاامكان رضوان دوست فائقه بچههاي رضوان ،
برداشته ميان از را فيلم ماجراهاي در كاراكترهايجذاب
فرعي محدودههاي ماندن خالي باعث موضوع همين و است
بهرهگيري صورت در كه محدودههايي.است گرديده داستان
سبب ميتوانست آنها نمايشي و داستاني ظرفيتهاي كاملاز
ساخته آخرين اين و مارالشود فيلم شانسينمايي ارتقاء
.كند خارج يكنواختي و سكون حالت از را صباغزاده
كه است رضوان درنقش ثرياقاسمي بازي نوع و سبك ديگر
بلورينبهترين فجرسيمرغ فيلم جشنواره در اگرچه
هيچ آورد ، اما ارمغان به او براي را زن اول نقش بازيگر
هنرمنددر بازيگرياين شيوه به نسبت نوآوري تازگييا
قاسمي و ندارد تلويزيونياو يا سينمايي كارهاي مجموعه
.ميدهد ارائه خوبي به را شخصيتهايي سالهاستچنين
را مارال فيلم نهفته بايستهو ارزش تنها بتوان شايد اما
يكي كار كه كرد جستجو آن اصولي و حرفهاي بسيار تدوين در
با كه است - ژورك مهدي -ايران حرفهايهايسينماي از
نسبتا مارال ، ريتمي فيلم ماجراهاي كند روند به توجه
.است بخشيده داستان قبولبه قابل و تند
مانده ناگفته و باقي مارال فيلم خصوص در مهجور نكته يك
.است حاجي نقش صديقيدر بازيفرامرز نوع همان كه است
قدريارزشمند به نقش اين در صديقي بازي سبك و رفتار نوع
نيز فيلم روايي محدودههاي از كه است شده جلوهگر متين و
آن در شخصيت اين كه فيلم از بخشهايي به و ميرود فراتر
تدوين و نكته اين.ميبخشد راستين هويتي دارد ، حضور
ميتوان ارزشمندمارال ازويژگيهاي را فيلم حرفهاي
.آورد شمار به
عاصمي مجيد
خانه در كوتاه فيلم بررسي 4 و نقد گزارش
خوشگذشته؟ حس يا نو انديشههاي
سينما
جوانان سينماي انجمن حرفهاي كوتاه فيلمهاي عمومي نمايش
از زيادي جمع حضور با گذشته هفته "سينما خانه" در ايران
.شد برگزار "كوتاه فيلم" علاقهمندان
اعلام گزارشي طي ايران جوانان سينماي انجمن عمومي روابط
(بخشي مسعود)چينهچيتا كوتاه فيلمهاي برنامه اين در:كرد
و (محمدكاشي صابره)لالهزار ،(سبحاني رضا)فلزي كلاف ،
جلسه سپس و درآمد نمايش به (موساييان وحيد)زمين با تنها
ايران سينماي منتقد "درستكار رضا"باحضور وبررسي نقد
.گرديد برگزار
"نوستالژيك حس "را شده ياد فيلم مشترك 4 وجه درستكار
كه گذشته به نسبت غمخواري يا گذشته خوش حسخواند آنها
.بود فوق كوتاه فيلمهاي مشترك فصل وي اعتقاد به
خصوص در مستند فيلمي كه چيتا چينه فيلم درباره درستكار
هاليوود هجوم تاثير تحت ايتاليا نئورئاليسم زوالسينماي
سينماي گذشته به نسبت ما چينهچيتا ، در:گفت است ،
رخوت و ندارد وجود ديگر چون ميخوريم ، ايتالياغبطه
.است واضح ايتاليايي ، سينماگران جديد نسل در وخمودگي
سينماي كه كند منتقل ميخواست را حس اين چينهچيتا
در كه گذاري و گشت در خصوص به ;است شده نابود ايتاليا
برجسته افراد تصاوير و ميدهد انجام ايتاليا شهرهاي
تصاوير اين مجذوب مردم ، كه ميدهد نشان را سينما تاريخ
.هستند
پريسلي الويس تصوير "چيتا چينه "فيلم جالب نكته
يك انحطاط عامل عنوان به اينجا در كه است هنرمندآمريكايي
به ايتاليا نئورئاليسم دوره در قدرتمند سينماي و فرهنگ
به هم "لالهزار" فيلم در تصوير همين و درميآيد نمايش
را گذشته خوش حس وجود عدم اينجا كه حالي در ;ميخورد چشم
متضاد حس اين 2 است ، رفته دست از نوعي به كه ميكند القا
.بود جالب من براي فيلم اين 2 در
فيلمي كه فلزي كلاف فيلم درباره درستكار رضا ادامه در
است فروش بادكنك پيرمردي بار مشقت زندگي خصوص در كوتاه
ميگيرد قرار كشيده فلك سربه بابرجهاي تقابل در كه
كلاف:گفت درآيد ، تصوير به تضادطبقاتي ، از روايتي تا
ضمن و ببرد سوال زير را شهري فرهنگ توسعه ميخواهد فلزي
اين جالب.شود شهري جريان معترض جور يك طبقاتي ، بحث طرح
اين عكس موساييان ، آقاي "زمين با تنها" فيلم در كه جاست
خرمآباد زادگاهش به دوربين بابردن او و ميافتد اتفاق
.ميدهد را جديد آينده يك نويد
هنر مهد خصوص در مستند فيلمي كه لالهزار فيلم درباره وي
مسير در زمان ، گذشت با كه است "لالهزار"ايران تئاتر
فيلم نوستالژيك وجه:ميگويد است ، گرفته قرار نابودي
از كه اين ويژه به عياناست كاملا لالهزار ، كوتاه
.ميشود ياد هم قديمي منتقد دوايي آقاي
آدمهاي هنوز من.است كم فيلم ، اين تحقيق زمينههاي
كه "قنبري حميد" همين مثل ميبينم ، را "لالهزار"زنده
حال هر به كند ، صحبت باره اين در روشن خيلي ميتوانست
كجا از و بوده چه "لالهزار" كه بگويد ميخواهد فيلم اين
.ميسازند هم فيلم آن ، براي حتي كه يافته اهميت
اين:گفت محمدكاشي ، صابره فيلم ، سازنده رابطه همين در
لالهزار مننوستالژي اما ;است درآمده نوستالژيك فيلم ،
كنم ، فرافكني را گذشته خواستم فيلم ، اين با من.ندارم
;ميدهد تشكيل را ما معاصر فرهنگ از بخشي "لالهزار" چون
قرار"دوايي" تاثير تحت من كه بگويم بايد كه اين ضمن
تاريخ" كتاب كنار در ايشان "سوار يك بازگشت" كتاب ;ندارم
لالهزار مورد در كه است كتابهايي تنها "ايران اجتماعي
.كردهام استفاده آنها از من و دارند مطلبي
وحيد ساخته بازمين تنها فيلم همچنيندرباره درستكار
يك بازگشت مورد در داستاني كوتاه فيلم كه موساييان ،
تعليم به تا است خويش زادگاه به تحصيلكرده روستايي جوان
خوبي به موساييان:بپردازدگفت روستا بچههاي تربيت و
كوتاه فيلم يك براي كه كرده استفاده ذهني سيال ايده از
و توانايي از حكايت و است جذاب بسيار دقيقهاي ، 15
راحتي به موساييان من ، بهاعتقاد دارد ، ايشان جاافتادگي
نوع خاطر به.كند كار حرفهاي سينماي در ميتواند
نوستالژيك حس درآوردن و ايدهها قالببنديها ، كادربندي ،
و ساده باداستاني تماشاگر ، به آن انتقال و مرادخان
.منطقي
بدون كه ما كوتاه فيلمسازان:گفت انتها در درستكار رضا
توانايي اين دارند ، كار امكان حرفهاي ، سينماي مشكلات
تحميل ايران سينماي به را نويني ايدههاي كه دارند را
مقدار يك و باشند ديگران از متفاوت كمي اگر البته ;كنند
بايد كوتاه فيلم فيلمسازان واقع در.بدهند زحمت خود به
.كنند استفاده شده فراهم كه موقعيتي اين از
است تعطيل فريدونكنار سينماي
يك حدود از مازندران استان فريدونكنار شهر سينماي تنها
با 32 فريدونكنار ساحلي شهر.است شده تعطيل پيش سال
.ميباشد بابلسر شهرستان شهرهاي از يكي جمعيت نفر هزار
استان گردشگري مهم مراكز از يكي عنوان به شهر اين
.است مواجه هنري و فرهنگي امكانات كمبود با مازندران
ايرنا با گفتوگو در فريدونكناري شهروندان از عدهاي
شهر اين "پيوند" سينما تعطيلي و فرهنگي امكانات پيرامون
مجهز ، كتابخانه جمله از فرهنگي مراكز كمبود:ميگويند
جوانان سردرگمي موجب شهر اين سينماي تنها تعطيلي و پارك
.است شده
شكل به دريا پيشروي براثر شهر اين پارك آنان گفته به
.است درآمده مخروبه
بسياري:گفت فريدونكنار ساله بيست شهروند "كاظمي احمد"
گذراندن براي سالم تفريحي مراكز نبود دليل به جوانان از
.ميشوند كشيده بيراهه به فراغت اوقات
كه است سال يك حدود شهر اين سينماي تنها:كرد اضافه وي
.نيست جوابگو هم كسي و است بسته
و مخدر مواد:گفت فريدونكنار شهروندان از ديگر يكي
گرفته شهر اين در را سالم تفريحات جاي ناشايست كارهاي
.است
جوانان تفريح تنها:شد يادآور مسئولين از انتقاد ضمن وي
پيشرفت در امر اين كه است ساحل كنار در گردش شهر اين
.نيست موثر زياد آنان فرهنگي علمي
نسبت مسئولين ديگر و شهر اسلامي شوراي توجه خواستار وي
.شد شهر اين جوانان مشكلات به
مورد در بابلسر شهرستان اسلامي ارشاد و فرهنگ اداره رئيس
درجه امتياز ، لحاظ از سينما اين:گفت فريدونكنار سينماي
.ميشود محسوب سه
:افزود ايرنا با تلفني گفتوگوي در "قلينيا اسماعيل"
مراكز همكاري عدم مخاطب ، جذب در سينما قوي مديريت نداشتن
"ب و الف" گروه فيلمهاي ندادن قرار اختيار در و فيلم پخش
.است شده سينما صاحب شدن متضرر باعث
سينما از خانوادهها استقبال عدم و شهري وبافت موقعيت وي
.كرد عنوان سينما تعطيلي ديگر دلايل از را
آن راهاندازي براي سينما اين صاحب اكنون:گفت "قلينيا"
.است اجاره يا و واگذاري به حاضر
|