خوانندگان براي واسطه نقش
نشر مسئول مدير همايي باجعفر گفتوگو
مولود كشور نشر جدي مشكلات
از بخشي:ني
است عرصه اين اجباريدر توسعه
... اما دارد ، مخاطب شعر
شعر
خوانندگان براي واسطه نقش
شكيبا ترانه با گفتوگو در ايراني عامهپسند رمانهاي
رمانهاي از برخي كه بشنويد اگر كنيد تعجب شايد:اشاره
شده ، حك آن روي بر زن نويسندگان نام كه ايراني عامهپسند
نشر عرصه در امروزه !مييابد نگارش مرد نويسندگان سوي از
خود به را خاص جايگاهي عامهپسند رمانهاي ايران ، كتاب و
كه فضايي در را آثار اين انتشار گروهي.است داده اختصاص
موثر و مفيد است ، رواج و كمرونق بسيار كتابخواني
آغازگر ميتواند آثار اينگونه معتقدند و ميدانند
كتابهاي سراغ به بعدها كه باشد خوانندهاي براي مناسبي
اين كاركرد تنها معتقدند ، گروهي برابر ، در.برود عميقتر
به و حال هر در.است سطح در خوانندگان نگهداشتن كتابها
پركار نويسندگان از يكي با گفتوگويي فضا همين بهانه
ماه در 6 كه "شكيبا ترانه" مستعار نام با آثار اينگونه
انجام داده ، انتشار و نوشته را عامهپسند رمان گذشته6
را اندك هرچند گوشههايي ميتواند آن خواندن كه دادهايم
اثر چند نيز آينده ماه در 6 قرار ازكند مكشوف ما بر
.ميشود منتشر وي از تازه
عدهاي و است عوامپسند آثار حوزه در شما كارهاي برخي *
ترويج در ميتواند آثار ، نوع اين انتشار دارند عقيده
اينباره در خودتانباشد موثر عوام بين كتابخواني فرهنگ
داريد؟ نظري چه
بودم نوشته داستانهايم از يكي در طنز ، به زماني -
جهت همين به و دارد دوست بيشتر را عادي آدمهاي خداوند
همين پشتوانه به و كرده خلق را آنها از بيشتري تعداد نيز
درصد كه ميكنيم زندگي جامعهاي در ما معتقدم نگرش ،
جز و است پايين بسيار مطالعه به مردم علاقهمندي
انتقال درجهت عاملي را كتاب كه مردم از خاصي گروههاي
(عوام نه و) جامعه عام طبقه ميدانند ، انديشه و فكر دانش ،
.نميبينند كتابخواندن به ملزم را خود متعددي دلايل به
خاصي موضوع يا مطلب فراگيري نيازمند خودشان زعم به چون
جامعه ، طبقات تمام و است اين جز واقعيت درحاليكه.نيستند
در را عام تعبير دارم دوست من خواص ، كه و عوام از اعم
يا اشتغالات از صرفنظر ببرم ، كار به آنها مورد
كه دارند هم فراغت اوقات عنوان به چيزي خود ، دلبستگيهاي
و شود پر سرگرمكننده و سبك خواندنيهاي مطالعه با بايد
و دارد رواج كتابهايي چنين انتشار نيز دنيا همهجاي در
اشتياق و علاقه مردمانش كه هم كشورهايي در حتي
گفت نميتوان دارند ، خواندن كتاب به زيادي فوقالعاده
در توضيح ، اين با و ميخوانند سنگين كتابهاي مردم تمام
دليل به پرمخاطب ، كتابهاي نقش بگويم بايد شما پرسش جواب
نقش است ، فهم قابل جامعه طبقات تمام براي محتوايش آنكه
و دارد مطالعه براي انگيزه ايجاد زمينه در زيادي بسيار
مطالعه به رغبت كتابها ، نوع اين انتشار با بتوانيم اگر
به تدريجا آنها نيست بعيد آوريم ، بهوجود جوانان در را
.شوند علاقهمند نيز ديگر نوع از كتابهاي خواندن
شما ، قول به عامهپسند ، داستانهاي انتشار با كه نهضتي *
باشد؟ ادامهداشته ميتواند زماني چه تا شده ، شروع
دوره به و نشده شروع ما دوره از نهضت اين من ، گمان به -
عامهپسند درداستانهاي چون مردم.نميشود ختم نيز ما
نسبت به ميبينند ، را خود جاري زندگي و خود چهره
حرف خود ذهنيت از فقط آنها در نويسنده كه كتابهايي
و دارد ويژه بياني و زبان به گفتن سخن در سعي و ميزند
بيشتر است ، نوشتن براي خاص شيوهاي و سبك ابداع درصدد
نگارش در هميشه فرودهايي و فراز منتهي.ميكنند استقبال
شرايط از تابعي كه داشته وجود داستانها نوع اين چاپ و
درستي درك اگر پرمخاطب ، كتابهاي نويسندگان.است اجتماعي
به و باشند داشته خود مخاطبان ذهني و فكري نيازهاي از
با منطبق و مناسب موضوعاتي آنان ، خواست با متناسب زباني
اين از استقبال قطع طور به بنويسند ، را سليقههايشان
.بود خواهد هميشگي كتابها
چيست؟ مردم خواست و سليقه از شما استنباط *
عاشق اگر) اخير كتابهاي چاپ و نوشتن اينكه از قبل من -
آبي ، چشم دختر عشق ، همزاد بمانيم ، عاشق شديم ،
كنم ، شروع را (خاطرهها طايفه از عشقي و عشق رنگينكمان
شديدا كه خانوادگي مجلات بهويژه مختلف ، درمجلات سالها
پاورقيهاي و كوتاه داستان است ، عام مخاطبان توجه مورد
مجلات خوانندگان كه داوريهايي برحسب و نوشتهام داستاني
كه ميدانم را اين كردهاند ، نوشتههايم درباره
ويژه بياني و زبان با داستان مطالعه خواستار خوانندگان
كه ميگردند موضوعاتي و فضاها دنبال داستان ، در و هستند
آرمانهايشان و آلام زندگي ، از متاثر بودن ، تازه عين در
روانشناسي رشته دانشآموخته چون ديگر ، طرف از و باشد
و جوانان با مشاوره شغل داشتن دليل به سالهاست و هستم
و روحيات از خوبي شناخت هستم ، ارتباط در خانوادهها
نوع اين خوانندگان كه) جوانان نيازهاي و سليقهها
براي تجربياتم مجموع از و آورده دست به (هستند رمانها
است ، انتشار حال در كه كتابهايي و شده منتشر كتب نگارش
عمل به كتابهايم از مردم كه استقبالي و گرفتهام بهره
.است غلطنبوده محاسباتم ميكند ثابت آوردهاند ،
كه وجودي با پرمخاطب ، كتابهاي نويسندگان بقيه و شما*
تئوريهاي از و ميشناسيد را داستاني قالبهاي
نوشتن نوع اين به همچنان داريد ، اطلاع نيز داستاننويسي
چرا؟ ميدهيد؟ ادامه
كه ، آمده وجود به تصور اين شما براي چرا نميدانم -
را قصهنويسي تئوريهاي و تكنيكها عامهپسند داستانهاي
رمان مختصات تمام داستانها ، نوع اين در.نميكنند رعايت
كه است آن رمان انواع ديگر با فرقشان تنها و دارد وجود
در را موضوعاتي و رفته نشانه را جامعه از خاصي طيف
مردم از بيشتري عده براي آنها مطالعه كه برميگيرد
نويسندگان بين در كه نيستم منكر هرچند.دارد جذابيت
ديگر شعب و شاخهها تمام مثل نيز ، پرمخاطب رمانهاي
لازم مهارتهاي فاقد كه كردهاند رخنه كساني نويسندگي ،
به مردم چون نيست ، نگرانكننده اصلا امر اين اما.هستند
نويسندگان از حمايت موازات به و هشيارند كافي اندازه
ميدان اين وارد طمعي به كه ازكساني حمايت عدم با توانا ،
.ميرانند انزوا گوشه به را آنها شدهاند ،
عامهپسند رمانهاي مجموع بر نقدي باشد قرار اگر *
اشاره قابل را نكاتي چه شما باشيم ، داشته ايراني
ميدانيد؟
اغراض روي از عدهاي باشد ، گرم كه بازاري هر در طبعا -
وارد نيز حيطه اين در متاسفانه ميشوند ، كه وارد شخصي
توجه با كه ميشناسم را ناشر چندين شخصه ، به و شدهاند
به را نوشتهاي هر عامهپسند ، رمانهاي بازار رونق به
گروهها ، يا افراد آن كار البته كه ميسپارند ، چاپ دست
با نيز اغلبشان خوشبختانه و نيست نقد قابل وجه هيچ به
ناچارند مردم ، استقبال عدم مشاهده و كتاب دو يكي چاپ
قصد به و صداقت با كه كساني امابكشند كنار را خودشان
مانند كارشان شدهاند ، عرصه اين وارد فرهنگي كاري انجام
و است تامل قابل نويسندگي هاي شعبه ساير دستاندركاران
برقرار منطقي ارتباطهايي خود مخاطبان با توانستهاند
مكرر چاپهاي به كتب ، از بسياري اينكه هم گواهش.كنند
و هستند آگاه داوراني مردم ميدهد نشان امر همين و رسيده
.نميكنند اشتباه
و است حد چه در كتابها نوع اين نويسندگان حقالتاليف *
ميشود؟ پرداخت چگونه
آثار حقوق كليه دارند اصرار ناشران اغلب كه سالهاست -
ناشراني معمولا ، و كنند خريداري نويسندگان از را مكتوب
رويه همين نويسندگان اوليه آثار مورد در ميشناسم من كه
ناشران توافق مبناي بر نيز حقالتاليف ميزان و دارند را
نويسندگان حقالتاليف نيز ناشران برخي.است نويسندگان و
كه خاصي قيمتهاي برمبناي و كتاب صفحات تعداد برحسب را
به توافق آن درخصوص و ميشود اعلام قرارداد عقد مرحله در
.ميپردازند ميآيد ، عمل
شما براي مشكلاتي حقالتاليف دريافت زمينه در تاكنون *
است؟ آمده بهوجود نويسندگان ديگر يا
جايي تا و نداشتهام نوشتههايم ناشران با مشكلي شخصا -
مشكل خصوص اين در كمتر هم ديگر نويسندگان ميدانم كه
پرداخت اغلبناشران چون منتهي ، .داشتهاند خاصي
در ميكنند ، كتاب چاپ بعداز به موكول را حقالتاليف
شود ، متعارف حد از طولانيتر كتاب انتشار زمان كه مواردي
نويسندگي راه از كه افرادي براي مشكلاتي خواهناخواه
.ميآيد بهوجود ميكنند ، معاش كسب
نشر مسئول مدير همايي باجعفر گفتوگو
مولود كشور نشر جدي مشكلات
از بخشي:ني
عرصهاست اين اجباريدر توسعه
در كتاب توليد و نشر صنعت نشيب و پرفراز سيرتاريخي;اشاره
سياسي ، مختلف و متعدد عوامل از متاثر بايد را ايران
.دانست...و اقتصادي اجتماعي ،
امور در دولت دخالت بيان ، آزادي سياسي ، ثبات امنيت ،
تعيين عوامل جمله از آن نظير مواردي و نشر صنعت اجرايي
شايد تاريخي مختلف ادوار در كه ميآيند حساب به كنندهاي
سيرتكويني اجتماعي و اقتصادي عوامل ساير از پيش و بيش
مختل را آن عكس به يا و كرده تسريع و تسهيل را نشر صنعت
كه حالي در.ساختهاند مواجه ركود با مواقع برخي در و
و نظارت سياستگذاري ، چون اموري در دولت اختيارات حدود
بدون سالها كتاب توليد و نشر حوزه در برنامهها اجراي
از و مانده باقي نشده تعريف مشخصي و علمي برمباني اتكا
است ، كرده تشديد را بخش اين در موجود مشكلات جهات بسياري
تصديگري كاهش از بخش ، اين در اخير سال چند سياستهاي
نشر صنعت اجرايي امور در دولت دخالتهاي تحديد و دولت
دست به نشر امور واگذاري شعار كه حالي در.ميكند حكايت
عنوان است سالي چند مدني و مردمي ونهادهاي ناشران
به را اسلامي ارشاد و فرهنگ وزارت برنامههاي مهمترين
به كشور ، مكتوب فرهنگ به مربوط امور اصلي متولي عنوان
ثغور و حدود ترسيم منظور به است ، داده اختصاص خود
آن جايگاه و نقش و عرصه دراين دولت وظايف و اختيارات
مسئول مدير همايي جعفر با نشر ، صنعت مشكلات حل در
به 15 قريب همايينشستيم گفتوگو به "ني نشر" انتشارات
اهتمام كشور مكتوب فرهنگ اعتلاي جهت در "ني نشر" با سال
كرده ثبت نام به عرصه اين در را زيادي خدمات و ورزيده
هيچ فينفسه كشور نشر صنعت كه است عقيده براين وي.است
را معضلات از بسياري ريشه است معتقد همايي.ندارد مشكلي
وي.كرد جستجو كتاب براي تقاضا عدم و نيافتگي رشد در بايد
از بسياري عامل را نشر صنعت در تصنعي و وكالتي توسعه
.ميداند مشكلات
نشر صنعت جدي تنگناهاي از يكي عنوان به كتاب توزيع *
ارشاد و فرهنگ وزارت اخيرا و بوده مطرح همواره كشور
ارائه كتاب دائمي نمايشگاه ايجاد براي را طرحي اسلامي
رفع در ميتواند راهكار اين آيا شما نظر به.است داده
شود؟ واقع موثر مشكل اين
برگزاري براي دائمي محل يك ايجاد با شخصا من -
با نه موافقم ، فرهنگي نمايشگاههاي و كتاب نمايشگاههاي
كتاب ، دائمي نمايشگاه يك قطعا چون.كتاب دائمي نمايشگاه
بخش توسط آن اداره كه است بزرگي فوقالعاده كتابفروشي
.نيست امكانپذير مشترك ، صورت به دولتي و خصوصي
بدهيم ، بها كوچك موسسات به بايد كه هستيم شرايطي در ما
در.خصوصي بخش مديريت و خصوصي بخش سرمايهگذاري با هم آن
است ممكن اينها ، پيوستن بهم از بعد آينده ، در صورت اين
بوجود كتاب براي دائمي يا و زنجيرهاي بزرگ ، فروشگاههاي
.آيد
اگر نشده ، ايجاد هنوز لازم زمينه كه فعلي ، شرايط در لذا
كنيم ، ايجاد كتاب دائمي نمايشگاه و فروشگاه بخواهيم
در و بود خواهد دولت بر متكي قطعا و داشت نخواهد توفيقي
.زد خواهد ناشران به شديدي لطمه ابتدا همان
كنيم؟ جلوگيري نشر شدن دولتي از حتيالمقدور بايد يعني *
ايفا بايد را نقشي چه عرصه اين در دولت پس صورت اين در
كند؟
قالب در ميتواند توزيع ، مشكل حل در دولت نقش -
طريق از كتابفروشي تاسيس هزينههاي كاهش مثل شيوههايي
.موثرباشد كتابفروشي ، ايجاد براي تجاري كاربري حق حذف
شهرداري ، توافقات براساس كار اين حاضر حال در البته
موارد برخي در غيررسمي صورت به كشور ، وزارت و استانداري
در.درآيد قانون شكل به است بهتر اما ميگيرد ، صورت
.مييابد كاهش كتابفروشي تاسيس هزينه اينصورت
شرايط در بويژه كشور ، نشر مشكل حل براي شما نظر به *
شود؟ عهدهدار بايد را نقشي چه دولت فعلي ،
به بايد دولت.كند حل نبايد دولت را مشكلي هيچ -
و كند كمك آنها ، نياز مواقع در اتحاديه ، و صنفي تشكلهاي
عمدتا كه نقشي.كند ايفا را امور كننده تسهيل نقش فقط
توسط و خصوصي بخش سرمايه با و باشد غيرمستقيم و غيرمالي
صورت به معمولا دولتي كمكهاي چون شود ، عملي مردم آحاد
خارج خود اصلي مسير و گردونه از مالي ، فساد و رانت
.نميرسد هدف به و ميشود
اين كدامند؟ ما نشر صنعت مشكلات مهمترين شما عقيده به *
صاحبان و منتقدان توسط دهههاست بلكه و سالها كه مشكلات
چه در ريشه شدهاند عجين نشر صنعت با و شدهاند مطرح فن
دارند؟ چيز
كتاب كار.ندارد وجود بخش اين در معضلي هيچ من نظر به -
با مستقيم نسبت كتاب براي تقاضا ميزان.دارد شاخصه يك
هرقدر ما و دارد سياسي و فرهنگي و اقتصادي توسعه سطح
.هستيم مواجه كتاب بيشتر تقاضاي با شويم ، يافتهتر توسعه
ما و است قطعي و جدي يافته توسعه جوامع در كتاب كاربرد
اين در.يابد رونق كتاب بازار تا برويم توسعه سمت به بايد
دولت توسط و باشد اجباري و وكالتي كه توسعه هرگونه عرصه
به.ميكند فساد ايجاد فقط بگيرد ، صورت عمومي بخش و
ما ، كشور نشر حوزه در موجود جدي مشكلات از بخشي من اعتقاد
دولت مثلا يعني است ، عرصه اين در وكالتي توسعه از ناشي
كتاب توليد ميزان و آمار افزايش در كه دارد زيادي انگيزه
كتاب عرضه براي مناسب ساختهاي زير كه حالي در كند ، دخالت
مختلف امور در دولت تصنعي مداخله لذا ، نيامده بوجود
.كرد خواهد تشديد را موجود مشكلات تنها توليد و توزيع
توليدمان ، با درمقايسه و نياز قدر به ما مثال ، بطور
بخش در ديگرنبايد دولت و نداريم كتاب عرضه براي ويترين
.كند دخالت تصنعي كاملا شكل به و بيايد توزيع
و بسترسازي نقش بايد كشور نشر توسعه در دولت نقش يعني *
باشد؟ تسهيلكنندگي
ساختهاي زير ايجاد عمدتا دولتها ، وظايف توسعه ، بحث در -
.است توسعه سرراه از موانع رفع و مناسب و لازم
دولتهاست ، وظايف جزو نشر ، امور تسهيل بحث همين مثال ، بطور
توسعه سرراه از را موانع و كنند ايجاد را ساختها زير كه
شود واگذار صنوف و تشكلها به بايد امور اجرايبردارند
.بپردازد بخش اين در سياستگذاري كارهاي به صرفا دولت و
ميتواند نشر حوزه در صنفي تشكلهاي به اتكا با دولت
و پتانسيل از طرفي از و دهد افزايش آنها در را خودباوري
.ببرد را استفاده حداكثر آنها بالاي توان
صحرايي فريبا:از گفتوگو
... اما دارد ، مخاطب شعر
از و است شعري متفاوت كارهاي لازمه نوآوري ، و خلاقيت
را خود آثار شاعر عنوان به امروزه كه عظيمي خيل ميان
اين از انگشتشماري يا اندك تعداد فقط ميكنند منتشر
برخوردارند ويژگي
:اشاره
انتشار روز نخستين از كه را بحثي صفحه ، اين خوانندگان
مخاطب بحران" موضوعميدانند كردهايم ، دنبال شعر صفحه
به بخش اين در كه است مباحثي سلسله محور "امروز شعر در
به خصوص اين در نيز متنوعي ديدگاههاي و پرداختهايم آن
گسترده بحث ، چنان اين دامنه بيترديد.است رسيده چاپ
آن باب در جامعه در موجود مختلف نظريات دارد جا كه است
و منتقدان شاعران ، از است شده سعي اساس ، براين.شود طرح
آنها همراهي كه بجوييم ياري باب اين در دانشگاه استادان
حاصل آنچه امر اين به توجه با.است گرامي و پربها بسيار
بحث اين تبيين به يك هر كه است انديشههايي عرضه آمده ،
كوتاه همين به موضوع ، اين قطعا و پرداختهاند
است شاعري عبدالملكيان محمدرضا.برسد اتمام به نميتواند
اين او ، باور درميخوانيم را ديدگاهش شماره اين در كه
و است تاويل قابل "ندارد؟ مخاطب امروز شعر چرا" كه سوال
نيز شكل هر كه طبيعي.شود عنوان شكل چند به ميتواند
گفت ، او كه را آنچه.دارد دنبال به را خود خاص بحثهاي
:ميخوانيم
عبدالملكيان محمدرضا
يكي.شود طرح صورت دو به ميتواند مخاطب بحران سوال
اين ديگر و است مخاطب بحران دچار همچنان شعر چرا اينكه
چرا) اول شكل اگر.است شده مخاطب بحران دچار چرا شعر كه
گفت بايد باشد ، مدنظر (است مخاطب بحران دچار همچنان شعر
است ، "دقيقه" حولوحوش هنوز ما كشور در مطالعه سرانه وقتي
:گفت نبايد ميرسد ، "ساعت" به كشورها برخي در كه حالي در
در مطالعه بحران" گفت بايد بلكه "شعر در مخاطب بحران"
جامعهاي هنر ، حوزه در و فرهنگي لحاظ به ما."جامعه
شنيدار و ديدار به خاطر تعلق و عادت بيشتر كه هستيم
داشته دوست كه آن از بيش را داستان يا رمان يك.داريم
فيلم قالب در را آن هستيم علاقهمند بخوانيم ، باشيم
چندين شعر ، شنيدن به تمايل همواره ما جامعه در.ببينيم
تيراژ دليل همين به.است شعر خواندن به برابرتمايل
ميشود ، عرضه كاست نوار صورت به امروزه كه شاعر يك شعرهاي
كه ميبينيم پس.است شاعر شعرهمان كتاب برابر ده از بيش
شامل هم را شعر كتاب كه داريم كتابخواني نام به مشكلي ما
.ميشود
دچار امروز شعر چرا كه باشد اين سوال از منظور اگر اما
باوري چنين بيانگر موجود واقعيت است ، شده مخاطب بحران
.نيست
سههزار تا دو و 50 دهه 40 در شعر ، سرآمدان كتاب شمارگان
عنوان دهها از تا ميكشيد طول نيز سال چندين كه بود جلد
درحال امابرسد سوم يا دوم چاپ به عنوان چند شعر ، كتاب
حتي و پانزدهم دهم ، چاپهاي به شاعران همان شعرهاي حاضر
نام ميتوان را سپهري "كتاب هشت" كتاب.ميرسد هم بيستم
امروز نسل شاعران از.است شده چاپ چندبار و چندين كه برد
با كه ميزنم مثال را امينپور قيصر مجموعههاي هم
.شدهاند مواجه مكرر چاپهاي تجديد و فراوان استقبال
امروز شعر وضع منتشره ، كتابهاي تعداد لحاظ به همچنين
در و مجموع در پس.نيست گذشته دهههاي با مقايسه قابل
بحران دچار شعر كه كرد عنوان نميتوان هم مقايسه مقام
.است شده مخاطب
هستند ، محدود شعر شاخص چهرههاي كه شود عنوان اگر اما
نوآوري ، و خلاقيت بايدگفت.است پذيرفتني مطلب ، اين
كه عظيمي خيل ميان از و است شعري متفاوت كارهاي لازمه
فقط ميكنند ، منتشر را خود آثار شاعر عنوان به امروزه
اين.برخوردارند ويژگي اين از انگشتشماري يا اندك تعداد
شعر به علاقهمندان و مردم بهتدريج نيز را چهرهها
خواهند آنها استقبال به گوناگون صور به و شناخت خواهند
.رفت
و جامعه ميان در كه است شاخص شعرهاي بحث ديگر موضوع
باره در.ميشوند تكرار مدام فكري ، خاص گروههاي خصوصا
و موضوعات شعر ، قدرت و قوت بر علاوه شعرها ، اينگونه
البته.ميكنند نقش ايفاي هم سياسي و اجتماعي مسايل
شعرها اينگونه شاعران كتابهاي حتي كه كرد فراموش نبايد
مانند شعري يعني نداشت ، بالايي تيراژ انقلاب از پيش هم
بيشتر است ، برخوردار هم استواري از كه اخوان زمستان شعر
و گرفت قرار استقبال مورد اجتماعي و سياسي شرايط دليل به
.نرسيد سوم چاپ به انقلاب قبل تا هم مجموعه همان البته
تلاش حاصل هم ، دست اين از شاعراني شعر كه آن مهمتر نكته
چهلسال از پس يعني.بود نيمايي شاعران و شعر چهاردهه
ظهور سپهري و فرخزاد شاملو ، اخوان ، چون شاعراني تلاش
چشم به انقلاب از تاقبل هم پديده اين البته.كردند
ابعاد همه در انقلاب كه كنيم فراموش نبايد و ميخورد
از شد باعث دگرگوني اين و گذاشت تاثير فرهنگي و اجتماعي
چه اگر آن ، عمر كه شود متولد شعري جريان يك انقلاب بطن
را آن بايد ولي داشت ، خود از قبل شعر با زيادي ارتباط
كرد طرح را ديگري ارزشهاي انقلاب ، .نمايد بيستساله شعر
پس اگراست داده نشان را خود بيستساله شعر همين در كه
خلق استوار و مانا شعرهاي تا شد تلاش چهلسال نيما از
در انقلاب شعر گفت بايد بود ، شرايط آن با متناسب كه شود
انقلاب شعر ارزشهاي و زبان ديگر عبارت به.است راه نيمه
ايهام زبان انقلاب ، از پيشاست گذشته با متفاوت كاملا
ايهام اين به نيازي انقلاب از پس كه بود جاري شعر در
شعر.ميگرفت خود به ديگري زبان بايد شعر لذا و نبود
راه يك يعني اين و مييافت تغيير گذشته به نسبت بايد
شعر براي چهلساله سي فرصت يك اگر ترتيب اين به.جديد
است ، امكانپذير بزرگ آثار خلق بگيريم نظر در انقلاب
انقلاب شاعران سوي از امروز كه هم كارهايي ميان در گرچه
داشته هم اجتماعي كاربرد كه بزرگ كارهاي است ، شده عرضه
.دارد وجود باشد
شعر
شدهاند بيحس من در عدهاي
آتشي منوچهر
فرزانه و عزيز صنعتي محمد دكتر به
معاصر ادبيات عميقشبر تحليلهاي خاطر به
شده بيهوش من در نفر يك
شدهاند بيحس من در نفر شش
برميگردد جانوردارد
آلوده را خوابم و خانه او از پيش زهمش بوي
كرده سيخ را روياهايم موي
را اشتهايم
پوسانده جايم همه مخاط بر
همسفره را پايم و دست و دل اشتهاي
شوري و بيرونق
افتاده بيصاحب و منگ
ميآيد دارد جانور
!گوش!لامسه!شامه هشياران ، از يكي !هاي
در را لادن و نسترن عسل فرق كه ذائقهزنده اي هاي ،
!مييافتي
!بيدار هميشه چشم اي هاي ،
ظلمتپيگيري اعماق در را دشمن چشم برق عبور كه
!ميكردي
!خون در پنهان هشيار ششم هاي ، اي
هستيد؟ كجا پس
ريختهاند؟ شما حلق داروييدر چه پس
...آ...مي دارد جانور
آمد
تير80
چرايي
(مشهد) فقيهي رسول
اگر بيگمان
نبودند قلم سياه تابلوهايت
ميطلبيدند دليل هم ترا رنگهاي
روشن اشاره
عبدالملكيان محمدرضا
و من از دانگ دو
بيسامان ستاره از دانگ يك
ميكنم بسنده روشن اشاره همين به
و من از دانگ دو
كوهستان كرامت از دانگ يك
شيرين شكوه همين با
ميكنم عبور كوچك وسوسههاي از
و من از دانگ دو
بهاران هواي از دانگ يك
شببو گل شاخهاي با
ميگردم بر خانه به
نگاهت سرريز شكوفههاي
نميدهند نم اما
دارند تازهاي عطر چه
دانگ در دانگ
نگاهت سرريز شكوفههاي
فردا
(كرج) سعيدي آزاده
آرزو قابهاي
احساس تبلور
كه فرداهايي و
.ميگذرند كنارمان از بيحوصله
قدمي يك در تو ميكنم باور
فرداييم حسرت در ما و
باتو كه
بيايد
كلمات
محمديزاده بابك
است كلمات شعر ، شكوه
توست آن از كلمات و
كدام من يا تو حالا
ميگذاريم؟ قدم
شعر آخرين
انگليسي شاعر بايرن ، لرد
پژمان آرش:ترجمه
من عمر روزهاي برگ
موقع از پيش
گرديد پژمردهوخشك
عشق
من براي ديگر
نيست گل تاجهاي به آراسته
مدتيست
نميبرم لذتي آن از
نمانده جاي به برايم چيزي و
رنجهايش و دردها جز
امروز
مهاب
مدام رانندهاي
عرق از ميكند پيشانيپاك
است نيمروزي چرت در باد
ما و
ايستگاه كسالت در
.انتظار به
جلو به گامي گاهي
دور به نگاهي و
كه
...شايد
اول جاي به بازگشت ناسزاگويان ، و
***
ميآيد
واميد
ميافتد پت پت به
.ازدحامسواران از
منتظران ، هجوم
دويد ، مي جوي سوي كه سوسكي شدن له
پيرمرد ماندن عقب
آغوش ، در كودكي زنيبا نيز
:ما نفرت و پربغض تقلاي و
!وزد؟ مي بخت پرچم بر باد
سوسك
است دوخته جوي گنداب به چشم
مولوي
(قزوين)شفيعي مجيد
رقصهايم تا
شمس آمدن براي
كند هموار را زمين
گلويم در
جهان نيهاي تمام
مينوازد مولوي
|