جامعه و انسان
انديشه تازههاي
جامعه و انسان
اجتماعي و هنري منتقد و فيلسوف دلوز ، ژيل :اشاره
ژاك انقلابي شاگرد و روانكاو ;گتاري فليكس و فرانسوي
عنوان به همواره اجتماعي ، نظريات و فلسفه جهان در لاكان ،
در دلوز.ميشوند شناخته پژوهشي و فكري همكار و دستيار
بعدها و فرويد ماركس ، تاثير تحت خويش زندگاني آغاز
مه 1968 دانشجويي شورش در او.گرفت قرار نيچه بهويژه
دوستي براي بود آغازي اين و شد آشنا گتاري با پاريس
ساز در ژرفنگري با انديشمند دو اين.آنها ساله چندين
بانگاهي و سرمايهداري بهويژه و مدرن جامعه وكار
به نيچه از تاثيرپذيري و ماركس و فرويد آراي به منتقدانه
كتاب چندين آن حاصل كه يازيدند دست خويش انديشههاي بسط
فلسفي مقالات فراوان شماري و اديپ ضد معروف كتاب جمله از
با دلوز.است بوده مدرن انسان و جامعه نقد در اجتماعي و
:كه است گفته وي درباره جايي فوكو ، و داشت دوستي نيز فوكو
مطلبي "دارد امكان ورزي فلسفه هنوز كه داد نشان دلوز"
مهمترين از برخي بر است مقدمهاي ميآيد ، پي از كه
.آنها روانكاوانه و اجتماعي فلسفي ، انديشههاي
در انسانها نقش و جامعه شكلگيري چگونگي درباره بحث
دو يكي از بهويژه كه بوده مسائلي مهمترين از آن سازوكار
را فيلسوفان و نگاران تاريخ انديشمندان ، توجه گذشته سده
.است ساخته متوجه خود به
معاصر فيلسوف و انديشمند دو ;"گتاري فليكس" و "دلوز ژيل"
به خويش اجتماعي و فلسفي آثار و نوشتهها در فرانسوي
و مدرن جامعههاي بهويژه و گذشته جامعههاي سرشت تحليل
.پرداختهاند سرمايهداري
به منتقدانه نگرش و تاثيرپذيري با گتاري و دلوز
مدرن جامعه سازوكار تحليل به فرويد و ماركس انديشههاي
تحليل ، اين در آنها رويكرد روي اين از.آوردهاند روي
از تاثير با آنها.است روانشناختانه -جامعه رويكردي
طبيعت جنبه دو داراي انسانها كه بودند باور براين فرويد
و آرمانها) اجتماعي وجنبه (غريزهها و ميلها) شناختي
يك از انسانها كه ، معنا بدينهستند (فرهنگساز ايدههاي
و دارند را خود طبيعي ذات و غريزهها به بازگشت ميل سو
خويش طبيعي ميلهاي و غريزهها زدن واپس با ديگر سويي از
بنابراين پس ، مييازند دست تمدنآفريني و فرهنگسازي به
تقابل انسان فرهنگي و اجتماعي آرمانهاي و غريزي ميل ميان
اين ميان كشمكش حاصل فرهنگ و تمدن و دارد وجود بنياديني
زمره از كه گتاري ، فليكس بهويژه زمينه ، همين در.است دو
از تاثير با بود ، فرانسوي روانكاو لاكان ژاك شاگردان
از نويني برداشت به روانكاو و فيلسوف اين انديشههاي
تا كودك لاكان ، ديدگاه از.آورد روي غريزي ميل ساختار
پاسخي وي غريزي نيازهاي است ، مادر امن دامان در كه زماني
و مادر جدايياز آغاز با اما مييابند بيدرنگ و فوري
ميگيرد ، قرار پدر نام به جديدي فرد برابر در كه هنگامي
لاكان ، اصطلاح در كه ميشود گشوده وي بر جديدي قلمرو
كودك لاكان ، ديدگاه دردارد نام زبان يا نمادين قلمرو
قلمرو به واقع در نمادها و زبان دنياي به ورود با
غريزيش نيازهاي نشدن برآورده از ناشي كمبودهاي و فقدانها
به انسانميل در هميشه اين بنابر پس ، .ميگذارد پا
كودكيش خاطره در كه آنگونه غريزي ، طبيعي نيازهاي ارضاي
نياز يعني ميل لاكان ، نظر از.دارد وجود ;يافته تجسم
با هميشه ميل رو اين از و نشده برآورده طبيعي يا غريزي
ارضا پاسخي بيآنكه -اميال پس از اميال و است انسان
.هستند خروش و جوش در انسان وجود در -باشند داشته كننده
نيازهاي ارضاي كه فرويد خلاف بر گتاري و دلوز بنابراين
خلاف بر نيز و امكانپذير هنر و رويا در فقط را غريزي
بود باور براين و دانسته ناممكن را ميلها ارضاي كه لاكان
شدن رانده پس به و افتادن تعويق بابه هميشه ما كه
از انساني ميل كه بودند نظر براين روبهروييم ، ميلهايمان
كه گونهاي به است ، برخوردار پويا نامحدودو گسترهاي
نام ميلگرا ماشين به انساني رواني سازوكار از آنها
جامعههاي شكلگيري روند آنها نظر از اساس اين بربردند
اميال گذاري رمز -است1 نبوده بيرون حال دو از بشري
پيدايي آغاز كه معنا بدين. اميال از گشايي رمز-و2 انساني
ميل اسارتگيري و كشيدن بند به با است مصادف جامعه هر
.جديد شكلبنديهاي و قالبها در انساني پوياي و زايا
از داشتند ، قبيلهاي و سنتي خصلتي كه گذشته جامعههاي
را ويژهاي نظم خود خاص سازمانهاي و نهادها ايجاد طريق
رمزگذاري و قالببندي لازمه ويژه نظم اينآوردند پديد
جامعههايي ، چنين در بنابراين.بود انساني پوياي اميال
قانون و نظم اين والاي نمونه مستبد ، فرمانرواي و حاكم
و رفتار پس.بود نظم عيني تجسم حاكم.ميگرديد اجتماعي
قرار نوپديد نظم اين بند و قيد در انسانها فردي اميال
پس به انسانها زاياي اميال جامعههايي چنين در.ميگرفت
از و شده محبوس جديد ، اجتماعي قالبهاي در و شده رانده
جامعهها ، دراين كه است مسلم.ميماند باز پويايي و تحرك
برخوردار ايستا ، خصلتي از جامعه و شده سلب فرد از آزادي
واپسزني با اجتماعي نظم و جامعه بنابرايناست بوده
نظردلوز از اما.ميگيرد شكل انساني اميال وسركوفتگي
از كه سرمايهداري جامعه يا مدرن جامعه واقعيت وگتاري ،
گونهاي به ميكنند ، ياد متمدن سرمايهداري ماشين به آن
نيز سرمايهداري نظام كه معنا بدين.است ديگر
و انساني اميال واپسزني اساس بر سنتي مانندجامعههاي
ولي ميگيرد خودشكل خاص نهادهاي در آنها رمزگذاري
دارند سنتي جامعههاي با تفاوت يك سرمايهداري جامعههاي
انسان كشيده بند به اميال سرمايهداري جامعه ;اينكه وآن
براي و ساخته آزاد قبيلهاي سنتهاي و نهادها قيد از را
با خود ، همزمان نوبه به ولي آورده ارمغان به آزادي انسان
اجتماعي نوين حوزههاي و قلمروها گسترش و ايجاد به آن
دست روابطاجتماعي و دولت خانواده ، جديد شكلهاي مانند
كاركرددوگانه اين از وگتاري دلوز.است يازيده
و ازسويي رمزگشايي يعني سرمايهداري و مدرن جامعههاي
شيزوفرنيك سرشت به ديگر سويي از رمزگذاري
اصطلاح اين.كردهاند تعبير جامعهسرمايهداري
پارگياي دو.است شخصيتي پارگي دو معناي در روانكاوانه
حكايت فرد يك رواني متقابل و متضاد جنبههاي از كه
با تقابل در گتاري و دلوز ديدگاه بنابراين ، .ميكند
نظرگاه از.ميگيرد قرار تاريخ ماركسيستي تحليل و ديدگاه
تضاد حاصل بشري ، جامعههاي تحول روند ماركسيستي ، تحليل
اين كه بودند معتقد (وگتاري دلوز) آنها.است طبقاتي
ميان تقابل اساس بر كه جامعه و تاريخ از ماركسيستي تحليل
و دقيقساز و درست درك از شده ، بنا ايدئولوژي و توليد
مانند به ماركسيستي ، تحليلميماند فرو انساني ميل كار
وغير ناكارا منفعل ، چيزي به را انساني ميل فرويدي ، تحليل
.است كرده بدل مستقل
در مه 1968 ماه دانشجويي شورش به آنها ميان اين در
اشاره داشتند ، شركت آن در فعالانه نيز خود كه فرانسه
تعبيري به يا شورش اين كه باورند اين بر آنها.كردهاند
از را انسان رهايي و آزادي رهاورد ميتوانست انقلاب ،
نظمي شاهد يادشده ، شورش از پس اما آورد ، فراهم سلطه
واقع در و شديم -داشت وجود نيز آن از پيش كه -سركوبگر
بازسازي گذشته خفقانآور و استبدادي نظم چگونه كه ديديم
هيچ كه ميگيرند نتيجه وگتاري دلوز كه اينجاست از.شد
در -ميپندارند ماركسيستها كه گونه آن -ديالكتيكي منطق
تضاد فرايند تاريخ.ندارد وجود تاريخي رخدادهاي پس
جامعه در يا) زبردستان و فرودستان ميان طبقاتي
بنابراين.نيست (سرمايهداري و پرولتاريا;سرمايهداري
جامعه و تاريخ حركت تبيين در ماركسيستي تحليل از بايد
دلوزوگتاري.كرد اتخاذ پساماركسيستي نظرگاهي و گزيد دوري
و بردگان اخلاق درباره نيچه انديشههاي از بهرهگيري با
نظر اين بر "وبد نيك فراسوي" كتاب در سالاران اخلاق
تاريخ در ذهنيت يك آن پيرو به و طبقه يك فقط كه بودند
وذهنيت طبقه هم ، آن و داشته وجود انساني جامعههاي
طريق از سنتي ، جامعههاي در كه ذهنيتي.است بردگان
زاياي و پويا اميال سياسي ، فرمانروايان و اجتماعي رهبران
اين در.ميكند سركوب را آنها و گرفته بند به را انساني
و ميافتد كار به آدميان ضد بر انساني اميال جامعهها ،
از و آورده پديد آنها در را خطا و گناه احساس
ميسازد ، بردهوار ذهنيتي داراي و بيمارگون آنهاموجوداتي
آنها تعبير به كه ياسرمايهداري مدرن جامعههاي ولي
ذهنيتهاي سلطه از انسانها آزادسازي با است "تاريخ پايان"
قرار جديدي بندهاي اسير را او قبيلهاي ، و بردهوار
وشايد شكاف يك حاوي مدرن جامعههاي بنابراين.ميدهد
اگرچه بهتر ، عبارت به نيز و هستند خودشان ذات در تناقضي
تقدسزدايي و پديدههااسطورهزدايي همه از مدرن جامعه
را خود ويژه مقدسات و اسطورهها نهايت در ولي كرده ،
.است آفريده
دوگانه ويژگي اين از دلوزوگتاري كه گفتيم پيشتر
.كردهاند تعبير شيزوفرنيك خصلت به مدرن جامعههاي
در انساني ميل پويش و حركت جامعههايي ، چنين در بنابراين
تعبير به كه شيزوييدي ميل -است1 نوسان در جهت دو
ضد بر لذا و است انقلابي و اجتماعي ضد دلوزوگتاري ،
اسارت به را انساني آزادي كه شدهاي تثبيت نهادهاي
اميال همان واقع در كه پارانوييدي ميل -ميشورد 2 كشيده ،
لذا است ، مدرن اجتماعي رمزگان در انساني كشيده بند به
برخوردار اجتماعي خصلت از و بوده مرده و افسرده ميل اين
بر.دارد خودش واپسزدگي به گرايش پارانوييدي ميل.است
و دارد اجتماعي خصلتي هم مدرن جامعه در انسان بنيان ، اين
دلوزوگتاري.اجتماعي ضد يا ستيز اجتماعي خصلتي هم
ميل به صرفا فرويدي تحليل و ماركسيستي تحليل كه معتقدند
پرسيلان و پويا ميل ازدرك و دارند توجه پارانوييدي
تحليل در دلوزوگتاري رو اين از.ميمانند غافل شيزوييدي
از مدرن ، جامعههاي بويژه جامعهها تحول چگونگي
را وروشي رفته فراتر فرويدي-ماركسي چشمانداز
تحليل.است معروف شيزوييدي تحليل به كه برگزيدهاند
-ماركسي چشماندازهاي فراسوي در تا ميكوشد شيزوييدي
تناقضهاي و بپردازد مدرن جامعه كالبدشكافي به فرويدي
وكشف بازسازي به فرجام ، به و نمايانده را آن از حاصل
سلطهآميز اشكال درون از انساني پوياي زاياو ميل دوباره
افقي ترسيم پي در وگتاري دلوز بيگمان.آيد نايل اجتماعي
.بودهاند كنوني انسان براي جامع و پويا
ارشاد رضا محمد:اقتباس و ترجمه
اينترنت:منبع
انديشه تازههاي
خرداد گفتمان
:ناشر /نجاتي عليمحمد:كوشش به /خرداد گفتمان:كتاب نام
/تومان بها2500 /زمستان 1379 اول ، :چاپ نوبت /آتيه
نسخه شمارگان2000
اجتماعي ، پژوهشگران از بسياري باور به - خرداد 1376 دوم
اين تاريخ بستر در ژرفي تحولات حاوي - فرهنگي و فكري
.بود سرزمين
فوران نوعي به كه خرداد ، دوم گفتمان رو اين از
جامعه سيريناپذير عطش آن دنبال به و اجتماعي خواستههاي
ژرفنگري ، به نياز بود ، نقد و آگاهي دانستن ، براي
.ميكرد احساس خود در را فرهنگسازي و تاملپردازي
به تازگي به كه "خرداد گفتمان" كتاب گفتوگوهاي مجموعه
رسيده چاپ به روزنامهها در بار نخستين درآمده نشر بازار
فرهنگي مسائل تا شده كوشيده كتاب اين گفتوگوهاي دراست
انقلاب از پس تحولات بستر در خرداد دوم گفتمان نظري و
.شود گذارده بررسي و بحث به اسلامي
جهان - مدني 2 نهادهاي و مدني جامعه - فصل1 سه از كتاب
تاريخ ، و اسلامي انقلاب - و 3 جهاني ، جامعه و اسلام
گفتوگوهاي و است شده تشكيل ايران در فرهنگ و سياست
انجام ديني و اجتماعي فكري ، انديشمندان با حاضر مجموعه
.است شده
دانشمند و رياضيدان زنان
/كني ميريام:نظر زير /دانشمند و رياضيدان زنان:كتاب نام
تومان بها1400 /ني نشر:ناشر/اميني پرويز:ترجمه
شده برده نام رياضيدان زنان از معدودي كتابهاي در تاكنون
در را خود جايگاه علم تاريخ اوان همان از كه زناني.است
رياضيات پيشبرد در صبورانه و ثبتكردهاند دانشها مادر
.كشيدهاند زيادي ناملايمات و رنجها
كه (NCTM)كانادا و آمريكا رياضي معلمان ملي انجمن
ياري به ميكشد دوش به را رياضي معلمان آموزش مسئوليت
انديشههاي علوم ، و رياضي برجسته معلمان از نفر بيست
كتابي در را ديگر دانشمند هفت و رياضيدان زن پانزده علمي
تا است كرده جمعآوري "دانشمند و رياضيدان زنان"نام به
به بشري دانش تكامل در را زنان جايگاه بتواند شايد
.كند گوشزد علمي جامعه
زنان مبارزات جنسي ، تعصبات گونه هر از دور به كتاب اين
.ميدهد نشان خود همسران و برادران پدران ، كنار در را
و دستاوردها وقايع ، دقيق بيان دليل به كتاب اين
سال 1996 كتاب عنوان به گذشته قرون در زنان انديشههاي
.شد برگزيده متحدهآمريكا ايالات
|