كه نيمهاي خوانندگان نگاه از سينما
ميماند پنهان همچنان
سينما افغانيهادر ويژه فيلم گزارش
شد منتشر پارتي فيلمنامه
گيشه براي فقط
فقر و جهل جغرافياي
اروميه در خانواده فيلم جشنواره دومين
ميشود برگزار
توليد تازههاي
كه نيمهاي خوانندگان نگاه از سينما
پنهانميماند همچنان
واكنشهاي با ميلاني فيلم آخرين انقلاب ، نسل ميان در
رااپورتونيستي ، آن برخي شد ، خواهد روبهرو متفاوتي
بازماندگانجريانهاي نفس حديث هم برخي و رفرميستي برخي
قضاوت كه آناني ميخوانند ، انقلاب از پس سال سه سياسي
...شود داده آنها به پاسخگويي فرصت بيآنكه شدند ،
بيش تاريخياش و تحليلي وجه بر تمركز جاي به فيلم ، اما
عشق اين خود اصولا كه است پرداخته ممنوع عشقي به همه از
چگونه و خرمگس به كنيد نگاه) ميآيد چپ ادبيات از ممنوع
تاريخي بستر در بهانهاي بيهيچ كه (شد؟ آبديده فولاد
شدت را فيلم دراماتيك بار تا است شده داده جاي ماجرا
چالش براي زمينهاي ممنوع عشق اين ديگر سوي از.ببخشد
(آن عام مفهوم به چريكي يا) روانه چپ مشي و انديشهها
.است شده
حزب جوانان سازمان سابق عضو و هنري منتقد جاويد روزبه
را كوچك چريك خانم تا مييابد فرصت ترتيب اين به توده ،
.بخواند فرا راست راه به خود روشنفكرانه مواعظ و نصايح با
اين جاي به اگر كه كرد تصور نميتوان اصولا بنابراين
يا و نداشت وجود فرشته تحول براي ديگري چيز عاطفي ، رابطه
ميشد ، مسلكش هم رفقاي از يكي عاشق فرشته اگر بدتر ، آن از
بايد پس !نداشت وجود ميلاني براي آن بازنمايي امكان
دختري فرشته ميشود؟ آشكار ما بر پنهان نيمه كدام پرسيد
هنرمند و موقر مردي عاشق نگاه ، يك با كه است ساله 19
در را خود رويايي مرد او چرا بدانيم بيآنكه ميشود ،
و !ميداند بيعمل عالم را او كه مييابد روشنفكري وجود
عقيده هم كه پسر دانشكدهايهاي هم حيرتانگيزي طرز به
اصلا آيا ترتيب اين به شدهاند ، محو فيلم در فرشتهاند
فرشته است؟ بوده (ميلاني رغم به) فمنيستي مبارزهاي اين
را اراني كتابهاي ميخواند ، فلسفه آنكه با فيلم اين در
و ساله جمعبندي 3 جزني ، بيژن ساله تاريخ 30 نخوانده ،
!است نخوانده را راوندي مرتضي ايران اجتماعي تحولات تاريخ
هم مراجعه مورد كتب اولين جزو ظاهرا كه كتابهايي)
را كتابها اين او (است بوده زمان آن در او مسلكيهاي
زنداني خود كه روشنفكري زن جانب از بعد تا است نخوانده
او همفكران تمام به سرزنش اين و شود سرزنش بوده ، شاههم
جاويد نسلان هم حرفهاي برابر در فرشته.شود داده تعميم
تنها ميگذرند ، او نسل هياهوي كنار از موقر و آرام كه
سرخورده جاويد عشق از كه هنگامي اما ;ميدهد تحويل شعار
!ميشود تنگ خانهاش براي دلش و ميدهد سر گريه ميشود ،
عالي تكنوكرات يك خانهدار و مطيع زن به تبديل هم بعد
آيا !بيابد را خود جانفشانيهاي پاداش تا ميشود رتبه
است؟ نسل اين پنهان نيمه اين واقعا
اختلال دچار سخت را فيلم واقعگرايي كه ديگري اشكال اما
است ، بوده ميلاني حافظه ضعف از ناشي حتما و ميكند
فرشته روايت ، ابتداي در است ، وقايع زماني سير در اغتشاش
بدون ولي ميكند ، مشخص شروع نقطه عنوان به را سال 57
سه تا دو زماني فاصله يك در بعدي حوادث انقلاب ، به اشاره
ميپردازد آنها به گونهاي به فيلم ولي.ميدهند رخ ساله
مثلا.است داده رخ ماهه شش زماني فاصله يك در گويا كه
جنگ آغاز و سال 59 اواخر در بنيصدر قواي كل فرماندهي
از قبل فرشته متبوع سازمان فيلم ، در كه حالي در بود ،
قوا كل فرماندهي عليه ارديبهشت 59 در دانشگاهها تعطيلي
كه اجناس شدن كوپني ترتيب همين به يا !ميدهد اعلاميه
به موسوم جريان و دانشگاهها تعطيلي از بعد به مربوط
در انشعاب همچنين يا و است جنگ آغاز در و فرهنگي انقلاب
موصوف سازمان هواداران و اعضا دستگيري سرانجام و سازمان
واژگوني ترتيب اين به و گرفت صورت خرداد 60 از 30 پس كه
حتي كه دهه 80 تماشاگر براي غريب بازنمايي اين در تاريخ
آنها اعضاي حداكثر و نشنيده هم را سازمانهايي چنين نام
به را او ميآورد ، حساب به ناشناخته شورشيان زمره در را
ميخواند؟ فرا تاريخ درباره تازهاي قضاوت چه
از 20 پس خاطراتجمعي فراخواني كه نميداند ميلاني آيا
بدهد؟ را فرشتهها پاسخ بتواند كه نيست آسان آنچنان سال
فراموش نسل اين حرفهاي شنيدن و بازنگري به او دعوت اما
است ، كرده عبور بسياري پرتگاههاي و تنگناها از كه شده
چه اگر است ، ستايش قابل عادلانه قضاوتي به رسيدن براي
...است شده دير بسيار
فضاسازي شخصيتپردازي ، ضعف و محتوايي اشتباهات از صرفنظر
از پيش در دانشگاه محيط دو تضاد نمايش در بهويژه) فيلم
فضا براين اما است ، قبول قابل (آن از پس و فرهنگي انقلاب
ميكند سنگيني درام ظرفيت از بيش فيلم موسيقي گاه به گاه
.ميبرد ميان از را صحنهها برخي واقعنمايي حس كه
مورد در حداقل كه چند هر است باور قابل فيلم بازيهاي
مورد در و انگيزشي پسزمينه دريافت بدون فرشته شخصيت
شخصيتپردازي سنگياش ، چهره و مونوتن لحن روزبه
.ميدهد قرار تاثير تحت را فيلم واقعنماي
و مدارا اهل كه است داده نشان فيلمهايش با ميلاني
كه ميرسد نظر به "پنهان نيمه" در اما نيست ، محافظهكاري
را چپ انقلابي مانتاليسم سانتي و هيجانطلبي ناچار به او
نسل نوستالژيك ماهيت كه نبردي است ، فراخوانده نبرد به
براي ميشود ناچار سرانجام و ميبرد سوال زير هم را خودش
پنهان ديگر حجابي در را فرشته چهره ديگري ، سخن ابراز
چه ميماند باقي ناشناس فرشته وقتي ترتيب اين به.سازد
نسلان هم و او درباره قضاوت درباره بازنگري به دعوت جاي
رخ پنهان نيمه كدام فراخواني چنين در آرمانگرايش؟
مينمايد؟
حبيبينيا اميد
سينما افغانيهادر ويژه فيلم گزارش
درباره ويژه گزارش با فيلم گزارش سينمايي نشريه
.شد منتشر سينما در افغانيها
گفتوگو جهان ، سينماي قهرمانان ماندگاري راز و چهره 20
سينماي فرهنگي تروريستهاي و پليسها رابرتردفورد ، با
جوان ، سينماگران معرفي اينترنت ، در سينما راهنماي ايران ،
فيلمهاي نقدوبررسي تلويزيون ، در انقلاب ناگفته روايت
دو تكاندهنده گزارش و آتش و آب نفر ، دو براي چتري
اين در كه است مطالبي ديگر از افغانستان از فيلمساز
است رسيده چاپ به فيلم گزارش هفتهنامه دو شماره
شد منتشر پارتي فيلمنامه
درباره روز اجتماعي - سياسي درام يك پارتي فيلم
در اما تلخ نگاهي كه است ايران معاصر روزنامهنگاري
اين.دارد ايران آينده و بيان آزادي به پراميد نهايت
با همراه را مقدم سامان نوشته پارتي فيلمنامه كه كتاب
علاقهمندان اختيار در فيلم عكسهاي از مجموعهاي
با صفحه در 238 آفرين توفيق انتشارات سوي از قرارداده
.است شده منتشر تومان بهاي 1950
متن داستان ، اصلي شخصيتهاي تحليل نويسنده ، يادداشت
جنبي اطلاعات فيلم ، عوامل معرفي فيلم ، موسيقي انگليسي
سامان با گفتوگو نويسنده ، آثار ديگر و فيلمشناسي فيلم ،
است مطالبي ديگر از توفيقآفرين كتابهاي فهرست و مقدم
.است رسيده چاپ به كتاب اين در كه
گيشه براي فقط
پس روشنفكر تماشاگر ذائقه از است تركيبي "آتش و آب "فيلم
كه وقتي - سينما ايراني تماشاگر.گيشه و خرداد دوم از
آنكه براي ميرود فيلم تماشاي به -نيست سينما سينما ،
.كند تعجب و بشنود نميشنيده ، اين از پيش كه را حرفهايي
به او در را زودگذر اشتياق اين خرداد ، دوم از پيش سانسور
و جملات فيلمها ، كه هرقدر تدريج به حالا و آورده وجود
باشند ، داشته بيمحابايي تصاوير و غريب و عجيب واژگان
حتي حالا زيرا.برميانگيزند كمتر را تماشاگر كنجكاوي
واژههايي فيلمسازاني چنين به كه هم سينما سطحي منتقدهاي
ميدادند صله را "شجاع" و "نوگرا" و "جسور" قبيل از
.دادهاند دست از را خود ذوقزدگي
خود ذاتي هوش به توسل با جيراني فريدون نيز را گيشه اما
را توجه جالب فيلمهاي از فهرستي او ميكند ، پيشبيني
استفاده قابل منابع اين از را هرآنچه و ميگذارد پيشرو
را او تازهساز آثار سكانسهاي تكتك.برميگيرد است ،
.برد نام تقليدياش و ارجاعي منبع ذكر با ميتوان
اصول بر شدت به كه - هم فيلمنامه چندين اين از پيش او
فيلمسازان دست به و نوشته - است استوار فيلمفارسي
مفتخرانه نوگرا فيلمسازان حال.است داده بيفيلمنامه
توجه تمناي هم و دستيازيدهاند مضامين همان به دوباره
طويل صف در را گرفتنشان قرار تمناي هم و دارند را مخاطب
.هنريها
عرصههاي ساير كه همانطور است ، نيازمند آزادي به سينما
از برخي اما.هستند آن محتاج ماندن زنده براي نيز هنري
ديگران از را امكان اين رفتارهايخود ، با سينما اهالي
.گرفت خواهند
است ، دوران تمام فيلمساز هم او كه ديگري فيلمساز قول به
ساخته ، را خويش طويلالمدت و گران فيلمهاي همواره
و گرفته مريزاد دست پيشين مسئولان از بسيار جايزههاي
مهمترين" ;دارد بالا مقامات اخذ به چشم نيز اكنون
اين در ادبيات و هنر و فرهنگ عرصه در خاتمي دستاورد
حذف و قيممابي و اربابمنشي بساط شدن برچيده دوران ،
."است بوده نخبگان بر سلطه زبان
از را خاتمي دستاورد مهمترين خود رويهاي بازياده
.بازنستانيم ادبيات ، و هنر و فرهنگ عرصه
معصومي بيتا
فقر و جهل جغرافياي
جامعه معنوي و مادي عقبماندگي و فرهنگي فقر و جهل
و جنگ بنمايه و ريشه و معضل مهمترين افغانستان ، جنگزده
مستولي سرزمين اين بر سالهاست كه است وخشونتي خونريزي
.است گرديده
جهل اين بر درستي به سفرقندهار فيلم در مخملباف محسن
وريشهجنگ عقبماندگي علت را آن و ميگذارد انگشت فرهنگي
.ميداند كشور اين بر حاكم وخشونت
آن ، عيني ترسيم و جنگ به مستقيم پرداختن جاي به مخملباف
زنان و كودكان حقوق نقض به بويژه و فرهنگي معضل اين به
.ميپردازد افغاني
به كمك براي كاناداست ، مقيم كه نفس نام به جواني زن
را خورشيد كسوف روز در خودكشي قصد كه "خورشيد" خواهرش
او همراهي با فيلمساز و ميشود كشور اين عازم دارد ،
اين مصيبتزده مردمان و زيستي شرايط از دهشتناك تصاويري
مناسبات و روابط حاكميت.ميكشد تصوير به را كشور
حقوق سلب مردان ، براي همسري چند ،(مردسالاري) پدرسالاري
جغرافياي...و عصبيت و خشونت آموزش و تبليغ زنان ، وآزادي
.است آكنده را كشور اين
حاكم آموزشي نظام از پرده خانه ، مكتب تكاندهنده سكانس
اغواي به را ونوجوانان كودكان:برميدارد منطقه اين بر
كاربردشمشير فقط آنان به و ميدهند مغزي شستشوي كفينان ،
.درآورند پاي از را "دشمن"آن با كه ميدهند ياد تفنگ و
و درستيبيغوله به فيلم ، از فصل اين ميزانسن و پرداخت
.ميكند تداعي را خانه سلاخ
از پرده كه است "شفاخانه" فصل ديگر ذكر قابل سكانس
"حكيم صاحب":برميدارد كشور اين درماني و بهداشتي وضعيت
به روسها با مبارزه براي كه آمريكايي سياهپوست يك
روسها شكست از پس خودش گفته به سرانجام و آمده افغانستان
و التيام در نهايت در آنرا و برخاسته خدا جستوجوي به
.مييابد منطقه ، اين محرومان تغذيه و درمان
تصاحب براي جنگي معلولان هجوم و سرخ صليب تكاندهنده فصل
ميشود ، رها آسمان از چتر با كه مصنوعي پاي و دست
مرد موزون حركات صحنه يا و است فيلم تصاوير ازهولناكترين
.است ناشدني فراموش همسرش مصنوعي پاهاي با افغان معلول
بارز ويژگيهاي از سفرقندهار فيلم در مخملباف نمادين بيان
فيلم ابتداي عنوانبندي در خورشيدگرفتگي نمايش:است فيلم
است ، خودكشي آستانه در كه نفس خواهر خورشيد نام انتخاب و
حيات ، و خاك نفس ، مثل فيلم شخصيتهاي براي انتخابي نامهاي
...بازرسيو هنگام زنان چادر زير از ساز و كتاب كشف
.ميرود شمار به آن ازمصاديق
فيلمساز:است آن وبيسرانجام معلق پايان فيلم ، ضعف نقطه
از نشان ميكندكه رها دستگيري و زندان آستانه در را نفس
.دارد وبيحوصلگي تعجيل
ترابي جلالالدين
اروميه در خانواده فيلم جشنواره دومين
ميشود برگزار
:كرد اعلام غربي آذربايجان اسلامي ارشاد و فرهنگ كل مدير
در امسال شهريورماه در خانواده فيلم جشنواره دومين
.ميشود برگزار اروميه شهرستان
برگزاري ستاد جلسه در سپهري محمدباقر حجتالاسلام
سينمايي معاونت همكاري با جشنواره اين:گفت جشنواره
و شهر سينمايي موسسه و اسلامي ارشاد و فرهنگ وزارت
اول نيمه در غربي آذربايجان نهادهاي و سازمانها
.ميشود برگزار شهريورماه
بخش و است اروميه شهر در جشنواره مركزيت:افزود وي
.مييابد ترتيب مهاباد و خوي شهرهاي در آن مسابقه
همايش و جوانان ساخته كوتاه فيلمهاي نمايش:گفت وي
جشنواره برنامههاي ديگر از نمايشگاه برگزاري و خانواده
.بود خواهد
برگزاري دليل جلسه اين در نيز شهر سينمايي عامل مدير
به بخشيدن رونق را استانها در فيلم جشنوارههاي
سوي به جوانان دادن سوق و استانها سينمايي فعاليتهاي
.كرد ذكر بومي و ملي فرهنگ
نهم تا هفتم روزهاي در جشنواره اين:گفت شاداب نريمان
در خانواده موضوع با فيلم حدود 15 شركت با ماه شهريور
.شد خواهد برگزار اروميه هنري و فرهنگي مجتمع شمس سالن
شاخص بازيگران و هنرمندان امسال درجشنواره:افزود وي
تهيهكنندگان و كارگردانان همراه به سينمايي فيلمهاي
به جوانان خصوص به مردم اقشار با و مييابند حضور كشور
.كرد خواهند وگو گفت حضوري صورت
و اروميه شهردار و شهر اسلامي شوراي رئيس جلسه همين در
و صدا نماينده و استان اسلامي جمهوري خبرگزاري رئيس
برگزاري اهميت تشريح با نيز غربي آذربايجان مركز سيماي
پيشبرد براي را خود متبوعه سازمان آمادگي جشنوارهها
.كردند اعلام جشنواره اهداف
با نيز غربي آذربايجان استاندار امنيتي و سياسي معاون
مردم:گفت ايران در خانواده محكم پايههاي به اشاره
نوسازيهاي و بازسازي با هستند مصمم غربي آذربايجان
را استان چهره از عقبماندگي گونه هر اجتماعي و عمراني
.كنند پاك
توليد تازههاي
زنان زندان
حكمت ، منيژه ساخته اولين "زنان زندان" سينمايي فيلم
.شد نمايش آماده و گذاشت پشتسر را فني مراحل آخرين
صداگذاري صورت به كه است فيلمهايي از ديگر يكي فيلم اين
.شد خواهد سينماها روانه دالبي
تهران زندانهاي از يكي در روز ظرف 56 كه "زنان زندان"
فريد فيلمنامه و حكمت منيژه طرح براساس شد ، فيلمبرداري
عياري ، داريوش آن فيلمبرداري مدير ;است شده ساخته مصطفوي
طراح سماكباشي ، محمود:صدابردار ديباج ، شيرين:طرح مجري
.است آهنگراني جمشيد آن لباس و صحنه
نونهالي ، رويا تيموريان ، رويا را "زنان زندان" بازيگران
مائده و عليزاده شهين پويايي ، مريم آهنگراني ، پگاه
.ميدهند تشكيل طهماسبي
ميپردازد زنداني زنان از گروهي داستان به "زنان زندان"
درگير زندان مقتدر و جديد رئيس با اغتشاش پي در كه
ضمن ميشود مامور جديد رئيس عنوان به طاهره.ميشوند
و خشن اقدامات بازگرداند ، زندان به را آرامش شورش ، سركوب
به كه - ميترا و او ميان را عميق كينهاي طاهره ، غيرعادي
رودررويي حكايت فيلم.ميآورد پديد - شده زنداني قتل جرم
.است طولاني سالهاي طي در دو اين مقابله و
"انقلاب متولد"
روسيه و ايران مشترك محصول
و خدابندهلو مجيد ساخته "انقلاب متولد" فيلمبرداري
گروپ كمپانيام و ايران جوانان سينماي انجمن مشترك محصول
.رسيد پايان به مسكو در روسيه
كه است پيرزني زندگي باره در ميليمتري كوتاه 35 فيلم اين
دنيا به مسكو در (نوامبر 1917 7) سرخ انقلاب روز در
جنگ در شركت جنجالي ، و پرشور زندگي از بعد و ميآيد
سال در شوروي كمونيستي اتحاديه در عضويت و دوم جهاني
خالي ، بطريهاي جمعآوري با مسكو ، شهر مركز در 2001
.ميگذراند زندگي
جديد نسل از مختلفي افراد با اپيزود در 5 پيرزن اين
را او ندارد ، او با قرابتي هيچ كه نسلي ميكند ، برخورد
.نميبيند را او حتي و نميكند درك
روسيه معروف بازيگر "آگاپووا نينا" را پيرزن اين نقش
بيش سينما در حرفهاي كار سال طول 58 در كه دارد برعهده
.است كرده بازي سينمايي فيلم از 90
"انقلاب متولد" فيلم كارگردان و نويسنده خدابندهلو مجيد
است مسكو دانشگاه از سينما كارگرداني رشته فارغالتحصيل
را "شبانه پرواز" و "سايه" ،(1996) "دلتنگي" فيلمهاي و
.دارد خود هنري كارنامه در
زرتشتي دختربچه نايريكا
توليدات از فلكيان طيبه ساخته "نايريكا" كوتاه فيلم
پژوهشهاي مركز و ايران جوانان سينماي انجمن مشاركتي
فني ، مراحل آخرين سرگذاشتن پشت با سيما ، و صدا اسلامي
.شد نمايش آماده
اين:كرد اعلام ايران جوانان سينماي انجمن عمومي روابط
آن داستان و شده ساخته (ع)علي امام سال مناسبت به فيلم
روزي كه است (فرهاد و نايريكا) زرتشتي بچه دو باره در
براي است زرتشتينشين روستاي مسلمان تنها كه آنها معلم
ماه هفتم و بيست شب "دوست - دوست" مراسم مورد در بچهها
و ميكند صحبت ميشود ، برگزار شهر در كه رمضان مبارك
شكلاتهاي از و برود شهر به تا ميشود آن بر "نايريكا"
.بياورد مريضش مادربزرگ بهبودي جهت "دوست - دوست" مراسم
زرق اما ميروند ، شهر به فرهاد برادرش اتفاق به نايريكا
... ميبرد خواب به را آنها شهر ، پارك و شهر برق و
.است دري فارسي زبان در پسنديده دختر معناي به "نايريكا"
- فلكيان طيبه:كارگردان:از عبارتند فيلم اين عوامل
ابوالفضل:كارگردان دستيار و فيلمنامه نويسنده
:تدوين - طاهري مهين سيدناصر:تصويربردار - دهقانيزاده
:توليد مدير - ترابي ابوالفضل - دهقانيزاده ابوالفضل
آويسا:بازيگران -جوزي مسعود:صدابردار - فلفلي فرزاد
.مراديان دولت - هويدايي علي - مهرشاهي رامتين - خسروي
نمايش آماده ماهرخ
فني مراحل گذاشتن سر پشت با "عليمهام" ساخته ماهرخ فيلم
.شد نمايش آماده
فرهنگ معرفي به دقيقه در 45 و مستند شيوه به كه فيلم اين
همياري با ميپردازد عشايري ملي و بومي رسوم و آداب و
و درآمده تصوير به بختياري و چهارمحال منطقه عشاير
انتخاب عشاير خود ميان از نيز فيلم بازيگران از بسياري
.شدهاند
و تصويربردار توسلي حسين فيلمنامه ، نويسنده طهماسبي عباس
ماهرخ برنامهريزي و كارگردان اول دستيار هوشمند حميدرضا
استان عشاير امور سازمان توسط فيلم اين.دارد برعهده را
.است شده تهيه جهاد گروه همكاري با بختياري و چهارمحال
|