تازه هاي اميد و وزيران هيات جديد مصوبه
است دير فردا سيل مهار و جنگل نجات براي
دريابيم را آن پديدههاي و زمين
تازه هاي اميد و وزيران هيات جديد مصوبه
است دير فردا سيل مهار جنگلو نجات براي
استان دو از وسيعي مناطق بنيانكن سيل ديگر ، يكبار
خود طعمه را نفر دويست از بيش و نورديد در را كشورمان
و كرد بيمارستانها روانه را مجروح هزاران و ساخت
:شود ديگرگفته بار تا ، آورد بار به خسارت ريال ميلياردها
است ، افتاده اتفاق شديدي بارش اخير سيل در كه است درست"
از مفرط چراي جنگلي ، اراضي در شديد تخريب نبايد ولي
پوشش تنها نه كه جنگل سطح در دامها چراي و ييلاقي مراتع
نيز خاك شديد كوبيدگي باعث بلكه ميبرد ، بين از را گياهي
(1)".كرد فراموش را ميشود
سيل ، آن پيامد و مراتع و جنگل تخريب ;تكرار بار هزار حديث
تمام ميخواهد دولت كه است خوشحالي جاي.شنوا كوگوش ولي
لغو ميشود ، شمالي جنگلهاي تخريب سبب كه را مجوزهايي
كاري چنين راستي به و است شدني امر اين آيا ولي كند ،
ميگيرد؟ صورت
و مديريت سازمان وزيران هيات مصوبه اساس بر كه اين
جهاد وزارت همكاري با است شده موظف كشور برنامهريزي
برنامه ماه ، دو ازمحيطزيستطي حفاظت وسازمان كشاورزي
و تهيه را كشور شمال جنگلهاي توسعه و نگهداري حفظ ، جامع
بر بايد و است خوشحالي بسيار كند ، جاي تقديم دولت هيات به
هدف با كه مصوبه اين اساس بر:كه فشاند جان مژده اين
هرگونه از شده ، تهيه كشور شمال جنگلهاي از صيانت
طبيعي جنگلهاي از غيرعلمي و غيراستاندارد بهرهبرداري
و جلوگيري شود ، منجر جنگلي منابع تخريب به كه كشور شمال
تصويب اين موضوع سياستهاي با كه مقرراتي و قوانين در
مصوبه ، اين اساس بر.شود مي بازنگري باشد ، مغاير نامه
آسيب جنگلي منابع و جنگل به كه مجاز بهرهبرداري هرگونه
اعتبارات تامين با و شده زمانبندي برنامه طبق كند ، وارد
تنها رابطه اين در كه شود مي متوقف لازم قوانين و
ميشود انجام جنگلها حفظ هدف به كه جنگل از بهرهبرداري
(2)"است جنگلمستثني از حفاظت و علمي ملاحظات رعايت با
سرسبز خزر درياي ساحلي نوار تنها ما ، نيمهخشك كشور در
جنگلها ، وگلستان مازندران گيلان ، استان سه كجاي در و است
دور به چپاول و تطاول دست از رودخانهها و مراتع
با گوهررود و زرجوب رشت شهر اصلي رودخانه دو ماندهاند؟
موجود هيچ و شدهاند آكنده صنعتي پسابهاي و آلايندهها
حيات مجال رودخانه دو اين آلوده آبهاي در زندهاي
شده ، ياد استان سه رودخانههاي تمامي سرنوشت.نمييابد
گرفته تالش جنگلهاي از.نيست گوهررود و زرجوب از بهتر
غير برداران بهره ، گلستان استان جنگلهاي تامنتهياليه
چنان جنگل با غيرمريي ، قدرتي پس در بينام و نام با مجاز
.خود غنايم با زاد مادر وخصم دشمن كه ميكنند
تا گرفته كلاردشت از شمال توريستي مناطق جنگلهاي
مسئولين و شوند مي كمتر روز به روز اشكورات ، ارتفاعات
طبيعي منابع تخريب روند:كه ميدهند هشدار حرف حد در فقط
بسيار كشور در امروزه مراتع و جنگلها ويژه به
و كمي نظر از كشور جنگلهاي و است بحراني و نگرانكننده
تهديد زيستي تنوع و است يافته كاهش گونهها ، تنوع كيفي ،
به هكتار ميليون از 18 كشور جنگلهاي كه اين (3)".ميشود
از هكتار ميليون تنها 2 و يافته كاهش هكتار ميليون 4/12
مصوبه با آيا (4)"است واقعي جنگل شمال ، جنگلهاي
شد؟ خواهد صيانت و حفظ وبخشنامه
راكه هرآنچه بيخبر خدا از و مقاطعهكار تعدادي كه اين
ضمانت كه قوانيني با ميتوان ميكنند ، جنگل با ميخواهند
و تخريب اين نمونه بازداشت؟ تعدي ندارند ، از اجرايي
جنگلي پارك و رامسر شهر در ميتوان را تغييركاربري
.ديد عينه به صفارود
شهرهاي معدود جزو قوي ظن به و ايران در شهر تنها رامسر
است وكافي دارد راتوامان وجنگل دريا ساحل ، كه است جهان
و برد لذت و ديد را الهي نعمت سه اين چشم گردش يك با
فرحانگيز ، هوايي با رودبار جنت و ده جواهر ييلاقات وجود
هر كه است داده قرار جهان در شهرهايي شمار در را شهر اين
و صدافسوس اما ميآورد ، شعف و سرشوق به را طبيعي دوستدار
اين جنگلهاي بسيار ندانمكاريهاي با كه دريغ هزاران
، شهر اين اصلي رودخانه سه و شده تخريب سرعت به شهر
و شده آلودهتر روز به روز چالكرود و رود ترك صفارود ،
.ميگردند مصرف و شرب قابل غير
"سلمل" بالادست جنگلهاي در زباله تن دهها روزانه تخليه
است ، ده جواهر در ويلانشين هزاران رهاورد كه "درموت" و
رامسر جاده كه داشت ضرورتي چه آمد؟ فعل به قوه از چگونه
اين تا شود برق و تلفن صاحب گردد ، آسفالت ده جواهر به
شود سرطانياي غده به تبديل و كرده پيدا شهري هيبت منطقه
صفارود رودخانه مظهر آب چرا ندارد؟ رهاوردي آلودگي جز كه
آب اين مگر شود؟ آلوده بايد ضروري غير دخالتهاي اين با
ندارد؟ شرب قابليت و نيست جاري دست پايين شاليزارهاي در
."دالخاني"جنگلي پارك و جنترودبار حكايت است چنين و
و شد تخريب جنگلنشين حشمداران "كلام" و "سره" دهها
داده خدا پديده اين مثلا تا شدند رانده جنگل از دامها
و مانع جنگل ، دل در شوسه راه و هتل ايجاد اما گردد ، حفظ
نيازي چه اساس بر صفارود جنگلي پارك ايجاد.ندارد رادعي
خوردن براي آب رامسر ، شهر درسطح كه جايي در و گرفت صورت
چه بر جنگل دل در برق تامين و جاده ايجاد نميشود ، پيدا
شد؟ ساخته نيازي چه و اساسي
برافراشته قد كه است درختاني قمع و قلع پاسخگوي كسي چه
از پلاستيكي قطعه هزاران و افتاده آنجا اينجاو شان
و پاكتهايپفكنمكي تا خانوادهگرفته بيارزش نوشابه
ودوستداران بيننده هر چشم آنها جاي به آن ، مثل هزاران
دهد؟ آزار را طبيعتي
تب افزايش به كمك علاوهبر كه بيارزشي غذايي مواد
فعاليت آنان ، محتوي ظروف باقيماندن با مصرفيزدگي ،
اختلال دچار خاك كننده تجزيه مفيد و ذرهبيني موجودات
!داشت خواهد ادامه اختلال اين سال چهارصد تا و شده
و ميگيرد صورت ضرورتي چه به بنا جنگل دل در جاده ايجاد
ديوزيك ، راش ، ملج ، درختان جاي چرابه برق چراغ تيرهاي
نيازي چه اساس بر مينشيند؟...و كهل پلت ، ممرز ،
سيل تا شود مي كشيده جنگل دل در جاده كيلومترها
پاييز سيل شهر ، اين مسئولين آيا برسد؟ راه از بنيانكن
آن از مانده جا به آثار و بردهاند ياد از را سال 1369
جنگل با چنين اين كه نميكنند مشاهده شهر در هنوز را
نامهربانند؟
نيز او تا گرفتيم جنگلنشين آن دست از را گوسفند و گاو
و آورد روي دلالي و وفروش خريد همچون غيرمولد كارهاي به
محل ايجاد نام به تا افتاديم جنگل جان به ديگر سوي از
.نبخشند را ما آيندگان كه كنيم كاري جنگلي ، پارك و تفريح
زيست ، محيط حفظ از غفلت و جمعيت كنترل عدم حال هر به
تا كه كرد خواهد مواجه سوم هزاره در معضلاتي با را كشور
است ، دير فردا.باشيم آينده نسل و فرزندانمان شرمسار ابد
.كنيم اقدام امروز
حدادي نصرالله
:ها پينوشت
.ص 3 مرداد 80 ، همشهري ، 25 -1
.ص 13 مرداد 80 ، ايران ، 18 -2
.ص 3 مرداد 80 ، همشهري ، 6 -3
.ص 18 مرداد 80 همشهري ، 6 -4
دريابيم را آن پديدههاي و زمين
پديده بررسي.زميناند پيچيده سرگذشت وارث زمينشناسان
زمين گذشته شكلهاي تغيير علت به قارهها در كوهزايي
زمين گذشته گوشههاي به دستيابي براي.است مشكل بسيار
بسيار و بزرگ حركت از حاصل آني زمينلرزههاي از ميتوان
.كرد استفاده كوهزايي پديده پيچيده
بوم و مرز اين مردم ميان در ديرباز از آن تحولات و زمين
كوه اژدها ، از فردوسي توصيف چنانچه است ، بوده توجه مورد
آتش دهانش از دارد ، كوه چون پيكري كه است آتشفشاني
ميسوزاند ، را گياهان ميرود كه جا بههر آن و ميبارد
.ميميراند را حيات و ميكند خراب را بناها
كهن بسيار سابقهاي سرزمين اين در نيز متالوژي بر آگاهي
كه يافت ميتوان فلزي و كانسار بهندرت كه بهطوري دارد
به كوتاه نگرش با باشد ، نگرفته انجام قديمي كار آن در
نوشتارهاي كهن ، معدنكاريهاي در ايران ادب و علم و تاريخ
اقتصادي ، گوناگون زمينههاي در دانش به اشاره همگي قديمي
.دارد...و كشاورزي
اين مسلمان دانشمندان به متعلق زمينشناسي نظريات اولين
است پژوهشگري نخستين بيروني ابوريحان است ، پهناور سرزمين
پايهگذاري آنها فيزيكي خواص براساس را كانيها شناخت كه
آبهاي در بهويژه را زمينشناسي مختلف رابطههاي و كرد
.است داشته بيان مرجاني جزيرههاي تشكيل و زيرزمين
از روشني و درست تعبير اولينبار براي نيز ابوعليسينا
در اما است داده بهدست آنها فرسايش و كوهها تشكيل
درباره بوم و مرز اين مردمان از اثري كمتر اخير ، سدههاي
شده نوشته و گفته كه آنچه و ميخورد چشم به زمينشناسي
بسياري توجه دماوند قله و البرز كوههاي.است بيگانگان از
تيتزهرا جمله آن از و كرده جلب خود به را مردم از
ايران دولت طرف از سال1257 در كه برد نام ميتوان
وجود نظر از را قله اين جنوبي دامنه كه ميشود مامور
مامور پيش سال هشتاد به قريب كه اشتالكند بررسي الماس
نقشه اولين بوده ايران زمينشناسي به دادن سامان
.كرد تهيه البرز ازكوههاي را زمينشناسي
كاوشهاي و فعاليت مركز ديرباز از جنوب نفتخيز مناطق
هشت در كه زمينشناسي نقشههاي و گرفت قرار زمينشناسي
از انگليس و ايران نفت شركت كارشناسان بهدست پيش دهه
در.است برخوردار توجهي قابل دقت از شده تهيه نواحي اين
ايران تمامي و مركزي نواحي دوم جهاني جنگ از پيش سالهاي
توسط و گرفت قرار توجه مورد معدني ذخاير داشتن سبب به
اما خوب نسبتا زمينشناسي كاوشهاي آلماني كارشناسان
.است گرفته انجام منطقه آن در پراكنده
انسان كه درآنجاست است ، صفا و محبت از سرشار كوهستان
غرق آفرينش اقيانوس در و ميآميزد درهم زمين و آسمان با
طبيعت از بخشي كوهستان.نميانديشد سكوت به جز و ميگردد
حس ماست ، خاكي ميهن ازچهره گوشهاي آن بلنديهاي و است
ناشناختهها چهره از نقاب آدمي تا ميكند حكم كنجكاوي
زمين بامهاي افسانهآميز و رازگونه چگونگي از و برگيرد
كوهها ژاپن و چين و هند چون كشورهايي در.گردد آگاه
بوده نيازها و رازها خلوتگه و هنرمندان و شعرا الهامبخش
جمله از است متبركي و مقدس مكان كوه كشورها برخي در و
خاصي قداست از و هاست ژاپني الهامبخش كه فوجي كوه
(ع)موسي حضرت براي كه سينا كوه ازجمله و است برخوردار
.است بوده فرمان ده دريافت محل
ذخاير و زمينشناسي پديدههاي داشت توجه بايد البته
با ميبايست كه هستند الهي وديعههاي كشور معدني
و بهبود براي معقول و هماهنگ برنامهريزيهاي و دورانديشي
قرار بهرهبرداري مورد موثر بهصورتي كشور اقتصادي توسعه
اين كه باشيم داشته بهياد است كافي آن ادامه در و گيرد
نسلهاي به ديگر سوي از و محدودند سو ازيك الهي سرمايه
.دارند تعلق بوم و مرز اين بعدي
شناخت پيشگامان از همواره كه زمينشناسان و نقشهبرداران
بيهيچ اينان دارند ، سهمي ميان اين در زميناند رازهاي
زمين دورافتاده و پرت گوشههاي و تاريك زواياي به ادعايي
و شكل تا مينهند نيستگام بدانها تمايلي را ديگران كه
را ناشناختهها و كشند تصوير به را زمين پوسته ساختمان
زندگي و ميبازند جان راه اين در نيز گاه و سازند برملا
.ميبرند پايان به گمنامي عين در را خود
نيروي جذب مستلزم طبيعي ذخاير اين اكتشاف و شناسايي
تامين و صحرايي آزمايشگاههاي تجهيز و آموزش انساني ،
بايد خصوص اين در.است زمينه اين در نياز مورد ابزار
و ضوابط بهبود به ميتوان آنجمله از كرد شروع را حركتي
معدني ، محدودههاي واگذاري به مربوط آئيننامههاي
.نفتيوغيرهاشارهكرد مخازن طبيعي پروژههايسدسازي ، منابع
طلا ، از سربازانش سلاح و بود آهنين فرعون ، ارابه محور
ميافتاد ، كم كه ميافتاد ، فرو آسمان از خالص آهن چون
اگر.بود فراوان كه كنند طلاشويي ميبايست بردگان اما
پول پشتوانه طلا بهجاي فكري نيروي يا كار نيروي روزي
ميماند؟ باقي طلا خريد براي انگيزهاي آيا ميشد ، مردم
مغزي توان و است نامحدود فراگيرو مواد كه آنجا از
نگراني بهجاي ميشود تكميلتر زمان گذشت با انسان
و هدفدار پژوهشهاي با همگام ماده ، پايانپذيري درباره
مواد كاربردي تحقيقات براي را خود همت صحيح ، برنامهريزي
تخريب از و ببريم بهكار ايران عزيزمان سرزمين در خام
.كنيم جلوگيري وجداني برنامهريزيهاي بدون و بيهوده
پورمقدم مجيد / محمود سيد شكوفه
مهندسي ارشد كارشناس
معدن
|