غرب و انتقادي روشنفكران شدن جهاني
مدرن ذهنيت و ابتدايي ذهنيت
غرب و انتقادي روشنفكران شدن جهاني
شرابي هشام دكتر فلسطيني ، معاصر انديشمند با گفتوگو
جمله از فلسطيني معاصر جامعهشناس شرابي هشام:اشاره
حوزه در موثري و پرمايه ديدگاههاي كه است انديشمنداني
.است كرده ارائه عرب جهان جمله از و آسيا كنوني انديشه
مدرنيته"ايده طرح شرابي ، هشام نظريههاي ازمعروفترين يكي
شرابي ، هشام نظر به.است اسلام وجهان شرق در"ابتر يا ناقص
آن ناقص و شده مسخ نمودهاي فقط مدرنيته از (شرقيها) ما
به نتوانستهايم هيچگاه ما واقع دركردهايم گزينش را
دست است ، انتقادي انديشه - وي زعم به- كه مدرنيته گوهره
ذهني الگوهاي اساس بر خواستهايم فقط رو اين از.يابيم
ما بنابراين.بزنيم ايدئولوژيك انتخاب به دست خود سنتي
خطرناك و مخرب-بسا چه -اشكال با فقط شرق كشورهاي در
تاكنون اسلام جهان انديشمند اين از.روبهروييم مدرنيته
فارسي به "جديد پدرشاهي" و "عرب روشنفكري سنت"كتاب دو
.است شده برگردانده
به نخست شرابي ، هشام ميآيد ، پي از كه درگفتوگويي
پيامدهاي آنگاه و پرداخته "شدن جهاني" پديده از تعريفي
و كرده بررسي تفكيك به را آن سياسي و فرهنگي اقتصادي ،
اين در ميتواند عرب معاصر روشنفكري كه نقشي به سرانجام
را گفتوگو اين هم با.ميكند اشاره باشد ، داشته ميان
.ميخوانيم
انديشه و فرهنگ گروه
چيست؟ "شدن جهاني"پديده از شما تعريف *
شكل دو كردن جدا مفهوم ، اين تعريف در درستتر راه شايد -
و است ارتباطات انقلاب حاصل كه شدن جهاني نخست:است آن
ايالات خارجي سياست زبان به كه گونه آن شدن جهاني ديگري
نخستين ، مفهوم در شدن جهاني.ميشود بازگو (آمريكا)متحده
فناورانه پيشرفتهاي از برآمده و اقتصادي -فرهنگي رخدادي
حوزه در دوم مفهوم در شدن جهاني.است جهاني سطح در
بازار بر تاكيد:از است عبارت و است واقع سياسي اقتصاد
نيز متحده ايالاتسرمايهداري نظام وگردش توليد آزادو
وسيعي بخشهاي بر و زده تكيه قدرت مسند بر خصوص اين در
منطقه ;جمله از.است انداخته چنگ جهاني اقتصاد از
.عرب جهان عام طور به و خاورميانه
گونهاي آن ، سياسي شكل در شدن جهاني گفت ميتوان آيا *
است؟ جهاني نوين نظم همان از ديگر
كه است نزاعي عرصه واقع در آن ، سياسي شكل در شدن جهاني -
ميان يا روسيه ، و (آمريكا) متحده ايالات ميان است ممكن
آن ، سياسي مفهوم در شدن جهاني.دهد روي وچين متحده ايالات
.شود سبب عرب جهان خود در را نزاعهايي است ممكن باز
موضعي بايد آن ، سياسي شكل در شدن جهاني قبال در ما آيا *
و فرهنگي مقوله دو بين ميتوان وآيا كنيم اتخاذ تدافعي
افكند؟ جدايي شدن جهاني سياسي
فرهنگي ، مقوله به نسبت.است ممكن دو آن كردن جدا بله ، -
اتخاذ رويارويي موضعي ميتوان سخت و مشكل بسيار گفت بايد
فرهنگي فكري ، دريچههاي و درها بستن طريق از مگركرد
جهان كه چرا.نيست شدني مطلقا امر اين و واجتماعي ،
راديو ، ياري به فرد و است كرده باز را خود درهاي
نقطه هر از ميتواند راحتي به ديگر رسانههاي و تلويزيون
به نسبت اما.كند برقرار ارتباط ديگر نقاط تمام با عالم
حتما و است متفاوت كاملا وضعيت شدن ، جهاني سياسي مقوله
.باشد كار در مقابلهاي و مواجهه بايد
(جهانگرايي) شدن جهاني ديدگاه وسيطره تسلط به توجه با *
است؟ چگونه عرب جهان در روشنفكران كنوني اولويتبندي
در كه است چيزي آن تبيين روشنفكران كنوني وظيفه -
و اقتصادي سياسي ، فكري ، عرصههاي) جامعه مختلف عرصههاي
اين روشنفكران و فرهنگي ساحت نقش.ميدهد رخ (اجتماعي
فرهنگ و فكر با مرتبط رخدادهاي اين تمام تحليلگر كه است
به پديدارها تفسير و تحليل كه چرا باشند ، آنها ناقد و
فهميدن و دانستن كه همانگونه.نيست كافي تنهايي
نظرگاه و ديدگاه بايد حتما و نيست كافي ديگر فرهنگهاي
از تا باشيم داشته بايد ارزشهايي و باشيم داشته خود خاص
و نقش كه اينجاست.بنگريم ديگر فرهنگهاي به آنها طريق
.مييابد تجلي انتقادي روشنفكران اهميت
داخل در كه روشنفكراني وظيفه و نقش گفت ميتوان آيا *
آن خارج در كه روشنفكراني آن با ميكنند زندگي عرب جهان
مقيم عرب روشنفكران كاري اولويتهاي است؟ متفاوت هستند ،
ميباشد؟ چه غرب و آمريكا
متفاوت البته -آنجا و اينجا -عرب روشنفكران اولويتهاي -
آزادي از ميكنند زندگي درغرب كه عربي روشنفكران.است
جوامعي عموما غربي جوامع.برخوردارند بيشتري بسيار فكري
ممكن كه هستند بيشماري ويژگيهاي نقادوداراي نشاط ، با
خط از عبور و تابو ممنوع ، عربي جوامع در ويژگيها آن است
برپايي و برگزاري اهميت اينجا از.آيد شمار به قرمز
خارج مقيم و داخل عرب روشنفكران ديدارهاي و همايشها
هم به را ديدگاهها همايشها و ديدارها اين.ميشود روشن
درصدر مشتركي اساسي مسائل ميشود باعث و ميكند نزديك
.گيرد قرار آنان كاري اولويتهاي
خارج مقيم عرب روشنفكران الويتهاي مورد در شما ولي *
با غرب كردن كردن آشنا آنان اولويت آيا.نداديد توضيح
غرب؟ با ارتباط ايجاد يا است خويش موطن رنجهاي
فعاليتهاي از يكي غرب به دادن آگاهي و كردن آشنا -
فلسطيني روشنفكران مثال براي.ميدهد شكل را روشنفكران
عرب روشنفكران و فلسطين مساله با غربيها كردن آشنا جهت
انجام زيادي تلاش عرب جهان مسائل با آنان كردن آشنا جهت
حوزههاي در غرب مقيم روشنفكران اولويتهاي.ميدهند
و داشتن عرب جهان دغدغه و درد سياست ، و اجتماع فرهنگ ،
مواجهاند ، آن با عرب ملتهاي كه مشكلاتي تمام به پرداختن
.باشد مي
گذر غرب مساله از ما كه گفتيد صحبتهايتان خلال در *
مقيم عرب روشنفكران كه معناست بدان اين آيا.كردهايم
يا نهادهاند سر پشت را "ديگري" با ارتباط مساله غرب
است؟ مانده باقي مساله آن از چيزي هنوز اينكه
.است خودباقي قوت به كماكان مساله اين.غرب يعني ديگري -
طريق از آمريكا بخصوص -غرب واقتصادي ، سياسي لحاظ به
خليج منطقه در خود اقتصادي نفوذ بسط راه از و اسرائيل
به دست غرب.ميشود و شده خطاهايي و لغزش مرتكب -فارس
استعمار و امپرياليسم دوران يادآور كه ميزند اقدامهايي
.همين يعني غرب ، نوين امپرياليسم ميگوييم وقتي.است
و نفوذ ميشود ، ايجاد اسرائيل نام به اشغالگر كشوري
.مييابد گسترش عرب جهان شرق بر آمريكا سلطهگري
جهاني جنگ پايان از پس آمريكا كه نظامياي پايگاههاي
به و دوباره بود كرده مستقر فارس خليج تا مغرب از اول
خود هزينه با بار اين البتهاست شده نمايان ديگر شكلي
امنيت از دفاع و صلح برقراري بهانه به و منطقه كشورهاي
مياندازند ابرقدرتي دامان به را عرب ملتهاي.كشورها اين
سرزمين اشغال در اسرائيل حامي و پشتيبان ابرقدرت اين كه
را غرب پذيرفتن اجازه عميق ، دوگانگي و تناقض اين.ماست
سير بتوانيم و يابد پايان نزاع اين كه آن مگر نميدهد
به بتوانم و سازيم رامتوقف واسرائيل آمريكا سلطهجويي
سلطهها اين يوغ زير از مستقل ، وكشورهايي جوامع مثابه
.يابيم رهايي
ميبينيد؟ چگونه را عرب درجهان دموكراسي مساله *
اين بهكارگيري امروزه.است اساسي مسالهاي دموكراسي-
مواجه دردسر با را موجود و رايج انديشه و فكر مفهوم ،
زيستيمان واقعيتهاي حيطه در را دموكراسي بايد.ميكند
عراق ، سوريه ، :عربي كشورهاي از كدام هر امروزه.كنيم تعريف
را خود خاص مشكلات و مسائل و واقعيتها...و لبنان مصر ،
بخواهند كه نبايد و نيست روشنفكران امكان در ديگر.دارد
كشورها آن مسائل به عرب ، امت به يكتانگري دريچه از تنها
اما.ماست همه آرزوي عرب امت اتحاد گرچهبپردازند
مشكل بعد و كرد جستوجو جداگانه راهكارهايي بايد بناگزير
اگر.داد قرار بررسي مورد (عربي امت)عام سطح در را
زنان ، آزادي آن ، اساس و قوام كه بگيرد شكل ما بين گفتماني
پاس و مطبوعات آزادي جامعه ، در تحزب و احزاب آزادي
واقعا جامعهاي ميتوانيم باشد بشر حقوق داشتن
ادعا آمريكائيها كه گونه آن به بسازيم را دموكراتيك
خود نظام انتخابات ، برگزاري و پارلمان تاسيس با كه دارند
ذكر كه همانگونه دموكراسي.ميشود دموكراتيك خود به
.گيرد قوام روشني و واضح بنيادهاي برپايه بايد كردم
اريحي مسلم:ترجمه / العالم:منبع
مدرن ذهنيت و ابتدايي ذهنيت
برول لوي لوسين انسانشناختي ديدگاههاي به نگاهي
انساني جامعههاي فرهنگي و ذهني الگوهاي تحول درباره
(بخش واپسين)
نمادها ، طريق از جز را ابتدايي اقوام مورد در آگاهي البته
سفرنامههاي از آنها ، رسوم اسطورههاو اعتقادات ،
مدارك و اسناد نيز و مذهبي مبلغان و دريانوردان سياحان ،
حتي اماآورد دست به ميتوان هم قومشناختي گزارشهاي
شدن ناپديد نميتواند وجه هيچ به قديمي اسناد از تودهاي
نادر بسيار استثناهاي با و كند جبران را ابتدايي اقوام
.دارند اندكي ارزش سياحان توسط شده گردآوري واقعي امور
ابتدايي اقوام ميان به كه كساني نيز موارد اكثر در
چنان كردهاند زندگي آنها ميان در مدتي يا و رفتهاند
دقيق گزارش نتوانستهاند كه بودهاند ديگر درگيرمسائل
ارائه كردهاند مشاهده كه رسومي و نمادها از مشروحي و
يا و ميكردند راجلب توجهشان كه را اموري آنها.دهند
زيرا ميكردند ، ثبت ميآمدند نظر به استثنايي و باارزش
آنها رسوم و نمادها مشاهده سفرها اين از آنها انگيزه
كه پديدارهايي تفسير درستي در هرگز آنها و است ، نبوده
دارد امكان بنابراين.نداشتند گماني و شك ميكردند توصيف
اين بر علاوه.باشد بوده نادرست آنان تفسير كه
نمادها در كه را اموري معمولا "وحشي" و "ابتدايي"اقوام
بودهاند امور مقدسترين و مهمترين اعتقاداتشان و
اما.ميداشتهاند نگاه ديگران چشم از پنهان سرسختانه
شناخت پرتو در و بخشاند روشني قديمي مشاهدات اين بيشتر
.ارزشاند با بسيار آنها از وبعضي شدهاند تصحيح امروزي
توصيف كه اجتماعي ميان در مدتها كه مذهبي مبلغان
هضم را قوم آن روح كردهاندتاحدي زندگي كردهاند
از گزارشهايشان در را آنها مشاهدات ميتوان و كردهاند
.كرد جدا است ، درآميخته آن با ساختهايكه پيش تصورات
برول لوي لوسين اثر "عقبمانده جوامع در ذهني كاركردهاي"
سوي از بسياري انتقادهاي فرانسوي مشهور انسانشناس
روانشناسان از بسياري اما برانگيخت ، را او نظريه مخالفان
.موافقند او با هم جامعهشناسان انسانشناسانو و
توجيه براي اجتماعي علوم در جديد نظريههاي مخالفان
كهمورد ميجويند سود سياسي وسايل از خود انتقادهاي
جنبه بيشتر كه است برول لوي نظريات از انتقاد آن ، بارز
خصوص در برول لوي نظريه.علمي تا دارد وعقيدتي سياسي
شناسيارتباط شناخت به هم واقع در ابتدايي ، ذهنيت
.شناخت روانشناسي و تكويني روانشناسي به هم و مييابد
رشد مطالعه و تكويني روانشناسي برول لوي زمان در گرچه
با بودهاند ، جنيني مرحله در بالغ افراد و كودكان ذهني
سرآمد خود كه پياژه ژان را برول لوي دستاوردهاي وصف اين
فيلسوف منطقدانو حال عين در و تكويني روانشناسان
.مينمود تاييد را آنها و ميكرد تحسين بود نيز برجستهاي
بررسي خود آثار در برول لوي كه را تفكر از مقولهاي هر
;است كرده مطالعه كودك تفكر در را آن نيز پياژه است ، كرده
"فضا از كودك درك" ،"كودك انديشه و زبان" كتابهاي مانند
از كودك درك" ،"عدد از كودك درك" ،"زمان از كودك درك"
مقالهاي در پياژه كه "جهان از كودك درك" و "واقعيت
لوي لوسين آنكه از پس "جامعهشناسي و ژنتيك منطق"باعنوان
از ناميد "شناخت جامعهشناسي" بنيانگذاران از را برول
نيز كردهاند موردپژوهش اين در كه جامعهشناساني ساير
لوي نظريات از دفاع به مقاله سراسر در او.است برده نام
نه برول لوي نظريات كه ميگويد پياژه.ميپردازد برول
جوامع مورد در بلكه عقبمانده جوامع خصوص در فقط
كه است آن از پيچيدهتر مساله.است صادق نيز تئوكراتيك
كاركردهاي موضوع و ميپندارند شناسان انسان از بعضي
صنعتي پيشرفته جوامع در چه و عقبمانده جوامع در چه ذهني
جهان آماتورهاي نظر برخلاف و است مطرحي موضوع همچنان
كتاب در گوستاوجاهودا.است نشده برچيده بحث بساط سومي
اثر كه واكنشي خصوص در "انسانشناسي و روانشناسي" خود
برانگيخت "مانده عقب جوامع در ذهني كاركردهاي" برول ، لوي
:مينويسد
بحثي و نبود خصمانه برول لوي نظريه به نسبت واكنشها همه"
سال در فرانسه فلسفه انجمن در برول لوي نظريه درباره كه
برول لوي از شديدا پيرون.است ثبت خور در درگرفت 1923
حتي كه است باور اين بر برول لوي مانند پياژه.كرد دفاع
اساسيشان اعتقادات وقتيپاي نيز امروزي جوامع انسانهاي
اعتقاداتاند آن ناقض كه تجربي امور به باشد ، ميان در
سنتيشان اعتقادات به درپايبندي و ميمانند بياعتنا
.ميدهند نشان سرسختي
درميان":مينويسد ابتدايي اقوام درخصوص گوستاويونگ كارل
از متفاوتي مدارج در خودآگاهيشان كه اقوام ، اين
احساس واحد چيزي بهعنوان "روح" دارد ، قرار ما خودآگاهي
كس هر كه ميكنند تصور ابتدايي اقوام از بسياري.نميشود
وروح هست نيز "جنگلي روح" يك داراي خودش روح بر علاوه
نوعي آن ، با خاصي فرد كه وحشي درخت يا حيوان يك در جنگلي
كه است چيزي همان اين.است جايگير دارد ، روحي همانندي
بعدا اواست ناميده "عرفاني آميزش" را آن لويبرول
عقيده به ولي گرفت ، پس را اصطلاح اين منتقدان فشار براثر
حقيقت اين روانشناسي در.ميكردند اشتباه منتقدان من
همانندي چنين است ممكن فرد كه است شدهاي شناخته
همانندي اينباشد داشته شيء يا شخص يك با ناخودآگاهي
اگر.ميگيرد بهخود مختلف شكلهاي ابتدايي اقوام درميان
به نسبت حيوان خود باشد ، حيوان يك به متعلق جنگلي روح
كه كسي ميكنند تصور مثلا.ميشود شمرده برادر نوعي شخص
تمساح از پر رودخانه يك در ميتواند است ، تمساح برادرش
درخت يك جنگلي ، روح اگر.ببيند آسيبي بيآنكه كند شنا
يا پدري ولايت نوعي درخت آن كه ميكنند تصور چنين باشد ،
".دارد فرد بر مادري
گام درستي راه در لويبرول كه است معتقد يونگ پس
روانشناسان از سخن كه حالا.منتقدانش نه است برميداشته
نيست بيمعنا است ، ميان در يونگ و پياژه چون برجستهاي
نظريات البته.بياوريم لويبرول درباره را فرويد نظر كه
نظريات با ابتدايي اقوام ديني اعتقادات درباره فرويد خود
در را فرويد زندگينامه كه جونز ارنست.همانندند لويبرول
ششم:مينويسد آن سوم جلد در است ، نگاشته بزرگ جلد سه
ملاقات به فرانسوي مشهور انسانشناس لويبرول فوريه1935
از پس فرويدكردند ردوبدل كتابهايي دو آن و رفت فرويد
است واقعي فرزانه او":نوشت چنين لويبرول با ديدار
متفكران بزرگترين كه ميبينيم "من با مقايسه در بهويژه
را او و شده لويبرول انديشههاي شيفته سده اين
"جادو و زبان" خود كتاب در ايزوتسو توشيهيكو.ستودهاند
هرچه و رويم بهعقبتر زمان در هرچه درواقع:مينويسد
مسلمتر و واضحتر نظر به شويم ، دورتر زندگي عاليتر ازوجوه
تشكيل را ابتدايي انسان زندگي اساس جادو كه مينمايد
همه رغم به ابتدايي ، انسان ذهن بر حاكم تفكر و ميدهد
پيش" گرفتهاند ، لويبرول نظريه به كه شديدي ايرادهاي
به جامعهشناس ازدو سرانجام.است "تجربي پيش" يا "منطقي
اثر در كه ميبريم نام لوكمان توماس و پيتربرگر نامهاي
به تحسين و تاييد بانظر "واقعيت اجتماعي ساخت" خود
ساخت" عنوان خود.كردهاند استناد لويبرول نظريات
مسئله از لويبرولي برداشتي نشانگر "واقعيت اجتماعي
شايد روانشناسي قلمرو در.است شناخت جامعهشناسي و شناخت
.است نبوده لويبرول تحتتاثير پياژه اندازه به كس هيچ
:مينويسد "كودك انديشه و زبان"خود كتاب در پياژه
او ".بودهاند من الهام منبع هميشه لويبرول آثاركلاسيك"
برخلاف "كودك اخلاقي داوري" بهنام ديگرش كتاب در
ذهنيت" درباره را برول لوي نظر اين اوانزپريچارد ،
صادق نيز امروزي جوامع انسانهاي مورد در حتي "ابتدايي
باشد مطرح جوامع اساسي اعتقادات كه جايي در كه ميداند
تجربي امور به آنان كند ابطال را اعتقادات آن تجربه ولي
پايبند خود اعتقادات به و نميكنند اعتنايي مذكور
.ميمانند
|