جهاني ژئوپوليتيك در ايران نقشآفريني
داخلي سياستهاي در تحولات زيربناهاي به ژئوپوليتيك نگاهي
ايران خارجي و
براي تقاضا ايران امروز گستر همهجا ملي بيداري
امروز.است كرده تحريك جامعه سراسر در را مردمسالاري
آرمان يك براي و زبان يك به جامعه در ديگران و نخبگان
و بنيادين هستند اصلاحاتي خواهان آنان همه:ميگويند سخن
بتواند كه هستند اصلاحاتي خواهان آنان همه.گير همهجا
حل را مردمسالاري اندازنده تاخير به اجتماعي مشكلات
.نمايد
انگليسي -آمريكايي باختر كه سياسي دنيايي در:پيشگفتار
از را "جهاني نوين نظام" ايده استتا آن تلاش در سخت
تبديل واقعيت به "بينالمللي جامعه" مفهوم انتشار راه
عوامل مقام در كه ميرود ايران ملي منافع و جغرافيا كند ،
.گيرد قرار منطقهاياش و خارجي روابط تعيينكننده اصلي
مسائل با رابطه در ايران خارجي سياست حاضر ، حال در
مسائل خاورزمين ، و اروپا با روابط خزر ، درياي خليجفارس ،
افغانستان مساله همانند كشور همسايگي در منطقهاي عمده
منافع پيگيري براساس و كرده پيدا غيرايدئولوژيك اي جنبه
را ايران سياسي دگرگوني اين شايد.ادارهميشود ملي
-آمريكايي يادشده ايده به نسبت وارونه رابطهاي در بتوان
عواملي از يكي حال ، هر به.داد قرار بررسي مورد انگليسي
دو ايدئولوژيك كاملا مواضع كردن دگرگون به را ايران كه
پيگيري به توجهي درخور اولويت دادن و و1990 دهه1980
قرن اوايل و دهه 1990 اواخر در خارجي سياست در ملي منافع
آمريكايي استراتژي همانا است ، كرده تشويق يكم و بيست
يعني طبيعياش ، جغرافيايي مناطق در ايران كردن بيگانه
در ايران تكاپوي و تلاش.است بوده خزر درياي و فارس خليج
شده تحميل استراتژيك و اقتصادي محاصره حلقه از رهايي راه
توجه كه درآمد اهميتي پر عامل به متحده ، ايالات سوي از
اين ژئوپوليتيك موقعيت اهميت به را المللي بين و داخلي
خليج:يكم و بيست قرن جهان انرژي انبار دو ميان كشور
تحولات سبب آنچه حال ، اين با.كرد جلب خزر ، درياي و فارس
تحولات ميشود ، ايران خارجي سياست در فراگير و بنيادين
اين داخلي سياسي زندگي در كه است ساختاري و زيربنايي
در كشور ، يك خارجي سياست كه آنجا از.ميگيرد شكل كشور
تمامنماي آيينه بايد محيطسياسي ، شدن مردمسالار دوران
منافع پيگيري كه آنجا از و باشد داخلياش سياسي تحولات
ميكند ، پيريزي را كشوري چنين خارجي سياست زيربناي ملي
چون كشوري داخلي زندگيسياسي بر كه اساسي تحولات مطالعه
بر باشد مقدمهاي بايد ميگذارد ، اثر شرايط اين در ايران
.كشور آن خارجي سياست مطالعه
مجتهدزاده پيروز دكتر
لندن يوروسويك پژوهشي بنياد مديرعامل و دانشگاه استاد
ايرانيان بيداري
انقلاب از پس دهه دو و بيستويكم قرن سرآغاز در آنچه
گويي ميدهد روي ايران داخلي سياسي زندگي در اسلامي ،
در ايران مشروطيت انقلاب كه است اهدافي يافتن تحقق
اگر متقابل ، قياسي در.ميداد وعده بيستم قرن سرآغاز
در ايراني جامعه نخبگان كردن بيدار در مشروطيت انقلاب
و اسلامي انقلاب بود ، پيروزمند بيستم قرن سرآغاز
را ايرانيان همه شدن بيدار كه ميرسد نظر به پيآمدهايش
و انقلابي-پسا تلاشهاي برخي ديگر ، گفته به.است شده سبب
دوام سال هشت و شده تحميل ايراني جامعه به كه جنگي اثرات
و اقتصادي محاصره گزنده اثرات با توام كرد ، پيدا
بيداري به منجر متحده ايالات سوي از كشور استراتژيك
.است شده ايران مردم همگاني
سوي از شده تحميل اقتصادي محاصره كه حقيقت اين برخلاف
افزود كشور نارساي اقتصادي مديريت براثرات متحده ايالات
با همزمان اقتصادي فشارهاي اين كه حقيقت اين و
و تاخت به را ايراني جامعه انقلابي -پسا بيقانونيهاي
حساب استراتژيك محاصره طرح اجراي متحده ايالات گرفت ، تاز
احساسي خود ، نوبه به كه ، كرد آغاز ايران عليه را شدهاي
.افزود ايرانيان اقتصادي گسترنده مشكلات بر را ناامني از
غيرمستقيم ، پاكستان يا مستقيم بهگونهاي متحده ايالات
خاوري جناح تا داد ياري افغانستان در طالبان اختراع رادر
يا مستقيم گونهاي به كه ، چنان:سازد بيثبات را ايران
به نسبت ادعاهايش رادر عربي متحده امارات غيرمستقيم ،
منجر ايران ، ديد از كه ، كرد تشويق ابوموسي و تنب جزاير
خليجفارس در سرزمينش تماميت به نسبت مستقيم تهديدي به
شعلهور به تشويق و كرده مسلح را عراق واشينگتن.شد
همكاريهاي و نمود ايران باختري جناح در جنگ آتش ساختن
اكتشافي پروازهاي به منجر كه را تركي -اسرائيلي نظامي
باختر مرزي سرزمينهاي فراز بر اسرائيلي هواپيماهاي
شمال جناح ثبات تا داد قرار پشتيباني مورد شد ، ايران
به نسبت متحده ايالات حمايت.گردد متزلزل كشور باختري
جمهوري و اسرائيل تركيه ، استراتژيك همكاريهاي مثلث
استانهاي به نسبت جدي تهديدي تهران ديد از كه آذربايجان
استراتژي با توام ميآيد ، بهشمار ايران آذربايجان
راه از خارج جهان به خزر گاز و نفت لولهكشي از جلوگيري
در ايران كردن منزوي استراتژي با همراه و ايران
مركزي ، آسياي و قفقاز ، خزر در فزاينده صفآراييهاي
.كرد تكميل شماليش جناح در را ايران استراتژيك محاصره
استنباط و استراتژيك تدابير اين كه حالي در ديگر ، سوي از
تماميت به نسبت عوامل اين مجموعه از آمده بهوجود تهديد
افزود ، ايرانيان كننده بيدار عوامل بر ايران ، سرزميني
سرزميني هوشياري سبب استراتژيك اقدامات اين حال ، همان در
در را ملي يكپارچگي و گرديد ايرانيان ميان بيسابقهاي
توجه شايان حقيقت در.داد بيشتري استحكام ايران سراسر
ايران اخير ساله دويست تاريخ در ديگري پديده هيچ كه است
امارات سرزميني ادعاهاي و عراق نظامي حمله اندازه به
ايرانيان ملي يكپارچگي اعتلاي در ايران عليه عربي متحده
نبوده موثر آنان ميان سرزميني تماميت به نسبت هوشياري و
-پسا اقتصادي و سياسي فشارهاي با توام پديده اين.است
روند آغاز براي كه شد بيداري چنان سبب انقلابي
كردن ملي اگر.است بوده نياز مورد جامعه در مردمسالاري
سياسي هوشياري توانست دهه1950 نخستين سالهاي در نفت
گردد ، سبب خاصي سطح در را ايراني جامعه ملي يكپارچگي و
و دهه1980 دو در بالا در برشمرده عوامل از توامي
گسترش.داد واقعيت كشور در را همگاني بيداري 1990
آغازگرديد ، دهه1960 از كه شهرنشيني توسعه و باسوادي
سياسي بيداري يافتن واقعيت در هستند ديگري عوامل از
.ايرانيان
مردمسالاري مكانيزمهاي درآمدن حركت به
در ايراني جامعه كردن دموكراتيزه هدف در مشروطيت انقلاب
اين به نياورد ، دست به كاملي پيروزي بيستم قرن سرآغاز
جز چيزي ميشد پيگيري هنگام آن كه دموكراسياي كه دليل
تنها كه نبود اروپا از شده كپي وارداتي ايده يك
جامعه يك.باشد جامعه نخبگان پسند و درك مورد ميتوانست
مردمانش درصد حدود90 هنگام آن كه روستايي حتي و سنتي
بود بيبهره مدرن جهان با آشنايي و سواد از هنوز
اوليهاش همانگونه به را اروپايي ايده اين نميتوانست
در دموكراسي براي ضروري ظرفيت نه ديگر ، گفته به.كند هضم
دموكراسي براي تقاضا و عرضه مكانيزم داشت ، نه وجود جامعه
از -بعدي دهه چهار در.بود درآمده حركت به جامعه در
ايجاد تلاش در جامعه نخبگان اگرچه -تا 1940 1906
و بود بيگانه اشغال كشوردر بودند ، ولي دموكراسي
و شدن بيدار اجازه ايراني "دموي" به بيگانه سياستهاي
برخي ادعاي برخلاف.نميداد را جامعه در يافتن "كراسي"
سالهاي نيز تا1953 دهه1940 ميان سالهاي محافل ،
خارجي اشغال با نيز دوران اين.نبود ايران در دموكراسي
ايراني جامعه در بيگانه قدرتهاي سياست اجراي و كشور
-سياسي نيروهاي نه -جامعه نخبگان ميان برخورد و شد آغاز
اختلاف:زد كشور در مردمسالاري دورنماي به فراواني لطمه
و شدند ترجمه شخصي اختلافات زبان به سياسي نظرهاي
بخشيدن واقعيت راه در تلاش جانشين شخصي انتقامجوييهاي
كه بود اينگونه و گرديد دموكراتيك ايدههاي به
خارج مسير از كلي طور به دموكراتيك ايدههاي لوكوموتيو
شيوه و روستايي اقتصاد در همچنان كه مردم تودههايشد
و بيداري از داشتند ، بودن راحت احساس خود سنتي زندگي
نظام يك در شرايط بهبود به را آنان كه ضروري انگيزههاي
نه آنان.بودند بيبهره كند ، تشويق پيشرفته و تازه سياسي
مشاركت "حق" با نه و داشتند آگاهي "دادن راي" اهميت از
در كه بزرگي خلا.بودند آشنا خود كشور امور اداره در
براي را امكان اين داشت ، وجود ملي مشاركت نتيجهنبود
ايجاد به مربوط تلاشهاي در درگير نخبگان از برخي
(پارلمان) مجلس حتي سال1953 در تا آورد فراهم دموكراسي
به.كنند تعطيل را دموكراسي ، نماد مهمترين اين كشور ،
دموكراسي تمرين رويميداد هنگام آن كه چيزي ديگر ، گفته
ايراني جامعه در دموكراسي ايجاد براي تلاش بلكه نبود ،
قلمداد ارزشمند امروز تلاشها اين كه اندازه هر.بود
است حقيقت اين اينجا در توجه شايان و پراهميت نكته شوند ،
-مردم يافتن واقعيت براي ضروري مكانيزمهاي از جامعه كه
در مكانيزمها اين چرخهاي امروز.بود بيبهره سالاري
.درميآيند حركت به شده ياد راه
سياسي تقاضاي و عرضه مكانيزم -1
براي تقاضا ايران امروز گستر همهجا ملي بيداري
امروز.است كرده تحريك جامعه سراسر در را مردمسالاري
آرمان يك براي و زبان يك به جامعه در ديگران و نخبگان
و بنيادين هستند اصلاحاتي خواهان آنان همه:ميگويند سخن
بتواند كه هستند اصلاحاتي خواهان آنان همه.گير همهجا
حل را مردمسالاري اندازنده تاخير به اجتماعي مشكلات
:است اساسي موضوع سه بازنگري پي در كوشش و كشش اين.نمايد
-ب.حكومت و دين درهمآميزي گستره طبيعتو -الف
اساس بر كشور سياسي امور در عمومي مشاركت دورنماي
"قانون حاكميت" يافتن واقعيت دورنماي -ج.شايستهسالاري
.خارجي سياست در "ملي منافع" پيگيري و داخلي امور در
تقاضاي و عرضه مكانيزم ديگر ، سوي از عمومي ، بيداري اين
در مردمسالاري براي تقاضا.است درآورده حركت به را سياسي
ريشهاي نيازهاي از و كرده پيدا حقيقي ريشههايي ايران
مردمسالاري گرفتن شكل سبب دليل ، اين به و سربرميآورد
با بتواند دموكراسي درخت تا ميشود اساسي و زيربنايي
هويت كه ارزشهايي و فرهنگي زمينههاي در دواندن ريشه
اين.نمايد پايدار و حقيقي رشدي ميدهند ، شكل را ايراني
سبب را دموكراسي از گونهاي پيدايش ترديد ، بدون شرايط ،
بودن ايراني و بومي ويژگيهاي همه از برخوردار خواهدشد
را ايران نوين سياسي هويت شكلگيري حال ، همان در كه
.بخشيد خواهد واقعيت
جامعه در سياسي ديالوگ آغاز و نيروها برخورد مكانيزم -2
راه در سياسي تقاضاي و عرضه مكانيزم درآمدن حركت به
ديگري مكانيزم خود به خود مردمسالاري ، به دادن واقعيت
تحولات و ميشود بيدار كه جامعهاي.ميآورد حركت به را
ميان انديشي چندگانه ميكند ، آغاز را اجتماعي -سياسي
همين.ميكند تجربه را چندگانه گروههاي و جناحها
سبب و درآورده حركت به را ايدهها كه ست چندگانگيها
ميان انديشه برخورد اين.ميشود انديشهها برخورد
تشنگي به كه است اجتنابناپذير جامعه در سياسي نيروهاي
به.باشد آمده دچار دموكراسي و اصلاحات براي فراواني
موازنه طبيعيحاصل روند يك در دموكراسي ديگر ، گفته
شد نخواهد حاصل نيروها موازنه اين و است جامعه در نيروها
نيروهاي ميان انديشهها و ايدهها برخورد راه از مگر
عنوان به قانون ، حاكميت سوي به را آنان كه آنگونه سياسي
حال در ايراني جامعه.گردد رهنمون آنان ، ميان نهايي داور
تجربه را نيروهايي ميان انديشه و ايده برخورد حاضر ،
.كردهاند آغاز خود ميان را گستردهاي ديالوگ كه ميكند
تمايل دو به ميتوانند هستند ديالوگ اين درگير كه آنان
اين.اصلاحطلبان و سنتگرايان:شوند دستهبندي اصلي
است ممكن كه خشونتهايش و نرميها همه با گسترده ديالوگ
منجر شده ياد سياسي جناحهاي ميان تند درگيريهاي به گاه
بازگشت كه است شده تبديل جدي روندي به هماكنون شود ،
شماري توقيف و سوي يك از دانشجويي 1999 تظاهرات. ندارد
مشتركي اثر ديگر ، سوي از بهار 2000 در روزنامهها از
كه هنگامي.است نهاده جاي بر ديالوگ اين ساختن ژرف براي
بر پيشين مجلس كه شد متممي كردن دگرگون آماده جديد مجلس
سوي از كه مطبوعات قانون متمم كرد ، تصويب مطبوعات قانون
كردن تعطيل امكان قضاييه قوه به شد ، اعمال پيشين مجلس
سالهاي 791378 در را گفتار فاش روزنامههاي از بسياري
از تازهاي دوران وارد حال ، هر به ايران ، .دادهبود
اجتماع لايههاي همه از ايرانيان و است شده سياسي تحولات
سياسي هويت روند اين.هستند جامعه مردمسالاري روند درگير
تنها نه كه ميدهد شكل را تازهاي ناسيوناليزم يا
حقيقت اين آن جنبه مثبتترين بلكه نيست ، حكومت ايدئولوژي
دگرگون اصل حكم به ولي آرامي به ميكوشد ، حكومت كه است
.يابد تطبيق تحولات اين با بقا ، براي پذيرفتن
سرزمين اداره براي حكومت به ملت اراده انتقال مكانيزم -3
يافتن واقعيت راستاي در بايد كه ديگري مكانيزم
انتقال مكانيزم درآيد ، حركت به جامعه يك در مردمسالاري
اين سرزمين امور اداره براي.است حكومت به ملت اراده
واقعي دموكراتيك انتخابات راه از ميتواند تنها مكانيزم
مردم حقيقي اراده بازگوينده كه انتخاباتي:نمايد عمل
بدون ايران ، ماه 1376 خرداد جمهوري رياست انتخابات.باشد
سياسي هويت گرفتن شكل در بود ، تازهاي عطف نقطه ترديد ،
.خارجي سياست و داخلي امور بعد دو هر در ايران نوين
بيمانند خاورميانه و ايران در كه مشاركت ارقام از گذشته
تحولات روي گذاريش اثر و دادن راي انگيزه و شيوه بود ،
راي حق كه آنان همه تقريبا.بود بيسابقه جامعه سياسي
و كردند شركت انتخابات اين در (ميليون حدود 31) داشتند
خواسته يك براي و صدا يك با رايدهندگان از بزرگي اكثريت
بيسابقه حركت اين ،"سياسي اصلاحات" يعني:گفتند سخن
خود بيداري مهمترينش كه گرديد سبب را پراهميتي پيآمدهاي
كه سياسي نيروي بودن واقعي به نسبت است بوده رايدهندگان
اداره در ميتوانند آن از استفاده با و دارند اختيار در
اثر جامعه سياسي سرنوشت بر و جويند شركت خود جامعه امور
تحولات اين كه كرد ثابت بعدي رايگيريهايگذارند
كه اين:است بوده اتفاقي رويداد يك از فراتر بنيادين
بازگشت غيرقابل نقطه از روند اين و است كار در روندي
اين تحولات اين در توجه شايان جنبه يك.است كرده عبور
هرگونه تاثير از دور به سياسي دگرگونيهاي اين كه است
تند ايدئولوژيهاي پيگيرنده و سنتي احزاب سوي از نفوذي
مكانيزم روند همين حال ، عين در ميگيرد ، شكل جامعه در
حركت به را سياسياي احزاب شدن نقشآفرين براي تقاضا
نيازهاي به پاسخگويي راستاي در بتوانند كه درميآورد
.گيرند شكل جامعه سياسي
از آميختهاي كه است توجه شايان بحث ، اين نتيجهگيري در
نيروهاي برخورد مكانيزم سياسي ، تقاضاي و عرضه مكانيزم
و دارند هدف را جامعه در سياسي موازنه ايجاد كه سياسي
امور اداره براي حكومت به مردم اراده انتقال مكانيزم
اعتماد با كه است آورده فراهم ايران در را شرايطي كشور
و ايران سياسي تاريخ عطف نقطه مهمترين ميتواند كامل
.شود قلمداد تازه سياسي هويت يك عنوان به گشودنش چهره
نظامي اقدامات از ناشي گزندهاي از دور به تحولات اين اگر
سرمنزلي به را ايران مردم يابد ، ادامه خارجي نفوذ يا
به را خود سياسي زندگي سرنوشت آن در كه رساند خواهد
حاكميت" سرمنزل به تحولات اينگرفت خواهند خود اختيار
خواهد ايراني جامعه در نهايي داور عنوان به "قانون
در كه منطقهاي پراهميت اثرگذاريهاي با توام انجاميد ،
.گذارد خواهد جاي بر آسيا باختر و خاورميانه در آينده
ايران شونده دگرگون خارجي سياست
داخلي سياسي تحولات تاثير واقعگرايانه ارزيابي براي
در كه جهان در ديگران با كشور اين روابط بر ايران
و عرب دنياي و اروپا با همكاري گسترش چشمانداز
بايد دارد ، خودنمايي متحده ايالات با گسترنده تنشزدايي
تصادفي شده ياد تحولات كه بود پيگير را حقيقت اين
محدود كشورها از ويژهاي شمار با روابط به و نيستند
ژرفا در و است همهگير گستره در تحولات اين.نميشود
و بيست قرن سرآغاز و دهه 1990 همگاني بيداري.بنيادين
ملت سياسي زندگي در بنيادين دگرگونيهايي به ايران يكم
تعيين در خود توان به نسبت يافتن آگاهي با.ميشود منجر
سالاري -مردم يك مكانيزم در دادن راي راه از كشور سرنوشت
در را پرمعني و بنيادين تحولاتي ايرانيان ايراني ، بومي
تحول اين روند.ميكنند تكليف خود كشور خارجي سياست
در گسترنده اقتصادي آزادسازي در برنامهاي با است همگام
دليل به است ، آهسته دوم مورد در حركت آهنگ چه اگر كشور ،
-سياسي مشكلات و اقتصادي درست مديريت عدم از پيشينهاي
است ، شده حاصل توسعه عدم از درازي دوران از كه اجتماعي
جلوگيري اقتصادي توسعه از كه مبهم خارجي روابط با توام
جامعه بر را سياسي اصلاحات مردم كه حالي در.است كرده
سياستهاي برنامه تدارك سرگرم دولت ميسازند ، هموار
شدهاي حساب برنامهريزيهاي:است آزاد بازار اقتصاد
امكان و است اجرا دست در گسترده خصوصيسازيهاي براي
قرار مطالعه مورد منطقهاي اقتصادي گروهبندي يك ايجاد
(آسهآن) خاوري جنوب آسياي ملتهاي اتحاد همانند دارد ،
آسياي -خزر كشورهاي و منطقه عربي كشورهاي با ترجيحا
است واقعيت اين دارد توجه جلب راستا اين در آنچه مركزي ،
درك ميدهد نشان عملا اسلامي جمهوري كنوني دولت كه
كند مي پيگيري زمينه اين در ايرا ه كنند وتعيين ضروري
يافته گسترش خارجي روابط با كشور اقتصادي آنرفاه در كه
.است نزديك ارتباطي در كشور
در سياسي تحولات و دگرگونيها پراهميت جنبههاي از يكي
سوي از تدريج به كشور خارجي سياست كه است اين ايران
ملي منافع پيگيري و ميپذيرد اثر داخلي سياسي تحولات
خارجي روابط در ايدئولوژيك مصالح روي انحصاري تكيه جاي
شونده مردمسالار جامعه يك در وضع كه آنگونه.ميگيرد را
اين از بيش كه ميرود ايدئولوژيك مصالح.باشد چنين بايد
ايران منطقهاي و خارجي روابط در نخستين اولويت مقام در
با ايران روابط در ويژه به وضع ، اين.نباشد نقشآفرين
خودنمايي اسرائيلي -عربي اختلافات با رابطه در و عربان
و ملت توجه جلب در گذشته ، سال چند در ما از برخي.دارد
خارجي روابط در ملي منافع پيگيري حياتي اهميت به دولت
تقسيم پيشين ساختار از فراوان سرعتي با كه جهاني در كشور
كنوني اقتصادي ساختار به متخاصم ايدئولوژيهاي ميان شده
موثر شايد ميشود ، دگرگون گسترنده شدنهاي جهاني از ناشي
.بودهايم
ايران خارجي روابط ژئوپوليتيك
جهاني زندگي به نسبت ايران شده دگرگون ژئوپوليتيك ديدگاه
نظام در سريع دگرگونيهاي مطالعه منطقهاياشدستاورد و
درونيش ، شونده دگرگون اولويتهاي و است جهاني ژئوپوليتيك
اهميت ايران.مدرن سياسي جهان با تازهاش برخورد در
راه از ميدهد ، خود منطقهاي نقشآفريني به فراواني
و جنوبي ژرفاي در مهم ژئوپوليتيك منطقه دو تعيين
.شمالياش
دراز دوراني براي ايران نقشآفريني جنوبي ، ژرفاي در
با جغرافيايي و سياسي گسترده اختلافات اثرگذاري دستخوش
سرزميني اختلافات ميان آن از كه است بوده عربش همسايگان
متحده امارات ادعاهاي مساله و عراق با درازمدت مرزي و
مهمترين ابوموسي و تنب ايراني جزيرههاي به نسبت عربي
از ايراني -عربي اختلافات مجموع حال ، اين با.است بوده
براي كه اختلافاتي مجموعه از پيچيدگي ، و حجم جنبه دو هر
داشت ، وجود آلمان و فرانسه بريتانيا ، ميان دراز مدتي
توانستند اروپايي ملتهاي اين اگر.نميرود فراتر
مشترك اختلافات بر را خود ميان مشترك منافع كه بياموزند
آن توان از نيز عربان و مسلماايرانيان نهند ، ترجيح
بر را خود ميان مشترك پيوندهاي و منافع كه برخوردارند
.دهند اولويت خود ميان اختلافات
تبليغات از انبوهي با گذشته دهه چند در ايرانيان و عربان
كه اتهام اين بر مبني بودهاند ، روياروي منطقه در
اين.دارند يكديگر عليه ناميمون اهدافي منطقه كشورهاي
منطقهاي محافل برخي در اجتناب غيرقابل نتيجهاي به وضع
يافتن تسلط در است بوده نجات راه يافتن آن و شد منجر
كردن فدا بهاي به منطقه امور بر فرامنطقهاي قدرتهاي
اين در تامليخودمنطقهاي به اتكاي و خود به احترام
قدرتهاي آيا كه ميكشد پيش را سوال اين طرح نياز زمينه
دادن ياري براي زدهاند اقدامي به دست هرگز فرامنطقهاي
منطقهاي واقعي ترتيباتي ايجاد و منطقهاي مشكلات حل به
انديشه در پيوسته آنان كه آن يا همكاري؟ و صلح براي
به بودهاند منطقه در سرزميني و سياسي اختلافات تبليغ
چيرگي ادامه براي منطقهاي توجيه حفظ و ايجاد منظور
.منطقه امور در فرامنطقهاي سياسي دخالتهاي و نظامي
بخش در عربش همسايگان بيشتر و ايران كه است تاملي چنين
از ناشي جداييهاي فراز بر تا ميكند تشويق را جنوبي
بر را خود مشترك منافع و بسته پل گذشته اختلافات
سرآغاز از ايران ، .دهند اولويت خود ميان موجود اختلافات
را خود خارجي سياست چشماندازهاي كردن دگرگون دهه 1990
خارجيش روابط در تشنجزدايي اعلام ولي كرد ، آغاز
به جمهوري رياست انتخابات 1997 از پس دوران تا ميبايستي
كه است شده انديشه اين بر ايران كه دوراني افتد ، تاخير
از كه شود عملي ميتواند هنگامي "تمدنها گفتوگوي"
همزيستي ديگر ، گفته بهگردد آغاز تمدني درون گفتوگوهاي
واقعيت هنگامي گوناگون تمدنهاي از ملتها ميان صلحآميز
ملتها ميان همكاري و مسالمتآميز همزيستي كه يافت خواهد
بنيادين دگرگوني اين.يابد واقعيت تمدنها از يك هر در
جمهوري دوران از كه ايران خارجي سياست چشمانداز در
واقعي بهگونهاي كنوني جمهوري دوران در و آغاز پيشين
سياسي ديدگاههاي پيگيري با شد همزمان كرد ، پيدا گسترش
عربستان خارجي سياست در عبدالله شاهزاده منطقهگرايانه
جغرافيايي نزديكي در عرب ملل ديگر گونههايي به كه سعودي
.كرد درگير نيز را سعودي عربستان
دهه در همكاري از كوتاهي دوران تجربه ايرانيان و عربان
ورود از پيش و منطقه از بريتانيا خروج از پس 1970 ،
.دارند را منطقه ، بر نظامي تسلط اعمال و آمريكاييان
و ايرانيان كه است اهميت شايان نيز واقعيت اين شناخت
همكاريهاي و موازنه ايجاد در دليل اين به عربان
آن در گروه دو هر كه شدند پيروز دهه 1970 در منطقهاي
.بودند برخوردار متحده ايالات حسننيت و دوستي از هنگام
در نيكسون دكترين از هنگام آن متحده ايالات كه حالي در
واگذاردن و منطقهاي كشمكشهاي در درگيري عدم زمينه
دوستان به جهان گوناگون مناطق در امنيت از دفاع مساله
اندازه همان به آنچه.ميكرد پيروي منطقهاي قدرتمند
ژئوپوليتيك در كه است حقيقت اين به توجه دارد ، اهميت
زمين ، باختر مشروع منافع نيز كنوني منطقهاي شكلگيرنده
به بايد فارس ، خليج از گاز و نفت صدور صلحآميز ادامه در
و تفاهم دوران به بازگشت همينگونه ، .شود شناخته رسميت
باختر نيت حسن به منطقهاي نظام يك چارچوب در همكاري
در غرب به اطمينان دادن راه از هم آن كه دارد بستگي زمين
نيز حقيقت اين.شود حاصل بايد مشروعش ، منافع حفظ زمينه
اختلافات حل براي منطقهاي نيت حسن كه دارد اهميت
كردن سياسي صورت ، اين غير در.است ضروري شرطي منطقهاي
و حسننيت بردن بين از بهاي به سرزميني اختلافات
منطقه ، در مسائل اينگونه حل براي ضروري همكاريهاي
عربي متحده امارات و كرد گذشته در عراق كه آنگونه
و داشت خواهد وارونه اثري البته است ، پيگير هماكنون
تسلط ادامه براي منطقهاي توجيه ميتواند تنها
خود كه فرامنطقهاي تسلطي:بخشد دوام را فرامنطقهاي
جهتگيريهاي.منطقه امنيت به نسبت است تهديدي منبع
همسايگان بيترديد ايران خارجي سياست در شونده دگرگون
داد ، خواهد قرار تاثير تحت بهگونههايي را ايران
اصلاح متحده ايالات و ايران ميان روابط كه آنگاه بهويژه
براساس و مختلف بهگونههاي عربي كشورهاي.گردد
تاثير دگرگونيها اين از خود منطقهاي جهتگيريهاي
:زير الگوي براساس شايد گرفت ، خواهند
لبناني و فلسطيني سوري ، فعالان يعني شامات ، عربان -1
عليه خود تلاشهاي در را ايران عملي درگيري است ممكن
آنان سوي از تاكنون كه درگيريهايي:دهند دست از اسرائيل
بر فشار اعمال براي دارند آنچه بر افزون اهرمي عنوان به
دارد اشاره جاي.ميشد استفاده اسرائيلي -آمريكايي محور
صلح روند عليه بر فعال درگيري عدم سياست قبل از ايران كه
برخلاف است كرده رعايت و اعلام را اسرائيل و عربان
.دارد روند اين با كه اصولي مخالفت
دارد ادامه
|