مادها كهن تمدن ميراث "تپه جيران"
توسعه نتيجه هوا و آب زيانبار تغييرات
است بيرويه
بايد تهران در بناها ساز و ساخت
شود قانونمند
مادها كهن تمدن ميراث "تپه جيران"
دشت در ازبكي تپه دستاوردهاي و كاوشها از ديدار
(پاياني بخش) ساوجبلاغ
محلي در ازبكي تپه غرب متري در 50 حفاريها ادامه در
مربع متر مقياس 500 در و "مارالتپه" به موسوم
تاريخ از پيش دهكدهكه يك از شواهدي به باستانشناسان
.يافتهاند دست است ، شده پيدا
ميكرد حفاري مكان اين در كه باستانشناس دهقان وليالله
هزاره اواخر به متعلق آمده بهدست معماري سازههاي:گفت
كوچك فضاهايي و است ميلاد از پيش پنجم هزاره اوايل و ششم
.ميگيرد بر در را متر 3x2/يا 5 3مترx ابعاد 5/1 در
حاوي كه شده كشف گورخمرههايي فضاها اين از بعضي در
مرگ از پس را خود كودكان آنها.است باستان كودكان تدفين
دفن ديوارها يا منازل كف در و نهاده خمرههايي در
.ميكردند
سفالي ظروف و فراوان گلي پيكركهاي "تپه مارال" از
نوع اين خاص رنگ بهدليل باستانشناسان كه آمده بهدست
جمله از كه ميكنند ياد "آلويي سفال" نام با آن از سفال
.است بوده مردم اين توليدات
مردم اين حضور چگونگي و ورود نحوه از هنوز ميگويد دهقان
از يك درهيچ و نيست دست در اطلاعي ايران مركزي فلات در
احتمال امااست نشده آن به اشارهاي باستانشناسي كتب
و كرده مهاجرت مركزي آسياي كشورهاي طريق از آنها ميرود
آلويي ، سفالهاي كه هرچند.باشند آمده منطقه اين به
از آن روي نقوش و شكنندهاند و بسيارضعيف و دستساز
مردم اين معماري سازههاي اما نيست ، برخوردار لازم ظرافت
.ميباشد منسجم و مستحكم بسيار قبل دورههاي با مقايسه در
سفال فراوان مقادير كشف وجود با ميگويد مجيدزاده دكتر
حدس و نيافتيم دست سفالپزي كورههاي از بهآثاري هنوز
قرار آنها منازل از اندكي فاصله در كورهها اين ميزنيم
.داشتهاند
باستان يافتههاي از انبوهي حجم كه سفال شكسته قطعات
حفاري محل اطراف برزمينهاي ميدهند تشكيل را شناسان
"زمينسفال" آن به باستانشناسان كه جايي.پراكندهاند
و ابعاد در سفال قطعات وسيع زمين اين در.ميگويند
طراحي ، از پس تا شدهاند رديف هم كنار گوناگون شكلهاي
"آدرس" بهترين سفالها اين.شود آغاز آنها برروي مطالعه
دقيق تاريخگذاري به بتوانند تا است باستانشناسان براي
.شوند نزديك منطقه اين
را سفالآلويي صاحبان زيستگاه "سفال زمين" از گذر با ما
كه جايي.ميرويم ازبكي تپه غرب متري به 250 و كرده ترك
آنجا 3 در باستانشناسان و ميشود ناميده "تپه دوشان"
براين آنها.كردهاند شناسايي را عصرآهن معماري دوره
آريايي اقوام اقتدار مركز بزرگترين مكان اين كه باورند
.است بوده پيش سال در 3500
از آمده بهدست مدارك:ميگويد ازبكي كاوش هيات سرپرست
تاسيس از پيش تا خاكستري سفال آرياييهاي حضور و مهاجرت
و بود گورستانها و قبور شامل عمده بهطور مادها پادشاهي
زندگي اوليه آرياييهاي كه بود برآن عمومي اعتقاد
به متعلق عمومي بناي يك كشف با اما داشتهاند چادرنشيني
.شد رد فرضيه اين اوليه آرياييهاي
به مكان اين به نسبت خود گفتههاي در باستانشناسان
بيشتر توضيح در ما و داشتند اشاره خاكستري سفال و عصرآهن
پيش سال تا 2500 فرهنگي 3500 دوره اين كه دريافتيم آنان
و بزرگترين از يكي يادآور و ميگيرد بر در را
يعني ايران تاريخ از پيش دوران مهاجرتهاي ارزشمندترين
.است ايران فلات به ايراني اقوام مهاجرت
شده وارد ايران به آرياييها مهاجرت با كه خاكستري سفال
عصر در ايران فرهنگي پديدههاي بزرگترين از يكي عنوان به
نيز آن مختلف اشكال و است برخوردار والايي جايگاه از آهن
.است شده كشف "تپه دوشان" از
نقش بدون اغلب و صيقلي و صاف سطحي داراي سفال نوع اين
در حرارت درجه خاص ميزان بهدليل آن خاكستري رنگ و است
.ميباشد سفال پخت هنگام
حدود وسعتي بوديم ايستاده كنارش در ما كه اي"تپه دوشان"
متر تنها 400 تاكنون كه برميگرفت در را مربع متر هزار 7
نخودي و خاكستري سفال فراوان مقادير و شده حفاري آن مربع
كه مدور سنگهاي و سنگساب خمره ، پيسوز ، منقوش ، و ساده
با همراه داشته كاربري ظروف دادن صيقل براي احتمالا
بهدست آن از درفش و قاشق دوك ، نظيرسر استخواني ابزار
.است آمده
از برگهايي مثابه به نيز "تپه دوشان" سرگذشت حاليكه در
بايد ميخورد ورق ما ديدگان برابر در سرزمين تاريخ كتاب
جايي "تپه جيران" سمت به باستان دنياي به سفر ادامه در
.ميداديم مسير تغيير ازبكي تپه غرب جنوب متري در 250
و سيب شليل ، هلو ، درختان ميان از گذر و ميوه باغ از عبور
داشت افسانهاي جلوهاي طلايي ، پائيز فصل در كه انگور
دوربين حتي ديگر.ميكرد سست تدريج به را ما گامهاي
.نبود مناظر ثبت ياراي هم عكاسي
دارد قرار افسانهاي باغ اين وسط در درست كه "تپه جيران"
از سالها خارشتري علفهاي انبوه با شدن پوشيده دليل به
اولين كه هنگامي و بود مانده مخفي باستانشناسان ديد
هزاره چند تاريخ ميشود ايجاد آنها در آزمايشي گمانه
نمي تصورش ابتدا از كه ميزند بيرون آن دل از سالهاي
.رفت
كه جيرانتپه در تاكنون باستانشناس ، سرلك سيامك گفته به
سه است ، اطراف زيركشت زمينهاي سطح از مرتفعتر متر 5/2
تپه فوقاني سطوح كه صورت اين به شده ، شناخته آثار دوره
و قرارگرفته استفاده مورد اسلامي دوره گورستان عنوان به
-از 7 آثاري نيز و عصرآهن از شواهدي آن زيرين لايههاي در
تاكنون باستانشناسان.است آمده بهدست پيش سال هزار 8
عصرآهن و اسلامي دوره تدفين از 50 بيش به مكان اين در
.يافتند دست
به پوششي هيچ بدون را مردهها آهن عصر در ميشود گفته
رو مختلف جهات در زده چمباتمه پاي و دست با جنيني صورت
مساله اين و ميكردند دفن شرق جنوب يا غرب شمال به
.است بوده خورشيد نور تابش جهت با مرتبط احتمالا
عمق 35 در و انفرادي بهصورت تدفينها تمام:افزود سرلك
اشياي اجساد كنار در و گرفته صورت تا 180سانتيمتري
.ميخورد چشم به سنگي و سفالي
تدفينها از برخي غناي و اشيا كيفيت و كميت وي گفته به
مراتب سلسله و اجتماعي طبقات نوعي وجود دهنده نشان
در مركزي فلات در ساكن جوامع ميان در اقتصادي -اجتماعي
.است زمان از برهه اين
و بوده زن يك به متعلق كه تدفين غنيترين در
دو نهادهاند برآن را "بانو جيران" نام باستانشناسان
نهايت در كه مرمر پياله يك پايهدار ، خوري ميوه بزرگ ظرف
مسي ميله يك با ديگر مرمرين شيء يك شده ، تراشيده استادي
بهدست باشد سرمهكشي ميله و ساب سرمه ميشود تصور كه
.است آمده
كه مرمر سنگ دانههاي از دستبندي همچنين گور اين از
گردنبندبا يك بود ، شده پيچيده دست مچ دور به بار چندين
گردن بهدور يكبار از بيش كه مشابه جنس از مهرههايي
كمر دور در دانههايتزئيني رشته يك نيز و بودند پيچيده
.ميشد شامل را مهره يكهزار مجموع در كه آمده بدست متوفي
تهيه توان كه متوفي فقير صاحبان مواردي در ديگر سوي از
كرده كار ظرف يك قراردادن به نداشتند را تدفين ويژه ظروف
.ميكردند بسنده شكسته گاهي و نامرغوب
پرندگان استخوان و غذايي مواد آثار ظروف ، اين از برخي در
مرگ از پس زندگي به آنان اعتقاد بيانگر كه ميشود مشاهده
مرده براي را آشاميدن و خوردن اسباب شيوه اين به كه است
.ميكردند فراهم خود
اواسط از تپه جيران:است معتقد ازبكي كاوش هيات سرپرست
در و ميماند متروك هزاره چندين براي م.پ ششم هزاره
سفال جديد مهاجران استقرار با م.پ دوم هزاره اواسط
را آنها محققان از بسياري كه ازبكي محوطه در خاكستري
به از 5قرن بيش تپه ، اين مينامند آريايي مهاجران
به بعد به هجري هفتم قرن از پس و شده تبديل گورستان
.مييابد تغيير اسلامي قبرستان
است بهقدري تپه جيران در موجود اشياء حجم ميشود گفته
منقولي شيء هيچ ازبكي كنند ، جدا ازبكي از آنرا اگر كه
بين در بودن محصور بهرغم باستاني تپه اين اما.ندارد
اموال قاچاقچيان و غيرمجاز حفاران چشم از درختان ، انواع
محل به باستانشناسان وقتي امسال و نمانده مصون فرهنگي
مواجه عميق حفر با 3 گذشته سال حفاري محل در ميروند
هزار ارزشمند 8 آثار از بخشي نابجا اقدام اين كه ميشوند
.بود برده بين از را ساله
از ازبكي محوطه در شده ساخته آثار كهنترين گفتند ما به
آمده بهدست ازبكي تپه از متري فاصله 700 به "يانتپه"
تپهها مهمترين از يكي و ميشد كاوش گذشته سالهاي در كه
.است جهاني فرهنگ نظر از
خشتي معماري دوره پنج بقاياي مجيدزاده دكتر گفته به
در م.پ ششم و هفتم هزارههاي در فرهنگي دوره به 2 متعلق
در و دستساز دوره پنج هر خشتهاي كه شده شناسايي آنجا
يك كه است جهان در آمده بهدست خشتهاي قديميترين زمره
سوي از تمدنها گفتوگوي براي بابي عنوان به آن نمونه
ساوجبلاغ مردم امروز و شد اهدا عنان كوفي به خاتمي آقاي
باستاني محوطه فرهنگي ، پيشينهغني اين به پيبردن با
برآن نميتوان قيمتي كه ميدانند سرمايهاي را ازبكي
.گذاشت
چيز هيچ را ديديم باستاني محوطه اين در آنچه كنيد باور
ازبكي.نوشت نميتوان را ازبكي.تماشا جز نميكند توصيف
.كرد لمس را آن در نهفته تاريخ نزديك از ديدو بايد را
تاريخ از گوشهاي از بازديد تنها ازبكي ديدار ما براي
كه بود مردمي در نهفته عشق با آشنايي بلكه نبود سرزمين
درلحظات من و بودند خورده گره خود نياكان ريشههاي با
را تصوير و شوق و شور همه اين نميدانستم سفر اين پاياني
ارجح ديگري بر را كداميك و كنم جمع ذهنم در يكجا چگونه
.بدانم
در عاشقانه كه را باستانشناساني تصوير ميشد چطور
ميگردند خود پيشينيان هويت بهدنبال باستاني لايههاي
ظهر بعداز تا 3 صبح از 5 روز هر كه آناني كرد؟ فراموش
كاوش فضاي ميكاوند ، و ميكنند خاكبرداري ميزنند ، كلنگ
حتي تا ميكنند الك را شنها و خاكها ميدهند ، گسترش را
از را مردمي صفاي ميشد آيا.نماند جا حبوبات از دانهاي
هيات پيشواز به بيسابقه اقدامي در امسال كه برد ياد
يك مراسم و بستند را خيابانها رفتند ، باستانشناسي
ساوجبلاغ اهالي كه كاري ديدند؟ تدارك را رسمي استقبال
يا و بوده بيسابقه ايران باستانشناسي تاريخ در كردند
ساخت براي كه را نظرآباد اهل مدرسهاي مدير شوق ميتوان
گرفت؟ ناديده بود ، آمده ازبكي تپه به مستند فيلمي
شديددكتر علاقه نميتوانم بگذرم كه اينها تمام از اما
خطه اين به نسبت را پيشكسوت باستانشناس مجيدزاده ، يوسف
.كنم فراموش باستاني
كرده باستاني هاي كاوش صرف را زيادي ي وسالها اوروزها
است اندوخته اي ه ارزند بسيار هاي تجربه رهگذر اين ودر
. باشد مفيد بسيار تواند مي حاضر نسل براي ها تجربه واين
يادگار اين و بود انداخته سايه ازبكي تپه بر آفتاب غروب
وداع ما با بوده مادها شهر انگشتري نگين روزگاري كه كهن
تاريخ به دوباره سلامي آغاز وداع ، اين كه هرچند.ميكرد
...بود سرزمين خاموش
اردلان ظفر نسترن
توسعه نتيجه هوا و آب زيانبار تغييرات
است بيرويه
است گلخانهاي گازهاي مستقيم نتيجه هوا شدن گرم امروزه
آب كه باورند اين بر دانشمندان.دارد گذشته در ريشه كه
اكثر ولي بوده وتحول تغيير درحال هميشه زمين ، وهواي
بوجود بشر فعاليتهاي نتيجه در وهوايي آب تغييرات
.آمدهاند
واقليمي جوي شرايط تاثير تحت زمين روي در وهوا آب غالبا
شدن گرم حال در زمين اتمسفر دائما ميليونهاسال ، طي.است
در كه يخهايي توسط كانادا از بزرگي بخش و بوده وسردشدن
.است شده پوشانده آمدهاند بوجود گذشته سال هزار ده
جنگلها تخريب گذشته ، سيسال در دانشمندان ، نظر به
جلو هم وهوايي آب تغييرات از فسيلي سوختهاي واحتراق
نشست در دانشمند پانصد و هزار دو توافق.زدهاند
مدارك آنها كه حاكيست هوايي و آب تغييرات بينالمللي
گذشته سال پنجاه در كه دارند اختيار در جديدي و محكم
شدن گرم سوم دواست شده زمين گرمي بشرباعث فعاليتهاي
آن ريشه كه ميشود گلخانهايمربوط گازهاي تجمع به زمين
آب تغييرات بعد ، به زمان آن از.برميگردد سال 1970 به
مسئول بشر امروزه ، .گرفت خود به شتابي روبه روند وهوايي
ميانگين بيستم ، قرن طي ازطرفي.شدنهاست گرم اين تمامي
سال نه.يافت افزايش سيلسيوس يك حدود در جهان حرارت درجه
تمام در و رسيده ثبت به سال 1990 در زمين گرم دهه ازيك
آن گرمترين سال 1980 بوده آن شاهد زمين كه گرمي سالهاي
بر گواهي درختان حلقه و مرجاني تپههايميشود محسوب
دو از دما ميانگين درجه ، نيم سال اين در كه مدعاست اين
.است شده بيشتر قبل دهه
آن مقدار برابر دو غلظتدياكسيدكربن سال 2050 در اگر
درجه چهار تا يك از هوا گرمي ميانگين گردد ، سال 1700 در
درجه هفت تا دو معادل مقدار اين)رفت خواهد بالا سيلسيوس
.(ميباشد فارنهايت
به كانادا شمال منطقه در وهوايي آب تغييرات اثر همچنين
شمالي منطقه حرارت درجه سال 1980 ، درميشود ديده وضوح
و بود رفته بالا سيلسيوس درجه پنج هم نرمال حد از كانادا
خوشايند كانادائيها مذاق به هوا گرمي اين كه زماني در
كه شده محسوب جدي تهديدي جهان براي تغييرات اين بود ،
سنگين طوفانهاي و خشكساليها بروز سيلابها ، وقوع آن نتيجه
را اكوسيستم و انسانها موارد ، سلامت اين همه كه ميباشد
از جانوري تنوع و جنگلداري آب ، كشاورزي ، .ميكند تهديد
.است تغييرات اين بارز مصاديق
در تحولي ايجاد مستلزم وهوايي آب تغييرات ثبات احتمالا
و گاز و نفت مانند جهان انرژي منابع از استفاده نحوه
از حاصله كربن روزافزون تشديد از كه ميباشد سنگ ذغال
.بكاهد سوختها انواع
گاز و زغالسنگونفت نظير فسيلي سوختهاي انواع امروزه
باعث دارند قرار همگان دسترس در بهراحتي كه طبيعي
طول در.شدهاند وهوايي آب اختلالات بروز و هوا آلودگي
جديدي انرژيهاي يافتن دنبال به انسانها هميشه تاريخ
.كنند استفاده روشنايي و حرارت توليد براي تا بودهاند
در اما استفادهكردهايم ، هيزم از ما سال ، ميليونها طي
نبود ، سوزاندن براي چوبي اروپا در ديگر سال 1200 حدود
.آورديم روي سنگ زغال از استفاده به بنابراين
صنعتي انقلاب با كه فناوريهايجديد از استفاده با
ديگر وسوزاندن پالايش و تصفيه حفاري ، امكان بود همراه
اين.گرديد فراهم طبيعي گاز و نفت مثل فسيلي سوختهاي
چنين از استفاده براي ما روزافزون اشتياق و علاقه
خصوص به كربن از معتنابهي مقدار آزادسازي باعث سوختهايي ،
اتمسفر در گلخانهاي گازهاي از حاصله دياكسيدكربن گاز
.بود
-صنعتي انقلاب از قبل يعني -گذشته سال پنجاه و دويست حدود
يك در قسمت حدود 260 در اتمسفر در حاصله دياكسيد
يك در قسمت به 360 مقدار اين امروزه ولي بود ميليون
حفظ براي شونده تجديد انرژي منابع.است رسيده ميليون
لازمه وبنابراين بوده حياتي بسيار هوا و آب ونگهداري
.ميباشد پاك سوختهاي از استفاده وهوا آب وپايداري ثبات
نفت كه هستند باور اين بر نفتي شركتهاي از بسياري امروزه
ايفا را زيادي نقش هوايي و آب تغييرات در گاز از وبخشي
انرژي منابع در بيشتر شركتهايي چنين طرفي از.ميكنند
فرآوردههاي بخش در تا ميكنند سرمايهگذاري شونده تجديد
.انرژيزا
بزرگترين كانادا كه كرد نشان خاطر بايد متاسفانه
بين رابطه گونه هر منكر كه است خامي نفت توليدكننده
.هست فسيلي وسوختهاي وهوايي آب تغييرات
اينترنت:منبع
يدايي فريبا:ترجمه
بايد تهران در بناها ساز و ساخت
شود قانونمند
شهر در بلندمرتبه بناهاي احداث و ارتفاع در وساز ساخت
نظام يك از برخوردار و منطقي روند يك در هنوز تهران ،
در كنايه و طنز با كه آنچه.است نگرفته قرار قانونمند
خانه تا ميسازم طبقه چند خانه من":است جاري افواه
ريشههايي اما است ، شوخي چه اگر "...!شود خراب تو قديمي
براي را خود سرمايه و پول كه كسانيدارد واقعيت در
برآنند بيشتر ميگيرند كار به چندمرتبه ساختمانهاي ساخت
اين بكنند ، را استفاده حداكثر فضا از بيرويه صورت به كه
پرجمعيت شهر يك معماري به خردمندانه نگاه از كه بينش
بهتر يا -كلنگ نيش كه ميبرد آنجا به راه است ، بدور
خانه استوار چندان نه و قديمي پي - بولدوزر تيغه بگويم
توسعهطلبي اين تاوان همسايه و بگيرد هدف نيز را همسايه
تمام آدمها زندگي بهاي به گاهي كه خساراتيبپردازد را
و آوارگي با همراه طولاني اضطرابي و هول يا و است شده
اين در.است كرده تحميل خانه يك اهل بر را خانهبدوشي
اشتهاي و گرفته شتاب تهران در بلندمرتبهسازي كه دههاي
بيشتر درآمد به تنها كه سودخواهاني سيريناپذير
هم در را سودمندي فضاهاي و باغها لاغير ، و ميانديشند
و تجربه با مهندسان معماران ، كارشناسان ، است ، نورديده
هشدار بارها ناهمگون وساز ساخت اين درباره كارآزموده
منافع راستاي در و دلسوزي سر از هشدارها اين دادهاند ،
بستر مناسبترين وساز ، ساخت كه چرا.است بوده ما ملي
ماست ، كشور تحصيلكرده قشر همين براي معاش تامين و شغلي
بلندمرتبهسازي كنوني روند نگران همچنان آنان چرا ، اما
اصول ديگر سريع سودآوري هدف كه ، آن جز.تهراناند شهر در
يك.است داده قرار تحتالشعاع را ساز و ساخت معيارهاي و
اين دستاندركاران از شماري كه ميدهد نشان كلي بررسي
احداث براي كافي دانش و علمي بضاعت سازها ، و ساخت قبيل
كارشناسان از يكي قول به و ندارند را بناهايي چنين
و داراست را غالب وجه آنها تجاري مشي معماري و شهرسازي
.نميدارند پاس را همسايگان حرمت دليل ، همين به
قيمت به نه اما دارند ، نوسازي به نياز تهران كهن بناهاي
فروريختن شهري ، مفيد فضاهاي و باغها تمامي رفتن دست از
برآمدن همچنين و نوساز بناي همسايگي در قديمي خانههاي
آشفتگي بايد سريعتر چه هر...!ايمني فاقد و سست بناهاي
.كرد تدبير را تهران ساز و ساخت روند در كنوني
جعفرآسيابان
|