سپتامبر از پس
ديباج موسي دكتر با وگو گفت
جنگ از نويني مفهوم وارد ما "سپتامبر پديده" با *
دولت آن ، طرف يك.نيستند دولتها آن طرفين كه شدهايم
دولت يك بهعنوان كه است قدرتي ديگر ، طرف و متحده ايالات
نميآيد حساب به شده شناخته
فيلسوف هگل ، نه كه است ضددولت و دولت جنگ اخير ، جنگ
پيشبيني را آن عملي اخلاق فيلسوف كانت ، نه و ديالكتيك
يك تاريخي تماميت كه) دولت بين اينك جنگ ، .بودند نكرده
هسته در را جايگاهي هيچ كه است دولت غير و (ميباشد ملت
ندارد تاريخ بنيادين
مهمترين از يكي بهعنوان سپتامبر حادثه 11 بيشك:اشاره
سياسي ، معادلات از بسياري يكم ، و بيست قرن رويدادهاي
تغيير جهان سطح در را... و فرهنگي اقتصادي ، اجتماعي ،
در عطفي نقطه را بسياري 11سپتامبر.داد خواهد و داده
از جديدي تعريف شكلگيري و جهاني نوين نظم شكلگيري
.ميدانند امنيت
نامه -ايران فلسفي سردبيرفصلنامه ديباج سيدموسي دكتر
در آنرا از پس اثرات و سپتامبر حادثه 11 -فلسفه
وگو گفت اين در ديباج دكتراست گفتوگوييبررسيكرده
يازدهم حادثه پيامدهاي تبيين به فلسفي ، چشماندازي از
"هگل" ديدگاه از بهرهگيري با او است ، پرداخته سپتامبر
و است ملت يك تاريخي تماميت ;دولت اينكه و دولت باب در
كه است معتقد بروكراسي ، باب در ماكسوبر ديدگاه نيز
سطح در سياسي روابط از جديدي شكلگيري به اخير رخدادهاي
.ميانجامد جهان
انديشه و فرهنگ گروه
فلسفه گروه جلسه تمدنها وگوي گفت مركز در پيش چندي *
عنوان با سپتامبر واقعه 11 از جلسه آن در شما.شد برگزار
چرا؟.كردهايد ياد"سپتامبر پديده"
تاثير و مزبور حادثه اهميت به همگان توجه جلب من قصد -
جنگ تجربه سپتامبر در 11 من عقيده به.ميباشد آن تاريخي
يافته بسط جهاني وسعت در كه داشتهايم را نشدهاي اعلام
.است
حد چه تا وضعيت ، اين در جنگ مفهوم بردن كار به *
باشد؟ بهجا و درست ميتواند
مفهوم به جنگ كرد ، خواهيم اشاره نكته همين اهميت به ما -
ملل منشور در مذكور و بينالملل حقوق در شده پذيرفته
مفهوم وارد ما "سپتامبر پديده" بايافت خواهد تغيير
طرف يك.نيستند دولتها آن طرفين كه شدهايم جنگ از نويني
كه است قدرتي ديگر ، طرف و متحده ايالات دولت آن ،
اين در.نميآيد حساب به شده شناخته دولت يك بهعنوان
مفهوم به جنگ از فراتر اهميتي جنگ آمده ، پيش شرايط
با.داشت خواهد ودوم اول جهاني جنگ نوع از يا و كلاسيك
كنفرانس فرصت اولين در آمريكا جمهوري رئيس همه اين
عليه جنگ يعني ،"جنگ" اصطلاح از خبرنگاران با مطبوعاتي
همچنان انسان كه ميدهد نشان اين و كرد استفاده آمريكا
دولتها محدوده در جنگ وراي را جنگ پديده است مايل
از تازهاي حقوقي بسط و تعميق جز راهي پس.بيازمايد
.نميماند باقي جنگ مفهوم
و دولتها امنيت كرديد بيان شما كه اينگونه بنابراين ، *
است؟ تازهاي چالش با مواجه بينالمللي امنيت
و صلح وضعيت تابع امنيت مفهوم ما عصر در.است درست -
تهديد يك"سپتامبر پديده" وقوع با.است بوده دولتها سازش
منطقهاي وامنيتهاي جهاني امنيت برابر در نوين
توسط بيرون و درون از دولتها امنيتاست سربرآورده
با را آن نميتوان كه است گرفته قرار تعرض مورد پديدهاي
قدرتهاي يا و منطقهاي قدرت دولت ، قدرت كلاسيك مباني
پديده" با دولتها امنيت.كرد تبيين و توجيه جهاني
به ديگر زمان هر از بيش و ريشهاي طور به"سپتامبر
آن ما كه تازهاي وضعيتهاي با دولتها.است افتاده مخاطره
روبهرو نمودهايم ، توصيف "دولت ضد" مفهوم تابع را
اروپايي دولتهاي از كه دارد حق "كيسينجر هنري".گشتهاند
امنيت تبيين متحدهدرباره ايالات دولت با همراه بخواهد
.آورند عمل به نويني چارهانديشيهاي جهاني امنيت و مشترك
،"سپتامبر پديده" از پس امنيت به دستيابي و حصول
ديگران و اروپايي آمريكايي ، سياستمداران تازه گفتوگوهاي
مبناي بر دولتها اختلافاتميطلبد را غيره و آسيا از
گرفته قرار نظر تجديد مورد امنيت به نسبت تازهاي نگرش
.گرفت وخواهد
عطفي نقطه به"سپتامبر پديده" با سياسي اختلافات تاريخ
امنيت از نوين نظريه پايهريزي براي دولتها.است رسيده
كهنه ، رقيبان درباره تازهاي انديشههاي بايد مشترك
تازهاي زبانكنند ارائه جهاني صحنه و بيروني جغرافياي
را دولتها صلحآميز وايدههاي انديشهها اين بتواند كه
پس گويي.ميباشد گرفتن شكل و تكوين حال در كند ، منعكس
مثبت دريافت سمت به دولتها همه سپتامبر واقعه 11 از
.داد خواهند نشان تمايل رقيب دولتهاي به نسبت وسازنده
دولتها ديگر امنيت حفظ به منوط را خود حيات ادامه دولتها
جهاني ازامنيت تازهاي مفهوم بنابراين و يافت خواهند
دولتها اساس تثبيت زمان ، هر از بيش كه پذيرفت خواهد شكل
.داشت خواهد مدنظر آنها وگرايش نوع از فارغ را
دولتها دروني امنيت طريق از تنها و تنها جهاني امنيت
كمتر "سپتامبر پديده" از پيش نكته اين و است يافتني تحقق
حقوق نظريهپردازان و دانشمندان سياستمداران ، توجه مورد
.است بوده بينالملل
سياستهاي مصداق در را امنيت از تازه مفهوم اين انعكاس*
.كنيد بيان متحده ايالات دولت آتي
بهعنوان"سپتامبر پديده" از پيش تا متحده ايالات دولت -
از پيروزمند كه قدرتي يگانه و جهاني چراي و بيچون قدرت
درباره بود آمده بيرون ودوم اول عالمگير دوجنگ ميدان
خاص ديدگاههاي توسعه و بسط صرفابه جهاني امنيت موضوع
طلبي توسعه سياستهاي منافع متضمن كه طرفهاي يك
قدرت اين اينك اما.بود گماشته همت امپرياليسمميباشد ،
"غيردولت" جانب از وضعيتي با مواجه را خود دولتي بلامنازع
از ائتلافي يا و دولت چند يا يك از بيش كه است يافته
.است ساخته وارد فشار آن بر آمريكا مخالف جهاني دولتهاي
به درون از "سپتامبر پديده" از پس متحده ايالات امنيت
القاعده مانند شبكهاي سازمانهاي ;است شده كشيده چالش
ايالات جغرافياي در را نويني امنيتي معضلات توانستهاند
براي تاريخچهاي هيچ سياق ، و سبك در كه آورند پيش متحده
دهه يك طي در كه جهاني امنيتي مسائل.است نداشته وجود آن
ايالات توسط سرد ، جنگ دوران آمدن پايان به از پس اخير ،
تابع همه اينك ميآمد ، در اجرا منصه به و طراحي متحده
داخلي امنيت كنترل براي متحده ايالات دولت سخت چالشهاي
برابر كشوردر اين كه روست همين از.ميباشد كشور اين
سوي به استمداد دست "ضددولتي تروريسم" نوين پديده
متحده ايالات.است نموده دراز آسيايي و اروپايي دولتهاي
امنيت به كشور اين داخلي امنيت دادن پيوند با دارد سعي
ديگر مشابه ، به حوادثي وقوع به نسبت پيشاپيش جهاني ،
.دهد هشدار جهان كشورهاي
منحصر تاريخي فرصت به "سپتامبر پديده" كه است اين واقعيت
همه كنار در متحده ايالات دولت تا شده تبديل فردي به
مفهوم استقرار راه در مشترك صورت به جهاني مهم دولتهاي
هارولد" فيلم اگر.كند فعاليت دولتها همه براي امنيت
ميگيرد ، صورت نيويورك در بلند ساختمانهاي در كه را "لويد
است ، چيز آخرين ايمني ، عنوان به ساختمان باشيد ، ديده
.است كرده پيدا را هارولد وضع همان آمريكا دولت اكنون
آينده احتمالات و پديده اين از پس نوين جنگ درباره*
دهيد؟ توضيح قدري
جنگ يك افغانستان در جاري جنگ كردم اشاره همچنانكه -
نقطه در كه ميباشد نامتعين و نوين بسيار غيركلاسيك
خليجفارس ، جنگ نظير جهاني و منطقهاي معمول جنگهاي متضاد
.ميباشد ويتنام جنگ حتي يا و كره جنگ عراق ، و ايران جنگ
و دولت جنگ اخير ، جنگ.است نشده تعريف كاملا جنگ اين
كانت ، نه و ديالكتيك فيلسوف هگل ، نه كه است ضددولت
جنگ ، .بودند نكرده پيشبيني را آن عملي اخلاق فيلسوف
غير و (ميباشد ملت يك تاريخي تماميت كه) دولت بين اينك
.ندارد تاريخ بنيادين هسته در را جايگاهي هيچ كه است دولت
دولت با متضاد شعور يك كننده منعكس "ضددولت" اينك
تحت آن تاريخي شعور تماميت در را دولت حتي و ميباشد
تنهايي به دولت.است داده قرار خود غلبه شايد و تاثير
در دولت ضد گويي و نيست شده عيني عقلاني آزادي تجسم
بتوان تعبيري به شايد.ميشود جهاني تاريخ وارد سپتامبر
را ضددولت ناخودآگاه سازي ، جهاني و شدن جهاني روند گفت
.است ساخته وارد انساني جامعه ديالكتيك حلقه به
در سپتامبر پديده بازتاب و شدن جهاني روند از است خوب*
بگوئيد؟ روند اين
آينده ،"ضددولت" و "دولت" رويارويي با ميرسد نظر به -
نميتوان ديگراست گرفته قرار ابهام پرده در شدن جهاني
كنترل غيرقابل فضاهاي و دولتها بين سنتي مقابله به تنها
كه پديدههايي با دولتها تضاد نتيجه.انديشيد شدن جهاني
به آنچه يعني -ميدهد قرار تهديد مورد را آنها درون از
خواهد منعكس شدن جهاني در -كرديم ياد آن از ضددولت عنوان
تثبيت براي منطقهاي دولتهاي و كوچك دولتهاي سويي از.شد
شدن جهاني برابر در خود حدود حفظ به نيازمند خود ، قدرت
كه هستند مواجه تهديداتي با درون از حاليكه در هستند
روبرو مخاطره با را آنها باطني و دروني موجوديت اساس
يعني ضدخود قدرتمند پنجه دو بين دولتها گويي.ميسازد
ديگر سوي از و جهاني دولت عبارتي به و شدن جهاني
.دارند قرار ضددولت پديدههاي
ضددولت دولت ، تز سه از دولتها جهاني تاريخ ميرسد نظر به
تواناييهاي بزرگ دولتهايشد خواهد ساخته جهاني دولت و
ميدهند ، نشان رقيبان برابر در خود حفظ براي را بزرگي
صحنه در خود نفوذ بسط براي دولتها هميشه برخلاف اينك اما
يعني خود دشمنان با خود شده جهاني وضعيت حفظ و شدن جهاني
نبايد را دشمنان اين البته.گشتهاند روبهرو ضددولت
نشان "سپتامبر پديده".كرد تلقي اهميت كم و خرد چندان
-غيردولتي بزرگ بازيگران سطح در خرد دشمنان اين كه داد
پديدههايي و مليتي چند شركتهاي و سازمانها همچون جهاني
.ميكنند عمل قبيل اين از و مايكروسافت مانند
در نه بيفتد اتفاق آمريكا در بايد سپتامبر پديده چرا *
ديگر؟ جايي
فرصت !نكنيد تعجب.فرصتهاست سرزمين هميشه مثل آمريكا -
يك يافتن همچون غنيمتي آمريكا دولت براي ضددولت يافتن
.است مهم آمريكا انقلاب همچون دولت ضد.است پايدار دولت
.ميدانم آمريكائيها براي دوم انقلاب اهميت به را آن من
شكست به چيزي آمريكا سرزمين در كه است اين مهم
و نرسيد شكست به آمريكا انقلاب كه همانگونه نميانجامد ،
قدرتمند و پايدار همچنان انقلاب از پس آمريكا دولت
شكست متحده ايالات در نيز ضددولت تجربه.است ماندگار
.رسيد ثمر به و نخورد
.كنيم صحبت القاعده شبكه و لادن بن شخص دربار هم مقداري *
چيست؟ يا كيست بنلادن اين اصلا
.است منتشر فرد يك لادن بن خواندهها ، فلسفه ما قول به -
داشته وجود جهان سراسر در آزاديخواهانهزيادي جنبشهاي
كلمبيا ، در آنگولا ، و اوگاندا الجزاير ، در.دارد و
و صربستان شمالي ، ايرلند در گوآتمالا ، و السالوادور
اما سريلانكا ، و كامبوج اندونزي ، فيليپين ، در بوسني ،
است ممكن ولي ندارد تعلق اينها از يك هيچ به بنلادن
هم را اين بايد.باشند داشته خاطري تعلق بنلادن به آنها
كمتر مناست تاريخي موثر شخصيت يك بنلادن كه بگويم
.يافتهام او تاريخي تاثير قدرت به حاضر عصر در را شخصيتي
بزرگ شخصيتهاي در كه سجايايي آنچنان از او شخص است ممكن
بينظير هرحال به او شخصيت اما نباشد ، برخوردار ميبينيم
زنده بنلادن چهره در ماركس بگويم بگذاريد.بود خواهد
ماركس برخلاف ماركس برادر اين كه تفاوت اين با است شده
درباره ماركس نظريه برخلاف و دارد ايمان خداوند به بسيار
.است عيار تمام بورژواي يك او ضدبورژوازي ، و بورژوازي
بود ، داده نشان تاريخ كه كرد را كاري كلام يك در اما
نه بنلادن.هستند آن انجام از عاجز ماركسيستها و ماركس
او قدرت اما پيشتاز ، انقلابي سازمان يك نه و است طبقه يك
.كرد ظاهر را خود پرولتاريايي قدرت از فراتر
...شد خواهد نابود احتمالا بنلادن اما *
راه آغاز در بنلادنيسم اما شايد ، اسامه يعني بنلادن -
الجهاد يا القاعده به ضددولتي شبكهاي سازمانهاي.است
.باشيم آينده سالهاي مخاطره منتظر بايد.نميشود منتهي
تا هيچكس را ضددولتي شبكههاي اين كه دهم توضيح بگذاريد
.كند پيشبيني نميتوانست پيش دهه يك
آينده به نميتواند هيچكس ديگر شما گفته اين با *
.باشد اميدوار دولت -كشور قدرت و دولتها
را دروني ريزش يك وقوع "سپتامبر پديده" دولتها درباره -
خدمت در فقط بروكراسي وبر ، عقيده برخلافاست داده هشدار
نيز شبكهاي سازمانهاي و دولت ضد بلكه نيست دولت
شبكهاي سازمانهاي اين.كنند رخنه آن در ميتوانند
براكثريت را اقليت زور دولت مرسوم برخلاف ميتوانند
به خود اقتدار حفظ براي دولتها اين بنابر.كنند تحميل
خود خارجي و داخلي سياستهاي و لوازم مفهوم در بايد ناچار
.باشند داشته بنيادي نظر تجديد
و ميآورد بر سر ناهمساز وضع يك بستر از ضددولت پديده
با هيچگاه دولتهااست دروني ناهمسازي از نشانهاي خود
نميتوانند ضددولت همان يعني خود مقابل طرف منطق سركوب
.آورند عمل به جلوگيري ناهمسازي وقوع از
اكرمي الميرا:گفتوگو
|