تجدد و ديني سنت
صبور سبز و عشق آبي زمزمه مريم براي
تجدد و ديني سنت
آن بر مترتب نتايج و مدرنيته چالشهاي
استاد نظريات اتكاءبه با حاضر ، مقاله در:جستارگشايي
نيز و رابطه تا ست ا كوشيده نويسنده مطهري ، مرتضي
و بحث مورد را(مدرنيته)وتجدد سنت ميان متنوع تعارضهاي
و الحاقي فرهنگ به مربوط مباحث طرح.دهد قرار فصل و حل
مبنايي چه شد ، آغاز قبل يكصدسال از كه تجدد فرهنگي الحاق
پنداريم ، هجمهاش و تحميل چه و شود تصور آن براي ضروري
عرصه در نظري ، مباحث از سواي كه است همهجانبه واقعيت يك
با مقاله دراينميشود داده بدان پاسخهايي زندگي
پاسخهاي ديگر يكبار مطهري ، استاد مرحوم نظريات بازخواني
مدرنيته چالشهاي مقابل در را حوزوي برجسته عالم آن
مرور و داده قرار توجه آنمورد مترتببر ونتايج
همان يافت ، ميتوان چالش دراين كه نهايتيميكنيم
.ميباشيم مواجه آن با امروزه كه است وضعيتي
معارف گروه
و سريع ووقوع كنوني سياسي جهان در ساختاري دگرگونيهاي
اين پيامدهاي از كه عميقي تاثيرپذيري و تحولات ثانيهاي
ديگر چيز هر از بيش شده ، امروزي دنياي گريبانگير تحولات
معرض در را انسانها ايدئولوژيكي -عقيدتي وستون مذهب
اسلام.است قرارداده قهرآميز برخوردهاي و جدي چالشهاي
درخشان طلوع بدو از كه است دنيا در مذهب برجسته روي يك
نشيبهاي و فراز با تاكنون حجاز بتزده سرزمين در خود
امپراطوري فروپاشي از پس شايد.است شده رو روبه فراوان
دربرميگرفت ، را اسلامي قلمرو بزرگترين كه عثماني
انقلاب اسلام ، دنياي براي بيستم قرن در اتفاق بزرگترين
بهوقوع زماني در درست اسلامي انقلاب.بود ايران اسلامي
در فرورفتگي از ناشي خودكامگي و استبداد سايه كه پيوست
اسلام دنياي تمام تقريبا غرب تكنولوژيك و فني توسعههاي
اثرگذاري و بود برده فرو خود در را ايران خود جمله از
رنسانس از پس مذهب كه منفعلانهاي نقش و غرب مدرن تمدن
رفتهرفته كه بود حدي به بود ، گرفته خود به غرب دنياي در
انواع از فارغ خود ، وابسته سران با نيز اسلام دنياي
در آنان ، ملي ثروت چپاول براي غرب دنياي ترفندهاي
ديگر يكبار اسلامي انقلاب.ميشدند غرق ديني بيدردي
بر مبتني و نو نگاهي وبا بخشيد اسلام به دوباره طلوعي
جالبترين.پرداخت دنيا در اسلام معرفي به زمان مقتضيات
و تجدد اوج در اسلامي انقلاب كه است اين گذر اين در نكته
قرن در نادر پديدهاي به خود نوع در و يافت تولد مدرنيت
ملت دوش بر اسلامي انقلاب كه سنگيني بار.شد تبديل بيستم
وافر تلاش و زياد هزينه به نياز گذاشت ايران مسلمان
تا داشت ديني متفكر روشنفكران و اسلامي بزرگ انديشمندان
اين پس از امروز دنياي بر حاكم ويژه شرايط در بتواند
ديندار انسان حاضر شرايط در دينداري.برآيد بزرگ مسئوليت
نظريات و متعدد تفاسير از ناشي كه متعددي چالشهاي با را
در را پيامد اين كه است ساخته مواجه ميباشد گوناگون
.نمود مشاهده ميتوان وضوح مابه ملت حتي ملتي هر جوانان
زائيده كه امروزي زندگي بر حاكم ابزارهاي كه چرا
انسانهاي همزمان ميباشد ، بشر دستاوردهاي و تكنولوژي
ساختن برقرار وچگونگي تجدد و سنت دوراهي سر بر را امروزي
قرار همديگر با آنها تلفيق حتي يا و دو اين بين ارتباط
تجدد و سنت رابطه تا ميشود سعي مقاله اين در.است داده
برجستهاي نقش و سهم كه مطهري مرتضي استاد برجسته نقش و
پرسش نگاهي با داشتهاند ، مقوله دو اين جايگاه تعيين در
.شود نقد و بررسي ايران جامعه در ودينداري دين به گرايانه
سنت شناخت
ودامنهداري مشخص تعريف تاكنون كه گفت ميتوان جرات به
فراوانيهاي و ولوازم نمودها تمام برگيرنده در كه سنت از
و متفكران نيز وامروزه است نشده ارائه باشد ، آن
لذا.نميكنند ارائه روشني تعريف سنت درباره پژوهشگران
دقيق صورت به مراد تعيين وعدم تعريف در نارسائي و ابهام
در آن كاربرد با سنت مشخص تعريف ماندن مبهم موجب علمي ، و
حل راه تاكنون كه شده باعث مسئله هميناست شده جديد دوره
اصل دو اين و نشده پيدا تجدد و سنت تعارضهاي براي مناسب
.شوند مواجه عصر آن خاص چالشهاي با دوره هر اثرگذار
داراي فرهنگهاي و تمدن ،"وشرقي شرق" به امروزه سنت تعريف
(توسعه درحال جهان امروزه البته)سوم جهان طولاني ، پيشينه
برابر در جنوب يا يافته وتوسعه پيشرفته كشورهاي برابر در
گذشتهگرا تفكر غالب ، اصطلاح به پيراموني فرهنگهاي شمال ،
دوران بيستم قرن (1).ديدگاههاست اين جمله از...و
نظام راه در مكتبي فلسفي انديشههاي ميان سخت برخوردهاي
اين.بود نو منشهاي و بينش با آينده جهان به دادن
گروهي بود ، سياسي متعدد تفكرات به آميخته كه برخوردها
وادار ميشد ، اطلاق يافتهها توسعه به كه را توانمند
با را تجدد و سنت درگيريها ، اين از رهايي براي تا نمود
خود توانمندي و داده قرار هم مقابل در گوناگون شيوههاي
دهند نسبت سنت به را سوم جهان ناتوانيهاي و تجدد به را
را سنتي جوامع در موجود روشنفكران برخوردها گونه اين و
تجدد با آن رابطه و سنت از وواضح مشخص تعريف ارائه براي
اين يكم و بيست قرن آغاز با كه برد فرو سردرگمي نوعي در
.شد خواهد عميقتر اطراف دنياي اتفاقات به توجه با چالش
شد ، ارائه فوق در كه تعريفي نمونه همچون نيز تاكنون
سرنوشت در موثر الگوي دو اين از متعددي تعاريف و تعابير
اشاره برداشتها اين از ديگري نمونه به.است شده انسان
قرار مطلق تصديق و تقدس مورد را سنت برخي...":ميشود
مورد ديگر عدهاي سوي از سنت متقابلا و ميدادهاند
عنوان به سنت از عدهاي.است ميشده واقع انزجار و شماتت
كرده دفاع...و ريشهدار بومي ، و خودي ملي ، اصيل ، جرياني
متحجر ، پديدهاي منزله به را سنت ديگر گروهي و ميكنند و
.ميدهند و داده قرار نكوهش مورد مرتجع و قشري واپسگرا ،
(2)"
عدم و سنت واژه وتعاريف معاني تعدد در كه پرسيد بايد حال
و پژوهنده ذهن ميتوان آيا مشترك تعريف در تفاهم
پذيرش ، در را آنان و روشن را جوانان از عظيم پرسشگرنسلي
سوالي اين كرد؟ ارشاد آن از دفاع حتي و تحليل و تجزيه
جواب و نشده موشكافي چندان امروز به تا حداقل كه است
برخوردهايي گاه آن ، بر علاوه.است نشده داده آن به مشخصي
اين داده ، قرار معبر دين پشتوانه به را سنت كه ناشيانه
.است ساخته مبهمتر را مهم
ميتوان چگونه تجدد ، يعني سكه ديگر روي به توجه با اما
تاريخي عظيم پشتوانه از اينكه عليرغم)را اينچنيني باوري
و نگهداشت اوج در (است برخوردار مشخص سياسي فلسفه و
كيست وظيفه اين آورد؟ عمل به جلوگيري تجدد با آن ازتقابل
نظير كم رخدادي آورنده پديده عنوان به ايرانيان ما نقش و
استاد گفته به چيست؟ اسلامي انقلاب يعني بيستم قرن در
كيفيت نظر از ماكه عصر در مسلمان روشنفكران براي":مطهري
كميت نظر از و ميباشند اجتماعي طبقات زبدهترين
مهمترين ميروند ، شمار به توجهي قابل قشر خوشبختانه
ضرورت دو.است زمان مقتضيات و اسلام اجتماعي ، مساله
طبقه اين دوش بر دشوار رسالتي و سنگين مسئوليتي فوري ،
يك عنوان به واقعي اسلام صحيح شناخت ضرورت يكي:ميگذارد
اعتقادي و فكري سازنده و الهي ايدئولوژي و اجتماعي فلسفه
و شرايط شناخت ضرورت ديگري و سعادتبخش و جانبه همه
صنعت و علم تكامل از ناشي واقعيات تفكيك و زمان مقتضيات
(3)".فساد عوامل و انحرافي پديدههاي از
پناه يزدان كيومرث
دارد ادامه
:پانوشتها
-، 20157 ، 12 ، 55 ص 1:مدرنيت و ما /داريوش آشوري ، -1
، ناكامي علل ريشهيابي) مدرنيته و سنت /صادق زيباكلام ،
مطهري ، -ص3012 ،(قاجار عصر ايران در سياسي نوسازي
.ص11 ج 1 ، زمان ، مقتضيات و اسلام /مرتضي
صبور سبز و عشق آبي زمزمه مريم براي
خداست عشق;ميپرورد خود درون در كه را عشقي ثمره مريم
را مريم هيچكس ، را بعضيها ميكند ، ياد كسي را كسي هر
ذرات تمام را ، مريم خدا كردن ياد ياد ، از...كرد ياد خدا
را وجودم تمام زيبا و غريب احساسي و ميآيد شوق به تنم
(1).ميپوشاند
بانو يك نام عشق ، تنها سوره چهارده و صد ميان در
فرو كوير دل در آب همچون من انديشه بر و ميدرخشد
در برگزيده مرد يازده با او همنشيني ياد از و مينشيند
... (2).ميشكفد ديدگانم بر شادي شكوفه عشق آيههاي اين
هم من كاش.سكوت درياي صبور ، سبز عشق ، آبي...مريم
بوي هم من كاشبودم ديده ترا مقدس وجود از نور تلالوي
را آفتاب طليعه كاش.بودم شنيده تو حضور در ترا عفاف عطر
...بودم خوانده تو نگاه در
يادم به ايمان سفر در ترا غربت كوير ، دل در رود تنهايي
ايمان جستوجوي در ترا تاب و تب ميشد كاش(3);ميآورد
از را وافرت اشتياق و ميديدم بود ، تو فضيلت اوج كه
.ميخواندم نوربارانت چهره در عشق حضور احساس
زيباترين در دلاني پاك خاطر تسلاي كه ترا ميتوانستم كاش
فرو تو وجود درياي ساحل در خشم آتش مريم.بسرايم غزل
بند از رستهميگردد تو دريايي عطوفت مهمان و مينشيند
سردابها و افروخت مشعلها ميتوان وجودت نور از دنيا ،
ذوب تو ، ياد تيرگي منجمد و تاريك لحظههاي در.ساخت روشن
وفاداران توتم كبريائيت تصوير.دلهاست بر نشسته يخ كننده
را سكوت و دل در را خدا كه مقدس تصويري.است پاكي پيمان
(4).دارد زبان بر
.خداست عشق;ميپرورد خود درون در كه را عشقي ثمره مريم
گرم آغوش آسمان ، متبرك فضاي ;عشق جاودانه بزم آن در
فرشتگان آواز.بود تو بزم براي افشان پرتو مدهوش ستارگان
تواضع و پاكي براي قدسيان هلهله و تو ياد نواز روح زمزمه
كهكشان كه زماني بود تو حرمت چراغاني آسمان هفت آري ، .تو
آبستن (5) ;شد نور آبستن انديشه وراء لذتي اوج در تنت
هديه خدا را مريم ميدهد ، هديه كسي را كس هر.جاودانگي
(6).نور و عصمت وصال ثمره مسيح ميدهد ،
ميكند ، تصوير تمامه به ترا من ذهن در سوره اين خواندن
سياه دامن در جاويد نور اي ;شرم و عبادت و پاكي ابديت اي
پاي بر كه هرنور با تو هماغوشي ناباوري ;ناباوري كسوف
قلب.يافت خاطري تسلاي جان مستي سر از سرنهاد غرورآفرينت
خدا حضور مجيز عشق ، تبسم و دردزايش فاصله در تو تپنده
الهي عشق سبز هاله كه آنگاه (7) تو كلام ياد ازبود
با كه تو سكوت جادويي افسون و داشت ميانت در شاعرانه
را گونهام اشكي قطره (8) شكست ، مسيح جاودانه كلام
سر دخترانهات شرم ابهت و پاكي وسعت برابر در و مينوازد
زلالي و حيا و عفت اسطوره برابر در.ميآورم فرو تعظيم
.تو ياد مطهر
و دريايي و عاشق چشمان نوراني ، و مبهوت سيماي كاش اي
گواراي آب شدن جاري هنگام به را اهوراييات و پاك حضور
(9).مينشستم تماشا به آفرينت غرور پاهاي زير بهشتي
روشنايي و نور ياد از ميخوانم ، را مريم سوره وقتي
مهمان ترا سبز لحظه آن در كه آفريني شوق اميد و بيهنگام
راهي چراغ و ميشوم سرور از لبريز ساخت ، عشق ضيافت
هستيام بيمآفرين گذرگاه بخش روشني تا برميگيرم
...(10)باشد
غنا ، و سرشاري تجلي عصمت ، جاودانگي بشارت ظريف ، متعادل اي
!زلالي چه سبزه ، طراوت..سلام گيرايي صبح ، نويدبخش
براي تو اهورايي و روحاني تصوير...!زلالي چه براستي
.مينمايد آشنا سخت مشتاقم ديدگان
عظيم اقيانوس نيلگون كرانه بر قطرهاي ، همچون ميشد كاش
.ميگرفتم قرار و آرام خضوع كمال در وجودت
و تو پيشاني فراخ لوح بر را عشق بوسه جاي كه ميشد كاش
معجزهگر انگشتان كه زمان آن را ديدگانت فروغ پر درياي
بوسه گل آن بر و بود تو مطهر و مهربان دستان در نوزادت
اهورائي باشوق (11)را غمگسارانه اعجاز و مينشاندي عشق
فقط و..يكبار فقط بودي ، پذيرا خويش مقدس و پاك خانه در
.ميديدم يكبار
قداست برابر در بيمنتها روح اي مريم ، سوره خواندن با
وجودم عمق از و درميآيم زانو به وجودت ، طهارت و روح
.بس و دارد خدا ترا آفرينش توان تنها كه دارم باور
صادقي شهرزاد
:پانوشتها
.مريم الكتاب في واذكر -1
-موسي -يعقوب -اسحاق -ابراهيم -عيسي -يحيي -زكريا -2
.نوح -ادريس -هارون -اسماعيل
دونهم من فاتخذت شرقيا مكانا اهلها من اذانتبذت -3
.حجابا
.انسيا اليوم اكلم فلن -4
.قصيا مكانا به فانتبذت فحملته -5
."منا رحمه و للناس ايه" و "زكيا غلاما لك لاهب" -6
.منسيا نسيا كنت و هذا قبل مت ليتني يا -7
جعلني و * نبيا جعلني و الكتاب اتيني عبدالله اني -8
دمت ما الزكوه و بالصلوه اوصاني و كنت ما اين مباركا
.حيا
علي والسلام *شقيا جبارا يجعلني ولم برابوالدتي و *
.حيا ابعث يوم و اموت يوم و ولدت يوم
بجذع اليك هزي و *سريا تحتك ربك جعل قد تحزني الا -9
.جنيا رطبا عليك تساقط النخله
.روحنا اليها فارسلنا -10
.جنيا رطبا عليك تساقط النخله بجذع اليك مزني و -11
|