است راه در بزرگ حادثه
فرانسوي معاصر فيلسوف ;ويريليو پل با گفتوگو
توجه جالب همواره ويريليو پل براي حادثهها:اشاره
تا شد خارج خود ريل از كه قطاري نخستين از ;بودهاند
هستند شاخصههايي حادثهها يا پيشامدها.سهام بازار سقوط
را جديد فناوريهاي خطر و ارزش آنان وسيله به ويريليو كه
و شده بدل "حادثهها موزه" به تلويزيون.كند ارزيابيمي
.است واقعي حادثه يك خود (سپيس سايبر) اي رايانه سپهر
بهسرعت را ما واقعيت سازي مجازي با وي نظر در شدن جهاني
مجازي واقعيت اكنون.ميكشاند "بزرگ حادثه روز" سمت به
.است شده مسلط چيز همه بر
شهرسازي درمعماري ، متخصص فرانسوي ، معاصر فيلسوف ويريليو
جهان امروز مسائل باب در كتاب چندين ، جديد فنآوري و
.است نوشته...و منفي افق سياست ، و سرعت ازجمله
تجربه از "دريان در جيمز "دكتر با زير گفتوگوي در وي
و كودكياش دردوران جهاني دوم جنگ از ناشي هراس و ترس
در آنگاه و گفته سخن داشته او ذهنيت بر جنگ كه اثري
اطلاعاتي جديد فناوريهاي و جنگ به مربوط مسائل ادامهبه
.ميپردازد
انديشه و فرهنگ گروه
است؟ رسيده فرا نويسنده مرگ زمان شما نظر به آيا *
.دارد وجود نوشتار براي جدي و بزرگ تهديدي امروزه -
تهديد (رايانه) نمايشگر صفحه بهوسيله من نوشتههاي
كتابها در همواره تصويرهاتصويرها ميشوند ، نه
مانند داشتهاند ، وجود معماري در كه همچنانبودهاند
امروزه.رنگي شيشههاي با پنجرههايي و ديوارنگارهها
زنده صفحهنمايشگر بهويژه و نمايشگر صفحه موثر قدرت
كه است واقعي اينزمان.ميآيد بهشمار جدي تهديد
يك در هميشه و هميشه نوشتار.ميكند تهديد را نوشتار
ميان ستيزي اكنون.است داشته وجود افتاده تعويق به زمان
اين در و وجوددارد واقعي زمان و افتاده تعويق به زمان
.هست نويسنده و نوشتار براي جدي تهديد يك وضعيت
پايدار جنگ دوران نوعي باب در شما كه ميرسد نظر به *
.مينويسيد
سال1932 در من.جنگ بچه ;هستم جنگ قرباني من !بله -
ميان در بچگي هنگام درشدم زاده فاشيسم ظهور با همزمان
وحشتي چونان سلطهفناوري و جهاني دوم جنگ از ناشي هراس
بمباران با كه (فرانسه) نانت شهر در.زيستهام مطلق ،
همه اين ميان در.بودم ساكن شد ، ويران انگليس و آمريكا
به گوشمان كه درحالي كردهام ، زندگي غيرعادي رويدادهاي
.هستند اورلئان در آلمانيها:ميكرد اعلام كه بود راديو
!بله:شنيدم مي خيابان در سروصداهايي بعد ، دقيقه ده درست
ما شهر.بودند آمده آنجا آنهاهماكنون.بودند آلمانيها
زندگي فناوري كامل قدرت ميان در من.بود شده اشغال
اينكه ديدن من مثل بچهاي براي برقآسا يورشي:كردهام
جلوه غيرعادي شود ، خراب بمباران يك در اندازه چه تا شهري
مثل.است آلپ كوههاي مانند شهر يك بچه ، يك براي.ميكرد
همهچيز آنگاه و بمباران يك فقط.است جاودان كوه ، يك
انديشه كه هستند آسيبزايي رويدادهاي اينها.شد نابود
آنجا از چيز همه.بود من دانشگاه جنگ.دادهاند شكل مرا
اين سينمادر كه ميرسد نظر به همچنين.است يافته توسعه
ريشههاي بهخاطر سينما به من شديد علاقهباشد دخيل امر
سرعتشناسي به مربوط نوعي به همهآثارم ;است آن حركتي
سوخت) متابوليكي سرعت درباره بررسي و بحث از پس.است
سرعت و انسان بدن سرعت تاريخ ، در سوارهنظام نقش ،(وسازي
.شدم علاقهمند فناورانه سرعت به ورزيده جسمانسان
(وهواپيما راهآهن) نسبي سرعتهاي از پس كه است بديهي
;يعني.آمدند پديد مطلق سرعتهاي اجتنابناپذيري بهطور
سينما درواقع.الكترومغناطيسي موجهاي گستره به گذار
الكترومغناطيسي سرعت پيدايي زمان تا مرحله ، يك بهعنوان
بهحركت بهجهت سينما به علاقهام.ساخت خودش مجذوب مرا
نور سرعت كه قلمرويي به داريم مابود تصويرها درآوردن
.است پرمعنايي تاريخي حادثه يك اين.ميشويم نزديك است ،
است؟ داده تغيير را جنگ سرشت مسئله ، اين آيا *
.ميكند تغيير ديداري تجهيزات با متناسب جنگ.البته -
دوربينها ، ;يعني مستقيم مشاهدات دربردارنده تجهيزات اين
آغاز مرتفع نقطههاي از جنگ.هستند بلند مكانهاي و برجها
تسلط امكانات آغاز ، همان از ديداري تجهيزاتميگردد
كه نبرد ميدان اين بنابر.بود بلند مكان يك از جغرافيايي
مشاهده سطح با متناسب است ، "ديداري ميدان" يك درواقع
توسعه بمبانداز هواپيماهاي يا مستحكم دژهاي برجها ،
بر بمبافكني و جهاني دوم جنگ بود ، چنينيافت خواهد
سرانجام و جهاني سپس است ، بومي نخست جنگ ، ميدان.اروپا
اختراع نفوذ دايره نسبت به اينكه يعني ;ميشود سيارهاي
بنابراين.مييابد گسترش اكتشافي ماهوارههاي و ويدئو
طريق از مشاهده ميدان گسترش با مطابق جنگ ميدان توسعه
تلسكوپ ، :هندسي نورشناسي فناوريهاي فني ، پيشرفتهاي
انتقال ;الكتريكي نورشناسي موجي ، نورشناسي
البته و ويدئو به (سيگنال) پيام يك الكترومغناطيسي
شده امكانپذير جديد رسانهاي چند يعني رايانهاي طرحهاي
در ديگر جنگ.ميشود سيارهاي جنگ ، ميدان اينجا ازاست
معنايي امروزه بلكه نيست جهاني ، دوم و اول جنگهاي معناي
و فضا زمين ، پاي جنگي هر در اكنون.است يافته سيارهاي
.ميشود كشيده ميان به زمين جو
جايي هيچ كه است مدعي بودريار ژان كه همانگونه درست *
نيست؟ رسانهها نفوذ از بيرون
دليل همين به وي از من و است منفي بودريار بيان البته -
در جهاني جنگ يك خليجفارس ، جنگ.كردهام انتقاد
كنترل.بدهم توضيح برايتان بگذاريد.بود كوچك اندازهاي
يك در پيروزي مستلزم آمريكا ماهوارههاي بوسيله كرهزمين
دو جنگ اين كه گفت ميتوان بنابراين.بود منطقهاي جنگ
.بود سيارهاي و منطقهاي همزمان يعني:داشت عمده بخش
به توجه با جهاني ، دوم جنگ با مقايسه در خليجفارس جنگ
دستيابي نتيجه در اما بود ، منطقهاي جنگي نبردش ، ميدان
عالمگير نبرد يك به دور ، راه از كنترل و اقماري اهداف به
ميآورم ياد به من.شد تبديل رسانهها بازنمايي سطح در
دستور پنتاگون طرف از كه را پاتريوت موشكهاي فرستادن
كشورهاي فراز بر كه را ماهوارهاي و بود شده داده
جنگ يك اين بعد ، يك از.بود شده داده قرار خليجفارس
بدون و زياد كشتههاي بدون ناچيز ، منافع با بود منطقهاي
ميدان برعكس ، تنها درست ديگر ، بعدي از اما بسيار نتايج
پردازشهاي و ويژه تاثيرات بودبا جنگي.بود مشاهده
سانسور با و پنتاگون بوسيله شده سازماندهي اطلاعاتي
اتفاق تلويزيون در كه بود جنگي واقع در.بزرگ دولتهاي
.باشد نبرد ميدان در آنكه از بيشتر خيلي افتاد ،
است؟ داشته بوسني جنگ با تفاوتي چه شما نظر به *
.نيستند مقايسه قابل هم با بوسني جنگ و خليجفارس جنگ -
.هستند گوناگوني منطقههاي اينها اينكه ، همه از اول
منطقهاي بوسني كه حالي در است بيابان يك عراق سرزمين
متفاوتي قلمروهاي به طبيعياش موقعيت بوسيله كه است
.ميجنگند چريكي وضعيت در مردمانش.است شده تقسيم
نگاه متفاوت كاملا ريشه از جنگ دو به اينجا در ما
.بينالمللي جنگ يك ديگري و داخلي جنگ يكي.ميكنيم
تنها است ، داخلي جنگ به نزديك بسيار موقعيت يك كه هنگامي
قابل جنگ دو اين در رسانهها نقش.است پليس ممكن چيز
و رسانهها بدون.دهم توضيح بدهيد اجازه هستند ، مقايسه
آغاز.نميافتاد اتفاق هيچگاه يوگسلاوي در جنگ تلويزيون ،
فراخوان ديگر عبارت به بود ، رسانهها بر متكي داخلي جنگ
جغرافياي بعدشد امكانپذير رسانهها بوسيله جنگ به
كساني بوسيله آمده حساب به قدرت:ژئواستراتژيك و سياسي
اين ، بر افزون.دارند نظارت تلويزيونها بر كه است
.نيستند يكساني سرشت داراي تلويزيوني و تصويري پوششهاي
.دارد ويژه مشخصه يك جنگ هر
سمت به ژئوپلتيك جنگهاي از ما كه است اين منظورتان آيا *
ميرويم؟ پيش ژئواستراتژيك جنگهاي
مفهومي ژئوپلتيك.جغرافياست به وابسته اصل در ژئوپلتيك -
جايي كه است اين منظورم.است ژئواستراتژيك از قديميتر
فناورانه ابزارهاي كه دارد را شدن ژئواستراتژيك قابليت
ژئواستراتژي يك نمونه ، براي.باشد يافته توسعه آن در
هوايي و فضايي ژئواستراتژي يك آنكه از پيش بوده دريايي
ژوليوس يعني:ژئوپلتيك.باشد داشته وجود ماهوارهها با
جنگ يك اين.توسيديد و پلوپنزي جنگ گلها ، جنگ و سزار
بر چيرگي.جايگاهها و شهرها فتح يعني است ، منطقهاي
يوگسلاوي در جنگ.است نبرد اين تعيينكننده عنصر منطقه ،
.دارد هراس آن از غرب دليل همين به و است منطقه بر متكي
يك يا افغانستان يك كه دارند آن از بيم (غربيها) آنها
.است پيچيده قدري.باشند داشته اروپا در مشابه ويتنام
پيشگام مردمي دفاعي خود استراتژي يك اجراي براي يوگسلاوي
دفاعي فضاهاي شامل خودگردان جامعه يك يوگسلاوها.بود
يوگسلاوي در ميتوانست سريع خيلي داخلي جنگ.داشتند
توزيع منطقه سراسر در افزارها جنگ كه چرا يابد ، گسترش
پادگانهاي در كه تانكهايي جز به البته بودند ، گرديده
ساختار با ما بنابراين.بودند گرفته قرار بزرگ شهرهاي
چريكي جنگ يا داخلي جنگ ساختار يك ;روبهروييم خاصي خيلي
داخلياي جنگ چنين رو اين از.آنجا ويژه فضاي با مرتبط
ديگر عبارت به.نمييابد وقوع امكان عراق در هيچگاه
ميدهد گسترش اجازه ژئواستراتژيك جنگ يك به عراق كوير
.درياست مانند يا بيليارد شبيه چيزي منطقه آن كه چرا
تصادفا نظامي فناورانه سلاحهاي و ابزارها سلطه آيا *
خواهد ميان از جهان سطح در را ملي و جغرافيايي تفاوتهاي
برد؟
بايد.است آور هراس پرسش يك اين ;فيلسوفانه بياني به -
ملي هويت.گفت سخن ملتها نابرابر پيشرفت از هماكنون
ما اكنون.است كشور يك صنعتي و فناوري پيشرفت به وابسته
زمينه در نابرابر فني پيشرفتهاي كه داريم قرار جهاني در
.دارد وجود نظامي نيروهاي يعني تخريب و توليد ابزارهاي
در كه كشورهايي بوسيله ستيزها و نبردها گسترش
.ميشود پشتيباني دارند ، جمعي تخريب سلاحهاي انبارهايشان
ابزارهاي و سلاحها فروش ، بازار وجود دليل به آنها
تعادل عدم يك واقع در ما.كردهاند عرضه را تخريبيشان
نمونهاش بدترين.آوردهايم پديد ملتها ميان روابط در
.است هستهاي سلاحهاي تكثير همين
هويتهاي و فرديتها با فناوري برخورد باب در نظرتان *
چيست؟ فرهنگي
و مهمترين:داشتهايم تاكنون صنعتي انقلاب سه نظرم به -
نوبه به كه است نقل و حمل انقلاب فني سطح در آنها اولين
فرودگاهها ، راهآهن ، :قبيل از منطقهاي تجهيزات خود
.است كرده ايجاد را الكتريكي كابلهاي و خطها و بزرگراهها
كه انقلاب دومين.است ژئوپلتيك عنصر يك حاوي تحول اين
از.است ارتباطات و رسانهها انقلاب است ، معاصر تقريبا
مرحله اين از.تلويزيون و راديو اديسون ، ماركوني ، جمله
فناوري كه اينجاست.مييابد گسترش فناوري كه است بعد به
به كه انقلاب سومين.ميشود الكترومغناطيسي و غيرمادي
پيوندزني انقلاب ايستادهايم ، آن آستانه در من گمان
همه.است (پزشكي در بدن اعضاي زدن پيوند ازقبيل)
كار به وموشكها هواپيماها در كه مخابراتي فناوريهاي
امكان كه هستند واقعيت اين نشانگر واقع در رفتهاند ،
داخل به حتي ميتواند كه است بهحدي فناوري كوچكسازي
سياق به ميتوان بنابراين.شود وارد انسان بدن
فناوري ازطريق آدمي بدن گرفتن دراختيار:گفت آيندهگويان
با جغرافيايي جهان پيشتر كه همانگونه.شيمي راه از نه و
در شد ، استعمار ارتباطي ابزارهاي و نقل و حمل وسايل
وجود فناوري بهوسيله انسان بدن استعمار امكان آينده
در نظامي ازتجهيزات هماكنون كه آنچه.داشت خواهد
انسان بدن براي آينده ميكند ، در حمايت وشهرها مناطق
نه و داريم جسممان در را شهر ما گويااست جدي تهديدي
با اينجا در.ماست خانههاي در شهر.پيرامونمان در
بهطور را مسئله اين.روبهروييم فناوري انسانگونگي
قلبي ، شبيهسازيهاي مكمل ، فناوريهاي ايجاد در روزافزون
ما.ميبينيم...و زني پيوند فناوريهاي مكمل ، هاي حافظه
.داريم قرار (بيوماشين) ماشيني زيست تحول يك آستانه در
مجازي انسانوانموده گونهاي ظهور به شخصانسبت من
تا دارد سروكار ومجازي غيرواقعي امور با كه انساني)شده
.ميكنم انتقاد (چيزها واقعيت
گسترش سختافزارها و نرمافزارها كه هنگامي شما نظر به *
گزينشهاي هم هنوز آيا ميافتد؟ اتفاقي چه مييابند ،
ميمانند؟ پابرجا اخلاقي
از هماكنون كه انقلابي سه اين كه معتقدم من آنكه اول -
.ميكشاند فني جوهرگرايي يك بهسوي را ما گفتيم سخن آنها
فني بنيادگرايي طريق از "رايانهاي آيين" يك اكنون
از ناشي بنيادگرايي كه هراسي مثل درست كرده ، پيدا گسترش
مدرن انسان.ميكند ايجاد انسان در ديني ماهيتگرايي
ولي كشت ، بود استعلايي امر يك كه را يهودي -مسيحي خداي
جنس از خدا يك كرد ، ابداع ماشيني خداي يك آن بهجاي
ضد.باشيم نداشته ايمان فناوري به كه نيست لازم !ماشين
غيرحرفهاي فرد يك خودم من.نيست ساده بودن ، كاري فناوري
و يعقوب نبرد داستان من پرستيدني تصوير.هستم فناوري در
خداوند فرشته با او است ، مومن فرد يك يعقوب.است فرشته
بماند ، باقي آزاد انسان يك آنكه براي اما ميكند ديدار
و بزرگ تصويري اين.كند نبرد (فرشته) وي با كه است مجبور
دارد ، وجود پيروي و اطاعت به نياز هموارهاست شكوهمند
.ورزيد هم پايداري و مخالفت بايد اما
چيست؟ (اتفاقي) حوادث و پيشامدها درباره نظرتان *
آنهاقرباني.هستند جذاب من براي غالبا پيشامدها -
اختراع.است فناوري شاخصه پيشامد.هستند فناوري فكري
يعني كشتي اختراعشدن خارج ريل از اختراع يعني قطار
مقايسه در ميشود ، غرق كه كشتياي.كشتي شدن غرق ابداع
به فناوري باب در بيشتري چيز است ، شناور كه كشتياي با
همراه فناوري با پيشامدها درباب پرسش امروزه.ميگويد ما
چرا استريت ، وال در سهام بازار افت تصوير است ، مانند شده
ديگر و دارد وجود عمومي پيشامدي از تصوير يك اينجا در كه
كشتي غرق و قطار شدن خارج ريل از چون ويژهاي حادثه از
بود بومي و محلي حادثه قديم ، فناوريهاي در.نيست خبري
هنوز مااست سيارهاي اطلاعاتي ، فناوريهاي وجود با اما
هنوز مانبردهايم پي فني نوآوريهاي اين منفي ابعاد به
ما.نكردهايم درك را (رايانه قدرت) مجازي حادثه قدرت
بازار سقوط با تنها كه پيشامد از نويني شكل با اكنون
.روبهروييم است ، مقايسه قابل سهام
ميآيد؟ پيش چه آن از پس شما نظر به *
بر را خودش بهتدريج اطلاعات سپهر كه ميكنم فكر -
شده كوچك بسيار جهان يك در ما.ميكند تحميل جوزمين
واقعي فضاي و جهان متقابل كنشهاي قابليت.ميكنيم زندگي
نزديك آينده در بنابرايناست كاسته فرو هيچ به را
را محدود و كوچك محيط يك در شدن محصور احساس مردمان
به بدل را جهان كه سرعت آلودگي گونهاي درواقع.دارند
اين از فوكو ميشل كه همانگونه.وجوددارد كرده ، هيچ
كه معتقدم نيز من ميگفت ، سخن زندانيان ميان در احساس
زنداني و محدوديت از ناشي احساس يك آينده نسلهاي براي
در احساس اين بيگمان.داشت خواهد وجود جهان در بودن
.آمد خواهد پديد اطلاعات سرعت براثر و تساهلآميزي گستره
بهدست وضعيت اين از تصويرنهايي يك باشم درصدد اگر
ما واقعي فضاي آنچنان متقابل روابط كه است اين ميدهم ،
.را زمين جو (راديواكتيويته) پرتوزايي كه ميكند اشغال را
ارشاد محمدرضا:ترجمه / اينترنت:منبع
|