يوناني انديشه بر ايرانيان تاثير
جهاني گفتماني ;فرهنگها گفتوگوي
يوناني انديشه بر ايرانيان تاثير
زياد گستره دليل به عهدباستان در ايراني جهان:اشاره
هم مختلف فرهنگهاي با تنگاتنگ ارتباط و جغرافيايي
از بسياري رو اين از.تاثيرپذير هم و بوده تاثيرگذار
پذيرش و انتقال در ايران واسط نقش اين بر پژوهشگران
.انگشتگذاردهاند متفاوت فرهنگهاي
و تاريخ به استناد با نويسنده ميآيد ، پي از كه مطلبي در
تاثيرگذاري به هرودوت ، نظير يونانياني ازنوشتههاي برخي
باستان يونانيان انديشه و برفرهنگ ايراني انديشههاي
:ميخوانيم هم با.ميكند اشاره
انديشه و فرهنگ گروه
به صغير آسياي يونانينشين شهرهاي كه هنگامي همان از
يا ساردو در ليدي پادشاهان زمين ، مشرق فرمانروايان
سپيده ميپرداختند ، خراج و باج ايرانزمين بزرگ پادشاهان
.گرفت دميدن ميانه درآسياي يونان فلسفه دم
شوك از ناشي مناطقميتوان اين در را فلسفه ظهور
و يونانيان كه آنجا فرهنگهادانست ، تلاقي ناگهاني
در و بودند يكديگر با نبرد و جنگ حال در شدت به ايرانيان
كمابيش ميپرداختندو يكديگر ارزيابي به حال عين
.ميدادند قرار تحسين رامورد همديگر توانائيهاي
(م.ق 547625)يونان قديم عهد فيلسوف و رياضيدان تالس ،
روي جنگهاي از برخي در بودكه كسي نخستين ميله اهالي از
مهندسي دانش حتي ويداشت حضور مادها و ليديها بين داده
خدمت به همميهنانش پيروزي براي را خويش توانائيهاي و
فلسفه مدرسه در آناكسمين و آناكسيماندر كه حالي در.گرفت
آخرين كرسوس ، ميكردند ، دنبال را خويش مطالعات ميله ،
رابطه و پذيرفت كوروش از سنگيني شكست سارد پادشاه
به ايرانيان حمله هنگام به.برقراركرد وي با خويشاوندي
اهالي از يوناني ، رياضيدان و فيلسوف فيثاغورث ، يونان ،
به ميكرد ، زندگي كمبوجيه حكمراني عصر در كه شهرساموس ،
شهر اهالي از ايوني ، فيلسوف گزنفون ، و برد پناه سيسيل
شهر اهالي از هراكليتكرد فرار صغير آسياي به كولوفن
تسلط دوره و ميكرد زندگي اول داريوش زمان در نيز افر ،
از.است ديده خود چشم به يونان بر را ايرانيان وحكمراني
بود ، سقراط همعصر كه ابدر شهر اهالي از دموكريت ديگر سوي
.داشت مراوده خشايار دربار كاهنان و مغها با
مرگ سال يعني مق سال 399 در كه دارد وجود احتمال اين
تالس.است داشته حضور آتن دردربار مغها از يكي سقراط ،
تماس و برخورد ميشناسند ، نوگرا منتقدي آنكه از جدا را ،
فلسفياش انديشههاي در نو سرآغازي را ايرانيان با وي
انديشههاي در را مزدكيان نفوذ و تاثير همچنين.ميدانند
تسلط دليل به امري چنين زيرا.دريافت ميتوان ايونيها
كوروش رسيدن قدرت به زمان از صغير آسياي بر ايرانيان
.ميباشد محتمل امري
-سيارهها كه داشت تاكيد امر براين كه آناكسيماندر ، آيا
نيروي براساس ترتيب به -خورشيد و ماه ستارهها ،
يكديگر دنبال به ميكنند ، دريافت زمين از كه افزايندهاي
طي بر مبني مزدكيان نظريه با بود توانسته هستند ، حركت در
خورشيد ماه ، ستارگان ، طريق از مرگ از پس انسان روح طريق
كند؟ كسب شناختي بهشت به شدن نائل و
به معتقد انديشههايش در مزدكيان ، برخلاف كه هراكليت آيا
قدرت واجد را آتش آنان ، همانند اما بود ، خيروشر وحدانيت
قرار مزدكيان انديشههاي مخاطب نوعي به ميدانست ، الهي
كه ندارد وجود آن امكان آيا اينكه آخر سر بود؟ نگرفته
خود نگرش ميشد ، محسوب ابدر شهروندان از يكي كه دموكريت
به مزدكيان از را مرد و زن جنس تساوي و آدم نسل خصوص در
نميتوان شد ، گفته كه را آنچه جز چيزي باشد؟ گرفته عاريه
قرائن و شواهد اما داد ، قرار تاييد مورد اطمينان با
انديشيد چنين ميتوان آنها براساس كه دارد وجود مستحكمي
قدرت و حيات دوگانگي اصل شرح در مزدك انديشه توانايي كه
مجذوب را ايونيها از برخي بود توانسته آن بالاي شهري
با انديشهاي مزدكيسم ، در آنها همچنين و سازد خود
به نسبت كه بودند يافته قوي و محكم منطقي ساختار
است توانسته و بوده نوگراتر بينالنهرين انديشههاي
قرن اواخر در.نمايد ارائه حيات از روشنگرايانه الگويي
در را آتن حاكميت تحت سرزمينهاي تمامي كليستن م ، .ق ششم
واحدهاي و كرد جديدسازماندهي اداري تقسيمات سيستم
سواحل شهري ، مناطق ساكنين و داد تشكيل را يافتهاي گزينش
پايه تشكيلات اين.ساخت مستقر آنها در را روستايي و دريا
جهان:ميشود محسوب آتن تدوين حال در دموكراسي اساس و
دنيا به آتن در و آزاد كه مذكر شهروندان از كوچكي
و بوده بهرهمند خودمختاري نوعي از آن از پس و ميآيند
تلقي كماهميت را خويش بين فرهنگي و مادي تفاوتهاي
.ميكنند
برخوردار جامعه كل خصوص در تصميمگيري حق از شهروندي هر
براي يا و شود انتخاب سايرين جانب از ميتوانست وي.بود
و كردار و مسائل خصوص در حتي و گردد قرباني آتن پايداري
اجتماعي ، فضاي چنين در.بپردازد قضاوت به ديگران اعمال
تلاقي اينكه از اين بنابر گرديد ، ظاهر تاريخ و تراژدي
همراه به خود با را نتايجي ايراني ، جهان با يوناني جهان
امپراطوري سيستم زيرا ;نميسازد متعجب را ما است ، داشته
اداره جمهوري سيستم با كه يونانيتر شهرهاي با ايراني
مرزهاي با وسيعوگسترده ، جهاني:بود تضاد در ميشوند ،
بر در را بشر مسكوني سرزمينهاي دورترين تا كه لايتناهي
بودند ، الهي فرامين براساس آنها امور سازماندهي و ميگرفت
دنياي) دنيا اين درانسانها نظرات و آراء براساس
جامعه بود ، عمودي حاكميت و مديريت محور (ايران امپراطوري
راس در پادشاه كه ميشد فرض مختلف طبقات با هرمي صورت به
سيستم در كه ميكنيم مشاهده اين بنابر.داشت قرار آن
ليديو كوچك امپراطوري با مشابهتي هيچ ايران ، امپراطوري
شناخته يونانيان به نسبت كه فنيقيها شهرهاي -دولت حتي
.ندارد وجود بودند ، شدهتر
شهرهاي بر مبتني سوي يك از يونانيان سياسي انديشههاي
بر مبتني ديگر سوي از و آنها دروني چالشهاي و دموكراتيك
مسئله ميان ، اين در.بود ايران امپراطوري با آن تلاقي
نيز وي كه ساخت مطرح هليكارناس ، شهروند ;هرودوت را اصلي
كرده فرار وي ، شهر بر ايرانيان تسلط از پس پنجم قرن در
سه گفتوگوي "كاوش" بهنام خود كتاب سوم فصل در وي.بود
:كه است آورده شكل اين به را ايراني اشراف از نفر
ميدهد قرار انتقاد مورد را پادشاهي حكومت سيستم اوتانس"
در انسانها تمامي آن در كه ميدهد پيشنهاد را دولتي و
حاكمان ، اينكه به نسبت مگابيز برابرند ، قانون برابر
ديدي ميدهند ، قرار غفلت مورد حكومت در را مردم جايگاه
.ميداند تحصيلكرده اشراف آن از را حاكميت و دارد انتقادي
يعني فرد ، يك ازآن را حكومت داريوش ، ميان اين در
براي فرد بهترين پادشاه وي نظر به زيرا ميداند ، پادشاه
حكومت همچنين و ميرود شمار به مردم ميان در حكمراني
و سنتي ريشه(امور تمامي بر فرد يك تسلط)پادشاهي
خيالي ، گفتوگوي اين در.دارد ايرانيان زندگي در تاريخي
شده بيان ايرانيان زبان از يونانيان سياسي انديشههاي
براي خاص الگويي و اتكا نكته نوعي از ايراني سيستم:است
.است كرده استفاده خود براي يونانيان جهان تعريف
ارنشميدت كلاريس
مصطفيزادگان رضا:ترجمه
جهاني گفتماني ;فرهنگها گفتوگوي
(بخش واپسين) - داد تكان را دنيا كه ساعتي دو
نه سپتامبر حادثه11 كه است باور اين بر هاليدي فرد
معناي به -تمدنها ميان برخورد نوع هيچ بيانگر تنها
كه است فرهنگي برخورد نوعي نشانگر بلكه نيست -هانتينگتني
قديم ، و جديد ميان فرهنگ ، و تمدن هر درون در هماكنون
علمانيگري و بنيادگرايي ميان و مدرنيسم و سنت ميان
از و ميچرخد جهان همه در گرچه كشمكش اين.دارد جريان
اما ميشود منفجر ديگران ضد بر و ميرود فراتر مرزها
هاليدي.هست نيز مسلمان جوامع بحراندرون وجود بيانگر
نشود حل درون در -اول مرتبه در -كشمكش اين اگر است معتقد
برخواهد آن از كه باشيم بسياري انفجارهاي منتظر بايد
.خاست
مسلمانان؟ يا اسلاماست با غرب دشمني
اختصاص مسلمانان با غرب دشمني به را كاملي فصل هاليدي ،
غربيان دشمني يا ترس يعني "اسلاموفوبيا" مقوله و ميدهد
"مسلمانان با دشمني" آن جاي به و ميكند رد را اسلام با
در:ميگويد وي.ميسازد مطرح راAnti- Muslimismيا
گذشته ، ديدگاههاي و تاريخي رسوبات برخي وجود رغم به غرب ،
كلمه صليبي معناي به و دين بهعنوان اسلام با دشمني
امواج دارد ، اهميت وي نظر از كه چه آن اماندارد وجود
اسلام با دشمني نه و مردم بهعنوان مسلمانان با دشمني
عليه دشمني امواج اين.است ونظريه دين بهعنوان
نه و است اجتماعي و سياسي ريشههاي داراي مسلمانان
دشمنيها اين بيشتر.دارد نشيب و فراز و ديني -فرهنگي
شرايط و [غربي كشورهاي در مسلمان] مهاجران به مربوط
كه است نادانسازي و ناداني به مربوط حدي تا و اقتصادي
شده برانگيخته "كمونيسم جايگزين خطر اسلام" نظريه توسط
در مسلمانان خود مسئوليت به زمينه اين در هاليدي.است
و ميكند اشاره ديگران ذهن در آنان از منفي سيمايي ايجاد
سازمان يك پيشين رئيس صديقي ، كليم از مثال بهعنوان
هميشه چگونه كه ميبرد نام انگلستان در تندرو اسلامي
اسلام پيروزي قرن (يكم و بيست) آينده قرن ميكرد تاكيد
.بود خواهد غرب بر
غرب با اسلام دشمني
به نسبت اسلامي و عربي دشمني دلايل فردهاليدي مقابل ، در
يكي دشمني ، اين كه مينمايد اشاره و ميكند بررسي را غرب
از بسياري گسترش و پيدايش درك پيشزمينههاي مهمترين از
علل از مجموعهاي كتاب ، اين در وي.است افراطي جنبشهاي
ميكند تشريح را اسلامي و عربي گفتمان عمده مقولههاي و
اما ميكند ، تاكيد آنها اغلب يا بخشي درستي بر سويي از و
و نقطه اين در اسلامي و عربي كوشش انجماد با ديگر سوي از
علل ، اين راس در.ميكند مخالفت خارجيان ، و غرب صرف سرزنش
مساله ، اين ميشود يادآور هاليدي.است فلسطين مساله
سبب و ماند خواهد باقي اسلامي انفجارات براي مخزني همچون
.است غرب همانا جهان ، جاي هر مسلمانان ، در نظر در آن وجود
را مسلمانان ميان در غرب تاريخي دشمني كه علتي دومين
و عربي كشورهاي تقسيم و استعماري ميراث كرد ، تثبيت
را غرب آنان ، همچنيناست استعماري نيروهاي توسط اسلامي
كه ميشناسند فرهنگي و اخلاقي انحراف منبع بهعنوان
بايد جا اين در.ميكند تهديد را اسلامي -ديني ارزشهاي
و ثروتها چپاول به متمايل نامتعادل اقتصادي رابطه به
.شود اشاره نيز مسلمان و عرب مستبد حاكمان از مستمر حمايت
همچنان اسلام جهان بر غرب غيرمستقيم و مستقيم سلطه
به تمايل و خشونت و مقاومت امواج براي بود خواهد منبعي
به وابسته فرمانروايان از رهايي و غرب از واستقلال تغيير
.آن
روشنفكران نقش و جهاني ديدگاه
ارزشي ديدگاه از سپتامبر ماه حادثه فهم قضيه در هاليدي
نقطهنظر از يعني.است برخوردار (universal )"جهاني"
و فرهنگها همه است معتقد و ميكند محكوم را آن انساني
رغم به وي.دارند نظر اشتراك محكوميت ، اين در دينها
ميكوشد اشيا به آن نگاه و منطق و مدرنيسم به پايبندياش
ميراث به محدود -غربي فرهنگي عزيمت نقطه از صرفا تا
چشماندازهاي جاي به است معتقد وي.نكند حركت -مدرنيته
مشترك جهاني -انساني چشمانداز يك مشخص ، فرهنگ هر ويژه
فرهنگهاي در توافق مورد ارزشهاي جمع حاصل كه دارد وجود
يا آن رد يا رويداد يك درك براي امر اين.است گوناگون
در آن كردن محدود يا منفياش آثار از رفتن فراتر
.ميرود شمار به درستي زمينه چهارچوب ، تنگترين
برخي از روشنفكران و سياستمداران برخورداري ضرورت بر وي
در انسانيتر واقعيتي ايجاد منظور به تخيلي ديدگاههاي
است ، روبهرو آن با كه ستمهايي با چالش و بشر زندگي
خارج تام واقعيت مربع از همه ، اين با اما.ميكند تاكيد
را واقعي و ميشناسد را ممكنات حدود كه مربعي ;نميشود
.ميكند جدا آرماني از
آن تطبيق و وجود و جهاني ديدگاه تحكيم منظور به هاليدي
فراوان اهميت بشر ، حقوق جهاني منشور براي زمين ، روي بر
صدها و ملل سازمان نقش براي را اهميت همين وياست قايل
و كشورها كه است قايل بينالمللي موافقتنامه و پيمان
آنها بر -دينهايشان و فرهنگها به بيتوجه -مختلف جوامع
كه ميكند تاكيد هاليدي آن ، بر افزون.گذاشتهاند صحه
و است گسترش حال در جهاني انساني ارزشهاي از مجموعهاي
آنها راه در حاضرند و هستند آنها خواهان جوامع همه
سياسي ، و فردي آزاديهاي بشر ، حقوق همانند ;كنند مبارزه
.پرسشگري و شفافيت دموكراسي ،
تحكيم و گسترش در روشنفكران نقش بر هاليدي فرد اينجا در
و ملي تنگ ديدگاههاي حساب به -جهاني انساني ، ديدگاه
روشنفكران و غربي روشنفكران از و ميكند مكث -ديني
روشنفكر نوع چهار وي.ميگويد سخن اسلامي و عربي كشورهاي
آنان اهميت كه تاريخنگاران يكم ، :ميشمارد مهم را
گرفتن كار به و تاريخ غوررسي در توانشان از برخاسته
درك منظور به بنيادگرايانه ديدگاه تحكيم براي مدارك
دوم ، .انساني ديدگاه بر تاكيد براي بالعكس يا است اشياء
كه آنگونه را واقعيتها ميتوانند كه روزنامهنگاران
يا رويداد هر متعدد جنبههاي و برسانند ديگران به هست
هر براي روايت يك بازگويي با برعكس يا بشكافند را پديده
نقش مردم تحميق و واقعيتها تحريف در مشاركت و رويداد
و غربي گروهي رسانههاي از هاليدي گزنده نقد.كنند ايفا
.است معروف لايه ، چند و پيچيده مسائل به آنها سطحينگري
فرهنگي و تمدن هر در خود لطيف احساس با كه اديبان سوم ،
به را فرهنگ و تمدن اين و مينوازند انسان روح تارهاي بر
ديدگاههاي با برعكس يا ميدهند ارائه جذاب و خلاق شكلي
آنها از دفاع به عاطفي شكل به و ميشوند همراه محلينگر
.برميخيزند
چهره ارائه بزرگ مسئوليت هاليدي كه روحانيان چهارم ،
زيرا ;واميگذارد آنان عهده به را دين هر آسانگير
.دارد وجود شدت و قدرت با اديان همه در تسامح و آسانگيري
گفتوگوهاي به را خود كتاب از بخشي هاليدي فرد اينجا در
ملل سازمان به ايران سوي از كه ميدهد اختصاص تمدنها
را آن خود هزاره گردهمايي در سازمان اين و شد پيشنهاد
جمهور رييس خاتمي محمد سخنرانيهاي ميگويد وي.پذيرفت
غرب سوي از كه كشوري مهمترين جمهور رييس عنوان به ايران
از كه ميدهد ارائه مدني ديدگاهي ميشود ، شمرده بنيادگرا
گفتوگو وي خاطر دغدغه.ميگويد سخن انساني مشترك وجوه
.آنهاست با برخورد نه و فرهنگها ديگر با
صادر ايران سوي از گفتمان اين اگر:ميافزايد هاليدي
گفتمان به رسيدن براي پايهاي ميتواند واقع در ميشود
.باشد مشترك انساني و جهاني ميانه
بنيطرف عزيزي يوسف:ترجمه
"ريويو بوك كامبريج":منبع
|