سرخ اخگر صد حنجره ، يك
درايلام "دوزله" ساز :ازكارشناسان جمعي
است شده سپرده فراموشي به
سرخ اخگر صد حنجره ، يك
"من سرزمين" افغاني خواننده با گفتوگو
ايرانيان بين در شدهاي شناخته آهنگ "من سرزمين" نواي
حتي خيليها.ميشناسد را آن خواننده كسي كمتر اما است ،
را آن خواننده هم بعضيها و است ايراني او ميكنند فكر
داوود:است افغان يك او اماميكنند تصور تاجيكستاني
.سرخوش
عنوان به هزارگي ترانههاي خاطر به پيشترها سرخوش
همه تقريبا حالا اما بود ، معروف "هزاره" خواننده
يك اكنون او.ميكنند استقبال او ترانههاي از افغانها
تحولات روند در تغييري را ، اين خودش و است ملي خواننده
رنجهاي خوان ترانه من:ميگويد او.ميداند خود موسيقي
شده اروپا ساكن كه است مدتي سرخوش داود.هستم خود ملت
كه فارسي بر علاوه او.ميكند زندگي اتريش در حالا و است
آلماني و انگليسي اردو ، زبانهاي به است ، مادريش زبان
و فرانسوي ايتاليايي ، زبانهاي دارد قصد و است مسلط
دلخواهش رشتههاي در بتواند تا بياموزد هم را اسپانيايي
.كند عمل موفقتر هنري روزنامهنگاري و موسيقي
، به بودند آمده پاكستان از همكارانشكه با همراه او
افغانستان ، و ايران فرهنگي همبستگي مناسبتهفته
.برگزاركردند كرمان و مشهد تهران ، درشهرهاي را كنسرتهايي
به.بگويد خود از نميخواهد زياد و است متواضعي جوان او
هاپاسخ پرسش به حوصله با اما شده ، مصاحبه به حاضر سختي
.است گفته
در و كجا در اينكه كنيد ، شروع خود گذشته از همه از اول *
شديد؟ دورتر سرزمينهاي آواره كي و آمديد دنيا به سالي چه
نوشته گرفتهاند ، برايم سال 1354 در كه شناسنامهاي در -
اينكه براي مردم زمان آن در."ساله 1354 4 شده
گرفتن شناسنامه هنگام بروند ، سربازي به ديرتر بچههايشان
مورد در احتمالا كه ميگفتند كمتر سال سه دو را سنشان
.است شده رعايت قاعده اين هم من
(بخشداري) ولوسوالي بندر ، "غوجورباش" قريه تولدم محل
.است ارزگان ولايت دايكوندي ،
هم او كه "سرخوش سرور" برادرم شهادت از بعد سال 1362 ، در
سرخوش سرور برادرم.شدم پاكستان كشور آواره بود ، خواننده
خود موفق اجراهاي با و بود كرده پيدا شهرتي تازگي به كه
بود ، گرفته قرار استقبال مورد ملي ترانههاي زمينه در
گذاشته خوانندگي به من علاقهمندي براي را لازم تاثير
شوم وارد موسيقي دنياي به اينكه براي جدي تصميم ولي بود ،
به يافتنم راه درپاكستان اينكه تا.بود نگرفته شكل هنوز
و كرد تشويق بيشتر موسيقي به پرداختن براي مرا راديو
.كشاند موسيقي استادان مجلس به مرا كمكم
بود؟ كي شما اجراي اولين *
بودم مجبور زندگي گذران براي شدم پاكستان آواره وقتي -
از نفر چند عصر روز يك سال 1365 در اينكه تا كنم ، كار
كنسرت يك اجراي براي ميشناختند ، مرا كه فرهنگيهايي
كنسرت نميدانستم حتي من كه بود حالي در اين.كردند دعوت
بود سالني رفتيم ، .خواند آنجا در بايد چيزهايي چه و چيست
سال و سن چون.ميخواند شما براي سرخوش كه كردند اعلان و
حاضرين از زيادي تعداد رفتم ، صحنه روي وقتي داشتم ، كمي
و حماسي شعر يك خواندم كه شعري اولينكردند ترك را سالن
آهنگ دومين.گرفت قرار استقبال مورد خيلي كه بود انقلابي
هزارگي ترانه اين.بود هزارگي ترانه يك كردم شروع كه را
."قبول ديگه":ميشد شروع بيت اين با
اين و بازگشتند بودند ، رفته بيرون كه كساني از خيلي
جنگ كه بود زمان آن حماسي و انقلابي جو خاطر به استقبال
اشعاري چنين تشنه مردم و داشت جريان شوروي متجاوزين با
.بودند
كه شد باعث دوستان تشويق و شد استقبال من از اين از بعد
شيرين خاطره اما كنم ، دنبال حرفهاي صورت به را موسيقي
هنوز نبودم ، حرفهاي هم چندان كه حالي عين در كنسرت آن
.است گوارا برايم
از جداي ميشد ، ارائه شما از زمان آن در كه آلبومهايي *
در بود ، محسوس آنها در هم قومگرايانه گرايش حماسي ، جنبه
و موسيقي.است ديگري نوع از جديد آلبومهاي كه حالي
دوران طي در ميرفت ، كار به موسيقيها اين در كه شعرهايي
است؟ شده تحولاتي چه دچار افغانستان در جنگ
جنبه بيشتر زمان آن در من آلبومهاي اينكه دلايل از يكي -
و سن علت به شعرها ، انتخاب كه بود اين داشت ، قومگرايانه
دليل.نميشد انجام آگاهانه چندان داشتم ، كه كمي سال
افغانستان تمام بر زمان آن بر حاكم جو كه بود اين ديگر
فضا اين از خارج در كردن كار هم من براي و ميراند فرمان
شناخته اجتماعي هنرمند يك من كه بهخصوص.نبود ممكن
كه زخمهايي و دردها به برميگشت ديگر دليل يك.ميشدم
قوم از هنرمند يك عنوان به من و داشتند تن در ما مردم
و است كشيده رنج افغانستان اقوام ديگر از بيش كه هزاره
دارد ، خود تاريخي حافظه در را تبعيض و بيعدالتي
.باشيم بيتوجه مسئله اين به نسبت نميتوانستم
جامعه از دوري و پاكستان كويته شهر خاص جو هم دليل يك
بعد اما.بود جامعه اين از كافي شناخت عدم و افغانستان
به داشتم ، افغانستان در كه سفرهايي از پس و سال 1376 از
و داد تغيير را كار روند بايد كه رسيدم نتيجه اين
رنج آن از افغانستان مردم كه كرد مطرح را چيزهايي
آلبوم با روند اين در تغيير اولين چنانكه.ميبرند
ادامه هنوز شيوه اين و است محسوس كاملا "من سرزمين"
ابتداي در كه رباعي يك در را جديد بينش اين خلاصهدارد
ميتوانيد شد ، خوانده ويراني وارث افغاني:افغاني ترانه
:بيابيد
بستر دو روي بر خفته رهبر دو
سنگر دو بين در خسته عسگر دو
خندان صلح ميز پشت رهبر دو
عسگر دو گور برسر بيرق دو
چه آنجا و درآوردي اروپا از سر كه شد چطور !جان داوود *
ميكني؟
اما رفتم ، انگليس به كنسرتي اجراي براي سال 1997 در -
.شدم ماندگار آنجا دوستان پيشنهاد به كنسرت اجراي از بعد
سياستهاي دليل به افغانستان در كه بود شرايطي در اين
شرايط هم پاكستان در.نبود زندگي امكان طالبان سختگيرانه
روشنفكران ، از زيادي عده چنانكه نداشت ، وجود مناسب
.گرفتند قرار ترور مورد فرهنگيان و هنرمندان
به و هستم اتريش در فعلا بودم ، انگلستان در را مدتي
در اينكه.رساندهام اتمام به را زبان آموزش دوره تازگي
تحصيل كه علاقهمندم اما نشده ، مشخص كرد ، خواهم چه اتريش
به هم زيادي علاقه البته.دهم ادامه را موسيقي زمينه در
دارم روزنامهنگاري رشته در تحصيل
دارد؟ روزنامهنگاري به ربطي چه موسيقي *
در تحصيل براي مشكلي اولا.ميبينم نزديكي خيلي رابطه -
شاخههاي روزنامهنگاري اينكه دوم.ندارد وجود رشته دو
اين فرهنگي و هنري شاخه در دارم قصد كه دارد ، مختلفي
و ايتاليايي فرانسوي ، زبانهاي اگر البته.كنم تحصيل رشته
رشته اين در موفقيتم ميزان فرابگيرم هم را اسپانيايي
.شد خواهد تضمين بيشتر
در هم است؟ چگونه اروپا در افغاني موسيقي از استقبال*
.آنجا مقيم افغانهاي بين در هم و اروپائيها بين
آسياي از هم آنآسيايي مهاجر.مهاجريم درآنجا ما -
كرد ، حساب نميشود چندان اروپائيها استقبال روي.ميانه
اما.ميشود پيدا هواخواهي هنرمندان بين در اينحال با
حال تا من آنجا در ساكن افغاني مهاجرين بين در
كه كنسرتهايي ولي باشم ، داشته دقيقي ارزيابي نتوانستهام
شديدي استقبال با داشتهام ، اروپايي كشورهاي اكثر در
آلبومهايم از نمونه يك اكثريت كه بخصوص.است شده مواجه
.داشتهاند را
معروفتر و شد استقبال خيلي كه شما آلبومهاي از يكي *
كجا و زماني چه در آلبوم اين است ، "من سرزمين"آلبوم است ،
شد؟ تهيه
كه هنرمنداني همين همكاري با سال 1997 در آلبوم اين-
ضبط كار از مقداريشد تهيه كردند ، شركت تهران ، كنسرت در
و تكميل اما شد ، انجام پاكستان كراچي شهر در آلبوم اين
.شد انجام لندن در آن نشر
است؟ كساني چه از و ميكني انتخاب چگونه را شعرها*
.نيست نظر مورد خاصي افراد شعرهاي اشعار ، انتخاب در -
سعي كه است فولكلوريك ترانههاي اشعار ، اين از بخشي
از غير.كنم خلق تازهاي چيز الگو گرفتن با ميكنم
به توجه با بيشتر اشعار انتخاب فولكلوريك ، ترانههاي
مخاطبان ، سليقه نيز و اجتماعي مشكلات به نسبت من نگاه
ثالث اخوان از شعري است ممكن كه اينجاست.ميگيرد صورت
از بعضي.افغاني شاعرگمنام يك يا بگيرد قرار توجه مورد
.نيست مشخص شاعرش هم شعرها
كه است صبوري اميرجان از شعرها بيشتر من سرزمين آلبوم در
.شاعران ديگر از هم شعر چند و است او از هم آنها تصنيف
.بگوييد ايران در كنسرت اجراي به نسبت احساستان از*
خوبي زمينه همزباني اين.هستيم همزبان ايرانيها با ما -
كه كنيم گستردهتر را خود هنري و فرهنگي روابط كه است
موسيقي ميتواند رابطه اين نوع بيآلايشترين و بهترين
.باشد
هستند آشنا شما با من سرزمين آلبوم طريق از ايرانيها*
نشان وعلاقهمندي كردهاند استقبال آنها از خيلي و
داشتيد؟ اطلاع علاقهمندي و استقبال اين از دادهاند ،
كانالهاي از من سرزمين آهنگهاي از بعضي كه بودم شنيده -
حال عين در ميشود ، پخش زياد راديو همچنين و تلويزيوني
و كيست آن خواننده نميدانند ايران مردم كه بودم شنيده
.نميشود برده او از هم اسمي
اين داشت اهميت برايم كه چيزي نبود ، مهم برايم مسئله اين
رنجهايي و افغانستان موسيقي با ما ايراني دوستان كه بود
.شوند آشنا هستند ، مواجه آن با سرزمين اين مردم كه
در كه آلبوم اين كاستهاي كه بود ، جالب برايم همچنين
.بودند رسيده اروپا به بودند ، شده تكثير ايران
داد؟ خواهيد ارائه جديدي آهنگهاي آيا خود ، كنسرتهاي در*
.كرد خواهم تقديم كه دارم جديدي آهنگهاي البته-
هستند؟ كساني چه شما همراه گروه *
جز به ميكنند ، همراهي مرا كنسرتها اين در كه گروهي در -
درجه توانستهاند ، كه هستند كساني بقيه نفر ، دو يكي
.كنند كسب را استادي
استاد همكاران از و معروف طبلهزن ولي ، محمد استاد
به ساكسيفون و كلارينت نوازنده حسين ، الفت.است سرآهنگ
از بالاتر درجهاي كه است كرده كسب را "خاني"درجه تازگي
شاگردان از اما است ، جوان هنوز غلامحسين.است استادي
.مينوازد رباب كه است محمدعمر استاد
ضربي آلات پاپ ، گروههاي همكاران از جاويد حسين جان
كارهايش در گاه اما است شاگرد هنوز او مينوازد ،
.ميدهد نشان خود از استاد از بالاتر برجستگيهاي
استاد و است ديتا قمرالله استاد ما گروه گيتارنواز
.است هارمونيه نوازنده و پيانوزن احمد خورشيد
افغان جوان ميليونها نمونههاي از يكي را شما ما *
دردهاي و رنجها جنگ سال از 20 بيش طول در كه ميبينيم
شهادت ديدهايد ، را جنگ.كردهايد تحمل را بسيار
را آوارگي سختيهاي است ، كرده غمدارتان برادرتان
اجراي براي وقتي ديگر بسياري مثل آخر در و چشيدهايد
اما و..و شدهايد ماندگار رفتهايد ، لندن به كنسرت
گام بازسازي و امنيت ثبات ، سوي به افغانستان كه حالا
.بدانم مقطع اين در را احساستان ميخواستم برميدارد ،
سوي به افغانستان حالا.گذاشتيم سر پشت را رنجها ما -
هنوز اما.دارم خوبي احساس و ميكند حركت ثبات و آرامش
اما بودند ، تلخ گذشته ، تجربيات.نرسيدهايم كار پايان به
وطنمان به زودي به ما.ميرسد نظر به اميدبخش بار اين
.گرفت خواهد رونق كارها همه باز و برميگرديم
به حالا اگر كه بپرسم سوالميخواستم آخرين براي *
اولين در كني ، اجرا كنسرتي شود قرار و برگردي افغانستان
بخواني؟ را شعري چه داري ترانهاتدوست
زمزمه خود با را شعر يك كه ميشود بيشتر يا ماه يك -
آن شرايط اين دارمدر دوست و خواندهام قبلا كه ميكنم
معلوم شاعرش كه است شعرهايي آن از هم اين.بخوانم را
:نيست
من كشور اي پاك ، ميهن اي
من تو ، باداسر ره خاك
هرگز تو درد نسازد درمان
من چشمتر خون ، گريه با
ستمگر قلب شكافد هم خود
من خنجر اين بيحد ، خشم با
ميسر محوم نگردد هرگز
من پر و بال سوزند چند هر
سرخ صداخگر پنهان بنموده
من خاكستر خود سينه در
خصم ضربه با نيفتد هرگز
من سنگر از درفشت گلگون
كندپر جايم بميرم ، من گر
من ديگر صد پيكار و كار در
ميدرخشد خوش شب ظلمت در
من اختر هر تابان ماه چون
درختم بيخ خشكد كه هم خود
برمن و برگ چيند خصم گر
محو كند سرمد دون لشكر صد
من افسر يك مردم عزم با
خليلي نبي -رحيمي فاطمه
سوي به افغانستان حالا.گذاشتيم سر پشت را رنجها ما
هنوز اما.دارم خوبي احساس و ميكند حركت ثبات و آرامش
اما بودند ، تلخ گذشته ، تجربيات.نرسيدهايم كار پايان به
وطنمان به زودي به ما.ميرسد نظر به اميدبخش بار اين
گرفت خواهد رونق كارها همه باز و برميگرديم
فراموشي به ايلام در "دوزله" ساز:كارشناسان از جمعي
است شده سپرده
درايلام "دوزله" ساز :ازكارشناسان جمعي
است شده سپرده فراموشي به
سنتي ساز:ميگويند درايلام موسيقي كارشناسان از جمعي
جايگاه از منطقه اين مردم بين در كه"دوزله" محلي و
.است شده سپرده فراموشي به است ، برخوردار خاصي
و سنتي سازهاي ايراني موسيقي در:معتقدند عده اين
هنري و فرهنگي آثار حفظ جهت كه دارد وجود مختلفي محلي
.گرفت درنظر آنان براي خاصي جايگاه بايستي
دوزله ساز:افزود فرهنگي كارشناس يك خوشقدم كاظم
بيان در بزرگي سهم كه است سازهايي از يكي نيز
استان اهالي جمله از ايران غرب مردم احساسات
بهطول 20 ني دو از دوزله وي ، گفته به.دارد ايلام
است شده تشكيل ، هستند چسبيده هم به كه سانتيمتر ،
ساخت به "المثني مزمار" نام با فارابي بار اولين كه
"جفتان" نامهاي با ساز اين:افزود وي.كرد اقدام آن
مشهور خراسان اطراف در "قسمه" و ايران در "جفتي" ،
.است
استان اسلامي ارشاد و فرهنگ كل اداره موسيقي مسئول
كه است سازي دوزله ، :ميگويد زمينه اين در ايلام
حدود در ولي است ، داشته وجود ايلام در قبل قرنها از
شده آشنا دوزله با كه كوليهايي پيش ، سال تا 100 70
.آوردند بوجود را منفي بودند ، ذهنيت
مهمانيها ، شادي ، مجالس در كوليها:افزود مرادخاني بهادر
نواختن به مبلغي ازاي در عروسيها بهويژه و بزمها
اينكه به توجه با:گفت ويميپرداختند ساز اين
از و دارند دوزله ساز نواختن در خاصي مهارت كوليها
افراد اين به نسبت منطقه اين مردم ديدگاه طرفي
استقبال ساز اين نواختن ايناز بنابر نيست ، مثبت
.نميكنند
ايلام استان موسيقي پيشكسوتان از عليكرمي صادق
براي عامل مهمترين موارد ، از بسياري در:ميگويد
در ولي ، است ساز آن نوازنده فقدان ساز ، يك انقراض
اين نواختن و ساختن دوزلهنواز دهها وجود با ايلام
از بسياري وي ، گفته بهاست نابودي روبه ساز
كشوري جشنوارههاي بيشتر در ايلامي دوزلهنوازان
ولي شدهاند ، بينالمللي جايزههاي دريافت به موفق
نگريسته آنان به هنرمند يك عنوان به استان در
نگرفته صورت زمينه اين در نيز اقدامي هيچ و نميشود
است
|