;زنان عليه تبعيض رفع كنوانسيون به الحاق
جلو به گام يك
مرگبار و غريب بازي
;زنان عليه تبعيض رفع كنوانسيون به الحاق
جلو به گام يك
اين به الحاق با كه كنيم تصور اينگونه نبايد ما
به ديگر ازطرفميشود حل مشكلات همه شبه يك كنوانسيون
تمام ما كنوانسيون ، به الحاق با كه نيست هم شكل اين
ميكنم فكر من بلكه ميدهيم ، دست از را سنتي ارزشهاي
به دادن اولويت نوعي واقع كنوانسيونهادر اين به الحاق
است زنان مسائل
: اشاره
و تبعيض اشكال تمامي رفع نيازمند زنان وضعيت بهبود
به ايران الحاق پذيرش به توجه با.است آنان از محروميت
توسط (SEDAW) زنان عليه تبعيض اشكال تمامي رفع كنوانسيون
اسلامي ، شوراي مجلس به بررسي براي آن ارجاع و دولت هيات
ارتباطات سرپرست مولاوردي شهيندخت خانم با گفتوگويي
حاصل كه دادهايم انجام زنان امور مشاركت مركز بينالملل
.ميگذرد نظرتان از ادامه در آن
تمامي رفع كنوانسيون بفرمائيد سوال اولين عنوان به*
كرده طي را فرايندي چه تاكنون زنان عليه تبعيض اشكال
چيست؟ درآن عضويت وروش
كه داشتيم را زنان عليه تبعيض رفع اعلاميه سال 1969 در -
مقام كميسيون در و شد تبديل كنوانسيون به در 1979 كمكم
مذاهب و فرهنگها كشورها ، زن نمايندگان از متشكل كه زن
.رسيد تصويب به بود مختلف
سال 1979 در زنان عليه تبعيض رفع اشكال كليه كنوانسيون
سال 1981 در و رسيد تصويب به ملل سازمان عمومي مجمع در
اين به جهان كشورهاي از دوسوم امروز تا شده لازمالاجرا
آن جهان كشور از 189 كشور وحدود 168 شدند ملحق كنوانسيون
.كردند امضا را آن كشور و 97 كردند تصويب را
اين عضو كشور اسلامي ، 46 كنفرانس عضو كشور بين 56 از
بر نظارت براي كميتهاي ماده 18 ، طبقهستند كنوانسيون
زنان عليه تبعيض رفع كميته نام به كنوانسيون اين اجراي
در عضو كشورهاي ادواري گزارشهاي بر كه ميشود تشكيل
انجام زنان عليه تبعيض رفع براي كه اقداماتي مورد
اجراي گزارش يكبار سال هر 4ميكند نظارت دادهاند
بررسي از پس كميته ميشود ، ارائه كميته اين به كنوانسيون
كشورها به بهتر اجراي براي را خود نظرات گزارشها اين
.ميدهد ارائه
طي را روندي چه كنوانسيون اين به الحاق براي ما كشور*
است؟ كرده
پيروزي با همزمان كه آن تصويب اوايل از كلي طور به -
الحاق عدم و الحاق بحث است سال 1358 يعني اسلامي انقلاب
سال 74 در.است داشته جريان ما كشور در كنوانسيون اين به
تقديم دولت هيات به را الحاق لايحه خارجه امور وزارت
كه بود اين خارجه وزارت پيشنهاد لايحه آن در ميكند ،
كنوانسيون مفاد از مواردي و باشد مشروط صورت به الحاق
در تحفظ حق.باشد داشته تحفظ حق دولت كه بود شده معين
در يعني است ، بينالمللي عرف يك مواردي چنين
حقوق كنوانسيونهاي در خصوصا بينالمللي كنوانسيونهاي
شوند بيشتر كنوانسيونها اين اعضاي اينكه براي بشري
لازم كشورها كه صورت اين به ميشوند قايل را مهمي شرايط
با كه را آنهايي و بپذيرند را كنوانسيون موارد همه نيست
شرط به - هستند مغاير سنتهايشان و قانون مذهب ، فرهنگ ،
ميتوانند -نباشد كنوانسيون كلي اهداف با مغاير آنكه
.نكنند اجرا
است مطرح دولتها ، براي حق اين هم كنوانسيون اين مورد در
شده اعلام هدف جزو و 16 مواد 2 نيز كنوانسيون اين در اما
.نگذارند شرط حق موارد اين در شده تقاضا كشورها از و
عدم تشخيص براي مرجعي هيچ تاكنون اينكه به توجه با اما
به امر اين و نشده گرفته نظر در شده ، مقرر شروط مطابقت
اين خود شروط لحاظ با دولتها شد ، گذاشته دولتها خود عهده
.ميآيند در آن عضويت به و كرده امضا را كنوانسيون
شروطي زمان همان در نيز ايران خارجه وزارت اساس همين بر
را آن كليات هياتدولت زمان آن در كه گرفت نظر در را
شوراي به موضوع كارشناسي و بيشتر بررسي اما كرد ، تصويب
الحاق سال 76 در شورا اينشد ارجاع فرهنگي انقلاب عالي
به توجه با اماميكند رد را كنوانسيون اين به ايران
جامعه در كه تحولاتي و بينالمللي فشارهاي از ناشي شرايط
كه نبود ايران دولت مصحلت به بود آمده بهوجود جهاني
دليل همين به.بماند بسته كنوانسيون به بابالحاق
زنان مشاركت امور مركز و خارجه وزارت سوي از تلاشهايي
در كنوانسيون اين به ايران الحاق مجددا تا گرفت صورت
.باشد مفتوح باب اين و بگيرد قرار دولت هيات كار دستور
خاتمي آقاي دستور به كه مكاتباتي طي مجددا بنابراين
گرفت قرار دولت هيات كار دستور در الحاق موضوع شد انجام
كارشناسي جلسه حدود 5 طي لوايح فرعي كميسيون در موضوع و
هيات نهايت در و اصلي كميسيون به مباحث جمعبنديشد
شد ارائه اسلام موازين با مغايرت عدم كلي شرط حق با دولت
اين دنبال به.كرد اعلام الحاق لايحه با موافقت دولت و
كميسيون در و ميشود فرستاده مجلس به الحاق لايحه مساله
.ميگيرد قرار تصويب مورد مجلس فرهنگي
مواردي چه كنوانسيون اين به الحاق مورد در ما كشور شرط *
است؟
صورت اين به عربستان ليبي ، مالزي ، مثل اسلامي كشورهاي -
شرطي به ميشد ملحق عربستان مثلا كه كردند اعلام شرط حق
آنها اساسي قانون و اسلام شرع موازين با مغايرتي كه
.باشد نداشته
در و اسلام شرع موازين با مغايرت عدم كلي شرط ايران اما
به دعاوي ارجاع اختلاف صورت در ماده 29 يك بند مورد
غربي كشورهاي اكثر كه ميباشد دادگستري بينالمللي ديوان
ملي حاكميت حق يعني دادند قرار تحفظ حق را ماده اين هم
.بدهيم دست از نخواستيم طريق اين به را خودمان
و مركز در كنوانسيون به الحاق مورد در مختلف ديدگاههاي *
چيست؟ دولتي غير سازمانهاي بين در
به الحاق كه مطرحميكنند كلي تحفظ به قائلين -
موارد زيرا است نظام مصلحت به كلي شروط با كنوانسيون
اتفاق ثانيا نداريم هم تفكيكي هيچ.است زياد ما مغايرت
ندارد وجود مغايرت موارد مورد در صاحبنظران بين در نظري
با موادها از برخي مغايرت علني و رسمي اعلام آنكه ضمن
كه است اين ديگر دليل نيست مصلحت به اسلام شرع موازين
موازين با مغايرت عدم شرط به ميكند اعلام دولت وقتي
برخي براي دولت دست هستيم كنوانسيون اجراي به حاضر شرعي
مسائل شامل هم فقط شرع ديگر طرف از.است باز اصلاحات
ميشود ، هم اخلاقيات و اعتقادات شامل بلكه نيست فقهي
دولت دست و شويم عضو ميتوانيم كلي تحفظ حق با بنابراين
مفاد تطبيق براي هم مرحلهقوانين آن به رسيدن تا
غير سنن و عرفها تغيير نيز و ديني مباني با كنوانسيون
جهاني جامعه با همراهي با ديگر سوي از و است باز ديني
.ميبريم بين از را جوسازيها و فشارها زمينه
لازم شما نظر به آيا كنوانسيون اين مفاد به توجه با *
صورت موجود قوانين در اصلاح و بازنگري نوعي ابتدا نيست
گيرد؟
بازنگري يك حتما ما كه است اين مطلوب شكل واقع در -
كه را احكامي و باشيم داشته مربوطه قوانين روي دقيق
و كنيم جدا شرعي مسلم احكام از را دهيم تغيير ميتوانيم
اما بگذاريم ، مسلم احكام همان روي فقط را خودمان تحفظات
به كنوانسيون با مغاير موارد وظيفه رانكرديم كار اين چون
شرط كلي صورت به بايد نشديم ، قايل تفكيكي و است كلي صورت
.بكند تصويب هم نگهبان شوراي شود تصويب الحاق باشيم داشته
ريشه واقعا كه مقرراتي از دسته آن اصلاح براي تازه
دارند ، را سنتها و عرف بوي و رنگ بيشتر و ندارند شرعي
اين زنان مشاركت مركز در تلاشمان نهايت ما.شود فراهم
.دهيم راانجام اين بتوانيم الحاق از قبل كه است
وتبعاتي آثار چه كنوانسيون اين به الحاق شما نظر به *
دارد؟ ما جامعه زنان براي
اين به الحاق با كه كنيم تصور اينگونه نبايد ما -
به ديگر ازطرفميشود حل مشكلات همه شبه يك كنوانسيون
تمام ما كنوانسيون ، به الحاق با كه نيست هم شكل اين
ميكنم فكر من بلكه ميدهيم ، دست از را سنتي ارزشهاي
به دادن اولويت نوعي واقع كنوانسيونهادر اين به الحاق
يك خودش كلان سياستهاي در دولت يعني.است زنان مسائل
مقدمهاي ميتواند اين و ميدهد قرار زنان براي اولويت
به را عضويت بتوانيم اگر.اصلاحات برخي انجام براي باشد
اصلاح زنان مورد در منفي ذهنيتهاي از بسياري دستآوريم
.ميشود
مسائل در تحولاتي چه شدند عضو قبلا كه كشورهايي در *
است؟ داده رخ آنها زنان
تحفظ بدون و مطلق طور به كشور يا 17 حدود 13 كشورهايي -
خشونت و تبعيض هنوزبحث اما پذيرفتند را كنوانسيون اين
اين بنابراين ، هستيم ، شاهد جوامع در را نابرابري و
را مشكلات تمام تنه يك نميتوانند واقعا كنوانسيونها
كنوانسيون مفاد اجراي براي كه نظارتي مكانيزم كنند ، حل
عمل قوي تبعيضچندان رفع كميته مثل شده گرفته نظر در
و ميدهند وقت سر را گزارشات نه كشورها اكثر.نميكند
ترجمه كار اخيراميبندند كار به را توصيهها نهآن
تا كرديم راشروع ديگر اسلامي كشورهاي ادواري گزارشهاي
مفاد با را اسلامي قوانين توانستند شكلي چه به ببينيم
.نرسيديم مشخصي نتيجه به هنوز ولي دهند ، تطبيق كنوانسيون
داشته را ارزيابي اين نميتوانيم گزارشها اين مجموعه از
يك عنوان به منتها شده ، رفع زنان عليه تبعيضات كه باشيم
رفع به ميتواند كنوانسيون اين عوامل كنارساير ابزاردر
.كند كمك زنان عليه كشورها در نابرابري و خشونت
غفاري مريم: از گو گفت
مرگبار و غريب بازي
ميكنيم ، آمد و رفت كه شهرمان خيابانهاي در روزها اين
آتش بستر شهرما خيابانهاي.ميآيد درد به دلمان
سوزاننده و جوانان سلامتي سوزاننده كه ، گشته خانمانسوزي
آسمان و ميباشد كشيده رنج پدران و مادران دلهاي
در مادران پرآرزوي چشمان و ساخته غبارآلود را دلهاشان
از پر سوخته چشمان اين و ميسوزد غبارآلود فضاي اين
فرزندشان كودكي آن درون در كه قطراتي ;گشته بلورين قطرات
پروراندن شيرين خاطرات در غرق چنان را آنان و بسته نقش
را نوايي هيچ آرام درياي اين در كه كرده عزيزشان
درون اين از را آنان نميتواند صدايي هيچ و نميشنوند
اميد و جواني پرشور روزهاي.بياورد بيرون شيرين و خسته
ميرسيد خواب بدون شبهاي به فراوان خستگي با كه روزهايي
ولي بيخوابي طولاني شبهاي آرزو ، و بود اميد سراسر ولي
با ولي بود شب گرچه زيبا ، دورنمايي با درخشان ستاره پراز
هم روز از بلكه بود ، روشن و باران نور ستارگان ، نور
عجيبي گرماي زندگي و تلاش به اميد و روشنايي اين روشنتر
اكنون ولي ميساخت دوچندان را زندگي شور و ميبخشيد
.مانده بجاي اميد آن از خاكستري
براي تلويزيون در مصيبت و اندوه و غم اين در شگفتا ولي
جشن اين در كه برپاست جشني گويي سوختهدلان اين سوختن
نمايش به و ميگردد توليد پيدرپي آموزشي سريالهاي
را دكهها و مغازهها بعضي شيشههاي و ميشود گذاشته
و كرده لطف بستهاند ، آذين جشن اين با همنوايي براي
ودر كرده تهيه برانداز خانمان آتش اين انواع از ليستي
.دادهاند قرار عزيز ايرانيان كلا و جوانان تماشاي معرض
در و آگاهي براي ميفروشند روزنامه دكهها در
را جوانان عكسها اين كه است عكسهايي كنارروزنامهها
.ميدهند پيوند مرگبار و غريب بازي اين با ناخواسته
همه كه است؟آتشي نهفته لذتي چه آتشبازي و آتش اين در
سلاح اين با ايراني ، اي !ميبرد سوال زير را انسان چيز
آيا !گرفتهاي نشانه را هدف ورزشگاهها در و خيابان در كه
پول نيست؟ پول اين صرف براي سازندهتر و بهتر راهي
آنانكه و خودت سلامتي آن با كه ميافروزي آتشي و ميدهي
...يا اتومبيل درون از هم بعد و بسوزاني؟ داري دوستشان
و منطقي پاسخ چه ميكني؟ پرتاب بيرون به را آن باقيمانده
!بگوييد هم ما به دارد؟؟ وجود كار اين براي قبولي قابل
چرا !بيافرينيد نو فكري جوانتان ، افكار با جوانان اي
ساده خفا در كه دشمناني وبه يافتهايد رشتهاي ناآگاهانه
پناه ميگيرند ، مسخره به و ميفريبند را پاكان و دلان
به و ميكنيد؟ حمايت پليدشان مقاصد از و دادهايد؟
ميباشد ، منفعتطلبي هدفشان تنها كه بيرحمي سودجويان
.انسانها وجود و سلامتي انداختن خطر به با حتي
اين در گامي هرگز آيا باشيم داشته شناخت و آگاهي اگر ولي
برميداريم؟ جهت
جوانفر
|