!شد خواهد موزه كم كم موسيقي سالنامه
!ماه غروب

!شد خواهد موزه كم كم موسيقي سالنامه
موسيقي مورخ و پژوهشگر ميرعلينقي سيدعليرضا با وگو گفت
(1381) ايران موسيقي سالنامه مولف و معاصر
بزرگداشت و نوازي تار سه ويژه سال 1382 موسيقي سالنامه
است صبا ابوالحسن استاد ما عصر نواز سهتار بزرگترين
نامي موسيقي جامعه براي ميرعلينقي سيدعليرضا:درآمد
براي كه شصت دهه مياني سالهاي اندام لاغر نوجوان.آشناست
يكي با صحبتي هم يا و تصويري و سندي و قطعهاي كردن پيدا
نميكرد ، روز و شب موسيقي نام ميانه و نامي چهرههاي از
بصيرت و دانش با البته و افتاده جا چهرهاي به امروز
بيدار و تنفرسودنها و تلاشها همه آن.است شده بدل كافي
خود معنوي ثمرات اينك جستوجوگريها ، و صبحخيزيها و شبي
صاحب مورخي بهعنوان ميرعلينقيرا و گذاشته جاي بر را
آن چه اگر.است كرده معرفي موسيقي جامعه به دانش و نام
ايجاد تغييري وي معيشت در نتوانستند معنوي بهرههاي
در فيشبرداريهايش از كوهي كه موسيقي محقق اين و كنند
ولي نيافت ، چاپ براي مجالي ميخورد ، خاك اجارهاي خانه
بهعنوان آنها از وي خود كه كارهايي كه اين توجه جالب
مييابند چاپ مجال ميكند ، ياد غيرجدي آثار و نوشتهها
.نمييابند سرمايهگذاري وي جدي و تحقيقي آثار و
پژوهش كميته مديره هيات عضو بهعنوان پيش چندي ميرعلينقي
درباره وي با حاضر وگوي گفت.شد انتخاب نيز موسيقي خانه
آمد گفته كه همچنان كه است شده انجام موسيقي سالنامه
شده گرفته جدي بسيار موسيقي اهل سوي از مولف ، نظر برخلاف
.است
نجوا الف: گو و گفت
نبايد را سالنامه اين مطالب كه گفتهايد بار چند شما*
ارجاع براي اينها و كرد فرض ومسلم قطعي ماخذ بهعنوان
و سالگردها و مناسبتها براي يعنياست شده نوشته روزمره
كه ميبينيم عمل در اما.است مراسم تاريخ كردن پيدا
كاملاجدي موسيقيدانها جامعه طرف موسيقياز سالنامه
اين چرا شدهاند ، قائل ماخذي ارزش آن براي و شده گرفته
?است گونه
و هنرمندان لطف از ناشي بيشتر اين ميكنم فكر -
عنوان به سالنامه كه ميدهم ترجيح ولي.است هنردوستان
بهعنوان آن به و باشد سال روز در 365 موسيقي اهل همدم
و حك آن مطالب سال هر كه كنند نگاه دستياي دم مرجع
چنين.ميشود كم يا اضافه ميكند ، تغيير ميشود ، اصلاح
كه خودم انتخابي مشي به بنا و ماخذيندارد ارزش كاري
توجه آن به كسي متاسفانه و) ميدهم توضيح مقدمه در هرسال
ارزشگذاري محل سالنامه اين ابدا ، و اصلا ،(!!نميكند
را انگيزهاي چنين نه من.نيست موسيقيدانها طبقهبندي و
موسيقي موجود سالنامه تنها اگرصلاحيتشرا ونه دارم
به شايد كرده ، پيدا ((رفرنس)) و ارجاعي حالت درايران ،
كه ندارد زمينهوجود اين در ديگري مرجع كه است خاطر اين
.باشد كرده جلب را هنر اهل اعتماد اندازه اين تا
و زياد ميشوند ، سرهم كتابسازي بازار براي كه كتابهايي
ميكند را خودش تلاش كس هر حال هر به... و هستند پرفروش
شخصيتهاي فرهنگ كار اميدوارم.ميشود شناخته كارش با و
مانده ، زمين به پيش سالها از كه را معاصرمان موسيقي
آن كه ميكنم فكر.برسانم چاپ به و بگيرم دست دوباره
مرجع بهعنوان موسيقي اهل كه باشد ارزشهايي داراي كتاب
.كنند حساب آن روي
و قرن يك ويژه يعني ?داديد اختصاص تار به را امسال چرا *
...تارنوازي هنر نيم
مناسبت به سالنامه ، هر.مناسبتهاست بهخاطر بيشتر اين -
يك ارزنده ، داراي و مهم موسيقيدان يك تولد سالروز
استاد تولد صدمينسال براي سال 1379.است ويژهنامه
تولد سالروز صدمين ويژه سال 1380 بود ، محجوبي مرتضي
درويش تولد سال سيامين صدو هم امسال و سماعي حبيب استاد
صبا ، استاد مثل و است مهمي بسيار موسيقيدان كه است خان
و تار در خان ، درويش البتهاست تجدد و سنت بين پل
ولي بوده ، تاثيرگذار نابغه و اول درجه هنرمند سهتار
از گرچه.كنم تاكيد را او تارنوازي وجه دادم ترجيح
كه بود اين.نداريم شده ضبط سهتارنوازي نمونه درويشخان
جمله عنوان به و تارافتاد و درويش نام به قرعه امسال
كه اين از شرمندهام بسيار كه كنم عرض بايد معترضه
بنويسم بزرگ هنرمند اين براي درخوري و فاخر متن نتوانستم
كارم كردن زيباتر براي زمان آن مدارك و اسناد به و
.كنم پيدا دسترسي
?بود خواهد چه ويژهنامه موضوع بعد سالهاي براي *
و نوازي تار سه ويژه سال 1382 باشد ، امكاني و عمري اگر -
ابوالحسن استاد ما عصر نواز سهتار بزرگترين بزرگداشت
امسال كه نوازي سهتار و تار قرن يك سالشمار.است صبا
ويژه را سال 1383.آمد خواهد جلد آن در بنويسم ، نشد فرصت
سازهاي ويژه را سال 1384 ;ترانهسرايان و ترانهسرايي
تولد سال صدمين بزرگداشت و ايران موسيقي در آرشهاي
اين ديگر ميكنم فكر و داد خواهم قرار بهاري استاد
تا.ميكنم گمان...بعد سالها تا نكنم منتشر را سالنامه
.است بس هم اندازه همين
?است بس ديگر ميكنيد فكر چرا *
سعدي گلستان در را كمانش تيرو و بچه پسر آن حكايت -
بر نخستين رونق تا...)):است جالب آخرش جمله ?خواندهايد
((.ماند جاي
?نيست قبل سالهاي در كه هست سالنامه 1381 در نكاتي چه *
دقيقو ويراستاري مطالب ، شدن يكدست همه ، از اول -
انجام من دست به البته كه است آن فوقالعاده غلطگيري
افشين دكتر آقاي دوستانم ، زحمت حاصل بلكه است نشده
درصد پنجاه از بيش.است رضايي عليرضا آقاي و ميرمعزي
از هم نفر چهل حدود حال شرح و شدهاند جديد عكسها
ويژه به.است شده اضافه آن به قديم و جديد چهرههاي
اميرنصرالله آقاي كه سازي تار و نوازي تار جديد چهرههاي
در اسفندياري حميد آقاي.است كشيده را معرفيشان زحمت
در آشكار تغييرات و بزرگ قطع انتخاب با باربد آواي موسسه
سليقه و دلسوزي نهايت سالنامه ، اين ظاهري جنبههاي تمام
بيش تصوير و حال شرح سالنامه1381 در.دادند خرج به را
روز يا تولد روز در موسيقي اهل از نفر پنجاه و سيصد از
تار بزرگان از صفحه تمام عكسهاي.است شده نوشته فوتشان
درج سالنامه اول در حاضر عصر تا قاجار از ايران نوازي
روزهاي در گذشته قرن در موسيقي مهم وقايع و شده
.است آمده مربوطهشان
?نيست نامي سالنامه اين در تارنوازان بعضي از چرا*
طي را خود قانوني تشريفات و ضوابط كتاب مثل هم سالنامه -
از بعضي درج از متاسفانه.بگيرد انتشار مجوز تا ميكند
و ميدانم را بعضيها كه عللي به موسيقي چهرههاي
تابع هم ما و آمد عمل به ممانعت نميدانم ، را بعضيها
دسترسي آنها به كه هستند هم افراد بعضيهستيم قانون
خودشان حرفه سالنامه و دارند لطفي كم كه اين يا نداشتم
تلاش حالشان شرح درج براي بالطبع و نميبينند را
!نميكنند
سالنامه در هم ديگر خيليهاي اسم تارنوازان ، از گذشته
دفتر ، اين كه گفتهام و نوشتهام مكرر در مكرر.نيست
معاصر موسيقي تاريخ درباره من اصلي تحقيق خردهريزهاي
مطرح برايم جدي و مستقل پروژه يك عنوان به هرگز و است
خانه درب به كه است من وظيفه اين.كنم دنبال كه نبوده
شرح و عكس و بروم پيشكسوت و بزرگ هنرمندان و اساتيد
كه ندارم وظيفه طبيعتا ولي كنم ، تقاضا را حالشان
خانم يا آقا فلان تلفن شماره زحمت هزار با فيالمثل
مرا كنم خواهش و كنم پيدا را ساله پنج و بيست ((هنرمند))
سرافراز سالنامه ، در تمثالشان و حال شرح درج به
دفتر اين در بايد ميكند احساس كه هركس براي !بفرمايند
بتواند كه شده معين تماس راه سه حداقل باشد ، داشته حضور
باشد متوجه حال عين در و بفرستد را مربوط عكس و اطلاعات
و ميكند پيروي شدهاي شناخته نظام و نظم از مطالب كل كه
از را كار نظم زدن بهم قيمت به..و زيادهنويسي و تعارف
.داشت انتظار نبايد بنده
?ميكنيد منتشر را سالنامه هم باز آيا *
وضعي اين با ولي بله ، دارد ، مخاطب كنم حس كه وقتي تا -
سالنامه اين ميرود ، پيش ما كلاسيك و سنتي موسيقيهاي كه
دارد نوازنده كه طور همان !ميشود موزه نوعي به تبديل
و ندارند وجود عملا اركسترها ميشود ، فراموش
به شب و روز ((پاپ)) غلط عنوان به كه مبتذلي انبوهسازي
.نميگذارد كارها اين براي را جايي ميشود ، داده ما خورد
!ماه غروب
از بعد كه ((ماه طلوع)) نام به برنامهاي پيشدر چندي
با وگويي گفت ميشود پخش سيما يك شبكه از !شب نيمه
ترتيب ارجمند داريوش مجريگريآقاي به عمومي استادحسين
را حافظ خواجه بيت اين هميشه نگارنده گرچه.بود شده داده
:داشته مدنظر
نكنيم ناحق به ميل و بد نگوييم ما
نكنيم ازرق كس دلق و سيه خود جامه
بار چندين را برنامه آن ويديويي فيلم كه اين به نظر ولي
نيت حسن همگي كه برخوردم مواردي به و ديدم دقت به
آن بر ميبرد ، تصميم سوال زير را آن ومجري تهيهكننده
كنم ، شايد بازگو و موشكافي را موارد آن از برخي كه گرفتم
خطور ذهن به نكته اين ابتدا.مورچگان لانه در باشد آبي
ميشود ساخته هنر مورد در كه برنامهاي هر چرا كه ميكند
هم بسيار البته كه -(غيره و نقاشي تا گرفته موسيقي از)
حال در مردم تقريباهمه كه هنگامي و نيمهشب پس -نادرند
چه هر كه است آن جواب شايد ?ميشود پخش هستند ، استراحت
اين در!است بهتر باشد كمبينندهتر برنامهها اين
از ميخواهيم مردم از وقتي ?كرد خواهد نفع كسي چه ميان
متاعي خود بايد نكنند استفاده مشابه وسايل و ماهواره
كردن نهي با.دهيم قرار آنان اختيار در مناسب فرهنگي
گرفته ميشود خوانده فرهنگي تهاجم آنچه ، جلوي تنها
عمومي حسين دكتر استاد دوم ، نكته اما و شد نخواهد
به موسيقي فن اهل را اصفهان آواز مكتب برجسته رديفدان
در سن كهولت آن با و صداقت نهايت با او.ميشناسند خوبي
قرار برنامه آن اختيار در را خود وقت گذشته ، شب از پاسي
پسر يك با كه آن مثل ميكند صحبت طوري مجري ولي داده ،
بار يك ثانيه چند هر و ميكند وگو گفت ساله هشت بچه
پاره كلي به را كلام رشته و ميدود استاد حرف مرتبادر
.ميكند
رفتارها گونه اين با كردن رفتار صميمي البته
خواست در عمومي استاد مثلاجايي.است كاملامتفاوت
.كنند پخش را تاج استاد همايون آواز ادامه كه ميكند
الان تا دهيد پاسخ سوال اين به حالا ميگويد مجري
كه ميكند اعتراض عمومي استاد وقتي و كنيم پخش برايتان
بيت سه كلااز كه معروف آواز آن از بيت يك تنها چرا
مادري كه آن مانند -حالتي با مجري شد ، پخش نميكند تجاوز
ميكند خواهش پدر از ملتمسانه حالتي با و دلسوزي روي از
كه ميگويد فرمان اتاق به -بخرد بستني بچهاش براي كه
اين شفاف بهطور بگذاريد اصلا.((كنيد پخش برايشان آقا))
و عريض آن به دستگاه آن در آيا كه كنيم مطرح را سوال
آن اجراي كه نميشد پيدا موسيقي ليسانسيه يك طويلي ،
بيش و كم موسيقي با حداقل يا و بگيرد برعهده را برنامه
?باشد آشنا
تفاوت حتي تلويزيوناست ، و سينما بازيگر يك كه مجري
جاي به را آنها بار وچند نميدانست را ((تحرير)) و((گوشه))
و ميشد تصحيح عمومي استاد توسط كه كرد استفاده يكديگر
اردبيلي موذنزاده آقاي معروف اذان به اشاره در جايي در
را((الارواح روح)) كلمه بار چندين عمومي استاد كه آن با
را روحالامين همين حالا)):ميگويد بودند ، ذكركرده
و او از عمومي استاد ديگرنيز جايي در !((.كنيد اجرا
ميرزا آواز از قطعهاي شنيدن ضمن كه ميخواهد بينندگان
تاج استاد و او آوازخواني شيوه تفاوت به سيداحمدخان
نظر مورد قطعه كه آن از پس البته و) كنند توجه اصفهاني
درس كه دانشآموزي لحنيشبيهبه با مجري ،(ميشود پخش
دست از شدن خلاص و معلم رضايت براي نشده ، ولي متوجه را
معلم كه) تابي و آب با و ميدهد تكان سري مطالب آن
متوجه كه بفهماند معلم به ميخواهد (است ساختگي ميفهمد
.((بود كاملامشخص اين.بله بله ، )):ميدهد جواب شده ،
نظر به بلكه بود ، نكرده احساس تفاوتي تنها نه مسلماوي
.دارد صادق پيرمرد آن ماهرانه انداختن دست در آمدسعي مي
هنگامي مشخص بسيار صورتي به گرامي مجري كه آن ديگر مورد
عوض را موضوع ميشد ، مطرح عمومي سوياستاد از مطلبي كه
ربطي تنها نه ميكشيدكه ميان به مباحثيرا و ميكرد
مطرح از خاصي منظور نيز خود بلكه نداشتند ، موسيقي به
به نحوي به را ميكردموسيقي سعي و نداشت آنها كردن
از نبود ، خودشان از مشكل هم شايد ).دهد ربط ديگر چيزهاي
يا.فرمان اتاق از ;بود گوششان در كه بود اي گوشي آن
عمومي استاد البته(دهندگان فرمان از بگوييم است بهتر
.دادند مناسب پاسخي مطالب اين اكثر به درايت نهايت با نيز
يا موسيقي -هنر از ميكنند سعي هميشه بعضيها چرا اصلا
و خاص اهدافي جهت در -موسيقي غير
اهل و محققان همه بر آنچه ?كنند بهرهبرداري خواسته خود
تاريخ طول در ايران موسيقي كه است آن است مبرهن موسيقي
.است خورده نماها مذهب از را ضربه بزرگترين معاصر و گذشته
حتي كه آنهايي و چه يعني زيبايي نميدانند كه آنهايي
يحب و جميل الله)) ميگويد كه پروردگار كلام اين معناي
نيز پايان در محترم مجري.نكردهاند درك نيز را ((الجمال
آن كه ميدهد عمومي استاد به را شده تعيين پيش از شعري
شعر اين گفتند صراحت به نيز ايشان كه بخواند آواز با را
برخلاف كه كردهاند فراموش اينان.نميخورد آواز درد به
نه است زايشي موسيقي هنر تلويزيون ، و تئاتر سينما ،
هنر كه بدانند ارجمند آقاي جناب گرامي مجري !فرمايشي
.نميشود اطلاق تئاتر و سينما به فقط هنر و زيبايي يعني
.كردند بازي رل خوب برنامه آن در انصافا ارجمند آقاي
محمد امام كه آنند و است يكي باطنشان و ظاهر موسيقي اهل
:گفته غزالي
كرديم خم سر به نمازي جامه ما
كرديم تيمم خرابات خاك وز
دريابيم ميكدهها اين در كه باشد
كرديم گم مدرسهها در كه عمر آن
ميآيند ، صداقت و خلوص نهايت با بيريايند ، اينان
ميكنند ارائه وجود عمق با دارند كف در آنچه و مينشينند
و ((نميدانم)) ميگويند عمومي دكتر مانند راحت خيلي و
و دكان اين بردر هيچگاه اينان.نميكنند بازي رل هيچگاه
.انسانند كلام يك در و نميكنند فروشي هنر دكان آن
سيما و صدا كه زماني تا ميكند اعلام صراحت به نگارنده
همچون نيز ميكند ، آنها رفتار گونه اين هنرمندان با
عوض گنج صد با را خانه كنج ديگر بسياري و ياحقي كسايي ،
. كرد نخواهند
صمدحقيقيبروجني
|