زمان شاهد عكس ،
بينالمللي موسسه عكس نمايشگاه برپايي مناسبت به
تهران معاصر هنرهاي موزه در ملي جغرافيايي
ملي جغرافيايي بينالمللي موسسه عكس نمايشگاه:اشاره
ايراني ، نگاه)) عكس نمايشگاه با همزمان ((ژئوگرافيك نشنال))
ماه فروردين امروز 21 از ((ايران معاصر عكاسان آثار منتخب
.ميشود برگزار تهران معاصر هنرهاي موزه در
ژئوگرافيك نشنال فعاليتهاي عمدهترين از يكي عكس تهيه
با جامعهشناسي و مردمشناسي جنبههاي بر علاوه كه است
اختيار در معتبر اسنادي اجتماعي و طبيعي رخدادهاي ثبت
با تهران معاصر هنرهاي موزه.ميدهد قرار پژوهشگران
و ايراني عكاسان آثار از نمايشگاهي سال 1381 آغازبهاردر
برگزار را گرافيك ژئو نشنال موسسه عكسهاي از برگزيدهاي
به رويكرد نحوه بر است درآمدي مقالهپيش اين.است كرده
براي راهنمايي ، و مختلف زواياي از عكس نام به مقولهاي
مقوله.است گسترش و بسط حال در پيوسته كه تصوير قرائت
زيرا.باشد خاص نظرياتي به محدود نميتواند هيچگاه عكس
حيات جديد قالبهاي ابداع با و است قالبشكن اساسا هنر
سبكهاي و حوزهها و قالبها تنوع.ميكند تضمين را خود
.ميكند طلب را هنر نظري مباني تنوع بياني ،
موقعيتي حاضر ، عصر در نشانهاي و علامت و تصوير هر
حوزه در تصويري ارتباط وسايل.است كرده پيدا رسانهاي
برتري تصاوير ، بر تاكيد با كامپيوتر گرافيك ، سينما ،
اثبات به را نوشتار و گفتار بر تصوير انكارناپذير
علائم.است تصاوير از مملو روستاها و شهرها.رساندهاند
و آگهيها و اعلانها انواع رانندگي ، و راهنمايي
مغازهها ، و شركتها تابلوهاي تبليغاتي ، پوسترهاي
تصوير كاربرد بر..و كتابها جلد روي مجلات ، روزنامهها ،
جذابيت.ميكنند تاكيد ابلاغ و ارتباط مهم بسيار نقش در
نشانههاي از بيشتر را انسانها تمايل همواره تصوير
جهت همين به و است برانگيخته گفتاري كلام و نوشتاري
انتقال قصد به كه اصواتي يا گفتاري كلام از پس تصوير ،
ثبت براي اساسي جايگاهي ميشدند ، توليد مقاصد و مفاهيم
ميتوان مثال براي.است يافته بشري تمدن و فرهنگ و افكار
.است بوده تصويري خطي كه كرد اشاره هيروگليف خط به
كرد تلقي شمايلي نشانههايي عنوان به ميتوان را تصاوير
به چيزي با شباهت براساس و بوده خود خاص موضوع مطابق كه
نشانهاي هميشه عكسها ، خصوصا و تصاوير.آمدهاند وجود
و بوده نمايهاي نشانهاي مواقعي در بلكه.نيستند شمايلي
كه دود همانند.ميكنند دلالت مدلولي به دال ، عنوان به
از.است زمان از نشانهاي كه ساعت يا دارد دلالت آتش به
نمادين ، معنايي و مفهوم نشانگر ميتواند عكس ديگر سويي
موقعيتهاي از يك هر.باشد فراسويي و غيرمستقيم رمزي ،
شكل آدم و عالم به نسبت عكاس ، هنرمند نگاه براساس مذكور
ماهيت به كه است منظر و نگاه اين حقيقت ، در و ميگيرد
عكس يك.ميكند تعيين را آن جايگاه و ميبخشد تعين عكس ،
يا كند مجسم را واقعهاي از تصويري گزارشي ميتواند
.گذارد نمايش به را مردم زندگي و طبيعت از تصاويري
داراي يا كند معرفي را شخصيتي ميتواند عكس همچنين
تاويلي ، موقعيتي كه آن يا و باشد شناسانه جامعه جنبههايي
معنايي دلالتهاي از زنجيرهاي در را مخاطب و يافته
.كند گرفتار
موجودات جهان و طبيعي پديدههاي بازنمايي به قادر عكس
سيارات جهان و كهكشانها در كه حوادثي ثبت و ذرهبيني
كه حوزههايي تمام در معمولا عكاسي ، ميباشد است ، جاري
ساختار و هنري جنبههاي بر الزاما است ، فعال
تاكيد بياني ، زيباشناسي شگردهاي و بصري فرم زيباشناسانه
جايگاه بلوغ بر ميتواند هنر عنوان به عكاسي زيرا.دارد
عكاسي.باشد داشته انكارناپذير تاثيري عكس رسانهاي
هنر شاخههاي پرطرفدارترين و مهمترين از يكي توصيفي
تصويري تاكيد يا بازنمايي معني به توصيف ، .است عكاسي
عكاس.است جاري زمان ، در كه است چشمگيري و مهم برحادثه
با و ميكند سلب حوادث از را زمان توالي لحظات ، ثبت با
كه ميدهد را اجازه اين مخاطب ذهن به ثابت ، تصويري ارائه
به و كند اعطا (قاب) كادر در محدود عكس به را زمان توالي
كمك به زمان توالي ايجاد به را مخاطب عكس ، ديگر بياني
عكاسي كه است معتقد برت تري.ميكند دعوت خلاق ، ذهنيت
جهاني ;ميكند متوقف هميشه براي را آن و است زمان شاهد
و شگفتانگيز و نهفته دست ، دور عوالم عكاسي ، !گستردهتر
درك بر درآمدي عكس ، نقد ].ميدهد نشان ما به را غريب
عكس ، [ ص 85 ميرعباسي كاوه عباسي ، اسماعيل ترجمه تصوير
عكاس تصويري گزينش با توقف اين و ميكند متوقف را زمان
اساسيترين گزينش ، اصل.ميكند پيدا تحقق رخدادها ، از
حتي عكاس.است عكاسانه تصويري ايجاد مبناي كه است اصلي
به واقعيت با عكاسانه ، ژانرهاي توضيحيترين و توصيفي در
صورتي به را واقعه بتواند تا ميكند پيدا پيوند گونهاي
اگر حتي سازد نمايان عكسش در واقع فرا و خلاق و هنري
قول به.باشد معمولي و عادي رخدادي تصويري گزارشگر
با تصاوير دقيق ثبت براي عكاسي دوربين قابليت تريبرت ،
به انسان و طبيعت تاويل براي جزئيات وفور و غني تركيبهاي
يت____واقع با را ش____تماس هيچگاه بيآنكه ميرود ، كار
تعيين نظري چنين براساس [ ص 83 قبلي منبع]كند ع___قط
در آنها گنجاندن و عكسها براي قطعي مرزهاي
تفسيري ، توضيحي ، توصيفي ، عكسهاي نظير طبقهبنديهايي
و دگماتيسم جز نتيجهاي زيباشناختي و فرماليستي
بار به ارزيابي ، و داوري و نقد در نظري انحصارطلبي
موسسهاي توسط كه توضيحي و توصيفي عكس يك.آورد نخواهد
فرهنگ جنبههاي داراي ميتواند است ، شده تهيه جغرافيايي
عكس يك حتي برآن علاوه و باشد تفسيري و زيباشناسي شناسي ،
را افغانستان بمباران حادثه عمق كه است قادر محض ، توصيفي
تصوير ، خاموش زبان با و كند مجسم سادگي ، و وضوح نهايت در
بهانه آمريكائيان و شوروي سرخ ارتش خونبار جنايات راوي
دوربين كه ميدانيم.باشد سلطهگر و خواه تماميت و جو
در.كرد اختراع در 1839 (771800) تالبوت فوكس را عكاسي
در استفاده قابل و ارزان عكاسي دوربين نخستين سال 1888
را خود بايد جهان:يعني اين و گرفت قرار عموم دسترس
صحنههاي همه عكس ، .شود تصاوير از مملو تا كند آماده
جهاني كه است پوشش اين با و است پوشانده را انساني زيست
عكس در آن تحقق امكان كه جهاني.ميكند آشكار را غايب
.ميشود متولد عكسها با عكاسي دنياي.است داشته وجود
به مستقيم دستيابي امكان با و ارجاعياند غالبا عكسها
در و شدند تبديل كاربردي و عمومي رسانهاي به واقعيت ،
((برجر جان)).گرفتند قرار اجتماعي و شخصي مختلف اهداف خدمت
كه باشند اشيايي اسرارآميزترين شايد عكسها)):است گفته
عمق و ميسازند ميشناسيم مدرن عنوان تحت كه را محيطي
و شدهاند صيد تجربههاي راستي به عكسها.ميبخشند
ياوري دارد ، جويندگي ميل كه آنگاه وجدان ، براي دوربين
فيروزه ترجمه /نگريستن درباره /برجر جان].است آرماني
مسلط نوشتاري خوانش بر تصويري خوانش [ ص 72 /مهاجر
.است خويش موضوع به رسانه وابستهترين عكس ، ميشود
آنچه برخلاف.نميشود بازنمايي يا تقليد عكس ، در موضوع
!موضوع از برخاسته است اثري عكس ، !مينمايد اول نظر در كه
بازتاب عكس ، .ميكند عكس ايجاد مجذوب را عكاس سوژه ،
جهت همين به و است (روايت حالت ، رويداد ، سوژه ، ) موضوع
فرم قالب در موضوع انعكاس يا بازتاب را عكاسي ميتوان
تعريف (رنگي عكس در) رنگ و فرم و (سفيد و سياه عكس در)
فرعياي يا ثانوي عامل عكس ، ساختاري يا بصري زيبايي.كرد
و ميكند موضوع ، تاكيد متعالي بازتاب يا بلوغ به كه است
با ميكند ، قرائت زيباشناسي حوزه در را موضوع انعكاس
بصري و تجسمي قرائتي قرائت ، اين كه نكته اين بر تاكيد
حال در زندگي يك از است يادگاري)) ((برجر)) قول به عكس.است
و اجتماعي و خصوصي جنبههاي داراي ميتواند كه ((گذر
مخاطب ، با ارتباط در عكس فرايند نخستينباشد همگاني
موقعيت از ما درك تصاويربه.است اطلاعات ارائه
ادراكات و باورها يعني.ميدهند شكل داريم ، كه كنونياي
بسيار جهت همين به و ميسازند را ما ذهني و فكري فضاي و
منجمد روايت با انسانها دروني جهان به عكس.توجهند قابل
ما دوربين)) ((برجر)) گفته به و ميبخشد وجود واقعيت ، شده
((.ميكند ارزيابي ما جاي به نيز و ميكند ارزيابي را
جيمزايجي ، )) اما [ ص 79 /نگريستن درباره:به كنيد نگاه]
بيشتر نميكنم گمان)):است گفته عكاسي باوفاي دوستدار
ميتواند اندازه چه تا عكاسي دوربين كه بدانند مردم
/تجسمي تجارب تنوع به كنيد نگاه] ((.باشد دروغگو و فريبكار
[. ص 469 /مرزبان پرويز ترجمه /فلدمن بورك ادموند
مكانيكي وسيله يك خصلت نميتواند دروغگويي و فريبكاري
بعضي در خصلت ، اين بلكه است عكس تهيه وظيفهاش كه باشد
قرار خاص اهدافي و خواست مغلوب را وسيله انسانها ، از
دارند ، اختيار در كه عظيمي نيروي با عكاسان)).ميدهد
مطيع را انديشهمان و مجذوب را ما ديدگان قادرند
ميكند ، ثبت را واقعهاي عكس ، [ قبلي ماخذ]((خودسازند
باز تداوم و حركت از را جهان تصويري روند از بخشي يعني
آن به توجه و مطالعه و دقت براي بيشتري امكان تا ميدارد
واقعه ، از فريم يك نمايش و گزينش با عكاس.سازد فراهم را
طلب يا و ميخواهد و ميبيند خود كه آنگونه را واقعيت
((نمايي دوباره)) يا ((بازسازي)) يا ((بازنمايي)) ميكند ،
((جهاني اين واقعيت)) درون در را واقعي جهاني عكاس ، .ميكند
ميكند ، عرضه كه فرايندي اين با و ميكند ((توليد باز)) ،
انتقال مخاطب ، به هنرمند ، عنوان به را خود ديدگاه و نگرش
اوست كار ماده مصطلح ، معناي به واقعيت نتيجه ، در.ميدهد
برقرار تصوير قالب در مخاطب ، با او ارتباط !هدفش نه
بيان جهت همين به و !واژهها و كلام قالب در نه ميشود
شخصا ميكند ، ارائه كه تصويري در هنرمند كه است تصويري
به را مخاطب و هنرمند بين گسست همواره تصوير ، .دارد حضور
در را هنرمند نگاه مخاطب ، زيرا.ميكند مبدل پيوستگي
از را عكس كه است شهود همين و ميكند مشاهده تصوير
در واقعيت و حقيقت اگر.ميكند بينياز تاويلي هرگونه
چنين عكسها از پارهاي در كه) شود ، عيان عكس ، ساختار
و مستقيم بياني تصوير ، بيان (ميكند پيدا تحقق رخدادي
.است تاويل از بينياز
عيان و عين بود كان حقيقت آن
(مثنوي) ميان در نگنجد تاويلي هيچ
از عكس ، زيرابگويد دروغ نميتواند عكس نتيجه ، در
زمانياند ، توالي داراي كه نوشتاري و گفتاري واژههاي
را آن عكاس كه است واقعيتي عكس ، بلكه.است نشده تشكيل
آنگاه مخاطب ، .است كرده مجسم است ، ميخواسته كه آنگونه
كرده ، ارائه كه عكسي در عكاس تصويري خواست با تقابل در كه
عكس به اطلاق براي ((دروغ)) واژه از ميگيرد ، قرار
يا مخاطب برداشت با نظر مورد تصوير اگر.ميكند استفاده
حكمي مخاطب ، حكم باشد ، داشته تطابق واقعيت از مخاطب تصور
مخاطب ، قضاوت صورت ، اين غير در و بود خواهد تاييدآميز
.است منفي قضاوتي
اين زبان.اند((كاوشگرانه)) ژئوگرافيك نشنال عكسهاي اغلب
و كلامي واژههاي و است تصويري زبان كاوشگري ، و بررسي
به تصاوير تاويل و تفسير و شرح و توضيح در تنها نوشتاري
كه دالها از مجموعهاي عنوان به تصوير.ميروند كار
دلالت مدلولهايي به.ميدهند تشكيل را عكس نهايي پيكره
مستقل تصوير ، و است تصويري نظامي دلالت ، نظام اين.دارند
به تصوير ، در كه نظامي.ميكند دلالت موضوع به واژه از
.نيست دلالتگري نظام صرفا ميبخشد ، هنري ماهيتي عكس ،
((تصوير زيباشناسي)) براساس دلالتگري اين صوري ساختار بلكه
كه است جهت همين به.ميبخشد هنري ماهيت عكس ، به كه است
هنرمند ديد متحرك زاويه و متنوع موضوعات به هنرمند نگاه
انواع سوژهمينگرد ، به كه مختلفي جنبههاي از
.ميزند رقم را عكس زيباشناسي
را عكس بصري زيباشناسي عامل نميتوان هيچگاه اساس ، براين
ميتوان مثال عنوان به.كرد منتزع آن تصويري ساختار از
او.كرد اشاره در 1972 اوت (نيك) كونك هيون عكس به
سند عنوان به را ((ميگريزند ناپالم بمب از كودكان تصوير))
عكسي.داد نشان جهانيان به تصور غيرقابل و دلخراش جنايتي
كه جنايتي.ميكند ويران و متلاشي را انساني هر روح كه
رخت انسانيت خاطر از هيچگاه داد ، رخ ويتنام در
ميتوان هولناك واژه با فقط را عكس اين.برنميبندد
بيرحمانه ، كه كودكاني شيون و درد و وحشت و رنجكرد توصيف
درون از گرفتهاند ، قرار ناپالم بمبهاي آماج معرض در
.ميشود پرتاب بيرون به آن اجزاي و تصاوير تكتك و عكس
رنج و مظلوميت و بيگناهي و معصوميت بيانگر عكس ، اين
به شيوهاي به كه است بيپناهي كودكان توصيف غيرقابل
در عكس اين.ميشوند نابود غيرانساني و وحشيانه غايت
.داشت موثر نقشي ويتنام جنگ در آمريكا مداخله ساختن متوقف
[.ص 133 ((عكس نقد ))در عكس اين به كنيد نگاه]
بهادر امير شادان
|