جهان متعدد فرهنگهاي و واحد تمدن
متعادل خارجي سياست
جهان متعدد فرهنگهاي و واحد تمدن
بنيطرف عزيزي يوسف:ترجمه - عرب علي دكتر
كه است تاريخي رويدادي شد ، افروخته آمريكا در كه آتشي
لذا.بود نخواهد آن از پيش همانند آن از پس جهان احوال
در چه -ذهنها در پرسشهايي طرح با متمايز ، رويداد اين
.كرد خواهد توليد را خود تاثيرات -آن خارج در چه و آمريكا
تامل به خشم فروخوابيدن و ضربه دريافت از پس آمريكاييان
و پرداخت خواهند دوباره ارزيابي و درك يا تفكر و
آنان.كرد خواهند بازبيني را خود راهبردهاي و رويكردها
كرد خواهند نظر تجديد خود جايگاه و نقش باره در احتمالا
تغيير را جهان و ديگران و خودشان به راجع ديدگاهشان يا
.داد خواهند
و نظريهپردازان تحليلگران ، سپتامبر ، رويداد 11 خارج ، در
منظومه در تا كرد خواهد وادار را فكري مسايل پژوهشگران
و تحولات و جهان روند قرائت در رفته كار به مقولههاي
كه كاري همان شبيه درستكنند نظر تجديد بحرانهايش
گفتوگوي و نئوليبراليسم شدن ، جهاني درباره اكنون
.ميشود تمدنها
زبان آيا:است اين ميشود مطرح اينجا در كه پرسشي
شده بدل رويارويي و كشمكش زبان به گفتن ، سخن و گفتوگو
زيان به تمدنها برخورد درباره هانتينگتن مقوله آيا است؟
خواهديافت؟ رونق متقابل ، مسئوليت و مشاركت منطق
صليبي جنگهاي دوران به ما كه نيستم باور براين من
اين تجديد توهم با بنيادگراييها گرچه.بازميگرديم
يكم ، و بيست سده آغاز در آن دوباره توليد و جنگها
فضاي در كه است ديري بشريت.ميبرند كار به خودرا واژگان
كشمكش يا اختلاف اگر و ميكنند زندگي جهاني واحد تمدن
.فرهنگهاست و هويتها ميان بلكه نيست ، تمدنها ميان باشد
.متعددند فرهنگها اما است يكي اكنون تمدن
است كننده جدا فرهنگ و آورنده گردهم تمدن
تمدن ، .دارد وجود تفاوت فرهنگ و تمدن اصطلاح دو ميان
و ميكند مشخص را آن سطح و زندگي ابزارهاي و افزارها
و نقل و حمل ابزارهاي و توليد شيوههاي به منوط
و گردهمآورنده عامل تمدن ، لذااست ارتباطي تكنيكهاي
است ، اجتماعي ويژگيهاي و فرهنگي هويتهاي كننده نزديك
منظومههاي و معنايي نظامهاي به مربوط فرهنگ اما
و عقايد در كه آنگونه هستي ، عنوانهاي و ارزشها
شريعتها و قوانين يا ادبيات و هنرها در يا فلسفهها
و فرديت و تمايز منبع فرهنگ ، رو اين از.مييابد نمود
يگانه ، جامعه يا واحد تمدن درون در تنها نه تفاوت و تباين
هر زيرا.است اجتماعي عرصه يك يا لايه يك درون بلكه
و متغير پيوندهاي ميزان به مبدعي ، يا كننده توليد
يا معنا از نسخهبرداري به ثابتها و اصول با نوشوندهاش
.ميپردازد آن بازتوليد
كل و صنايع و تكنيكها اختراعها ، با تمدن سان ، بدين
در است بخش وحدت و آورنده گردهم مادياش ، سرمايههاي
و دلالتآميز عوالم و ابداعها با فرهنگها كه حالي
.هستند تباين و تفرقه منبع نمادينشان سرمايههاي
.هستند امر اين شاهد حال ، در چه و گذشته در چه مثالهايي
هندي و يوناني و فارسي متعدد فرهنگهاي عباسي ، روزگار در
با اسلامي تمدن يعني تمدن يك فضاي در آفريقايي و چيني و
به.نهادند تاثير يكديگر بر و داشتند همزيستي يكديگر
خود زبان با كه كنيم اضافه را عربي فرهنگ بايد اينها
نظر در را بغداد اگرشهر.بود علمي و فكري توليد صدرنشين
و جهان "متروپوليتن" خود زمانه در كه ميبينيم بگيريم ،
كه بود مكاني و سرمايهها و خردها جذب براي جهاني مركز
آن به سكونت و كار براي -مختلف مناطق و نژادها از -مردم
و كنيزكان بازار كه اندازه همان به بغدادميآوردند روي
معرفت بازار و دانش شهر ميرفت ، شمار به مبادلات بانك
.بود نيز
و فراگير و گسترده سطحي در امروزه كه است مسالهاي اين
تكنيكهاي زندگي ، افزارهاي زيرا.ميدهد رخ بيسابقه
تا پيتزا رستورانهاي از -مبادله اشكال و ارتباطي
نمايشگاههاي تا فوتبال ورزشگاههاي از و جين شلوارهاي
انتخاب از و اطلاعاتي برنامههاي تا همراه تلفن از و مد
هماهنگ امتحانات تا جهان سطح در زيبايي ملكههاي
.است كرده يگانه را جهان -دانشگاهها دانشآموختگان
فضاهاي در مفروض تلاش با كه است شدن جهاني همان اين
تا ميكند ويران را جوامع و فرهنگها مرزهاي بيروني ،
امنيتي ، عرصههاي در كه سازد آماده جهاني براي را شرايط
امر ، اين گواه.يگانگيميرود به رو اطلاعرساني و مالي
آن طي و گرفت انجام نيويورك شهر عليه كه است هجومي
همه امنيت سرنوشت و شدند تنيده هم در بانكي حسابهاي
از ناشي اين و كرد پيدا تداخل آن با زمين كره ملتهاي
توسط آن پيامدهاي و حادثه اين لحظه به لحظه پوشش
را مردم ميان مناظره و بحث كه است ماهوارهاي شبكههاي
.است كرده امكانپذير دور مسافتهاي از
متروپوليتن خود ، روزگار در بغداد كه همانگونه
جهان ، متروپوليتن نيويورك ، امروزه بود ، جهان شگفتانگيز
جامهها ، تالارها ، تئاترها ، برجها ، بانكها ، با جهاني
از مردماني آميختگي.است خودشده مافياهاي و حاشيهها
بايد نيز را گوناگون كشورهاي و مذاهب رنگها ، نژادها ،
و رسانهاي و مالي دنياي با نيويورك.كرد اضافه بدان
تشكيل را زمين كره "تخيلي پايتخت" خود انساني و فرهنگي
روزنامه در رودون ميشل جان گفته طبق امروزه كه ميدهد
.ميشود اداره "فرضي" شيوه به "لوموند"
انسان تمدن كوبيدن كردند ، حمله نيويورك به كه آنان هدف
پيشگويي اينان آيا.است مدرنيسم پست و شدن جهاني عصر در
تحقق كردند ، صحبت شهر اين ويراني از كه را شاعراني
و عجيب شهر اين به نسبت ما روياهاي اينها يا بخشيدند؟
خفته آرزوهاي اينها يا است ، آن آسمانخراشهاي و برجها
كننده ويران تمايل و تروريستي ريشه كه ماست ناخودآگاه و
.دارند
محال مقايسه
به واحدي مدني كشتي فضاي در امروز بشريت كه بپذيريم بايد
جوامع ميان در طبعا.دارد متعدد فرهنگهاي كه ميبرد سر
سطوح در تفاوتهايي شرق ، و غرب و جنوب و شمال قارهها ، و
و شهرها ميان و جامعه هر درون در نيز.دارد وجود مدني
اما ، دارد وجود تفاوتهايي پيرامونش ، و مركز يا روستاها
نوعي كه بگويم بايد شويم ، سادهنگري گرفتار نخواهيم اگر
دستاوردهاي از كه جوامعي در يعني.دارد وجود هم تداخل
هستند نخبگاني و لايهها بردهاند ، كمتري بهره رايج تمدن
پيشرفته ، جوامع لايههاي بيشتر از آنان مدني زندگي كه
در اما است چنين تمدن عرصه در.است پيشرفتهتر و شكوفاتر
يا تفاوت -مثال عنوان به شعر و فلسفه - فرهنگها عرصه
.ندارد معني مكان در نه و زمان در نه پيشرفت يا درجهبندي
يا راسين متنبي ، فردوسي ، ويرژيل ، همچون شاعراني ترجيح
و ارسطو همچون فيلسوفاني ترجيح نيز.ندارد معني اليوت
اينجا در ما.بيمعناست فوكو و كانت و دكارت و ابنسينا
خود زمينه در كه هستيم روبهرو عوالمي و آثار و متون با
.هستند قلهها نمايانگر
اديان ميان ترجيح يا درجهبندي مبناي بر مقايسه همچنين ،
وجودي صيغههاي خود عرصه در هم اينها زيرا.ندارد معنا
توليد براي فرهنگي چهارچوبهاي يا وحياني اصل مبتنيبر
طبعا.است قدسي يا غيبي مبناي بر مشروعيت تحقق و معنا
اردوگاههاي عنوان به اما متعددند و گوناگون اديان
يا اسلام در چه -ديني منطق لذا.هستند يگانه ايماني ،
شيوه به ايمان ، اهل عملكرد طبق و يهوديت يا مسيحيت
باور ديني ، هر اساس زيراميكند عمل دفعي -ترجيحي
و بودن محكمتر بودن ، صادقتر بودن ، محقتر به آن پيروان
هر مذاهب پيروان درباره امر اين.است دين آن بودن بهتر
رو اين از.است پارادوكس همان اين و ميكند صدق نيز دين
و ميفشارند پاي تمدنها ميان برابري بر امروزه كه كساني
ميزنند گريزهايي است ، اديان ميان برابري منظورشان البته
ايمان ترجيح و درجهبندي به كه را كساني احساسات تا
.نكنند وارد خدشه ندارند
كه گفت ميتوان فرهنگ و تمدن ميان تمايز اين پرتو در
برتري اسلامي و عربي جوامع بر تمدن نظر از غربي جوامع
عربي ، روشنگري عصر در كه بود برتري و تفاوت ايندارند
چرا:كردند مطرح را پرسش اين لذا و داد تكان را خردها
ماندند؟ عقب شرقيان و مسلمانان و كردند پيشرفت غربيان
لاپوشاني را مشكل ميشوند ، منكر را برتري اين كه آنان
برلوسكوني سخن كه است كساني همان حالت اين.ميكنند
بشر ، حقوق و آزاديها عرصه در غربي تمدن برتري درباره
داعيه واقعا اگر.برانگيخت را آنان ديني و ملي خشم
كمترين هستيم ، فرهنگها ميان واكنش و كنش يا گفتوگو
سخن ديگر روي مشاهده دهيم ، انجام ميتوانيم كه كاري
پيش سال يكصد در عبده محمد شيخ سخن با كه است برلوسكوني
اردوگاه در نخواهيم كه است شرطي به اين.ندارد تفاوتي
كه نيست معنا بدان اينبگيريم موضع خودي غير عليه خودي
نيستيم جايگاهي در ما اما هستند آزادي بهشت غربي ، جوامع
.بياموزيم درس غربيان به آزادي درباره كه
هويتهاي ميان و انساني مسلط تمدن درون در امروزه طبعا
آنها مختلف سطوح ميان نيزدارد وجود كشمكشهايي فرهنگي ،
.است موجود تفاوتهايي پيرامونهايشان و مراكز ميان و
از وجهي جز چيزي قومي يا ديني هويتهاي ميان كشمكش اما
يك درون مذاهب و فرقهها كشمكش همانند ;نيست كشمكش وجوه
.واحد دين
زمينه وقتي -كوچك يا بزرگ -فرهنگي هويتهاي ميان كشمكش
شود رايج انسانها بودن رمه ذهنيت كه مييابند مساعد
طبعا.شود تبديل فاشيستي عصبيتهاي به وابستگي روابط
و ايدئولوژيك ايهامهاي با فرهنگي قبايل و نخبگان
.ميكنند تغذيه را كشمكشها اين خود نمادين طيفهاي
بر و شده مسخ و انگارانه ساده شكلي به را "ديگري" اينان
"ديگري" و "من" و ميكنند تصوير متضاد دوگانگيهاي اساس
شر و حداكثر خير يا پسرفت و پيشرفت الحاديا و ايمان و
.ميكنند جدا هم از قاطعانه را محض
براي و كردند برنامهريزي را آمريكا حوادث كه كساني لذا
به داعيان بردند ، استفاده آن از يا زدند كف آن
در ريشه كه هستند نجاتبخشي طرحهاي و ناكجاآبادها
آنان براي چه آن.دارند نژادپرستانه بسته بنيادگرايي
وفق كه است جهاني ويراني و انسانها زدن آتش است ، مهم
.نميدهد تن خواستههايشان و هوسها به و نيست آنها شاكله
بار يك كه -اسراييل اسبق نخستوزير -نتانياهو همانند
ساير و لادن بن يا بكشد آتش به واشنگتنرا كرد تهديد
به استناد با را مسيحيان و يهوديان كه داعياني
.فراميخوانند جنگ به مردم قديمي تقسيمبندي
هنگام در هويتها و فرهنگها ميان كشمكش بيگمان ،
تا ميشود شكوفا باش ، آماده حالتهاي در و بحرانها
حالتي همانند بخشد ، تبلور را تروريستي و فاشيستي اعمال
رخ غربي كشورهاي از برخي و آمريكا متحده ايالات در كه
و عربها عليه نژادپرستانه واكنشهاي شاهد كه داد
.بود آمريكا مسلمانان
همانند مانيست طرف يك به منحصر نژادپرستانه ، گرايش
.هستيم گرايشي چنين داراي ديگران
.كند عذرخواهي كه هست كسي كم دست آمريكا ، متحده ايالات در
از واشنگتن اسلامي مركز به رفتن با آمريكا جمهور رئيس
.كرد عذرخواهي و عقبنشيني"صليبي جنگهاي"جمله كاربرد
جهت در شعار عنوان به بنلادن كه است جملهاي همان اين
نيز برلوسكوني حتي.ميبرد كار به آمريكا و غرب عليه جنگ
ساير و ايتاليا در حال عين در و خواست پوزش خود سخن از
در اما.گرفت قرار سخت انتقادهاي معرض در غربي كشورهاي
و حقيقت مالك ذهنيت چون نميكند عذرخواهي كسي ما ميان
.است چيره ما اشتباهبر از معصوم
دور يا آمريكا متحده ايالات تبرئه معناي به البته اين
كشور اين اگر.نيست اعتراض يا پرسشگري و نقد از آن كردن
علت به اما ميرود شمار به آزادي كاربرد براي ضرورتي
حتي و استبداد و ستم به نسبت بودن ، غنيتر و قويتر
.دارد وجود نگراني كشور اين تروريسم
ناظران ، و تحليلگران از بسياري گفته طبق كه آن ويژه به
آن گسترش و تروريسم پديدآوردن در آمريكا متحده ايالات
ميگويند مصري مسئولان كه گونه همان و است داشته مشاركت
به دادن پناه هشدارهايشاندرباره به كشور اين
.نميدادند نشان اعتنايي آن ، برابر در سكوت يا تروريستها
آمريكا متحده ايالات كه دارد وجود نگراني اين لذا
خورده شكست شكلي به يا نباشد تروريسم عليه مبارزه خواهان
.شود همگان وبال و گردد باز آنان به و كند مبارزه آن با
.كند عمل تروريستها همانند كه است آن بزرگتر هراس اما
شده تروريسم زيانديدگان نخستين از اكنون كه آمريكا ، لذا
ضد بر را جهان است شده روبهرو آن با خانهاش مركز در و
.ميكند بسيج تروريسم
انجام تروريستي شيوههاي با نبايد تروريسم با مبارزه اما
باشد متحد كشورهاي براي نمايي قدرت شكل به چه حال.گيرد
.بيطرف يا دوست كشورهاي ارعاب يا
گناهكار نيست نظر هم او با كه را كس هر تروريست شخص اگر
متقابل مسئوليت و مشاركت با تروريسم با مبارزه ميداند ،
صورت گفتوگو و بحث منطق اساس بر و دولتها و كشورها همه
تروريسم با مبارزان و تروريسم مفهوم ، اين طبق.ميگيرد
هر يعني است همبستگي اصل آن و مشتركند هم با اصل يك در
تروريست ، شخص كه تفاوت اين با است ديگري مسئول كسي
نابودي و ويراني راه در را اصل اين عامدانه ، و آگاهانه
مبارزه تروريسم عليه كه شخصي كه حالي در ميگيرد كار به
همبستگي كاربرد با كه ميگذارد آن بر را فرض ميكند ،
پركردن در مشاركت و توسعه رده در را آن انسانها ، ميان
.ميبرد كار به انسانها ميان مدني شكاف
دارد ادامه
متعادل خارجي سياست
آمريكا و ايران روابط در اخير بحران به نگاهي با
(واپسينبخش)
چگونگي در بحث به مطلب بخش نخستين در نويسنده:اشاره
بااشاره آنگاه و پرداخت ايران عليه بوش تهديدات ماهيت
اين قبال در ايران بروني و دروني آسيبپذيري جنبه دو به
دروني بعد به مطلب بخش واپسين در اينك.آورد روي تهديدات
هم با.ميپردازد مسئله اين قبال در ايران خارجي سياست و
.ميخوانيم
انديشه و فرهنگ گروه
كه هستند جامعه از جزئي حاكمان:ملت و حاكمان ارتباط -4
حكومت خاص شرايط يك در تفكري هر با و دليلي هر به بنا
آنان ميطلبد مسئوليت اين كه آوردهاند دست به را جامعه
مردم حق به خواستههاي مشروع و معقول سياستگذاريهاي با
به نيز ملت دارند انتظار كه همانگونه و بگويند پاسخ را
بايد آنان راهبردهاي و قوانيننهند گردن آنان حاكميت
در بتوانند تا باشد دم مر تودههاي و ملي منافع متضمن
كننده تعيين قدرت از دفاع ، لزوم صورت در و جامعه هدايت
همچنانكه نيز ملت مقابل در و گردند برخوردار مردمي
احساس كه آنگاه حتي بود خواهد خويش مطالبات و پيگيرحقوق
وظيفه است نشده داده نيز مطلوب پاسخ مطالبات بدين كه كند
خويش مستقل هويت و جامعه موجوديت تهديد شرايط در دارد
خويش جامعه از استعمارگر و سلطهجو بيگانه ، ساختار توسط
كند فكر كه نگردد دچار توهم اين به هيچگاه و كند دفاع
داد خواهد قرار هدف را حاكمان فقط سلطهطلب قدرتي تهاجم
.ميكند حل را جامعه مشكلات و
:نسلها بين تعامل و تعادل ايجاد در توانايي عدم -5
از مختلف نسلهاي منطقي درك موقعيت در ايران كنوني جامعه
اختلاف چنانچه قراردارد ، اجتماعي شرايط بدترين در همديگر
و سليقه در تعارض به تبديل جامعه نسلهاي فرهنگ و سليقه
نيز ساختار متاسفانه و است گشته منافع حتي و فرهنگ
هنوز و دهد پوشش منطقي بهطور را فاصله اين است نتوانسته
.ميشود استفاده نسلها تمام براي ادبيات يك از
متاسفانه:ناكارآمد قوانين اصلاح عدم و قوانين نقض -6
ادعا ميشود كه يافته تعميق و رشد آنچنان قوانين نقض
با معضل اين و بوده قوانين نقض جامعه عيني رويكرد نمود
ساخت از افرادي و لايهها ميان در آن گستردگي به توجه
در را تودهها مسئوليتپذيري و مشروعيت خودبهخود قدرت
و جامعه گذار شرايط بهواسطه همچنين.ميآورد پائين سطح
از نيز درستي شناخت و نگرديده نهادينه هنوز قانون اينكه
غير و كارآمد غير قوانين بعضا ندارد وجود جامعه شرايط
كه است نموده اشغال مدني ساختار در را بالايي حجم عقلاني
كه نگرفته انجام آنها كردن بهينه براي تلاش نيز تاكنون
ملي امنيت براي قانون نقض با همراه قوانين اصلاح عدم اين
.بود خواهد زيانبار
اينخصوص در آمارها:اجتماعي اخلاقي ، معضلات رشد -7
بيكار ، بالاي جمعيت ميباشند ، دارا را انتقادي قابل وضعيت
كمرنگ كلي بهطور و طلاق آمار رشد معتادان ، زياد تعداد
اقشار مخصوصا و جامعه ميان در اجتماعي و شخصي هويت شدن
نگران ميتواند ملي بحران بروز شرايط در كشور ، جوان
بالاي نقطه به را ملي امنيت و باشد خطرناك و كننده
.برساند آسيبپذيري
كشور خارجي ساختار و بروني بعد
جامعهاي هر بينالمللي روابط و خارجي سياست حيطه
اين در سياسي حاكميت راهبردهاي به مطلقي تقريبا وابستگي
جامعه بر حاكم ساختار متوجه آن مسئوليت و دارد مقوله
و بلندمدت تلاش كه مسئله دروني بعد عكس به و ميباشد
خواست ، مسئله از بعد اين در ميكند ، طلب را تدريجي تحول
را خارجي سياست تصميمگيران مسئوليتپذيري و اراده
و مشاهده قابل كوتاهمدت در نيز آن تاثير و ميطلبد
اهداف به توجه با ما خارجي سياست.ميباشد دستيابي
رويكرد اين كه دارد طلبانه استقلال رويكرد اسلامي انقلاب
روابط در تعامل عدم و انزوا با اشتباه به بعضا
را خود اوقات پارهاي در و شده پنداشته يكي بينالمللي
نتيجه كه نموده ضروري غير اصطكاكهاي وارد
همراه به كشور استقلال حفظ براي نيز سودمندگرايانهاي
منافع مرز است نتوانسته هنوز ما خارجي سياست.است نداشته
. كند تعريف بهدرستي بينالمللي ارتباطات در را ملي
ضعفها باتمام كنوني جهان بر حاكم بينالمللي روابط بيشك
جهاني اجماع و آن پذيرش به توجه با آن درون بيعدالتي و
همين درون در و است كنوني بينالمللي بازي قاعده آن حول
و نمود دنبال را خويش خواستههاي و منافع بايد چارچوب
حركت بينالمللي اجماع اين برخلاف بخواهد ساختاري چنانچه
قرار بينالمللي تنبيه بعضا و انزوا معرض در را خود كند
عين در ميشود كه است گويايي مثال كوبا نمونه.داد خواهد
سياستهاي با شوروي ، فروپاشي از بعد حتي آمريكا با تعارض
كه آنجا تا نداد را بستن اتهام اجازه بخردانه و سنجيده
و جهان (گونزالس اليان) كوبائي كودك بحران با رابطه در
هيات مقابل در كوبا همراهي به هم آمريكا عمومي افكار
پنداشتن ساده و آرمانگرائي.گرفتند موضع آمريكا حاكمه
فروپاشي از پس اخير دهه در خصوص به بينالمللي قواعد
به را آسيبپذير موقعيت و ويرانگر ميتواند دوقطبي نظام
آرمانخواهي بين تا ميطلبد مسئله اين باشد ، داشته همراه
شد ، قائل تفاوت خارجي سياست حوزه و جامعه ساختار بر حاكم
.بود نخواهيم صحنه بازيگران تنها ما حوزه اين در كه چرا
تعامل در را خويش استراتژيك آرمانهاي بايد دليل همين به
.كنيم تنظيم جهاني بازي قواعد همين با
براي اجماع يك به بايد خارجي سياست بعد در حاكم نظام
و كند پيدا دست منطقهاي و جهاني مسائل حول تصميمگيري
همت آن بيان به ديپلماتيك عرف با رسمي كانالهاي ازطريق
به مسئله اين در متضاد گاهي چندگانگي ايجاد از تا گمارد
و آيد عمل به ممانعت كشور حساس شرايط به توجه با خصوص
تهديدات مقابل در را قدرت از چهرهاي باشد لازم چنانچه
ميتواند كه رويكرد اين هرگز نبايد.داد نشان خارجي
ساختار در مسئول سازمانهاي و افراد توسط باشد تعارضآميز
توسط هم آن حاشيهاي صورت به بايد بلكه شود مطرح قدرت
قانوني برخورد و شود بيان تحليل يك در نويسندهاي مثلا
.بپذيرد خصوص اين در نيز را مسئول نهادهاي
براي هدفمند فعاليت و بودن فعال خارجي سياست عرصه در
تعيين بسيار جهاني جامعه با ارتباط در متعارف جو ايجاد
يكطرف از كه بوده دوسويه مسئوليتي اين كه است كننده
متقابل ارتباطات در خويش توان تمام از بايد سياسي ساخت
اتحاديههاي اروپايي ، اتحاديه متحد ، ملل سازمان با
انزوا شكستن براي جهاني جامعه كلي بهطور و منطقهاي
نهادهاي ساختار ، حمايت با و ديگر طرف از و كند استفاده
و نويسندگان مطبوعاتي ، جامعه سياسي ، احزاب همچون مدني
و كارگري صنفي نهادهاي و دانشگاهي جوامع هنرمندان ،
جو ايجاد حول خويش مستقل حركتهاي با بايد كارفرمايي
عمل خويش وظيفه به بينالمللي روابط با ارتباط در تفاهم
ملي و دمكراتيك فرايند اين تاثيرگذاري توانايي به و كنند
قدرت از بايد سياسي ساخت همچنين.نمايند پيدا اعتقاد
استفاده ارتباط اين در ايراني مهاجر جوامع تاثيرگذاري
براي آنها با رايزني و جوامع اين به نزديكي با و كند
ارتباطات.كند تلاش انزوا از خروج جهت ملي حركت يك ايجاد
بالايي قدرت و شكل به اينترنت از استفاده با امروزه
آن از گسترده بهطور كه شرايطي در ميتواند اين و رسيده
دوستانه ارتباط و مردمي پيامهاي تبادل براي شود استفاده
ملتها بيشتر نزديكي موجب و كند ايفا را مهمي نقش ملتها
اين در جديدي نگرش از است لازم نيز ما.شود همديگر به
چهره زدودن براي گزينه اين از و شويم برخوردار رابطه
و جهاني جامعه در ما از غلط به كه پرخاشجويي و انزواطلب
و كنيم استفاده كردهاند ، ترسيم جهاني عمومي افكار
پيامهاي گسترده ارسال با ايراني شهروندان و مدني نهادهاي
اين از آمريكا جمهوري رئيس اظهارات به نسبت اعتراضي
.ببرند بهره وسيله
اقدامات از بايد حاكم ساختار اينكه همه از مهمتر
دوري جدا بينالمللي قواعد و اصول با متعارض و غيرشفاف
برخورد در ملي تصميم عنوان به را مشخص سياست يك و نمايد
دخالتهاي از و قراردهد مدنظر خارجي مسائل با
كشور استقلال و ملي منافع با متعارض و غيرمسئولانه
و منطقهاي ناخواسته شرايط ايجاد از و كرده جلوگيري
دقيقا بينالمللي روابط در تنش.كند پرهيز بينالمللي
آمريكائيان و بود خواهد ايران توسعهاي اهداف برضد
را كشور اين ميخواهند ايران با تعارضاتشان بهواسطه
و بكنند است آن ساختاري توسعه كننده سد كه بحراني وارد
"وسترني" ادبيات از"تگزاسي مرد" كه است مناسبت همين به
بر و ميكند استفاده بينالمللي روابط كردن متشنج براي
ديگر بار طلبانه جنگ و ناخواسته چالش از دوري با كه ماست
.بگوييم "نه" آمريكا سلطهجويي به
زارعي اردشير
|